لانگ شات
او بهتر از اينها هم مي تواند بازي كند
عادل فردوسي پور
آيا واقعاً بكام در هياهوي رئال مادريد مي تواند موفق باشد؟ اين سؤالي بود كه پيش از حضور بكام در كهكشان رئال در ذهن علاقه مندان به بازي سرگروه جزيره نشينان ايجاد شده بود. سؤالي كه هنوز جواب مشخصي ندارد و شايد يكي دو فصل بايد به انتظار بنشينيم. بعد از اين مدت مشخص خواهد شد آيا بكام واقعاً بازيكن بزرگي است يا فقط بازيكن مشهوري است؟ البته به شرطي كه او در پايان اين فصل فيلش ياد هندوستان نكند و از مادريد به قصد نا كجا آباد خارج نشود! (چيزي كه حالا با پيشنهاد سنگين چلسي خيلي هم دور از ذهن نمي نمايد!)
در ژوئن گذشته بالاخره هياهوي ديويد بكام هم به پايان رسيد و بعد از ماهها كشمكش با سرآلكس فرگوسن، جنجال هاي كانديداهاي رياست بارسلونا و اظهار نظر تحقيرآميز سيلويو برلوسكوني، نخست وزير ايتاليا و رئيس ميلان در مورد بكام، او با قراردادي ۲۵ ميليون پوندي به رئال پيوست تا جمع ستارگان رئال تكميل شود. اما سؤال اصلي اين است: آيا بكام اينقدر بازيكن بزرگي بود كه رئال خودش را براي او به آب و آتش زد؟ يا جذابيت هاي چهره، زندگي زناشويي
پرسر و صدا و هياهوهاي تبليغاتي پيرامونش، نقش اصلي را در اين انتقال ايفا كرد؟ اما ديويد بكامي كه در سال ۱۹۹۶ گفته بود فرگوسن پدر دوم او به حساب مي آيد، چگونه اينقدر سرد و نامهربانانه از منچستر
جدا شد؟ آيا ويكتوريا آدامز عامل اصلي ايجاد اختلاف بود؟
بهار در اولدترافورد
۱۱ مي سال ۲۰۰۲، چهار روز بعد از ناكامي منچستر برابر آرسنال در تصاحب عنوان قهرماني ليگ برتر و در شرايطي كه هواداران اين تيم كاملاً افسرده بودند، در آستانه ديدار برابر چارلتون خبري خوش، حال و هواي اولدترافورد را تغيير داد: «ديويد بكام قراردادي جديد و چهار ساله، با منچستر به امضا رسانده.»
در آن زمان هم تمديد قرارداد بكام با
كش و قوس هاي زيادي همراه بود. ۲۵ جلسه مذاكره براي قرارداد، در شرايطي برگزار شد كه بكام فقط در يكي از آنها شركت كرد و بقيه با حضور وكيلش توني استفنز انجام گرفت و در نهايت بكام با حقوق هفته اي ۹۰ هزار پوندي موافقت كرد. در پايان ديدار برابر چارلتون، ديويد بكام كت و شلواري بسيار شيك پوشيده بود و در آغوش الكس فرگوسن با استقبال ۶۷ هزار هوادار منچستر مواجه شد.
به نظر مي رسيد همه چيز به پايان رسيده، اما ۱۲ ماه بعد، همه چيز تغيير كرد و بكام با منچستر يونايتد خداحافظي كرد. البته دو سال و نيم قبل بكام در مصاحبه اي گفته بود: «راستش احساس مي كنم با منچستر يونايتد به تمام افتخارها رسيده ام. قهرماني ليگ قهرمانان اروپا آن هم با آن سبك و سياق در نوكمپ، نقطه اوج دوران ورزشي ام بود. دوست دارم روزي در خارج از كشور بازي كنم و ثابت كنم مي توانم بازيكن بزرگي باشم.» بكام در منچستر، قهرماني هاي زيادي به دست آورد. او كه در دوران نوجواني پوسترهاي برايان رابسون را روي ديوار مي چسباند، مي گويد: «دوست دارم وقتي اولدترافورد را ترك مي كنم، در موردم بگويند بكام بازيكن بزرگي بود. همان جملاتي را كه الان درباره برايان رابسون و اريك كانتونا مي گويند.»
بكام درباره آرزوهايش هم گفته بود: «آرزويم اين است كه با تيم ملي انگليس، جام معتبري را به دست بياورم. در عرصه باشگاهي هم ايده حضور در باشگاه هاي خارجي هميشه در ذهنم بوده، ويكتوريا هم در اين زمينه هيچ مخالفتي ندارد و گفته هر تصميمي كه بگيرم، او هم همراه من خواهد بود.»
البته ديويد بكام منتقدان زيادي هم دارد. جورج بست ستاره سابق منچستر يونايتد بعد از انتخاب بكام به عنوان دومين بازيكن برتر جهان در سال ۲۰۰۰ درباره بكام گفته: «بكام با پاي چپش نمي تونه ضربه بزنه، سرزن خوبي نيست، تكل هم نمي زند و گلزن قهاري هم به حساب نمي آيد. او اصلاً شايسته حضور در جمع برترين هاي جهان نيست. هر وقت كه بتواند غير از سانتر كردن كار مفيد ديگري هم انجام دهد، مي تواند در اين زمينه كانديد شود.»
ديه گو مارادونا هم بعد از ديدن بازي هاي انگليس در جام جهاني ۲۰۰۲ گفته بود: «اعتبار يك فوتباليست بايد بر مبناي درخشش او در زمين سنجيده شود. بكام در جام جهاني فقط يك پنالتي برابر آرژانتين زد؛ پنالتي اي كه اصلاً نبايد گرفته مي شد. انگليس هم در مرحله يك چهارم نهايي از دور رقابت ها كنار رفت. هيچ دليلي ندارد كسي پيراهن ديويد بكام را بخرد.»
پله هم تحت تاثير بازي بكام قرار نگرفته بود: «ريو فرديناند و نيكي بات بهترين بازيكنان انگليس در جام جهاني بودند.»
بكام مي دانست براي ثابت كردن ارزش هايش بايد باشگاهش را عوض كند و بهترين جا براي او رئال مادريد بود. حضور موفق در رئال مادريد مي توانست منتقدان او را ساكت كند. باشگاهي رويايي كه روبرتو كارلوس در موردش مي گويد: «فقط بازيكناني كه در رئال مادريد بازي كرده باشند مي توانند ادعا كنند بازيكني بزرگ بوده اند. بازيكنان بزرگ بايد به رئال بيايند و از پيشينه درخشان اين باشگاه استفاده كنند. فيگو، زيدان و رونالدو هم بازيكناني شاخص بودند ولي درخشش آنها در رئال نشان داد چه بازيكنان بزرگي هستند. هرچند او كاپيتان انگليس است، حالا با حضور در رئال مادريد ارزشي دو چندان پيدا كرده.»
مشكل ديگر بكام و منچستريونايتد، اختلاف نظر بر سر پست بازي اش بود. از سال ۱۹۹۵ كه بكام جاي كانچلسكيس را در سمت راست خط مياني گرفت، تا روزي كه اولدترافورد را ترك كرد، مدام در سمت راست به بازي گرفته مي شد. او بارها اعلام كرده بود، دوست دارد در مركز زمين بازي كند و در مقايسه خودش با زيدان معتقد بود در طول بازي خيلي كم به او توپ مي رسد. جالب اين كه هر بار در طول بازي هاي منچستر توپ در مركز زمين يا در سمت چپ بود، با بلند كردن دست و اعتراض، مدام توپ مي خواست. فرگوسن با وجود بازيكناني چون كين، ورون، اسكولز و بات به حضور بكام در مركز زمين اصلاً فكر نمي كرد. جالب اين كه كرش، مربي جديد رئال، هم در اين باره با بكام هم عقيده نيست و رسماً بكام را در همان سمت راست به بازي مي گيرد.
پسر ناخلف
هفت سال قبل بكام در مصاحبه اي گفت: «فرگوسن پدر دوم من به حساب مي آيد. او هميشه مراقب ما است. من واقعاً او را جزيي از خانواده ام مي دانم.» ولي در اين چند سال اخير، به خصوص بعد از ازدواج پر سر و صداي بكام با ويكتوريا آدامز، اين رابطه، سردتر و سردتر شد. زندگي بكام به يك زندگي پرهياهو تبديل شد. فرگوسن معتقد بود او تمركزش را از دست داده؛ استفاده از گوشواره، خالكوبي بدن و پوشيدن لباس هاي عجيب و غريب، به مذاق فرگوسن خوشايند نبود.
اولين اختلاف نظر فرگوسن و بكام در سال ۱۹۹۶ به چشم آمد. فرگوسن از هري اسولز كه قبلاً وكيل و مراقب رايان گيگز بود، خواهش كرد از بازنشستگي بيرون بيايد و مراقب بكام هم باشد، ولي بكام خودسرانه با توني استفنز وكيل آلن شيرر وارد مذاكره شد. اين سرپيچي از دستور سرآلكس با واكنش عجيب او همراه شد. يكي از نزديكان منچستر در اين ارتباط مي گويد: «وقتي فرگوسن از موضوع با خبر شد، ديوانه وار فرياد مي زد. او به بكام گفت: به همان وكيلت بگو كه برايت باشگاه جديدي پيدا كند.»
البته اين تهديدي بيش نبود، ولي مقدمه اي براي درگيري هاي بعدي به حساب آمد. در تابستان سال ۱۹۹۹ وقتي بكام براي گذراندن ماه عسل تقاضاي دو روز استراحت بيشتر كرد، با مخالفت فرگوسن مواجه شد او حتي چهار روز تعطيلي كه براي ملي پوشان در نظر گرفته شده بود را براي بكام لغو كرد و به او گفت: «اين مشكل من نيست. مشكل تو است.»
اما اين اختلاف ها در ۱۸ فوريه سال ۲۰۰۰ به اوج رسيد. بكام به دليل بيماري پسرش بروكلين نتوانست خودش را به تمرين منچستر برساند. روز بعد كه بكام سر تمرين رفت با برخورد بسيار بد فرگوسن مواجه شد. او با حالتي ناشايست بكام را از زمين اخراج كرد و او را انساني غير متعهد خواند و علاوه بر جريمه اي معادل دو هفته حقوق، در بازي حساس منچستر برابر ليدز هم از او استفاده نكرد.
او عقيده داشت اگر با بكام برخورد نمي كرد، به همبازي هاي ديگرش ظلم مي شد و بالاخره ماجراي پرتاب كفش فرگوسن بعد از شكست مقابل آرسنال در جام حذفي و برخورد آن با ابروي بكام به نقل محافل ورزشي تبديل شد. فرگوسن معتقد بود: بكام روي گل اول آرسنال مقصر اصلي بود و بكام هم در برابر تعجب بازيكنان منچستر، هيچ تقصيري را بر گردن نگرفت؛ اين كشمكش با پرتاب كفش فرگوسن ادامه پيدا كرد كه بعد از برخورد به ديوار به شكلي تصادفي به چشم چپ بكام برخورد كرد. فرگوسن حاضر نشد عذرخواهي كند، هرچند بلافاصله بعد از اين حادثه از بكام معذرت خواهي كرده بود. بكام عذرخواهي فرگوسن را پذيرفت، ولي در روزهاي بعد از پوشيدن كلاه يا عينك آفتابي سر باز زد تا زخم مربوط به اين ضربه كاملاً مشخص باشد.
ديويد بكام ديگر دوست نداشت مانند بچه ها با او رفتار شود. او به عنوان كاپيتان تيم ملي انگليس و پدر دو فرزند، چنين رفتاري را از فرگوسن انتظار نداشت. به همين دليل باشگاهش را تغيير داد تا مانند بزرگسالان با او رفتار شود. از طرفي حالا منچستر مشتاقانه منتظر پيشنهاد براي بكام بود.
روزهاي خوب در راه بودند
در ابتداي مارس سال گذشته ، فلورنتينو پرز رئيس باشگاه رئال، در مهماني اي كه براي رسانه هاي گروهي ترتيب داده بود، در پاسخ به اين سؤال كه بعد از فيگو، زيدان و رونالدو، نوبت كدام ستاره است، گفته بود: «اگر جايي منعكس نمي كنيد، ديويد بكام.» رئال سه بازيكن ليگ برتر را در نظر داشت. تيري آنري، مايكل اوون و ديويد بكام كه قرعه به نام ديويد بكام افتاد.
خورخه والدانو، مدير فني رئال هم ماهها قبل گفته بود ديويد بكام پروژه بعدي رئال خواهد بود. حتي وينسنته دل بوسكه، مربي وقت رئال گفته بود: «تحت هر شرايطي ديويد بكام مي تواند در تركيب رئال باشد.»
البته بعداً والدانو و بكام، اين انتقال را ناممكن تلقي كردند، ولي خيلي ها اين اظهار نظر را ژستي تبليغاتي دانستند و حتي ريكاردو، دروازه بان ذخيره منچستر ادعا كرد بكام درباره مدارس ابتدايي مادريد از او سؤالاتي پرسيده بود. در كش و قوس رئال و منچستر، هنگام انتخابات رياست باشگاه بارسلونا فرا رسيد و بكام به طعمه تبليغاتي نامزدهاي بارسلونا تبديل شد. خوان لاپورت، وكيل ۴۱ساله اي كه در نهايت رئيس بارسلونا شد، علي رغم وعده هايي كه مبني بر انتقال بكام به بارسلونا داده بود، بعد از انتصابش اعلام كرد، هرگز قول آمدن بكام را نداده است.
به هر ترتيب، بكام با سر و صداي زياد، در آستانه آخرين ديدار رئال در لاليگا برابر بيلبائو، رسماً به رئال مادريد پيوست. حضور بكام در مادريد، توجه رسانه هاي گروهي را به خودش جلب كرده بود. بيش از ۵۰۰ خبرنگار مراسم امضاي قرارداد او را از نزديك ديدند و جريان آزمايش هاي پزشكي هم به طور زنده از تلويزيون پخش شد.
حالا يك سالي است ديويد بكام بازيكن رئال به حساب مي آيد؛ اما نه ستاره اين تيم. او در كنار بزرگاني چون زيدان، فيگو، رائول و رونالدو بايد ارزش هاي خودش را نشان مي داد اما آيا واقعاً او چنين كرد؟ سر آلكس فرگوسن قبل از درگيري هاي آخر با بكام در مورد او گفته بود: «هنوز بهترين روزهاي ديويد را نديده ايد. او بسيار بهتر از اينها مي تواند بازي كند.»
|