يكشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۷۳
گفت وگو با دكتر احمد بياني درباره توسعه، اصلاحات و آموزش وپرورش ( بخش دوم و پاياني)
ذهنيت سه بعدي منفي
006441.jpg
اشاره :
ديروز بخش نخست گفت و گوي همشهري با دكتر احمد بياني استاد دانشگاه و پژوهشگر عرصه روانشناسي آموزشي را در باره توسعه ، اصلاحات و آموزش و پرورش در صفحه « فرهنگ و آموزش» خوانديد . امروز در بخش پاياني اين گفت و گو نكاتي در باره اصلاح مديريت آموزشي و ارتباط آن با اصلاحات سياسي مطرح شده است.
آموزش زماني با اصلاحات ارتباط ارگانيك پيدا مي كند كه از زندان سياستهاي بيروني مدرسه نجات پيدا كند و اصلاحات، حركتي به منظور تنظيم ارتباط مطلوب و متناسب بين تحولات داخل با دگرگوني هاي بيروني تلقي شود
* اهميت و اولويت مديريت در اصلاح نظام آموزشي را چگونه توجيه مي كنيد؟
- نخست آن كه اصلاح مديريت واقع بينانه است و در حوزه تلاشهاي آموزش و پرورش قرار دارد و مانند برخي از عناصر نظام آموزشي مانند هدف گذاري و سياست گذاري از طريق سيستم فراگير ديكته نمي شود و يا حداقل كمتر در اختيار سيستم فراگير قرار دارد.
دوم آن كه اصلاح مديريت حتي بدون تغيير در ساير عناصر سيستم آموزشي بهره گيري بيشتر از وضعيت موجود حاصل مي شود و بازدهي پتانسيل هاي موجود افزايش پيدا مي كند كه در شرايط كنوني به واقع بيني اصلاحات مي افزايد.
سوم آن كه مديران آموزشي در موقعيتي قرار دارند كه مي توانند همزمان در مدرسه و ستادهاي آموزشي تأثير بگذارند. از يك سو مي توانند نوآوري و خلاقيت در مدرسه را ترغيب كنند و از سوي ديگر نظرياتي مبتني بر ضرورت اصلاح آئين نامه ها و مقررات به سازمان هاي آموزشي ارائه دهند. در حقيقت مديريت آموزشي كه به طور عمده مديران مدارس را در بر مي گيرد حلقه ارتباطي است كه از يك سو جريان اصلاح را در مدارس و از سوي ديگر در ستادهاي اداري جاري مي سازد.
* مشخصات اين مديريت آموزشي چيست؟
- قبل از هر چيز قابل تأكيد است كه مديريت آموزشي تلاشي تربيتي و آموزشي محسوب مي شود. به عبارت ديگر مديريت آموزشي را مي توان به توان بهره گيري از امكانات در جهت طراحي و اجراي برنامه هاي آموزشي تعبير كرد كه از طريق تأثيرگذاري هاي فرهنگي و در جهت نيل به هدف هاي آموزشي انجام مي پذيرد. نبايد فراموش كرد كه مديريت آموزشي، مهارت تخصصي محسوب مي شود و نياز به آگاهي هاي تئوريك دارد و نمي توان آن را با سرپرستي كارگاه يكسان انگاشت.
امروزه تأكيد برآن است كه مديريت آموزشي به صورت رهبري آموزشي اعمال مي شود و مدير مدرسه در نقش رهبر آموزشي ايفاي نقش بكند، معني اين تأكيد آن است كه مديران در سياست گذاري هاي آموزشي نقش فعالي داشته باشند و مديران مدارس زماني مي توانند در سياست گذاري و برنامه ريزي هاي آموزشي نقش مؤثري داشته باشند كه نظام هاي آموزش، گرايش هاي غير متمركز در زمينه هاي سياست گذاري، برنامه ريزي و سازماندهي بپذيرند با در نظر گرفتن اين نكات تخصصي است كه مي توان نظام مديريت آموزش جامعه را اصلاح كرد. متأسفانه در كشور ما به جاي اصلاح نظام مديريت آموزشي تنها به مديريت مديران تأكيد مي شود و سازمان مديريت كشور در ارائه برنامه هاي آموزشي و پژوهشي هنوز نتوانسته اند به طور دقيق مفاهيم مدير و مديريت را از يكديگر تفكيك نمايند.
با اصلاح نظام مديريت آموزشي مي توان زمينه اساسي توسعه پوياي جامعه را فراهم آورد ولي اين امر زماني امكان پذير است كه تفاوت اصلاح مديريت با تربيت مدير و نيز تفاوت مدير آموزشي با مديران اداري را به طور دقيق و از ديدگاه تئوريك روشن سازيم.
* براي اصلاح نظام مديريت آموزش جامعه چه برنامه هاي اساسي پيشنهاد مي كنيد؟
- شايد بتوان از سيستم انتخاب مدير توسط معلمان مدرسه به عنوان يك برنامه اساسي در اصلاح نظام مديريت آموزشي جامعه ياد كرد. اجراي صحيح و تعميم يافته اين طرح موجب مي شود كه رابطه مدير مدرسه با مديريت كلان جامعه دگرگون شود و در نتيجه نظام مديريت و آموزش مدارس از سياست زدگي كنوني نجات پيدا كند.
اگر مدير را مدرسه انتخاب كند همين امر موجب مي شود، تفكر سياسي از مدرسه به جامعه جريان پيدا كند كه محور صحيح آموزشي تلقي مي شود و به آموزش مفهوم مي بخشد و اين امر موجب مي شود كه ما فرايند علم به سياست را انتخاب بكنيم و اين فرايند نه تنها موجب كاربرد علم در جامعه شده و تلاش هاي علمي را ترغيب مي كند، بلكه همچنان موجب اتخاذ سياست هاي مبتني بر علم در جامعه نيز مي  شود. متأسفانه در شرايط كنوني، مديريت فراگير و سياسي جامعه مدير مدرسه را انتخاب مي كند كه موجب مي شود تفكر سياسي از جامعه به مدرسه جريان پيدا كند و فرايند سياست به علم در جامعه متداول شود كه فرايند معكوس و معيوبي تلقي مي شود و بر اثر آن كوشش هاي علمي در بند ديدگاه هاي سياسي قرار مي گيرد و نظرهاي سياسي آن را مهار مي كند و سياست هاي غير علمي به عنوان مشي متداول تداوم پيدا مي كند.
انتخاب محور معكوس موجب شده است كه مديران مدارس جامعه به جاي آنكه شخصيت هاي علمي و اجتماعي قلمداد شوند به عنوان هويت هاي سياسي مطرح مي شوند و به جاي كار آموزشي به انجام وظايف اداري مي پردازند و به جاي همكاري با معلمان بر آنان تحميل مي شوند و سرانجام به جاي اداره مدرسه به نگهداري آن اكتفا مي كنند. علاوه بر آن، افزايش اختيارات مديران مدارس در جذب نيروهاي انساني متخصص و تدوين آئين نامه هاي داخلي متناسب با شرايط مدرسه و ... از جمله برنامه هاي اساسي در اصلاح نظام مديريت آموزشي جامع محسوب مي شود.
* در پاسخ به پرسش قبلي به ارتباط مديريت فراگير جامعه با مديريت آموزشي كشور اشاره كرديد. اين ارتباط چگونه است و چگونه بايد باشد؟
- در حال حاضر سنگيني مديريت فراگير جامعه را در مدارس احساس مي كنيم و مديران مدارس با الگوپذيري از آن مديريت ذهني و به دور از شناخت تحقيقي واقعيت ها را در جهت آرمانهايي كه به عنوان تفكرات پيش ساخته و نامتناسب وجود دارد بر مدارس تحميل مي كنند و مدارس به جاي پرورش مديران فرهيخته براي جامعه به تكرار مديريت سنتي پرداخته اند.
همچنانكه اشاره شد مديريت به طور كلي و مديريت آموزشي به طور اخص زمينه مطالعاتي تخصصي محسوب مي شود و براساس معيارهاي روز از طريق شناخت علمي و تحقيقي واقعيت ها، نيازسنجي و برقراري ارتباطات مؤثر و شناخت توانايي ها و امكانات مي توان به مديريت جديد راه پيدا كرد و فرايند مطالعه علمي سيري است كه از واقعيات آغاز و با اتكا به آزمون و تحقيق و با استفاده از يافته هاي علمي به سوي تئوري رهنمون مي شود. مديري كه براساس ارتباطات فردي و تعهدات سياسي به مدرسه تحميل مي شود حتي اگر با مباحث جديد آشنايي داشته باشد، موقعيت يك خليفه را دارد و با توجه به همين موقعيت به جاي اعمال مديريت جديد به خلافت در مدرسه مي پردازد. تشعشع مديريت بايد از سوي مدرسه به جامعه بتابد و مسير معكوس آن فعاليت هاي سياسي را جايگزين تلاش هاي آموزشي و علمي مي سازد.
* در جامعه خودمان چه نسبتي مي توانيم بين نظام آموزشي با توسعه و اصلاحات برقرار كنيم، آيا صرفاً بايد اين ارتباط را در پروسه اي سياسي دنبال كرد يا بحث فراتر است؟
- در اين خصوص بايد توجه داشت كه آموزش زيربناي توسعه و اصلاحات محسوب مي شود. وقتي مي بينيم شعار تحول از دانشگاه ها بلند مي شود و دانشجويان به پشتيباني از اصلاحات مي پردازند و يا معلمان در صف مقدم اصلاحات قرار مي گيرند، اين همه نشان از آن دارد كه تحول و اصلاحات ريشه در آموزش و نظام آموزشي دارد. البته نظام آموزشي زماني مي تواند خاستگاه اصلاحات تلقي شود كه آموزش در محاصره بينش هاي سياسي قرار نگيرد بلكه سياست ها براساس تلاش ها و تحقيقات آموزشي بنا شود. در عين حال وقتي از ارتباط اصلاحات با آموزش سخن مي گوييم بايد مفهوم اصلاحات را روشن كرد.
مسير طبيعي اصلاحات آن است كه فرهنگ اصيل خود را با پيشرفت هاي علمي و تحولات اقتصادي، اجتماعي و بين المللي جهان تطبيق دهيم، نه آنكه دگرگوني هاي جهاني را در فرهنگ گذشته محصور نگاه داريم. به همين سبب لازم است راهبري اصلاحات با توجه به تغييرات و دگرگوني هاي جهاني و پيشرفت هاي علمي دنيا انجام پذيرد. ما نمي توانيم اصلاحات را تنها به عنوان تغييرات دروني و بي توجه به تحولات دنيا بدانيم. اين ضرورت وجود دارد كه بين حركت هاي دروني و بيروني تناسبي برقرار كنيم. اصلاحات به منظور همگامي با زمان و تأثيرگذاري در زمان انجام مي پذيرد نه به منظور جلوگيري از تحولات و ستيز با زمان! در حالت دوم بين آموزش و اصلاحات كه در حقيقت نوعي كوشش براي جلوگيري از تحول است ارتباط معارضه به وجود مي آيد فراموش نكنيم وقتي در فرداي تاريخي قرون وسطي بحث «خردگرايي» مطرح شد به منظور ترغيب نسل ها براي بازگشت به خويش و بازيابي تفكر خود بوده است كه مسير خويش را از طريق تفكر انتخاب كنند نه براساس عادت و سنت. به عبارت ديگر، خردگرايي به منظور ايجاد تحول در فرهنگ و سياست هاي قرون وسطي مطرح شد نه در جهت مشروعيت بخشيدن به آنها!
آموزش زماني با اصلاحات ارتباط ارگانيك پيدا مي كند كه از زندان سياست هاي بيروني مدرسه نجات پيدا كند و اصلاحات، حركتي به منظور تنظيم ارتباط مطلوب و متناسب بين تحولات داخل با دگرگوني هاي بيروني تلقي شود.
* به نظر شما اساسي ترين چالش هاي نظام آموزشي ايران چيست؟
- انجام نيازسنجي در آموزش با توجه به تحولات جهاني و دگرگوني هاي مربوط به ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي در دنيا و پيشرفت هاي علمي، آموزشي به سوي نيازهاي مشخصي كه موجبات فعاليت يادگيري را در سر كلاس هاي درس موجب شود كه پرهيز از تحميل سياست ها و بينش هاي پيش ساخته به مراكز آموزشي و ايجاد زمينه مساعد كه مدارس و دانشگاه ها از طريق مطالعه و تحقيق ديدگاه هاي نوآورانه اي به جامعه ارائه دهند.
ايجاد جايگاه مناسب اجتماعي براي معلمان بطوري كه جامعه نقش آنان را به عنوان شخصيت هاي علمي و اجتماعي آينده ساز به رسميت بشناسد و فراهم سازي معيشت متناسب با اين جايگاه براي آنان، زدايش فرهنگ پليسي از مدارس و دانشگاه ها، تقويت مديريت علمي و آموزشي در مراكز يادگيري، برقراري ارتباط بين مراكز آموزشي با مراكز پژوهشي و آموزش استاندارد در سطح جهان، از چالش هاي پيش رو نظام آموزش امروز ما محسوب مي شوند.
تفويض انتخاب مديران به معلمان هر واحد آموزشي و افزايش اختيارات انجمن هاي دانشجويي و دانش آموزي در اداره امور مدارس و دانشگاه ها از ديگر چالش هايي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد.به طور كلي با ايجاد تغييرات مطلوب در كليه عناصر سيستم آموزش و پرورش و آموزش عالي اين ضرورت وجود دارد كه دگرگوني كوپرنيكي در نظام آموزشي كشور به وجود آوريم و واحدهاي علمي و آموزشي تحول ساز را جايگزين واحدهاي ايدئولوژيك و سياسي و كنترل كننده امروز بكنيم.
تحول نظام آموزشي جامعه نياز به بستر اجتماعي و فرهنگي پيشرو دارد و اين بستر در ارتباط با سيستم باز فرهنگي و از طريق دسترسي به اطلاعات جديد علمي و فني و تأكيد بر سرعت گردش اطلاعات در جامعه امكان پذير است. وقتي از طريق ارائه برنامه هاي خاص، نگاه ايدئولوژيك سياسي را جايگزين بينش علمي و واقع بيني مي كنيم و تعهد را در برابر تخصص قرار مي دهيم، به يقين بستر لازم جهت تحولات مطلوب در نظام آموزشي را از بين مي بريم. تنها از طريق تعهد برخاسته از تخصص مي توان به تخصص هاي علمي راه يافت. نه تعهد رودررو با تخصص. براي ايجاد تحول مطلوب و اساسي در نظام آموزشي اين چالش عمده را پيش رو داريم كه به نسل هاي آينده اطمينان كنيم و از خواست ها و آرمان هاي آنها نهراسيم. فراموش نكنيم كه از ديدگاه فلسفه تعليم و تربيت امروزي، جوان يادگيرنده به عنوان فرد مسئول تلقي مي شود كه مسئوليت رشد و بالندگي خويش را بر دوش مي كشد. اين بينش آموختني است كه انسان بزرگ مي شود. او را بزرگ نمي كنند، انسان راه مي رود، او را راه نمي برند....
* از جمله واقعيت هاي موجود نظام آموزش ما اين است كه نتوانسته پايگاه اجتماعي قوي و پشتيباني مردمي را براي خود به وجود آورد، از طرفي ما شاهد يك ذهنيت سه بعدي نه چندان مثبت نسبت به مدرسه هستيم، دانش آموز فراري از مدرسه، اوليايي كه همكاري و مشاركت لازم را با مدرسه ندارند و معلماني كه در شرايط امروز فاقد انگيزه بالايي كه پاسخگوي آموزش و پرورش نوين باشد، هستند. دلايل پديداري اين ذهنيت چيست؟
- آنچه شما اشاره كرديد در حقيقت از فيدبك هاي (بازخورد) نظام آموزشي ما محسوب مي شوند. دانش آموز از مدرسه فراري است يا با بي ميلي در آن حاضر مي شود زيرا نيازهاي خود را در آن جستجو نمي كند. به جاي مهارت هاي مورد نياز و تازگي ها و نوآوري هاي مربوط به تحول حيات، در آنجا با مباحث كهنه و انتزاعي و نامفهوم در ارتباط با زندگي خود مواجه است. اوليا با مدرسه همكاري و مشاركت ندارند. براي آنكه بين فرهنگ بيشتر خانواده ها با فرهنگ مورد تأكيد مدارس گسستگي وجود دارد. علاوه برآن، تحصيل علم در جامعه ما جايگاه مناسبي ندارد. كافيست درآمد و سطح زندگي فارغ التحصيلان دانشگاه را با درآمد و سطح تحصيلي داد و ستدچي هاي دلال كه با يك معامله تلفني چند برابر حقوق معلمان راكسب مي كنند مقايسه كنيد. بيكاري فارغ التحصيلان در ذهن خانواده ها به نوعي بيهودگي نظام آموزشي تعبير مي شود. معلم انگيزه ندارد زيرا از بازدهي كار خود رضايت ندارد، از طرفي سرنوشت فارغ التحصيلان را مي بيند. خستگي به جانش مي ماند و از سوي ديگر فعاليتش بازدهي مالي ندارد و مجبور است منتظر پايان ساعت درس باشد تا بتواند در يك آژانس به مسافركشي پرداخته و پول نان و دواي فرزندان خود را تأمين كند.
نظام آموزشي و پرورشي ما توليدي ندارد. سيستمي است كه جامعه سنگيني بيماري آن را احساس مي كند و بنا به صلاحديدهاي اجتماعي و سياسي آن را تحمل مي كند. يك چنين سيستمي نمي تواند بازخوردهاي جاذب داشته باشد و در معلم و دانش آموز و خانواده ها رضايت ايجاد كند. بايد به فكر سيستم درون زا باشيم كه اگر در مدرسه را بستند نيازهاي حياتي خانواده، معلم و دانش آموز بي جواب نماند و عوامل يادشده براثر وجود نياز، آن را روي دست نگاه دارند و وجود سيستم را حياتي تلقي كنند.
* به نظر شما روند تصميم سازي و بدنه مديريتي آموزش و پرورش در دو دهه گذشته تا چه حد با تكيه بر نظارت كارشناسان و صاحبان رأي و نظر درحوزه آموزش و پرورش پيش رفته است؟
- بايد در نظر داشت كه در دو دهه گذشته يك سيستم متمركز بر جامعه حاكم بوده است و همان سيستم فراگير، نظام آموزشي كشور ما و بدنه مديريتي آن را كنترل كرده است. در چنين شرايط كنترلي بيش از تكيه بر نظرات كارشناسي، نظام آموزشي بر نظرات سياسي تكيه داشته است .

بازار فرهنگ
«پيام بيمه ايران» منتشر شد
006432.jpg

نخستين شماره فصلنامه تخصصي «پيام بيمه ايران»، ويژه بهار ۱۳۸۳ منتشر شد. اين شماره پيام بيمه ايران به موضوع مديريت ريسك اختصاص دارد.
در اين شماره فصلنامه پيام بيمه ايران مطالب زير آمده است: بررسي فعاليت هاي مديريت ريسك بيمه در گفت وگو با مسئولان فني/ ديدگاه چند سطحي و چند مرحله اي در باب مديريت ريسك/ تصميم گيري و كنترل ريسك/ استاندارد مديريت ريسك/ مسائل مرتبط با ريسك/ بيمه و نقش آن در كاهش ريسك صنعت نفت و گاز/ صنعت نفت و مديريت بلايا/ گفت وگو با مدير اجرايي و كارشناس مديريت ريسك صنايع هوايي شركت «ويليس» بريتانيا/ نگرشي بر مديريت ريسك در بيمه مسئوليت و... مديريت ريسك هاي بيمه هاي اتومبيل.
مديرمسئولي و سردبيري فصلنامه پيام بيمه ايران
به عهده محمدرضا ثابتي است.
قرائت خانه هاي ايران
(از آغاز تا سال ۱۳۱۱ شمسي)
006435.jpg

گردآوري، تدوين و مقدمه: مسعود كوهستاني نژاد/ ناشر: مركز مطالعات و تحقيقات رسانه ها/ چاپ اول، ۱۳۸۲/ ۲۳۸صفحه، رقعي/۱۴۰۰ تومان.
سالهاي آخر سلطنت ناصرالدين شاه و اوايل سلطنت مظفرالدين شاه را مي بايد ايام نضج گرفتن حركت هاي اصيل و بنياني فرهنگي در جامعه ايران قلمداد كرد. در همان دوران، جرايد منتشر شده در داخل و خارج از كشور، كمك مهمي به تعميق حركت هاي فرهنگي مي كردند، چاپ مقالات متعدد علمي، فرهنگي، انعكاس اخبار و رويدادهايي كه در نقاط ديگر مي گذشت و شرح و تفسير آنها، نقشي ارزشمند در روشنگري تحصيلكردگان و بخش فرهنگي ايران داشت.
قرائت خانه ها نيز محل هايي بودند براي عرضه نشريات فارسي زباني كه در اين ايام چاپ و منتشر مي شده اند. تقريباً هدف اصلي از تأسيس قرائت خانه ها، گسترش معارف و فرهنگ در جامعه بود. زدودن آثار جهالت در ايران،  نيل به ترقي و تمدن، تعميم و تزريق علم و معارف به مردم، تهذيب اخلاق از جمله اهدافي قلمداد مي شود كه در اعلان هاي موجود از قرائت خانه ها، به آنها اشاره مي شود. در طول حيات قرائت خانه ها در ايران، عصر مشروطيت، شاهد انجام طيف وسيعي از فعاليت هاي فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي در آنها هستيم. عوامل گوناگوني دست به دست هم دادند تا قرائت خانه ها به مكاني براي انجام فعاليت هاي روزمره جامعه در بخش هاي فرهنگي تبديل شوند.
انتشار سه كتاب درباره
روش هاي جنگ رواني
نشر حم، سه كتاب با موضوع روش هاي جنگ رواني منتشر كرده است. اطلاعات اين كتاب ها به قرار زير است:
روش هاي جنگ رواني-۱
(اخبار و تحقيقات در پرده)
نويسنده: جان وايت/ مترجم: فرهاد كاظمي / چاپ اول، ۱۳۸۲ / ۳۴۰ صفحه، رقعي/ ۲۱۰۰ تومان.
از ديدگاه برخي ناظران، بعدي هراس انگيز از جنگ سرد در حال ظهور است، بعد توسعه فوق سري فناوري هاي انرژي زايي رواني الكترونيكي، اسناد فاش شده و اخبار و اطلاعات موجود از امكان وقوع جنگ هاي فرارواني سخن مي گويند. جنگ هايي كه عامل اصلي در آنها، قواي ذهني و رواني تمركز يافته است. و از طريق اعمالي نظير جاسوسي از راه دور، تأثيرگذاري غيرحضوري بر انديشه و اعمال مشخص، همچنين بر ابزار حساس انجام مي شود. اين كتاب، مجموعه كاملي از اسناد و اطلاعات موجود براي هشدار دادن نسبت به خطر جدي و وحشتناكي است كه عصر جديد با آن مواجه است، يعني تهديد جنگ رواني.
روش هاي جنگ رواني -۲
(به كارگيري فنون كهن و جادويي)
نويسنده: ديون فورچون/ مترجم: فرهاد كاظمي/ چاپ اول،  ۱۳۸۲/ ۳۱۸ صفحه، رقعي/ ۱۹۰۰ تومان.
علوم خفيه و سري در همه فرهنگ هاي بشري حضور انكارناپذير و تأثيرگذار داشته است. آنجا كه اين علوم به حوزه تأمين اهداف و مقاصد شخص و تجاوز به حقوق انسان ها وارد شد، نام جادو و جادوگري به خود گرفته است. جادوگري در همه مكاتب الهي، منفور و مطرود اعلام شده است، چرا كه برخلاف اراده الهي و دخالت در حريمي است كه خداوند تجاوز به آن را جايز ندانسته است. نويسنده كتاب خود تحت تأثير حمله روحي و رواني قرار مي گيرد و در پي آن براي افزايش آگاهي عموم نسبت به آسيب هاي رواني ناشي از حملات جادوگري به مطالعه و پيگيري در اين زمينه مي پردازد. بخش عمده اي از كتاب نيز به ارائه روش هاي دفاعي در مقابل حملات مطرح شده،  اختصاص يافته است.
006438.jpg

روش هاي جنگ رواني - ۳
(نتايج تحقيقات و كشفيات فرارواني)
نويسنده: الماز آر.گروبر/ مترجم: فرهاد كاظمي/ چاپ اول، ۱۳۸۲/ ۴۱۲ صفحه، رقعي/ ۲۵۰۰ تومان.
«المار آر. گروبر» محقق آمريكايي در اين كتاب، آخرين و جالب ترين نتايج تجربي،  اما اغلب ناشناخته پيرامون مطالعات و اكتشافات فرارواني كه طي چند دهه گذشته در مراكز مهم علمي تحقيقي و به ويژه در آمريكا انجام گرفته را گردآوري كرده است. اين تحقيقات اكثراً در مؤسسه «استنفورد» انجام گرفته و از سوي سيا و ارتش آمريكا، حمايت مالي و عملي شده است.

همايش ها و سمينارها
چهارمين همايش بين المللي دانشجويان آسيايي(ICAS)
۱- تاريخ برگزاري: نيمه دوم آگوست ۲۰۰۵ (تاريخ دقيق هنوز مشخص نيست ولي در نيمه دوم آگوست خواهد بود)
۲- مكان برگزاري: چين / پكن
۳- مسئولين برگزاري: آكادمي علوم اجتماعي شانگهاي (SASS)
۴- پست الكترونيكي:
iias@let.leideu niv.nl
۵- نيم نگاه: همايش دانشجويان آسيايي، براي تبادل نظريات علمي، اجتماعي و ...
همايش بين المللي ساليانه
آيين  هاي سنتي آسيا
۱- تاريخ برگزاري: ۱۷-۱۳ اكتبر ۲۰۰۴
۲- مكان برگزاري: شهر سالت لك
۳- مسئولين برگزاري: انجمن آيين هاي سنتي آسيا
۴- پست الكترونيكي:
juwen@willamette.edu
۵- صفحه الكترونيكي:
http://www.afsnet.org/cgi-bin/announce.pl?164
۶- نيم نگاه: در اين همايش صاحب نظران به بررسي آيين هاي سنتي كشورهاي آسيايي و بعضي آيين هاي راه يافته به ممالك ديگر مخصوصاً آمريكا مي پردازند.
هفتمين همايش آمار و رياضيات ايران
۱- تاريخ برگزاري: ۲۵-۲۳ آگوست ۲۰۰۴ (مطابق ۴-۲ مرداد ۱۳۸۳)
۲- مكان برگزاري: ايران/ تهران؛ دپارتمان آماردانشگاه علامه طباطبايي
۳- پست الكترونيكي:
email:isc7@atu-economics.ac.ir
۴- صفحه الكترونيكي:
http://www.isc7 iranitech.net
۵- نيم نگاه: در اين همايش، اساتيد علوم رياضي و آمار، تازه هاي اين علم را در اختيار حضار قرار داده و به كاربرد آمار و رياضيات در صنعت پرداخته خواهد شد.
همايش و كارگاه بررسي آناليزهاي خطي
و غيرخطي
۱- تاريخ برگزاري: ۱۳-۱۰ مه ۲۰۰۴ (مطابق: ۲۴-۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۳)
۲- مكان برگزاري: ايران/ اصفهان
۳- مسئولين برگزاري: دپارتمان علوم رياضي دانشگاه اصفهان
۴- پست الكترونيكي: analysis@ui.ac.ir
۵- صفحه الكترونيكي:
http://sci.ui.ac.ir/math/analysis/wnca
۶- نيم نگاه: در اين همايش جمعي از استادان دانشگاههاي اصفهان و شهيد بهشتي و تعدادي از استادان كشورهاي اروپايي و آمريكا به بررسي يافته هاي جديد علوم رياضي خواهند پرداخت.
تنظيم: مهتاب صفرزاده خسروشاهي

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |