سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۷۵
با نگاهي به گفت وگوي آيت الله مهدوي كني با همشهري
روحانيت و مسأله تجدد
006543.jpg
محسن حيدري
اشاره: از شنبه دوازدهم تا دوشنبه چهاردهم ارديبهشت ماه، در سه روز پي در پي گفت وگوي همشهري با آيت الله مهدوي كني را در صفحه سياسي روزنامه خوانديد. آيت الله مهدوي كني، به عنوان يكي از متفكران روحاني معاصر و از افرادي كه در بروز، نضج و پايداري نهضت اسلامي ايران تأثيرگذار بوده اند، دراين گفت وگو بر نكاتي تأكيد كردند كه از جهات گوناگون حائز اهميت است . آنچه در پي مي آيد نوشتاري است كوتاه كه با نگاهي به گفت وگوي مذكور تنظيم شده است.
۱- مرگ سهراب به دست پدر و بر دار شدن شيخ فضل الله نوري توسط فاتحان تهران، دو خاطره مهم در حافظه تاريخي ماست.
خاطره مرگ سهراب تا حدودي رازآلود و ازلي است و رنگ اسطوره دارد. خاطره بر دار كردن شيخ اما، نزديكتر و غيرازلي تر است و بيش از آن واقعي است كه نقل قهوه خانه ها را گرم كند.
به قصد عبرت آموزي تاريخي است، اگر نقل مي شود و از اين رو، شايسته بررسي هاي مكرر موشكافانه است.
مرحوم جلال آل احمد مي گويد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمي مي دانم كه به نشانه استيلاي كامل غربزدگي، پس از دو دهه كشمكش بر بام اين مملكت افراشته شد.»
تصويرسازي آل احمد از اين واقعه، جزو مهمترين خاطره ها در حافظه تاريخ معاصر ماست و هر چه زمان بيشتري از وقوع آن مي گذرد، رازآميزتر مي شود. در ذهن ما، فرزند شيخ  فضل الله، پايين  پاي پدري كه بر دار شده، كف مي زند تا ورود تجدد را جشن بگيرد. روشنفكران ضد دين از يك سو و ديگران از جمله آل احمد از سوي ديگر، با انگيزه هاي دوگانه و متضاد، بر دار شدن شيخ فضل الله را نشانه «عصيان نيروهاي تجدد عليه اقتدار سنت» مي دانند. عصياني كه در آن روزها، پاسخ درخوري از سوي مردم نيافت، آن روزي كه كسي به حمايت از شيخ شهيد برنخاست.
۲- ولي چندين سال بعد، وقتي كه استاد مطهري، دكتر بهشتي و چند روحاني سرشناس ديگر از ميان ائمه جمعه و چهره هاي دانشگاهي توسط مخالفان انقلاب ترور شدند، مردم واكنش قابل توجهي نشان دادند و در جاي جاي كشور بزرگداشت عظيمي از «شهداي روحانيت و محراب» توسط مردم و دولت منتخب مردم صورت گرفت و اين،  نشان دهنده پايان يك دوره و آغاز دوره اي جديد بود.
پايان خصومت تجدد و سنت را مي توان در كتاب «اسلام و مقتضيات زمان» مشاهده كرد. كتابي كه در آن، آيت الله مطهري، اسلام را پاسخگوي نيازهاي زمان معرفي مي كند و بدين ترتيب بين اصول اسلامي و دنياي جديد، تعارضي باقي نمي ماند. اين دوره با «پايان پندار ناسازگاري تجدد و سنت» آغاز مي شود.
۳- در سالهاي مياني دهه ۶۰، رهبري كاريزماتيك امام خميني(ره)، ايفا كننده اصلي ترين نقش سياسي در فضاي كشور بود. گويي روح ملت در مردي ظهور يافته بود كه كلام او كلام همه مردم است. هر سخن او واكنش عظيم و همدلي قوي مردم را در پي داشت و او، پدر مردم به شمار مي رفت.
فرداي روز وداع مردم با رهبر فقيد انقلاب، دو صحنه ماندگار در تاريخ معاصر باقي ماند. حضور انبوه علاقه مندان روحانيت در وداع با رهبر فقيد انقلاب و همچنين نمايش پيوند عميق و ديرينه مردم با رهبري جديد انقلاب، معادلات بسياري را به هم زد. كاسته نشدن قدرت رهبري ديني در سالهاي پاياني دهه ۶۰ بيش از پيش نمايانگر جايگاه برتر رهبري روحانيت در ميان مردم بود.
رفته رفته مخالفان روحانيت كه از تحليل جايگاه آنها بازمانده بودند، به قصد ترحم انگيزي و سامان دادن روابط دروني جبهه روشنفكري و دانشگاهي خود، تز احياي اقتدار سنت در برابر تجدد را تبليغ كردند. حال آن كه آن چه اتفاق مي افتاد، «بازگشت سنت به جايگاه تاريخي خود»، صرف نظر از معارضه يا هجمه به تجدد بود.
۴- اكنون در دهه ۸۰، روحانيت هنوز در ميان مردم است. انتخابات هاي اخير نشان دهنده اقبال دگرباره مردم به چهره هاي مورد حمايت روحانيت است.
روحانيت، به گفته آيت الله مهدوي كني در گفت وگو با همشهري، به خاطر آينده اين فضاي جديد، اميدوار و شاد است، اما دل خوش نيست.
روحانيت، حالا به نقطه اي در تاريخ خود رسيده است كه مي خواهد نقش «پدري مهربان و دلسوز» را در جامعه رو به پيشرفت ايران ايفا كند.
به گفته آيت الله مهدوي كني، روحانيت هنوز خود را پاسبان مرزهاي معنويت و روحانيت مي داند و براي تقويت شخصيت و هويت ديني مردم، متشكل مي شود تا با حفظ و تقويت شخصيت تاريخي مردم كه دين مهمترين مؤلفه آن است، جمهوريت و اسلاميت نظام را مستحكم تر كند.
نمود اين واقعيت را مي توان در مراسم عزاي امام حسين(ع) كه توسط آيت الله مهدوي كني در خانه اش برپا مي شود، مشاهده كرد؛ وقتي كه منتخبان مردم كه اين بار از جمع متخصصان و استادان دانشگاه هستند، براي اداي احترام به روحانيت، در اين مراسم حاضر مي شوند.
روحانيت به گفته آيت الله مهدوي كني، بايد پدر ملت باشد. ملتي كه روندي روبه پيشرفت دارد و اين خواست خود را در انتخابات هاي اخير با انتخاب كارشناسان و رويكرد دگرباره به تخصص گرايي توأم با تعهد نشان داده اند. متخصصاني كه همزمان از حمايت روحانيت و مردم برخوردارند و از يك سو نقش و جايگاه تاريخي و حساس روحانيت را مي دانند و به آن احترام مي گذارند و از ديگر سو، معتقدند براي پيشرفت كشور، برنامه هاي مهمي دارند.
۵- به اعتقاد آل احمد در مشرق زمين،  پدرها جايگاه خاصي دارند و برخلاف سرزمين هاي غربي كه پدر مورد غضب و نفرت است، در اينجا پدر مظهر هويت و قدمت است و گذشته و آينده را به طور همزمان نمايندگي مي كند؛ همانگونه كه سنت، اين دو را يك جا نماينده است.در اسطوره هاي مشرق زمين به خلاف اسطوره هاي غربي، پدر هرگز كشته نمي شود، چون او نماينده همزمان گذشته و آينده است و سايه اش در همه تاريخ گسترده است. در مشرق زمين، پدر كشته نمي شود، چون اگر چنين شود «فردا» مرده است، چون «آينده» توسط پدر نمايندگي مي شود و اين چنين، مي توان گفت پروتستانيسم اسلامي اگر به معناي شوريدن بر اقتدار پدري نهاد دين باشد، در مشرق زمين پروژه اي ناممكن است.
۶- روحانيت، علاوه بر توصيه به تقوا و معنويت، خواستار وفاق اجتماعي براي گشايش ميدان علم و توسعه تكنيك  در كشور نيز است. روحانيت حتي از ثبت تشكل خود در وزارت كشور همچنان خودداري مي كند تا جايگاه خود را به عنوان پدر مردم حفظ كند، زيرا به اعتقاد آيت الله مهدوي كني حفظ اين جايگاه براي آينده كشور و دين مهم است و در صورت تخريب آن، به گفته آل احمد «هم سنت را خراب كرده ايم و هم تجدد را. هم از ديروز مانده ايم و هم از امروز.»
سايه پدر از گذشته تا آينده امتداد دارد. آينده اي كه در آن شخصيت و هويت ايراني با درونمايه ديني تقويت مي شود و در راستاي رفع نيازمنديهاي معنوي و مادي، به خدمت گرفته مي شود تا بدين ترتيب نظامي بديع و ابتكاري يعني «جمهوري اسلامي» كه حاصل توجه هم زمان به دين سالاري و جايگاه مردم است، فرداي بهتري را براي كشور رقم بزند. اين فردا بهتر و افق روبه پيشرفت اگر چه از برخي جهات شباهت زيادي به مفهوم بروغره يا پروگرس مورد نظر مشروطه خواهان دارد، اما اين بار توسعه و تجدد ايراني از حمايت روحانيت- به عنوان پدر مردم- برخوردار است و فن سالاراني كه پيشرفت را نه فقط خواست خود كه برنامه خود قرار داده اند، مورد اعتماد و حمايت پدرانه روحانيت قرار دارند. پس مي توان مطمئن بود كه اين بار «تمدن ايراني، با نظارت و حمايت سنت اسلامي» و رهبري روحانيت شيعي، توسعه درون زاي خود را سالم تر و ايمن تر ادامه  دهد.

اصول گرايان چه خواهند كرد؟
006567.jpg
مهدي زنجاني
مجلس ششم با تمام ويژگيهاي خود در آينده نزديك به فعاليت تقنيني خود پايان خواهد داد و دور جديدي از فعاليت قوه مقننه اين بار در دستان اكثريت جناح منتقد دولت خواهد بود تا دوباره چرخش نخبگان، احزاب و گروههاي سياسي شكل عملي نويني به خود بگيرد.
چندي پيش احمد توكلي منتخب مردم تهران در هفتمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي در يك نشست خبري اولويت هاي كاري و برنامه اي جاري طيفي از منتخبان دوره آينده قانونگذاري كشور را در ۹ گروه تخصصي تشريح كرد. بررسي سازوكارهاي مناسب ايفاي وظيفه نمايندگي، مبارزه با فقر، بيكاري و تورم، مقابله با فساد، بررسي بودجه سال ۸۳، بررسي مشكلات اجتماعي، بررسي برنامه چهارم توسعه، چگونگي پذيرش يا رد الحاقيه، بررسي حدود و نحوه همكاري مجلس و دولت و اصلاح آيين نامه داخلي مجلس مواردي بود كه منتخب مردم تهران به نمايندگي بخشي از برگزيدگان مجلس هفتم آن را مطرح كرد.
چهره هاي شاخصي همچون محمدرضا باهنر، احمد توكلي وغلامعلي حداد عادل كه در مجلس آينده حضور خواهند داشت از منتقدان جدي و دائمي دولت سيدمحمدخاتمي و دولت و مجلس اصلاحات از سال ۷۶ تاكنون بوده اند كه برنامه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي سالهاي گذشته را به باد انتقاد گرفته بودند. اين گروه كه در قالب نوين آبادگران پا به صحنه انتخابات و مبارزات سياسي گذاشتند توانسته  اند مديريت شوراهاي شهر و مجلس را طي دو سال اخير در دست گيرند. آبادگران به لحاظ شاخصها، ديدگاهها و انديشه هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي از پايگاه و پشتوانه سنتي قوي در ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي برخوردار هستند.
راست نوين يا اصول گرايان را مي توان محصول چرخش نخبگان و گذر نسل اول به سوم نيروهاي جريان راست برشمرد كه امكان تصاحب مناصب حاكميت را برخوردار شدند تا برنامه ها، طرحها و استراتژيهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي خود را در قالب نوين و با ديدگاهها و فصول جديدي در آغاز دومين ربع قرن انقلاب اسلامي طرح ريزي و بستر سازي نمايند.
در ادبيات سياسي و جامعه شناسي ،نسل گذار همواره سخت ترين و دردناك ترين مراحل تاريخ يك كشور، گروه، جامعه را طي مي كند كه پيوند دهنده گذشته و آينده در مسير منطقي و عملي خواهد بود، اگر آبادگران را نسل دوم و گذار فرصتها و بسترهاي بخشي از پايگاه اجتماعي جامعه برشماريم جايگاه و حيطه وظايف و عملكرد اصول گرايان بسيار ملموس و حساس تر خواهد بود. نسل دوم تصميم سازان اصول گراي انقلاب اسلامي ايران وظايف بسيار خطيري را برعهده خواهد داشت و قطعاً دوران سخت تري را نيز خواهد گذراند، اين  نسل مي بايست با يك نگاه به گذشته تأمين كننده نظرات و ديدگاههاي نسل اول خود باشد و در چشم اندازي ديگر آينده كشور و جامعه خود را فرصت سازي و بستر سازي نمايد و جايگاه نظام را در سطح داخلي، منطقه اي و بين المللي تثبيت و تقويت كند و براي دنياي آينده و لوازم و ملزومات آن برنامه اي منسجم و پيشرو ارائه نمايد و لذا مي بايست در ابتداي امر بهتر و عملي تر وظايف و كاركردهاي حاكميتي خود را شناسايي، باز تعريف و برنامه ريزي عملياتي كند.
مجلس شوراي اسلامي به عنوان نماد قانونگذار، برنامه  ريز و تصميم ساز نقش بسزايي در اين چرخه خواهد داشت. شايد در نگاه اول دوره چهار سال نمايندگي فرصت مغتنمي براي برنامه ريزي هاي اقتصادي، سياسي و تقنيني كشور باشد اما برنامه ريزان و راهبران حزبي فرصت را گذرا و اندك مي دانند، بدين معنا كه به جهت امكان استفاده از فرصت قانونگذاري و بهره برداري و بهره وري آن براي آينده مي بايست يك حزب سياسي برنامه ها، طرحها، اولويتها و فرصتهاي خرد و كلان خود را طرح ريزي و با تصويب قوانين مدون رافع مشكلات اساسي و گره گشاي پيچيدگي هاي پيش روي مردم باشد لذا كشف موانع و شناخت آنها، ارائه راه كار و رفع آنها به لحاظ تقنيني اين امكان را به مسئولان اجرايي مي دهد كه شرايط مطلوب تري را مهيا كنند.
توأم با امر قانونگذاري وظيفه نظارت نمايندگان كليد حل بسياري از معضلات مديريتي كشور است، بدون ممارست، پيگيري و نظارت نمايندگي بر عملكرد مجموعه مديريتي كشور حتي بهترين و بي نقص ترين قوانين نيز نمي تواند راه گشاي موانع پيش روي جامعه باشد. اما اين امر خطير طي سالهاي گذشته دچار آفتهايي نيز شده است كه آن را در منظر عامه مردم بي اعتبار ساخته است. حزبي، جناحي، باندي و حتي قومي قبيله اي نگاه كردن به امر نظارت رهاورد نامناسبي براي اين بخش از وظايف نمايندگي پديد آورده است.
روزمرگي و برخورد احساسي با مسائل مطروحه و مشكلات و معضلات جامعه و نگاه بخشي و منطقه اي نه جامع و كلان در اجراي قوانين كشور از آفات ديگر نظارت بوده است. همچنين عدم پيگيري، حصول نتيجه و اعلام نتايج حاصل از نظارتهاي پيشين سلب اعتماد عمومي را به همراه داشته و اين مهم از نقاط ضعف ادوار گذشته مجلس بوده است.
مجلس هفتم در حالي كار خود را آغاز خواهد كرد كه شرايط و تحولات نظام بين الملل خصوصاً منطقه خاورميانه در صدر توجه جهاني بوده و در بحراني ترين شرايط خود طي يكصد سال اخير قرار دارد.
تعريف جايگاه جمهوري اسلامي ايران، كسب منافع حداكثري، اعطاي امتيازات حداقلي، تبيين جايگاه كشور در بلوك بنديها وصف بنديهاي جديد سياسي، امنيتي و اقتصادي، حفظ تماميت ارضي و ارتباطي منطقي، پويا و مثبت با همسايگان در چهارسوي مرزهاي كشور مواردي هستند كه ما در خاورميانه آينده با آن دست به گريبان خواهيم بود. تلفيق مناسبات اقتصادي و سياسي طي سالهاي آينده تعريف جديد خواهد يافت و اهرمهاي اقتصادي نقش برجسته تري را در فشارها و چانه زنيهاي ميز مذاكرات بازي خواهد كرد. فشرده شدن تعاملات و روابط اقتصادي با مباحث سياسي و حتي امنيتي شرايطي را پديد مي آورد كه دارندگان قدرت اقتصادي از آن در جهت فشارها، خواسته ها و امتيازات سياسي بهره برداري مي كنند. لذا مجلس هفتم مي بايست برنامه ها و استراتژيهاي خرد و كلان خود در زمينه هاي اقتصادي و سياسي را به گونه اي تنظيم و تطبيق نمايد كه امكان بهره برداري از فرصتهاي پيش رو وجود داشته باشد. به لحاظ داخلي توجه به شرايط جمعيتي كشور با وجود بافت جوان آن با تمام مشكلات، فرصت ها و بحرانهاي پيش روي حال و آينده آن بسيار حائز اهميت خواهد بود براساس آمارهاي رسمي و غيررسمي حداقل بيش از ۷۰ درصد جمعيت كشور را افراد زير ۳۰ سال تشكيل مي دهند. اين مهم را از دو منظر مي توان برآورد و تحليل كرد، بخشي از كارشناسان آن را بحراني عظيم و شرايطي بغرنج برمي شمارند و بخشي ديگر آن را فرصتي مغتنم براي پيشرفت و توسعه عالي كشور مي دانند. در هر صورت، لزوم برنامه و طرح ريزي و الگوسازي به لحاظ نرم افزاري و سخت  افزاري امري اجتناب ناپذير خواهد بود، لذا با توجه به آنچه مطرح شد آبادگران در پي تنظيم و ترتيب آئين نامه داخلي مجلس شوراي اسلامي خواهد بود. به نظر مي رسد، با شرايط موجود وجود كميسيون جوانان كه تدوين كننده استراتژيها و پيش نويسهاي قوانين اجرايي و كارآمد براي جمعيت ۷۰ درصدي كشور باشد تصميمي حداقلي تلقي شود. اين دوره از قوه مقننه در جايگاهي قرار دارد كه تدوين كننده برنامه چهارم توسعه، اقتصادي، اجتماعي فرهنگي و سياسي كشور خواهد بود و برنامه ها و طرحهاي چشم انداز ۲۰ ساله ايران ۱۴۰۰ را كليد خواهد زد. در سالهاي اخير با وجود ارائه شعار شايسته سالاري در امور جاري كشور همچنان شاهد حضور و بروز ديدگاههاي حزبي، جناحي و سياسي در تصميم گيريهاي مديريتي بوده ايم و اين آفت شرايطي را بوجود آورد كه نگاه تكسويه به مسائل جاري عدم حضور شايستگان در مسئوليتهاي مديريتي را پديد آورد.
و نهايتاً اينكه اصول گرايان مي بايد اكيداً و جداً از شكل گيري شرايطي كه طي آن جامعه به سوي قطبي شدن حركت كند خودداري كنند. وضعيتي كه طي سالهاي اخير پديد آمد موجب شد علاوه بر اينكه نيروهاي اصيل و منتقد واقعي و دلسوز كشور نتوانند به ابراز عقيده و نظر خود بپردازند. بسياري از فرصتهايي كه امكان بهره برداري آن براي كشور و نظام در سطح داخلي و بين المللي سود بخش مي بود، از ميان برود و ضررهاي جبران ناپذيري بر پيكره كشور وارد آيد.در چنين شرايطي امكان تنفس كوتوله هاي سياسي پديد مي آيد تا در نبود نيروهاي توانمند دلسوز، عقايد بي پايه و بنيان  خود را به جامعه تحميل نمايند.

انديشه
اقتصاد
زندگي
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |