سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۹
نگاهي تازه به يك وزير سابق
008112.jpg
محمد عباسي - تغيير يك وزير اقتصادي تنها يك سال به پايان دوره چهار ساله دولت، از جمله موارد نادري بود كه در دولت خاتمي رخ داد. تغيير مظاهري حرف و حديث هاي زيادي را براي آقاي رئيس جمهور به همراه داشت. حتي عنوان شد كه مظاهري كارآمدترين وزير در كابينه وي بوده است. وزيري كه گفته مي شود فوت دكتر نوربخش بسياري از چالش ها را از پيش پاي وي برداشت.
پذيرفتن استعفاي ستاري فر در روزهاي بعداز تغيير وزير اقتصاد به اين شايعه دامن زد كه تغيير مظاهري بيشتر از آنكه معلول ديدگاه  ها و اولويت هاي اقتصادي خاتمي باشد، ناشي از عصانيت زودگذر وي از دعواي بين معاون و وزير بوده است.
هفته گذشته برخي نمايندگان مجلس براي خداحافظي با مظاهري كه تازه از سفر برگشته بود، مراسمي برگزار كردند كه خود سرآغاز بحث هاي جديدي در مورد كارآمدي آقاي مهندس بود.
اكنون گفته مي شود مظاهري حتي روز آخر فعاليت خود در مقام وزير اقتصاد، راي مثبت مجلس را براي لايحه مبارزه با پولشويي دريافت كرد تا نشان دهد حتي در آخرين لحظات هم به فعاليت هاي خود ادامه مي دهد.
اصلاح قانون ماليات ها و حمايت از بانك هاي خصوصي را از ديگر اقدامات مظاهري مي دانند كه روزهاي گذشته از سوي موافقان وي (مخالفان بركناري) به شدت مورد استفاده قرار گرفته است.
در اين ميان حتي سعيد شيركوند (معاون اقتصادي مظاهري) پا را فراتر گذاشته و رسما در گفت وگو با يك روزنامه اقتصادي صبح، اين تغيير و تحول را زير سوال برده است. وي حتي شايعه تاثير حزب مشاركت در بركناري مظاهري را به شدت رد كرده، ولي به اين موضوع نپرداخته است كه آيا ورود يك مشاركتي جديد به كابينه بر اساس تحول جديد تصادفي بوده است يا ...
نكته اي كه اين روزها كمتر به آن پرداخته شده برخي نكاتي است كه به عنوان نكات مبهم فعاليت آقاي مهندس نيازمند توجه جدي است. در واقع طي روزهاي گذشته به سبك و سياق ايراني ها كه هر موضوعي را سياه يا سفيد مي بينيم، تنها شاهد بيان محاسن و آثار مثبت عملكرد مظاهري بوده ايم. اگر چه نمي توان از آثار مثبت عملكرد وي به راحتي گذشت، اما نبايد از اين نكته نيز غافل شد كه هر مديري مي تواند در كنار خوبي هاي خود معايبي هم داشته باشد. معايبي كه نپرداختن به آنها در بلندمدت مي تواند نقطه هاي قوت وي را هم مخدوش كند و نقش يك مدير نسبتا خوب را در حافظه تاريخي جامعه به يك مدير ضعيف مبدل سازد.
نكته مهمي كه همزمان با تغيير مظاهري مورد اشاره قرار گرفت، ۱۸ برنامه اصلاحي وي براي اقتصاد ايران بود. موضوعي كه حتي در برخي روزنامه ها به صورت دقيق به آن پرداخته شده بود اما اگر به آن مباحث كه عنوان برنامه به آن داده شده است، نگاه دقيق تري بيندازيم به خوبي مي توان فهميد كه آنچه كه مظاهري مطرح كرده بود، برنامه هاي كلان بدون ماهيت اجرايي بود. براي مثال «گسترش حضور بخش خصوصي در فعاليت هاي اقتصادي» و يا «توسعه بخش توليد و كاهش بخش تجاري در كل اقتصاد» موضوعي نيست كه بتوان دستاويز يك برنامه اجرايي دانست. آنچه كه مطرح شد تنها يك افق و برنامه كلان است و نيازمند آن بود كه دقيقا مشخص شود كه براي حضور در بخش مولد كدام بخش ها اولويت دارند و كدام راهكار براي رسيدن به اين اهداف مد نظر است.
از سوي ديگر در زمان عمل همواره شاهد آن بوديم كه مظاهري يك گام پس از بخش مصرفي حركت كرد و هيچگاه نتوانست حمايت از توليدكننده را مقدم بر حمايت از مصرف كننده قرار دهد.
هر زمان كه كالايي خاص در كشور دچار حداقل بحران قيمت مي شد، واردات صورت گرفت بدون آنكه حداقل در سخن، كلامي براي مقابله با آن از سوي وزيري كه مدعي حمايت از توليد بود شنيده شود به عبارت بهتر، مظاهري در كنار شعارهاي اقتصاد آزاد و رقابت آزاد، خطوط قرمزي را در مقوله عدالت اجتماعي رعايت مي كرد كه بعضا عملكرد وي را داراي تناقض مي كرد.
مظاهري به عنوان حامي اصلي بانك هاي خصوصي شمرده مي شود. البته وي طي دوره سه ساله خدمت خود حمايت هاي گسترده اي را از اين بانك ها انجام داد، اما نبايد اين موضوع را فراموش كرد كه در عمل نتيجه اي خاص و مطلوب از اين بانك ها حاصل نشد. اگر پرداخت اعتبارات كلان و گران (بهره بالا) را از فعاليت اين بانك ها حذف كنيم، عملا آنچه باقي مي ماند همان بانك هاي دولتي در اندازه كوچك تر است. ضمن آنكه آن وامهاي كلان داراي آثار تورمي گسترده اي نيز خواهد بود، آثاري كه اتخاذ استراتژي هايي همچون سياست هاي انقباض مالي و پولي را ضروري ساخت.
جالب آن است كه علي رغم حضور بانك هاي خصوصي، هنوز عده اي در صددآن هستند كه بانك هاي دولتي هم خصوصي شوند كه دلايل گوناگوني براي آن متصور است كه از آن جمله مي توان به اين موضوع اشاره كرد كه بانك هاي خصوصي عملا در جذب نقدينگي لازم و ايجاد سرمايه هاي مناسب موفق نبوده اند.

ضيافت عروسي به سبك شاهزاده ها
براي جامعه روزنامه نگار، ضيافت عروسي يا مراسم عزاداري فقط يك مراسم است، همين. شخص عروس يا داماد، اگر ژورناليست باشد در همان مراسم هم به دنبال سوژه اي مي گردد تا فردا مقابل سردبير هميشه برافروخته دست خالي نباشد. اما در مورد ليتزيا اريتز( zLetiaia Orti) عروس خانم ژورناليست اسپانيايي كه بايد با شاهزاده اسپانيا پيمان زناشويي مي بست، همه چيز فرق مي كرد. او اينبار دست از سوژه يابي برداشته بود و با فراغ بال، ترجيح داده بود خودش سوژه مراسم آن شب باشد، مقابل ده ها دوربين و خبرنگار سمج....
008106.jpg
شنبه شب، اين ضيافت مجلل با تشريفات نظامي خاص اسپانيا برگزار شد و هر چند، ده دقيقه ديرتر از موعد مقرر آغاز شد، اما همه ميهمانان مي دانستند انتظار ده دقيقه اي و يا هر پيشامد ديگري به نتيجه ضيافت مي ارزد. عروس و داماد، در حالي شروع به خواندن سوگند و پيمان زناشويي كردند كه مراسم شان به طور زنده در شبكه هاي تلويزيوني سرتاسر جهان پخش مي شد. اين رويداد را مي توان مرهمي بر آلام ناشي از بمب گذاري دو ماه پيش در اسپانيا دانست كه جان ۱۹۱ نفر را گرفت و مردم را در غم فرو برد. بد نيست بدانيد ملكه جديد اسپانيا پيش از اين هيچ گاه در رگ هاي خود خون اشرافي را جاري نديده بود كه خود، نوعي سنت شكني در دربار اسپانيا به شمار مي رود. زوج فعلا خوشبخت (!) پس از پايان مراسم در رويال پالاس، سوار ماشين شدند و گشتي در خيابان هاي مادريد زدند تا ديداري هم با مردم مشتاق و خيابان ها داشته باشند.
008097.jpg
008103.jpg

برانكو: باهوش و فراست
008109.jpg
در خصوص برانكو ايوانكوويچ، سرمربي آرام و تودار تيم ملي هر اختلاف نظري وجود داشته باشد يك نكته واضح و روشن است: اينكه او آدم سياستمداري است. دست كم مي داند در فوتبال ايران حقيقت را بايد به تعويق انداخت تا باقي ماند. مشكل بلاژوويچ، پير ديرش اين بود كه تحمل حمل حقيقت را نداشت.
بوق كردن اينكه مربيان ايراني توانايي و صلاحيت لازم براي اظهار نظر درباره او را ندارند، آنقدر نكته روشن و واضحي بود كه منجر به سقوطش شد. ايوانكوويچ اما مي داند كه براي ماندن و موفقيت احتمالي اش بايد چشم بر اين حقايق ببندد. بر اين نكته كه خداداد عزيزي مشكل انضباطي دارد و وجودش مي تواند همچون كاتاليزوري براي فروپاشي يك تيم عمل كند، اينكه محمد نوازي فوتباليستي ديمي و موسمي است كه هيچ تمركز و تسلطي بر رفتارش ندارد، او مي داند كه نبايد به اين حقايق اشاره كند؛ چون اعلام آنها او را در شرايط جديدي قرار مي دهد كه دفاع از آن به مراتب دشوارتر است.
ايوانكوويچ، هوشمندانه، ماه هاست كه خبرنگاران و اهالي فوتبال را با اين نكته كه «مي خواهد شان خداداد را حفظ كند» سر كار گذاشته است. ماه هاست كه وفاداري اش به ايده هايي را كه به آن اعتقاد دارد، در قالب جملاتي تكراري و ملال آور به خورد مطبوعات مي دهد. اما آيا مگر او چاره ديگري هم دارد؟ موضع او در برابر خبرنگاراني كه ماه هاست به تكرار نكات و پرسش هاي ملال آور مي پردازند، چه مي تواند باشد؟ او هم با پاسخ هاي ملال اور و تكراري اش پرسش هاي آنها را خنثي مي كند.اين استراتژي هوشمندانه اي است كه سرمربي تيم ملي در مصاحبه هاي مطبوعاتي  اش برگزيده است. اگر چه مثلا مي توان به اعتماد بيش از حد او به برخي از نفرات تيم ملي خرده گرفت و به او در اين باره هشدار داد، چه سرمربي بيگانه اي كه همه آرزوي زمين خوردنش را دارند، هميشه بايد حواسش جمع باشد.
اگر چه حال، افكار عمومي اعتماد قابل توجهي به كاراكتر و توان مرد آرام دارد.

خيابان اسلامبول
سوم خرداد ماه سال ۱۳۶۰
008121.jpg
جوان ۲۱ ساله اي از محل كار خود خارج شده است. او عجله دارد. هرچه سريع تر مي خواهد به مقصد بعدي برسد. مقصد، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران است و خيابان ها تقريبا شلوغ. جوانك سوارتاكسي مي شود. هوا كمي گرم شده و او شيشه هاي تاكسي را پايين مي دهد غير از او، يك مسافر و راننده هم درتاكسي نشسته اند، راننده پيچ راديو را باز مي كند . چند دقيقه اي تا پخش اخبار مانده . جوان از همه جا بي خبر متوجه تغييراتي در سطح شهر مي شود. او مي بيند كه عده اي در حال پخش كردن روزنامه هستند. كنجكاو مي شود. تاكسي، به نزديكي هاي سفارت تركيه رسيده. گوينده راديو اعلام مي كند كه نوبت به پخش خبرها رسيده است. مخبر راديو با صدايي لرزان آزادسازي خرمشهر را اعلام مي كند. همزمان يك روزنامه به داخل تاكسي پرتاب مي شود. جوانك روزنامه را بر مي دارد. كيهان است و با اين تيتر درشت: «خرمشهر آزاد شد.»
او نمي تواند خودش را كنترل كند. خودش را از تاكسي مي دهد بيرون، روزنامه را بالا مي گيرد و فرياد مي زند.
جوان ۲۱ ساله ديروز، مرد ۴۴ ساله امروز است. صادق درودگر، مسوول كميته فوتسال، همان جوانك قصه ماست. او مي گويد:« يادش به خير، چه روزهايي بود شاد بودم، خيلي شاد نتوانستم خودم را كنترل كنم.» عكاس كيهان كه در سطح شهر پرسه مي زد، اين صحنه را مي بيند و شكار مي كند. عكس، به مدت ۸ سال در سالروز آزادسازي خرمشهر در كيهان منتشر مي شود و ۳ سال هم در كيهان ورزشي. درودگر مي گويد: حالا هم كه فكرش را مي كنم، لبخندي روي لبم مي نشيند.

يك كاست جديد جديد از ابوالحسن صبا!
008115.jpg
منتظر يك كاست تازه از ابوالحسن صبا باشيد. تعجب نكنيد چون اين آهنگساز قصد دارد قطعاتي راهمراه با شاگردان خود روانه بازار كند. ابوالحسن صبا گفته است:« الگوي اصلي ضبط شده ولي كليت كار هنوز كامل نيست» او در توضيح بيشتري درباره كارش توضيح بيشتري داده كه مي خوانيد: « كارها معمولا في البداهه است و تمركز زيادي در اجراي آنها نبوده.» حق با شماست. مرحوم ابوالحسن صبا يعني يكي از بزرگترين آهنگسازان ايراني سال هاست كه چشم از اين جهان فرو بسته، اما نكته جالب حركت انساني و هنرمندانه دختر اوست. او كه درست پس از يك ماه پس از فوت صبا صاحب فرزند پسر شده به خاطر عشق و علاقه وافر به پدر نام او را بر فرزند خود مي گذارد يعني «ابوالحسن.» آقاي صباي دوم كه حقا لايق يدك كشيدن نام پدر بزرگ است هم اكنون يكي از نوازندگان برجسته ساز گيتار محسوب مي شود. اين آهنگساز معروف ايراني كه سال هاي زيادي را در محضر اساتيد جهاني به شاگردي پرداخته هم اكنون ضبط پانزده قطعه از آلبوم «صبا» را با همراهي هنرجويان خود به پايان برده است. او در مدت زماني كه در ايران به سر مي برد، بيشترين وقت خود را صرف آموزش گيتار كرده است. او عجله اي براي كامل شدن آلبوم ندارد چون تمام زندگي او موسيقي است و به همين دليل زمان انتشار آلبوم برايش خالي ازاهميت است. صبا ظاهرا قطعات آلبومش را با امكانات كاميپوتري خود درمنزل ضبط كرده و اگرچه دوست دارد در استوديو كار كند اما نتيجه كار را در استوديو ضعيف ارزيابي مي كند. او خودش را زياد بلندپرواز نمي بيند و تدريس را جوابگوي نياز موسيقايي خود مي داند. او معتقد است كه نياز فراواني به آموزش ساز گيتار درايران احساس مي شود.

شراكت
يكي قد بلند، يكي قدكوتاه، يكي چاق، يكي لاغر، يكي رئيس يك مرئوس اما حكايت اين دو، گهي پشت به زين وگهي زين به پشت است. گاهي اين رئيس  مي شود گاهي آن، گاهي اين معاون مي شود، گاهي آن، يك روز نوبت حميدرضا برادران شركاء است يك روز نوبت محمد ستاري فر. دانشگاه علامه طباطبايي ، دانشكده اقتصاد شركا رئيس است و ستاري فر مرئوس. وقتي رئيس جمهوري قصد كرد عارف را به نهاد رياست جمهوري ببرد و به عنوان معاون اول خود منصوب كند، پيغامي براي ستاري فر فرستاد و او را راهي سازمان مديريت و برنامه ريزي كرد. محمدستاري فر پس از ورود به سازمان مديريت دين خود را نسبت به رئيسش در دانشكده ادا كرد و شركاء را به عنوان معاون اقتصادي خود برگزيد. شركا پذيرفت. به اين ترتيب نيمي از روز او رئيس ستاري فر بود و نيمي از روز ستاري فر رئيس او. ستاري فر استعفا داد و قرعه دوباره به اسم رئيس سابق افتاد. شركا رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي شد اما همكار سابق را فراموش نكرد. خيلي زود نامه اي به ستاري فر رسيد كه امضاي شركاء را بر پاي خود داشت. محمد ستاري فر مشاور عالي سازمان مديريت و برنامه ريزي شد. شركاء معتقد است هيچ تفاوتي با ستاري فر ندارد مگر در سه مورد: اول اينكه ستاري فر ۱۷ كيلو كسري وزن دارد و او ۱۷ كيلو اضافه وزن. ستاري فر كوتاه قد است و او بلند قد و گاهي ستاري فر رئيس است و گاهي او.

اولين تلنگر به سينماي جشنواره اي
در پي اظهار نظر جناب كوئنتين تارانتينوي آمريكايي درباره محتواي سياسي فيلم هاي راه يافته به جشنواره كن، واكنش محافل هنري به خصوص سينمايي برانگيخته شده است. حالا اين كه اين كارگردان تا چه اندازه صلاحيت ادعاي چنين حرف سنگيني را دارد حكايتي است جداگانه اما سوال اين است كه او به قصد مثال چرا در ميان تمام فيلم ها و كشورهاي شركت كننده انگشت اشاره را به سوي ايران نشانه رفته؟ همگان مي دانند كه دست اندركاران اين جشنواره بين المللي ملاك و ارزيابي خاص خود را دنبال مي كنند و خط مشي كاري آنها از سال پيش مشخص بوده است. ادعاي جناب تارانتينو كه توهيني آشكار به مسوولان كن و فيلم هاي ايراني است نمي تواند آنگونه كه بايد و شايد فقط و فقط ديدگاهي سينمايي باشد. همان گونه كه جناب بهمن قبادي گفته مگر فيلم هايي چون گبه و بادكنك سفيد و طعم گيلاس به عنوان برندگان نخل طلاي كن، سياسي هستند؟ اين ديگر نگاه كارشناسانه و نقادانه نمي خواهد. چون اين فيلم ها را همگان ديده اند. بيشتر از يك دهه است كه جشنواره هاي خارجي شاهد حضور موفق سينماي ايران هستند. اتفاقا امسال فيلم هايي به كن رفته اند كه هرگز نمي توانيم انگ سياسي بودن را به آنها بچسبانيم. فيلم هايي چون گاو خوني و خواب تلخ بيشتر ريشه در مسايل اجتماعي دارند. البته هر كسي مي تواند نظر شخصي اش را درباره سينما ابراز كند و اين مساله ايست ناگزير. اما همان گونه كه قبادي گفته اين مساله پيش مي آيد كه آقاي تارانتينو تا چه حد صلاحيت اين اظهارنظر عجيب و غريب را دارد؟ آن هم وقتي كه ايشان در مقام رئيس ايستاده و شرط ادب حكم مي كند كه حداقل كمي با ملاطفت با همگان برخورد كند. قبادي معتقد است كه به نظر او سينمايي زنده است كه بتواند از مقاطع و مسايل اجتماعي -سياسي گذر كند. بدون آنكه خدشه اي به آن وارد گردد. اين همان روندي است كه سينماي ايران طي كرده است. او گفته كه قصد ندارد به درست يا غلط بودن حرف هاي تارانتينو بپردازد. چون هم اكنون منتقدين در پنج قاره دنيا براي سينماي ايران ارزش قائل هستند و در تمام دانشگاه هاي هنري دنيا درباره سينماي ايران صحبت مي شود. از حرف هاي قبادي اينگونه استنباط مي شود كه سياسي بودن فيلم ها نشان از فضاي آزاد سينماي ما دارد. آخر مگر قرار است كه همه فيلم ها چون فيلم هاي هاليوودي پر از خشونت و سرشار از خونريزي باشند.

مولن روژ
هديه يك ميليون دلاري التون جان 
008118.jpg

التون جان، يك ميليون پوند به صندوق بورسيه دانشجويان آكادمي موسيقي رويال اهدا كرد. اين در حالي است كه موزيسين پا به سن گذاشته سبك پاپ و راك، خود، ۳۰ سال پيش در سن ۱۱ سالگي موفق به دريافت بورسيه اين آكادمي شده بود. التون جان، همچنين يك صندوق مالي تاسيس كرده تا از طريق آن به جوان هاي هنرجوي كم بضاعت كمك شود.
سرالتون جان كه از ۳ سالگي پشت پيانو نشسته است، نخستين فعاليت حرفه اي خود در رشته موسيقي را به سال ۱۹۶۵ با پيوستن به گروهBluesology در مقام پيانيست و خواننده آغاز كرد و پس از آن با ارايه آلبوم هاي شخصي به جايگاه ويژه اي در موسيقي پاپ دست يافت، به طوري كه امروز با فروش ۲۰۰ ميليون نسخه از مجموع آثارش در سراسر جهانEvan Mc Gregor به عنوان ثروتمندترين هنرمند پاپ در تمام تاريخ شناخته مي شود
جنگ جديد ستارگان 
008226.jpg

جديدترين قسمت از سري فيلم هاي جنگ ستارگان كه «تولد امپراتور» نام دارد، از حضور بازيگراني چون اوان مك گرگور و هايدن كريستنسن بهره خواهد برد. بخش سوم اين مجموعه، به احتمال فراوان در نوزدهم مي ۲۰۰۵ در انگلستان روي پرده خواهد رفت. اوان مك گرگور اسكاتلندي بخش زيادي از شهرت خود را مرهون بازي در فيلم موزيكال مولن روژ است. وي در اين فيلم كنار نيكول كيدمن قرار گرفت و بازي بسيار درخشاني ارايه داد.
آرزوي مك كلن
سر يان ملك كلن، ايفاگر نقش گاندولف جادوگر در سه گاه ارباب حلقه ها، تنها خواسته قلبي خود در دنياي سينما را حضور در پروژهCorontion Street مي داند.  وي در گفت وگو با نشريه سان، اظهار داشته تاكنون يك بار به دليل هراس از بازي ضعيف، از پذيرش نقش در اين مجموعه سر باز زده است. وي گفته است: آنها مرا به حضور در اين مجموعه دعوت كردند، ولي ترسيدم كه نتوانم به گونه اي بايسته، آنطور كه خودم دلم مي خواهد، از پس كار برآيم. مك كلن همچنين عنوان كرده كه با اين مجموعه ارتباطي عاطفي برقررا كرده و دوست دارد در نقش تادگريمشاو بازي كند.
هفت فيلم، هفت كارگردان
008250.jpg

شبكه چهار بي. بي. سي، هفت فيلم مطرح ژانر موزيكال را كه براساس موسيقي بلوز ساخته شده اند به بحث و بررسي نشسته است. اين برنامه كه از ۱۵ آوريل شروع شده و تا ۲۸ مي ادامه خواهد داشت، پيرامون فيلم هاي «احساسي چون رفتن به خانه» اثر مارتين اسكورسيزي، «قرمز، سفيد و بلوز» اثر مايك فيگيسن، «پيانوي بلوز» اثر كلينت ايستوود، «جاده اي به ممفيس» اثر ريچارد پيرس، «پدرخوانده ها و پسران» اثر مارك اوين، «روح يك مرد» اثر ويم وندرس و «گرماي آتش شيطان» اثر چارلز برنت صحبت خواهد كرد از لابه لاي اين هفت فيلم چهره هاي شاخص موسيقي بلوز همچون جان لي هوكر، بدي گاي، بي بي كينگ، ايك ترنر، لينتل ريچارد و هاولين ولف سر بر مي آورند.
سينما آريانا در كابل بازگشايي شد
سينما آريانا كابل  با حضور رنو دونوديو دو وبر وزير فرهنگ  فرانسه ، معاون  وزير اطلاعات  و فرهنگ  افغانستان ، شهردار و تني  چند از كارگردان هاي  سينماهاي  فرانسه  و افغانستان  بازگشايي  شد.
محمدعيسي  صديقي  مدير اين  سينما به  ايرنا گفت : سينما آريانا حدود ۳۰ سال  قبل  توسط دولت  وقت  افغانستان  ساخته  شد، اما در جريان  جنگهاي داخلي  و در دوره  حكومت  طالبان  بخش  عمده  اين  سينما تخريب  گرديد.
وي  افزود: اين  سينما با هزينه  يك  ميليون  دلار توسط چند نفر از سينماگران به  كمك  دولت  فرانسه  در كمتر از يكسال  بازسازي  شد.
صديقي  اضافه  كرد: اين  سينما زير نظر شهرداري  كابل  اداره  مي شود و ششمين  سينماي  پايتخت  سه  ميليون  نفري  افغانستان  است .
وزير فرهنگ  فرانسه  در مراسم  بازگشايي  سينما آريانا گفت : اين  يك  حركت فرهنگي  و هنري  خوب  براي  افغانستان  است  و وزارت  فرهنگ  فرانسه  در آينده  همكاري  بيشتري  در بخش هاي  فرهنگي  به  اين  خواهد داشت .
سينما آريانا داراي ۶۰۰ نفر ظرفيت است كه در مركز شهر كابل قرار دارد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |