سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۹
سنت در دنياي جانوران
ميمون هاي با فرهنگ
در حال حاضر سرگرمي هايي چون بازي با سنگ، استحمام در وان داغ، شستن سيب زميني، گندم و... در ميان ماكاك هاي ژاپني ديده مي شود
008079.jpg
چگونه يك ميمون ماده بنيان يك رفتار جديد را گذاشت كه به سرعت در ميان ميمون ها شايع شد
ميمون هاي ماكاك ژاپني(Macaca Fuscata) و شگفتي تازه اي كه پژوهشگران در رفتار آنان كشف كرده اند، نقل محافل زيست محيطي است. اما اين شگفتي چيست؟
۵۰ سال پيش در ژاپن، مردم شروع به غذا دادن به ماكاك ها كردند و چيزي نگذشت كه اين ميمون هاي باهوش متوجه شدند ديگر نيازي به جست وجو و پيدا كردن غذا با پريدن از اين درخت به آن درخت ندارند. بنابراين وقت آزاد و زمان بيكاري زيادي برايشان باقي مانده بود. حالا بايد اين وقت آزاد روزانه را به گونه اي پر مي كردند. شگفت اينجاست كه ماكاك هاي ژاپني براي پر كردن اوقات فراغت خود «فعاليت هاي فرهنگي» ابداع كردند!
در حال حاضر سرگرمي هايي چون بازي با سنگ، استحمام در وان داغ در چشمه هاي آتش نشاني و شستن سيب زميني و گندم به صورت رفتارهاي اصلي شايع در ميان دسته هاي مختلف ماكاك در سراسر ژاپن كه هنوز روزانه غذاي آماده از مراكز تحقيقاتي دريافت مي كنند، درآمده است. پس از گذشت نيم قرن، بسياري از اين رفتارها هنوز باقي مانده و به موضوع مطالعه پيرامون فرهنگ رفتاري در ميان موجودات غيربشري تبديل شده است.
مايكل هافمن، جانور شناس معروف آمريكايي و متخصص پستانداران اوليه در انستيتو تحقيقاتي پستانداران اوليه در دانشگاه كيوتو(PRI) در جريان مطالعات خود متوجه شد كه يك ميمون ماده مشغول بازي با سنگ است: «من هرگز چنين چيزي نديده و نشنيده بودم. مدتي با تعجب به اين منظره خيره شدم و دريافتم كه ميمون طوري با سنگ ها بازي مي كند كه بسيار شبيه  بازي يك كودك با بلوك هاي پلاستيكي مخصوص خانه سازي است.»
چند سال بعد، در سال ۱۹۸۳، وقتي هافمن به سايت تحقيقاتي بازگشت، هنوز از آنچه ديده بود گيج و مبهوت بود. او در اين زمينه گفت: «نيمي از گروه، سنگ بازي مي كردند و سنگ ها را به سقف هاي مجاور پرت مي كنند و از سر و صداي حاصله به شعف مي آمدند. نمي توانستم بفهمم چرا رفتاري كه به نظر مي رسيد هيچ معني تطبيقي يا اهميتي در جهت بقاي نسل يا توليد و تكثير ندارد، در ميان يك گروه از ميمون ها رواج يافته و مدتي چنان طولاني در يك جامعه باقي مانده است.»
سنت هاي جديد ميمون ها
مطالعه روي ميمون هاي ماكاك ژاپني در ۱۹۴۸هنگامي كه دانشمندان مشغول ديدار از جزيره كوشيما در جنوب ژاپن بودند و با گروهي ميمون وحشي مواجه شدند، آغاز شد. براي تسهيل مشاهده، دانشمندان با استفاده از غذاهاي خوشمزه مورد علاقه اين ميمون ها مثل سيب زميني شيرين و گندم، آنها را از جنگل بيرون كشيدند. با اين جيره روزانه و وقت آزاد بيشتر، ماكاك ها شروع به ابداع رفتارهاي جديد كردند.
مخترع بزرگ در ميان ميمون هاي كوشيما يك ماده كوچك يك سال و نيمه به نام «ايمو» بود. در سال ۱۹۵۳، ايمو اولين ميموني بود كه شستن سيب زميني هاي شيرين را آغاز كرد. او اين رفتار را به مادرش منتقل كرد و به آرامي در ميان ديگر ميمون ها شيوع يافت. يك دهه بعد، شستن سيب زميني به يك رفتار ثابت در بين ميمون ها تبديل شده بود. بيشتر تازه به دنيا آمده ها به سرعت اين مهارت را فرامي گرفتند. در سال ۱۹۶۲، حدود سه چهارم ميمون هاي كوشيما كه بيش از ۲ سال داشتند غذايشان را مي شستند.
نبوغ دوم ايمو در همين ايام آشكار شد: او گندم را از شن جدا كرد. او كشف كرد كه به جاي جدا كردن و خوردن گندم به صورت دانه دانه، مي توان مشتي مخلوط شن و گندم را در آب ريخت، شن ها ته نشين مي شود و گندم روي آب مي ماند. ظرف چند سال بسياري از ميمون هاي جوان اين رفتار را ياد گرفتند.
«وقتي رفتارها يا نوآوري هاي تازه توسط ديگر اعضاي گروه پذيرفته مي شود و والدين به فرزندان، فرزندان به والدين، يا بالغين به بالغين آن را منتقل مي كنند يك «فرهنگ» يا سنت متولد مي شود. اين نظر «ساتوشي هيراتا»، متخصص پستانداران نخستي و همكار هافمن درPRI است. هافمن كه روي رفتار شامپانزه و ماكاك مطالعه مي كند، چنين مي گويد: «فرهنگ و نوآوري اغلب راه هايي براي تطابق با تغييرات زيست محيطي يا پاسخ به تغيير در روش زندگي است.»
ميمون ها و وان آب گرم 
در دهه ۱۹۵۰، ماكاك هاي ژاپني منطقه كوهستاني شيگا، از تغيير محيط سود جستند: بشر درجه حرارت بعضي از چشمه هاي داغ را تغيير داد تا آب آنها براي آب تني مناسب شود. ميمون هاي برفي هم اين رفتار را از بشر فراگرفتند و آب تني و استحمام در وان  داغ را تجربه كردند.
بسياري از تفاوت هاي فرهنگي، مستقل از مداخله بشر، در ميان گروه هاي ميمون در اطراف ژاپن مشاهده شده است. رفتارهاي غذا خوردن نيز در گروه هاي مختلف متفاوت است؛ براي مثال، ميمون ها در بعضي مناطق از تخم پرندگان تغذيه مي كنند. رفتارهاي اجتماعي ماكاك هاي مناطق دور از هم نيز متفاوت است، فقط در بعضي گروه ها مشاهده مي شود كه نرها در نگهداري از بچه ها با ماده ها مشاركت مي كنند. در ديگر گروه ها، رده اجتماعي كاملا تعريف شده است؛ نرها نسبت به يكديگر رفتار مهاجمانه تري دارند.
اكنون، پس از پنجاه سال مطالعه، دانشمندان بر اين عقيده اند كه ماكاك ها داراي فرهنگي تثبيت شده و ريشه دار هستند: رفتارهاي نوين از ميموني به ميمون ديگر منتقل شده است. هافمن مي گويد: «به نظر مي رسد ماكاك ها از صداي برخورد سنگ ها به يكديگر خوششان مي آيد.»
يافته هاي تازه 
بعضي از رفتارها، مثل بازي با سنگ و به صدا درآوردن آنها، جنبه ارتباطي و آموزش اجتماعي دارد و بعضي ديگر براي آسان سازي خوردن و زندگي به كار مي رود. فعاليت هايي چون شست وشوي سيب زميني و گندم براي خورد و خوراك و وان آب داغ براي بقا و گرم نگاه داشتن و نظافت سودمند است، اما بازي با سنگ يك تفريح به نظر مي رسد. بر اساس مطالعات آندريو وايتن، روانشناس تكامل، حداقل ۴۰ سنت كاملا متمايز و مشخص در زمينه هاي مختلف در شامپانزه ها مشاهده شده و در اورانگ اوتان ها نيز ۲۵ سنت ثبت شده است.
در ۳۰ سال گذشته اين نتايج باعث اختلاف نظرهاو مباحثاتي شده. وايتن مي گويد: «اين نتايج باعث اين عقيده شده كه فرهنگ، تنها ويژه جوامع بشري نيست، بلكه مي توان آن را در سطوح ابتدايي در ماكاك ها و ديگر ميمون ها مشاهده كرد.»
فرهنگ بشري از طريق زبان و نوشتار منتقل مي شود؛ افراد جزئيات انجام هر كاري را از طريق آموزش و تقليد فرامي گيرند. در جوامع غيرانساني، مثل ماكاك ها، آموزش از طريق مشاهده صورت مي گيرد.
هيراتا مي گويد: «فرهنگ ميمون ها دقيقا مثل فرهنگ انسان ها نيست، اما با مطالعه ميمون ها، ما اساسي تكاملي براي فرهنگ خود مي بينيم. اين ميمون ها شبيه انسان ها هستند چون به رفتار ديگر آحاد اجتماع خود علاقه نشان مي دهند - كه براي توسعه فرهنگ، اساسي است.»
منبع: نشنال جئوگرافيك 
ترجمه: رضا غفاريان طوسي

چرا لاك پشت ها زندگي طولاني دارند؟
008082.jpg
لاله ميراسكندري 
تا به حال اين جمله معروف را شنيده ايد كه: «سريع زندگي كن، جوان بمير؟ »خب به نظر مي رسد واقعا حقيقت دارد. چون عكس آنهم صادق است، در هفته گذشته مرگ جرج لاك پشت ۸۳ ساله از نژاد بلوپيتر، حيات وحش را تكان داد.
راز عمر طولاني جرج بيشتر از آنكه به سرعت پايين اش مربوط باشد، در متابوليسم كند و آرامش است، گرچه هر دو اين عوامل با هم ارتباط دارند. به عنوان يك قانون كلي، جانوراني كه سرعت متابوليسم بالايي دارند، زود مي ميرند و حيواناتي كه انرژي را آرام تر مي سوزانند، دهه هاي بيشتري عمر مي كنند. هرچه فعاليت جانور بيشتر باشد، سرعت متابوليسم بالاتري دارد، چون بايد انرژي بيشتري براي فعاليتش بسوزاند.
مثلا يك حشره خوار (جانور كوچكي مثل موش، با پوزه بلند) يا يك مرغ شهد خوار(حتما بارها از تلويزيون ديده ايد كه چطور ۸۰ بار در ثانيه بال مي زند تا مثل يك هليكوپتر در هوا ثابت ايستاده و از شهد گل ها بياشامد) را در نظر بگيريد، اين جانورها اينقدر عمر نمي كنند كه حتي به دو سالگي برسند، در حالي كه يك لاك پشت غول آسا كه با سرعت خيلي كمتري انرژي مي سوزاند، مي تواند تا ۱۸ دهه عمر كند. سرعت متابوليسم بين گونه هاي مختلف بسيار متفاوت است و بنابر تحقيقات، فقط بين مهره داران، ۱۰ ميليون سرعت هاي مختلف متابوليسم وجود دارد.
دانشمندان براي انداه گيري سرعت متابوليسم حيوانات، آنها را مجبور مي كنند تا داخل چرخ هاي بزرگي راه بروند و چرخ را به حركت درآورند و در حين اين كار ميزان اكسيژن مصرفي توسط جانور اندازه گيري مي شود. البته انجام اين آزمايش در مورد بعضي حيوانات مشكل تر است.
در حالي كه دانشمندان مي دانند كه طول عمر با كاهش سرعت متابوليسم  افزايش مي يابد ولي هنوز اين سوال وجود دارد كه چرا اينطور است؟ خيلي ها عقيده دارند كه افزايش سن با ميزان توليد راديكال هاي آزاد وابسته است. راديكال هاي آزاد ذرات فعالي هستند كه در هنگام مصرف سوخت در بدن آزاد مي شوند. شواهد زيادي وجود دارند كه نشان مي دهند راديكال هاي آزاد به پروتئين ها وDNA صدمه مي زنند. ولي متابوليسم علل لازم و كافي براي تعيين طول عمر نيست. اگر شما متابوليسم خود را تا حد امكان كاهش دهيد باز هم هزاران دليل براي مردنتان وجود خواهد داشت!

ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
008073.jpg
دكتر ريموند ديتمارس 
قسمت سي ودوم 
عجايب ديگري از اين دست فراوان است: گراز آفريقايي(۱) وقتي به دنبال غذا زمين را جست وجو مي كند، اغلب روي زانو راه مي رود. مورچه خوار بزرگ به هنگام راه رفتن انگشتان خود را به عقب خم مي كند، درست مثل اينكه انسان بخواهد انگشتان پاي خود را به داخل جمع كند (به حالت مشت كردن) و راه برود. تنبل بينوا كه شرح او را قبلاً دادم، اگر بخواهد روي زمين حركت كند، مجبور است دراز بكشد و به كمك تنه بوته ها و دسته علف ها خود را به پيش بكشد؛ مثل مفلوجي زمين گير دست پيش مي آورد، ساقه بوته يا دسته اي علف را به مشت مي گيرد و خود را جلو مي برد. اوضاع نابساماني دارد، نه؟!
مگس ها تنها جانوراني نيستند كه مي توانند روي سقف راه بروند. پاهاي قورباغه درختي و بعضي از مارمولك ها داراي مكنده هاي ديسك مانندي است كه به آنان امكان مي دهد روي ديوارهاي عمودي حركت كنند. في الواقع آنها مصداق كامل عبارت «از ديوار راست بالا رفتن» هستند.
يك باور قديمي وجود دارد كه شايد شما هم شنيده باشيد و آن «حلقه مار» است؛ مي گويند حلقه مار نوعي مار است كه دمش را به دهان مي گيرد و كاملاً خود را به شكل حلقه درمي آورد و سرازيري تپه ها را چرخان پايين مي آيد. حتي مي تواند روي جاده و زمين صاف هم خودش را به همين صورت بچرخاند و جلو ببرد. البته اين باور اكنون به كلي منسوخ شده و علم ثابت كرده كه در سطح كره زمين هيچ ماري با اين مشخصات و حتي با نشانه هايي از رفتاري مشابه كه او را به اين باور نزديك سازد، وجود ندارد. اما نوعي حشره هست كه راه رفتنش به همان اندازه عجيب است. اين حشره زندگي انگلي دارد و روي بدن خفاش به حيات خود ادامه مي دهد.
او نه پا دارد، نه دست، نه باله و نه هيچ چيز ديگري از اين قبيل و نمي تواند مثل مار يا كرم وول بخورد يا خود را بسراند و جلو برود. تنها وسيله اي كه اين حشره براي حركت از نقطه اي به نقطه ديگر به كار مي گيرد، چرخيدن در هر جهت است! اگر به سيرك رفته باشيد ديده ايد كه دلقك ها به هنگام اجراي پانتوميم چگونه خود را گلوله مي كنند و روي صحنه، مثل چرخ اتومبيل يا دوچرخه، غلت مي زنند. دوست كوچولوي ما هم دقيقاً همان كار را مي كند و اتفاقاً سرعت حركتش از حشرات شناخته شده مشابه بيشتر است.
هيچ دقت كرده ايد مارها چطور حركت مي كنند؟ آنها وقتي آهسته حركت مي كنند، روي دنده هاي متعدد خود پيش مي روند، ولي وقتي مي خواهند سريع حركت كرده و به اصطلاح گام بردارند، از فلس هاي خود بهره مي گيرند.
پي نوشت ها:
(1wort-hog: ( از گرازهاي معمولي كه در ايران فراوان است، بسيار كوچكتر است و سروصورتي به غايت پهن و دندان هايي بزرگ دارد كه از پوزه اش بيرون زده و رو به بالا خم شده است - م.

حيات وحش ايران
۳۸- سنجاب ايراني
008070.jpg
گونهSciurus anomalus:
خانواده:سنجاب هاSCIURIDAE
راسته: جوندگانRODENTIA
رده : پستاندارانMammalia
جثه اي متوسط، دمي بلند و پشمالو دارد كه از نصف طول بدن بلندتر است. موهاي پشت خاكستري متمايل به قهوه اي و زير بدن زردرنگ است. طول سر و تنه از ۱۹ تا ۲۳ سانتي متر مي رسد. زيستگاه اصلي اش جنگل هاي بلوط زاگرس است و معمولا درختان بلند و كهنسال بلوط را به درختان كوتاه و پرشاخ و برگ ترجيح مي دهد.
در ايران نيز در مناطق جنگلي زاگرس از سردشت واقع در آذربايجان غربي تا مناطق چهارمحال، لرستان، كهگيلويه و فارس ديده مي شود.
008067.jpg

از دانه، ميوه، جوانه، برگ، پوست درختان و احتمالا از تخم و جوجه پرندگان تغذيه مي كند. در موقع غذا خوردن ترجيح مي دهد كه بر روي دو پا بنشيند و غذا را با دست نگه دارد. براي فصل زمستان مقدار زيادي مواد غذايي و به خصوص دانه بلوط را در سوراخ هاي زمين، زير ريشه يا سوراخ درختان مخفي مي كند.
احتمالا چند بار در سال توليدمثل مي كند.

كنت دراكولا «هار» بود، نه خون آشام!
008076.jpg
عكسي كه ملاحظه مي كنيد صحنه اي به يادماندني از فيلم «كنت دراكولا» با بازي بلالوگوسي است، شخصيتي كه در طول چندين دهه بر پرده سينماها حضوري غالب و ترساننده داشته روايت هاي متعددي از آن با كارگرداني و هنرپيشگي نام آوران گوناگوني در هاليوود، ساخته شده است. از همان زمان تاكنون مباحث زيادي درباره خاستگاه دراكولا و چگونگي شكل گيري داستان «خون آشام ها» مطرح بوده است.
مجله نشنال جئوگرافيك به تازگي اعلام كرد كه كنت دراكولا دچار مرض خون آشامي (!) نبوده بلكه هاري داشته است.
داستان هاي وحشتناك خون آشام ها از جسدهايي سخن مي گويد كه شب هنگام از تابوت برمي خيزند، زنان را مي فريبند و انسان ها و حيوانات را مورد حمله قرار مي دهند. جوآن گومز - آلونسو، يك پزشك اسپانيايي مدت ها در اين موضوع مطالعه كرد و متوجه شباهت هايي بين صفات خون آشام ها و عوارض ناشي از بيماري هاري شد - از جمله تمايلات غيرعادي و گزافه جنسي، كف كردن دهان و عكس العمل شديد در برابر نور، با كنكاش بيشتر موضوع، او دريافت كه در قرن هجدهم اپيدمي هاري در مناطق روستايي مجارستان پديد آمد و به سرعت در سراسر اروپا شيوع پيدا كرده و دقيقا در همين دوره داستان خون آشام ها و كردار هول انگيزشان دهان به دهان گشت و به گوش همگان رسيد. دكتر گومز - آلونسو بر اين باور است كه دهقانان وحشت زده كه معني رفتار عجيب آلودگان به هاري را درك نمي كردند كوشيدند معنايي براي آن بيابند و بدين ترتيب افسانه خون آشام ها را خلق كردند.
بد نيست يادآور شويم محلي كه مشهور است كنت دراكولا در آن متولد شده و مرده و دوباره زنده شده است، مورد توجه بسياري از علاقه مندان فيلم ها و داستان هاي ترسناك قرار دارد و بسياري براي بازديد از اين منطقه راهي مجارستان مي شوند.

ماهيگيري
از ماهيگيري تا شقاوت 
ماهيگيري نيز مانند شكار در اغلب كشورها زير نظر دولت انجام مي شود. نحوه صيد مشخص و مبادرت به اين امر فقط در فصل خاصي آزاد است. اما با وجود اين، برخي از صيادان كهنه كار، به روش هاي غيرانساني به ماهيگيري مي پردازند.
سمورآبي و ماهيگيري 
گاهي ماهيگيران تنبل به طريقه ساده اي به شكار مي پردازند، بدون اينكه قايق سوار شده و مدتي در آب بگذرانند. آنها يك سمورآبي را كه طناب بلندي به وسط آن متصل است در آب رها كرده و در ساحل به انتظار مي نشينند. تعداد زيادي قلاب و طعمه به فواصل مساوي به اين طناب بسته شده است و طولي نمي كشد كه تعداد زيادي ماهي گرفتار مي شوند. اين نوع ماهيگيري در نواحي مختلف كانادا و در سواحل پرت و دورافتاده انجام مي شود. بعضي از صيادان به جاي سمورآبي از يك بطري خالي كه دهانه آن با چوب پنبه محكم شده استفاده مي كنند كه در يك ماهيگيري تفريحي براي گرفتار كردن ماهي هاي كوچك وسيله راحتي است.
مرغ ماهي خوار و صيدماهي 
صيادان ژاپني نيز به كمك مرغان ماهي خواري كه براي صيد تربيت شده اند به ماهيگيري مي پردازند. به گردن اين مرغ يك حلقه مسي مخصوص بسته شده كه آن نيز به طناب درازي مربوط است و يك انتهاي آن در دست ماهيگير قرار دارد. مرغ ماهي خوار كه سخت گرسنه نگه داشته شده است به داخل آب فرستاده مي شود؛ حيوان با ولع تمام براي خوردن، ماهيان را مي گيرد اما در همين لحظه ماهيگير طناب را مي كشد و مانع بلعيدن آن مي شود و با بي رحمي تمام از دهانش مي قاپد و دوباره اين كار از سر گرفته مي شود. اين نوع ماهيگيري فقط به اشخاص سنگدل اختصاص دارد.
قو ماهي شكار مي كند!
در بريتانيا از قوها براي شكار ماهي استفاده مي كنند. به پاي اين حيوان طناب محكمي تقريبا به طول يك متر مي بندند و در انتهاي طناب طعمه اي در حدود ۲۵۰ گرم قرار مي دهند و آن وقت اين قو در كنار دريا گذاشته و خود دور مي شوند. ماهي ها كه ترس زيادي از قو ندارند نزديك مي آيند و طعمه را گاز مي زنند و قو كه از اين موضوع عصباني شده سخت به ستيزه برمي خيزد و آن وقت مبارزه شديدي بين آن دو آغاز مي شود و حتي ماهي، قو را چندبار به زير آب مي كشد اما برد با قو است و ماهيگير سختدل كه از تماشاي جنگ اين دو حيوان بي آزار لذت مي برد پيش مي رود و ماهي را از دست قو نجات داده و روي شن ها مي اندازد.
سگ ماهيگير
در قرن هجدهم كنت دوهوم سگي داشت كه هر روزه به اندازه ده ها ماهيگير مي توانست براي اربابش ماهي آزاد صيد كند و بدون اينكه از طعمه يا قلاب استفاده كند، اين كار را مستقيما انجام مي داد. اين سگ بالاخره ماهي هاي يك ساحل را به حدي تقليل داد كه صيادان از دست اين سگ به دادگستري شكايت كردند اما قاضي حق را به جانب سگ داد.
ماهيگيري در انگلستان 
در انگلستان ماهيگيري از تفريحات و ورزش هاي معمول به شمار مي رود. مسابقات داپنيك در اين كشور طرفداران بي شماري دارد. از شهرهاي دور و نزديك علاقه مندان با دوبلن (مركزمسابقات) تماس مي گيرند و از موعد تقريبي تخم گذاري حشرات جويا مي شوند و از نيمه ماه مه اتومبيل صيادان از هر جانب به اين محل آمده تا لحظات به يادماندني را رقم زنند. اين تفريح فصلي به قدري در بريتانيا مورد علاقه صنف هاي مختلف است كه روي خريد و فروش و انجام كارهاي مختلف اثر مي گذارد، زيرا عده زيادي از مردم در اين فصل كار و بار خود را ول كرده و به ماهيگيري مشغول مي شوند. در قديم معروف بوده كه خانم ها بايد موعد وضع حمل خود را طوري تنظيم مي كردند تا حتي الامكان از اواسط ماه مه تا وسط هاي ماه ژوئن احتياج به قابله پيدا نكنند.زيرا غالبا آنها را در خانه خود نخواهند يافت.
بازداشت يك ماهي 
فردي به نام ماركي بريستول در انگلستان جزيره اي داشت كه در داخل آن يك درياچه مصنوعي ايجاد كرده بود و قصد داشت آنجا را با ماهي قزل آلاي رنگين كماني پر كرده و به پرورش و تكثير آنها بپردازد. مدتها با خرج زياد ماهي قزل آلاي بي شماري در آنجا جمع كرد. ماه ها منتظر ماند، ماهي ها نه تنها تكثير نيافتند، بلكه به تدريج كم شدند و چندي بعد حتي يك ماهي قزل آلا هم ديده نشد. به دليل وضع مشكوك به وجود آمده، ماركي ناچارا به پليس شكايت كرد. پليس انگلستان مدتها در اين مورد به بررسي پرداخت تا اينكه غواصان پليس اعلام كردند كه يك بروشه بدجنس تمام آن قزل آلاهاي رنگين كماني را قتل عام كرده است. (بروشه يك نوع ماهي است تقريبا بزرگ به وزن ۱۰ كيلوگرم) از طرف اداره پليس درياچه محاصره شد و بالاخره با تعقيب و گريز نه چندان طولاني اين جاني به وسيله تفنگ كشته شد.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |