نگاهي به آخرين ويديوآرت آرش يداللهي
شايد ويديو آرت
|
|
چنگيز محمودزاده
از پله هاي زيرزمين كه پايين مي رفتي، نه بوي خون مي آمد و نه صداي گوسفند. فقط كمي رنگ پاشيده بودند گوشه هاي سالن نمايشگاه و يك تلويزيون با نوارهاي پهني بين زمين و هوا معلق شده بود. يكي دو اسكلت سر گوسفند هم بر روي كف زمين نمايشگاه قرار داشت.
آرش يداللهي ماه گذشته اين نمايشگاه ويديو اينستايشن را در نگارخانه طراحان آزاد برگزار كرد و هفته گذشته نيز اثر ويديوي او در هفته ويديو آرت نگارخانه آبان به نمايش درآمد.
كار يداللهي، روايتي دو دقيقه و ۲۵ ثانيه اي از لحظه آوردن يك گوسفند به قصابي تا لحظه سر بريدن و پوست كندن حيوان است.
يداللهي پيش از اين نيز در دو دوره پيشين نمايشگاه هنر جديد شركت كرده بود و اين بار تقريباً به رشته اصلي خود يعني عكاسي بازگشت؛ چرا كه اثر به نمايش درآمده از او بيش از هر چيز به يك فتورمان مي ماند. اين اثر او از تدوين كامپيوتري يكسري عكس ساخته شده است و ديد او به عنوان يك عكاس كاملاً به چشم مي خورد.
هرچند يداللهي سعي داشت با فضاسازي در نمايشگاه خود، حسي كه از تصاوير به مخاطب منتقل مي شد را تشديد كند اما فضاسازي ضعيف او چندان تاثير بر ذهن مخاطب ندارد و فقط براي چند لحظه، چشم مخاطب را با خود درگير مي كند.
يداللهي در اين باره مي گويد: «تمركز اصلي من روي كار ويديو بود به همين دليل سعي نكردم فضاسازي آن را شلوغ كنم. شايد اگر از المان هاي ديگري در فضاي نمايشگاه استفاده مي كردم به فضاي بهتري مي رسيدم اما آن وقت تاثير ويديو كمتر مي شد.» خود او نيز درباره امكان طبقه بندي اين اثر به عنوان يك ويديو آرت، معتقد است: «من به اين كار نه به عنوان ويديو آرت نگاه مي كنم و نه يك فيلم. اينها فقط يكسري عكس هستند كه چيزي را روايت مي كنند. روايتي كه هم مي تواند حس كثيفي به مخاطب بدهد و هم مي تواند حس خوبي را به او منتقل كند. اما براي من همان تلنگر دو يا سه دقيقه اي اثر به مخاطب كافي است.»
نقطه قوت اصلي كار يداللهي در عكس هاي اوست. انتخاب زاويه ديدهاي مناسب در هريك از كادرها و همخواني خوب ريتم نمايش عكس ها با قطعه اي از موسيقي متاليكا، تاثيري ميخكوب كننده بر مخاطب دارد اما به چهار ميخ كشيدن تلويزيون ديگر كاري قديمي شده است.
يداللهي درباره پخش اثر خود بدون فضاسازي در هفته ويديوآرت نگارخانه آبان مي گويد: «به نظر من پخش اين كار بدون فضاسازي، ضربه اي به آن وارد نكرده بود. اين هم يك شيوه نمايش كار است.»
در هفته ويديوآرتي كه در نگارخانه آبان برپا شده بود، هر روز بيش از ۱۰ اثر پشت سر هم به نمايش گذاشته شد. هرچند با اين شيوه تاثير هر يك از آثار به تنهايي از بين رفته بود اما كتايون مقدم، مدير اين نگارخانه، هدف اصلي از برپايي چنين نمايشگاهي را باز كردن بابي براي بحث جدي درباره ويديوآرت عنوان كرد.
نمونه هايي كه از آثار ويديوآرت هنرمندان ايراني در سال هاي اخير به نمايش گذاشته شده است، نشان مي دهد اين هنر در ايران تازه در حال تجربه كردن چيزي است كه حدود ۳۰ سال پيش در غرب تجربه شده بود. البته ايرادي هم نمي توان به هنرمندان ايراني وارد كرد؛ چرا كه افراد فعال در اين رشته بيشتر از چند سالي نيست كه فضاي لازم را براي ارايه چنين آثاري پيدا كرده اند.
ويديوآرت در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوايل دهه ۱۹۷۰ ميلادي با ورود كالاي جديد شركت سوني، يعني ويديوهاي خانگي به بازار، وارد عرصه هنرهاي تجسمي شد. در آن دوران و پس از درگيري هاي جشن دانشجويي در اروپا و در اواخر سال هاي ۱۹۶۰، حركت روشنفكري بيش از هر چيز به سمت فردگرايي كشيده شد و به همين دليل، هنرمندان با استفاده از وسيله اي مانند دوربين ويديويي سعي كردند شخصي ترين ديدگاه هاي خود را بيان كنند.
اين هنر در ادامه روند رشد خود به سمت برخورد تعاملي با مخاطب پيش رفت و با استفاده از چند تصوير و پرده نمايش و همچنين به خدمت گرفتن تكنولوژي پيشرفته و نمايش تصاوير حساس به حركات بازديدكنندگان از اين آثار، ذهن مخاطب را بيش از گذشته با خود درگير كردند. با به كار گرفتن اين ابزار در حركت هاي هنري ديگري مانند بادي آرت و پرفرمانس نيز ويديوآرت بيش از گذشته به هنرهاي تجسمي وارد شد و نقش تازه اي به عنوان وسيله اي براي ثبت هنرهاي ميرا و نمايش آنها به زباني ديگر پيدا كرد.
ويديوآرت در دنياي غرب يكي از حركت هاي اعتراض آميز جنبش هنرهاي مدرن بود؛ حركتي كه تاثيرپذيري شديدي از رشد تكنولوژي داشت اما سعي مي كرد با استفاده از آن به واگويي اعتراض ها به همين عنصر زندگي انسان ها بپردازد.
اما آنچه با ديدن آثار هنرمنداني مانند يداللهي و ديگر افراد به چشم مي خورد، يادآور يكي از گفته هاي عليرضا سميع آذر در جلسات سخنراني اين هفته ويديوآرت بود كه «ويديو آرت در دنياي غرب براساس نيازهاي آنان شكل گرفت؛ اما در ايران، هنرمندان تصميم گرفتند كه ويديوآرت كار كنند.»
|
|
يك هفته بر روي صحنه
ترميم سوختگي
|
|
آرتا پورملك
با راه اندازي و آغاز به كار مجدد سالن قشقايي، مجموعه تئاتر شهر دوباره به وضعيت سابق خود بازگشت.
در اين سالن اجراي نمايش «قصه شهر فرنگ شهر ما» كاري از نصرا... قادري از سر گرفته شد تا اين نمايش سومين هفته اجراي خود را نيز پشت سر بگذارد. قصه شهر فرنگ شهر ما در مدت ۱۷ روز اجراي خود ۱۱۸۴ نفر را به سالن قشقايي كشانده كه از اين تعداد ۷۹۴ نفر مهمان بوده اند و تنها ۳۹۰ نفر بليت خريده اند.
اما در سالن اصلي نمايش «اسب ها» آخرين اجراهاي خود را نيز پشت سر گذاشت. اين نمايش در مدت ۲۶ روز اجرا توانست حدود پنج هزار و ۲۰۰ نفر را جذب خود كند. از اين تعداد تماشاچي حدود دو هزار ۵۵۰ نفر بليت خريده اند و بقيه از كارت مهمان استفاده كرده اند.
از اوايل هفته گذشته اجراي نمايش «تيغ كهنه» كاري از نادر برهاني مرند در تالار چهارسو آغاز شد. اين نمايش كه كاري است از گروه تئاتر معاصر، روايتي از خانواده اي در دو مقطع از تاريخ ايران را بيان مي كند خانواده اي كه در چالش خيانت، سياست، عشق و تنهايي در جوار تيغي كهنه ... تيغي كه زنگارش و آختگي اش هر دو برازنده كار آنهاست ... و برازنده سرنوشت غريب جمعي شان ...
در اين نمايش مهدي سلطاني، پيام دهكردي، نرگس هاشم پور و ... بازي مي كنند.
اما در تالار سايه نمايش «خانه در گذشته ماست» كاري از حامد محمدطاهري همچنان درحال اجراست. اين نمايش در مدت ۱۴ روز اجراي خود توانسته ۷۴۲ نفر را جذب خود كند كه از اين ميان ۶۴۰ نفر بليت خريده اند و ۱۰۲ نفر از كارت مهمان استفاده كرده اند.
اين نمايش كمترين تعداد كارت مهمان را در مقايسه با تعداد تماشاگرانش داشته است.
در تالار كوچك هم دو نمايش آناهيتا اقبال نژاد آخرين روزهاي اجراي خود را پشت سر مي گذارند. «ناتمام» در مقايسه با «گوش كن» به لحاظ جذب مخاطب موفق تر بوده است.
اين نمايش توانسته در مدت ۲۳ روز اجراي خود ۱۷۲۹ نفر را جذب كند كه از اين تعداد تماشاگر ۷۹۴ نفر مهمان بوده اند. اما گوش كن در مدت ۲۴ روز اجراي خود ۱۰۳۸ نفر را جذب خود كرده است. از تعداد تماشاچيان اين نمايش ۴۷۲ نفر مهمان بوده اند و تنها ۵۶۶ نفر بليت خريده اند.
دست آخر هم اين كه «شبيه خواني شازده كوچولو» كاري از علي اصغر دشتي كه در تالار نو اجرا مي شود، در مدت ۱۶ روز اجراي خود حدود هزار نفر را جذب خود كرده است. از تعداد تماشاگران اين نمايش ۳۶۸ نفر از كارت مهمان استفاده كرده اند. طي هفته گذشته برنامه «عصري با نمايش» كه به نمايشنامه خواني اختصاص دارد به علت ايام سوگواري برگزار نشد.
بقيه تالارهاي تهران
تالار وحدت پس از مدت ها شاهد اجراي نمايشي جديد خواهد بود. در اين تالار به زودي نمايش «رابعه» نوشته چيستا يثربي و به كارگرداني حسين سحرخيز روي صحنه خواهد رفت.
كار اين نمايش از دو سال پيش آغاز شده است كه به علت عدم وجود امكانات كافي براي اجراي آن، گروه آن را به صورت نيمه تعطيل درآورده است. نوشتن نمايشنامه رابعه حدود يك سال به طول انجاميده است و به گفته چيستا يثربي نگارش اين نمايشنامه يكي از سخت ترين كارهايش بوده كه او به اتمام رسانده است. اين نمايش سرانجام با دريافت وام ۱۰ ميليون توماني از سوي بنياد رودكي آماده اجرا شده است.
اما تالار سنگلج نيز كماكان شاهد اجراي نمايش «سعدي هملت مي شود» به كارگرداني محمود عزيزي است. مدت اجراي اين نمايش به علت استقبال تماشاگران تا آخر خرداد تمديد شده است.
در تالار كوچك مولوي هم نمايش «كافه هملت» نوشته سياووش طالبيان و به كارگرداني مارال ميبان روي صحنه رفته است. پيش از اين قرار بود نمايش «به همين سادگي» در اين تالار اجرا شود كه به علت سفر گروه نمايشي اين اثر به لهستان، اجراي آن به تاخير افتاده است. در تالار اصلي مولوي هم هنوز نمايش جديدي روي صحنه نرفته است.
|
|
شهر قصه
|
|
صمد مقدم
طي هفته اي كه گذشت بازار موسيقي به لحاظ انتشار آلبوم جديد رونق چنداني نداشت اما رفته رفته با اجراي كنسرت هاي متعدد در سالن هاي تهران، علاقه مندان موسيقي مي توانند شاهد هنرنمايي گروه هاي مختلف موسيقي باشند. اما معرفي چند آلبومي كه به تازگي منتشر شده است؛
شهرقصه و چند اما و اگر
«شهرقصه» نام آلبومي است با صداي حسين بختياري و موسيقي سهراب و تهمورث پورناظري.
حسين بختياري كه پيش از اين در آلبوم هاي قبلي موسسه دارينوش مانند ستاره ها، يادگاري و پري خواني به آوازخواني پرداخته است، در آلبوم «شهرقصه» به بازخواني ترانه ها و تصنيف هاي قديمي و معروف ايراني پرداخته است. عاشقم من (آهنگ مجيد وفادار، شعر رهي معيري)، نه ديگه اين واسه ما دل نميشه ، ديدار يار (آهنگ محلي خراساني)، زندگي (آهنگ محلي لري روايت فرامرز پايور)، خزان عشق (آهنگ جواد بديع زاده، شعر از رهي معيري) و سيب سرخ (شعر از رهي معيري) و نيز يك ساز و آواز با شعري قديمي مجموعه قطعات اين آلبوم را تشكيل مي دهند.
حسين بختياري فارغ التحصيل هنرهاي تجسمي از دانشگاه هنرهاي زيباي تهران است. او در كنار آواز مدرس هنرهاي تجسمي و استاد انجمن خوشنويسان است. اما نكته اي كه باعث جنجال در مورد اين اثر شد، گنجاندن متن و يا نوشتاري در بروشور اين نوار بود كه چندان به مذاق تهمورث پورناظري خوش نيامد. متن اين نوشتار از اين قرار است:
خوشم
در كوچه يي تاريك و بن بست
كه هيچ كورسويي از ستاره نبود
به قدر فتيله فانوسي نبودم
براي عزيزانم!
و سوختم...
سري مست دارم از اين دل خوشي!
پس از گذشت چند روز از انتشار اين آلبوم، طهمورث پورناظري طي نامه اي كه در اختيار ايسنا قرار داد نسبت به افزودن چنين متني به آلبوم انتقاد كرد. او در يادداشت خود آورده بود: «هنر در راس آن موسيقي يكي از نيرومندترين ابزارهايي است كه بشر را از غايت تعالي و معني تا پست ترين مراتب غيرانساني مي تواند رهنمون باشد. پس هنر متعهد مقدس است چرا كه تعهد يعني هماهنگي با هستي و هماهنگي با هستي سرانجامي جز نيك انديشي و درست كرداري ندارد. به تازگي اثري به نام شهرقصه با همكاري من و سهراب پورناظري منتشر شده كه ناشر بدون هماهنگي و صلاحديد اينجانب اقدام به اضافه كردن نوشتاري عاري از شان هنر با دكلمه اي سخيف تر از آن كرده است كه از ديد اين سخن، لطمه اي به نام و راهي است كه در آن قدم مي گذارم چرا كه هرگز آنچه را كه در توان داشته ام در راه موسيقي و هنر يكبار مصرف صرف نكرده ام. پس بر خود واجب دانستم تا اين پيام را به اهل هنر و آن دسته از هنر دوستاني كه اين نوار را شنيده اند بگويم كه اين متون را به حساب من نگذارند چرا كه به قول شادروان اخوان ثالث، گنه ناكرده پاد افره كشيدن / خدا داند كه اين درد كمي نيست...»
قضاوت در مورد مسئله فوق با خودتان همين.
ميرا
بالاخره اولين آلبوم گروه راك ميرا با عنوان «ميرا» منتشر شد. در اين آلبوم ۱۰ ترانه به سبك هاي راك، رپ و... گنجانده شده است. اشعار ترانه هاي اين آلبوم را فرزام رحيمي و بابك آخوندي سروده اند و خواننده و آهنگساز اثر نيز فرزام رحيمي بوده است.
بابك آخوندي گيتار نواخته و در كار آهنگسازي فرزام رحيمي را همراهي كرده است. دارا دارايي گيتارباس نواخته و همخوان بوده، رضا مقدسي كيبورد و پيانوالكتريك نواخته و كسري ابراهيمي در كنار نواختن درامز و پركاشن برنامه ريزي امور را انجام داده است. ضمناً رضا ابايي (قيچك)، احسان جهانديده (سازدهني) و پويا نيك پور (كيبورد، پيانوالكتريك و همخوان) به عنوان مهمان در اين آلبوم حضور داشته اند.
«ميرا» كاري شنيدني است. اگر به موسيقي راك علاقه منديد شنيدن آن توصيه مي شود.
|
|
جمعه بازار
سينماي ايران
نام فيلم روز نمايش فروش*
كما۷۶۵۸۶
زهر عسل۲۳۷۴
هم نفس۱۲۲۸
باج خور۱۲۱۸
مصائب مسيح۳۲۴۱
توضيح: اكران فيلم «كما» ساخته آرش معيريان روز چهارشنبه ۲۰ خرداد به پايان رسيد و از اين روز فيلم «شهر زيبا» ساخته اصغر فرهادي در گروه سينماهاي عصر جديد و به جاي اين فيلم به نمايش درآمد.
فروش بقيه فيلم هاي روي پرده چندان رضايت بخش نيست و در حد پاييني قرار دارد. «زهر عسل» در مقايسه با ديگر آثار فروش بهتري دارد ولي به نظر مي رسد اين فيلم با توجه به اتمام اكرانش در هفته اول تيرماه در حدود ۱۰۰ ميليون تومان فروش كند.
تئاتر
نام نمايشتعداد اجرافروش*
اسب ها۲۶۱/۵
تيغ كهنه۷۳/۰
قصه شهر فرنگ شهرما۱۷۵/۰
خانه در گذشته ماست۱۴۱
گوش كن۲۴۵/۰
ناتمام۲۳۱
شازده كوچولو۱۶۶/۰
سينماي جهان
نام فيلمهفته نمايشفروش**
هري پاتر و زنداني آزكابان۱۹۳
شرك (۲)۳۳۱۴
يك روز بعد از فردا۲۱۲۹
بزرگ كردن هلن۲۲۴
تروا۴۱۱۹
دختران بدجنس۶۷۸
هواپيماي روح۲۱۱
ون هلسينك۵۱۱۴
مردي روي آتش۷۷۵
Super Sizeme۵۶
توضيح: «هري پاتر و زنداني آزكابان» يا هري پاتر (۳) با فروش ۹۲ ميليوني خود توانست ركورد فروش دو هري پاتر قبلي را بشكند اما نتوانست به ركورد فروش افتتاحيه «مرد عنكبوتي» (با ۱۱۴ ميليون دلار فروش) دست يابد.
«شرك ۲» هم با فروش ۳۷ ميليوني اش در اين هفته توانست مرز ۳۰۰ ميليون دلار را پشت سر بگذارد.
موسيقي***
پاپ
اسكناسشاهكار بينش پژوه
معركهمجتبي كبيري
هواي حواناصر عبداللهي
سنتي با كلام
ناشكيباهمايون شجريان
نسيم وصلهمايون شجريان
فريادمحمدرضا شجريان
ايراني بدون كلام
زنده در يادجهانشاه برومند
سرشاز از خاطرهجهانشاه برومند
بهار منشادمهر عقيلي
سنتي بدون كلام
ديدار جهانباني
بيست قطعه سنتورمشكاتيان
سرو آزادمشكاتيان
خارجي
لبه تاريكياريك كلاپتن
قدرت عشقبوچلي
ماهسافينا
New age ايراني
ماه لكيمحمد رضا عليقلي
بارادگروه باراد
پروژه تهران ـ پاريس برونه ـ رضايي
موسيقي فيلم
خاك سرخمحمدرضا عليقلي
ماتريكس
شب از تو
كلاسيك ايراني
رستم و سهرابلوريس چكناواريان
بيژن و منيژهلوريس چكناواريان
برگزيده آهنگسازان ايراني ايرج صهبايي
موسيقي محلي
ژوانفرج پوري (كردي)
نيشتمانپورناظري (كردي)
كردانهصديق تعريف (كردي)
* ارقام فروش به ميليون تومان است.
* * ارقام فروش به ميليون دلار است.
* * * آمار فروش بر اساس سايت بتهوون
|
|
هفت از هفت
جواد قادري
آخرين فيلم اكران بهاري سينماها و يا اولين فيلم اكران تابستاني، از روز چهارشنبه بر روي پرده است. «شهر زيبا» دومين ساخته اصغر فرهادي بر خلاف فيلم اولش به طور گسترده و در يك گروه كامل سينمايي آن هم در يك زمان مناسب به نمايش عمومي درمي آيد.
«رقص در غبار» با اكران محدود در چند سينماي خاص و به ضرب و زور ۲۰ ميليون تومان فروش كرد. شهر زيبا مايه هاي بيشتري براي جذب مخاطب به طور گسترده تر دارد. پايان بندي فيلم هم گويا تغيير كرده و يكي از سه پاياني كه فرهادي براي فيلمش فيلمبرداري كرده بوده، براي اكران عمومي به فيلم اضافه شده است. اگر شهر زيبا بتواند مخاطب سينماي ايران را به سينماها بكشاند، مي توان كمي به اين سينما اميدوار شد.
«باج خور» برخلاف استقبال تماشاگران شهرستاني، در تهران آنطور كه بايد مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته است. باج خور براي تماشاگر عام سينما ساخته شده است. ساختن فيلم براي مخاطب عام با مولفه هاي ساخت يك فيلم خاص. تركيب ستارگان فيلم هم آنچنان كه بايد جواب نداده است. بالاخره سينماست ديگر.
اما گويا بازگشت مهدي فخيم زاده هم به سينما چندان با اقبال مواجه نگشته است. «هم نفس» تازه ترين فيلم فخيم زاده پس از ده سال دوري از سينما، فروشي بسيار معمولي دارد. گويا سينماي ايران پس از يك شوك و استقبال تماشاگران از فيلم ها دوباره به جريان سابق خود بازگشته و مردم دل و دماغ چنداني براي فيلم ديدن از خود نشان نمي دهند. شايد آنها باز هم فيلم كمدي و طنز مي خواهند و با فيلم هاي كمي جدي سخت كنار مي آيند. به هر حال هم نفس، فيلمي است مابين كمدي و جدي كه گويا كارگردانش هم در اين مسلخ گرفتار شده و نتوانسته در اين رابطه با خود كنار بيايد. فيلم از اواسط ماجرا كاملاً جدي و لحني شعاري به خود مي گيرد و ريتم خود را از دست مي دهد. چيزي كه در ديگر آثار فخيم زاده كمتر به چشم مي خورد.
مسئله اي كه اين روزها ذهن برخي از سينمادوستان (و بيشتر آنهايي كه به ماجراي فروش فيلم ها در گيشه اهميت مي دهند) را به خود مشغول كرده، اختلاف ميزان فروش فيلم ها در آنچه فارابي اعلام مي كند با آن رقمي كه دفاتر پخش اعلام مي كنند است.
در مورد برخي از فيلم ها، فروشي كه از طريق دفاتر پستي اعلام مي شود اختلاف فاحشي با رقم اعلام شده از سوي فارابي دارد. به عنوان مثال رقم فروش فيلم «كما» اختلافي در حدود ۳۰ ميليون تومان ما بين رقم اعلام شده از سوي فارابي و دفتر پخش خود دارد. نكته جالب اين كه در مورد برخي از دفاتر پخش اين رقم هيچ گونه تفاوتي با آنچه فارابي محاسبه كرده ندارد. در شرايطي كه در ايران در مورد فروش فيلم ها و ميزان اقبال مردمي فقط مي شود در مورد شهر تهران آمار تقريبي به دست آورد، با توجه به مسئله فوق ديگر به فروش تهران نيز نمي توان مطمئن بود.
در سينماي ايران رقم فروش يك فيلم
(تهران + شهرستان) هيچگاه به طور دقيق (و حتي به طور تقريبي) مشخص نمي شود.
بهروز افخمي قرار است اولين بازسازي جدي يك فيلم ايراني را آغاز كند. كاري كه در سينماي ايران بدين شكل كه يك فيلم با همان نام و با رعايت جزييات (البته تا آن جا كه امكان دارد) بازسازي شود، سابقه نداشته است. مسلماً روايت «قيصر» مسعود كيميايي توسط بهروز افخمي كنجكاوي بسياري را برخواهد انگيخت. گفته مي شود بهرام رادان نقش قيصر را بازي خواهد كرد. نقشي كه تاثير زيادي در مطرح شدن و ماندگاري هنرپيشه اش در سينماي ايران داشت.
سعيد كنگراني در فاصله يك سال دومين سعيد سينماي ايران پس از سعيد راد است كه بازگشتي دوباره روي پرده خواهد داشت. اين بازيگر جوان سال هاي دور و ميانسال اين روزها پس از دوري بيست و چند ساله از سينما در اولين فيلم بلند حسن فتحي ظاهر خواهد شد. سعيد كنگراني طي يك سال اخير گفت وگوهاي متعددي را با چند روزنامه و نشريه انجام داده ولي عكس جديدي از او به چاپ نرسيده است. بازگشت سعيد راد آنطور كه مي بايد، نبود. آيا اين نكته در مورد كنگراني هم صدق خواهد كرد؟
اگر اتفاق خاصي رخ ندهد، امسال شاهد شكوفايي و پوست اندازي مجدد خسرو شكيبايي خواهيم بود. ستاره اي كه مدت هاست رو به افول نهاده و ديگر همانند گذشته كسي در انتظار فيلم جديدي از او نيست و براي ديدنش روي پرده سر و دست نمي شكند. شكيبايي امسال در «سالاد فصل» فريدون جيراني در نقشي متفاوت با ظاهري متفاوت بازي كرده. او قرار است در فيلم جديد منوچهر معيري هم در نقش يك پيرمرد ۷۰ ساله ظاهر شود. آيا شكيبايي مي تواند به روزهاي اوج خود برگردد؟
|