محسن حيدري
تهران، ، خيابان پانزده خرداد فعلي ( خيابان بوذرجمهري سابق) بازار آهنگرها، سرپولك، محيط زندگي مصطفي چمران ساوه اي متولد۱۳۱۲در قم بود .او در روشنايي وجود پدرش حاج حسن چمران زندگي را با چشماني گشوده دنبال مي كرد. كودكي بود خلوت جو، گريزان از شلوغي تن ها و غرقه در انديشه و تنهايي. بعد از پايان دوران ابتدايي در مدرسه انتصاريه نزديك پامنار، ابتدا در سال ۱۳۲۷ به دبيرستان دارالفنون و چهار سال بعد به دبيرستان البرز رفت تا پايه پنجم و ششم را در آنجا بخواند.
او دانش آموز ممتازي بود و با مصلحت ديد دكتر مجتهدي مدير مدرسه، شهريه ۸۰۰ توماني دبيرستان البرز را نپرداخت. وقتي كه در سال ۱۳۳۱ فارغ التحصيل شد، اولياي مدرسه مي توانستند تصور كنند كه او روزي جزو بزرگترين افتخارات دبيرستان پرآوازه البرز تهران خواهد شد و چنين شد.
تهران، ۱۳۳۲، دانشكده فني دانشگاه تهران
مصطفي، همزمان با شروع تحصيل در رشته مهندسي برق (الكترومكانيك)، مبارزه سياسي را به طور جدي آغاز كرد. آن سال، سال شكست نهضت ملي شدن صنعت نفت و استقرار دولت كودتاي آمريكايي شاه بود. او در جلسات تفسير قرآن آيت ا... طالقاني در مسجد هدايت حاضر مي شد و بعدها در جلسات درس فلسفه و منطق استاد مطهري هم شركت مي كرد. در اوج سلطه فضاي روشنفكري چپ بر دانشگاه، تنها نمازخانه دانشگاههاي ايران يعني اتاق محقري كه نام «نمازخانه دانشكده فني» را به خود گرفته بود، حضور معدودي از دانشجويان را به ياد دارد و يكي از پررنگترين حضورها جلوه مصطفي بود. او از اولين اعضاي انجمن اسلامي دانشجويان دانشكده فني تهران يعني تأثيرگذارترين انجمن اسلامي دانشجويان در تاريخ جنبش هاي دانشجويي دهه ۵۰ بود و براي حفظ دستاوردهاي قيام ضداستعماري مردم در ملي شدن صنعت نفت، سخت مي كوشيد. بعد از آن كه با استقرار حكومت كودتا، سلطه شاه اين بار با سنگيني بيشتري به كشور برگشت، مصطفي چمران هرگز از مبارزه خسته نبود و در حادثه خونين ۱۶ آذر ۱۳۳۳ كه سه دانشجو با نام هاي قندرچي، شريعت رضوي و بزرگ نيا در اعتراض به ورود نيكسون آمريكايي به شهادت رسيدند، چمران نيز از پنجه سركوب پهلوي مصون نماند و بعدها گزارشي كه او از واقعه ۱۶ آذر ۳۳ تهيه كرده بود در مراسم سالگرد شهداي ۱۶ آذر به سال ۱۳۴۳ در نيويورك منتشر شد و بعد از مدتي منبع اصلي تاريخ نگاري انقلابيون از اين واقعه قرار گرفت.
آمريكا، ۱۳۳۷، دانشگاه تگزاس و بركلي
مهندس مصطفي چمران پس از پايان تحصيل، به مدت يكسال به عنوان مربي در دانشكده فني تهران مشغول به كار بود و بعد از آن با دريافت بورس تحصيلي راهي آمريكا شد تا در ابتدا، فوق ليسانس مهندسي برق را در دانشگاه تگزاس و دوره دكتري رشته الكترونيك و فيزيك پلاسما (مهندسي كرافت هسته اي) را در دانشگاه بركلي سپري كند. همزمان با تحصيل، او مشغول يك مبارزه سياسي اعتقادي سخت براي پايه ريزي انجمن اسلامي دانشجويان كاليفرنيا بود و اين عملكرد او در بيش از ۵۰ سند گزارش اطلاعات خارجي ساواك منعكس شد و همين مسأله باعث شد تا بورس تحصيلي او قطع شود و او مجبور بود با اشتغال در امور تحقيقاتي و آموزشي هزينه زندگي و استمرار مبارزه را تأمين كند.
در آن سال ها، فعاليت هاي كنفدراسيون دانشجويان ايراني كه غالباً در دست نيروهاي چپ بود در اروپا متمركز شده بود و فدراسيون دانشجويان ايراني مقيم آمريكا به تازگي در دهه ۳۰ سازماندهي نيروهاي خود را در ايالت كاليفرنيا آغاز كرده بود و همين مسأله، اهميت كار چمران و دوستانش را در انجمن اسلامي دانشجويان كاليفرنيا دو چندان مي كرد.
چمران علاوه بر پايه گذاري انجمن كاليفرنيا، عضو برجسته سازمان دانشجويان ايراني در آمريكا نيز بود و در سال ۱۳۴۱ از سوي اين سازمان به عضويت دائم كنفدراسيون برگزيده شد. او مي خواست از ظرفيت هاي سياسي فعاليت در كنفدراسيون و سازمان دانشجويان ايراني در آمريكا براي اهداف اسلامي و انقلابي اش به خوبي بهره گيرد و به همين دليل بسياري از ناملايمتي هاي هم سازماني ها را تحمل مي كرد. او كه چهره و وجهه اي كاملاً مذهبي داشت، بدون توجه به صف بندي مليون و نيروهاي چپ در كنفدراسيون به تقويت جايگاه انجمن هاي اسلامي فكر مي كرد به تدريج و با انتشار مقاله هاي سياسي عقيدتي، راه اندازي راهپيمايي اعتراض آميز ۹۰ كيلومتري از بالتيمور تا واشنگتن و اعتصاب غذا در محل عبادتگاه سازمان ملل متحد، توانايي هاي خود را در امر سازماندهي مبارزات اثبات كرد و يك نقش محوري را در مبارزات دانشجويان مقيم آمريكا، برعهده گرفت.
آمريكا، گزارش اطلاعات خارجي ساواك، موضوع مصطفي چمران
وقتي كه محمدرضا پهلوي در سال ۱۳۴۳ براي ديدار با مقامات آمريكايي به محل تحصيل مهندس چمران سفر كرد، گزارش اطلاعات خارجي ساواك نام او را به عنوان يكي از چهره هاي اصلي تظاهرات سانفرانسيسكو مقابل هتل محل اقامت شاه ذكر مي كند و اين در حالي است كه او در تظاهرات تيرماه ۴۱ در نيويورك هم شركت كرده بود. در گزارش هاي تكميلي ساواك كه بعدها در كتابي منتشر شد تصريح مي شود كه دكتر مصطفي چمران كه به روايت گزارش ساواك از محصلين دولتي است، مهندسي برق مي خواند، همسر آمريكايي دارد و از جمله رهبران اين دسته است، پيشنهاد اوليه تظاهرات را در جلسه اي خصوصي مطرح كرده و هم او اعضاي كميته سه نفره برگزاري تظاهرات را انتخاب و رهبري كرده است.در يكي از اين گزارش ها كه در تاريخ ۱۸/۱۰/۱۳۴۴ به تهران ارسال شده است نقش حساس چمران تا حدودي قابل ارزيابي است:
«مصطفي چمران ساوه اي تا سال ۱۹۶۲ در شمال كاليفرنيا بوده و پس از فارغ التحصيل شدن به نيوجرسي رفته و در شركت مخابراتي بل كار مي كند. وي تا زماني كه در كاليفرنيا اقامت داشت مغز متفكر انجمن بوده و همه كارها را به حسن لباسچي رئيس سازمان مركزي دانشجويان ايراني در آمريكا ديكته مي كرد و اخيراً هم گفته مي شود مسافرت هايي به اروپا نموده و به فعاليت خود همچنان ادامه مي دهد. نامبرده داراي اطلاعات و تحصيلات عاليه بوده و با قوه منطق و استدلال قادر است كه بيشتر دانشجويان را تحت تأثير افكار و عقايد خود قرار دهد. مشاراليه با وجود اين كه داراي گرايش كمونيستي نمي باشد. معهذا خيلي تندرو بوده و داراي فعاليت مؤثري است.»
اشاره ساواك به جدا بودن راه او از راه كمونيست هاي ايراني مبارز مقيم آمريكا گوياي اين واقعيت است كه او بر خلاف برخي از مبارزان مرزهاي عقيدتي خود را با مبارزان چپ به روشني ترسيم نموده و به روي اصول اعتقادي خود پاي فشرده است. در گزارش ديگري درباره اختلاف عقيدتي او با نيروهاي چپ چنين آمده است:
«آدمي است بي نهايت مطلع از موضوعات مختلف. از نظر مذهب بسيار متدين است و عده اي از دوستان و دانشجويان از اين نظر با او مخالفت مي كنند و مي گويند يك دانشمند مثل دكتر چمران حيف است كه تا اين اندازه پاي بند دين و مذهب باشد ولي او با خونسردي عجيبي كه مخصوص او است به اين موضوع مي نگرد و در موقع بحث چون از اغلب آنها مطلع تر و باسوادتر است آنها را قانع مي نمايد. بي نهايت متواضع و متدين است و نسبت به كمونيست ها بسيار بدبين است.»
او علاوه بر بدبيني شديد نسبت به كمونيست ها، بعداً در سفري كه به مصر داشت دريافت كه ملي گرايي منهاي مذهب نيز جز تفرقه انگيزي و اختلاف، نتيجه اي ندارد و بدين ترتيب در اعتقاد ديني اش مصمم تر شد.
قاهره، ۱۳۴۲، ديدار با جمال عبدالناصر
او كه پس از سركوب نهضت ۱۵ خرداد از سوي شاه راه مبارزه قانوني براي پيگيري مطالبات ديني مردم را بسته ديد، به همراه جمعي از همفكرانش براي فراگيري فنون جنگ پارتيزاني و نبرد شهري براي رويارويي مسلحانه با رژيم شاه عازم مصر شد كه به رهبري جمال عبدالناصر از مخالفان شاه در دهه ۴۰ محسوب مي شد. معرفي شدن او از سوي آيت ا... طالقاني كار را آسان تر كرد و چمران به مدت دو سال سخت ترين دوره هاي چريكي را طي كرد و بعد از آن خود مسئوليت آموزش چريكي نيروهاي اعزامي از ايران را برعهده گرفت.
او در مصر در عقيده اش يعني ضرورت اتكاي به ايمان و عقيده اسلامي در مبارزه مستحكم تر شد زيرا پيامدهاي تفرقه زاي ملي گرايي منهاي مكتب را در مصر مشاهده مي كرد. او اعتقاد خود را با جمال عبدالناصر نيز در ميان نهاد و بعدها در يكي از مصاحبه هايش گفت كه توانسته است تا اندازه اي او را متقاعد كند كه جايگاه بايسته ايمان و عقيده اسلامي در مبارزه، بسي بيش از واقعيت موجود در مصر است.
لبنان، ۱۳۵۰، جاذبه امام موسي صدر
دكتر چمران كه در سال ۱۳۴۶ براي مدتي از مصر به آمريكا بازگشته بود در سال ۱۳۴۸ در يكي از سفرهاي اروپايي خود در آلمان از طريق دكتر صادق سلطاني طباطبايي خواهرزاده امام موسي صدر، با ايشان آشنا و مرتبط شد. در آن سال ها شديداً به فكر راه اندازي جنگ هاي چريكي در مرزهاي غربي ايران و مبارزه مسلحانه با رژيم شاه بود و امام موسي صدر در گفتگوهايي توانست او را قانع كند كه لبنان به دليل موقعيت و شرايط خاصش بهترين نقطه است. بدين ترتيب چمران در اوايل سال ۵۰ پس از چند سفر مقدماتي به لبنان در آنجا مستقر شد و همكاري با امام موسي صدر را شروع كرد.
در حالي كه تهاجمات نيروهاي رژيم اشغالگر قدس عموماً متوجه مناطق شيعه نشين جنوب لبنان بود اما تنها افراد غيرمسلح لبنان شيعيان بودند. دكتر چمران در چنين شرايطي توانست از ميان اعضاي حركت المحرومين كه تشكيلات مردمي حامي مجلس اعلاي شيعيان (تشكيل شده به سال ۱۳۴۸ با رياست امام موسي صدر) بود، با متمركز كردن فعاليت هاي خود در مدرسه صنعتي جبل عامل، كادرهاي اصلي يك سازمان نظامي را انتخاب كند و پرورش دهد تا در قالب سازمان نظامي حركت امل مخفف افواج المقاومه اللبنانيه به فعاليت بپردازند. موفقيت حركت امل را در راه اندازي تظاهرات ۷۵ هزار نفري مسلحانه بعلبك و تظاهرات ۱۵۰ هزار نفري مسلحانه شهر صورمي توان مشاهده كرد. چهار سال بعد وقتي كه شعله جنگ داخلي لبنان به عنوان مقدمه و آتش تهيه تجاوز نظامي اسرائيل برافروخته شد و شيعيان از هر سو مورد تجاوز قرار گرفتند اهميت و نقش تشكيلات نظامي كه چمران سامان داده بود به خوبي آشكار شد. علاقه دكتر چمران به امام موسي صدر، بيش از يك رابطه خشك سياسي بود و در واقع او مجذوب شخصيت امام موسي بود. خود او در اين باره مي گويد:
«مي دانم كه ممكن است عده اي به من ايراد بگيرند كه چرا اين همه از صدر حرف مي زنم و حتي بگويند من عاطفي هستم. در حالي كه اين طور نيست. با اين همه فداكاري ها و ثبات ايمان او به راهش، دريغ است كه من سكوت كنم و حرف حق را نزنم. بين صدر و ديگران از آسمان تا زمين فاصله است».
فرودگاه طرابلس، ۹/۶/۱۳۵۷، ناپديد شدن
امام موسي صدر
اما به زودي وقتي كه در سوم شهريور ۱۳۵۷ امام موسي صدر به دعوت رسمي معمر قذاقي از الجزاير به ليبي سفر كرد و در روز نهم همان ماه قصد داشت ليبي را به مقصد واتيكان ترك كند، با دو تن از همراهانش ناپديد شد و نگاه چمران در جستجوي امامش، حاصل چنداني نيافت. در واقع معمر قذافي كه آرزوي رهبري جهان اسلام را در سر داشت امام موسي را سر راه خود مي ديد و حالا لحظه انتقام او بود. چمران كه از يكسو درد ناپديد شدن امام موسي صدر را و از سوي ديگر شوق پيروزي انقلاب اسلامي در ايران را احساس مي كرد پس از آن كه تلاش هايش براي كسب خبر از سرنوشت امام صدر بي نتيجه ماند راهي ايران شد تا در سختي هاي پيروزي انقلاب با ديگر همفكرانش سهيم باشد.
تهران، ۱۶/۸/۱۳۵۸، وزارت دفاع
چمران كه در ابتداي ورودش به ايران، آموزش اولين كادرهاي سپاه پاسداران را در سعدآباد برعهده گرفته بود بعد از آن كه در جايگاه «معاونت نخست وزير در امور انقلاب» قرار گرفت، تمام تلاش خود را براي حل و فصل بحران مرزي كه با اقدام نظامي تجزيه طلبان و حمايت قدرت هاي جهاني ايجاد شده بود، به كار گرفت.
تلاش فراوان او براي بازگشت آرامش به مرزهاي كشور كه در سفر به شهرهاي بحران زده مريوان و پاوه چيزي شبيه معجزه را صورت داده بود، بيش از همه، واكنش منفي نيروهاي چپ و بعضي ملي گراها را در پي داشت. نشريه تهران مصور با گردانندگاني از جمله عليرضا نوري زاده و مسعود بهنود، عكس چمران را در حالي روي جلد نشريه خود چاپ كرد كه تصوير دو تانك در شيشه هاي عينك او ديده مي شد. اين تبليغات منفي گسترده براي تخريب وجهه سياسي چمران، او را در پيمودن راهي كه انتخاب كرده بود، مردد نساخت. و چندي بعد، از جان گذشتگي او در محاصره پاوه موجب شد كه امام خميني با صدور يك فرمان مهم، فرماندهي كل قوا را شخصاً برعهده گيرد و ارتش را مأمور سازد تا در عرض ۲۴ ساعت براي مقابله با تجزيه طلبان مسلح در جبهه پاوه حاضر باشد. بعد از اين پيروزي، چمران عليرغم موضع گيري مهندس بازرگان اعلام كرد كه اين حكم امام بود كه پاوه را از محاصره خارج كرد. او بعد از موفقيت هاي چشمگير در روزهاي پاياني مرداد ۱۳۵۸ در آزادسازي پاوه، نوسود، مريوان، بسطام و بانه، به تهران بازگشت و در شانزدهم آذر ماه همان سال از سوي امام عهده دار مسئوليت وزارت دفاع ملي شد و كمتر از شش ماه بعد به همراه آيت ا... خامنه اي به نمايندگي امام در شوراي عالي دفاع منصوب گرديد.
چند ماه بعد كه در پي كوتاهي مقامات دولت موقت و طولاني شدن مذاكرات آنها با تجزيه طلبان مسلح كرد، مناطق آزاد شده كردستان دوباره جولانگاه همان نيروها شد، دكتر چمران بيش از همه از عملكرد دولت موقت ناراحت بود ولي اين ناراحتي، پايان رابطه او با اعضاي دولت موقت نبود اگر چه او را وانمي داشت تا بر سر عقايدش با كسي معامله كند يا اختلافات خود با دولت موقت را بپوشاند. شايد به همين دليل بود كه با طرح انحلال مجلس خبرگان قانون اساسي كه در پي گنجانده شدن اصول مربوط به ولايت فقيه در قانون اساسي، در جلسه هيات دولت مطرح شده بود، مخالفت كرد .در كابينه، رأي موافق به دو موضوع داده بودند. اينجا بود كه تفاوت هاي او با كادر رهبري نهضت آزادي بيش از پيش آشكار شود.
در واقع علاقه او به انديشه و شخصيت امام خميني عامل بسيار مهمي در جهت گيري هاي سياسي او بود. چيزي كه چمران را از بسياري از چهره هاي سياسي متمايز مي كند اعتقاد عميق او به مفهوم سياسي عقيدتي «امام» و پيروي او از تجسم اين مفهوم در دو شخصيت ديني بزرگ يعني امام خميني و امام موسي صدر است. و اين شايد كليد تحليل خط سياسي او در لبنان و ايران باشد.
دهلاويه، ۳۱/۳/۶۰ برگزيده شدن مصطفي
براي شهادت
چمران كه بلافاصله پس از شروع جنگ تحميلي به همراه آيت ا... خامنه اي راهي اهواز شده بود، از نزديك اوضاع جنگ را زير نظر داشت و در گام اول براي جلوگيري از سقوط شهر اهواز تصميمات مؤثري را به اجرا گذاشت و بعد از آن با تشكيل ستاد جنگ هاي نامنظم، به ساماندهي نيروهاي داوطلب و ايجاد هماهنگي بين نيروهاي داوطلب، سپاهي و ارتشي پرداخت.
چمران به زودي در دفاع از سوسنگرد و شكستن محاصره شهر از ناحيه پاي چپ زخمي و در اهواز بستري شد. اما با سخت كوشي بسيار، جلسه مشورتي فرماندهان نظامي را در كنار تخت بيمارستان تشكيل داد تا فرصت را از دست نداده باشد.
در اسفند ۵۹ پس از ديدار با امام خميني و برخورداري از ملاطفت ايشان، با روحيه اي مضاعف به جبهه جنوب برگشت و پس از فتح ارتفاعات ا... اكبر، طرح بازپس گيري دهلاويه را ارائه كرد و به همراه فرمانده منطقه دهلاويه شهيد ايرج رستمي براي اجراي اين برنامه، عملياتي جسورانه را در ۳۱/۳/۶۰ طرح ريزي كرد و براي اجراي آن مشتاقانه تا آن جا پيش رفت كه دهلاويه براي هميشه سرفراز از درآغوش گرفتن سردار بزرگي چون او برخود ببالد.
شهادت او در دهلاويه همراه با پيروزي شيرين و در عين حال تلخي براي خط امام بود زيرا اولين پيروزي پس از عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا، بدين ترتيب به دست آمده بود.