سه شنبه ۹ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۲
سامرست موام هم از اينجا ميوه مي خريد
ميوه هاي ديپلماتيك
010578.jpg
اينجا همه چيز خاص است، چه ميوه ها و چه مشتري ها. اكثر مشتري هاي اتوكشيده اينجا ديپلمات هاي خارجي يا شهروندانVIP هستند و ميوه ها هم.
عليرضا كيواني نژاد
قرار است اسم اين پاساژ را ننويسم. مي گويند تبليغ است، اما در يكي از نقاط مركزي تهران يك دهنه پاساژ وجود دارد به نام ميدان تره بار، اما نه از آن ميدان هاي تره باري كه ما از آن خريد مي كنيم. ميوه هايي ارزان، اما لك و پيك دار و رنگ پريده و درهم و برهم كه وقتي به فروشندگان مي گويي يك كيلو بده، نايلوني را تا خرخره پر مي كنند و روي ترازو كه بگذاري امكان ندارد از ۳ كيلو كمتر باشد.
اما اينجا همه چيز خاص است، چه ميوه ها و چه مشتري ها. اكثر مشتري هاي اتو كشيده اينجا ديپلمات هاي خارجي يا شهروندانVIPهستند و ميوه ها هم. وقتي وارد پاساژمي شويد، احساس مي كنيد اينجا اروپاست و ميوه ها هم خارجي هستند، اما نيستند. ميوه هاي گران قيمت اينجا از همان جنس ميوه هايي است كه «سامرست موام» در كتاب «ماه و شش پشيز» مي نويسد، آنجايي كه قصد دارد از گران بودن ميوه هاي دست چين بگويد.
«نزديك خانه شان كه رسيدم، تازه فهميدم براي همسرش چيزي نخريدم. مي دانستم كه همسرش سيب دوست دارد. مغازه سرنبش كوچه با آن شيشه هاي بند و آبي اش، جاذب هر رهگذري است. سيب ها را پشت ويترين در يك ظرف سفالي گذاشته بود. ۳ تا سيب خريدم و مابقي پول را در جيبم گذاشتم براي خريد بعدي.»
اينجا هم سيب هاي دست چين نه كه همه ميوه ها، آنقدر گران هستند كه فكر خريد كلي- كيلويي - را بايد از سر بيرون كرد.
نه تابلويي به سردرش ديده مي شود كه نشان دهد اينجا راسته ميوه فروشي هاست و نه حتي يك متر پارچه كه رويش نوشته اي ديده شود.
بيشتر شبيه يك سوله است وسط صحرا. اما در دل تهران، سوله اي كه سنگفرش هايش قرمز است و آب پاشي كه مي شود، انگار، روغن جلا به آنها زده شده، از بس كه برق مي زنند. از جلوي هتل ها كه رد مي شويد، چندين نفر جلوي در هتل ايستاده يا نشسته، آماده و حاضر براي جابه جا كردن اسباب و اثاثيه. اينجا هم مي توان از روي چنين نشانه اي فهيمد كه اينجا، بروبياي مشتري  زياد است، اما نه از جنس مشتري هاي زير گذر لوطي ها.
وارد سوله (پاساژ، راسته يا هر چيز ديگري كه مي خواهيد، خطابش كنيد) كه مي شويد. احساس مي كنيد، براي خريد به مغازه هاي ميدان امام حسين(ع) مراجعه كرديد. در اين ميدان كافي است هدفتان، سوار شدن اتوبوس برقي باشد. همين كه از جلوي مغازه اي رد شويد، صدايي مي شنويد.
- دوست عزيز سلام. مي توانم چند لحظه وقت شما را بگيرم!
مجاب مي شويد كه جواب سلامش را بدهيد. اين طور مي شود كه شما را داخل مغازه مي كشند و هر طوري شده به شما، شلواري، پيراهني، جورابي و... يا هر جنس ديگري كه دم دست باشد، مي فروشند. تازه كلي تخفيف هم مي دهند!
در اين سوله، از سلام خبري نيست. همين كه پايتان را گذاشتيد، آنجا از هر طرف قيمت مي شنويد. بعد گوشتان كم كم به اين صداها عادت مي كند. البته بايد چشمتان را هم به ديدن ميوه ها عادت دهيد، انگار، ميوه  هايي كه به راحتي قابل شمارش هستند. در ميادين ميوه و تره بار، ميزهاي آهني بزرگي وجود دارند و روي آنها مثلا چند كيلو پرتقال، سيب، خيار و... ديده مي شود. اينجا هم ميزهاي آهني ديده مي شوند، ولي ميوه ها به ندرت به ۱۰ عدد مي رسند. مثلا چهار تا پرتقال در ظرفي يكبار مصرف، با روكشي از سلفون. مي توان به جاي لامپ دويست از آنها استفاده كرد، اينقدر كه برق مي زنند.
اگر در كار بر چسب و خريد و فروش آن هستيد، حتما به اينجا سربزنيد. مغازه هاي اين راسته، روزي چند بسته بر چسب مي خرند. چون بايد روي هر بسته، برچسبي جداگانه نصب شود. روي يكي از همان ظروف پرتقال،برچسبي چسبيده و روي آن نوشته شده: ۳هزار و۵۰۰ تومان. يعني پنج تا پرتقال، مي شود ۳هزار و۵۰۰ تومان. ياد دوران كودكي مي افتيد و درخواست هاي كودكانه براي گرفتن پول از پدر. موقعي  كه مي گفتيد:«بابا دو تا پول به من بده». اينجا هم وقتي مي خواهيد، ميوه بخريد، بايد بگوييد:«لطفا ۳ تا پرتقال به من بده.»
دوستي تعريف مي كند از سفرش به كره جنوبي. مي گويد:«آنجا ميوه فروشي به مفهوم خاص ايراني نديدم. هستند مغازه هايي كه ميوه مي فروشند، در كنار ساير اقلام. از ساعت ۹ شب به بعد هم براي اينكه جنسشان اصطلاحا باد نكند- روي دست نماند - آن را به نصف قيمت در اختيار مشتري قرار مي دهند. حتي انواع و اقسام نان هم وجود دارد. اول مي توانيد كمي بچشيد و بعد خريد كنيد.» اينجا اما اگر ساعت ۱۲ هم هوس خريد كنيد (اگر باز باشد) خبري از تخفيف و نصف قيمت نيست. اجازه چشيدن هم نداريد. چون ميوه هاي اين راسته، عادي نيستند، مثل مشتري هايش. يكي از اهالي همين راسته مي گويد: «اگر مي بينيد كه ميوه هاي ما اندكي گران قيمت هستند. براي آن است كه آنها را از گلخانه مي آوريم. در واقع اينها، ميوه هاي پرورشي هستند.» روي يك بسته سيب برچسب كيلويي ۲هزار و ۸۰۰ تومان خورده بود و مثل همان مغازه هاي ميدان امام حسين (ع) فروشنده مي گفت: «حالا بيا، اول ميوه را ببين، با هم كنار مي آييم.»
اين اقلام و ارقام، تنها در انحصار ميوه نيست. ساير اصناف نيز در اين راستا از چنين كيفيتي برخوردارند. مثلا گوشت فروشي ها. سه مغازه گوشت فروشي جداگانه از هم، كار مي كنند. هر كدام هم يك قيمت به شما مي گويند. اما بر عكس ميوه فروشي ها، هيچ اصراري براي فروختن به شما ندارند.
مشغول خريد كردن هستيد. همهمه اي برپاست. زلزله آمده است، انگار همه براي راست و ريس كردن كارها در حال دويدن هستند، مثل فعل و انفعالات درون لانه زنبورها. به يكباره، بيشتر ميوه فروش ها و كارگرها، جلوي راسته جمع مي شوند.
در اين حيص و بيص، ديگر كسي به فكر شما نيست. پس براي رد شدن از سد گوشتي جلوي پاساژ- تجمع كارگرها- تلاش مي كنيد. فقط چند ثانيه طول مي كشد تا بفهميد كه اين ازدحام به خاطر آمدن دو خانم كره اي است. با راننده شخصي شان كه وظيفه مترجم را هم برعهده دارد، براي خريد آمده اند. احساس غريبي نمي كنند. اينجا همه، آن دو خانم را مي شناسند. احساس مي كنيد سال هاست كه ساكن اين گذرند. وارد سوله مي شوند. يكي از آنها از ديدن ميوه ها دوباره به وجد آمده و خريد مي كند، اما اول مي خواهد كمي بچشد. خوشه انگور را كه برداشت، حبه اي جدا كرد و خورد. صداي فروشنده درآمد و او را از اين كار برحذر داشت. مترجم را كه مي ديديد،ياد رضا چلنگر - مترجم سابق بلاژويچ در تيم ملي ايران- مي افتاديد. وقتي بلاژ عصباني مي شد، چلنگر هم با همان شدت، حرف ها را به بازيكنان منتقل مي كرد.
مترجم آن خانم ها نيز با همان شدت و قدرت، حرف هاي فروشنده را ترجمه كرد. فروشنده گفته بود: «اين انگورها نشسته اند. مريض مي شويد.» و بعد تبسمي از سوي خانم كره اي، پايان بخش قائله بود.
ميوه هاي اين سوله، همان طور كه گفته شد، از گلخانه ها تهيه مي شدند. يعني فصل براي اين فروشنده ها معنايي ندارد. مثلا مي توانيد گلابي را در زمستان خريد كنيد و بهترين «تيل» يا طالبي را در پاييز. ميوه هايي كه در گلخانه پرورش داده مي شوند، به دليل به كارگيري امكانات بيشتر، هزينه زيادي روي دست باغبان و كشاورز مي گذارند، اما كيفيت نهايي بسيار بالاست.همان طور كه امروز، در رشت، موز مي كارند و آن را با استفاده از گازهاي مخصوص، گرماي توليدي توسط پروژكتور و... اصطلاحا رسيده مي كنند، همين موزها را بايد دانه اي بخريد. چون گران هستند.
از نكات جالب سوله اين است كه اگر ميوه ها را روي هم بگذاريد و بكشيد، به زور به ۲۰ كيلو مي رسند.
شايد همان تعريف درست باشد كه اينجا فقط ميو ه را دانه اي مي خرند، نه كيلويي. اكثر مشتري ها فقط تا وسط سوله مي روند و خريد مي كنند. چون ميوه فروش ها در جلوي پاساژ بساط دارند و آخر سوله يا پاساژ، مغازه هاي عادي است. البته مشتري هاي عمدتا غيرايراني.

۵ مركز جديد گدايان تهران
شهروندان تهراني مي توانند دلخوش باشند. چند سال بعد با راه اندازي و بهره برداري، ۵ مركز ديگر ساماندهي متكديان ،خبري از گداهاي سمج خياباني نخواهد بود. سال قبل نخستين پاركينگ گداهاي تهراني در اسلامشهر گشايش يافت. اين طرح پس از جلسات متعدد شهرداري، نيروي انتظامي، بهزيستي، معاونت اجتماعي وزارت كشور و استانداري تهران به ثمر رسيد.
گويا اين جلسات آنقدر نتيجه داشته كه عباس علي الصاق، مدير كل بهزيستي استان تهران خبر از راه اندازي ۵ مركز ديگر را مي دهد. وي گفت: «هر يك از ارگان هاي ذيربط با همكاري يكديگر و هر يك به فراخور وظيفه خود، بخشي از مسووليت را بر عهده خواهند گرفت.»

مجتمعي براي پرستاران
حالا كه قرار است به پرستاران توجه ويژه اي شود، شهرداري تهران در اين راستا امكانات خود را به كار مي گيرد. معاون فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران اعلام كرده: به دستور دكتر احمدي نژاد شهردار تهران، مجتمع بزرگ فرهنگي، ورزشي و رفاهي ويژه پرستاران در شهر تهران تاسيس مي شود. اسفنديار رحيم مشايي، با اعلام اين مطلب گفت: از آنجا كه پرستاران در زمره شهروندان خدوم، زحمتكش و كم توقع محسوب مي شوند، شهرداري تهران تصميم گرفته به سهم خود در جهت ارايه خدمات مناسب به آنان برنامه ريزي و اقدام كند. معاون فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران همچنين تاكيد كرد: شهردار تهران نيز با در نظر گرفتن شان و جايگاه رفيع آنان دستور احداث يك مجتمع بزرگ فرهنگي، ورزشي و رفاهي براي استفاده اختصاصي پرستاران را داده تا در اختيار آنان قرار گيرد.

فيلترينگ سايت هاي مبتذل
و اما ماجراي فيلترينگ ها؛ دفتر اينترنت دادسراي عمومي و انقلاب تهران اعلام كرد كه اقدامات اخير دادسرا در جهت فيلترينگ و جلوگيري از انعكاس برنامه هاي مبتذل و الحادي نقش موثري داشته است. به گزارش ايسنا، دادسراي عمومي و انقلاب تهران طي گزارشي به نقل از دفتر اينترنت اين نهاد در نشريه داخلي خود آورده است:«از آخرين آمار مراكز اينترنتي كه از سوي وزارت ارتباطات و فن آوري اطلاعات ارايه شده است، تعداد ۲۸ مركز ICP و ۶۵۶ مركز ISP در سطح كشور است كه در خصوص كنترل جرايم انجام پذيرفت.
بر اساس نظر كارشناسان فني از زمان اجراي طرح هاي دادسرا در پلمپ  و تعقيب حدود ۷۰ شركت ISP غيرمجاز بيش از ۴۰ درصد اين برنامه ها قطع و فيلتر شده است.

در شهر
ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |