سه شنبه ۹ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۲۲
با تلاش ماموران نيروي انتظامي تهران بزرگ
جاعل سابقه دار و سارق مسلح به دام افتاد
متهم كه متولد ۱۳۴۲ است، هنگام دستگيري احكام متعددي از ارگان هاي مختلف دولتي و حكومتي كه همگي جعلي بوده اند، را با خود همراه داشته كه به جعل و ساختگي بودن تمام آنها در هنگام دستگيري اعتراف كرده است 
متهم رديف اول اين پرونده كه خود را «عشق پليس» معرفي كرده ، انگيزه اصلي خود را «آرتيست بازي و هيجان و ماجراجويي» عنوان كرده است
010626.jpg
ماجراي دستگيري يكي از حرفه اي ترين جاعلان اسناد و مدارك ارگان هاي مختلف دولتي و نظامي با قرار مجرميت و صدور كيفرخواست وي و انتقال آن از شعبه ۱۲ دادسراي بازپرسي دادگاه انقلاب براي محاكمه در دادگاه كيفري، وارد مرحله تازه اي شده است.
متهم رديف اول اين پرونده كه «محمدرضا.پ» نام دارد يكي از تبهكاران سابقه داري است كه پيش از آخرين دستگيري اش در اواخر اسفندماه سال ۱۳۸۲، بيش از ۱۵ سال، سابقه زندان را با خود يدك مي كشيد و اين ۱۵ سال نه به طور مداوم و پشت سر هم كه به طور مقطعي اتفاق افتاده است و هر بار نامبرده به ۳ تا ۵ سال حبس محكوم مي شده است.
اتهام «محمدرضا.پ» يكي دو تا نيست و بيشتر از ۱۰ اتهام در پرونده او به ثبت رسيده است كه برخي از آنها عبارتند از: سرقت مسلحانه، حمل اسلحه گرم به صورت غيرقانوني (يوزي پايه كوتاه، يكي از موارد آن است)، جعل عناوين دولتي از جمله مامور وزارت اطلاعات، بسيج، نيروي انتظامي، بازرس ويژه قوه قضائيه و حتي كارت خبرنگاري يكي از نشريات غيرمشهور و ...
اما اتهام سنگين تر و در واقع اصلي ترين اتهام «محمدرضا.پ» اخلال در نظم و آرامش عمومي و امنيت ملي است. متهم كه متولد ۱۳۴۲ است، هنگام دستگيري ،احكام متعددي از ارگان هاي مختلف دولتي و حكومتي كه همگي جعلي بوده اند را با خود همراه داشته كه به جعل و ساختگي بودن تمام آنها در هنگام دستگيري اعتراف كرده است.
و اما ماجراي دستگيري و به دام افتادن او وقتي اتفاق افتاد كه در غروب يكي از روزهاي گرم مردادماه سال گذشته در ساعت ۱۹ «محمدرضا» با گرفتن يك اتومبيل كرايه به صورت دربست از راننده وي مي خواهد كه او را به ميدان آزادي ببرد. پس از توافقاتي كه بين راننده و متهم رديف اول پرونده يعني «محمدرضا.پ» صورت مي گيرد آنها به طرف ميدان آزادي به راه مي افتند كه ناگهان درنيمه راه او از راننده مي خواهد تا مسير خود را عوض كند و در نتيجه او را به يكي از خلوت ترين محله هاي اطراف ميدان آزادي مي كشاند.
يكي از شاكيان اين پرونده كه راننده همان خودرو سواري پيكان است در اين خصوص مي گويد: «ما با هم توافق كرديم كه در ازاي ۴ هزار تومان به ميدان آزادي برويم. من براي زودتر رسيدن، مسيرهاي خلوت و بزرگراه را انتخاب كردم كه ناگهان او اسلحه اش را از زير كتش بيرون آورد و به من گفت كه من مامور وزارت اطلاعات هستم و وقتي من حرف هايش را باور نكردم، به من كارت شناسايي و حكمش را نشان داد و من باز هم مقاومت كردم و او اصرار مي كرد كه بايد ماشينت را به من قرض بدهي چون من برايم ماموريتي پيش آمده كه الان به ماشين تو نياز مبرم دارم...»
با اين حال راننده پيكان راضي به تسليم شدن نمي شود و در نهايت وقتي «محمدرضا.پ» با پايين كشيدن شيشه خودروي سواري او، دو تير به طرف آسمان شليك مي كند، او از ترس جانش هم كه شده از خودروي سواري خود پياده شده و از صحنه مي گريزد و با شكايت او از اين مامور قلابي، تحقيقات براي دستگيري و به دام انداختنش آغاز مي شود.
باآغاز تحقيقات اداره آگاهي تهران بزرگ، يك سرقت مسلحانه ديگر كه خيلي شبيه به سرقت اول بود باعث شد تا ماموران اين اداره بتوانند سرنخ هاي تازه تري را به دست آورند. ماجراي سرقت دوم هم مشابه سرقت اول بود، با اين تفاوت كه اينبار سارق با يكي از موتوري هاي مسافركش وارد معركه اي تازه شده و موتور هونداي او را زير پل نواب صفوي به زور از چنگش درآورده و در اين ماجرا كار به درگيري و شليك هوايي هم كشيده شده بود.
البته سرقت هاي مسلحانه «محمدرضا.پ» به همين جا ختم نمي شود، چرا كه اين سارق سرقت بعدي خود را به فاصله چند روز پس از سرقت موتورسيكلت انجام داده بود كه همان شيوه و همان شواهد را با خود داشت و اينبار يك خودروي سواري ديگر طعمه دندان تيز او شده بود.
كار اين پرونده زماني بالا گرفت كه در عرض ۴۰ روز بيش از ۶ فقره سرقت به شيوه اي كه پيش از اين آمد در تهران و مناطق مختلف آن صورت گرفته بود و همه سرقت ها را يك نفر مامور قلابي با يك اسلحه يوزي پايه دار و تحت عناوين مختلف انجام داده بود.
شناسايي «محمدرضا.پ» كار چندان دشواري براي ماموران مجرب نيروي انتظامي نبود و تيم كاركشته آنها با چهره نگاري و كسب اطلاعات دقيق از سارق، توانستند نامبرده را شناسايي و پس از كسب اطلاعات لازم از گذشته وي و سوابقش متوجه شدند كه با يك سارق سابقه دار و تبهكاري حرفه اي طرف هستند و توسط مخبران خود پي به اين نكته بردند كه او قرار است در يكي از بيمارستان هاي تهران به عيادت كسي برود كه به عنوان متهم رديف دوم پرونده، نامش در اين پرونده مطرح است.
اين فرد يكي از اقوام دور متهم رديف اول پرونده است و با اطلاعاتي كه در خصوص باندهاي خلاف و قاچاق در دست داشته است، رد آنها را به «محمدرضا.پ» مي داده و او با اخاذي و گرفتن حق السكوت از روساي اين باندها، پول هنگفتي را از آنها به عنوان حق السكوت دريافت مي كرده و اين پول ها را به صورت نصف به نصف با وي تقسيم مي كرده است.
به هر حال با هوشياري و تلاش شبانه روزي ماموران اداره آگاهي و نيروي انتظامي در يك عمليات غافلگير كننده، آنها موفق مي شوند اين تبهكار حرفه اي را در بيمارستان... به دام بيندازند. «محمدرضا.پ» ابتدا تمام اتهامات خود را منكر مي شود، اما پس از انجام بازجويي هاي فني به سرقت هاي مسلحانه خود اعتراف مي كند و در ميان اعترافاتش عنوان مي كند كه اسلحه را از «سهراب.ع» كه براي عيادتش به بيمارستان رفته بود به دست آورده.
پس از بازجويي از «سهراب.ع» معلوم مي شود كه نامبرده يكي از ماموران اسبق يكي از سازمان هاي دولتي در خصوص مبارزه با موادمخدر و قاچاق كالا در مناطق غربي كشور بوده است كه به دليل سابقه مخدوش و وجود اتهامات عديده از اين سازمان اخراج شده و به دلايل مختلف از ارايه و تحويل اسلحه خود سر باز زده است. متهم رديف دوم اين پرونده درخصوص اينكه چرا اسلحه اش را به «محمدرضا.پ» داده است به ماموران گفته است: «من اصلا در جريان كارهاي او نيستم و به دليل بيماري اسلحه را به او دادم تا برايم نگهداري كند تا با بهتر شدن حالم آن را به سازمان مربوطه تحويل دهم.»
به هر حال اين پرونده مراحل پاياني خود را در شعبه دوازدهم دادسراي بازپرسي دادگاه انقلاب طي كرده است و در حال حاضر پرونده متهمان به جرم ايجاد اخلال در امنيت ملي و سرقت مسلحانه در دادگاه كيفري در حال بررسي است و به زودي اولين جلسه محاكمه متهمان آن برگزار مي شود.
بد نيست بدانيد كه متهم رديف اول اين پرونده كه خود را «عشق پليس» معرفي كرده، انگيزه اصلي خود را «آرتيست بازي و هيجان و ماجراجويي» عنوان كرده است. او حتي با جعل كارت خبرنگاري به سراغ دو نفر دختر جوان هم رفته و پس از خواستگاري از آنها با برداشتن كلاهشان (يكي، ۲ ميليون تومان و ديگري ۳ ميليون تومان) غيبش زده است و اين ۲ دختر جوان هم به جمع شكات اين پرونده اضافه شده اند. در حال حاضر پرونده اين دو متهم زيرنظر قاضي طباطبايي نژاد، در حال پيگيري است.

تراول چك ها جعلي بود
پس از شكايت عده اي به كلانتري ۱۲۶ تهرانپارس، مبني بر پخش تراول چك هاي جعلي، ماموران اين كلانتري به دستور سرهنگ سيدعلي رودكي موفق به دستگيري يك نفر از اعضاي اين باند شدند.
پس ازشكايت عده اي از سكنه تهرانپارس مبني بر پخش تراول چك هاي جعلي، ماموران تجسس اين كلانتري تحقيقات خود را آغاز كردند تا اينكه روز پنج شنبه هفته جاري جواني كه در پيك موتوري كار مي كرد، به كلانتري رفت و اطلاعات جديدي در اختيار ماموران قرار داد.
او به ماموران گفت: «مدتي است كه شخصي با پيك تماس مي گيرد و مي خواهد اجناسش را به آدرس موردنظر برسانم. اما هنوز به آدرس نرسيده، اجناس را تحويل و پول آن را با تراول چك پرداخت مي كند.» او به ماموران گفت كه روز آخر، ۲۶هزار تومان بايد به او پس مي دادم و قراري براي روز بعد گذاشتيم كه باقيمانده پولش را برگردانم. وقتي تراول ها را به بانك بردم متوجه شدم كه جعلي هستند.
ماموران پس از گذاشتن يك قرار صوري با متهم به بهانه تحويل اجناسي كه سفارش داده است، موفق به دستگيري او شدند. «فريد.م» ۲۳ ساله پس از ديدن ماموران اقدام به فرار مي كند، اما افراد تجسس كلانتري به سرعت موفق به دستگيري او مي شوند. ۱۵ فقره چك جعلي، گواهينامه جعلي با عكس متهم، گوشي تلفن همراه و تيغ موكت بري از متهم كشف مي شود. «فريد»كه در ابتدا منكر همه چيز شده بود ،در بازجويي هاي فني و پليسي لب به اعتراف گشود.
وي در اعترافات خود گفت: «يكي از همكارانم به نام امير قرارها را مي گذاشت و چك ها را به من مي داد و من به آن آدرس مي رفتم. اكثر مواقع اجناسي مثل مانيتور تحويل مي گرفتم و پس از گرفتن اجناس با اتومبيلي كه از قبل كرايه كرده بودم، فرار مي كردم.»
به خاطر اينكه هويتم توسط شخصي كه اجناس را برايم مي آورد فاش نشود، «امير»، يك گواهينامه جعلي به من داد. من بيش از ۵ بار اين كار را انجام دادم كه هر بار امير براي تحويل گرفتن اجناس بيش از ۱۰ چك جعلي به من مي داد.
همدستم اجناس را تحويل مي گرفت و ۵۰ هزار تومان به من مي داد. پرونده «فريد.م» در دايره ۱۳ اداره آگاهي تهران در حال پيگيري است.

شوخي شوخي دزدي كردن
سارقان حرفه اي پس از يك ساعت تعقيب و گريز توسط ماموران گشت كلانتري ۱۴۴ جواديه، دستگير شدند.
ماموران واحد گشت كلانتري ۱۴۴ جواديه، در حال گشت زني در محدوده خيابان احسان بودند كه به يك پيكان با سه سرنشين مظنون مي شوند.
سرنشينان خودرو به ايست ماموران توجهي نكرده ومتواري مي شوند. يكي از ماموران پس از سه بار ايست دادن به مظنونان ۳ تير هوايي شليك مي كند. اما متهمان همچنان فرار مي كنند و به سمت خيابان پيروزي مي گريزند.
با ورود به خيابان پيروزي، خودرو متهمان پس از برخورد با خودرو پليس به شدت آسيب ديده و متوقف مي شود و سارقان بخت برگشته به دام مي افتند واما بشنويد از احوالات آنها. يكي از اين ۳ سارق كه «جواد» نام دارد ۴۳ ساله است در تحقيقات اوليه خودگفته قصد داشتيم با ماموران پليس شوخي كنيم براي همين با سرعت فرار كرديم.
دو همدست او نيز در تحقيقات علت فرار خود را همين موضوع بيان كردند. اما هر ۳متهم در بازجويي هاي فني و پليسي لب به اعتراف گشودند.
«رضا»۳۵ ساله، يكي ديگر از متهمان پس از تحقيقات فني و پليسي ماموران گفت:« ما از سرقت برمي گشتيم براي همين وقتي پليس به ما مظنون شد مجبور شديم براي به دام نيفتادن فرار كنيم». «مجتبي» ۳۲ ساله، به ماموران گفت: «سرقت ما ناگهاني شد و يكدفعه تصميم گرفتيم تا از مغازه اي كه صاحبش در آنجا حضور نداشت سرقت كنيم.»
ماموران پس از بررسي خودرو سارقان از آنها مقادير زيادي لوازم سرقتي اعم از پخش اتومبيل  ، كيف و تلويزيون كشف كردند.
جالب اينجاست كه ماموران كلانتري پس ازبررسي سوابق متهمان متوجه شدند، آنها سارقاني حرفه اي هستند و مدتهاست كه پليس به دنبال آنها است. متهمان بيش از ۲۰ شاكي دارند.

رامين ۱۵ سالش بود
جسد پسر ۱۵ ساله اي كه با خوردن سم خودكشي كرده بود در حمام خانه توسط مادرش كشف شد.
 «رامين» تنها پسر يك خانواده پولدار بود. او عادت داشت كه سر موضوع هاي مختلف با دوستان خود شرط بندي كند. اما اين شرط بندي آخر موجب شد تا جان خودش را از دست بدهد. او در نامه اي قبل از خوردن سم نوشته بود، «مي دانم كه با خوردن اين سم نمي ميرم چون بدنم توانايي كافي دارد، تنها مي خواهم اين موضوع را به دوستانم ثابت كنم.»
آرش يكي از دوستان رامين گفت: «چند هفته قبل از خودكشي رامين او و يكي ديگر از بچه ها با هم شرط بستند كه به كوه بروند. قرار بود هر كس ديرتر به قله كوه برسد همه دوستان را به شام دعوت كند.»
در اين شرط بندي رامين شكست خورد ومجبور شد به همه بچه ها شام بدهد.
اين مساله براي اوخيلي گران تمام شد. اما علت اصلي خودكشي اين پسر ۱۵ ساله به ماجرايي مربوط مي شود كه در يك رستوران اتفاق افتاده. دراين ماجرا رامين به همراه دوستانش مسابقه فلفل خوري را ترتيب مي دهند و قرار مي شود كه بازنده براي همه رفقا لباس بخرد. رامين اين دفعه هم باخت. براي همين وقتي كه حرف خودكشي بين بچه ها پيش آمده او گفت:«من مي توانم سم بخورم و زنده بمانم چون بدنم خيلي قوي است.»
رامين با دوستانش به داروخانه مي روند و مقادير زيادي سم تهيه مي كنند، بعد به خانه مي رود نامه اي مي نويسد و به بهانه شستن دست و صورتش وارد حمام مي شود.
ليوان را پر از سم مي كند و مي خورد او قصد داشت به دوستانش ثابت كند كه از آنها برتر است. خواهر رامين در مورد خصوصيات برادرش مي گويد: «او هميشه دوست داشت اول باشد. از بچگي به خاطر اينكه تك پسر بود هرچه مي گفت پدر ومادرم برايش تهيه مي كردند. هر بار سر هر مساله كوچكي كه پيش مي آمد با من و يا پدر و مادر دعوا مي كرد. والدينم هميشه طرف او را مي گرفتند همين موضوع باعث شده بود كه رامين فكر كند از همه لحاظ برتر از همه است.»
نه من و نه خانواده ام از شرط بندي هاي او اطلاعي نداشتيم. شايد اگر از اين موضوع اطلاع داشتيم اين اتفاق نمي افتاد. او به خاطر اينكه ثابت كند مي تواند هر كاري را انجام بدهد دست به كاري زد كه هم ما را عزادار كرد و هم اينكه جان خودش را از دست داد.

پرونده تابش مفتوحه است
سفير كانادا در ايران اظهار داشت: تحقيقات زيادي در پرونده كيوان تابش انجام داده ايم و دادگاه اعلام كرد كه پليس مقصر نيست اما خانواده آقاي تابش مي توانند از طريق دادگاه حقوقي و نه جنايي اقدام كنند.
فيليپ ام مك كينون، سفير كانادا در تهران بدون آن كه به اين مطلب اشاره كند كه حتي وكيل پرونده قتل كيوان تابش، تبعه ايراني كشته شده در كانادا در روند رسيدگي به اين پرونده امكان حضور نداشته است، مدعي شد: آقاي تابش در حال انجام كاري بوده، پليس از او خواسته كه صبر كند اما او با يك تبر به سوي پليس حمله كرده و اين امر دليل تيراندازي پليس به سوي او بوده است.

دستگيري باند رباخواران
دادستان عمومي و انقلاب اسلامي ورامين از دستگيري اعضاي باند رباخواران و زمين خواران منطقه ورامين، خبر داد.
عبادالله كشاورز دادستان عمومي و انقلاب اسلامي ورامين اظهار داشت: اعضاي اين باند در طول چند سال اخير بيش از يكصد ميليارد ريال گردش مالي داشتند و تاكنون صدها نفر را بي خانمان كرده اند. اين عده، حداقل ۳۰۰ نفر شاكي دارند كه ما بالغ بر ۲۵۰۰ فقره چك اشخاص ديگر را در يد متهمان كشف و ضبط كرده ايم و آنان بزودي محاكمه و مجازات مي شوند.

آنجا
موهايتان را مرتب كنيد
اينكه انسان هر روز صبح به صورت آراسته به خيابان بيايد، بسيار در روحيه يك فرد موثر است، اما خبري بخوانيد از قانون جديدي كه در تركمنستان تصويب شده است. در اين قانون كه به تصويب مجلس اين كشور رسيده است، آمده كه كساني كه با موهاي ژوليده، ريش و سبيل نامرتب به خيابان بيايند ،توسط پليس دستگير و به اجبار به سلماني برده مي شوند. در اين قانون آمده كه مرزهاي زميني و همينطور فرودگاه هاي كشور نيز بايد به سلماني مجهز شوند و در صورت مواجه شدن با افرادي كه با سر و وضع نامرتب وارد كشور مي شوند برخورد شود. اين قانون جزو عجيب ترين قانون هايي است كه تا به حال در كشوري وضع شده است. چندي قبل نيز قانوني در اين كشور تصويب شده بود كه بر اساس آن اتومبيل هاي كثيف حق وارد شدن به شهرهاي اين كشور را نداشتند و حتما بايد قبل از ورود به كشور، اتومبيل كاملا تميز باشد.
خريد مواد مخدر از پليس 
زني در ايالت اوهايو آمريكا بعد از اينكه چندين بار براي خريد مواد مخدر با پليس تماس گرفته بود، دستگير شد.
اين خانم ۲۷ ساله سه بار به طور اشتباه با مركز پليس تماس مي گيرد تا با آنها قرار خريد مواد مخدر بگذارد. سخنگوي پليس در اين خصوص مي گويد: «اين بدترين نوع اشتباه تلفني است كه من تا به حال مشاهده كرده ام.» اين خانم ابتدا در يك پمپ بنزين متروكه قرار ملاقات مي گذارد، اما مدتي بعد پشيمان مي شود و تصميم مي گيرد كه محل قرار را به يك رستوران در آن حوالي تغيير دهد تا زياد شك برانگيز نباشد. پليس نيز به محل قرار مي رود و خانم خريدار را دستگير مي كند. اين زن پس از دستگير شدن اعلام مي كند كه تا به حال در زندگي اش مرتكب چنين اشتباه ابلهانه اي نشده است.
ورود به استخر، ممنوع!
در يكي از شهرهاي آلمان، از آمدن مردي ۶۶ ساله به استخر جلوگيري شد. اين مرد از مشتريان دايم اين استخر بوده و در هفته ۳ بار به اين استخر مراجعه مي كرده است. علت اين امر اين بوده كه مرد هر بار كه به استخر مي آمده، يك بلوز به تن داشته و لباس خود را تعويض نمي كرده. رئيس استخر با ابراز ناراحتي از اين كار مي گويد: «اين مرد حتي بلوز خود را در طول اين مدت يك بار هم نشسته است و از آن بوي بسيار بدي متصاعد مي شود. اين امر باعث شده تا ساير مشتريان به خاطر اين بوي بد به استخر نيايند.» مدير اين استخر همچنين مي گويد كه اين مطلب را چندين بار با اين شخص مطرح كرديم و حتي براي او نامه نيز ارسال كرديم، اما هيچ اثري نداشت.
مرد به مدت يك سال از رفتن به استخر محروم شده است.
درخواست اسكناس در عروسي 
ميهمانان يك عروسي حيرت زده شدند، هنگامي كه مشاهده كردند كشيشي كه براي عقد دعوت كرده اند از آنها تقاضاي پول مي  كند.
اين كشيش انگليسي نه تنها درخواست پول مي كرد، بلكه از ميهمانان مي خواست كه فقط به او اسكناس بدهند. گويا در انگليس رسم است كه در مراسم عروسي ميهمانان هر كدام ۵ يا ۱۰ پوند براي كمك به صندوق كليسا به كشيش مربوطه مي دهند. اما جالب اينجاست كه اين آقا به ميهمان ها مي گفت كه ۵ يا ۱۰ پوندي ندهند چون او قصد ندارد اين پول ها را به صندوق بريزد و براي خودش نياز دارد.
عروس و داماد خوشحال، هم كه قصد نداشتند جشن شان خراب شود مقداري پول به او پرداخت كردند.
مرد ۶ ميليون پوندي 
مردي در آلمان برنده لاتاري شده و توانسته است ۶ ميليون و ۳۶۰ هزار پوند برنده شود. اما اين تمام ماجرا نيست اين مرد براي گرفتن جايزه خود كه مبلغ بسيار زيادي به نظر مي رسد تا چند ماه مراجعه نكرده بود. مسوولان برگزاري اين مسابقات گمان مي كردند كه اين مرد از برنده شدنش آگاهي نداشته است.
ولي هنگامي كه مرد مراجعه مي كند كاملا حيرت زده مي شوند و متوجه مي شوند مرد اين مدت طولاني را در حال فكر كردن بوده كه آيا نياز به اين پول دارد يا خير؟
پس از فكر كردن هاي بسيار مرد به اين فكر مي افتد كه مبلغ را دريافت كند و يك مركز خيريه به راه بيندازد تا به وسيله آن بتواند به مردماني كه نياز مالي دارند كمك كند.

اينجا
يك ايستگاه، يك شهر
در استانداردهاي جهاني براي هر ۱۵هزار نفر يك ايستگاه آتش نشاني در نظر گرفته شده است. اما از آنجا كه ما هميشه استانداردهاي جهاني را معياري براي دوري در نظر مي گيريم، در اين زمينه هم به افتخاراتي دست يافتيم كه شنيدن يكي از آنها خالي از لطف نيست.در خمين جمعيتي در حدود ۱۳۰ هزار نفر زندگي مي كنند، اما در اين شهرستان فقط يك ايستگاه آتش نشاني وجود دارد. جالب است بدانيد كه دراين ايستگاه فقط ۳خودروي آتش نشاني وجود دارد كه قدمت ۲ دستگاه آن به بيش از۲۰ سال مي رسد. همچنين در اين آتش نشاني بسيار مجهز(!) ۶ نيرو كار مي كنند. نكته ديگري كه توجه ما را جلب كرده است، اعتبار ۵۶۰ ميليون ريالي اين ايستگاه براي يك سال بود. اهالي خمين در يك كلام بدانيد كه اگر در آن واحد- خداي نكرده- خانه ۲ نفر طعمه حريق شود، اميدي به آتش نشاني شهرستان خود نداشته باشيد.
طلاهاي كوچولو
اگر فرزندتان خردسال است و دختر، حتما اين خبر را بخوانيد. سارق سابقه داري كه طلاهاي كودكان را مي ربود، در حين سرقت دستگير شد.
«فرهاد» ۲۲ ساله پس از شناسايي كودكاني كه طلا به همراه خود داشتند، آنها را به بهانه خريد بستني به محله هاي خلوت مي برد و به زور و با تهديد، طلاهاي آنها را مي ربود. اما بالاخره هوشياري پدر يكي از اين دختر كوچولوها كار دست آقاي سارق داد. وي هنگامي كه قصد داشت، طلاي يكي از طعمه هاي خود را بربايد، توسط پدركودك دستگير شد. بد نيست بدانيد كه متهم در اداره آگاهي به بيش از ۵۰ مورد سرقت با همين شيوه اعتراف كرده است.
نفقه مردانه 
يكي از موارد بسيار كه در دادگاه خانواده رخ مي دهد شكايت خانم ها به خاطر نفقه است، اما خبري داريم كه علي رغم تكراري بودنش خواندني است. مردي كه براي شكايت ازهمسرش به خاطر ندادن خرجي او و دخترش به دادگاه خانواده مراجعه كرده بود، پس از اينكه متوجه شد همسرش نيز پيش از او،به همين دليل نپرداختن نفقه از وي شكايت كرده است به خانه برگشت و دختر ۲ساله خودرا ربود و يك نامه به اين مضمون براي او نوشت: «حالا كه خرجي نمي دهي من سهم خودم (دخترمان) را مي برم. تو بمان و با پدر و مادرت زندگي كن». كبري وقتي فهميد محمد دخترشان را ربوده به دادگاه خانواده رفت و اينبار به دليل آدم ربايي از شوهرش شكايت كرد.
چوب و چماق و چاقو
عمده ترين پرونده هاي قضائي استان كرمانشاه را درگيري هاي قومي و نزاع هاي دسته جمعي تشكيل مي دهند كه به دليل بافت عشايري اين استان است . در بعضي از اين منازعات، طرفين نزاع از چوب، چماق، چاقو و حتي اسلحه استفاده مي كنند. هر چند مسوولان قضايي اين استان نهايت تلاش را براي جلوگيري از افزايش اين منازعات مي كنند، اما به گفته نورالدين صادقي، رئيس دادگستري استان كرمانشاه، روزانه ۶ هزار نفر به دادگاه هاي اين استان مراجعه مي كنند كه اغلب پرونده هاي تشكيل شده در اين ميان مربوط به همين نزاع هاي دسته جمعي است. اين رقم نسبت به سال گذشته ۶ درصد افزايش داشته است، چرا كه در سال قبل ۱۴۸ هزار پرونده در اين استان رسيدگي و مختومه اعلام شده است كه بيش از ۵۰ درصد از آنها را همين مساله نزاع هاي دسته جمعي تشكيل مي داده است.
كمبود قاضي 
در صفحات حوادث هميشه اخبار متفاوتي درباره سرقت مي خوانيم و اينبار خبري بخوانيد از كاهش سرقت در شاهرود.خبر رسيده كه آمار سرقت درشهرستان شاهرود در بهارامسال ۵۰ درصد كاهش داشته است. بد نيست بدانيد با اينكه سرقت ها در اين شهر نصف شده، اما تاكنون ۴۰ فقره سرقت در اين استان رخ داده است كه اين رقم نسبت به ۸۱ فقره سرقت بهار پارسال، كاهش خيلي چشمگيري داشته است. حالا كه خبر از سرقت و كلانتري و دادگاه در اين شهر شد، اين را هم بدانيد كه يكي از معضلات عمده قوه قضائيه در اين شهرستان، كمبود شديد قاضي است. به طوري كه در حال حاضر ۹ نفر قاضي در دادسراي اين شهر مشغول به كارند كه اين مساله با توجه به حجم بالاي پرونده هاي قضايي در اين شهر كه از مرز ۲ هزار و ۷۰۷ پرونده گذشته است مشكل بزرگي به حساب مي آيد.

حوادث
ايرانشهر
محيط زيست
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |