اگر قرار باشد برنامه سالانه و يا دوسالانه اي برگزار شود بايد مشكلاتش به هر قيمتي شده رفع شود تا خللي در انجام برنامه ها ايجاد نشود
خوشبختانه شاهد هستيم شهرداري تهران در همين مدت كوتاه در حوزه فرهنگي قدمهايي مؤثر برداشته و به سمتي مي رود كه خود را حامي هنر معرفي مي كند
سهيلا نياكان
* با توجه به اينكه هنر تجسمي در مقوله شهرسازي مدرن، اصلي ترين نمادهاي فرهنگ عمومي يك جامعه محسوب مي شود، برنامه شما براي گرايش بيشتر مردم نسبت به هنرهاي تجسمي چيست؟
- بحث اين است كه به طور كلي چگونه مي توانيم شعاع دايره فرهنگ و هنر را از بعد تخصصي آن گسترده تر كنيم تا بتواند به نحو مطلوب در جامعه مطرح شود و هنر به متن زندگي مردم بيايد. اين يكي از كارهاي اساسي است كه در صورت انجام آن، بسياري از معضلات حوزه هنر ما رفع مي شود. در برخي هنرها، گرايش مردمي به هنر در حال شكل گيري است. مثل هنر موسيقي كه در متن زندگي مردم وارد شده است؛ ولي در مورد برخي هنرها آن گونه كه انتظار مي رود و سابقه اي از آنها در كشورهاي ديگر وجود دارد، در كشورمان كاري برايشان انجام نشده است. در زمينه هنرهاي تجسمي نيز تا رسيدن به جايگاه اصلي فاصله زيادي داريم.
در كشورهاي پيشرفته و حتي در حال توسعه شاهد هستيم كه آثار هنري حوزه تجسمي به راحتي وارد زندگي مردم مي شود. خريد آثار تجسمي در حوزه هايي مثل گرافيك و نقاشي در سبد مصرف زندگي مردم تعريف شده و حتي در مواردي هزينه خاصي برايش پيش بيني شده است.
درواقع، حركتهايي طي چند سال اخير در كشور ما صورت گرفته، ولي مي بينيم هنوز نتيجه اش حاصل نشده است. در حوزه سياستگذاري، بحث اختصاص نيم درصد بودجه عمراني وزارتخانه ها براي خريد آثار هنري يكي از اقدامات انجام شده در ارتباط مردم با هنر است،اما هنوز حوزه هاي غيردولتي و مردم خريدار آثار هنري به طور مستمر محسوب نمي شوند. به اعتقاد ما، در كنار نمايشگاه بزرگ عرضه آثار تجسمي و فروش بزرگ آثار هنري كه قرار است در تابستان امسال شاهد آن باشيم، بايد يك رشته امور تبليغي براي آشنايي مردم با اين مقوله صورت گيرد و درواقع به اين موضوع پرداخته شود كه يك تابلو در زندگي روزمره مردم مي تواند اثر خاص خود را داشته باشد.
بازار خريد آثار هنري توسط مراكز دولتي يا اكسپوي تهران، حركتي است كه به شكل ضربتي و كوتاه مدت انجام مي شود؛ ولي در درازمدت كاري كه بايد صورت گيرد، مربوط به آشنا كردن كودكان از همان دوران دبستان و سپس نوجوانان و جوانان با مقوله هنر است. بنابراين بخشي از اين كار به سياستگذاري ها مربوط مي شود. بحث ديگر اين است كه اصلاً خريد آثار هنري در برنامه دولت قرار گيرد و با در نظر گرفتن بودجه اي، دستگاهها موظف به انجام اين امر شوند. در اين صورت، خود به خود در روحيات مردم نيز چنين چيزي ايجاد مي شود. من به اين سياست اعتقاد دارم و آن را دنبال خواهيم كرد. از طرفي، اين مسئله به تنهايي وظيفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نمي تواند باشد و موفقيت در آن منوط به همياري ديگر دستگاههاي دولتي و هنرمندان حوزه تجسمي است كه با درك واقعيت فضاي موجود جامعه و سلايق مردم به انجام اين امر بپردازند تا شاهد نفوذ هنر و بخصوص هنرهاي تجسمي در جامعه و ميان مردم باشيم.
* يكي از مشكلاتي كه طي يكسال اخير در حوزه هنر ايجاد شده و هنرمندان را با آن مواجه ساخته مربوط به عدم هماهنگي و بي نظمي در برگزاري دوسالانه هاي هنري است، اين در حالي است كه هنرمندان در رشته هاي مختلف عكس، نقاشي، گرافيك، آثار حجمي و... توانسته اند در سطح بين المللي موفقيتهايي را كسب كنند. تأثير چنين مسائلي را در حوزه اين هنرها چگونه مي بينيد؟
- به نظر من اين ناهماهنگي ها در برنامه هايي كه قرار است به طور مرتب برگزار شود، يقيناً در ايجاد ركود اين هنرها نقش خواهد داشت و از طرف ديگر، به ايجاد بي انگيزگي در هنرمندان كه مي خواهند به توليد و خلق اثر و ارائه آن به شكل عموم بپردازند، مي انجامد. حال اين كه در گذشته چنين مشكلاتي وجود داشته، دلايل خاص خود را داشته و شايد يكي از اين دلايل مربوط به نحوه اجرا و مديريت برنامه باشد. يكي از سياستهايي كه دولت داشته و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آن را تعقيب كرده، اجراي بي ينالها و نمايشگاهها توسط تشكلهاي غيردولتي است. اين سياست خوبي است ولي در ابتدا ممكن است با مشكل مواجه شود؛ چون وقتي به يك باره بخواهد تغيير مديريتي انجام شود و چون احتمالاً سلايقي بين جوانان و جامعه هنري ما وجود دارد، باعث شده اين برنامه ها نتوانند به شكل دائم برگزار شوند. از سويي ديگر، مسئله فضا مطرح است. ما مي بينيم در رشته هاي مختلف، تعداد نمايشگاهها زياد مي شوند ولي فضاهاي موجود، همان فضاهايي است كه در طول سال نيز برايشان برنامه در نظر گرفته شده و اينكه ناگهان ايام خاصي را از برنامه هاي جاري جدا كنند، شايد يكي ديگر از مشكلات باشد. فكر مي كنم بايد اين مسئله را به عنوان يك مشكل بپذيريم و براي رفع آن بكوشيم. در اين ميان، خود هنرمندان در وهله اول بايد به عنوان كساني كه كار به آنها واگذار مي شود، برنامه ريزي دقيق تري در كارهايشان داشته باشند و همچنين مديران عرصه هنرهاي تجسمي بايد با ايجاد اطمينان خاطر بيشتر و فراهم كردن فضا و امكانات، مشكلات كمبود فضا و مكان را مرتفع سازند. به هر حال در ادامه راه و زماني كه مسئوليتها مشخص تر شوند و تشكلهاي هنري استحكام لازم را يافتند، مي توانند بسيار مشخص به معرفي و اعلام حتي برنامه سال بعد خود بپردازند. من هم با نظر شما موافقم و تأكيد مي كنم اگر قرار باشد برنامه سالانه يا دوسالانه اي برگزار شود، بايد مشكلاتش به هر قيمتي شده رفع شود تا خللي در انجام برنامه ها ايجاد نشود.
* در ميان صحبت هايتان به موضوع واگذاري مديريت و انجام امور هنري به هنرمندان اشاره كرديد. تجربه اين واگذاري و مشاركت هنرمندان در اجراي امور حوزه هنر، چگونه بوده و چه دستاوردهايي داشته است؟
- اين موضوع به تعيين يا تفكيك وظايف دولت و بخش غيردولتي مربوط مي شود. چنانچه در اين تفكيك خوب عمل كرده و طراحي خوبي داشته باشيم، در اجرا هم مشكل كمتري خواهيم داشت. بايد ديد در حوزه فعاليتهاي فرهنگي هنري، نقش دولت و نقش بخش غيردولتي چيست. مدتي است دولت صرفاً نقش نظارتي و حمايتي دارد و سياستها و سياستگذاري هاي كلان را انجام مي دهد و مسئوليتهاي اجرايي را به حوزه هاي ديگر واگذار كرده. به نظر مي رسد اين سياست در خيلي بخشها نيز موفقيت داشته است. ممكن است در بعضي حوزه ها شاهد عدم توفيق هايي بوده ايم، ولي اين به عنوان كار نو و سياست جديد قابل پذيرش است كه مشكلاتي هم داشته باشيم. اين مسئله بايد تجربه شود و در حين عمل و تجربه اين مشكلات رفع شوند. خوشبختانه در حال حاضر تشكيلات قانونمند غير دولتي در حوزه هنر داريم و روز به روز شاهد پذيرش مديريت از سوي هنرمندان هستيم كه اين مسئله داراي گسترش كمي و نيز كيفي است. اين موضوع ارزشمندي است ولي همه اينها نمي تواند دليل باشد كه نقش دولت را ناديده بگيريم. در تمام كشورها نيز اين نظارت وجود دارد ولي كاري كه مي تواند تجربه جديدي باشد اين است كه در همين نظارت هم از مشاركت و مشورت هنرمندان استفاده شود. اگر تعامل بين هنرمندان و بخش هاي دولتي خوب باشد و فاصله كمتر شود، در ادامه راه مي توانيم به موفقيت هاي بسيار بهتري نائل شويم.
* يكي از تجربياتي كه مي توان انجام داد، استفاده از هيأت امناي هنري شامل كارشناسان و هنرمندان است. در اين باره چه نظري داريد؟
- اگر منظورتان اين است كه تشكلهاي غيردولتي، هيأت امنايي داشته باشند، طبيعي است كه هيأت مديره، شوراي عالي و مركزي اين تشكلها با توجه به اساسنامه شان مي توانند به تشكيل هيأت امناي هنري بپردازند. اما اگر منظورتان اين است كه حتي در بخشها و نهادهاي دولتي هم اين هيأت وجود داشته باشد، به نظر من شدني است؛ البته باز هم با حفظ وظيفه مديران دولتي و هنرمنداني كه اين نقش را مي پذيرند. اكنون ما در حوزه تئاتر اين تجربه را داريم و در اماكن ديگري مثل تئاتر شهر، شورايي فعاليت مي كند كه اگر مدير دولتي دارد، افراد صاحب نظر در رشته تئاتر هم حضور دارند. اين مسئله در آينده نزديك تعميم خواهد يافت و ما ان شاءالله شوراي تئاتر كشور را خواهيم داشت كه جمع بيشتري از اساتيد رشته تئاتر و هنرمندان متشكل مي شوند و مديران دولتي با همفكري و مشورت جريان تئاتر كشور را هدايت مي كنند.
* برخي رشته هاي هنري اكنون مورد بي توجهي بسياري قرار مي گيرند، در حالي كه دانشجو و علاقه مندان زيادي دارند، مثل مجسمه سازي و گرافيك. به نظر مي رسد چنين رشته هايي به شكل اقتصادي و كاملاً غيرفرهنگي اداره شده و كمتر فعاليت كيفي دارند. حمايت از اين شاخه هاي هنري چگونه است؟
- به نظر مي رسد وقتي كه موضوع حمايت دولت مطرح مي شود، اين حمايت بايد شامل تمامي شاخه هاي هنري باشد. حال اين كه در عمل از برخي رشته ها حمايت بيشتري شده و از برخي كمتر، بايد كنكاشي صورت گيرد تا بدانيم مشكل از كجا بوده است. اين مسئله قابل بررسي است. ولي آن چه جزء سياستهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است، عدم تبعيض ميان رشته هاي مختلف هنري در ارتباط با حمايت است. مشكلي كه در حوزه مجسمه سازي به آن اشاره كرديد، مربوط مي شود به اين كه هنرمندان اين رشته تشكل و فعاليت خود را منسجم تر كرده و ارتباط شان را با مديران دولتي بيشتر كنند. به عبارتي به عرضه بيشتر آثار خود در جامعه بپردازند. به هر حال اين مسئله قابل تأمل و پيگيري است و همان طور كه گفته شد از ديد ما به عنوان بخش دولتي، هيچ فرقي ميان رشته ها نيست. اگر در زمينه اجرا مشكلي وجود دارد، بايد با تعامل بيشتر با هنرمندان به رفع مشكل بپردازيم.
* يكي از برنامه هايي كه در رئوس سياستگذاريهاي جنابعالي قرار گرفته، برگزاري جايزه جهاني هنر و نيايش است. به نظر شما آيا جايزه و تشويق صرف مي تواند به ارتقاء سطح هنر كشور كمك كند؟
|
|
- نفس اهداي جايزه يعني يك جريان سازي و زماني كه بحث جايزه پيش مي آيد، در نهايت بحث انتخاب، قضاوت و معرفي مطرح مي شود. مجموع اينها يك جريان سازي فرهنگي و ارائه الگو محسوب مي شود. همچنين زماني كه جنبه تشويق مطرح است، در واقع تشويق هنرمندان و رسيدن مضمونهاي هنري به استاندارد بالاي مورد نظري كه تعريف مي شود، مورد توجه قرار مي گيرد. بنابراين جايزه دادن مي تواند اين پيامدهاي مثبت را به همراه داشته باشد؛ بخصوص وقتي كه حوزه بين المللي پيدا مي كند. همان طور كه مي دانيم جوايز بين المللي در برخي رشته ها خود به شكل يك نهاد عمل مي كنند و آنقدر جا افتاده اند كه مي توانند در حوزه بين الملل جريان سازي داشته باشند. جايزه هنر و نيايش نيز براي نخستين بار است كه از سوي ايران مطرح مي شود. از آنجا كه بحث مسائل معنوي حضور خيلي بارزي در متن جامعه ما دارد، ارتباط با مسائل معنوي در بحث هنر، چيزي است كه با جامعه، فرهنگ و سياستهاي فرهنگي ما بسيار منطبق است. خوشبختانه موضوع معنويت در هنر طي سالهاي اخير در عرصه جهاني نيز مورد توجه قرار گرفته است اين كه اين مقوله را در سطح بين المللي ارائه دهيم، هم از نظر داخلي مي تواند براي هنرمندان ما فضايي جديد ايجاد كند و هم در عرصه جهاني مي تواند نشانگر توجه خاص ايران به اين مقوله باشد. همچنين با اعطاي اين جايزه و تشويق مي توانيم به اين فضا بيشتر دامن بزنيم تا توجه هنرمندان ديگر كشورها را نيز به اين نكته مهم، يعني توجه به معنويت و روح نيايش معطوف كنيم.
* در اين زمينه چه نوع حمايتي مي تواند از هنرمنداني صورت گيرد كه آثارشان موفق به دريافت جايزه نمي شوند؟
- در هر مسابقه اي طبعاً عده اي موفق به كسب جايزه مي شوند و عده اي ديگر موفق نمي شوند. به نظر من با توجه به برنامه ريزي انجام شده، جايگاه جايزه جهاني هنر و نيايش به گونه اي طراحي شده كه نفس حضور در اين همايش جهاني، خود مي تواند يك ارزش براي هنرمند تلقي شود. براي كساني كه جايزه نمي گيرند، راههاي ديگري به منظور حمايت از آثارشان وجود دارد؛ مانند انتشار آثار آنها و برگزاري نمايشگاه. در مورد هنرمندان داخلي ترتيب برپايي نمايشگاه آثار شان در سطح بين المللي و در مورد هنرمندان خارجي ارائه آثار اين افراد در تهران و شهرستانهاي كشور از جمله اين حمايتها است. چنين حركتهايي مي تواند اين افراد را به نحوي براي حضور در دوره هاي بعدي جايزه، اميدوار كند.
* جايزه جهاني هنر و نيايش در هر دوره دو رشته را برگزار مي كند. به اين ترتيب آيا مقوله ارتباط هنر ها به خاطر تخصصي شدن رشته هاي هنري، كم رنگ نمي شود؟
- شكل مطلوب برگزاري اين جايزه شايد همين است كه شما به آن اشاره كرديد. يعني اگر امكانات لازم مي توانست در نظر گرفته شود، تعداد بيشتري از رشته ها در يك دوره مطرح مي شوند، ولي ابعاد گسترده اين كار به شكل جهاني، دست اندركاران برنامه را به اين سمت سوق داد كه در حركت اول، گام را به سويي بردارند كه از استحكام كار چيزي كم نشود و غناي لازم كه بايد مبناي حركت هاي سال بعد باشد، از بين نرود. فكر مي كنم هر قدر تجربيات دست اندركاران بيشتر و اين جايزه در سطح بين المللي مطرح شود، امكان اين كه همه رشته ها در يك دوره برگزار شوند، وجود دارد.
* آيا اين جايزه مي تواند توسط نهادهاي ديگر با مفاهيم و عناوين ديگري تكرار شود يا مهمترين تفاوت آن در موضوع نيايش است؟
- به نظر من اگر اين چنين چيزي رخ دهد، اتفاق بدي نيست. در واقع چنانچه دستگاههاي ديگري نيز در حوزه كلي هنر و معنويت به برگزاري جايزه و يا جشنواره بپردازند، به معناي اين است كه حركت فعلي توانسته فضا را براي ديگر نهادها باز كند تا به اين مقوله توجه كنند و از اين جهت، جاي خوشحالي خواهد بود. ولي چيزي كه انتظار مي رود اين است كه دستگاهها با يكديگر همكاري داشته باشند. انجام چنين حركتي در سطح بين المللي با همكاري نهادهاي فرهنگي، قطعاً نتيجه بهتري را به دست خواهد داد. در اين ميان مي توان به نقش شهرداري تهران اشاره كرد كه خوشبختانه در حوزه فرهنگي شاهد هستيم قدمهايي مؤثر در همين مدت كوتاه برداشته و به سمتي مي رود كه خود را حامي هنر معرفي كند و در عمل هم چنين است. با حمايتي كه شهرداري از اين قضيه دارد، جايزه جهاني هنر و نيايش مي تواند بسيار آبرومندانه تر و در خور شأن نظام انجام شود.
* اگر بخواهيد برنامه معاونت هنري جديد را تعريف كنيد، چه مي گوييد؟
- ادامه سياستهاي دولت در بخش فرهنگ، ايجاد فضاي مثبت تر براي هنرمندان كشور در خلق آثار هنري و ايجاد اعتماد متقابل ميان بخش دولتي و بخش غيردولتي و ايجاد همكاري بيشتر بين دستگاههاي فرهنگي كه از مديريت جزيره اي به مديريت واحد و هماهنگ در عرصه هنري كشور برخوردار باشيم، مورد توجه قرار دارند. من تأكيد مي كنم كه با نهاد شهرداري بسيار بهتر از گذشته مي توانيم ارتباط نزديك داشته باشيم و اين نهاد را حامي بخش فرهنگ و هنر مي دانيم.
* به نظر مي رسد تفاوتي با سياستهاي معاونت قبلي ندارد؟
- در عمل بايد ديد. ممكن است در عمل زماني كه يك رشته امور اجرا شود، شاهد اين موضوع باشيد. اميدواريم برنامه ها و حركت هاي جديدتري را طي همين يك سال داشته باشيم كه اين برنامه ها مي توانند به فعاليت هايي كه در گذشته انجام شده اند، اضافه شود. همچنين اميدوارم در همين مدت كوتاهي كه به سمت معاونت هنري منسوب شده ام، سياستهاي جديد تحقق يابد و در فضاسازي در عرصه فرهنگي و هنري و مشاركت جمع گسترده تري از هنرمندان بخصوص هنرمندان شهرستاني موفقيت حاصل شود. توجه بيشتر به هنرمنداني كه در شهرستانها فعاليت مي كنند، مدنظر ماست و از طرفي، معتقديم حمايتها نبايد معطوف به جمع يا گروه خاصي باشد. در اين صورت توانسته ايم از ظرفيت هنري كشور استفاده بهينه كنيم. در اينجا از رسانه هاي گروهي كشور خواستار آن هستيم ديدگاههاي خود را كه يقيناً مي تواند براي ما قابل استفاده باشد مطرح سازند و در نقدها، معرفي برنامه هايشان و نيز در ارائه نظريات هنرمندان مي توانند كمك خوبي به ما داشته باشند تا در سياستگذاريهاي خود از آنها بهره بگيريم.