جاي خالي ژاك
|
|
«ژاك سانتيني تيم ملي فرانسه را ترك كرد.» اين مربي با انگيزه و مدعي قهرماني يورو ۲۰۰۴ ناكام و مغلوب راه آمده را بازگشت تا شايد آبي پوشان فرانسوي در جوار رهبري ديگر، بتوانند به كاپ هاي رويايي شان دست پيدا كنند. مرد محبوب چند هفته پيش كه امروز تلي از انتقادها را به دوش مي كشد با كارنامه اي درخشان پا به تيم فرانسه گذاشت اما تضعيف تيم و حذف آن در يك چهارم نهايي يورو و همچنين شكست برابر يونان و در نهايت بيرون گذاشته شدن تيم ملي فرانسه از دور مسابقات سبب رفتن او شد. تيم مدعي قهرماني حالا در حاشيه است و جاي او در نبردهاي نهايي خاليست. «در چند روز اخير دايماً عملكردها، نقاط ضعف و قوتشان را بررسي كرده ام اما هنوز به جواب واضحي نرسيده ام.» مربي شكست خورده فرانسوي ها قطعاً به جواب روشني نرسيده است چرا كه از نظر او همه چيز برنامه ريزي شده و اصولي آغاز شده بود و آبي پوشان با انگيزه و جسور خواستار قهرماني بودند!
پس از آخرين بازي تداركاتي تيم ملي فرانسه مقابل اوكراين يعني دقيقاً زماني كه فاصله اي به آغاز رقابت هاي يورو ۲۰۰۴ باقي نمانده بود، بيلاني از عملكردهاي اين تيم تهيه شد. آنچه باقي مي ماند بررسي همه جانبه حريفان بود. سانتيني معتقد است: «ما هيچ كدام از رقبا را دست كم نگرفتيم. آنچه پيش از آغاز هر بازي به بچه ها يادآور مي شدم اين بود كه در هر لحظه هوشيار باشند و بدانند كه رقيبشان با زدن حتي يك گل به قهرماني جهان مفتخر خواهد شد.» به هر حال حالا همه چيز به پايان رسيده و فرانسه در حاشيه است. سانتيني يكي از دلايل اصلي شكست مقابل يونان و حريق تيمش را بازي نكردن مهره هاي اصلي اش در جايگاه خودشان مي داند. افت فاحش زيدان در يك چهارم نهايي و غيبت داكور و ماكه له له همان حفره هاي خالي نقشه سانتيني بودند كه هيچ مهره ديگري جايگزين واقعي آنها نشد، شايد اين نقطه اي بود كه ژاك براي آن تدبيري نينديشيده بود. تاريخ فوتبال فرانسه چنين اتفاقات مشابهي را در خود جاي داده است مانند سال ۱۹۹۶ در سري مسابقات يورو كه با شكست به يادماندني برابر جمهوري چك به پايان رسيد. اگر گذري داشته باشيم به خاطر مي آوريم كه فرانسه آن زمان نسل بازيكناني مانند دسايي، ويلتورد، ليزارازو و... بود. فرانسه سال ۱۹۹۶ مجموعه اي از بازيكنان جواني بود كه به غول هاي آهنين معروف بودند. با كمي جابه جايي تا حدي كه رهبراني چون ديه يه دشان و لوران بلان همراه تيم شدند، فرانسه در مدت زماني كوتاه به قهرماني جهان در سال ۱۹۹۸ و قهرماني اروپا در سال ۲۰۰۰ رسيد. با اين حساب آبي پوشان فرانسوي با اوج و فرودهاي پي درپي آشنا هستند و راحت تر مي توانند براي شروعي دوباره برنامه ريزي كنند.
آنچه سانتيني پس از بررسي شكست و عملكردهاي تيمش به آن رسيده است و تنها جمله اي كه براي تحليل ناكامي اش به زبان آورد كوتاهي از سوي بازيكنان بود. قطعاً ژاك توقعي ديگر از نسل امروز فرانسه داشته است؛ توقعي شامل با انگيزه و جسور بودن و خواستن با تمام توان. ژاك مي خواست به بازيكنانش بفهماند كمي به ضعف ها و نداشته هايشان فكر كنند. مي خواست به بازيكنان مغروري چون ترزگه پس از تساوي برابر كرواسي بفهماند نبايد به اين تساوي دل بست و از اين كه شكست نخورده اند خرسند باشند بايد بينديشند و تحليل كنند و حتي غمگين باشند كه چرا پيروز ميدان نبوده اند. بازيكنان امروز فرانسه با تحولي ژرف با يورو خداحافظي كردند. تحولي كه شامل بي خيالي، بي انگيزگي و آسودگي عجيبي بود. شايد اين تحول آنقدر كه بار منفي به همراه دارد براي دوران جديد فوتبالشان مفيد باشد و به آنها بفهماند كه قهرمان جهان و مدعي قهرماني بايد علاوه بر به دوش كشيدن بار انتظارات با انگيزه اي ماورايي پا به ميدان بگذارد در اين صورت شايد وقتي شكستي رخ مي دهد تنها از اين كه تيم حريف را تحت فشار قرار داده اند يا اين كه به دفعات بيشتري حمله كردند خرسند نشوند. چنين جملاتي مخصوص تيم هاي آخر جدولي است، تيم هايي كه وقتي مقابل حريف قرار مي گيرند و با نتيجه اي مساوي يا شكستي دلپذير زمين را ترك مي كنند لبخند به لب به خانه باز مي گردند نه تيمي چون فرانسه. رهبر آتي آبي پوشان هر كه باشد بايد بداند كه نسل ۳۰ ساله هاي تيم به پايان رسيده است ديگر فرصتي براي سرمايه گذاري بر بازيكناني چون تورام و دسايي گذشته است. بايد كم كم حتي براي زيدان در اوج نيز جانشيني انتخاب شود. دنياي فوتبال امروز لحظه اي است و بايد در ثانيه ها به روز شد بنابراين رهبر آتي فرانسوي ها بايد تكيه گاهش را عوض كند و به بازيكنان جواني چون سيسه، اورا و... ميداني براي حضور داد. فرانسوي ها فرصت زيادي در دست ندارند چندي ديگر، دور مسابقات مقدماتي جام جهاني آغاز مي شود و آبي پوشان بايد كمر به نبردهاي جديدي ببندند.
سانتيني براي رهبر آتي تجربه هاي مفيدي دارد. از اصلي ترين آنها مي توان به كارنامه شخصي بازيكنان اشاره كرد. اين كارنامه شامل همه دريافت هاي خصوصي سانتيني است. او مي داند كه توان مهره هاي آبي اش با توجه به ساختار فعلي به پايان رسيده است و توقع موفقيتي در خور نام فرانسه آن هم در جام جهاني بي فايده است. «وقتي توانستيم به پيروزي سه بر صفر مقابل آلمان دست پيدا كنيم بچه ها مغرور و خرسند بودند. من تمام تلاشم در اين بود كه با ايجاد هماهنگي و آرامش سازي جو تيم را به آرامش هدايت كنم اما خستگي بازي هاي مفرط در چهره تك تك مهره هاي اصلي ام به چشم مي خورد و اين نكته اي بود كه من از حل آن عاجز بودم.» اين جمله ژاك سانتيني پذيرفته است اما آيا خستگي مهره هاي اصلي بدون راه حل بود. ژاك رو برخي از بازيكنان را تنها در مقام ذخيره بودن مي دانست كه از جمله آن دسايي بود. از طرفي براي نبود ماكه له له جانشيني وجود نداشت و... با همه اين اوصاف و با ديدي باز به عملكردهاي مثبت سانتيني بايد گفت كه ضعف هاي فاحش او با توجه به تمام گفته هاي ذكر شده در خصوص ناهماهنگي بازيكنان قابل چشم پوشي نيست و رفتن او بهترين اتفاق ممكن براي آتيه تيم ملي فرانسه به شمار مي آيد. حالا چشم همه آبي دوست ها به طرف دري است كه ژاك از آن خارج شده است. از طرفي بازي هاي مقدماتي جام جهاني نزديك است و همه كساني كه طيف آبي رنگ زمين سبز فوتبال را مي سازند از فرانسه توقع دارند قهرمان باشد.
منبع: inter.it
|
|
آقايان چهره ها
|
|
با پشت سرگذاشتن بازي هاي يك چهارم نهايي حالا راحت تر مي شود به تحليلي مختصر درباره چهره هاي در حاشيه، چهره هاي جنجال برانگيز و همچنين چهره هاي فراموش شده يورو ۲۰۰۴ پرداخت.
ايناكي سائز - او هم رفت شرمسار و شكست خورده. حالا فدراسيون فوتبال اسپانيا قصد دارد به جاي سائس - مربي تيم ملي اسپانيا - يك جانشين انتخاب كند. آنخل مارياويار - رئيس فدراسيون فوتبال اسپانيا - با در نظر گرفتن ضوابطي ويژه فرصتي جديد به سائس داد اما قصد رفتن او جدي تر از هر تصميم ديگري بود. «كسب نتايج بازي هاي سپري شده دور از انتظار بود. تمرين هاي انجام شده و هماهنگي بازيكنان توقعي بالاتر به وجود آورده بود. اما با اين وجود من نقاط ضعفم را مي پذيرم و رهبري تيم اسپانيا را به نيرويي كارآزموده تر و با تجربه تر مي سپارم.»
ابراز ندامت براي سائس سودي نداشت چون حالا هم اسپانيا و هم مربي شان در حاشيه اند. حالا آنخل مارياويار بايد از بين گزينه هايي چون: دل بوسكه، خوانده راموس، كيكه فلورس و لوئيس آراگونس يكي را انتخاب كند. اما طبق آخرين خبر احتمال برگزيدن يك مربي غير اسپانيايي در اولويت بيشتري قرار دارد. امروز پيش بيني ها بر سر موفقيت آتي تيم اسپانيا بسته به رهبري جديد دارد و اين كه چه كسي به جاي سائس خواهد آمد.
رودي فولر - «چك آلمان را نيز درهم كوبيد» اين جمله اي بود كه فولر را بعد از شنيدن آن و حذف شدن از رقابت هاي يورو ۲۰۰۴ به حاشيه هدايت كرد. حالا تيم مدعي آلمان كه امروز به جاي حضور در مرحله يك چهارم نهايي در كاشانه اش به سر مي برد بدون يار قديمي اين تيم رودي فولر است. وي معتقد است: «شايد اگر استفعايم را بعد از شكست مقابل چك تحويل فدراسيون نمي دادم، تيم همچنان پذيراي من بود اما من به نقطه اي رسيدم كه به غير از رفتن چاره ديگري نمي ديدم.» استعفاي فولر براي همه غيرمنتظره بود حتي براي سران فدراسيون آلمان. حالا بايد به جاي او نيز رهبري جديد مهره هاي آلماني را به دست گيرد.
جانشين فولر چه كسي خواهد بود؟ هيتسفلد، بايرن مونيخ، كريستف دام يا ... روزهاي آتي زمان به تصوير كشيدن آينده تيم ملي فوتبال آلمان خواهد بود.
ديويد بكام - وقتي تيم ملي انگليس در دقيقه هاي آخر براي زدن تنها يك گل به آخرين انرژي باقي مانده اش رسيده بود همه نگاه ها به بكام خيره شدند. اما آنچه ديده شد مردي در حاشيه بود كسي كه با وجود تمام انتظارات وارده بي انگيزه و خسته، به توپ ضربه مي زد. وقتي بازي به اتمام رسيد و خستگي ها فروكش كرد و وقتي همه طرفداران بريتانيايي باورشان شد كه تيم قدرشان از مسابقات يورو حذف شده است تمام دوربين هاي خبري بر چهره بكام فوكوس كردند، چهره اي كه زينت بخش تبليغات تلويزيوني، مجلات، بيلبوردها و همچنين قدرت بخشيدن به توان چند شركت بزرگ تجاري بود. اين بهترين فرصت براي متهم كردن بكام به بي انگيزگي بود. «ديويد بكام تاجر است نه فوتباليست» اين جمله اي است كه وي را به مقام اعتراض كشيد. فدراسيون تيم ملي انگليس بكام را با تمام حاشيه هاي هر روزه اش قبول دارد و هنوز به او به عنوان يكي از اصلي ترين مهره ها نگاه مي كند چه تصاوير مختلف بكام بر روي بيلبوردهاي تبليغاتي باشد و چه هر روز حاشيه ساز!
زلاتان ابراهيموويچ - وقتي نفس همه سوئدي ها در سينه حبس شده بود و درست در لحظه اي كه تمام هواداران زردپوش چشم هايشان را بستند و براي تيمشان آروزي موفقيت كردند، زلاتان پنالتي سرنوشت ساز را به بيراهه زد. «من خودم را مقصر مي دانم و به تمام سوئدي ها بدهكار هستم. شايد روزهاي آينده به من فرصتي دهند تا بتوانم اين اشتباه بزرگ را جبران كنم.» زلاتان درست مي گويد كلمه «اشتباه بزرگ» شايسته ترين تعبير است چرا كه اگر ضربه بهتري به دروازه هلند مي كوبيد حالا آنها به جاي تيم ملي هلند به مرحله بعدي راه يافته بودند. با اين وجود و صرفنظر از اين اشتباه بزرگ زلاتان مملو از استعدادهاي ذاتي درخشاني است كه مي تواند بهترين تكيه گاه براي سوئدي ها باشد. درخشش ابراهيموويچ از سال ۲۰۰۱ آغاز شد يعني زماني كه به آژاكس - باشگاه بزرگ كشور هلند - راه يافت و بعد از آن نام خود را به عنوان بهترين هاي اروپا ثبت كرد. پس هنوز توقع ها بر سر اين بازيكن بالاست. آنقدر بالا كه از او انتظار دارند سرنوشت آتي تيم ملي سوئد را به دست گيرد.
اسكولاري - از بين مربيان حاضر در يورو ۲۰۰۴ تعداد كساني كه رهبري تيمشان را با توجه به نتايج ضعيف رها كردند و به دنبال سرنوشتشان رفتند بيشتر از مربياني است كه به فكر تمديد قراردادهايشان افتادند. اسكولاري - مربي تيم ملي پرتغال - از جمله آن استثناهاست. گيلبرتو هاديل رئيس فدراسيون فوتبال پرتغال حالا درخواست تمديد قرارداد اسكولاري را تا سال ۲۰۰۶ پذيرفته است. وقتي جام يورو آغاز شد تيم پرتغال با كسب نتيجه اي منفي در مقابل يونان توقعات مربوط به تيمش را پايين تر از حد مربوطه آورد و بعد در چنين فضايي در شرايط آرام و با هماهنگي كامل تيمش را به اوج رسانيد. يورو براي او برخلاف مربياني چون فولر، سائس و يا تراپاتوني با شانس و اقبال فراوان همراه بوده است.
حالا همه پرتغالي ها چشم اميدشان به سوي اسكولاري است آنها مي خواهند ميزبان يورو برنده جام ۲۰۰۴ باشد، اما هنوز سطح توقعات از پرتغال پايين تر از ايجاد جنجال و جنگ رواني بين اعضاي تيم است و اين يعني بهترين فرصت براي اسكولاري و مهره هايش. پس انتظار سرخ پوش هاي پرتغال دور از ذهن نيست.
|
|
مقاله
باز هم هيجان
جو نا آرام و مشكوكي در ورزش به وجود آمده است. التهابات بي سابقه اي در كل سيستم ورزش موج مي زند. اتفاقات عجيب آنقدر زياد شده اند كه مشكلي از بابت پيگيري جنجال ها وجود ندارد. كام تشنه جنجال سازان و جنجال جويان كاملاً سيراب شده و توهم توطئه همه گير شده است. موج اعجاب آور مسايل و مشكلات تاكنون بي سابقه بوده. از كجا مي توان علت را جويا شد؟ از چه كسي بايد پرسيد كه اگر جنجال در غالب رشته ها به طور همزمان وارده شده است، مقصر كيست؟ علت چيست؟ باور كردن اين كه چطور ممكن است اين همه هيجان با هم و در يك زمان وارد يك سيستم شوند كمي مشكل است اما نمونه ها مويد اين نكته اند:
۱ـ كشتي: همه مي روند، همه مي آيند، اعتصاب مي كنند، سفر نمي روند، تيم ملي مي بازد، مدال نمي آورد، آبروريزي مي شود، سرمان پايين مي افتد و نگاهي به موزاييك كف فدراسيون كشتي مي افتد.
بعد از جنجال چمن گلي و هاشمي طبا كه رئيس كميته ملي المپيك به عجيب ترين شكل كه سابقه نداشته در ظاهر و اينقدر روبازي شود - مربي كشتي فرنگي را از همراهي تيم محروم كرد، نوبت به خداحافظي نوبتي مربيان تيم ملي كشتي آزاد رسيده است. رفتن با خداحافظي و پر سر و صدا. بعد از حمايت كفاشيان از هاشمي طبا و محمدرضا طالقاني از چمن گلي، حالا هيجان به روي تشك آزاد آمده. بعد از ناكامي وحشتناك ملي پوشان آزاد دراوماخانوف استعفاي فرح وشي هم شرايط را بدتر از پيش كرد، تا المپيك روزهاي آينده چه پيش آيد.
۲ـ ورزش هاي رزمي: چند دستگي براي انتخاب رئيس حال و روز همه را بد كرده است. مهرعليزاده يك كانديدا مدنظر دارد، كفاشيان يك نفر ديگر و اعضاي هيات هاي رزمي و مجمع فدراسيون يك نفر ديگر را هر كسي اعمال نظر مي كند تا كانديداهاي طرفين به سياهچال كشيده شوند. كفاشيان كانديداي مخالف را رد صلاحيت مي كند.
مجمع جلسه را لغو مي كند و نماينده مهرعليزاده مي رود پي كار خودش و حالا نوبتي هم كه باشد نوبت خود رزمي هاست كه با يك تهديد بلرزند، تعطيلي فدراسيون رزمي. بيش از ۴۰ سبك رزمي در اين صورت بي هويت خواهند شد. فدراسيوني كه اداره اش در عين سادگي سخت تر از كل سازمان تربيت بدني شده است.
۳ـ ورزش هاي رزمي: چند نفر مي روند و ديگر نمي آيند. اسمش را پناهندگي مي گذاريم. تلاش مي كنند كه آنها را بازگردانند. تلاش ها در ظاهر به نتيجه مي رسد اما ... راستي اگر فردا براي ورزشكاران المپيكي هم چنين اتفاقي رخ دهد...
۴ـ فوتبال: چند پيروزي و يك قهرماني، تا روزهاي ديگر، آتش را زير خاكستر مي كند. همه به روي هم لبخند مي زنند، چهره شان را خوشحال نشان مي دهند، به هم تبريك مي گويند، جلسه مبارك باد برگزار مي كنند و دست هم را مي فشارند. اما يك باخت كافي است تا همه دوباره به جان هم بيفتند. سر و كله هم بزنند عليه هم مصاحبه و وضعيت آشفته را آشفته تر كنند. جلسه بررسي بگذارند، يكي را جلوي جوخه اعدام بگذارند و تمام.
۵ـ پرسپوليس: پول نداريم. خبري نيست. فلاني را نمي خواهيم. من مي روم. اين آقا از كجا آمده كه... فهرست بدهي ها را جمع مي كنند اما پولي در بساط نيست. يكي مي گويد اگر اين وضعيت ادامه داشته باشد من كه نيستم. آن يكي مصاحبه مي كند و مي گويد كه من مي روم. هرطور شده اصلاً روي من حساب نكنيد. مربي خارجي خوب مي آوريم. مي آوريم. مي آوريم. مي آورديم. مي آورديم اگر پول داشتيم. اما فعلاً با آقاي X كه مربي داخلي خوبي است و خدا را هم خوش نمي آيد كه او بيكار باشد بسازيد تا بعد. مربي كه نشد، برويم سراغ بازيكن. آنها كه مي روند دست ها بالا. اوه، اين آخر فاجعه است. همه كه مذاكره مي كنند براي رفتن. چند تا بازيكن خوب هم داشتيم دارند مي روند. كاويانپور، گل محمدي، ترائوره و... چه كسي حاضر است به تيم ما بيايد؟ چرا كسي جواب نمي دهد؟ اين جا پرسپوليس است و شما براي پوشيدن لباسش بايد خودكشي كنيد؟ باز هم كسي نيست؟
پرونده باشگاه پرسپوليس دوباره بالا مي آيد. بوي نامطبوعي از اين پرونده به مشام مي رسد. يكي مي رود پشت تريبون و تمام مديران قبلي را آب مي كشد و مي آيد پايين. آن يكي مي گويد پول داشته؟ ما دزديم؟ مي رود و شكايت مي كند آن يكي هم مي خندد و مي گويد كه اگر پرسپوليس يعني ميلياردها تومان پول پس چرا شما ساليانه اين همه بدهي بالا مي آوريد و هر سال تراز مالي تان منفي است و هميشه مي گوييد كه پرسپوليس هزينه براست نه درآمد ساز؟
يك نفر ديگر هم به جرم بي خبري محكوم مي شود فوتباليست قديمي قلم برمي دارد تا دلش مي خواهد مي نويسد. پيشكسوت پرسپوليس كه سابقه يك بازي در پرسپوليس را ندارد متانت را جواب كرده است.
۶ـ استقلال: همه چيز آرام است. همه مي روند و خيلي ها مي آيند. مينيسك يكي پاره مي شود و خداحافظ جام ملت هاي آسيا. دنيا تمام مي شود. هيجان كل مجموعه را مي گيرد «او از كوره در مي رود» اين جمله براي تمام استقلالي ها يك جمله عادي است با مفهومي كه بارها برايش تكرار شده حالا همه حاضرند كه قهرمان جام حذفي شوند تا جام باشگاه ها بدون آنها برگزار نشود. اما باز هم هيجان... .
|
|
يادداشت
در بطن دنيايي غريبه
در كنار جنجال هاي هر روزه دنياي فوتبال كه حجم زيادي از دنياي ورزشي را به خود اختصاص داده است دنياي ايزوله كوچكي نيز وجود دارد كه بخش ورزش بانوان نام گرفته است. اين دنياي كوچك براي زنان ايراني به همت حامياني چون مقام معظم رهبري و رئيس جمهور پس از زمان انقلاب طراوت و انرژي دوباره اي يافت. مقام رهبري همواره تاكيد ويژه اي بر توسعه و تقويت فعاليت هاي بين المللي ورزش زنان به ويژه با كشورهاي مسلمان براساس موازين اسلامي و به منظور گسترش فرهنگ اسلامي مبذول داشته اند و همچنين خواستار توسعه و تقويت تحقيقات ورزش زنان در سطح ملي و بين المللي شده اند. ورزش زنان با تمام حمايت ها شكل گرفت و مسئولان كمر به همت بستند تا از حداقل ها به نهايت ممكن برسند. ورزش زنان با اهدافي چون توسعه نيروي انساني متخصص و متعهد مورد نياز در امر ورزش زنان اعم از داور، مربي، كارشناس و كارگزاران، توسعه تجهيزات و افزايش اماكن و فضاهاي ورزشي ويژه بانوان و همچنين توسعه تشكيلات ورزش زنان و تخصيص منابع مالي مورد نياز شروع به سازندگي كرد.
در اين نقطه آغاز سياست هاي ايجابي نقش بسزايي در حمايت و بلوغ ورزش بانوان به عهده داشتند. اجراي رهنمود مقام معظم رهبري در خصوص رعايت حدود اسلامي در محيط ورزش بانوان، شناخت هويت ورزش زنان براساس ارزش هاي اسلامي و ملي به منظور تقويت عزت نفس، اعتماد به نفس و خودباوري، تقويت فرهنگ عفاف و وقار در ميادين ملي و بين المللي از طريق حفظ اصول اسلامي در فضاهاي آموزشي و پرورشي از جمله اين سياست ها به شمار مي روند. با اجراي چنين رهنمودهايي فدراسيون هاي مختلف ورزش بانوان شكل گرفتند و با حداقل بودجه بهترين امكانات را در اختيار ورزشكاران قرار دادند. نتيجه اين حركت كسب مدال هاي مختلف بين المللي و داخلي از سوي ورزشكاران زن ايراني بود.
مطالعه آثار ارزشمند اسلام بيانگر اين واقعيت است كه ورزش به عنوان عاملي مهم مي تواند زمينه هاي مناسب را براي فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي گوناگون بانوان فراهم آورد. حفظ منزلت و معيارهاي اسلامي توسط زنان مسلمان، حضور فعال ايشان را در صحنه هاي بين المللي ورزش توسعه داد و آينده اي درخشان برايشان رقم زد. در راستاي اهداف بنيانگذاران نهضت المپيك در جهت رشد و توسعه ورزش به عنوان عامل فرهنگي و اجتماعي و با در نظر گرفتن آمار جمعيتي زنان دنيا، بالاخص جمعيت زنان مسلمان كه امروزه بيش از ۵۰۰ ميليون نفر را در سراسر جهان دربر مي گيرد، شوراي همبستگي ورزش بانوان كشورهاي اسلامي با هدف تبيين و تثبيت جايگاه واقعي زنان در عرصه هاي بين المللي فرهنگي، در بهمن ماه سال ۶۹، به ابتكار نايب ريئس كميته ملي المپيك جمهوري اسلامي ايران بنيان نهاده شد.
اين شورا تاكنون توانسته است با برگزاري چهار كنگره سالانه ضمن تصويب اساسنامه خود زمينه هاي جذب زنان مسلمان را به ورزش و المپيك گرايي در سايه حمايت از اعتقادات مذهبي ايشان در محيطي امن، در قالب بازي هاي همبستگي بانوان كشورهاي اسلامي فراهم آورد. برگزاري موفقيت آميز اين بازي ها در اكتبر ۱۹۹۲ در تهران با شركت بيش از ۴۰۰ ورزشكار از ۱۱ كشور اسلامي در هشت رشته، خود مبين اين حقيقت است. به اين ترتيب اساسنامه شوراي همبستگي ورزش بانوان كشورهاي اسلامي تشكيل شد. به پيشنهاد نايب رئيس كميته ملي المپيك ايران و مصوبه دومين هيات اجرايي كميته ملي المپيك در سال ۶۹ و به موجب قطعنامه نخستين كنگره همبستگي ورزش بانوان كشورهاي اسلامي متشكل از نمايندگان ۱۸ كشور خواستار برقرار ساختن مسابقات ورزشي بانوان در ميان كشورهاي اسلامي شدند. به اين ترتيب زمينه اي كاملاً اسلامي براي بروز و شكوفايي استعدادهاي بالقوه زنان پديد آمد.
با انجام چنين اقداماتي و مشاهده نتايج حاصل بودجه در نظر گرفته شده براي ورزش زنان افزايش پيدا كرد چنانچه رئيس جمهور با تقديم لايحه بودجه سال ۸۳ به مجلس اهم برنامه هاي دولت در بخش ورزش و تربيت بدني را تبيين كرد. به اين صورت برنامه هاي ورزش بانوان نيز در ميدان توجه بيشتري قرار گرفت. خاتمي مهم ترين اهداف بخش تربيت بدني را اجراي نظام جامع توسعه تربيت بدني كشور دانست و گفت: طرح متعادل سازي فضاهاي ورزشي كشور، تسريع در واگذاري امكانات و فضاهاي ورزشي به بخش غير دولتي با اعطاي تسهيلات بانكي از مهم ترين برنامه هاي دولت در سال ۸۳ خواهد بود. آقاي خاتمي به عنوان يكي از حاميان ورزش بانوان در زمان اهداي لايحه بودجه ساخت استاديوم ورزشي ويژه بانوان را در راس برنامه هاي ياد شده عنوان كرد. همچنين از ديگر فعاليت هاي دولت، بازسازي ۳۰۰ زمين فوتبال خاكي و بهره برداري از صدها پروژه ورزشي را نام بردند.
در اين ميان فدراسيون ورزش بانوان با مشكل جدي كمبود بودجه روبه روست. اين مشكل رابطه اي مستقيم با بقاي ورزش زنان دارد و هرگونه اصلاحي در آن سبب فرصتي جديد براي استعدادهاي جديد خواهد بود. در همين راستا ـ كمبود بودجه ـ خانم احمدي پور معاون ورزش بانوان در جلسه اي عنوان كرد: اگر تمامي بودجه خود را صرف بدهي ها كنيم باز هم ۱۰۴ ميليون كسري بودجه خواهيم داشت. معاون سازمان تربيت بدني ورزش بانوان در مورد افزايش بودجه ورزش بانوان زحمات ارزشمندي را متحمل شدند. طبق تحقيقات ايشان اين حوزه بدهي هاي فراواني به بخش هاي مختلف از مجموعه ورزشي آزادي گرفته تا آژانس هاي هواپيمايي دارد كه برخي معوقه هاي سال ۸۰ هستند. به همين منظور سياست استفاده از حداقل به روي كار آمد يعني تصميم بر اين شد تا از حداقل بودجه در نظر گرفته شده بهترين استفاده شود. به همين منظور سفرهاي برون مرزي در چارچوب ضوابط قرار گرفت به اين ترتيب كه كليه برنامه هاي ورزشي بانوان كنترل شده برگزار خواهد شد و تيم هاي ملي كشورمان در صورتي كه احتمال مقام و مدال آوري، آنها وجود داشته باشد به مسابقات برون مرزي اعزام خواهند شد.
با تمام اين اوصاف دنياي كوچك ورزش زنانه با تمام كاستي ها و محدوديت ها و فراز و نشيب ها همچنان پابرجاست. در اين دنياي كوچك با حداقل ها به ميدان هاي ورزشي مي روند، مي جنگند و مدال مي آورند. آنچه آينده اين دنيا را درخشان مي كند حمايت هاي بي دريغ مسئولان و انگيزه بالاي زنان ورزشكار است و اين يعني جنگيدن براي رسيدن به دنياي ايده آل.
|
|
تاريخ تو را مي خواند
|
|
فوتبال را جدي بگيريد، او جدي ترين پديده جهان بازي هاست. دولت يونان با چه برنامه اي، با چه هزينه اي، با چه رويكردي و در چه مدت زماني مي توانست تا اين حد نام كشورش را بر سر زبان ها بيندازد؟ چك اين سرزمين نيمه از كشور چكسلواكي كه زير سايه برادر بزرگتر هميشه يك كشور دست دوم محسوب مي شد چگونه مي توانست به محبوب ترين نام مردم شب زنده دار جهان تبديل شود؟ اين اعجاز فوتبال است و فقط فوتبال كه در آن مي توانيد به لطف هنرنمايي ساق هاي بازيكنان و تدبير مربيان در آن يكشبه راه صدساله را بپيماييد. اگر اتحاديه اروپا روي كاكل آلمان و انگليس و فرانسه مي چرخد حالا تماشا كنيد كه چگونه در برابر كشورهاي كم اهميت تر اين اتحاد سياسي، اقتصادي، فرهنگي صحنه را ترك مي كند. آنها فقط چند گل بيشتر خوردند و اين قانون بازي است كه فقط گل را مي شناسد. با همين گل در ظاهر ناچيز كه چيزي جز عبور توپ از خط دروازه نيست مي توان انتقام هاي تاريخي گرفت. مي توان بر داغ جزاير مالويناس در جام جهاني ۱۹۸۶ با يك مرد و تنها يك مرد به نام مارادونا مرهم گذاشت. مي توان با پنج بار فتح جام جهاني فراموش كرد كه در خيابان هاي ريودوژانيرو فقر و فساد بيداد مي كند. مي توان با شكست آلمان در يورو ۲۰۰۴ سهم كمتر توليد ناخالص ملي را از خاطر پاك كرد. مي توان با فريب دادن بارتز و پيروزي يك بر هيچ جاي خالي همه عقب ماندگي هاي صنعتي را پر كرد. مي توان با گرفتن پنالتي انگليس در ضربات پنالتي اسناد مهلك استقراض از صندوق جهاني پول را در يك جشن ملي به آتش كشيد. آري اين فوتبال است و چيزي بيشتر از يك رويا. جايي ميان سياست و تاريخ. همه باورش مي كنند چرا كه همه در آن شناورند و هر كسي در اين توفان رنگ و رنگ فقط مي خواهد آن چيزي را باور كند كه نه در روي كره زمين كه روي زمين چمن اتفاق مي افتد.
زماني كه اين مطلب نوشته مي شود معلوم نيست چهره فينال چه رنگي خواهد بود. سفيد و قرمز، نارنجي و آبي، سفيد و قرمز يا سفيد و نارنجي. معلوم نيست جام روي دست لوئيس فيگو، كاراگونيس، فرانك دي بوئر يا پاول ندود بلند خواهد شد معلوم نيست مربي موفق اسكولاري است يا رهاگل، بروكنر پيروز شده يا ادووكات قافيه را باخته. در پس همه اين نام ها و رنگ ها كشورها با تاريخ ها و فرهنگ ها ايستاده اند. قافيه اين شعر برتري و پيروزي و مرثيه باخت و حذف، گلزنان هستند. پيروزي با گل رقم مي خورد و زننده گل به وجود آورنده تاريخ است. آن كه ضربه نهايي و آخرين پا را به توپ مي زند، سرداري است كه فتح را به نام او ثبت مي كنند.
در سالي كه سرداران فوتبال اروپا با سرهاي افكنده جام را ترك كردند در تابستاني كه رائول گل نكرد، زيدان زير پاهاي زئوس قرباني شد، آنري راه به هيچ سروري نبرد، بكهام به اندازه تاريخ فوتبال اشتباه كرد، دل پير و دل هيچ پير و جواني را نبرد و بالاك در لاك تنهايي فرو ريخت يك جوان تازه رسيده با شماره اي فراتر از تعداد بازيكنان يك تيم فوتبال شده آقاي گل مسابقات.
او را كه با سري تراشيده در ليورپول كم فروغ اين سال ها زير سايه مايكل اوون نديده بوديم، حالا با ولع تماشا مي كنيم. منتظرش هستيم تا پاس هاي بي نقص ندود را به گل تبديل و ما را مبهوت خود كند. او در جام بي سردار بر سريري تكيه زده كه زير پايه اش قرباني چون اوليور كان آرميده است. اين ستاره تازه درخشيده هر وقت از آستين جادوگر بيرون مي آيد ۱۸ قدم را به لرزه درمي آورد. مگر آن كه دوبار در برابر او زانو زد همان دروازه باني نبود كه زير شلاق ايتاليايي ها خم به ابرو نياورده بود. تحقير عميق كان وقتي كه او پا به توپ شد ما را به ياد روزي انداخت كه كاپيتان يك تنه همين آلمان را از خار زار كره و ژاپن به فينال رساند. او در جام دفاع هاي كم اشتباه و مربيان تيزهوش تاكنون پنج گل زده است. شايد وقتي كه اين مطلب را مي خوانيد او آمارش را بالاتر برده باشد و شايد هم از جام كنار رفته باشد، مهم نيست. مهم اين است كه او خود را به تاريخ كشورش و به تاريخ جام ملت هاي قاره سبز گره زد. او خودش را به جايي رساند كه شماره ۱۰ آرژانتين روي قله اش ايستاده. او در دامنه هاست. در امتدادي كه نامش را تاريخ گذاشته اند. در دوران سيطره رسانه ها ستاره ها حرف اول را مي زنند و بي شك خانم ها و آقايان ستاره اين جام بي رحم كسي نيست جز: ميلان باروش. تاريخ را جدي بگيريد. فوتبال همين است.
|