آغاز اكران
فيلم جنجالي مايكل مور درباره بوش در آمريكا اكران شد
فيلم جنجال آفرين «فارنهايت ۱۱/۹» ساخته مايكل مور، كارگردان آمريكايي، در بيش از ۸۰۰ سينما در آمريكا روي پرده رفته است.
اين فيلم كه به شدت از جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا و سياست هايش پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ انتقاد دارد در برخي از سينماها به طور كامل پيش فروش شد.
اين فيلم كه امسال جايزه اول جشنواره فيلم كن فرانسه را برد با استقبال منتقدان روبه رو شده، اما از سوي ديگر مورد انتقاد گروه هاي محافظه كار كه آن را ضد آمريكايي ناميده اند قرار گرفته است.
جنگ «غيرضروري»
با اين حال واكنش آقاي بوش به حملات ۱۱ سپتامبر و جنگ متعاقب آن در عراق است كه در كانون اصلي توجه فيلم قرار دارد.
مايكل مور استدلال مي كند كه آقاي بوش با دامن زدن به وحشت مردم سعي كرد به جلب حمايت عمومي از جنگي «غيرضروري» بپردازد.
هم نقدهاي مثبت و هم منفي از اين فيلم آن را «تبليغات» خوانده اند.
آقاي مور شخصاً گفته است كه اميدوار است اين فيلم مردم را به رفتن پاي صندوق هاي راي در ماه نوامبر تشويق كند.
شكايت محافظه كاران
او همچنين گفت: «علت موفقيت من با اين فيلم اين است كه در آن هنر و سرگرمي را بر سياست مقدم شمرده ام.»
يك گروه محافظه كار از مقام هاي ستاد انتخابات فدرال آمريكا خواسته است اين مسئله را كه آيا تبليغات تلويزيوني اين فيلم ناقض قوانين مربوط به انتخابات رياست جمهوري است يا خير بررسي كند.
اين گروه در شكايت نامه خود نوشت: «مور اين فيلم را ساخته است تا در انتخابات ماه نوامبر ۲۰۰۴ از آن به عنوان سلاحي انتخاباتي عليه پرزيدنت بوش استفاده كند.»
اين گروه مدعي است كه تبليغات اين فيلم مانند تبليغات انتخاباتي گروه هاي سياسي جلوه مي كند و به همين دليل ناقض قوانين انتخاباتي است.
فيلم شديداً سياسي فارنهايت ۱۱/۹ اثر مستندساز جنجال آفرين، مايكل مور، در جشنواره فيلم كن براي رسانه هاي جهاني به نمايش درآمد.
اگر تماشاگران فيلم را به همان صورت كه هست بپذيرند، به اين نتيجه خواهند رسيد كه جورج بوش يك كلاهبردار و احتمالاً رئيس جمهوري فاسد است كه به انگيزه هاي نه چندان اساسي از جمله كينه توزي، حرص، طمع و عطش قدرت به جنگ رفته است.
اما بايد توجه داشت كه فيلم را مايكل مور ساخته است و هرچند اين بدان معني نيست كه او اشتباه مي گويد، اما بايد آن را با نگاهي نقادانه تماشا كرد.
مايكل مور خواهان اخراج بوش از كاخ سفيد است.
او دقيقاً به همين دليل مصمم است فيلم خود را پيش از انتخابات رياست جمهوري ماه نوامبر در سينماها اكران كند. صحنه هاي هراس آور فيلم به كمك مجموعه اي از شواهد محكم، اطلاعات جالب، صحنه هاي تكان دهنده و همين طور نظريه هاي سست، به نتيجه گيري مي پردازد.
فيلم كه با موضوع انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۰ آمريكا آغاز مي شود سعي دارد اين پندار را در ذهن بنشاند كه انتخاباتي كه جورج بوش ـ به لطف ۵۳۷ راي اضافي نسبت به ال گور در فلوريدا ـ در آن به پيروزي رسيد كاملاً آزادانه و عادلانه نبوده است.
نخستين حلقه آميخته به توطئه زماني مطرح مي شود كه آقاي مور يكي از كارمندان شبكه خبري فاكس را معرفي مي كند كه تصميم گرفت جورج بوش را برنده انتخابات فلوريدا بخواند، در حالي كه كليه كانال هاي خبري ال گور را در ايالت فلوريدا برنده اعلام كرده بودند. مور مي گويد: اين كارمند پسر عموي آقاي بوش است.
اين موضوع هرچند كم اهميت ولي جالب است، با اين حال به راحتي نمي توان از آن نتيجه گيري كرد كه دسيسه اي خانوادگي براي ربودن انتخابات در كار بوده است.
مايكل مور با سفيد كردن پرده سينما و همزمان پخش صداهاي هراس آور از برخورد هواپيماهاي مسافربري به برج هاي دوقلو و صداي فرياد مردم در خيابان هاي اطراف به حوادث ۱۱ سپتامبر مي پردازد.
وي همچنين تصاوير بوش را نشان مي دهد در حالي كه ۱۰ دقيقه قبل از آن از برخورد هواپيماي دوم به برج ها با خبر شده اما همچنان در يك كلاس درس نشسته و در حال خواندن كتاب كودكان براي دانش آموزان است.
مور گفت كه اين صحنه قبلاً ديده نشده است زيرا كسي از آموزگاران نپرسيده بود آيا آن را با دوربين دستي فيلمبرداري كرده اند يا خير.
يكي از اتهامات عمده اي كه مور مطرح مي كند اين است كه درحالي كه كليه هواپيماهاي مسافربري زمين گير شده بودند، بوش اجازه داد ۲۴ نفر از اعضاي خانواده بن لادن در روزهاي پس از آن حوادث با هواپيما از آمريكا خارج شوند.
او براي اثبات ادعاي خود سندي را كه ظاهراً از اين افراد نام مي برد نشان مي دهد. وي اين فهرست را مبناي كشف روابط ميان خانواده بوش و دودمان بن لادن قرار مي دهد.
مور مي گويد: اين روابط به روزگار خدمت جورج بوش در ارتش باز مي گردد و اسنادي نظامي را علني مي كند كه ظاهراً مدعي است رئيس جمهوري آينده در گارد ملي هوايي تگزاس در كنار مردي كه ادعا مي شود بعداً به فروش هواپيما به يكي از برادران بن لادن پرداخت، خدمت مي كرده است.
زماني كه جورج بوش مي كوشيد به غول نفتي تگزاس بدل شود، همين مرد از سوي خانواده بن لادن براي سرمايه گذاري در تگزاس استخدام شد و به گفته فيلم، او به نوبه خود در شركت نفتي بوش سرمايه گذاري كرد.
مور ادعا مي كند كه چهره هاي برجسته خاندان سعودي در شركت هاي بي رونق بوش سرمايه گذاري كردند تا به پدر او كه آن زمان رئيس جمهور بود دسترسي يابند.
اما به استثناي مدارك نظامي، براي تصديق پيوندهايي كه مور ادعا مي كند ميان آنها وجود دارد شواهد اندكي موجود است.
فيلم نتيجه گيري مي كند كه آن دسته از شركت هاي نفتي و اسلحه سازي كه سعودي ها در آن سرمايه گذاري كرده اند و خانواده بوش و محفل داخلي آن داراي منافعي در آن هستند، از وقايع بعد از ۱۱ سپتامبر بهره برده اند.
فيلم با پخش قطعاتي از سخنان ريچارد كلارك، رئيس سابق برنامه مبارزه آمريكا با تروريسم، كه مي گويد بوش چگونه به سرعت در پي كشف ارتباطي ميان عراق و حملات ۱۱ سپتامبر برآمد، به موضوع افغانستان و عراق مي پردازد.
بخش مربوط به افغانستان، كه از جمله تصويري از سايت خبري بي بي سي را نشان مي دهد، چنين ادعا مي كند كه اقدام نظامي در آن كشور در واقع با انگيزه تلاش براي احداث يك خط لوله گاز در افغانستان بود.
اما بخش مربوط به عراق كه حاوي گفت وگو با سربازان آمريكايي، تصاويري از رنج غيرنظاميان و اظهارات شديداً تكان دهنده والديني است كه فرزندانشان در جنگ كشته شده اند، مايه دارتر است و جهت فيلم را تغيير مي دهد.
فيلم حاوي صحنه هايي از سوزاندن اجساد سربازان آمريكايي، كشيدن اجساد در پشت خودروها و آويزان كردن آنها از پل ها و تيرهاي چراغ برق است.
همچنين صحنه هايي كه ادعا مي شود سربازان آمريكايي را درحال بدرفتاري با زندانيان عراقي نشان مي دهد در اين بخش گنجانده شده است.
گفت وگوهاي احساسي در همين حال، دوربين ماموران كارگزيني ارتش را درحالي كه سعي دارند جوانان را در شهر فقيرنشين فلينت در ميشيگان، زادگاه مايكل مور، به استخدام ارتش درآورند دنبال مي كند.
مور به واشنگتن رفت تا اعضاي كنگره را قانع كند فرزندان خود را به عراق بفرستند و به گفته او تنها پسر يكي از نمايندگان كنگره هم اكنون در عراق است.
مور بر خلاف آثار قبلي اش، در اين فيلم كمتر ظاهر مي شود و بخش اعظم گپ و گفت و گوها را به سياستمداران، سربازان، والدين، كارشناسان و افراد گوناگون ديگري مي سپارد.
اين فيلم به صورت بسيار گزينشي تدوين شده است، اما داستان آن كاملاً يكطرفه نيست. براي مثال سربازاني در عراق هستند كه به ماموريت خود اعتقاد دارند، درحالي كه عده اي ديگر مي گويند سرخورده شده اند.
اما نتيجه گيري هاي فيلم، درست يا غلط و گفت و گوهاي شديداً احساسي با والديني كه فرزندانشان را از دست داده اند و همچنين با سربازان مجروح، شديداً بر مخاطبان سراسر جهان تاثير خواهد گذاشت.
منبع:بي بي سي