جمعه ۱۲ تير ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۲۵
هفته
Friday.htm

جوان هاي اين دوره
مواردي كه والدين با فرزندان همجنس خود در حد زياد و بسيار زياد اختلاف نظر دارند(۲)
بعد فرهنگي: موسيقي، فيلم، تفريح ۴۵ درصد
بعد اجتماعي: آراستگي ظاهر و نوع لباس، كمك به نيازمندان و ... ۲۶ درصد
بعد اقتصادي: اعتقاد داشتن به يك زندگي مرفه و تلاش براي كسب ثروت ۲۶ درصد
004359.jpg
مادر مي گويد: «مگه ما جوون نبوديم، اصلاً از اين كارها نمي كرديم، من نمي دونم جوون هاي اين دوره زمونه چرا اينجوريند.» پدر خانواده اصلاً نمي تواند فرزندان جوانش را درك كند. سرش به پول درآوردن و چانه زدن با همسر گرم است. انگار دنياي پدر، بيرون از خانه است و خانه فقط مكاني براي استراحت است، ديگر وقتي براي صحبت كردن با بچه ها نيست. مهماني جوان ها بي حضور بزرگترها برگزار مي شود و در مهماني هاي خانوادگي جوانان با شور و شوق شركت نمي كنند. انگار گردهم آيي ها دو دسته جدا از هم دارد. جشن ها و دور هم جمع شدن هاي جوانان يك طرف و مهماني هاي پدر و مادرها هم يك طرف ديگر. واقعيتي كه در جامعه ما شكل گرفته، بي خبري پدر و مادرها ـ بزرگترها ـ از احساس و تمايلات جوانان است، همين سبب شده شكاف عميقي ميان اين دو گروه ايجاد شود شكافي كه ديده نمي شود. نه جوان ها مي بينند نه پدر و مادرها.
شكاف نسلي
در پژوهشي كه مركز افكار سنجي دانشجويان ايران انجام داده است. پيوستگي يا گسستگي نسلي بين والدين و فرزندان تهراني مورد پژوهش قرار گرفته است.(۱)
سيد حسين نبوي پژوهشگر اين تحقيق معتقد است: موضوع شكاف نسل ها در ايران از سال هاي بعد از جنگ تحميلي مطرح شد و رفته رفته به يك موضوع پرطرفدار در محافل علمي و پژوهشي درآمد.
اين پژوهشگر مي گويد: صاحبنظران علوم اجتماعي در تحليل پديده شكاف نسلي ميان والدين و فرزندان به دو دسته تقسيم مي شوند. گروهي كه با بررسي هاي تجربي وقوع شكاف نسلي را در جامعه ايران اعلام كرده اند و گروه ديگري كه با تذكر اين نكته كه اختلاف هاي مشاهده شده، در صحنه عملي زندگي روزمره افراد، در پس نظام  هنجاري مسلط و محو شده دست كم آنگونه كه گروه اول فكر مي كنند موجب بروز اختلاف و مسئله در رابطه بين دو نسل نمي شود، منكر وجود شكاف نسلي فعال در جامعه ايران شدند.
پنهان كاري خانواده
بيشتر خانواده هاي ايراني از گفت وگو درباره مسايل و مشكلات خانوادگي خودداري مي كنند. به بيان ديگر خانواده ايراني تمايل چنداني ندارد كه به شكل مستقيم و ريشه اي مسايل خانوادگي اش را مطرح كند.
در كنار اين مسئله عدم شناخت خانواده ها نسبت به نوع مشكلاتي كه دارند سبب مي شود كه در شناسايي مشكل خود ناتوان باشند. در برخي خانواده ها بروز يك مسئله به شكل يك رفتار ناهنجار تا مدت هاي زيادي ادامه پيدا مي كند اما خانواده ها بدون درك درست از اين مشكل تنها به عنوان يك دردسر با آن روبه رو مي شوند و در بيشتر موارد سعي مي كنند با مسامحه و جلوگيري از درگيري به نوعي مشكل را حل كنند. همين ماجرا سبب مي شود كه بيشتر مشكلات نه تنها حل نشود بلكه سبب بروز رفتارهاي فداكارانه اشتباه از سوي برخي افراد خانواده شود. خودداري از طرح مسئله از يك سو و عدم شناخت دقيق و درست مشكلات در خانواده هاي ايراني از سوي ديگر سبب مي شود تا شناسايي مشكل با تاخير انجام شود.
تاخير در شناسايي و درك مشكلات نيز سبب مي شود كه پديده هاي مشكل ساز در خانواده ها ديرتر از زمان واقعي شناسايي شوند.
هويت ايراني و شكاف نسلي
در اواخر سال گذشته يك كارگاه تحليلي با موضوع «گسست وتداوم نسلي» برگزار شد. در اين كارگاه مشخص شد كه ۹/۹۱ درصد ايرانيان در گروه سني ۴۹-۳۰ سال به هويت ايراني بودن خود مباهات مي كنند.
اين يافته ها نشان مي دهد كه افتخار به هويت ايراني با سن رابطه مستقيم دارد به اين معنا كه هر چه سن افراد بالا مي رود رضايت آنها از ايراني بودنشان بيشتر مي شود. در اين ميان ۸/۹۵ درصد از افرادي كه در گروه سني بالاتر از ۵۰ سال هستند به ايراني بودن خود افتخار مي كنند. اما در گروه سني ۱۹ـ۱۵ سال تنها
۵/۸۱ درصد اين احساس را دارند و در گروه سني ۲۹ـ۲۰ سال نيز ۶/۸۶ درصد از ايراني بودن خود راضي اند.
اين پژوهش افتخار به هويت ايراني را در واقع يكي از معيارهاي گست و تداوم نسلي ميان افراد دانسته و درصد مباهات افراد به ايراني بودن را نشانه نبود شكاف نسلي ميان گروه ها قلمداد كرده است.
زبان مخفي
يك استاد دانشگاه مي گويد: «نيمي از حرف هاي پسرم را نمي فهمم، به ويژه وقتي تلفني با دوستانش صحبت مي كند. او از كلماتي استفاده مي كند كه براي من مفهوم خاصي ندارد.»
سال گذشته انتشار دو جلد كتاب «زبان مخفي» و «فرهنگ اصطلاحات عاميانه نوجوانان» در واقع تاييدي بر حضور و بروز يك زبان ويژه نوجوانان و جوانان بود.
زباني پر از واژگان جديد كه معاني خاص خود را داشتند. بروز اين زبان در واقع نشانه يك حفاظ است كه جوانان و نوجوانان براي جدايي از والدين به دور خود كشيده اند.
در يك پژوهش انجام شده چهار احتمال پيرامون گرايش جوانان و نوجوانان به استفاده از اين واژگان بررسي شده است.
راه نرفته
يكي از اين احتمال ها سرپيچي  از نسل پيشين و نشانه  بروز نگرشي جديد يا نشانه گسست نسلي است. در واقع مشاوران معتقدند: «گاهي بچه ها با اين حرف ها با بزرگترها و روش آنها مخالفت مي كنند؛ به بيان ديگر يك واكنش است براي اين  كه بگويند ما هم حرفي براي گفتن داريم.»
نوجوانان و جوانان
نوجوانان و جوانان كه همواره بيشتر از ساير گروه هاي اجتماعي مورد انتقاد و بازخواست قرار مي گيرند، معتقدند كه نسل پيشين با پايبندي  افراطي به ارزش هاي گذشته سبب شده اند كه جوان امروزي با مشكلات زيادي روبه رو باشند. شنيدن جمله هايي مانند «زمان ما اينجور نبود»، «ما جرات نداشتيم از اين كارا بكنيم» و «مگه ما جوون نبوديم» ديگر براي جوانان امروز عادي شده و حتي يكي از شوخي هاي گروهي شان گفتن و خنديدن به همين جمله ها است.
به هرحال جوانان امروز معتقدند كه فاصله ها بيشتر از آن است كه بتوانند تحمل كنند. رابطه ميان فرزندان و والدين تا حدي مخدوش شده كه همه گمان مي كنند تا قبل از ازدواج يك دوره بحراني پر اختلاف را با پدر و مادر خواهند داشت و به يكديگر هشدار مي دهند كه «اگه تا حالا مشكلي پيدا نكردي از اين به بعد حتماً مشكل پيدا مي كني.»
در واقع اختلاف جوانان با خانواده ها به يك اصل تبديل شده است. اصلي كه به يك فاجعه دامن مي زند.
۱ - مجله فرهنگ و پژوهش، شماره ۱۴۸
۲ - بررسي شكاف نسلي، سيدحسين نبوي

يادگار سردشت
004365.jpg
يك پزشك مي گويد: «از آن جا كه بهبودي صددرصد براي اين افراد (مجروحان شيميايي) وجود ندارد بنابراين آنها بايد با شيوه ها و روش هاي متفاوت با مشكلات و بيماري خود كنار بيايند و آن را تحمل كنند.»
دكتر سهراب پور در گفت و گو با خبرگزاري مهر مي افزايد: «اين افراد نيز بايد همانند ديگر افرادي كه بيماري مزمن تنفسي دارند از كشيدن سيگار خودداري كنند و همچنين خود را در معرض آلودگي هاي محيط زيست قرار ندهند و در ابتداي فصل پاييز با سردشدن هوا حتماً از واكسن  آنفلوآنزا استفاده كنند.»
سرنوشت ۱۳۰ هزار نفر
جمعيت مصدومان شيميايي كشورمان نزديك به ۱۳۰ هزار نفر برآورد شده است. از اين ميان حال ۱۰ هزار نفر از آنها وخيم گزارش مي شود. مصدومان شيميايي يكي از هزاران عوارض جنگ در جامعه امروزي ما هستند.
عراق نخستين بار در ۲۳ بهمن ماه ۱۳۵۹ از مواد شيميايي تهوع آور به عنوان سلاح شيميايي استفاده كرد. گفته مي شود در طول هشت سال جنگ ايران و عراق نزديك به ۲۴۰ بار نقاط مختلف توسط عراق بمباران شيميايي شد.  محصول اين ۲۴۰ حمله شيميايي تعداد زيادي شهيد و ۱۳۰ هزار مسموم است كه حال ۱۰ هزار نفر آنها به مراتب بدتر از سايران است. حالا ديگر خانواده همه كساني كه در جبهه هاي جنگ بوده اند نگران وضعيت سلامت فرزندانشان هستند.
تمامي رزمندگاني كه در مناطق بمباران شده جنگيده اند لازم است تا براي انجام آزمايش هاي پزشكي اقدام كنند.هزينه انجام آزمايش پزشكي براي هر نفر ۲۵۰ هزارتومان برآورد مي شود.
فاجعه سردشت
روز هفتم تيرماه سال ۱۳۶۶ شهر سردشت در استان كردستان ـ غرب كشور ـ بمباران شيميايي شد. حمله اي كه در بحبوحه جنگ شايد به اندازه اي كه لازم بود پررنگ نشد.
حمله اي كه گفته مي شود ۴۵۰۰ نفر از جمعيت ۱۲ هزار نفري اين شهر كوچك را مجروح كرد.
از آن سال تا كنون هر سال روز هفتم تيرماه مردم سردشت ياد و خاطره عزيزانشان را گرامي مي دارند. نماينده انجمن مصدومان شيميايي سردشت در تهران مي گويد: «عمق فاجعه سردشت خيلي زياد بود؛ اگر همان سال ها مي توانستيم به درستي اطلاع رساني كنيم ديگر فاجعه اي به نام حلبچه اتفاق نمي افتاد. صدام آدم شجاعي نبود كه بعد از سردشت با توجه به افكار عمومي حلبچه را بمباران كند و موادشيميايي ديگري را روي مردم آزمايش كند.»
در واقع گروه زيادي معتقدند كه بمباران هاي شيميايي كه در جنگ ايران و عراق انجام شد مرحله آزمايشي بود كه كاركرد اين سلاح ها را مشخص كرد. به اين معني كه ايرانيان قرباني هاي آزمايشگاهي سلاح هاي شيميايي شدند.
درد بي درمان
تقريباً همه پزشكان معتقدند كه درماني قطعي براي مصدومان سلاح هاي شيميايي وجود ندارد.
حتي برخي پزشكان معتقدند كه احتمال بروز يك سري سرطان ها در اين مصدومان بيشتر مي شود. دكتر مصطفي قانعي در گفت و گو با خبرگزاري مهر درباره انواع سلاح هاي شيميايي به كار رفته در جنگ ايران و عراق مي گويد: «گازهاي شيميايي به سه دسته گازهاي عامل اعصاب، گازهاي تاول زا و گازهاي عامل خفه كننده تقسيم مي شوند؛ گازهاي شيميايي عوامل خفه كننده معمولاً باعث مرگ افراد مي شوند اما گازهاي تاول زا با كشتار كمتر نسبت به دو گاز ديگر عوارض پايدارتري را به دنبال دارند.»
عوارض بر جاي مانده از سلاح هاي شيميايي عبارتند از مشكلات حاد تنفسي، خارش و خشكي پوست، نوعي التهاب پوستي و احساس جسم خارجي در چشم. به علت تداوم اين بيماري ها مشكلاتي مانند بيماري هاي گوناگون خوني و يا اشكال در سيستم لنفاوي نيز پديدار مي شود.
معمولاً در بيماران شيميايي، تداوم بيماري سبب مي شود كه بيمار دچار مشكلات روحي شود. گفته مي شود برخي بيماران شيميايي ناچارند ايستاده بخوابند كه همين امر باعث آسيب  روحي و رواني براي آنان مي شود.
حساسيت زياد دستگاه تنفسي اين بيماران سبب مي شود تا آنها به بوي عطر، ادكلن و گل حساسيت داشته باشند و آلودگي هوا نيز بر مشكلات آنان مي افزايد.
گروهي از رزمندگاني كه داراي عوارض ناشي از سلاح هاي شيميايي هستند براي اثبات بيماري خود دچار مشكلند. اين گروه مي گويند با اين كه ما در جبهه ها حضور داشته ايم، حالا پس از چند سال عوارض سلاح هاي شيميايي را در بدنمان مشاهده مي كنيم.
دكتر علي باغبانيان ـ نماينده مجلس هفتم ـ درباره حل مشكل اين گروه به خبرگزاري دانشجويان ايران مي گويد: «با توجه به اين كه تعدادي از اين افراد، مدارك مستندي در خصوص بحث مجروحيت شيميايي خود ندارند، اين جانبازان شايد بيشترين مشكل را داشته باشند؛ چرا كه ممكن است بنياد آنها را به صورت رسمي جزو جانبازان شيميايي قلمداد نكند و طبيعي است كه در اين راستا تعدادي از آنها دچار مشكلات و مسايلي هستند.»
او ادامه مي دهد: اين ذهنيت جا افتاده كه حضور در مناطق شيميايي شده براي اين كه فردي را به عنوان جانباز بشناسيم كفايت مي كند، ولي باز هم تعدادي از اين عزيزان مدارك لازم را دال بر مجروحيت در زمان حادثه نداشته اند و بنابراين با مشكلاتي مواجه اند، در واقع بزرگترين مشكل جانبازان شيميايي عدم دسترسي به امكانات درماني است. گروهي نيز از اثبات مجروحيت خود ناتوان مانده اند. جانبازان شيميايي مي گويند قيمت برخي داروها بيشتر از توان آنان است با توجه به اين كه جانبازان شيميايي معمولاً در حوزه اشتغال نيز با مشكلات زيادي روبه رو هستند در تامين برخي هزينه هاي درماني ناتوانند.
برقراري حقوق ماهيانه نيز يكي از خواسته هاي جانبازان شيميايي است. آنها معتقدند وقتي توانايي انجام كار را ندارند دولت بايد حقوق ماهيانه اي كه هزينه هاي زندگي آنان را تامين كند، بپردازد.

يادداشت
شكارگاه بدون راه
سينا قنبرپور
بالاخره حكايت آن ضرب المثل كه مي گفت «چراغي كه كه به خانه رواست به مسجد حرام است» عملي شد و قرار است سه تا چهار ميليارد ريال در سيستان و بلوچستان سرمايه گذاري شود.
اين سرمايه گذاري به جهت احداث شكارگاه و پرورشگاه گونه هاي جانوري است تا به اين ترتيب مناطق «تفتان» و درياچه «سردريا» بتوانند به امكانات اكوتوريستي مجهز شوند.
سيستان و بلوچستان كه همواره نامش با مواد مخدر و قاچاق و اشرار خو گرفته بود پتانسيل هاي بسياري در زمينه اكوتوريسم دارد. وجود تمساح پوزه كوتاه ايراني در اين خطه مي تواند يكي از پتانسيل هاي جذب توريست و تهيه فيلم و پژوهش هاي زيست محيطي باشد.
اما يادآوري يك نكته اندكي اين دورنما را مخدوش مي كند. وقوع دو تصادف در سيستان و بلوچستان بيش از هر چيز بر خطر به كمين نشسته در اين استان تاكيد مي كند. يك تصادف جهنمي در جاده بم ـ زاهدان و يك تصادف ديگر در يكي از محورهاي زابل دو خبري بود كه در كنار اين خبر سرمايه گذاري منتشر شدند.
نكته اين جاست كه ما الفباي توسعه را فراموش كرده ايم.در سيستان و بلوچستان عمده مشكلي كه بر سر راه توسعه همه جانبه اين استان وجود دارد فقدان راههاي مناسب است.
حال آن كه اگر مي خواهيم با سرمايه گذاري در منطقه تفتان و درياچه آب شيرين سه دريا امكان شكار پرندگاني نظير «هوبره»، «قرقاول»، «باز» و جانوراني مثل «بزكوهي» را به وجود آوريم بايد شرايط ديگري نظير راههاي امن و مناسب را هم مهيا كنيم.
بديهي است كه دوستداران چنين كاري كه ساكن كشورهاي حوزه خليج فارس و درياي عمان هستند حوصله خستگي و كارهاي طاقت فرسا ندارند كه سر به منطقه اي بگذارند كه راه مناسب ندارد.
به هرحال همين اندازه كه به فكر افتاديم چون پاكستان و كويت از طريق برگزاري تورهاي شكار مبالغ هنگفت عايد كشور كنيم پسنديده است اما بدنيست نيم نگاهي هم به شرايط ديگر اين منطقه بيندازيم تا جاذبه هاي لازم علاوه بر وجود شكارگاه را هم فراهم كنيم. مثلاً در سيستان و بلوچستان چند محل اقامتي مناسب وجود دارد كه در مسير اين توريست هاي محيط زيستي محلي براي توقف كوتاه مدت باشد؟
004362.jpg

من آن هشت جسد را تحويل دادم
زبان باز كرد بگويد نيازي نيست تا «سردار راشد» در فيلم «موج مرده» دهها كيلومتر غواصي كند و خود را به  آن ناوجنگي برساند و بر پيكر آن غول مشت بكوبد و خاطره ۱۲ تير ۱۳۶۷ را زنده كند.
زبان باز كرده بود بگويد آن روز صبح ساعت ۱۰ و ۴۷ دقيقه شاهد چه ماجرايي بوده و چه تجربه تلخي را پشت سر گذاشته است. براي او كه همواره اجساد بسياري را به زمين پس داده بود اما اين بار كار سنگيني بود كه اجساد هشت بچه شيرخواره را به ساحل بندرعباس برساند.
با هر موج خود شرجي اشكالش را روانه ساحل بندرعباس كرد تا بگويد شرم دارد آن لحظه را واگويد.
فقط ۵۷ كودك نبودند كه قرباني اين حمله شده بودند. ۷۳ زن و ۱۶ نفر خدمه پروازي هم جزو ۲۹۰ قرباني آن لحظه مرگبار خليج فارس بودند. اين بار اين خليج ايراني هميشه فارس بود كه لب به زبان آورده بود. او كه سال هاست شناورهاي مختلفي را تجربه كرده است و اول بار نظاميان «شاپور ذوالكتاف» را به آن سوي خود برده بود به خوبي مي دانست كه حتي يك قايق جنگي هم با يك قايق مسافربري فرق مي كند.
او مي دانست كه آن غول متجاوزي كه نامحرمانه پا به حريمش گذاشته چه دستگاه هاي پيشرفته اي دارد كه مي تواند ريزترين خصوصيات اشياي متحرك دور خود را تشخيص دهد.
اين بار زبان باز كرده بود تا يادآور شود آن كشوري كه اينك سردمدار تكنولوژي است به دروغ گفت كه يك هواپيماي اف ـ۱۴ ايراني به سويش حمله ور شده است زيرا نه هواپيماي اف ـ۱۴ يك هواپيماي حمله هوا به زمين است و نه سرعت اين جنگنده رهگير به اندازه يك هواپيماي مسافربري ناچيز است.
زبان باز كرد تا بگويد او مادام كه هر هواپيمايي بر آسمانش بگذرد اشك مي ريزد و هر دم كه بر ناوگان دريايي نامحرمان در حريمش افزوده شود به غليان مي افتد اما دندان به جگر گذاشته تا مبادا دستش به خون آنها آلوده شود.
او بهتر از ما به قانون پايبند است و مي داند قانوني كه او از آن پيروي مي كند نقص ندارد. شايد قانون ما انسان ها نواقصي داشته باشد اما قانون او يعني طبيعت. مو لاي درزش نمي رود.
حالا دوباره تابستان آغاز شده است. همين كه
۱۲ روز از اين شروع مي گذرد رنگ او هم دگرگون مي شود سرخ مي شود و به خود فشار مي آورد مبادا كاري كند كه به انتقامگيري تعبيرش كنند. دندان به جگر مي گذارد و به همين اكتفا مي كند كه همواره براي هر مسافري كه از محدوده اش مي گذرد داستان تحويل اجساد آن هشت كودك شيرخواره، ۵۱ كودك و ۷۳ زن را با بقيه مسافران پرواز ۶۵۵ ايرباس ايراني بازگويد. او همه چيز را ديده است.

يك هفته يك اتفاق
دانشجويان و حمايت مالي
004368.jpg
ماني خورشيدي
حمايت هاي مالي از دانشجويان در بيشتر كشورهاي دنيا رايج است. در واقع دانشجويان با اشتغال به تحصيل بيشتر وقت خود را صرف مطالعه مي كنند. اما مشكلات مالي يكي از موانعي است كه همواره سر راه اين جوانان قرار مي گيرد. صرفنظر از دانشگاه هاي غيردولتي كه مبلغ نسبتاً زيادي براي شهريه از دانشجويان مي گيرند.  دانشجويان دانشگاه هاي دولتي نيز با مشكلات مالي دست و پنجه نرم مي كنند. زندگي دور از خانواده حتي اگر در خوابگاه باشد، هزينه هاي زيادي را بر عهده جوانان مي گذارد.
حضور دانشجويان در مشاغل مختلف سبب شده است تا واژه «كار دانشجويي» شكل و شمايل جديدي به خود بگيرد.
سال ها قبل كارهاي دانشجويي معمولاً به وسيله دانشگاه به دانشجويان پيشنهاد شده و در ازاي كار مبلغي به عنوان حقوق به دانشجويان پرداخت مي شد. اين كارها غالباً از حقوق كمتري برخوردار بودند. اما زمان كار با توجه به ساعت هاي حضور در كلاس دانشجويان تنظيم مي شد تا لطمه اي به درس  دانشجويان وارد نشود.
امروزه اما دانشجوياني كه ناچارند بخشي از هزينه تحصيل و يا تمام هزينه تحصيل خود را بپردازند با حضور در مشاغل گوناگون سعي دارند درآمد لازم را به دست آورند. از خريد و فروش كالا گرفته تا سيم كارت تلفن همراه يا ويزيتوري براي شركت هاي مختلف تا كاركردن در يك اغذيه فروشي به عنوان فروشنده، در واقع دانشجويان در تمام مشاغل حضور دارند.
نتيجه نامطلوب اين نوع كارها را مي توان بي توجهي به تحصيل، عدم حضور به موقع در كلاس هاي درسي و خستگي مفرط ناشي از انجام كار دانست.
در واقع جوانان دانشجوي كشور ما با عدم برخورداري از يك حمايت مالي نسبتاً مناسب مجبورند وقت خود را به جاي مطالعه براي كسب درآمد صرف كنند.
رئيس صندوق رفاه دانشجويان وزارت علوم هفته گذشته در گفت و گويي با خبرگزاري دانشجويان ايران اعلام كرد كه وزارت علوم از دانشجويان حادثه ديده و يا بيمار حمايت خواهد كرد.
دكتر حميد خوشگفتار مي گويد: «دانشجويان بيمار يا حادثه ديده و يا حايز شرايط خاص تا سقف دوميليون تومان وام دريافت مي كنند.» او مي افزايد: «با توجه به اهداف صندوق رفاه دانشجويان مبني بر كمك به رشد استعدادها و مراكز آموزش عالي، اين وام به دانشجوياني كه در دوره دانشجويي خود دچار حادثه در سوانح و يا تصادفات شوند و يا به بيماري هاي خاص و پرهزينه مبتلا شوند و يا در ساير موارد مشابه به تشخيص رئيس صندوق رفاه دانشجويان تعلق مي گيرد.»
مدت بازپرداخت اين وام ها با توجه به توانايي دانشجويان حداكثر تا سه برابر مدت بازپرداخت دانشجويان عادي است. كمك هزينه  اي كه از سوي دانشگاه هاي دولتي در پايان هر ترم به دانشجويان پرداخت مي شود كفاف زندگي مختصر دانشجويان را نمي دهد و آنها را از انجام كار به جاي تحصيل باز مي دارد. هرچند به نظر مي رسد وام دو ميليون توماني صندوق رفاه دانشجويان مي تواند پشتوانه اي براي دانشجويان حادثه ديده يا بيمار باشد.
زنگ اوقات فراغت
زنگ اوقات فراغت جوانان به زودي به صدا در مي آيد. به نظر مي رسد در سال پاسخگويي، دستگاه هاي دولتي با پشتكار بيشتري سعي در برنامه ريزي براي اوقات فراغت جوانان دارند.
هرچند بحث اوقات فراغت به ويژه در سال هاي اخير بيشتر مورد توجه قرار گرفته است در چند سال گذشته يكي از بحث هاي داغ در حوزه جوانان اوقات فراغت بوده است.
خبرگزاري دانشجويان ايران به نقل از روابط  عمومي سازمان ملي جوانان گزارش داده است: «اين همايش سه روزه با هدف اعلام عمومي برنامه هاي اوقات فراغت جوانان، اطلاع رساني و فرهنگ سازي از صنعت اوقات فراغت، جلب توجه افكارعمومي، اطلاع رساني و فرهنگ سازي از صنعت اوقات فراغت، جلب توجه افكارعمومي و نخبگان اجتماعي به موضوع اوقات فراغت جوانان است.»
در اين همايش، انديشمندان در نشست هاي تخصصي «فرهنگ و گفتمان مسلط اوقات فراغت» و «جامعه اطلاعاتي و اوقات فراغت جوانان» و «آسيب شناسي اجتماعي اوقات فراغت» آخرين ديدگاه هاي خود را ارايه مي دهند.
در اين همايش كه در سالن  حجاب كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان از روز يك شنبه برگزار مي شود زنگ فراغت جوانان در سراسر كشور از سوي سازمان ملي جوانان به صدا در مي آيد.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   چهره ها  |
|  پرونده  |   سينما  |   ديدار  |   حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |