شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۳۳
با ۱۰۲ كيلوگرم كاهش وزن در ۱۸ ماه
ركورد لا غري ايران شكسته شد
گزارش اول 
ركورددار كاهش وزن ايران هيچ نشاني از روزهاي چاقي ندارد
بيشتر از ۳۰۰-۲۰۰ متر نمي توانست راه برود. چون در صندلي عقب جا نمي شد و حتما بايد تكي در صندلي جلو مي  نشست و كرايه دو نفر را حساب مي  كرد
ناهار حداقل سه تا بشقاب برنج ، صبحانه دو تا نان بربري بزرگ و عصرانه هم چند تا نان و چند تا تخم مرغ مي  خوردم
011151.jpg
در سمت چپ او را در سن ۱۸ سالگي و با وزن ۱۸۶ كيلوگرم مي بينيد و در سمت راست در سن ۲۰ سالگي و با وزن ۸۴ كيلوگرم. وضعيت شلوار قديمي او هم كه نياز به هيچ توضيحي ندارد.

يك جوان ۱۸ ساله ۱۸۶ كيلو وزن داشته باشد و ۱۸ ماه بعد تنها ۸۴ كيلوگرم وزن. اين بيشتر شبيه يك داستان تخيلي است و يايك خالي بندي درست و حسابي. ولي اين جمله ها واقعيت دارد و كسي در اين دور و بر ما هست كه ۱۸ ماهه، ۱۰۲ كيلوگرم از وزن خودرا كم كرده و ركورددار كاهش وزن در ايران است: يك جوان ۲۴ ساله به اسم محمدرضا حسيني.
وقتي وارد دفتر روزنامه شد هنوز باور نمي  كرديم اين همان فرد چاق با آن هيكل بزرگ و شكم برآمده باشد.كسي جلوي ما ايستاده بود كه هيكل متناسبي داشت و با آن هيكل هيولايي داخل عكس، از زمين تا آسمان تفاوت داشت. ولي چه بخواهيم باور كنيم يا باور نكنيم او كاري را كرده كه خيلي ها آرزوي انجامش را دارند. يعني كاري را اراده كنيم و آن را انجام دهيم و به پايان برسانيم. او اراده كرد و توانست از هيولاي چاقي رهايي پيدا كند.
محمدرضا سال ۱۳۵۹ در شهرستان بابل در خانواده اي كه چاقي و زيادخوردن در آنها سابقه داشت، به دنيا آمد. البته فكر نكنيد از همان زمان او چاق بود و اضافه وزن داشت. نخير، او مثل بقيه بچه ها با وزن عادي به دنيا آمد و گريه اش را سر داد. ولي وقتي در خانواده اي زندگي كني كه سفر ه اش هوس انگيز و پر از غذاهاي خوشمزه باشد و بقيه اعضاي خانواده هم زياد غذا بخورند، چاره اي جز چاق شدن نداري و پرخوري به عادتت تبديل مي  شود. محمدرضا هم از سه چهار سالگي كم كم نشانه هاي چاق شدن را در خود نشان داد و در ده سالگي به ۹۴ كيلويي رسيد و در ۱۵ سالگي به ۱۵۰ كيلويي و بالاخره درسن ۱۸ سالگي به وزن ۱۸۶ كيلوگرم رسيد. «ناهار حداقل سه تا بشقاب برنج مي خوردم.آن هم بشقاب هايي كه خيلي بزرگتر از آن بشقاب هايي است كه الان معمول است. صبحانه دو تا نان بربري بزرگ را مي  خوردم و عصرانه را هم حتما بايد مي خوردم. چند تا نان و چند تا تخم مرغ مي شد عصرانه ما. شام هم مثل ناهار سه چهار تا بشقاب برنج مي  خوردم.» اينها فقط وعده هاي اصلي روزانه غذاي محمدرضا بود وگرنه بين اين وعده ها هم كلي چيز ديگر مي  خورد مثل شش تا نوشابه و كلوچه و بستني و به قول خودش «نوشابه كه خوراك بود ديگر». ساندويچي ها و سوپرهاي بابل خيلي خوب اورا مي شناختند و حتما با ديدن او خيلي خوشحال مي  شدند. چون مي دانستند با ورود او به مغازه، كلي پول گيرشان ميآيد. از او پرسيديم با اين وضع خوردن مشكل مالي پيدا نمي كردي؟ «تك پسر بودم و پدر و مادرم هر چه مي خواستم، به من مي دادند.» به اين ترتيب اين وضعيت هم به چاقي بيش از اندازه او كمك كرد و از همه اعضاي خانواده و فاميل سبقت گرفت. او هر روز چاق تر  شده و مشكلات چاقي بيشتر براي او نمايان مي شد. بيشتر از ۳۰۰-۲۰۰ متر نمي توانست راه برود. مدت ها بايد كنار خيابان منتظر ماشين مي ماند تا يك تاكسي  گيرش بيايد. چون در صندلي عقب جا نمي شد و حتما بايد تكي در صندلي جلو مي  نشست و كرايه دو نفر را حساب مي  كرد. تازه اين اول ماجرا بود و در زمان نشستن او بايد زير چشمي ها و يواش  حرف زدن هاي بقيه را هم تحمل مي  كرد. او آنقدر بزرگ بود كه همه او را ببينند.
مشكل ديگر لباس بود. هيچ لباس آماده اي براي او پيدا نمي  شد و او مجبور بود دو برابر يك آدم معمولي پارچه بخرد و خياطي را هم راضي كند تا براي او يك شلوار يا يك پيراهن بدوزد. البته نتيجه هم بيشتر شبيه كيسه بود تا لباس و او به دلش آرزوي يك دست لباس شيك مانده بود. در دلش آرزوي رفتن به مغازه لبا س فروشي و انتخاب لباس مثل بقيه آدم ها مانده بود. ولي با اين وضعيت هيكل چاره اي جز اين نداشت. او حتي به ميهماني هم دوست نداشت برود. اول اينكه هر كسي تا او را مي  ديد، شروع مي  كرد به نصيحت كردن و بعدش هم به مساله غذا برمي گشت. او در ميهماني ها نمي توانست سير شود و مجبور بود غذاي كمي بخورد و يا قبلا در خانه غذاي اصلي اش را بخورد. همه اينها باعث شده بود او بي  خيال ميهماني رفتن شود.
در مدرسه هم خوردن را فراموش نمي  كرد و زنگ تفريح، مشتري اول بوفه مدرسه بود. نيمكت مدرسه با شكمش مشكل داشت و او بر خلاف بقيه تنها يك بغل دستي در كنار خود داشت. جايي براي نفر سوم نبود. البته هيچ كس هم جرا‡ت نداشت او را مسخره كند.تنها فايده هيكل بزرگش شايد همين بوده. ويژگي كه يكبار ديگر هم به كمكش آمده و باعث شده پولش را از دوستش پس بگيرد. «اگر الان چنين اتفاقي بيفتد، احتمالا دست به يقه مي  شويم. چون از آن هيكل ديگر خبري نيست!»
هنگام شب هم بقيه از دست او راحتي نداشتند. خروپف هاي او نمي  گذاشت هيچ كس بخوابد و باعث نگراني پدر و مادرش هم شده بود.
011154.jpg
باور مي كنيد اين جوان روزگاري ۱۸۶ كيلوگرم وزن داشته است؟
عكس : گلناز بهشتي 

همه اينها ادامه داشت تا سال ۷۷ و اوج گرفتن بيماري قلبي او. او براي لاغر شدن به دكترهاي زيادي رفته بود ولي هيچ كدام نتيجه اي نداشت. ولي به اصرار خواهرش به پيش دكتري مي روند كه در آن زمان به تازگي معروف شده بود. پس از شركت در جلسه آموزشي دكتر كرماني و گرفتن برنامه رژيم، او تصميم خود را گرفت. او مي خواست لاغر شود و دور همه آن غذاهاي چرب و خوشمزه خط درست و حسابي بكشد. سفره اش را از بقيه جدا كرد و در حالي كه بقيه در حال خوردن خورشت فسنجان و برنج بودند او بايد به يك تكه نان و يك تكه گوشت قناعت مي كرد. «يك ماه اول خيلي سخت گذشت.» ولي بعد از ماه اول و ديدن نتيجه اين سختي ها، اراده او قوي تر شد و برايش مسلم شد مي  تواند وزن خود را به وزن عادي برساند. اگرچه آشنايان او را باور نداشتند و فكر مي  كردند به زودي او تسليم غذاها مي  شود. ولي او ادامه داد و ۱۶۰، ۱۴۰، ۱۲۰ اعدادي بودند كه به تدريج روي ترازو نقش مي بستند. ديگر از آن هيكل چاق غيرقابل تحمل خبري نبود و حتي از بيماري  قلبي. ۱۱۰، ۱۰۰، ۹۰ و ۸۴ و تمام. او پس از ۱۸ ماه به وزن دلخواه خودش رسيد و اراده اش را به همه ثابت كرد. او ديگر خروپف نمي  كرد، مي  توانست ده كيلومتر راه برود و هر لباسي را كه دلش بخواهد بر تن كند. با چنان شوقي از اولين بار كه از مغازه لباس خريده حرف مي زد كه بايد بوديد و او را مي  ديديد. آشنايان وقتي او را در خيابان مي  ديدند، باور نمي كردند و فاميل هاي دور پس از مدتي خير ه  شدن در چشمان او، مي  توانستند محمدرضا را تشخيص دهند.
«امروز صبح ۵/۵ از خواب بلند شدم. نماز را خواندم و تا ۹ كارهايم را كردم. ساعت ۹ يك چايي خوردم. ناهار هم اگر بخورم ساعت۲، ۳ دو تكه نان و يك تكه گوشت و اگر ميوه اي هم باشد، شايد عصر يكي دو عدد ميوه بخورم.» اين وضعيت كسي است كه به كمتر از سه بشقاب برنج ودو تا نان  بربري رضايت نمي  داد.
از او مي  پرسيم فكر مي  كردي با آن هيكل بتواني ازدواج كني؟ مي خندد و مي گويد:«اگر شما بوديد به من با آن وضع زن مي داديد؟» او ازدواج كرده است، آن هم با خواهر يكي از كساني كه براي كاهش وزن در برنامه دكتر شركت كرده بود. كاهش وزن حتي باعث ازدواج او هم شده! «همسرم از من هم سخت گيرتر است ورژيم سفت و سختي را رعايت مي كند.» اين يعني اگر خواستيد به خانه آنها برويد حواستان باشد با يك زوج كم غذا روبه رو هستيد. محمدرضا حتي باعث شده بقيه اعضاي خانواده اش يعني خواهرهايش هم وزن خود راكم كنند.
حواستان هم باشد براي امتحان او، مثلا پيشنهاد ندهيد اگر ۱۰۰ ميليون بدهيم چند تا بشقاب زرشك پلو بامرغ مي خوري يا نه؟ چون جواب او«بله» است. تعجب نكنيد. «چند تا بشقاب را مي خورم و ۱۰۰ ميليون را مي گيرم وبعد دوباره وزنم را كم مي كنم! چون الان چند كيلو كمتر يا بيشتر را راحت مي    توانم جبران كنم.»
به او مي  گويم الان ناراحت نيستي نمي تواني آن غذاهاي رنگ و وارنگ را بخوري؟ مي خندد و مي   گويد: «اينقدر رنج و سختي چاق بودن را كشيده ام كه بي   خيال لذت غذاخوردن شوم.»
محمدرضا كه قبلا فعاليتش تنها در خوردن خلاصه مي  شد، الان اينقدر سرش شلوغ است كه از صبح تا نيمه هاي شب مجبور است اين وروآن ور برود و كار كند و تلفن همراهش را جواب دهد و از اين شهر به آن شهر برود. البته تا چند وقت ديگر ممكن است عنوان ركورددار كاهش وزن ايران از او گرفته شود: «يك دختر ۱۹ ساله آمده كه بالاي ۲۰۰ كيلو وزن داشت و الان ۵۰ كيلو كم كرده. او بايد ۱۰۰ كيلوي ديگر كم كند.» اگر اين كار را انجام دهد، اين دختر ركورددار كاهش وزن در دنيا مي شود؛ ركورد جهاني كه الان در دست مردي خارجي با ۱۴۲ كيلوگرم كاهش وزن است.
محمدرضا از ما خداحافظي مي كند و تند و فرز از پله ها پايين مي رود. ما هنوز به عكس روزگار چاقي او نگاه مي  كنيم و مردي كه با اراده اش خيلي چيزها را ثابت كرد.

كارت اعتباري هوشمند از اول مهرماه به ميدان مي آيد
بنزين كارتي، بنزين جيره بندي
طرح آزمايشي كارت هوشمند ۲ سال قبل در شهر زاهدان شروع شد و حالا  قرار است در تهران اجرا شود
كارت هاي هوشمند با ارايه مدرك معتبر وسند، صرفا به دارندگان خودرو تعلق خواهد گرفت و طبق برنامه احتمالا از طريق بانك ها بين مردم توزيع خواهد شد
011157.jpg
پيشنهاد مجلس ششم بود كه براي كنترل مصرف بنزين و كاهش واردات، اين فرآورده در آينده با دو نرخ عرضه شود
عكس: گلناز بهشتي 
سعيده امين 
اشك ها و لبخندها، منظورمان فيلم سينمايي اش نيست. از اول مهرماه قرار است در پمپ هاي بنزين اتفاق هايي بيفتد كه مي  تواند باعث خوشحالي يا رنجش برخي از شهروندان شود به شرطي كه اتفاقي نيفتد و هوشمند كردن پمپ هاي بنزين و در نهايت واقعي كردن قيمت بنزين اجرا شود.
كارت هوشمند همان كارت اعتباري است كه سال هاست در سطح دنيا براي كاهش گردش پول و نقدينگي از آن استفاده مي  شود. اخيرا در ايران نيز چندموسسه مالي اقدام به صدور كارت هاي اعتباري كرده اند تا بخشي از گردش پول را بر عهده بگيرند. وقتي شركت ملي پخش و پالايش با ميلياردها تومان نقل و انتقال پول در جايگاه هاي پمپ بنزين سراسر كشور مواجه شد و از آنجا كه مديران اين شركت برآورد دقيقي از توزيع بنزين توسط جايگاه داران نداشتند، قرار شد تا توزيع بنزين در جايگاه هاي سراسر كشوربا كارت اعتباري صورت گيرد وباز هم قرار شد تا همزمان با توزيع كارت ها، دستگاه هاي ويژه كارتخوان در جايگاه ها نصب و نحوه استفاده از كارت به اطلاع عموم برسد.
مهندس محمد ناصري مدير روابط عمومي شركت پخش و پالايش مي  گويد: «اين كارت ها با ارايه مدرك معتبر وسند، صرفا به دارندگان خودرو تعلق خواهد گرفت و طبق برنامه احتمالا از طريق بانك ها بين مردم توزيع خواهد شد.»
بر اين اساس پيش بيني مي  شود در هر جايگاه حداقل يك پمپ توزيع بنزين به دستگاه كارتخوان مجهز شود تا امكان اعتباري شدن فروش بنزين به خودروهاي عمومي فراهم شود.»
به گفته ناصري شركت ملي پالايش براي طراحي و اجراي اين طرح با چندين بانك معتبر داخلي، كارخانه هاي توليد پمپ توزيع بنزين و شركت هاي كامپيوتري از جمله شركت انفورماتيك ايران همكاري مي  كند.
شركت ملي پالايش طي فراخواني به شركت هاي كامپيوتري آمادگي خود را براي دريافت طرح ها و نظرات پيشنهادي اعلام كرده است.
از قرار معلوم طرح آزمايشي كارت هوشمند از ۲ سال قبل در شهر زاهدان به اجرا گذاشته شده و به دليل موفقيت اين طرح، استاندار سيستان و بلوچستان خواستار عملياتي كردن آن در كل سطح استان شده است.
به هر تقدير بنا به اظهارات مدير روابط عمومي شركت ملي پخش و پالايش، اين طرح در حال نهايي شدن است و اشكالات آن به زودي رفع خواهد شد. از آنجا كه اين طرح بايد در شبكه كامپيوتري به طور گسترده پياده شود، شركت درصدد است كار پروژه را حداكثر تا شهريورماه به اتمام برساند.
جايگاه هاي سرقت 
با يك حساب سرانگشتي مي توان پي برد كه روزانه چه مبالغ عظيمي پول در هر يك از جايگاه هاي توزيع بنزين مبادله مي  شود. ايجاد تدابير امنيتي براي محافظت از اين وجوه همواره يكي ازدغدغه هاي شركت ملي پالايش و پخش بوده است.
مسوولان شركت ملي پالايش و پخش معتقدند كه با اجراي اين طرح پول نقد از گردش درجايگاه هاي بنزين خارج شده و امنيت جايگاه ها تامين مي  شود.
اگر اندكي به اخبار حوادث جرايد توجه كنيد خواهيد ديد كه آمار سرقت از جايگاه هاي پمپ بنزين در كشور درحال افزايش است و جايگاه داران كه مجبورند در روز چند مرتبه مبالغ نقدي را از جايگاه به بانك ها ببرند متحمل هزينه حمل و نقل و محافظت فراواني مي  شوند.
اگر فرض كنيم كه در هر جايگاه روزانه ۱۰۰ هزار ليتر بنزين عرضه شود به عبارتي روزانه برابر با ۸ ميليون پول نقد در جايگاه ها نقل و انتقال مي  شود كه محافظت از آن هزينه بالايي را طلب مي  كند.
قاچاق ممنوع 
قاچاق بنزين امروزه يكي از راه هاي غيرقانوني كسب درآمد براي برخي از افراد محسوب مي شود. به اين ترتيب كه بنزين به صورت متناوب درايستگاه هاي بنزين خريداري شده و پس از تخليه در محلي ديگر به شهرهاي مرزي قاچاق مي  شود. به جهت فقدان يك سيستم هوشمند براي كنترل نحوه توزيع بنزين اين امكان براي شركت ملي پخش و پالايش وجود ندارد كه از قاچاق بنزين جلوگيري كند.
ناصري مي  گويد: «سيستم كامپيوتري در جايگا ه هاي بنزين مي  تواند اطلاعات مورد نياز را در مورد نحوه توزيع فرآورده در اختيار مسوولان شركت قرار دهد و به كار قاچاق بنزين تا حدود زيادي خاتمه بدهد.»
پول كثيف است 
«پول كثيف است.» البته منظور ماهيت پول نيست بلكه خود اسكناس است كه به دليل تماس با انواع آلودگي ها، حامل تعداد زيادي ميكروب و باكتري است. با اين اوصاف اجراي طرح كارت اعتباري بنزين قطعا گردش پول كثيف را در دست افراد كاهش داده و سلامت متقاضيان را به خطر نمي  اندازد.
ناصري به مورد ديگري اشاره مي  كند. او در مورد دغدغه برخي ازمصرف كنندگان براي دريافت بقيه پول بنزين از مسوول پمپ مي  گويد: «غالبا مبلغي كه مصرف كننده براي بنزين مي  پردازد، بيشتر از قيمت واقعي خود بنزين دريافتي است. بسياري از باقي پول خود مي  گذرند اما براي رانندگان خودروهاي عمومي صرف نمي  كند كه براي هر بار مصرف بنزين بقيه پول را دريافت نكنند.»
اينها مزاياي اجراي طرح كارت اعتباري بنزين بود. وقتي به يكي از ۲۷ جايگاه پمپ بنزين دولتي كه مجهز به دستگاه كارت خواني هستند، رفتيم شاهد استقبال جدي از اين كارت ها نبوديم.
مظاهري مدير يكي از جايگاه هاي پمپ بنزين مي  گويد: «روزانه حداكثر ۱۵ نفر از كارت هاي اعتباري استفاده مي  كنند كه علت آن هم عدم فرهنگ سازي استفاده از اين فن آوري است.»
به گفته وي اكثر كساني كه از اين كارت استفاده مي  كنند عموما كارمند بوده و وابسته به ادارات دولتي هستند.
وي معتقد است كه اجراي اين طرح زمان مي  برد چون در وهله اول بايد ذره ذره  مردم را با مزاياي اين كارت ها آشنا كرد.
آغاز جيره بندي 
وقتي روزانه يك ميليون ليتر بنزين در تهران هدر مي  رود بايد هم منتظر جيره بندي بنزين در كشور باشيم. افزايش مصرف بنزين به دليل ايرادات فني، ترافيك سنگين و دقت نكردن در هنگام پر كردن باك اتومبيل، روزانه كشور را با زيان مالي فراواني روبه رو مي  كند.وقتي خبر رسيد كه كارت هاي اعتباري بنزين مي  آيند همه دانستيم كه در نهايت در مصرف اين فرآورده  بايد به قواعد سهميه بندي قايل باشيم. اما ناصري معتقد است كه شركت ملي پخش و پالايش هنوز دستورالعملي را جهت جيره بندي بنزين به شبكه  هاي سراسري هوشمند كامپيوتري وارد نكرده است.
وي البته امكان جيره بندي بنزين را در آينده رد نكرده و مي  گويد: «البته وقتي مصرف بالا مي  رود اين سيستم قادر است كه برنامه سهميه بندي بنزين را نيز به اجرا در بياورد، اما تاكنون چنين تصميمي گرفته نشده است.»
اين پيشنهاد مجلس اگرچه با مخالفت برخي ازنمايندگان روبه رو شد، اما در برنامه چهارم توسعه پيش بيني شد كه در ۵ سال آينده تعرفه بنزين به قيمت واقعي خودش يعني همان ۲۰۰ تومان براي هر ليتر برسد. البته بسياري از كارشناسان امور اقتصادي موافق اين پيشنهاد بودند. ناصري مدير روابط عمومي شركت پخش و پالايش مي گويد: «بدترين و ناعادلانه ترين يارانه ها براي بنزين پرداخت مي شود. در يارانه بنزين ۴۰ درصد اقشار نيازمند، از ۵/۱ درصد يارانه ها بهره مند مي شوند، اين در حالي است كه دهك متمول جامعه كه از قدرت خريد بالاتري برخوردار هستند از ۶۰ درصد يارانه ها استفاده مي كنند.»
يك كالاي دو نرخي 
معاون وزير نفت سال گذشته از ميزان مصرف بنزين در ۷ ماهه گذشته، روزانه به ميزان ۳/۵۶ ميليون ليتر خبرداد، كه معنايش رشد ۷/۱۱ درصدي و افزايش واردات بنزين بود. بعد از اين خبر مجلس ششم كه به بررسي لايحه بودجه سال ۸۳ مشغول بود پيشنهادي را براي كنترل مصرف بنزين و واقعي كردن قيمت ها به تصويب رساند كه بر اساس آن بنزين در آينده اي بسيار نزديك با دو نرخ عرضه مي شد. بر اساس پيشنهاد كميسيون انرژي مجلس، درنيمه اول سال بنزين با نرخ دولتي و در نيمه دوم سال با كارت اعتباري و با انگيزه اصلي دو نرخي كردن (آزاد و دولتي) بنزين به فروش مي رسد به نحوي كه دارندگان كارت هوشمند تنها قادر خواهند بود روزانه مقدار معيني بنزين به نرخ دولتي دريافت كنند.
يعني دارندگان خودروها مقداري بنزين از طريق كارت هاي هوشمند به نرخ دولتي ليتري ۸۰ تومان دريافت مي كنند و براي بقيه نياز خود بايد قيمت تمام شده آن كه را ليتري ۲۰۰ تومان است پرداخت كنند.
يك ميليارد دلار ضرر
حالا كه قرار است بنزين سهميه بندي شود تعجب نكنيد، شايد روزي نوبت به جيره بندي آب هم رسيد. ظاهرا با توجه به مصرف بي  رويه بنزين در كشور، پول و امكانات موجود كفاف تامين بنزين مورد نياز در طول سال را نخواهد داشت.
اگر وارد يك جايگاه فروش بنزين شديد اين بار با دقت بيشتري به نوشته هاي اطراف خود نگاه كنيد. خواهيد ديد كه روي تابلو بزرگي كه در اغلب جايگاه ها نصب شده است اين عبارات به چشم مي  خورد: «مصرف بنزين در سال ۸۳ روزانه ۶۳ ميليون ليتر، توليد داخلي حدود ۳۹ ميليون ليتر، واردات حدود ۲۴ ميليون ليتر، به نظر شما راه حل چيست؟»
با توجه به عبارات بالا و اظهارات مهندس آقايي مدير عامل شركت پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي كه گفته است مابه التفاوت مصرف و توليد بنزين تاكنون با صرف سالا نه يك ميليارد دلار از خارج وارد شده است، چنين به نظر مي رسد كه تامين بنزين مورد نياز خودروها در آينده با بحران مواجه خواهد شد. با توجه به اين رويدادها است كه از نگاه مسوولان ،طراحي برنامه اي براي كنترل مصرف بنزين ضروري به نظر رسيده و پس از تصويب مجلس شركت ملي پالايش و پخش به صرافت افتاد تا كارت هوشمند را از نيمه دوم سال جاري وارد چرخه توزيع بنزين كند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |