شنبه ۲۰ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۳۳
گفت وگو با: ناهيد تاج نيا گوينده قديمي و برگزيده سه دوره جشنواره خبر
ساعت ۱۴، اينجا تهران است...
بدترين خبر، خبر مرگ چند دانشجوي برتر بود كه در جاده خرم آباد كشته شدند و آنقدر اين خبر روي من تاثير بدي گذاشت كه موقع خواندن خبر، گريه مي كردم
011163.jpg
عكس : ساتيار
ليلا درخشان 
وقتي مي گويند: «تنها صداست كه مي ماند» بي دليل نيست. در تمام طول مصاحبه با ناهيد تاج نيا، صدايش كه مي گويد: «ساعت ۱۴، اينجا تهران است صداي جمهوري اسلا مي ايران» در گوشم بود.
حرف ديگري نيست، اين را نوشتم تا هنگام خواندن گفت وگو تجسم كنيد، او مشغول حرف زدن با شماست. كار سختي نيست، فقط به آن صدا فكر كنيد كه مي گويد: «ساعت ۱۴...»
خانم تاج نيا! چه شد كه گوينده شديد؟
شايد بتوانم بگويم كه اين به دوران نوجواني ام برمي گردد، زماني كه محصل بودم، احساس مي كردم صدايم نسبت به همكلاسي هايم بد نيست و هميشه هم از طرف دانش  آموزان و معلمان مورد تشويق قرار مي گرفتم. خوب به خاطر دارم به دليل اين ويژگي صدا، صبح ها قبل از آغاز كلاس، سر صف قرآن را با صوت مي خواندم و مورد تشويق قرار مي گرفتم و حتي به خاطر دارم كه سر كلاس انشا معلم مي گفت: تاج نيا بخواند و شاگردان هم تشويقم مي كردند.
و بعد...؟
تا اينكه يك روز از طرف راديو جوانان به مدرسه ما آمدند و گفتند افراد داوطلب بيايند و امتحان بدهند. هر كس هم كه قبول مي شد، هفته اي يك روز در اين برنامه راديويي حضور مي يافت و برنامه اجرا مي كرد. خوب به خاطر دارم از كل محدوده شميرانات، من از مدرسه اي واقع در قلهك به همراه خانم ديگري از مدرسه مهر كه در محدوده تجريش قرار داشت قبول شديم و اين ابتداي ورودم به راديو بود.
چگونه به راديو سراسري پيوستيد؟
بعد از اينكه مدتي در راديو جوانان بودم، ازدواج كردم و به خاطر شغل همسرم كه نظامي بود، مجبور شدم به گرگان بروم و بعد به دليل علاقه اي كه داشتم ترجيح دادم در راديو تلويزيون اين شهر كار كنم. بعد از يك سال فعاليت در سال ۱۳۴۳ به راديو ايران آمدم.
آيا شما بايد امتحانات متعدد و سختي مي داديد؟
دقيقا،من كه روزي نيم ساعت، به مدت يكسال ونيم برنامه زنده در راديو گرگان اجرا مي كردم، تصورم اين بود كه كار سختي نباشد، ولي بعد ديدم خير، بايد از مراحل سختي عبور كنم تا اينكه بالاخره از سال ۱۳۴۳ شروع به كار كردم و از ابتداي سال ۱۳۵۰به اصفهان رفتم و در راديو اصفهان مشغول به كار شدم. منتهي اين بار تقسيم بندي كردند و قرار شد عده اي فقط كار خبري انجام دهند. از سال ۱۳۵۱ به تهران آمدم. در همين سال بود كه راديو از ميدان ارگ به ساختمان جام جم انتقال يافت.
آن زمان با چه عكس العملي از جانب اطرافيانتان مواجه مي شديد؟
خب آن زمان كه من تازه وارد اين حرفه شده بودم، خيلي از اقوام و آشنايان مي  گفتند، اصلا كار جالبي نيست كه دختر برود در راديو كار كند، البته آنها اصالتا كار كردن دختر را عيب مي دانستند و من خيلي سختي كشيدم و مبارزه كردم تا توانستم پيشرفت كنم.
آنطور كه شنيديم، شما چند سالي در راديو حضور نداشته ايد.
بله، اين موضوع به زمان جنگ بر مي گردد. همانطور كه اشاره كردم به دليل اينكه همسرم نظامي بود و به جبهه اعزام شده بود، من به خاطر مشكلاتي كه داشتم مجبور شدم از كار كناره گيري كنم و با ۱۸ سال سابقه كار و ۱۰سالي كه سازمان به آن افزود، خودم را بازنشسته كردم.
از بازگشت مجددتان بگوييد.
بعد از پايان جنگ، دوباره به كار دعوت شدم و چون ديگر نگران سرپرستي بچه هايم نبودم (بالاخره كسي بود از آنها مراقبت كند) دوباره به كار برگشتم و از آن زمان تاكنون بيشتر روزها در خبر ساعت ۱۴ هستم.
اين حقيقت دارد كه آرم خبري ساعت ۱۴ فقط توسط شما به صورت زنده بيان مي شود؟
نه تمام هفته، بلكه ۵ روز آن توسط بنده اجرا مي شود و اين دو روزي كه نيستم در راديو فرهنگ و استان برنامه اجرا مي كنم.
قبلا در بخش خبرهاي بامدادي و نيمه شب هم فعاليت داشتم، ولي حالا به دليل افزايش سن (با خنده) ترجيح مي دهم فقط ظهرها كار كنم. باور كنيد كار خيلي جدي است و خيلي هم استرس دارد و روي اعصاب تاثير مي گذارد. مثالي بزنم؛ از آنجا كه اغلب همايش ها و سمينارها صبح ها آغاز مي شوند و نزديكي ظهر هم به اتمام مي رسند گاهي خبر آن دير مي رسد و سردبير خبر و گوينده ها تلاش فراواني مي كنند تا خبر به موقع برسد.
خانم تاج نيا براي تهيه يك خبر چه كساني نقش دارند؟
شايد شنونده ها هرگز تصور نكنند كه براي تهيه يك خبر چه تعداد فعال اند، ولي به هر حال سردبير خبر، دبير خبر، خبرنگار و گوينده مدام بايد تلاش كنند تا يك خبر ،خوب روي آنتن برود. ما كه برنامه زنده اجرا مي كنيم فشار روي ما است.
اين سختي ها را چگونه تحمل مي كنيد؟
من چون عاشق كارم هستم، اين سختي ها را به جان مي خرم تا بتوانم به مردمم خدمتي كرده باشم.
تقريبا چند سال است كه كار خبري مي كنيد؟
۳۰ سال. چون از زمان قديم كه برنامه هاي ديگري هم اجرا مي كردم، هميشه خبر هم در كنارش بوده است و هر شيفتي، هر برنامه اي كه اجرا مي كرديم باز هم اجراي خبر داشته ايم.
غير از كار خبر، فعاليت ديگري هم داريد؟
بله، حدود ۴ سال است كه در بخش تفسير خبر راديو مشغول به كار هستم و در حال حاضر در شبكه هاي مختلف، تفاسير خبر و در برخي ساعات اجراي بخش هاي خبري را هم به عهده دارم. همچنين در شبكه جهاني، سال هاست مسووليت اجراي برنامه مجله سياسي -كه به بررسي رويدادهاي هفته مي پردازد- را بر عهده دارم . اين برنامه با حضور كارشناس هايي از وزارتخانه هاي گوناگون در كنار بررسي مسايل روز، به تحليل آن هم مي پردازد، اما فعاليت اصلي من همان خبر ساعت ۱۴ است.
روند تهيه خبرچگونه است؟
در زمان قديم امكانات محدود بود و خبرها بايد تايپ مي شد وكارها خيلي كند بود و زمان بيشتري را به خود اختصاص مي داد. البته گستردگي كار امروز را نداشت، ولي الان سازمان صداوسيما به مدرن ترين دستگاه ها مجهز شده و همپاي كشورهاي پيشرفته دنيا از تكنولوژي مدرن برخوردار است.
مي شود يك مقايسه اي انجام دهيد؟
بله، مثلا يادم است در سفري كه سال ۱۳۵۶ براي ديدن يك شبكه معتبر به آمريكا داشتم، وقتي عظمت دستگاه ها و فعاليت و جنب و جوش آنها را ديدم واقعا گيج شده بودم و آرزو كردم اي كاش اين اتفاق براي ايران هم بيفتد كه خوشبختانه با گذشت زمان، الان همان شرايط در ايران هم مهيا شده است.
چه تفاوتي بين خبرراديويي با تلويزيون وجود دارد؟
چندان فرقي ندارد، البته حيطه كاري شان يكي است، ولي چون تلويزيون همراه با تصوير است، خبرهايش كوتاه تر است، اما در راديو قطعا خبر بايد مفصل تر باشد.
خصوصيات مهم يك مجري چيست؟
به نظرم اولين نكته مهم دارا بودن صداي سالم، نداشتن لهجه و نداشتن خش وصداي تودماغي است. همچنين صدا بايد رسا و دلنشين باشد و بعد از داشتن اين شرايط، گوينده حتما بايد با هوش و باسواد و داراي ذهني پويا باشد. در واقع اين موارد لازم و ملزوم يكديگرند كه اگر گوينده آنها را دارا باشد با ممارست و تمرين و شركت در كلاس هاي آموزشي، پيشرفت هاي لازم را مي كند، اما اگر داراي هريك از اين موارد به تنهايي باشد هم آزاردهنده است و هم مردم خودشان قبول نمي كنند و با انتقادهاي پي در پي اعتراض خود را اعلام مي كنند.
از لحظات سخت و شيرين كار بگوييد.
طي ۳۰ سالي كه در كار خبر هستم خيلي خبرها را خوانده ام كه برايم خاطره انگيز بوده، ولي هميشه يك اصل وجود دارد، خبرهايي كه در كل جامعه شادي برانگيز يا غم انگيز باشد طبيعتاروي گوينده هم اثر گذار است، مثلا در دوران زلزله بم اكثر گوينده ها يك بغضي در گلويشان وجود داشت. ضمن اينكه گوينده بايد قوي باشد تا احساسات زياد روي صدايش تاثير نگذارد.
آيا خاطره اي در اين زمينه داريد...؟
بله مثلا يادم است يك روز كه مشغول خواندن خبر بودم يكي از همكاران كه روي صندلي كنار دست من نشسته بود. ناگهان از روي صندلي افتاد و پاهايش تا نزديكي شانه من آمد و تمام همكاران خنديدند ومن هم شديدا خنده ام گرفت، ولي خوشبختانه توانستم خودم راكنترل كنم و يك جوري سرو ته خبر را به هم بياورم يا مثلا در راديو گرگان روزي كه داشتم برنامه اجرا مي كردم يك مرد بومي با لباس محلي اش وارد استوديو شد و به من كه در حال خواندن خبر بودم گفت: بلند شو( چون بعد ازمن اجرا داشت ) و من چون تا آن لحظه مرد بومي با آن لباس نديده بودم، خنده ام گرفت و با خنده گفتم: پايان بخش خبر.
با چه عكس العملي از سوي مديرتان مواجه شديد؟
مدير راديو به من تذكر داد كه بايد بر روي احساساتم تسلط داشته باشم كه اين براي من درس شد و از آن به بعد سعي كردم احساسات شخصي ام را در هنگام خواندن خبر در صدايم انعكاس ندهم.
آيا اصولا كار خاصي براي حفظ و تقويت صدا انجام مي گيرد؟
صدا تمرينات و پرهيزهاي خاص خودش را دارد. ما از زمان قديم از خوردن ترشي و چيزهايي كه صدا را تحريك مي كند خودداري مي كرديم، حتي يادم است چند سال كه كار نمي كردم با ولع خاصي ناپرهيزي كرده و ترشي مي خوردم، ولي خب براي تقويت صدا يك سري ورزش هايي براي حنجره وجود دارد كه البته ما يك سري تجويزهاي گياهي هم مصرف مي كرديم كه تاثيرش بد نبوده منتهي روي افراد مختلف متفاوت عمل مي كند.
بدترين لحظه براي گوينده خبر چه زماني است؟
زماني است كه به دليل ضيق وقت خبر دير برسد، چون يك خبر را تا گوينده هضم نكند نمي تواند به شنونده انتقال دهد.گوينده بايد بتواند با كلمات بازي كند، چون همه خبر را با يك لحن نمي شود خواند.
تخصص و مهارت گويندگان را چگونه طبقه بندي مي كنند؟
براي تفكيك درجه مهارت گويندگان، مرسوم است كه به درجه يك، دو، سه ، چهار، پنج و ارشد طبقه بندي مي كنند.
شما در كجاي اين طبقه بندي قرار داريد؟
من در اين تفكيك در مقام گوينده ارشد جاي گرفته ام.
معيار اين طبقه بندي چيست؟
عرضه كار خوب، مسلط بودن، احاطه به خبر، مسووليت پذيري، اعتماد به نفس و سابقه.
اگر گوينده در حين خواندن خبر تپق بزند چه پيامدي دارد؟
بستگي به نوع اشتباه دارد، گاهي بعضي اشتبا هات آدم را تا پاي اخراج هم مي برد، چون بعضي اشتبا هات جبران ناپذير هستند. به هر حال به نسبت اشتباه، گوينده مورد مواخذه قرار مي گيرد.
آيا گوينده اختيار دارد در خبر دخل و تصرف كند؟
گوينده همكاري دارد، ولي خودش نمي  تواند متن خبر را دستكاري كند، چون يك چارچوب خاصي وجود دارد، البته  اگر اشتباه، خيلي واضح باشد مي  تواند آن را اصلاح كند.
خانم تاج نيا شنيده ايم كه در سه دوره جشنواره خبر شما مقام اول را كسب كرده ايد، در اين مورد لطفا توضيح دهيد.
بله من در سه دوره جشنواره خبر به لطف خدا درجه برتري را گرفتم كه در سال اول هم در تفسير خبر و هم در خبر راديو به عنوان نفر اول برگزيده شدم، در سال بعد در قسمت تفاسير خبر و امسال هم در بخش بهترين گوينده خبر مقام اول را كسب كردم.
خانم تاج نيا! حالا كمي از خودتان بگوييد.
من اصالتاً تهراني هستم، دو تا بچه دارم، پسرم آرشيتكت است و دخترم الهام صفوي زاده است. همان مجري كه در برنامه هاي مختلف تلويزيوني در شبكه ۵ (به خانه بر مي گرديم) و شبكه جام جم (خانه ما) برنامه اجرا مي  كند و البته من خوشحالم كه يك يادگار از من در سازمان صداوسيما به جا مانده است. چون بالاخره بايد صحنه را واگذار كرد به جوان ترها. اگر حمل بر تعريف نباشد، دخترم يكي از بهترين شاگردانم بوده است. شايد علتش اين است كه از بچگي در محيط هنري همراه من بوده و از ميكروفن ترسي ندارد و براي يك گوينده نترسيدن و تسلط داشتن به نفس، خيلي مهم است.
اشاره به لفظ شاگرد كرديد، آيا تدريس هم مي كنيد؟
من به خاطر سوابق كاري و حيطه كاري ام گاه گاه كه قرار است امتحان بگيرند، جزو هيات داوران حضور مي يابم. در وهله اول نظرمان را در مورد افرادي كه براي امتحان آمده اند مي نويسيم و بعد پس از مشورت، واجدين شرايط انتخاب مي  شوند كه اينها بعد از گزينش و گذشتن از مراحلي، بايد وارد كلاس هايي شوند كه من به دليل مشغله كاري ام زياد نمي توانم براي تدريس در اين كلاس ها اعلام آمادگي كنم، ولي خب تا جايي كه امكان داشته باشد سعي مي كنم تجربيات خودم را به آنها منتقل كنم.
از ماندگاري صدا... بگوييد؟
به نظر من اگر صاحب يك صدا فاكتورهاي اصلي گويندگي را داشته باشد، سال ها در اذهان مي ماند. صدا واقعا تاثيرگذار است. مثلا مرحوم حسين نادري كه از همكاران خوب من بود و صدايي دلنشين داشت، هيچگاه مراسم تشييع جنازه اش را فراموش نمي   كنم. به خاطر دارم بسياري از شنونده ها اشك مي ريختند و مي گفتند حيف از اين صدا...
خانم تاج نيا! بدترين خبري كه در طول دوران كاري تان خوانده ايد چه بوده است؟
اگر از حوادث تاريخي، اجتماعي و ... كه كل اجتماع را متاثر مي كند بگذريم، از نظر خودم بدترين خبر، خبر مرگ چند دانشجوي برتر بود كه در جاده خرم آباد كشته شدند و آنقدر اين خبر روي من تاثير بدي گذاشت كه موقع خواندن خبر، گريه مي كردم. چون چند روز قبلش خودم خبر موفقيتشان را خوانده بودم و يك مورد ديگر هم مرگ مرحوم نادري همكارم بود كه تا دو سه روز قبل از فوتش با هم خبر مي خوانديم.
چرا در طول دوران كاريتان سراغ تلويزيون نرفته ايد؟
چون اولا از همان اوايل كه كارم را در راديو شروع كردم همسرم موافق با كارم در تلويزيون نبود و ضمن اينكه خودم هم غرق در كار راديو بودم و البته فكر مي كنم اگر آدم شناخته نشود، بهتر است، چون مثلا وقتي با دخترم بيرون مي رويم من خيلي راحت هستم در حالي كه همه به او توجه مي كنند.

يك شهروند
ايرانشهر
تهرانشهر
در شهر
درمانگاه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |