شما يك شيشه سس و يك حلب روغن خريده ايد، نيمي از آن رامصرف مي كنيد و بعد با يك شيء خارجي در دو ظرف روبه رو مي شويد و تازه آن موقع است كه مي فهميد مزه بد سس و روغنتان از چه بوده است. وقتي بررسي مي كنيد مي بينيد، شيء درون سس، يك بند انگشت انسان و شيء درون روغن، يك موش بوده است.
تعجب نكنيد. طرح اين موضوع نه براي آغاز داستان يا يك فيلم است. اين خبري است موثق كه پرونده آن در شعبه دوم بازپرسي دادسراي جرايم پزشكي و مواد غذايي رسيدگي مي شود.
دو نفر از شهروندان تهراني پس از مشاهده شيء خارجي درون مواد غذايي به مراكز بهداشتي مراجعه كردند و مواد غذايي گفته شده را تحويل مسوولان دادند.
مسوولان مراكز بهداشتي براي تشخيص اشياي خارجي درون مواد غذايي آنها را در اختيار كارشناسان پزشكي قانوني قرار دادند. آنها پس از بررسي اعلام كردند كه شي ء درون ظرف سس يك بند انگشت انسان و شيءدرون حلب روغن يك موش بوده است.
اكبري بازپرس شعبه دوم دادسراي جرايم پزشكي در اين باره گفت: ظرف سس از نوع شيشه هاي بزرگ بوده و مصرف كننده علي رغم طعم غير طبيعي آن پس از مصرف دو سوم از سس به وجود يك شيء خارجي در آن پي مي برد و اعلام شكايت مي كند.
بازپرس شعبه دوم درباره كشف موش درون حلب روغن گفت: مصرف كنندگان پس از مصرف مقداري از روغن با مشاهده شيء خارجي درون حلب روغن جامد، موضوع را با مراجع بهداشتي مطرح كردند.
با دستور بازپرس، شعبه دوم دادسراي جرايم پزشكي ومواد غذايي تحقيقات خود را در خصوص تشخيص اينكه آيا جسم خارجي درون سس در مرحله چرخه توليد يا توسط افراد مغرض يا خارج از چرخه توليد وارد شيشه سس شده است، ادامه داد. همين طور ماموران با دستور اين بازپرس تحقيقات خود را درباره علت پيدا شدن موش در حلب روغن جامد و مقصر آن آغاز كرده اند.
اكبري در ادامه گفت: پرونده هاي زيادي در اين خصوص وجود دارد، پيدا شدن يك شيء خارجي درون يك شيشه شير پرونده جديدي است كه رسيدگي به آن را آغاز كرده ايم.
ما پرونده هاي زيادي از قبيل پيدا شدن مگس در جعبه شيريني و اشياي متفرقه درون مواد غذايي داريم. شهروندان بايد اين موضوع را به خاطر داشته باشند به جاي اينكه مواد غذايي را به كارخانه آن ببرند، قبل از باز كردن پلمپ آن، به مراكز بهداشتي مراجعه كنند تا مدارك مستند باشد و بتوان در اين مورد اقدام كرد.
محمدعلي جداري فروغي، حقوقدان و وكيل دادگستري در اين باره مي گويد: به طور كلي براي تهيه ، توليد و توزيع مواد غذايي و بهداشتي و مانند آن كه با سلامت انسان ها ارتباط دارد، مقررات و قوانين خاصي وجود دارد كه توسط سازمان هاي بهداشتي، كارخانه ها و مراكزي كه در آنها مواد غذايي تهيه و توليد و بسته بندي مي شود، طبق ضوابط مورد كنترل قرار مي گيرد. اما متاسفانه گاه ملاحظه مي شود كه كارخانجات توليد كننده شرايط بهداشتي را رعايت نمي كنند كه پيدا شدن انگشت انسان در ظرف سس فاجعه اي براي جامعه است و نشان دهنده آن است كه چه بسيار مواد آلوده اي در اين سس وجود داشته كه حالا به بند انگشت رسيده و مساله بسيار متاثركننده است يا وجود موش در روغن نشان دهنده آلودگي محل توليد اين ماده غذايي است و طبق قوانين با اين افراد برخورد مي شود و دادگاه هاي ويژه اي براي رسيدگي به اتهام سازندگان مواد آلوده وجود دارد كه مجازات هايي هم براي آنها در نظر گرفته شده است، اما به نظر من صرف وجود مجازات كافي نيست بلكه بايد از نظر بهداشتي كنترل دقيق تري به كار واحدهاي توليدي اعمال شود تا مواد غذايي هر چه سالم تر به دست مصرف كننده برسد.
جداري فروغي افزود: طبق قانون مربوط به مواد خوردني و آشاميدني و آرايشي و بهداشتي مصوب سا ل۱۳۴۶ با اصلاحات بعدي آن مجازات هايي در نظر گرفته شده است و در ماده يك همين قانون آمده است، فرد مرتكب هر يك از اعمال زير در مواد خوردني و آشاميدني به مجازات محكوم خواهد شد از جمله مخلوط كردن مواد خارجي با جنس به منظور سوء استفاده وفروش و عرضه جنس فاسد يا فروش يا عرضه جنسي كه موعد مصرف آن گذشته باشد و ساختن مواد تقلبي خوردني و آشاميدني. البته در اين قانون نيز نواقصي وجود دارد و به خاطر همين نقص قانون است كه چنين مواردي پيدا مي شود. درگذشته نيز اغلب مشاهده مي شد كه در شيشه هاي نوشابه سوسك پيدا مي شد و حالا در روغن موش پيدا مي شود.
پيگيري هاي ما براي برقراري ارتباط با كارخانه سازنده سس و روغن نباتي مورد نظر در اين گزارش تاكنون به جايي نرسيده است. مطمئن باشيد اگر خبري در اين باره به دستمان رسيد به شما اطلاع خواهيم داد.

بوم.بوم. صداي ترسناكي از آسمان مي آيد. باران تندتر شده است و صاعقه تمام فضاي اتاقت را روشن مي كند و تو نگران مي شوي. با اين حال خيالت راحت است. چاي گرم و كودك چند ماهه ات كه تازه ياد گرفته بگويد «بابا». مي داني كه اين باران و آن رعد و برق آسيبي به تو نمي رساند. مي داني كه اين باران، با تمام شدت و حدتش گذراست و تابستان داغ گول اين حرف ها را نمي خورد.
با اين حال آن دورهاي دور، در شهري كه آخرين ايستگاه تابستان است و تنوره آفتابش شلاقي است بر خانه هايي كه تمام مدت تابستانش كولرهايشان حتي براي چند لحظه هم قطع نمي شوند و در ميان آن خانه هاي خمير شده در زير حرارت وحشتناك آفتاب، خانه اي هست كه كودكي چند ماهه - مثل كودك تو - تازه ياد گرفته بگويد «مامان». مامان اما دست ندارد. او بعد از چهارم تيرماه ديگر نمي تواند اميرعلي را بغل كند و حالا «سحر»مادر اميرعلي به روزهايي مي انديشد كه هر وقت كه اميرعلي به او مامان مي گفت احساس مي كرد كه زندگي روي زمين خاكي براي او بسيار كوچك است. فورا طفل معصوم خود را در بغل مي گرفت وغرق در بوسه مي كرد.
«سحر» گذر عمر، در كنار اميرعلي را حس نمي كرد و بارها گفته بود از آن زمان كه امير كوچولو وارد زندگي ما شده راحت تر مي توان اين زندگي را تحمل كرد.
او بارها به پدر ومادر خود گفته بود زندگي در كنار «ناصر» (شوهرش) برايش غيرقابل تحمل است. سحر مي گفت: «من و ناصر تفاهم نداريم، ناصر مرتب فحش مي دهد و من نمي توانم زورگويي هاي او را تحمل كنم.»
دايم در اين فكر بود كه چگونه مي تواند هم اميرعلي را داشته باشد و هم از اخلاق ناصر درامان باشد!
گاهي اوقات خودكشي را بهترين نسخه و علاج خود تصور مي كرد و با خود مي انديشيد كه چه راهي را انتخاب كند تا زودتر از اين دنيا خلاص شود، ولي هر بار كه به اين نتيجه مي رسيد فكر شيرين زباني هاي اميرعلي او را از اين كار منصرف مي كرد.
زندگي با ناصر هر روز تلخ و تلخ تر مي شد، پدر و مادرش هم نمي دانستند كه چگونه از تجارب خود جهت حل مشكلات آنها استفاده كنند، همين امر باعث شده تا ناصر احساس كند كه آنها در زندگي مشتركشان دخالت مي كنند.
سحر، احساس مي كرد كه زندگي براي او تبديل به جهنم شده و تنها راه خلاصي از اين جهنم را «مرگ» مي دانست!
اكنون ديگر اميرعلي را هم نمي ديد و فقط به اين فكر بود كه چه طوري بايد از اين زندگي به قول خودش نكبت بار خلاص شود.
عاقبت در يكي از شب هايي كه مسابقات فوتبال «جام ملت هاي اروپا» ناصر را سرگرم خود كرده بود با استفاده از قوي ترين ماده آتش زا يعني «تينر» خود را به آتش كشيد.
ابتدا سعي كرد درد سوختن را تحمل كند، ولي پس از چند لحظه با فريادهاي پي در پي، ناصر را به سوي خود فرا خواند.
ناصر براي خاموش كردن شعله هاي آتش با استفاده از آب تلاش كرد تا او را نجات دهد، سپس با كمك ساير همسايگان او را به بيمارستان طالقاني آبادان رساندند ولي به علت كمبود امكانات سوانح و سوختگي بيمارستان، او را به يكي از بيمارستان هاي اهواز منتقل كردند.
پزشك معالج سحر نوع سوختگي او را از نوع درجه۳ و ميزان سوختگي را ۶۰ درصد اعلام كرد و از خانواده سحر خواست تا فقط اميد به معجزه داشته باشند.
او كه ديگر اميدي به زنده ماندن ندارد، اكنون مي انديشد كه خودسوزي پايان زندگي نيست، اينك پزشك معالج او مجبور شده براي جلوگيري از رشد عفونت، هر دو دست سحر را قطع كند.
رئيس مركز مشاوره خانواده آبادان در اين باره مي گويد: بدترين نوع خودكشي كه در دنيا شناخته شده، «خودسوزي» است.
«محمدعلي توكلي» ادامه مي دهد: بسياري از روانشناسان در مورد اين نوع خودكشي هنوز به نتيجه نرسيده اند كه چرا فردي زجرآورترين و فجيع ترين نوع خودكشي را انتخاب مي كند.
در آبادان با توجه به بافت فرهنگي و عشيره اي در برخي خانواده ها، ازدواج هاي «اجباري»، «خون بها»، «گاو به گاو» كردن (يعني يك دختر دادن و يك دختر گرفتن) هنوز رايج است و گاه باعث مي شود تا برخي از خانم ها به اين نتيجه برسند كه خودكشي بهترين گزينه خلاصي از زندگي است.
با توجه به اينكه تاكنون آماري به صورت رسمي در خصوص خودكشي به صورت خودسوزي در آبادان ارايه نشده، اين معضل اجتماعي را نمي توان به صورت آماري بررسي كرد.
يكي از كارشناسان مسايل اجتماعي بهزيستي آبادان درمورد پديده خودكشي و خودسوزي مي  گويد: در سال هاي اخير آسيب هاي اجتماعي در آبادان روند رو به رشدي داشته و اين مساله نگراني هايي را به وجود آورده است.
او معتقد است: بسياري از خانواده ها به دليل اين كه خودكشي را امري ناپسند وحرام مي دانند موارد خودكشي را به كسي يا نهادي اعلام نمي كنند و به همين دليل آمار خودكشي مشخص نيست. وي خواستار تشكيل كميته تحقيقاتي براي بررسي جوانب اين آسيب اجتماعي كه امنيت رواني خانواده ها را نيز به خطر مي اندازد، شد.
طبق آمار غيررسمي سال گذشته ۱۸ مورد خودسوزي كه بيشتر دختران و زنان جوان بودند در آبادان به وقوع پيوسته است.

از شهرك دهكده فرديس كرج خبر مي رسد كه گروهي از اولياي دانش آموزان مدرسه ابتدايي «ايثار» در اين شهرك روز شنبه با حضور در اين مركز آموزشي خواستار عدم تخليه اين مدرسه شدند.
به دنبال طرح دعوي،از سوي شركت خانه وابسته به يكي از نهادهاي حكومتي، حكم تخليه اين مركز آموزشي توسط مراجع قضايي صادر شد و مدرسه ايثار از هفته گذشته در تصرف شركت خانه قرار گرفت. مسوولان آموزش و پرورش كرج در اين باره مي گويند: «اين مدرسه در سال ۱۳۵۸ توسط شركت خانه در اختيار آموزش و پرورش قرار گرفت، اما دست اندركاران اين شركت اين موضوع را تكذيب مي كنند».
اولياي دانش آموزان كه تعداد آنان حدود ۲۰۰ نفر است مي گويند: تخريب اين مركز آموزشي كه تنها مدرسه ابتدايي دخترانه اين منطقه است، موجب سرگرداني فرزندان  آنان خواهد شد.
شماري از اولياي دانش آموزان كه در مقابل مدرسه حضور داشتند خواستار لغو حكم تخليه و ادامه فعاليت اين مركز آموزشي شدند.
«زهرا منفرد» يكي از اولياي دانش آموزان در اين باره مي گويد: در صورت تخريب اين مدرسه، دانش آموزان ناچار بايد از مدارس دولتي و غيرانتفاعي مناطق همجوار كه در فاصله زيادي از محل سكونت آنان قرار دارد استفاده كنند.
استفاده دانش آموزان از اين مدارس علاوه بر ايجاد نگراني در خانواده ها به دليل بعد مسافت، هزينه هايي را نيز به آنان تحميل مي كند.
محروميت دانش آموزان در استفاده از اين مدرسه، با توجه به نياز ساكنان منطقه كه اغلب از درآمد محدودي نيز برخوردار هستند، منطقي به نظر نمي رسد.
«زهرا زارع» يكي ديگر از اوليا مي گويد: تخريب اين مدرسه بلاتكليفي و سرگرداني ۶۵۰ دانش آموز دختر مقطع ابتدايي را به دنبال خواهد داشت.
وي ارزش افزوده ملك مذكور را تنها انگيزه تخليه اين فضاي آموزشي توسط شركت خانه عنوان كرد.
زارع مي گويد: سازمان مسكن و شهرسازي در غرب فرديس كرج، اقدام به احداث مجتمع هاي صدها واحدي مانند «سروناز»، «آسمان» و «مسكن جوانان» كرد اما فضاي آموزشي آن را تامين نكرد كه باعث شد در اين منطقه تراكم آموزشي بالا به وجود آيد.
«علي همايوني» مسوول انجمن اوليا و مربيان دبستان ايثار نيز در جريان تجمع مي گويد: هم اكنون اولياي دانش آموزان اين مدرسه براي ثبت نام فرزندان خود در سال تحصيلي جديد بلاتكليف مانده اند و همين امر رسيدگي فوري مسوولان مربوطه را ضروري مي سازد.
اكبر ميرزايي، مسوول اداره حقوقي و املاك آموزش و پرورش ناحيه كرج نيز در اين باره مي گويد: ازشركت خانه كه زير مجموعه تلقي مي شود، انتظار نمي رفت كه اقدام به طرح دعوي در مراجع قضايي براي تخليه مدرسه ياد شده كند.
هم اكنون مدارك و مستندات لازم براي لغو حكم مذكور به مراجع قضايي ارسال شده است و تلاش در اين زمينه همچنان ادامه دارد.
تخليه و تخريب اين مركز آموزشي كه تنها مدرسه ابتدايي دخترانه اين منطقه است، مشكلات عديده اي را براي خانواده ها فراهم خواهد كرد.
«محمدعلي احتياطي» مدير عامل شركت «خانه» در اين باره مي گويد: اين شركت در سال ۱۳۵۸ سه دستگاه ويلاي مسكوني را در اختيار انجمن «مالكان شهرك خانه كرج» به مدت دو سال قرار داد و اين انجمن، ملك مذكور را در اختيار آموزش و پرورش قرار داد.
او مي گويد: در سال ۱۳۶۵ شركت خانه شروع به ساخت يك مدرسه در نزديكي شهرك دهكده كرد كه كار ساخت آن چهار سال طول كشيد و قرارشد پس از تحويل آن، سه ويلا كه به صورت موقت در اختيار آموزش و پرورش قرار گرفته بود، برگردانده شود.
مدير عامل شركت خانه همچنين معتقد است كه در سال ۱۳۶۹ گروهي مدرسه را به تصرف خود درآوردند و آموزش و پرورش نيز از تحويل ملك خودداري كرد كه با گذشت چندين سال از طريق حقوقي اين املاك به اين شركت برگردانده شد.
ويلاها كاربري آموزشي ندارند و از استحكام لازم برخوردار نيستند اما مدرسه اي كه شركت خانه آن را احداث كرد، ويژگي يك فضاي آموزشي را دارد.
اعتراض اولياي دانش آموزان مدرسه ابتدايي ايثار در شهرك «دهكده» فرديس كه با درگيري كلامي طرفين همراه بود ،خوشبختانه منجر به درگيري فيزيكي نشد.

شما مردي ۶۵ ساله هستيد. شغلتان آزاد است و هيچ ميانه خوبي با شغل مسافركشي نداريد. يك روز صبح كه از مراسم دعاخواني برمي گرديد، دو جوان كه از شدت درد روي پاي خود بند نيستند، سوار خودروتان مي كنيد تا آنها را به بيمارستان برسانيد. اما اين دو جوان مدام شما را از اين خيابان به آن خيابان مي كشانند و عاقبت به جاي تشكر و قدرداني با تهديد قمه ، دار و ندارتان را با خود مي برند و بدتر از همه اينكه تمام مدارك اتومبيلتان را به زور از شما مي گيرند و با خود مي برند و شما با اين دلسوزي به جاي ثواب، كباب مي شويد. تازه در مقابل اين لطف بزرگي كه درحقتان انجام داده اند تقاضاي ۵۰هزار تومان پول نقد مي كنند تا مدارك را به شما بازگردانند. آنچه كه خوانديد ماجراي تلخي است كه براي يكي از شهروندان تهراني اتفاق افتاده است. روز جمعه ۱۹ تيرماه سال جاري «سيد علي ميرآفتاب ۶۴ ساله» دو جوان را كه ظاهرا بيمار به نظر مي رسيدند به عنوان مسافر سوار اتومبيلش كرد تا به بيمارستان برساند.
مسافرها پس از طي مسافتي از راننده خواستند تا آنها را به شهرك اميد برساند. پس از طي مسافتي در يك مسير خلوت جواني كه روي صندلي جلو نشسته بود با تهديد قمه ، پيرمرد را مجبور كرد كنار خيابان توقف كند. آنها دست راننده را بسته و درصندوق عقب اتومبيل سوار كردند. پس از دو سه ساعت در شهركي خارج از شهر (انتهاي اتوبان بابايي در محدوده آبعلي) «علي» را از صندوق عقب خودرو بيرون مي آورند. آنها در مقابل پس دادن مدارك از او مي خواهند ۵۰ هزار تومان پول نقد، ساعت۱۰ روز شنبه به محل مورد نظر ببرد.

تا حالا بر روي سي وسه پل قدم زده ايد؟ روي پله هاي پل خواجو نشسته ايد؟ فكر كنم ديگر به چهل ستون رفته باشيد؟ اگر نه عالي قاپو را كه ديده ايد؟بي شك بارها مجذوب زيبايي هاي كليساي وانك شده ايد؟ فكر نكنم به حسين آباد نرفته باشيد؟ بالاي آبشار دربند چه طور؟ از آنجا به پايين نگاه كرده اي؟ افتاده اي؟ مرده اي؟
اگر اين اتفاق برايت نيفتاده است، پس خبري بخوان از كسي كه اين اتفاق ها را تجربه كرده.
دختري ۱۶ ساله ، اهل خميني شهر به علت سقوط از آبشار دربند اصفهان جان خود را از دست داد.اين دختر جوان كه به همراه خانواده اش براي تفريح به آبشار دربند رفته بود در حال تماشاي آبشار ناگهان تعادل خود را از دست داد و سقوط كرد.
جسد اين دختر ۱۶ ساله توسط يكي از دامداران محلي ا ز  آب گرفته و به پزشكي قانوني منتقل شد.

شما اضافه وزن داريد؟ قبل از اينكه هركاري انجام بدهيد و درگير رژيم هاي سخت غذايي شويد يا قرص هاي لاغري بخوريد، يك آزمايش بدهيد. شما با يك عمل ساده، با يك تير دو نشان بزنيد. هم غده اي را از بدن تان خارج كنيد وهم به سرعت كاهش وزن پيدا كنيد. حالا خبري بخوانيد ازعملي كه موجب شد فردي حدود ۹كيلو گرم وزن كم كند.
در يك عمل جراحي غده اي به وزن ۹ كيلو و۷۰ گرم از شكم دختري ۲۳ ساله در بيمارستان شريعتي فسا بيرون آورده شد. بد نيست بدانيد اين بيمار از يك سال پيش در ناحيه شكم احساس درد مي كرد. پزشكان علت به وجود آمدن اين توده را اعلام نكرده اند.

صاعقه هاي مرگبار
وقوع ۱۴۹ مورد صاعقه طي يك هفته گذشته در شهرها و استان هاي مختلف چين ۲۲ كشته و ۵۶ مجروح بر جاي گذاشت.
موارد زيادي از اين صاعقه ها در روزهاي گذشته در استان «گوي جو» در جنوب غرب چين رخ داده است. بيشتر قربانيان اين حوادث كشاورزان و روستاييان بوده اند.
مقام هاي استان ياد شده خاطرنشان كردند: كشاورزان و روستاييان فاقد دانش كافي براي پيشگيري از صاعقه زدگي بوده و به همين سبب قربانيان اصلي اين حوادث نيز كشاورزان هستند.
دولت محلي از تمامي ادارات و ارگان هاي ذي ربط خواسته است كه تدابير موثري براي پيشگيري از رويدادهاي مشابه آغاز كرده و سرمايه گذاري را براي نصب تجهيزات ايمني در روستاها افزايش دهند.
دردسري به اسم كوسه 
موج سواري در تابستان در سواحل استراليا واقعا لذت بخش است، البته به شرطي كه گير كوسه ها نيفتيد.
دو كوسه با حمله به يك موج سوار در ساحل غربي استراليا، وي را كشتند.
اين موج سوار درحال موج سواري دررودخانه مارگارت، ۱۲۴ مايلي جنوب غرب استراليا بود. اين كوسه ها، پاها و بدن اين موج سوار را گاز گرفته اند. به گفته يكي از شاهدان نوجواني كه اين قرباني را از آب بيرون كشيد، اين كوسه به بزرگي يك خودرو بوده است.
مقامات استراليا در حال بررسي اين موضوع هستند كه آيا دو كوسه در اين واقعه مشاركت داشته اند يا خير؟
به گفته سخنگوي شيلات استراليا به نظر مي رسد دو كوسه در اين حمله شركت داشته اند.
لوييس هرناند و بوستامانت 
مقام ها و آژانس هاي ضد مواد مخدر كلمبيا، در پي استرداد يكي از بزرگترين قاچاقچيان جهان كه هفته گذشته هنگام سفر به مكزيك دستگير شده، هستند. «لوييس هرناندو بوستامانت» رئيس يك كارتل كه تا كنون۱۰ميليارد دلار كوكائين را به آمريكا قاچاق كرده، دوم ماه جاري ميلادي توسط مقام هاي كوبايي هنگام سفر به مكزيك دستگير شده است. دادستان هاي كوبايي در نظر دارند «بوستامانت» را به اتهام مسافرت با اسناد جعلي محاكمه كنند؛ اقدامي كه استرداد وي را به تاخير مي اندازد. دولت كوبا هنوز اظهارنظري دراين رابطه نداشته است. «بوستامانت» يكي از سه رهبر اين كارتل قاچاق است كه اوايل دهه ۹۰ حدود۶۰ درصد از كوكائين قاچاق شده به آمريكا را بر عهده داشته است. آمريكا براي دستگيري وي، ۵ ميليون دلار جايزه گذاشته بود. مقام هاي كلمبيايي مي گويند كه «بوستامانت» مسوول ارسال نيمي از اين كوكائين ها از كلمبيا به آمريكاست.
جريمه ۸۰۰ هزار توماني
كاملا حق با شماست. ما هم از خواندن اين خبر شوكه شديم. اميدواريم كه رانندگان ما هم با خواندن اين خبر (البته نه همه آنها) كمي بيشتر رعايت ادب و نزاكت را بكنند. يك راننده در ايتاليا كه خطاب به مسوول پاركينگ اين كشور در رم گفت: «توهيچ كسي نيستي!» با جريمه سنگيني مواجه شده است. ماجرا از اين قرار است كه بحث و دعوا با مسوول پاركينگ بر سر فضاي مورد نياز براي يك راننده در شهر رم كه به دنبال جاي پارك براي اتومبيل خود بود، به جريمه اي بالغ بر ۸۰۰ يورو براي صاحب اين اتومبيل منجر شد. دادگاه مسوول رسيدگي به اين موضوع عبارت «تو هيچ كس نيستي!» را كه به وسيله راننده وخطاب به مسوول پاركينگ گفته شده بود، همچون عبارت «تو يك آدم بي كفايت هستي» تلقي كرد و آن را چون يك عبارت ناسزاگونه عنوان كرد. براساس قوانين ايتاليا، جريمه فحاشي و ناسزا گفتن مي تواند تا حدود ۱۰۰۰ يورو باشد. اگر شما را به خاطر گفتن اين جمله ۸۰۰ هزار تومان جريمه كنند، چه كار مي كنيد؟!
ركوردداري آمريكا
جديدترين آمار نشان مي دهد، حدود ۹ ميليون نفر (۱۴ صدم درصد از مردم جهان) در زندان ها، بازداشتگاه ها يا مراكز اصلاح و تربيت به سرمي برند. در اين ميان آمريكا با ۲ ميليون و ۵۰۰ هزار زنداني بيشترينآمار را دارد. طي ۵ سال گذشته جمعيت زندانيان در جهان يك ميليون نفر افزايش يافته است. در همين حال هر سال حدود ۲۰۰ ميليون جرم در جهان روي مي  دهد كه از ميان هر ۲۵ جرم به طور تقريبي يكي به زنداني شدن مجرم منجر مي شود.
آمريكا ۲ميليون و ۵۰۰ هزار زنداني دارد كه از هر ۱۰۰ هزار نفر آمريكايي حدود ۷۰۱ نفر در زندان به سر مي برند. به گزارش وزارت اطلاعات آمريكا، آمار سرقت در سال اخير نسبت به سال قبل از آن ۱۹ درصد كاهش يافته ، اما به علت رشد جرايم سنگين تر، آمار زندانيان در آمريكا افزايش يافته است.

سارق قاتل در عسلويه 
سارقي دو نفر را در يزد كشت، در عسلويه گرفتار شد. اگر باور نمي كنيد؟ خبري بخوانيد تا با ما هم عقيده شويد.
ماموران انتظامي بوشهر فردي را به اتهام قتل دستگير كردند. او متهم است دو نفر را در يزد با ضربات چاقو به قتل رسانده است. ماجرا از اين قرار بود كه چندي پيش در شهرستان يزد دو فقره قتل كه در آن اموال مقتولان به سرقت رفته بود اتفاق افتاد كه كارآگاهان با انجام تحقيقات گسترده، ردپاي قاتل را در روستاي «نخل تقي» عسلويه پيدا كرده و با استفاده از شگردهاي پليسي متهم را دستگير كردند. جالب است بدانيد متهم در ابتدا منكر هرگونه قتلي شد اما در آخر اعتراف كرد ۷ نفر ديگر با او در اين ماجرا همدست بوده اند. قابل توجه قاتلان عزيز: از اين به بعد هر قتلي را كه انجام داديد خودتان به نزديكترين كلانتري اطلاع بدهيد. مطمئن باشيد اين طور دستگير شدن بهتر است.
جاذبه  توريستي عمان 
فكر مي كنيد بيشترين جاذبه توريستي عمان چه باشد؟ ساختمان هايش؟ شايد هم مراكز عرضه لوازم صوتي اش؟ اشتباه كرديد پرجاذبه ترين منظره مورد بررسي توريست هاي اين كشور عبور و مرور قايق هاي حامل چاي، سيگار و لباس قاچاق از عمان است. جالب است بدانيد كه قايق هاي حامل اجناس قاچاق در تنگه هرمز كه حد فاصل خليج فارس و درياي عمان است و ۱۵ درصد انتقال نفت جهان در آنجا صورت مي گيرد سرعت خود را افزايش مي دهند.
بد نيست بدانيد طبق آمارگيري انجام شده تجارت دام و سيگار در اين منطقه يكي از مهمترين فعاليت هاي تجاري محلي عمان محسوب مي شود به طوري كه اين تجارت بيش از نصف اقتصاد اين منطقه را در بر مي گيرد.
۳۰ درصدشان معتادند
بر اساس داده هاي آماري پزشكي، ۳۰ درصد از رانندگان شاغل در بخش حمل و نقل برون شهري كشور معتاد هستند. اين آمار از طريق مجاري قابل اطمينان پزشكي استخراج شده است.
بر اساس اين آمار، ۱۰ درصد رانندگان به طور قطع يكي از انواع مواد مخدر را به طور مداوم مصرف مي كنند و بر اساس مقررات راهنمايي و رانندگي، شركت هاي مسافربري بايد از به كارگيري رانندگاني كه معتاد هستند خودداري كنند. در چارچوب ضوابط جاري در صورت بروز سوانح رانندگي شركت هاي حمل و نقل مسافربري به دليل به كارگيري راننده معتاد مسوول هستند. رئيس پليس راه نيروي انتظامي كشور در اين باره گفت: تشكل هاي صنفي بايد نهايت دقت را در ثبت ساعت ها از مبدا تا مقصد داشته باشند چرا كه شركت هاي حمل ونقل در قبال هر مسافر از مبدا تا مقصد، مسوول هستند.
با شناسنامه ديگران 
تجديد فراش آقايان دور از چشم زنانشان چيز تازه اي نيست، اما با شناسنامه شخصي ديگر، زن گرفتن از آن كار هاست. مردي در يكي از روستاهاي مياندوآب با سوءاستفاده از شناسنامه برادرش به ازدواج مجدد اقدام كرد كه برادر بي خبر پس از اطلاع از جريان عقد، زندگي با زن عقد شده را خواستار شد. يك وكيل دادگستري در بررسي ابعاد حقوقي اين ماجرا گفت: اگر مرد سوءاستفاده كننده از شناسنامه برادرش به جعل مادي و قلب حقيقي اقدام كرده باشد، عمل وي از مصاديق ارتكاب جرم، جعل و تزوير محسوب مي شود و متهم برابر ماده ۵۳۳ قانون مجازات اسلامي علاوه بر جبران خسارات وارده، به حبس از ۶ماه تا ۳ سال و يا ۲۸ ميليون ريال جزاي نقدي محكوم خواهد شد. در اين مورد، متهم علاوه بر اينكه از شناسنامه برادرش استفاده كرده، زن دوم نيز اختيار كرده است كه به استناد ماده ۱۷ قانون حمايت خانواده مصوب ۱۳۵۳، مرتكب به لحاظ عدم رعايت حقوق زن اول به ۶ ماه تا يك سال حبس محكوم مي شود.
آقاي وكيل قلابي بود
زن اغفال شده به همراه يك وكيل قلابي با شكايت همسرش مبني بر خروج وي از خانه، در فرودگاه دستگير شد. ماجرا بدين قرار است كه مردي به خاطر خروج همسرش از خانه و رفتن به مسافرت شكايت كرده بود كه طي تحقيقات معلوم شد اين خانم به همراه آقايي كه خود را وكيل معرفي كرده بود به كيش رفته اند. اين خانم و همسرش در دادگاه خانواده پرونده داشته و در راهروي دادگاه با فرد مذكور آشنا شده بود. اين زن هنگام بازگشت از كيش به همراه فردي كه مدعي بود وكيل است به خاطر عدم رعايت حجاب اسلامي توسط ماموران دستگير و سپس معلوم شد اين فرد همان خانمي است كه همسر وي از او شكايت كرده است. پس از انجام تحقيقات معلوم شد كه مرد به دروغ خود را وكيل معرفي كرده و زن را اغفال كرده است، بنابراين پس از چند بار احضار اين فرد، هر دو در دادسراي فرودگاه حاضر شده و پس از دفاع از خود براي فردي كه خود را وكيل جا زده بود، قرار كفالت ۳۰ ميليون ريالي صادر شد.