محمد البرادعي، رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي، روزسه شنبه هفته گذشته، به قصد ديداري ۳ روزه از اسرائيل، وارد فلسطين اشغالي شد، تا درباره برنامه هاي هسته اي اسرائيل با مقامات اين رژيم به گفتگو بپردازد.
اين دومين سفر البرادعي بعد از سال ۱۹۹۸ به اسرائيل محسوب مي شود. پيشتر اعلام شده بود كه البرادعي در اين سفر در نظر دارد، اسرائيل را براي صرف نظركردن از برنامه هاي هسته اي خود، متقاعد كند. البرادعي قصد داشت در ملاقات با مقامات برجسته اسرائيلي همانند آريل شارون، نخست وزير و سيلوان شالوم وزير امور خارجه اسرائيل مفهوم خاورميانه عاري از تسليحات هسته اي را به آنان تفهيم كند.
اما پيش از سفر وي، آريل شارون اعلام كرده بود كه هيچ تغييري در سياست اين رژيم ايجاد نخواهد شد و اين رژيم به سياست «ابهام هسته اي» خود ادامه خواهد داد. شارون با صراحت گفته بود: «نمي دانم البرادعي اصلا براي چه بايد به اسرائيل بيايد.»
البرادعي در اين سفر با نخست وزير، رئيس كميسيون انرژي اتمي، كارشناسان وسياستمداران رژيم صهيونيستي ديدار و گفتگو كرد. اما تنها كسي كه نتوانست با وي ملاقات داشته باشد، «موردخاي وانونو» بود. او همان كسي است كه در سال ۱۹۸۶ ميلادي فاش ساخت كه در راكتور «ديمونا» براي ساختن سلاحهاي اتمي، پلوتونيم توليد مي شود. زماني كه «وانونو» در ماه آوريل گذشته پس از ۱۸ سال از زندان آزاد شد، خواستار آن شد كه اسرائيل درهاي «ديمونا» را به روي بازرسان آژانس بگشايد.
وي گفته بود: پيام امروز من اين است كه راكتور «ديمونا» را براي بازرسي ها بگشاييد و محمد البرادعي را دعوت كنيد كه اين امر را به مرحله اجرا درآورد. اما در هر حال «وانونو» كه پس از دوره مجازات و زندان خود، هنوز ممنوع الخروج است، اجازه ديدار با البرادعي را نداشت.
كارشناسان و تحليلگران مسائل سياسي و هسته اي معتقدند كه برنامه هسته اي اسرائيل براساس دكترين «ابهام هسته اي» تنظيم شده است؛ سياستي كه به موجب آن در اختيار داشتن سلاح هاي هسته اي نه تاييد و نه تكذيب مي شود. اسرائيل از زمان تشكيل آژانس انرژي اتمي، عضو اين سازمان بوده است. اما با اين حال راكتور «ديمونا» براي بازرسان آژانس انرژي اتمي غيرقابل دسترس است و بازرسان تنها مي توانند راكتور تحقيقاتي «نا هال سورك» را مورد بازرسي قرار دهند. اين در حالي است كه «يووال اشتاينيتس» عضو حزب ليكود و رئيس كميسيون خارجي كنيسه در گفتگويي با راديو اسرائيل با بيان اين مطلب كه البرادعي هميشه يك دوست خوب براي اسرائيل بوده است ادعا كرد: «اسرائيل يك عضو بسيار قابل اطمينان و مي توانم بگويم يك عضو درجه يك آژانس انرژي اتمي است و البرادعي همانند يك دوست نزد ما مي آيد. وي هرگز برخورد تهاجمي عليه اسرائيل نداشته است. او به عنوان يك دوست به اينجا مي آيد و به عنوان يك دوست خواهد رفت.» از نظر «اشتاينيتس» خواست البرادعي مبني بر يك خاورميانه عاري از سلاح اتمي به هيچ وجه به معناي ضديت با اسرائيل نيست. وي مي گويد: «آنچه البرادعي بيان مي كند، چيزي چندان دور از حرف هاي رامسفلد، وزير دفاع آمريكا و يا جك استراو، وزير امور خارجه انگليس نيست كه مي گويند، اسرائيل كشوري مستقل است و مي تواند سياستش را به طور مستقل تعيين كند. اسرائيل تاكنون هرگز، حتي در يك مورد هم قراردادها و تعهداتش در قبال آژانس را نقض نكرده است.»
اما در مقابل اين ادعا، كارشناسان بين المللي معتقدند كه اسرائيل حدود دويست كلاهك هسته اي در اختيار دارد كه اين مقدار براساس مقدار پلوتونيمي است كه راكتورهاي اسرائيل توان توليد آن را دارا هستند.
از طرفي «شيمون پرز»، وزير امور خارجه پيشين اسرائيل در مصاحبه اي با شبكه بي بي سي، سياست اتمي اين رژيم را چنين توجيه مي كند: « اگر كسي بخواهد تو را بكشد و توهم براي نجات جانت او را فريب دهي، ديگر نمي توان اين رفتار را امري غيراخلاقي خواند. اگر ما دشمناني نمي داشتيم، نيازي به فريب دادن و ترساندن كسي هم در ميان نمي بود.»
در مقابل، روزنامه لبناني ديلي استار با اشاره به سفر محمد البرادعي به اسرائيل مي نويسد: «اسرائيل فكر مي كند با در اختيار داشتن سلاح هسته اي به تنهايي قادر به تامين امنيت خود است درحالي كه امنيت موثر واقعي در گرو احساس امنيت همه كشورهاي منطقه به ويژه همسايگان اسرائيل است.»
اين روزنامه لبناني در ادامه مي نويسد: «وقتي براساس برآوردهاي كارشناسان بين المللي، اسرائيل دويست كلاهك هسته اي در اختيار دارد، احساس امنيت در منطقه واقعا دشوار است» .به علاوه تلاش هماهنگ آمريكا و اسرائيل براي قبولاندن اين مساله كه ايران درصدد كسب سلاح هاي هسته اي است بي شك معياري دوگانه و يكي از ريشه هاي آمريكا ستيزي و دشمني با اسرائيل در منطقه است.»
ديلي استار با بيان اينكه در معادله هسته اي، چرا اسرائيل مي تواند سلاح هسته اي داشته باشد، اما ايران و ديگران نمي توانند و با اشاره به گفته جك استراو، وزير امور خارجه انگليس مبني بر اينكه بمب هسته اي براي دفاع اسرائيل لازم است، مي نويسد: «براين مبنا هر كشوري كه احساس ناامني مي كند، مي تواند و حق دارد به سلاح هسته اي مجهز شود.»
«جرالد اشتاينبرگ» كارشناس مركز امور عمومي در بيت المقدس، در سرمقاله روزنامه اسرائيلي «هاآرتص» مي نويسد:«تهديد عليه اسرائيل از پنج دهه پيش تاكنون كاسته نشده است و تنفر از اسرائيل در جهان اسلام و در ميان دنياي عرب همچنان شدت دارد.» وي همچنين در اين مقاله مي نويسد: «توجه به اسرائيل ممكن است انتقاداتي كه آژانس بين المللي انرژي اتمي را متهم مي كند كه بمب هاي اتمي اسرائيل را ناديده گرفته اما ايران را به خاطر برنامه هاي هسته ايش تحت فشار قرارداده كاهش دهد.» اشتاينبرگ مي نويسد: « اين سفر از نظر سياسي توجيه فشار بر ايران را براي البرادعي آسانتر خواهد كرد.»
كارشناسان هم معتقدند ماموريت البرادعي بيشتر يك ژست سياسي است تا كشورهاي عربي را متقاعد كند كه همانگونه كه آژانس در مورد ايران نگران است در مورد اسرائيل نيز نگران است و اين در حالي است كه اسرائيل قصد دارد از اين سفر به عنوان فرصتي براي فشار بر نظام جمهوري اسلامي ايران، استفاده نمايد.
يك ديپلمات نزديك به آژانس بين المللي انرژي اتمي مي گويد:« هيچ علامتي، دال بر تغيير سياست اسرائيل وجود ندارد البرادعي قادر نخواهد بود اسرائيل را واداركند كه از اين سياست دست بردارد. سياستي كه سالها به خاطر نگراني از تحريك مسابقه تسليحاتي در اين منطقه به آن ادامه داده است.»
اسرائيل به ظاهر موافق منطقه اي عاري از سلاح هاي هسته اي است به شرط اين كه نخست كشورهاي منطقه به ويژه كشورهاي عربي، با اين رژيم از در صلح وارد شوند و توليد سلاحهاي شيميايي و ميكروبي خود را متوقف كنند.به نظر مي رسد البرادعي نيز با دولت اسرائيل تفاهم داشته باشد.وي در كنفرانس ماه آوريل قاهره به خاطر «موضع غيرعقلاني و غيرواقع بينانه» دولتهاي عربي، آنها را مورد انتقاد قرار داد. وي گفته بود: تا زماني كه صلحي كامل در خاورميانه برقرار نشود، اسرائيل نمي تواند از سلاحهاي كشتار جمعي صرف نظر كند. اين در حالي است كه اين مقام مسئول، با وجود آشكاربودن فعاليت هسته اي ايران و بازرسي هاي متعدد بازرسان آژانس بين المللي
انرژي اتمي از تاسيسات هسته اي كشورمان موضعي نه چندان دوستانه داشته و بارها ايران را متهم به آشكار نبودن فعاليت هاي هسته اي نموده است.
ناظران و تحليلگران بين المللي، سياست اسرائيل را، سياستي چند پهلو ارزيابي مي كنند و معتقدند، اصل «ترساندن حريف» يكي از اصول سياست خارجي اين رژيم است.
«رويون پداتسور»، مدرس تحقيقات استراتژيك دانشگاه تل آويو با يادآوري جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ ميلادي، مي گويد: «صدام حسين به سوي اسرائيل موشك پرتاب كرد، در صورتي كه او با در اختيار داشتن سلاحهاي شيميايي هرگز از آنها استفاده نكرد. هنگامي كه داماد صدام به اردن گريخت، از او پرسيده شد: چرا از سلاحهاي شيميايي استفاده نكرده ايد؟ وي با صراحت پاسخ داد: ما از انتقام اسرائيل از طريق سلاحهاي هسته اي مي ترسيديم.»
با اين تفاسير، اكنون فشارهاي بين المللي بر اسرائيل نيز افزايش يافته است. پس از سرنگوني صدام حسين و سپس چشم پوشي ليبي از توليد سلاحهاي كشتار جمعي اينك نوبت به اسرائيل رسيده تا در دادگاه افكار عمومي مورد محاكمه قرار گيرد.
مدرس تحقيقات استراتژيك دانشگاه تل آويو بر اين باور است كه اسرائيل اينك از يك شانس بزرگ تاريخي بهره مند است.«رويون پداتسور» مي گويد: «ما مي توانيم از اين فرصت بزرگ تاريخي استفاده كرده و با ايالات متحده به توافق برسيم، تا موقعيت خود را تغيير داده و رسما به يك قدرت هسته اي تبديل شويم. اما بايد بهاي اين كار را نيز بپردازيم.» وي بهاي اين امر را از يكسو در حل مناقشه با فلسطيني ها و تحويل دادن تمامي اراضي اشغالي و از سوي ديگر، امضاي قرارداد منع توليد مواد اتمي مورد استفاده براي اهداف تسليحاتي مي داند.
مصطفي خادميان