چهارشنبه ۲۴ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۳۷
گفت وگو با اردشير اروجي، مديركل برنامه ريزي و آمار و اطلاعات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري
بعد فراموش شده ميراث
010971.jpg
زيور موسوي
حوزه ميراث فرهنگي جزو بخش هايي است كه در سه برنامه توسعه كمرنگ ديده شده است و شايد اين موضوع عاملي بوده كه تصور مردم از ميراث فرهنگي چندان روشن نباشد. اين در حالي است كه ظرفيت هاي بخش ميراث فرهنگي در حوزه كلان و در سطوح مختلف محلي، شهرستاني، استاني، منطقه اي و بين المللي از قابليت هاي بهره برداري فراوان برخوردار است. درباره وضعيت بخش ميراث فرهنگي در برنامه چهارم توسعه با اردشير اروجي مديركل برنامه ريزي و آمار و اطلاعات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري گفت وگويي صورت گرفته كه درپي مي آيد:
وضعيت بخش ميراث فرهنگي را در برنامه هاي قبلي توسعه چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- ما سه برنامه اول، دوم و سوم توسعه را پشت سر گذاشته ايم و در حال حاضر در سال هاي آخر برنامه سوم هستيم. متأسفانه در برنامه اول و دوم به موضوع ميراث فرهنگي توجه جدي نشده بود، ولي در برنامه سوم براي نخستين بار مقوله ميراث فرهنگي مورد توجه برنامه ريزان قرار گرفت. اين توجه به دو دليل: شكل گيري ديدگاه جديد در ميراث فرهنگي و نيز حمايت هاي رئيس جمهوري ازميراث فرهنگي بود.
بنابراين مي توان گفت در برنامه سوم براي نخستين بار موضوع ميراث فرهنگي مورد توجه قرارگرفت و لازم است اين توجه در برنامه هاي بعدي استمرار يابد تا ميراث فرهنگي جايگاه واقعي خود را در نظام برنامه ريزي كشور پيدا كند.
در بخش ميراث فرهنگي چالش هايي وجود دارد كه  بايد در نظر گرفته شود. نخستين مورد، بحث همگاني كردن ميراث فرهنگي است. با توجه به محورهاي در نظر گرفته شده در برنامه چهارم توسعه نظر و راه حل پيشنهادي شما چيست؟
- البته نخستين چالش عدم تلقي و استنباط صحيح عمومي نسبت به موضوع ميراث فرهنگي است كه اگر اين تلقي اصلاح شود و نوع نگرش بين مخاطبين از جمله مسئولين، جامعه تخصصي، مردم و حتي كارشناسان ذي ربط سازمان اصلاح شود، ميراث فرهنگي توانايي آن را دارد كه جايگاه واقعي خود را در برنامه ريزي پيدا كند. چالش دوم كمبود اعتبارات و امكانات و تجهيزات است. در برنامه هاي گذشته به دليل بي توجهي به ميراث، اين سازمان از لحاظ اعتبارات، تجهيزات و امكانات عقب نگه داشته شده است. هرچند در برنامه سوم به ميراث فرهنگي توجه خوبي شده است، اما اين توجه عقب ماندگي هاي گذشته را جبران نمي كند.
همگاني كردن ميراث فرهنگي بحث مهمي است كه بايد آن را در ابعاد مختلف به اين شرح مورد توجه قرار دارد:
* اصلاح تلقي نسبت به موضوع ميراث فرهنگي؛
* تلاش براي ارتقاء جايگاه و سطح تشكيلاتي سازمان ميراث فرهنگي؛
* نهادينه كردن حضور آحاد جامعه در قالب سازمان هاي حامي غيردولتي(NGO)؛
* بسترسازي براي حضور بخش خصوصي درميراث فرهنگي؛
* تلاش براي مشاركت كليه دستگاه هاي اجرايي در موضوع ميراث فرهنگي؛
* توجه به موضوع آموزش؛
* ترويج آموزش ميراث فرهنگي از طريق مراكز فني و حرفه اي
اگر اين موارد مورد توجه قرار گيرد، درحقيقت ما به سمت همگاني كردن ميراث فرهنگي پيش رفته ايم.
به موضوع آموزش اشاره كرديد. اين آموزش چه سطوحي را در بر خواهد گرفت؟
- آموزش در ميراث فرهنگي در اين ۵ زمينه مي تواند مورد توجه قرار گيرد:
۱- آموزش عمومي از طريق صدا و سيما، مطبوعات و نشريات.
۲- آموزش تخصصي در سطح دبستان، دبيرستان و دانشگاه
۳- آموزش هنرهاي سنتي كه در بيش از ۱۵۰ رشته هنرهاي سنتي مي تواند انجام شود.
۴- آموزش حين خدمت به منظور ارتقاء دانش كاركنان ميراث فرهنگي و نيز كاركنان علاقه مند ديگر دستگاه هاي اجرايي
۵- آموزش نيروهاي نظامي، انتظامي، شوراهاي شهر و روستا و مأموران گمرك
به نظر من با اين پوشش آموزش، ميراث فرهنگي خواهد توانست جامعه را نسبت به موضوع ميراث آگاه كند تا آنان به عنوان صاحبان ميراث به بهترين شكل ممكن نسبت به حفاظت و مراقبت از آثار اقدام كنند. زيرا با افزايش سطح آگاهي و دانش مردم و روشن كردن مزاياي ميراث فرهنگي و بهره دهي آن براي كشور و اين كه اين آثار بيان گر چه نكات مثبتي است كليه آحاد جامعه بهترين نيرو هاي حفاظت و مراقبت از ميراث فرهنگي خواهند بود.
يكي از مشكلات در مقوله ميراث فرهنگي نبود انگيزه براي مشاركت بخش خصوصي و در واقع عدم اختصاص تسهيلات بانكي و كمك به علاقه مندان فعاليت در اين زمينه است. در برنامه چهارم توسعه دراين زمينه چه تمهيداتي انديشيده شده و نظر شما در اين زمينه چيست؟
در ارتباط با موضوع همگاني كردن، بحثي با عنوان بسترسازي براي حضور بخش خصوصي مطرح شد. براي ترغيب و انگيزه پيداكردن بخش خصوصي براي حضور در تنظيم يك چرخه اقتصادي براي موضوع ميراث ضروري است زيرا با تنظيم اين برنامه بخش خصوصي احساس خواهد كرد كه سرمايه گذاري در اين بخش علاوه بر شأن و منزلت اجتماعي بهره مناسب مالي را نيز به همراه خواهد داشت. لذا براي توليد اين چرخه اقتصادي در صدد هستيم كه:
- تشكل هاي حرفه اي ميراث فرهنگي را تقويت كنيم تا با دسته بندي صنوف، موارد مشترك از سوي خود تشكيلات دنبال شود.
- نهادسازي و تجهيز بازار ميراث فرهنگي كه لازم است نهادهاي سرمايه گذاري، نهادهاي توليد و توزيع آماده شود.
- معرفي ظرفيت هاي اقتصاد ميراث فرهنگي براي عموم مردم از جمله: الف - احياي بناهاي تاريخي و تبديل به كاربري هاي جديد همچون مهمان پذير، رستوران و يا مجتمع هاي فرهنگي
ب- احياي بناهاي تاريخي و تبديل آنها به كارگاه هاي توليد هنرهاي دستي كه مي تواند مورد توجه گردشگران و حتي محملي براي صادرات باشد.
- توليد محصولات ميراث فرهنگي مانند توليد انواع مولاژ، اسلايد، فيلم هاي ويدئويي، انواع CD از آثار تاريخي - فرهنگي كشور.
- سرمايه گذاري در برگزاري نمايشگاه ها و جشنواره هاي منطقه اي ميراث فرهنگي
با توجه به تنوع قوميت ها در ايران كه مي تواند مورد توجه گردشگران و محققان داخلي و خارجي قرار گيرد. ارائه موسيقي هاي محلي، پوشاك، انواع دست بافته ها، مراسم، صنايع دستي محلي و ... مي تواند بخشي از اين برنامه ها باشد. اين جشنواره و نمايشگاه ها در مدت تعيين شده مردم را با تمامي وجوه فرهنگي آن منطقه مشخص، آشنا خواهد كرد.
- انتشار نتايج حاصله از پژوهش هاي تاريخي - فرهنگي
ميراث فرهنگي، پژوهش هاي بنيادي، كاربردي و توسعه اي بسياري در زمينه هاي باستان شناسي، مردم شناسي، هنرهاي سنتي، ابنيه و بافت هاي تاريخي، زبان و گويش متون و كتيبه هاي باستاني انجام داده كه سرمايه گذاري براي انتشار آنها چه در داخل و چه در خارج مثمرثمر خواهد بود.
- سرمايه گذاري در مديريت محوطه هاي تاريخي - فرهنگي و نيز قطب هاي تاريخي -  فرهنگي كشور.
در كشور ايران ۵۰۰ قطب فرهنگي، تاريخي شامل تخت جمشيد، تخت سليمان، تپه هگمتانه، گنبد سلطانيه، سيلك كاشان، شهر سوخته، كوه خواجه، چغازنبيل، بيشاپور، ارگ بم، توس، كنگاور، فيروزآباد و ... و بيش از ۳۰۰ شهرتاريخي، ۱۰۰ روستاي تاريخي وجود دارد كه مي تواند بعد از آماده  سازي طرح جامع ساماندهي اين محوطه ها و تعيين حريم حفاظتي آنها مورد سرمايه گذاري براي ايجاد رستوران، فروشگاه صنايع دستي، هتل، مراكز فرهنگي، تفريحي، كارگاه هنرهاي سنتي، سيستم هاي حمل ونقل مناسب براي گردش درون محوطه اي و... قرار گيرد.
با توجه به اين كه يكي از مشكلات برنامه ريزي هاي توسعه اين است كه بدون نظر بسياري از كارشناسان و فعالان فرهنگي و صرفاً با تكيه بر مباحث فني، تخصصي و محاسباتي تدوين و تقسيم بندي مي شود و اين تقسيم بندي باعث مي شود بسياري از دغدغه هاي ميراث فرهنگي ناديده گرفته شود راه حل شما به عنوان يك پژوهشگر ميراث فرهنگي در اين زمينه چيست؟
- ما در كشور تا به حال ۵۴ سال سابقه برنامه  ريزي توسعه داريم كه تا كنون ۹ برنامه توسعه تنظيم شده وحتي به اجرا درآمده است. ولي متأسفانه توسعه كامل حاصل نشده است. با توجه به اين كه ميلياردها دلار درآمدهاي نفتي هم در اين برنامه هاي توسعه هزينه شده ولي با نگاهي به گذشته تاريخي ايران به عنوان مثال دوره صفويه مي بينيم به رغم اين كه در آن دوران ما درآمدهاي نفتي نداشتيم ولي كشور داراي توسعه اقتصادي بوده است و دليل آن به اجرا درآمدن پروژه هاي بزرگي در آن دوران بوده است. به عنوان مثال اجراي چهار باغ هاي مجلل در اكثر شهرهاي آن زمان و پروژه نقش جهان بي رونق اقتصادي قابل اجرا نبود.
در اين صورت اين سئوال مطرح مي شود چرا به رغم ۹ برنامه توسعه و تزريق پول نفت توسعه حاصل نشده است؟
- اين سئوالي جدي است كه برنامه ريزان كشور بايد به آن پاسخ دهند. نظر من اين است كه الگوي توسعه اشتباه انتخاب شده است. الگوي توسعه در دوران صفويه به عنوان مثال الگوي توسعه درونزا بوده است در صورتي كه در ۹ برنامه ياد شده الگوي توسعه برونزا مبنا قرار گرفته است. در اين الگو تمام ويژگي هاي تاريخي فرهنگي يك كشور كه بايد به عنوان مزيت هاي فرهنگي - تاريخي مورد بهره برداري قرار گيرند مانع تلقي شده، بايد از سر راه برداشته شوند تا بستر براي الگوي توسعه برونزا شكل گيرد.
اما از آنجا كه ويژگي هاي فرهنگي - تاريخي در كشورها يك پديده پويا و زنده است و پس از مدتي با بارز شدن ويژگي هاي ياد شده تمامي روبناهايي كه به عنوان الگوي توسعه برونزا به اين سرزمين تحميل شده بر هم خواهد ريخت. بنابراين تمام سرمايه گذاري هاي انجام شده صرف مبارزه با ويژگي هاي فرهنگي - تاريخي شده و به جز اتلاف سرمايه  اثر ديگري نداشته است و دليل اين امر آن بوده كه كارشناسان اقتصادي برنامه ريزي كرده اند.
پيشنهاد من اين است كه حداقل براي يك دوره برنامه ريزي از كارشناسان توسعه فرهنگي استفاده نمايند. از اشخاصي كه ويژگي هاي تاريخي - فرهنگي مناطق مختلف را به عنوان مزيت هاي فرهنگي - تاريخي مي دانند و از آنها براي دستيابي به يك توسعه پايدار به بهترين وجه بهره برداري مي كنند و الگوي توسعه درونزاي برون نگر را مبناي كار خودشان قرار خواهند داد.
حوزه فرهنگ به عنوان حوزه اي وسيع در داخل و خارج از مرزهاي جغرافيايي از ظرفيت هاي مهم به شمار مي رود كه مي تواند در تنظيم روابط خارجي نقش اساسي داشته باشد كه در اين زمينه فعاليت جدي صورت نگرفته است. به نظر شما دليل اين غفلت چيست؟
- موضوع ميراث فرهنگي در دو بعد بخشي و فرابخشي بايد موردتوجه قرار گيرد. متأسفانه بعد فرابخشي ميراث آن گونه كه بايد موردتوجه قرار نگرفته است. بارزترين مزيت بين المللي كشور ما، سابقه ديرينه تاريخي - فرهنگي آن است. كماآن كه در هيچ يك از كشورهاي توسعه يافته نمايشگاه دائمي براي صنعت و كشاورزي ما داير نشده ولي در مهم ترين كشورهاي توسعه يافته ويژگي هاي تاريخي - فرهنگي كشور ما با هزينه خود كشورها در قالب نمايشگاه هاي دائمي در موزه هاي لوور، متروپونيس، بريتيش ميوزيوم و ... در مهم ترين سالن هاي تاريخ و تمدن به نمايش درآمده است. متأسفانه، با اين كه دنيا اين ويژگي ها را شناخته ما به اهميت آن واقف نيستيم. مهم ترين موضوعي كه بايد در روابط بين المللي مورد استفاده قرار گيرد. مزيت تاريخي - فرهنگي است كه اين عامل در سطح منطقه، خاورميانه، آسياي ميانه و به طوركلي در جنوب غربي آسيا بسيار بارز است ولي متأسفانه ما از اين واقعيت «جهان ايراني» هيچ بهره اي نبرده ايم.
در سطح ملي و كشور اهميت تاريخي - فرهنگي يكي از بهترين موضوعات براي ايجاد وحدت ملي،  ارتقاء هويت تاريخي - فرهنگي و نيز ابزار معرفي براي جذب گردشگران فرهنگي است كه در اين زمينه نيز از اين مزيت و ويژگي به خوبي استفاده نكرده ايم. مدت ۴ سال است كه طرح ادغام ميراث فرهنگي و گردشگري مراحل استصوابي خود را طي كرده كه اگر سريع تر به تصويب مي رسيد مي توانست سهم عمده اي در اقتصاد كشور، معرفي هويت تاريخي - فرهنگي،  حفاظت از آثار باستاني،  ايجاد تفاهم و همدلي بين دول مختلف دنيا ايجاد كند كه متأسفانه در پيچاپيچ گردش استصوابي همچنان سرگردان و متوقف مانده است.
آيا در برنامه چهارم توسعه در اين زمينه راهكاري انديشيده شده است؟
- در برنامه پنج ساله چهارم توسعه سعي شده تأثيرات ميراث فرهنگي در يك سطح بندي مناسب مورد توجه قرار گيرد. اين سطح بندي شامل سطح بين المللي،  منطقه اي، ملي، استاني،  شهرستاني و محلي است.
در سطح بين المللي تلاش شده است باستاني بودن ايران و اينكه ايران يكي از ۷ تمدن اوليه بشري است از طريق برگزاري نمايشگاه هاي بين المللي مورد توجه قرار گيرد. توجه به پيوندهاي منطقه اي در سطح جهان و حوزه آسياي مركزي و غرب آسيا در سطح منطقه اي، عناصر مقوم وحدت ملي و ارتقاء هويت ايراني در سطح ملي، شناخت ويژگي هاي تاريخي - فرهنگي استان ها و استفاده از آنها به عنوان مزيت هاي تاريخي - فرهنگي در سطح استاني، مديريت توسعه مناطق تاريخي - فرهنگي مانند منطقه تاريخي هخامنشي، منطقه تاريخي - فرهنگي ساساني توس در سطح شهرستان، مديريت حفاظت، مرمت و احياء بافت هاي تاريخي - فرهنگي در سطح محلي از جمله موضوعاتي است كه سعي شده در برنامه توسعه چهارم موردنظر قرار گيرد.
با توجه به برنامه هاي توسعه قبلي و اين كه بسياري از موارد مهم ميراث فرهنگي ناديده انگاشته شده آيا در برنامه چهارم توسعه، برنامه ريزي در بخش ميراث فرهنگي درنظر گرفته شده است؟ در صورت جواب مثبت آيا مي تواند جنبه اجرايي به خود گيرد؟
- در برنامه پنج ساله چهارم ۵۰ درصد از خواسته هاي برنامه ريزي بخش ميراث فرهنگي از تونل پيچاپيچ نظام هاي استصوابي برنامه عبور كرده است. هرچند به دليل عدم تصويب ۵۰ درصد باقي مانده ما از يك سيستم نظام مند براي اجرا در برنامه ۵ ساله چهارم برخوردار نخواهيم بود لكن اميدواريم نسبت به برنامه پنج ساله سوم با گام هاي مستحكم تر و حساب شده تر به سمت اجرايي كردن برنامه حركت كنيم.
با توجه به حوزه تنوع فرهنگي گسترده در ايران و به رسميت شناختن اين تنوع فرهنگي - ديني - زيستي ميراث فرهنگي چگونه مي تواند باعث ارتقاء اين هويت باشد و كمك به حفظ خرده فرهنگ  هاي ايراني نمايد؟
- مي توان سرزمين ايران را با توجه به قدمت طولاني سكونت مستمر در آن و اقليم متنوع آن سرزمين تنوع فرهنگ ها ناميد. در كشور ايران نه تنها از يك تنوع اقليمي گسترده برخورداريم، بلكه با تنوع قومي متنوع، اديان متنوع، زبان و گويش  هاي متنوع با آداب و رسوم بسيار جذاب مواجه هستيم. حفاظت از اين تنوع فرهنگي مقوم وحدت ملي خواهد بود. متأسفانه بعضي ها اين گونه مي انديشند كه حفاظت از اين تنوع فرهنگي باعث تضعيف وحدت ملي است در صورتي كه ويژگي هاي كشور ايران به گونه اي است كه تداوم وحدت ملي آن در گرو حفاظت از اين تنوع هاي فرهنگي است.
كشور ايران از يك نژاد است، ولي به لحاظ استقرار در اقليم هاي گوناگون داراي تنوع فرهنگي شده است. ايران ما در يزد داراي فرهنگ يزدي، در آذربايجان داراي فرهنگ آذربايجاني است ولي در پيوستگي آنها وحدت ملي حاصل شده است. همه آنها دل نگران همبستگي و وحدت ملي هستند ولي به لحاظ تعامل محلي با اقليم متفاوت داراي آداب و رسوم و ويژگي هاي فرهنگي مختص خود شده اند كه در تمامي كشور ضامن بقا و تداوم وحدت ملي هستند. ميراث فرهنگي با انجام پژوهش هاي مردم شناسي زبان و گويش، هنرهاي سنتي، باستان شناسي به دنبال گراميداشت كليه فرهنگ هاي متنوع ايراني بدون هيچ گونه تمايزي است و معتقد است تلاش در اين زمينه مقوم وحدت ملي خواهد بود.
نظرتان درخصوص نقش نهادهاي مدني در برنامه ريزي هاي توسعه چيست؟
- نهادهاي مدني در حقيقت ايجاد ساختار براي مشاركت قوي مردم در موضوعات مختلف ازجمله ميراث فرهنگي است. مردم كشور ما علاقه شديدي به مشاركت در انجام امور اجتماعي دارند و وظيفه دولت است كه درجهت نهادينه كردن اين تلاش پرشور اجتماعي مردم قدم بردارد تا بتواند به صورت نهادينه و هدفمند مشاركت مردم را در كليه زمينه هاي اقتصادي - اجتماعي و فرهنگي به همراه داشته باشد. در حال حاضر ، ميراث فرهنگي از اين انرژي لايزال مردمي به بهترين وجه در حال بهره برداري است. حدود ۶۳ انجمن دوستدار ميراث فرهنگي تشكيل شده كه همه با علاقه مندي مطالبات مردم را از دولت و ميراث فرهنگي دنبال مي كنند و به عنوان چشم ناظر مردم در امور ميراث فرهنگي عمل مي كنند.
اميدوارم در برنامه ۵ساله چهارم اين موضوع را تقويت كنيم و شاهد روزي باشيم كه ميراث فرهنگي در جهت همگاني كردن موضوع ميراث توسط اتحاديه NGOهاي كشور اداره شود. زيرا آثار تاريخي - فرهنگي كشور درحقيقت ميراث خود مردم و سرمايه و دارايي هاي آنان است.

فرهنگ
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |