پنجشنبه ۲۵ تير ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۳۸
هنر
Front Page

تحليلي بر انتخابات هيأت مديره خانه موسيقي
انتقادات انتظارات و امكانات
011043.jpg

سيد ابوالحسن مختاباد
دومين دوره انتخابات هيأت مديره اصلي خانه موسيقي، يكشنبه گذشته و با حضور منتخبان كانون هاي تخصصي برگزار شد. در اين مجمع پس از گزارش مديرعامل (فريدون ناصري)، بازرس (نصرالله ناصح پور) و معاون اجرايي (فاضل جمشيدي)، اعضاي حاضر در مجمع عمومي پرسش ها و انتقاداتي را طرح كرده و كامبيز روشن روان (رئيس هيأت مديره) به اين پرسش ها پاسخ گفت. نوشته زير نگاهي گذرا دارد به اين گفت  و شنودها كه با هم مي خوانيم.
توضيح اين نكته لازم است كه در اين انتخابات داود گنجه اي (۲۱ رأي)،  نصرالله ناصح پور، هوشنگ ظريف، داريوش پير نياكان( ۱۸ رأي)، محمد سرير و كامبيز روشن روان ( ۱۳ رأي) و حسن رياحي( ۱۰ رأي) به عنوان اعضاي اصلي و هنگامه اخوان (۹ رأي)، فرمان مرادي و منصوره ثابت زاده (۶ رأي) به عنوان اعضاي علي البدل و حميدرضا نوربخش به عنوان بازرس اصلي (۹ رأي)،  آذر هاشمي(۶ رأي)، به عنوان بازرس علي البدل انتخاب شدند.
مباحث مطرح شده در دومين دوره انتخاب هيأت مديره خانه موسيقي را مي توان به دو دسته كلي تقسيم كرد. بخشي از مسائل مطروحه با وظايف و فعاليت هاي خانه موسيقي، هيأت مديره و مديرعامل در ارتباط مستقيم قرار داشت و بخشي ديگر از اين مباحث هم خارج از حيطه فعاليت هاي خانه موسيقي بود و متأسفانه برخي از اعضاء اين تفكيك را در نمي يافتند و در انتقادات و نكته هاي خويش گلايه هايي را طرح مي كردند كه اصولاً با اختيارات خانه موسيقي در تضاد و تنافر بود. براي نمونه يكي از اعضاء اين بحث را مطرح كرد كه چرا هيأت مديره در انتخاب رئيس مركز موسيقي دخالتي ندارد و چرا هيأت مديره رئيس را تعيين نمي كند و يا چرا هيأت مديره اجازه مي دهد كه موسيقي هاي مبتذل به بازار بيايد و مجوز نشر بگيرند و يا چرا ....
اين انتظارات و توقعات سبب شد كه رياست هيأت مديره (كامبيز روشن روان)، با توضيحات منطقي خود، بخشي از پرسش ها را پاسخ گويد. براي نمونه وي گفت كه اصولاً انتخاب يا تغيير مدير مركز موسيقي در حيطه اختيارات مسئولان وزارت ارشاد است و خانه موسيقي تنها كاري كه مي تواند بكند، رايزني و در نهايت پيشنهاد افراد است و انتخاب نهايي را خود وزير يا معاونان وي انجام مي دهند. همچنانكه به اعتقاد نگارنده نحوه نظارت بر آثار موسيقايي و اعطاي مجوز به آنها نيز از حيطه اختيارات خانه موسيقي خارج است و تمامي مراحل كار و حتي مسئوليت هاي آن برعهده مركز موسيقي است.
از سوي ديگر، دغدغه اصلي هيأت مديره خانه موسيقي در دوراني كه گذشت، تأسيس و تثبيت اين نهاد بوده است و اينكه مسئولان و نهادهاي ديگر صنفي و دولتي جايگاه آن را به رسميت بشناسند. خوشبختانه هم اكنون چنين اتفاقي صورت گرفته است و تقريباً اكثر نهادهايي كه به نوعي كارشان با موسيقي در ارتباط است، خانه موسيقي را نهادي مي شناسند كه حداقل مي تواند در بسياري امور به آنها مشورت دهد. همچنانكه در همين مدت هيأت مديره خانه موسيقي توانست نظارت و گرفتن آزمون از مدرسان موسيقي را خود و حتي در محل خانه موسيقي بر عهده بگيرد و يا اينكه توانستند، دو ساختمان براي خانه موسيقي در اختيار بگيرند و يا اينكه دولت را مجاب كنند كه براي آنها بودجه اي سالانه در نظر بگيرد و يا حدود ۱۲۰۰ نفر از اعضاي خانه را بيمه تأمين اجتماعي كردند و ...
اين حركات شايد در بادي امر راحت و آسان به نظر برسد، اما با توجه به بوروكراسي پيچيده و دشواري كه در ادارات ايران حاكم است و بالا و بركشانيدن خانه موسيقي تا همين پايه و مايه،  نبايد خرد و حقير و كم انگاشته شود.
خانه موسيقي و هيأت مديره آن، كاستي هايي هم دارند و اين از طبيعت كار است و به قول معروف ديكته نانوشته غلط ندارد، اما به گمان نگارنده تنها راه باقي مانده براي اهل موسيقي تقويت اين خانه است و البته انتقادهاي راهگشا و مفيد و سازنده و از همه مهمتر پيگيري مكتوب. ما (اهل موسيقي) بايد بياموزيم و ياد بگيريم كه تنها با فشار آوردن به خانه موسيقي و پيگيري مستمر و منطقي خواسته هايمان مي توانيم، هيأت مديره را نسبت به راهي كه در پيش گرفته مدد رسانيم.
بايد بپذيريم كه تصميمات هيأت مديره مي تواند خطا باشد، چنانكه نگارش نامه اي با آن انشاي ستايش آميز و اغراق گونه براي رياست مركز موسيقي،  انتقادهاي فراواني را به دنبال داشت كه در همين نشست هم برخي از اعضا به آن اشاره كردند. اما همين تذكرات و فشارها سبب مي شود كه هيأت مديره دريابد كه اهل موسيقي به كار آنها واقفند و بر تك تك اعمال آنها نظارت دارند و نسبت به آن واكنش نشان مي دهند و يا نكته اي كه يكي از پژوهشگران درباره تأسيس شعب خانه موسيقي در خراسان طرح كرد، مشورتي صادقانه و كارشناسانه بود نسبت به برخي رفتارهاي خانه موسيقي كه در صورت بي توجهي مي تواند واكنش هاي قومي و جغرافيايي را به دنبال داشته باشد. و يا اعتراض آن عضو كانون خوانندگان كلاسيك كه هيأت مديره را توجه داد كه گروه كر و اركستر سمفونيك هميشه در طول تاريخ موسيقي اين كشور، در يك مجموعه بودند و اكنون تنها نبايد حقوق برخي از اعضا (اركستر سمفونيك) را افزايش داد و به حقوق برخي ديگر (گروه كر) بي اعتنا بود. و يا باز سخن آن پژوهشگر كه از بي اعتنايي به موسيقي بومي و هنرمندان موسيقي بومي توسط خانه موسيقي سخن گفت و يا پژوهشگر ديگري كه از تحقيق ميداني سخن گفت كه در آن ثابت شد. همه اين مسائل كه از جمله مشكلات ملموس اهل موسيقي است مي تواند طرح شده و البته خانه موسيقي براي حل آنها راه حل هاي ملموسي در نظر بگيرد. به نظرنگارنده خانه
011064.jpg
موسيقي بايد برخي تغييرات را در اساسنامه خود لحاظ كند. از جمله آنها برگزاري مجمع براي هر دو ماه يكبار است، پيشنهادي كه يكي از اعضاء مجمع ارائه داد كه با توجه به تعداد اندك افراد مجمع قابل اجراست. البته مي توان اين فرصت را سه ماه يك بار كرد تا بتوان با اين جمع به گفت  وگو و بحث نشست و حاصل انتظارات و انتقادات آنها را در تصميمات آتي هيأت مديره ساري و جاري كرد. ضمن آنكه تغيير ديگري مي توان در اساسنامه ايجاد كرد و آن حق حضور و رأي تمامي اعضاي هيأت مديره كانون هاي تخصصي است. در اين وضعيت، تنها ۱۶ نفر به تعداد حاضراضافه مي شوند كه كل مجموعه به ۴۰ نفر مي رسد كه تفاوت چنداني با تعداد كنوني ندارد.
در نهايت و عليرغم تمامي انتقادات مجمع عمومي هيأت مديره قبلي،كارشان را با دادن رأي دوباره به همان تيم تأييد كرد و اين نشان مي دهد كه هيأت مديره قبلي در مجموع مورد قبول مجمع عمومي بوده است. اگر چه مي توان پيش بيني كرد كه هيأت مديره تازه وظيفه سنگين تري برعهده دارد و انتظارات بيشتر است؛ چرا كه دوران تأسيس و ثبات گذشته و بايد پا در وادي توسعه و تكامل نهاد. در انتها بايد نكته اي را يادآور شد و آن اينكه هيات مديره براي دوره كاري خود قرار است چه هدفهايي را تعقيب كند.
آيا باز هم هيات مديره در چنبره انتخاب مسائل صنفي و يا مسائل تخصصي در خواهد ماند؟ و آيا زمان آن نرسيده كه مسائل صنفي چون اختلافات ميان اهل موسيقي، ناشران و تهيه كنندگان و نوازندگان و ديگر مشاغل در كانونها طرح و بحث شود.
هيأت مديره در دوره قبلي از پتانسيل  و توان كانونهاي ۸ گانه كمتر استفاده كرده است. در حالي كه بخشي از وظايف نهادهاي مدني و هيات مديره، بهره بردن از توان و استعداد كانونها و بهره گيري از توان و تخصصشان بايد در اولويت قرار بگيرد.تا پشيماني هايي چون نگارش آن نامه يا سكوت در برابر ماجراي انصراف محمد رضا درويشي از دبيري جشنواره موسيقي نواحي دامن هيأت مديره را نگيرد وبه قول مولانا:
مشورت در كارها واجب شود
تا پشيماني در آخر كم شود

موسيقي و كنكور هنر

عين اله مسيب زاده*
«هنر گل باغ زندگانيست و هنرمند دوست واقعي انسان است كه اين گل خوشبو را به او هد يه مي كند». نيچه
امروزه در شرايط كنوني جامعه ما كه در اغلب رشته هاي علوم انساني، تجربي و رياضي فارغ التحصيلان مازاد بر نياز و فرصت هاي شغلي جامعه آمار قابل توجهي را شامل مي شود و از طرفي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه در دستور و برنامه كار ارگان ها و نهادها و مسئولين قرار دارد؛ هنر جايگاه ويژه اي را مي تواند به خود اختصاص بدهد، بالاخص نوع آكادميك آن كه اهميت مضاعف پيدا مي كند. وظيفه پرورش استعدادهاي درخشان براي رشد و گسترش نوع آكادميك هنر به عهده دانشكده هاي هنر گذاشته شده است. صرف نظر از محور «پرورش» هنرمندان متعهد و كارآمد و تأثيرگذار كه مقوله بسيار پراهميت و ظريف و دقيقي است. نحوه جذب و پذيرش اين استعدادها هم نكته ويژه و مهمي است كه وظيفه آن به عهده سازمان سنجش و آموزش عالي كشور نهاده شده كه اين كار را با برگزاري سراسري كنكور هنر انجام مي دهد. جايگاه درس «خلاقيت موسيقي» در اين نوع كنكور موضوع اصلي بحث ما در اين مجال و مقال است.
در هر رشته هنري ركن اول كسب مهارت و ارتقاي تكنيك و تحصيل معلومات تخصصي و ركن دوم به خرج دادن خلاقيت مي باشد كه خود شهودي است كه در اثر درك و دريافت مباحث و مسايل متافيزيكي (ماوراءالطبيعه) هنر حاصل مي شود. در واقع اين بعد از هنر وجه تمايز و تشخص هنر از ساير علوم و فنون است.
ركن اول اكتسابي بوده و در اثر تمرين و تحصيل به تدريج به دست مي آيد، اما ركن دوم يك مفهوم انتزاعي و تجريدي است كه اگر چه بخش قابل توجهي از آن ذاتي است، ليكن در اثر پرداخت علاقه مندانه به هنر و ايجاد ارتباط با وادي وسيع آن مي توان آن را پرورش داده و به فعليت در آورد. در واقع خلاقيت هم مثال عشق آمدني است نه آموختني.
از منظر علمي و آكادميك براي به فعليت در آوردن خلاقيت و آفرينش، درك صحيح از عناصري مانند تركيب بندي، تضاد، تناسب و تعادل، تقارن، جو و فضا، ديناماسيون، ريتم، حركت، هارموني و هماهنگي، تزئينات لازم و ضروري مي نمايد و در اين ميان ناب و مجرد بودن اين عناصر طوري كه حدود آنها به انتزاع ميل كند ملاك ارزش خواهد بود. با كمي تأمل و البته تعمق مشاهده مي كنيم كه همه اين عناصر به شيواترين و زيباترين صورت و شكل خود در هنر موسيقي موجود و مستتر است. لذا مبرهن است كه در جهت پرورش خلاقيت و به دنبال آن توفيق در هر رشته هنري پرداختن به موسيقي در كنار و به موازات آن مي تواند نقشي تعيين كننده  ايفا نمايد. كما اينكه در مورد هنرمندان بزرگ و نامي تاريخ تجربه آن را ثابت كرده است.
پيرو آگاهي از چنين حقيقتي، مسئولين سازمان سنجش عالي كشور در رپوتوار دروس و سؤالات مورد آزمون كنكور سراسري هنر تعداد ۲۰ تست موسيقي را تحت عنوان درس «خلاقيت موسيقي» گنجانده اند. به اين منظور كه داوطلبين و هنرجويان ضمن فهم اهميت موسيقي در هنر، آشنايي بيشتر و نزديكتري با آن پيدا كنند. صرف نظر از محققانه و مدبرانه بودن اين اقدام، نكته ابهام با توجه به تعدد و گستردگي محورهاي مورد بحث در موسيقي، در محدوده اين آشنايي نهفته است. تجربه كنكور سال هاي ۷۵ الي ۸۱ مبين آن است كه اين محدوده شامل آشنايي با مباني موسيقي كلاسيك غرب و موسيقي كلاسيك ايراني و مختصري از تاريخ و تحولات اين دو نوع موسيقي بوده است. كما اين كه بر اين اساس كتاب هايي هم براي كمك به داوطلبين كنكور هنر تدوين و منتشر شده است و مدرسين درس خلاقيت موسيقي در كلاس هاي كنكور اين تجربه ها را ملاك تدوين طرح درسي خود قرار داده اند.
اما در دو سال اخير (كنكور سال ۸۲ و ۸۳) شاهد اين بوديم كه اولاً كتابي از طرف سازمان سنجش براي اين درس معرفي شده است كه نه تنها از عرف سال هاي گذشته كنكور پيروي نمي كند بلكه مطالب آن فاقد جامعيت(۱) و انسجام و نظم لازم و متن آن فاقد روشني در حد وسع معلوماتي يك داوطلب است.
ثانياً: سؤالات دو ساله اخير موسيقي در كنكور هنر اغلب نامتناسب و فاقد پشتوانه علمي هدفمند براي آزمون گروه كثيري از داوطلبين بوده كه يكسال وقت و هزينه و انرژي قابل توجهي براي آموختن مطالب گوناگون و زيادي از موسيقي صرف نموده و توقع آن را دارند كه با پاسخگويي به سؤالات منطقي مطروحه راه ورود به دانشگاه را براي خود هموار سازند. به طور كلي سؤالات و نحوه انتخاب و طرح و تنوع موضوعي آنها نمي تواند عادلانه ملاك سنجش اطلاعات و معلومات موسيقيايي يك داوطلب هنر براي ورود به دانشگاه چه در رشته موسيقي و چه در ساير رشته هاي گروه هنر باشد. اين خود تأثير نابسزا و نامطلوبي در روحيه و كار داوطلبين و متعاقباً خانواده آنها مي گذارد و مهم تر آن كه براي كنكور آتي اين موضوع موجب سردرگمي داوطبين و مدرسين درس خلاقيت موسيقي در كلاس هاي كنكور و البته تنزل شأن و اعتبار درس موسيقي در كنكور هنر و مدرسين آن خواهد شد.
لذا شايسته است مسئولين ذيربط اقدام مقتضي را در جهت تدوين و نگارش كتابي در خور و جامع و هدفمند و البته طرح سؤالاتي با درونمايه انتخاب دقيق و عادلانه داوطلبين و هنرجويان شايسته و مطلع و در نهايت راهيابي افراد لايق به دانشگاه و به دنبال آن تحقق هدف مقدس و والاي ارتقاي سطح هنر و فرهنگ ايران اسلامي به عمل آورند. شايان ذكر است تشريك مساعي موسيقيدانان مورد نظر سازمان سنجش و آموزش عالي و نمايندگان مدرسين درس خلاقيت موسيقي در كلاس هاي كنكور راهگشا خواهد بود.
۱- با توجه به سؤالات مطروحه در كنكور، در سال انتشار كتاب و سالهاي قبل از آن.

* كارشناس موسيقي و كارشناس ارشد پژوهش هنر

خبر
همايش بزرگداشت صفي الدين ارموي

فرهنگستان هنر به منظور شناخت وبررسي جنبه هاي مختلف هنرهاي اسلامي-ايراني، همايش بين المللي «بزرگداشت صفي الدين ارموي» موسيقيدان و خوشنويس قرن هفتم هجري را بهمن ماه امسال برگزار خواهدكرد.
به گزارش خبرگزاري فارس دراين همايش كه از چهارم تا هفتم بهمن سال جاري در تهران و اروميه برپا خواهد شد، علاوه بر سخنراني هنرپژوهان داخلي و خارجي، اجراي زنده موسيقي، نمايشگاه نسخ خطي وچندين برنامه جنبي ديگر برگزار مي شود .
گزارش خبرنگار ما به نقل از منابع فرهنگستان هنر حاكيست: صفي الدين ارموي عبدالمومن ابن يوسف بن فاخر (متوفي ۶۹۳هـ . ق. / ۱۲۹۴ م. در بغداد) نظريه پرداز بزرگ موسيقي و آهنگساز و موسيقيدان ايراني الاصل، از خانداني در شهر اروميه بود، ولي خود او در شهر بغداد زاده شد و يا دست كم در خردسالي با خانواده اش به بغداد رفت.
ارموي در مدرسه مستنصريه بغداد به تحصيل پرداخت و به دربار مستعصـم( متوفي ۶۵۶ هـ . ق. ۱۲۵۸م.) آخرين خليفه عباسي راه يافت. او هر چند ابتدا به كار خوشنويسي، كتابداري و منشيگري براي مستعصم مشغول بود اما ديري  نگذشت كه نديم، عودنواز و موسيقيدان برجسته دربار او گرديد.
نكته قابل توجه در زندگي ارموي  اينكه؛ پس از استيلاي هولاكو خان بر بغداد، خانواده و اموال صفي الدين به خاطر آوازه  بلند او در موسيقي، از خطر قتل و تاراج ايمن ماندند؛ و ساليانه ده هزار دينار مقرري براي او تعيين شد و نزد علاءالدين عطاءالملك جويني (۶۸۱-۶۲۲ هـ. ق ) -مولف كتاب جهان گشا- كه از سوي ايلخانان به حكومت بغداد و خوزستان گمارده شده بود، چنان تقرب يافت كه به رياست دارالانشاي بغداد برگزيده شد. ولي پس از سقوط خانواده جويني، صفي الدين به تنگناي مالي گرفتار شد، چندان كه سرانجام به دليل سيصد دينار وام در زندان درگذشت.
مهم ترين آثار او در موسيقي در كتاب الادوار و الرساله الشرق الشرقيه به نام شرف الدين هارون، پسر شمس الدين جويني است كه هر دو كتاب به زبان فرانسوي ترجمه و چاپ شده است.
صفي الدين را بنيانگذار يا تدوين كننده مكتب «منتظميه» درموسيقي دانسته اند. ويژگي اين نظام موسيقيايي اين است كه در آن اكتاو (هنگام) به هفده فاصله تقسيم مي شود و صاحب نظران اين تقسيم بندي را در مقايسه با گام باخ -گام معتدل- كه در آن اكتاو به دوازده فاصله تقسيم مي شود كاملتر دانسته اند. روش صفي الدين را بسياري از موسيقيدانان ستوده  و برخي مستشرقين نيز صفي الدين را زارلينوي شرق دانسته اند.
خاطرنشان مي شود كه صفي الدين دو نوع ساز زهي نيز اختراع كرده است. يكي نزهت (نوعي پسالتريون، داراي ۱۰۸ وتر) و ديگري مغني كه نوعي عود است.

به بهانه درگذشت استاد زنده ياد احمد ستوده، سازنده نامي ساز قانون
جان سوده ستوده
011040.jpg


عليرضا پوراميد
ماييم چو قانون و يكي سينه صد چاك و گشوده
تا باز در آيد ز در عاطفه و مهر، ستوده
نامه اي كه تاريخ نگارشش اوايل دهه ۶۰ و سرشار از دقايق عاطفي و حاوي شورانگيزترين ابرازات و دروني ترين احساسات يك مرد نسبت به همسرش بود در جوف جعبه در بسته ساز قانون او، سربسته و سر به مهر و سراسر مهر، چونان وديعه و به تعمد، تعبيه گشته تا در اوايل دهه ۸۰ همان وقت كه آن ساز محتاج بازسازي و مرمت شد، رمزگشايي گردد و در معبر دست و معرض ديد و مهبط دل مخاطب، قرار گيرد و غافلگيرش كند روح نگارنده آن كه ديگر جسمش در قيد حيات خاكي نبود با نگاهي افلاكي و لبخندي رضايتمند، شاهد و ناظر بازگشايي نامه پس از حدود ۲۰ سال و برونريز هر آنچه در درون و دل، سالها شايد نمي توانست و يا جايش نبود كه بگويد
نامه را چون مي بري قاصد، زباني هم بگو
نامه را آهسته واكن، دل در آن پيچيده ام
نگارنده آن نامه استاد احمد ستوده و روي سخنش با همسر هنرمندش مليحه سعيدي بود، سخنهايي كه در طول زندگي  مشتركشان مجال صراحت نيافته بود كه از جنس صحبتهايي است كه عظمت احساس از يك سو و ناتواني واژه ها از سوي ديگر، گوينده را وامي دارد كه متوسل به بياني غيرمستقيم و يا با واسطه و غيرحضوري و... با شنونده خويش سخن بگويد و او اين روش را كه سرشار از شوريدگي و شاعرانگي و به نوعي مبتكرانه و خلاقانه به شمار مي آيد برگزيده و ... شايد هم به قول ظريفي: در زمان حيات هرگز همسرش بدو مجال سخن نداده است؟!!
از طنز جمله آخر كه بگذريم، اين نوع علقه و دلبستگي و رابطه انساني در روزگاري كه پيوندها سست و ارتباطها سرد و حوصله ها تنگ و مهربانيها كم رنگ و ابتكار و ذوق در بيان احساس و شوق، جاي خود را بعضاً  به خشونت، بي اعتنايي و يا التماس داده است چقدر جلوه و نمود زيبايي دارد و چه خوب كه مورد توجه قرار گيرد.
احمد ستوده متولد اول آبان ۱۳۲۴، دانش آموخته مدرسه عالي ادبيات و زبانهاي خارجي و صاحب نظر در رشته زبان و ادبيات فرانسه و انگليس، همچون اغلب عاشقان و سوختگان وادي عشق و معرفت، دعوي دلدادگي به همسر و دلسپردگي به هنر را در عمل اثبات نمود. وي با شاگردي استاد ابراهيم قنبري مهر و همزباني با ادبيات چوب و سيم و نغمه و نوا، اقامت در سرزمين عشق و عاطفه و احساس را برگزيد و شگفت از اين راه كه با يك برق نگاه،  محمدحسين بهجت خشكنابي (شهريار) را از ادامه تحصيل در رشته پزشكي منصرف و به شعر و شاعري كشاند و يا گرمي و گيرايي كلام دكتر حسين كريمان كه با بهاءالدين خرمشاهي و كامران فاني آن كرد كه طب را وانهادند و به قدم زدن و دم زدن در فضاي هنر و ادبيات و شعر و معرفت پرداختند.
خوب شد اهل دل از مدرسه آزاد شدند
خوبتر اين كه به ميخانه اقامت كردند
او تحت توجهات و راهنمايي هاي ارجمند استادگرانمايه و گرانپايه، پدر صنعت هنر سازسازي «آقاي ابراهيم قنبري مهر» به ساخت و تكامل ساز قانون پرداخت و به اين ساز كه اشتهار و رنگ و بويي غيرايراني دارد و داشت با سعي و تلاش و تحقيق و مشورت، هويتي ايراني بخشيد. روح جستجوگر پژوهنده وي، عامل يافتن راهها و روشهايي شد كه با ابداع و ابتكار، به رغم مشكلات فراوان و دشواريهاي بسيار به رفع نواقص و محدوديتهاي اين ساز در بيان لحن و لهجه ايراني، توفيق پيدا كرد. او تنها سازنده قانون است (تا امروز) كه به شكل اختصاصي و ويژه به ساخت و توليد اين ساز پرداخت و تمام سال هايي را كه به ساخت و ساز مشغول بود، مصروف تجربه اندوزي، آزمون و خطا، امتحان چوب ها و سيم ها و خلق ساز قانون نمود. بخشي از ابداعات او در ساز قانون به اين شرح است:
۱- ساخت پرده گردان لولايي ثابت با ريل آلومينيومي و ساخت پرده گردان كشويي در انواع فلزي - چوبي- ثابت- فنري- متحرك
۲- ساخت و عملي نمودن تاندور بر روي قانون
۳- درجه بندي سيم هاي قانون- تغييرات در قطر- پوشش- جنس سيم ها
۴- تغييرات در جهت تكميل و تكامل گوشي ها به لحاظ جنس - اندازه- پيم گذاري
۵- تغييرات در خركها و پايه ها- كاسه پوست- و بهره گيري از المنت براي ثابت ماندن پوست در سرما و گرما
۶- تغييرات در اندازه كلاف- سيم گير- پل گذاريها- شبكه صوتي - گستره صوتي و رنگ صوتي و ...
چند ساز ساخته ايشان و يا آثار بازسازي شده توسط ايشان كه طراحي آن به وسيله استاد قنبري مهر انجام شده و در موزه موسيقي و مركز موسيقي موجود مي باشد (سازهايي كه در عكس هستند)  چون گلي از بهار و مشتي از خروار، به نيكي بيانگر ذوق و مهارت و خلاقيت آن هنرمند درگذشته است و مايه خوشحالي است كه تحقيقات او و بهره گيري از آن تجارب اينك توسط فرزندش عليرضا ستوده (مهندس صنايع چوب و سازنده قانون) دنبال مي شود و ميراث مكتوبش كه محصول پژوهش ها و آثار قلمي و ترجمه هاي او در مورد قانون است با تلاش و تكمله خانم مليحه سعيدي در آِينده نزديك، ان شاءالله به شكل كتاب منتشر خواهد شد- آخرين بار او را در سالهاي ۷۸ و ۱۳۷۷ در حالي كه از شدت بيماري سرطان، ضعيف و رنجور گشته بود در استوديو بل ديدم كه مثل هميشه مشتاقانه و مهربانانه، نگران و پي گير كارهاي موسيقايي همسرش و توليد نوارها و آلبومهاي ايشان بود.
او روز جمعه هفدهم تير ماه ۱۳۷۹ از بند قفس تن رهيد و به گلشن جانان رسيد- روحش شاد باد.

|  اقتصاد  |   ايران  |   زندگي  |   سياست  |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |