آشنايي با طرح پژوهشي سيستم شناسايي چهره در دانشگاه صنعتي اميركبير
چهره هاي آشنا
|
|
مهتاب صفرزاده خسروشاهي
حضور؛ رمز بقا است. در جهان امروز ما؛ ملتي ماندگار است كه در اولين قدم؛ حضور يابد و در قدم بعدي؛ حضورش را به اثبات برساند و اين ميسر نيست جز به مدد تلاش در عرصه هاي مختلف...
«دانشگاه صنعتي امير كبير» همانطور كه از نامش پيداست يكي از فعال ترين دانشگاههاي كشور در زمينه ارتباط با صنعت است. دانشجويان و استادان اين دانشگاه معتقدند با بذل كمي توجه به پژوهش ها و پژوهشگران اين مركز علمي؛ مي توان به نتايج چشمگيري در زمينه هاي مختلف دست يافت. براي آشنايي با يكي از فعاليت هاي انجام شده در اين دانشگاه با دو تن از دانشگاهيان فعال دانشگاه صنعتي اميركبير گفت وگو كرده ايم.
در اين گفت وگو «دكتر كريم فائز» و يكي از دانشجويان دكتراي ايشان به نام «سعيد مظفري» پذيراي ما به بهانه آشنايي با «طرح پژوهشي سيستم شناسايي چهره» بودند...
* اين طرح اولين بار به چه دليل و چگونه به ذهن شما رسيد؟
- دكتر فائز: سال «هفتاد و هفت» اين طرح مطرح شد و اين به دليل نياز جامعه ما به سيستم ايمني دقيق در بعضي مراكز بود. در واقع اين طرح هم مانند هر طرح ديگري؛ مراحلي را طي كرد تا به اينجا رسيد. در واقع فعاليت تعدادي دانشجو قبل از آقاي مظفري و در تكميل فعاليتهاي آنها، آقاي مظفري؛ كار را دنبال كردند... ابتدا طرح منسجم نبود ولي به تدريج انسجام پيدا كرد و به نتايجي كه مي بينيد؛ رسيديم.
* و پس از انسجام؛ اكنون سيستم چه ويژگي ها يا به عبارتي چه توانايي هايي دارد؟
- دكتر فائز: اين سيستم به راحتي مي تواند براي مراكزي كه شناسايي مشخصه هاي دقيق افراد مطرح است؛ كاربرد داشته باشد و شناسايي با استفاده از «مشخصه هاي اختصاصي» هر فرد انجام مي شود.
* لطفاً درباره عملكرد اين دستگاه و نحوه برنامه ريزي آن توضيح دهيد. چه برنامه ريزي انجام داده ايد كه اين رايانه مي تواند هويت افراد را شناسايي كند؟
- مظفري: به اين «رايانه» ديتابيس يا «الگوي اوليه اي» به نام ORL داده شده. اين الگوي اوليه را «پنتاگون» تهيه كرده و روي وب سايت «دانشگاه كارنگي ملون» گذاشته تا افرادي كه در زمينه «چهره شناسي» فعاليت مي كنند از اين الگو استفاده كنند (Olivetti Research Labs=ORL).
* اين ديتابيس يا الگوي اوليه (ORL) چه ويژگي دارد؟
- مظفري: در اين الگوي اوليه؛ تصوير «چهل» خانم و آقا در حالت هاي مختلف وجود دارد. از هر فردي ده تصوير. در اين ده تصوير ويژگي هاي چهره افراد تغيير كرده تا كارشناسي آسان باشد؛ چرا كه تغييراتي مثل: عينك، ريش و سبيل، خنديدن، اخم كردن و ... در شناسايي مؤثر است. بنابراين حالت هاي مختلف در نظر گرفته شده، اما اين مشخصه ها اگر چه مهم اند ولي فرعي اند و ما كار شناسايي را با مشخصه هاي اصلي انجام مي دهيم.
* چه مشخصه هايي؟
- مظفري: اثر انگشت، مشخصات عنبيه، صداي افراد، امضاء ، دست خط، ويژگي هاي چهره اشخاص، DNA (كه البته اينجا ما در نظر نگرفتيم)، خطوط كف دست ها و تصوير پنج انگشت به صورت باز.
* خوب، پس از اين گزينش هاي اوليه چه كرديد؟
- مظفري: پس از اين گزينشها و وارد كردن اين معلومات به «رايانه» شناسايي را آغاز كرديم... با وارد كردن مشخصات هر فرد به رايانه، رايانه در الگو جست وجو كرده و اعلام مي كند شخص مورد نظر در بين افراد داخل «الگوي اوليه» وجود دارد يا نه و به اين ترتيب شناسايي انجام مي شود. البته فراموش نكنيم كه در اين شناسايي چهره فرد مورد نظر نيز وارد رايانه مي شود. در ابتدا؛ دقت ما هشتاد و پنج درصد بود، اما با استفاده از سه تصوير؛ دقت ما به نود و پنج درصد رسيد.
* در الگوي اوليه (ديتا بيس) عكسها بدون حجاب اند، ديگر اين كه تصاوير سياه و سفيد بوده و رنگ پوست افراد مشخص نيست و مسأله سوم اين كه تصاوير افراد اروپايي در اين ديتابيس موجود است. آيا اين سه نكته در مسأله دقت شناسايي تأثيرگذار نيست؟ با توجه به اين كه «ما» تفاوتهايي با آنها داريم؟
- دكتر فائز: ظاهراً آدم با دقتي هستيد! مسأله پوشش يا عدم پوشش مشكل ساز نيست چون شناسايي با تفكيك چهره به صورت خاص انجام مي شود. به عبارتي فقط «گردي صورت» مهم بوده و براي شناسايي تفكيك مي شود. از نظر تصاوير و رنگ آنها هم همينطور. چون اصولاً عكسهايي كه از افراد گرفته مي شود، بسته به نور محيطي كه عكس گرفته شده دستخوش تغيير در رنگ پوست مي شود بنابراين تمام عكسها سياه- سفيد انتخاب شده تا مسأله اي با رنگ پوست ايجاد نكند. به عبارتي شناسايي مجزا از رنگ پوست است. اما در مورد نكته سوم، بله، كمي مسأله ساز است. چون اصولاً نرم افزاري كه براي يك «قوم» با مشخصات خاص خودشان كاربرد دارد، شايد براي اقوام ديگر زياد مورد استفاده نباشد، ولي چون در كشور ما كسي حاضر نمي شود تا براي تحقيق مراكز دانشگاهي، ۱۰ تصوير مختلف در حالتهاي مختلف از او گرفته شود، ما فعلاً با همين «الگو» كار مي كنيم.
اما مشكل ديگري هم كه در كنار اين مسائل داريم، «مسأله محدوديت تصاوير از جهت تعداد» است. يعني اين كه در صورت نياز به عملكرد گسترده و بررسي مثلاً تعداد زيادي مظنون، ديتابيس پاسخگو نيست چون هم «زمان» تحقيق را به علت محدوديت تصاوير بالا مي برد و هم اين كه «دقت» عملكرد پايين مي يابد. بنابراين حتماً نياز به ديتابيس ايراني و البته بدون محدوديت براي طراحي پروژه در حد و اندازه هاي صنعتي داريم.
* پس براي نتيجه گيري بهتر به تعدادي افراد شجاع اعم از خانم و آقا براي تصويربرداري نياز داريد و بعد از آن اطمينان از دقت نتايج حتمي است.
- فائز: بله، شايد يك روزي بهانه اي براي اين كار پيدا كرديم و تعدادي عكس جمع آوري كرديم. نمي دانم داوطلبان خدمت به علم را چه زماني پيدا خواهيم كرد...! البته نياز به «دوربين» براي تصويربرداري داريم تا تصوير برداري كرده و سپس تصاوير را به رايانه منتقل كنيم، كه البته اين بخش به بودجه نياز دارد...
* اگر روزي در توليد صنعتي وارد شديد و سيستم در اندازه هاي گسترده كاربرد پيدا كرد، چه مراكزي از تواناييهاي سيستم بهره مند خواهند شد؟
- فائز: اولين مركز، «اداره تشخيص هويت» است. اگر از اين سيستم استفاده كنند، خطا نزديك به صفر مي شود «بگذريم از ۵ درصد خطا كه همه جا قابل قبول است.) به علاوه در «فرودگاه» براي كنترل ورود و خروج مسافران مخصوصاً افراد ممنوع الخروج، «ورزشگاهها» و «استاديوم هاي ورزشي» براي ممانعت از ورود افراد متخلف، در «اداره ها» براي حضور و غياب كارمندان مخصوصاً در مراكزي كه مسأله امنيتي مطرح است و بسياري از جاها كه نياز به شناسايي افراد مطرح است، كاربرد دارد. در حال حاضر مشابه خارجي اين سيستم در دو مركز يكي «فرودگاه دبي» و ديگري «ليگ باشگاههاي انگلستان» استفاده مي شود. در چند سال اخير كارگران «پاكستاني» و «هندي» بدون اجازه دولت «دبي» وارد اين كشور مي شدند و پس از شناسايي و اخراج به مملكتشان بازمي گشتند و از دولت خود تقاضاي صدور «پاسپورت جعلي» مي كردند. دولت پاكستان و هند نيز كه نياز به «ارز» داشت مجدداً برايشان پاسپورت صادر مي كرد و آنها با مشخصات جديد دوباره وارد دبي مي شدند. اما «دبي» براي جلوگيري از اين مسأله فرودگاه هايش را مجهز به سيستم شناسايي چهره كرده و با اين سيستم هر فردي كه وارد فرودگاه مي شود، مشخصات عنبيه اش تصوير برداري شده و شناسايي مي شود. در ليگ باشگاههاي انگلستان هم از افرادي كه وارد ورزشگاهها مي شوند؛ تصويربرداري مي شود و در صورت شناسايي افراد، از حضور افراد اغتشاش گر ممانعت به عمل مي آيد. اگر چه نمي توانند از همه تصويربرداري كنند ولي با همين سيستم؛ جلوي بسياري از اغتشاش ها را مي گيرند. از چند ماه ديگر؛ در «اروپا» تصوير افراد در تمام صفحه هاي پاسپورتشان به صورت «زمينه صفحه»؛ چك خواهد شد. بنابراين اگر عكس صفحه اول تغيير كند؛ سريعاً تخلف مشخص مي شود. از طرفي در آينده اي نزديك «كد عنبيه» هر شخص كه يكي از اختصاصي ترين مشخصه هاي هر فرد است؛ در پاسپورت او ثبت خواهد شد. به اين ترتيب احتمال تخلف نزديك به صفر مي شود.
* با اين همه؛ آيا تا به حال حمايتي از داخل كشور مبني بر توليد صنعتي و گسترده سيستم داشته ايد؟
- دكتر فائز: يك سال پيش با «اداره تشخيص هويت» صحبت كرديم و آنها را در جلسه دفاع پايان نامه دانشجوي دكتراي قبلي نيز دعوت كرديم. خيلي استقبال كردند ولي بعد اصلاً خبري نشد....
در همان زمان هم گفتند كه يك نمونه فرانسوي دستگاه را وارد كرده اند. از آنها خواستم دستگاه را فقط به من نشان بدهند و تأكيد كردم وارد برنامه دستگاه هم نمي شوم، ولي اجازه ندادند...
از طرفي غافلند وقتي كه دستگاهي از خارج وارد مي شود؛ بلافاصله پس از نصب و راه اندازي به طور خودكار بسياري از اطلاعات ما را به كشور سازنده مي فرستد. اصولاً سياست كشورهاي اروپايي اين است كه با فرستادن يك دستگاه به كشوري ديگر، دستگاه را طوري برنامه ريزي كنند كه يك سري اطلاعات را به آنها بدهد. چه ما بخواهيم چه نخواهيم... ظاهراً به فرانسوي ها بيش از من ايراني اعتماد دارند.
* با اين همه اعتماد داخلي؛ دانشجويان به سراغ كشورهاي خارجي نرفتند؟
- دكتر فائز: دانشجويان دكترا براي فرصت مطالعه بيشتر به مدت شش ماه به خارج از كشور اعزام مي شوند كه اگر بورسيه باشند؛ وزارت علوم هزينه اقامت آنها را تقبل مي كند. دانشجوي قبلي كه روي اين طرح كار مي كرد؛ به كانادا اعزام شد. استاد راهنماي او در آنجا به علت علاقه به فعاليت اين دانشجو؛ اولاً شش ماه ديگر به خرج دولت كانادا او را در كانادا نگه داشت و ثانياً اينكه مذاكره هايي با دولت كانادا براي راه اندازي سيستم در فرودگاه هاي كانادا داشت؛ نمي دانم اين روزنه اميد چه شد... به هر حال طرحهاي تهيه شده بايد به اجرا درآيند و در صورت مطرح شدن حتماً بازار فروش خواهند داشت. اما براي عرضه اين محصولها به بازار؛ نياز به ۱- امكانات توليد صنعتي و ۲- امكان عرضه به بازارهاي جهاني نياز است. اگر امكان توليد صنعتي به طرحهاي پژوهشي داده شود؛ نتايج چشمگيري حاصل خواهد شد. از طرفي اگر بودجه اي براي امكان حضور در نمايشگاههاي بين المللي و حتي داخلي فراهم شود؛ بسيار عالي است.
* پس اگر «بودجه» تأمين شود؛ طرح هاي خوب خاك نمي خورند؟
- دكتر فائز: دقيقاً. اين كه بدانيم اولويتها كدامند و كشور به چه طرح هايي نياز دارد، بسيار مهم است. ببينيد؛ يكي از دانشجوها؛ موضوع پايان نامه اش را «شناسايي سيگنالهاي زلزله» انتخاب كرده بود؛ ولي چون هزينه تحقيق نداشت؛ آن هم در كشوري كه زلزله در كنار ماست؛ موضوع پايان نامه اش را تغيير داد. اين چه توجيهي جز عدم توجه مسئولين به اين امر دارد. اين كه فقط توجيه كنيم كه زلزله قابل پيش بيني نيست؛ كافي است؟ اسب و كلاغ و مرغ و خروس قبل از زلزله آنرا پيش بيني مي كنند... انسان نمي تواند؟ حيوانات با دريافت سيگنالهايي وقوع زلزله را فرياد مي زنند؛ ما كه اشرف مخلوقاتيم چطور نمي توانيم؟
* آقاي دكتر؛ اگر چه گفتگوي شيرين و البته آگاه كننده اي است و دوست ندارم آن را تمام كنم؛ ولي وقت شما را نمي گيرم. اگر احساس مي كنيد نكته اي باقي مانده؛ بفرماييد.
- دكتر فائز: فقط اينكه مسئولين و همه ما، حوادث قبلي را از ياد نبريم. نگذاريم با سهل انگاري هويت فرهنگي ما توسط افراد بي هويت از مرزها خارج شود، حادثه منجيل و بم تكرار شود، ساخت وساز در مناطقي كه قبلاً حادثه ديده اند؛ انجام شود. راه دوري نرويم؛ سيل تجريش؛ چه تعداد قرباني گرفت ولي ما با بي توجهي دوباره همانجا ساخت و ساز كرده ايم... و همه اينها فقط نياز به تفكر، دلسوزي، برنامه ريزي و كمي صرف هزينه دارد... خدمتگزار باشيم... همه ما...
|