دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۴۴۷- July,26, 2004
جنگ عراق ؛پروژه اي نا فرجام - مصاحبه با دكتر علي اكبر ولايتي (بخش پاياني)
عملكرد آمريكا در عراق جاي دفاع ندارد
000276.jpg
* پس شما با اين حساب مسئله تجزيه عراق را منتفي مي دانيد؟
- منتفي نمي دانم، اما احتمالش كمتر از آن چيزي است كه در ابتدا تصور مي شد. به دلايل مختلف از جمله حوادثي كه طي اين يكسال و چند ماه گذشته در عراق پيش آمد معلوم شد كه مسئله عراق به اين سادگي كه آمريكايي ها تصور مي كردند حل شدني نيست. در حال حاضر همه تلاش ها معطوف به اين نكته است كه در عراق امنيت برقرار شود. اگر غير از اين باشد ممكن است كار به جايي برسد كه كشورهاي منطقه، غربي ها و ديگران به آمريكا و متحدانش بگويند كه شما رفتيد در عراق و صدام حسين را كه يك ديكتاتور بود و حاضر بود كه با شما كنار بيايد، كنار زديد، اما در حال حاضرعراق جديدي بوجود آورديد كه در آن هيچ مخاطب و طرف حساب جدي وجود ندارد. به عبارت ديگر آنها مي گويند كه در رابطه با مسائل عراق شما به هر كس در اين كشور رو كنيد، ممكن است كه با او به توافق برسيد اما او اختيار و اقتدار لازم در عراق را ندارد.
* آيا پس از اشغال عراق، رويكرد سكولار كه در برخي كشورهاي اسلامي منطقه از قبل وجود داشته است تقويت خواهد شد يا خير؟
- خير. رويكرد سكولار كه در كشورهاي اسلامي وجود دارد سابقه طولاني دويست ساله دارد. از ابتداي قرن نوزدهم تا به امروز، چه در مصر، چه در ايران، چه در بين النهرين و چه در شمال آفريقا، سكولارها همه حرفهايشان را زدند و تمام برگ هايشان را بازي كردند. اما اگر آمريكايي ها غير از اين عمل مي كردند كه در زمان آقاي بوش در فلسطين، افغانستان، عراق و ساير نقاط اسلامي عمل كردند، ممكن بود سكولارها هنوز حرفي براي زدن داشته باشند.
اما اين كه در فلسطين سكولاريسم موفق نبوده، چه چپ و چه راست آن، ولي بنيادگرايي موفق بوده، به اين دليل است كه اصولگرايي اسلامي و اعتقاد به اسلام، در بين مبارزين و سياسيون اسلامي موجب شد كه فلسطيني ها هم حرفي براي زدن داشته باشند. در عراق هم آنهايي كه مقاومت كردند و يا مي كنند، جدا از اينكه آنها را افراطي بناميم يا نناميم، همه معتقدين به اسلام هستند. البته ما افراطي گرايي آنها را به هيچ عنوان تأييد نمي كنيم. از طرفي شما همين مدل را در فلسطين هم مي بينيد. چه حماس، چه جنبش جهاد اسلامي و چه فتح تغيير ماهيت داده و از حالت سكولار به حالت مسلماني سير كرده، همه حكايت از اين مي كند كه مروجين سكولاريسم يا به عبارتي مروجين فرهنگ غربي، ديگر حتي در مقابل مردم خودشان هم روسفيد نيستند. آمريكايي ها با اعمالي كه از خود در عراق نشان دادند، موجب خجالت و شرمساري و سرافكندگي مبلغين فرهنگشان شدند. اين اعمال باعث شد كه حناي مروجين فرهنگ سكولاريسم در كشورهاي اسلامي رنگ نداشته باشد.
بنابراين، پيش بيني ما اين است كه آينده حكومت سكولارها و فضاي سياسي، فرهنگي كشورهاي اسلامي بيش از اينكه سكولار باشد، فضايي ديني است. همانند كشور خودمان كه مثل اعلاي بازگشت مردم به حكومت ديني وترويج ارزشهاي ديني است.
... آنهايي هم كه دلسوز و واقع گرا هستند به دنبال اين هستند كه ببينند چه روشي براي يكپارچه ماندن كشورشان و دفاع از منافعشان كارايي دارد. تنها روش آزموده شده اي كه به نسبت كم يا زياد در كشورهاي اسلامي موفق بوده، همين روش تشويق مردم براي بازگشت به دين است. از طرفي زماني كه افكار عمومي منطقه مي بيند در عراقي كه توسط رأس مدافعين سكولاريسم يعني آمريكا اشغال شده است و مروجين تفكر سكولاريسم مردم بيگناه را در شكنجه گاه هاي قرون وسطايي ابوغريب به بدترين وجه شكنجه مي كنند، زبان مروجين فرهنگ آمريكايي و سكولاري را كوتاه مي كند. اين ماجرا يادآور همان داستان معروفي است كه در آن، كسي سركبوتري را مي بريد. در عين حال گريه هم مي كرد. آن كه كمي ساده تر بود با ديدن اين صحنه گفت عجب آدم رئوفي است. از سربريده شدن يك كبوتر اشكش جاري شده است. آنكه واقع بين تر بود، گفت چرا به چشمش نگاه مي كني به دستش نگاه كن.
او با دستش سركبوتر را مي بريد و چشمش هم اشك مي ريخت. مردم منطقه و عراق نيز اشك تمساح آمريكايي ها را براي ليبراليسم و سكولاريسم، با اين رفتارهايي كه از آنها سر زد، باور نمي كنند. بلكه مردم به دست آمريكا نگاه مي كنند. دست آنها تا مرفق به خون مسلمانان آلوده است. يا در زمينه قضيه حمايت آمريكا از اعمال رژيم صهيونيستي، هيچ حكومتي در آمريكا به اندازه حكومت فعلي آقاي بوش به صورت عريان اين طور از صهيونيسم دفاع نمي كرد. از طرفي اسرائيلي ها هم براي دفاع از خود جايي باقي نگذاشته اند. تا جايي كه غربي هاي روشنفكر مدافع ليبراليسم و سكولاريسم هم از اعمال صهيونيستها آشفته شده اند. رأي اخير دادگاه لاهه عليه بناي ديوارهاي حائل نيز حكايت از اين مي كند كه افكار عمومي غرب هم عليه صهيونيسم است. من مي خواهم اين نكته را عرض كنم كه سكولاريسم به جز در خاستگاه خود يعني غرب، در هيچ جاي ديگر دنيا مؤثر و مفيد نبوده است. بنده از كشورهاي اسلامي فراتر مي روم: آيا سكولاريسم در چين موفق بوده است؟ خير. حتي در كشورهاي ارتودكس هم موفق نبوده است. در روسيه نيز همين طور، نه روسيه تزاري، نه روسيه بولشويك و نه روسيه امروز آقاي پوتين، هيچ شباهتي به سيستم سكولار غربي ندارد.
اما اگر آمريكا عاقلانه تر عمل مي كرد، شايد همين اندك موفقيت را افراطي هاي اسلامي بدست نمي آوردند. ما با افراطي گري مخالفيم و آن را تأييد نمي كنيم. ما با حكومت طالبان كه اوج افراطي گري بود مخالف بوديم. اما عملكرد آمريكا كه اين طور زور مي گويد و اين گونه به نواميس مردم توهين مي كند نيز هيچ جاي دفاعي ندارد و اين اعمال آمريكايي ها باعث شده است كه مردم بيشتر به رهبران فكري خود كشيده بشوند و فرهنگ آمريكايي ديگر براي آنها جاذبه اي نداشته باشد.
لذا افرادي هم كه اكنون در هيأت حاكمه عراق هستند از قديم نيز معروف به طرفداري از غرب و آمريكا بودند، پس از اعمال آمريكايي ها در عراق طرف اسلامگرايان را گرفتند و كسي هم جرأت نكرد بگويد خوب عمل مي كند. آمريكا كاري كرد كه طرفداران سنتي اش كه ده ها سال با آنها ارتباط داشت، جرأت نكردند كه در عراق از كار آمريكا دفاع كنند. خوب اين يعني مصداق بارز يك سياست غلط.
*بازتاب و تأثير اشغال عراق توسط آمريكا، بر طرح خاورميانه بزرگ چيست؟
- اشغال عراق براي طرح خاورميانه بزرگ تأثيرات منفي به همراه داشته است. خاورميانه بزرگي كه اينها مطرح كردند، خاورميانه اي بود كه در آن دموكراسي حاكم باشد و مردم ترقي كنند و فقر نباشد و براي اين منظور قصد داشتند دست به قضيه دين سازي بزنند و تغييراتي در دين مردم صورت دهند. اما اين موارد چگونه حاصل مي شود و تحقق مي پذيرد. آمريكا با حضور نظامي و با بكاربستن همه زور سياسي و نظامي اش از عراق يك نمونه اي ساخت كه اين نمونه رشك و حسد هيچ كشوري را برنيانگيخت. يعني اينكه ساير كشورها بگويند كه آمريكا عراق را بهشت كرده است، جنات عدل درست كرده است، ما هم مي خواهيم مثل عراق بشويم، چنين چيزي نبود. آمريكا پس از اشغال عراق كه بدون هيچ گونه مقاومتي از سوي طرفداران صدام صورت گرفت، اختيار مطلق داشتند و خود را فرعون عراق مي ديدند.
آمريكايي ها مي توانستند طوري عمل كنند كه اگر آن روزي كه مي خواستند عراق را ترك كنند به آنها مي گفتند: مي شود نرويد و امكان دارد كمي بيشتر در عراق بمانيد!!، اما ديديم كه در واقع اينگونه نبود و وضع به گونه اي پيش مي رفت كه يك عراقي به خودش بمب مي بندد و خودش را منفجر مي كند تا اين كه يك آمريكايي را بكشد.
اين حكايت از آن مي كند كه آمريكا راه را در عراق اشتباه رفته است. آمريكايي ها هزينه هاي عظيمي را در عراق صرف كردند. براساس بعضي از آمارها ۱۵۰ هزار ميليارد دلار خرج كرده اند كه قطعاً در عراق دوباره آن را به دست نخواهند آورد. بنا بر اين عراق براي آمريكا خيلي هزينه داشته است. اينها كه سرمايه دار هستند و حساب يك سنت شان را هم دارند، بايد جايي سرمايه گذاري كنند كه اگر يك سنت مي گذارند دو سنت بدست بياورند، اما آمريكا بايد بداند آنچه كه سرمايه گذاري كرده است ديگر بدست نخواهد آورد. مردم عراق اجازه نخواهند داد كه آمريكا بيايد و از منابع كشورشان بهره كشي كند.
بنا بر اين نمونه عراق نمونه بسيار بدي است كه سكولارها و مروجين فرهنگ آزادي و دموكراسي غربي را عقب انداخت و مروجين فرهنگ اسلامي را تقويت كرد و به جايي رسيد كه همه اقرار كردند، تصميم نهايي در عراق را بايد آيت ا... سيستاني بزند. البته ما قضاوت ارزشي نمي كنيم، ولي بالاخره هم آمريكايي ها و هم گروه هاي مختلف عراقي به اينجا رسيدند كه نظر نهايي با آيت ا... سيستاني است.
* نقش روحانيت شيعه در عراق با توجه به اختلاف نظر ميان برخي از ايشان چه سرانجامي خواهد داشت؟
- اين مربوط مي شود به نحوه عملكرد آنها. آيت ا... سيستاني نشان داده است كه تاكنون با تدبير و عاقلانه حركت كرده است و ما هم اميدواريم كه اين حركت به همان سمت پيش رود كه وحدت عراق و كلاً وحدت شيعه و سني حفظ شود. چرا كه حفظ وحدت عراق به نفع و مصلحت تمام اقوام عراقي و حتي به نفع منطقه است. همه با هم متحد باشند و حق هيچ اقليتي تضعيف نشود.

با واژه هاي سياسي ـ ۱۱
ديوان بين المللي دادگستري
طي دو هفته گذشته رأي مشورتي ديوان بين المللي دادگستري در خصوص احداث ديوار حائل در سرزمين هاي اشغالي فلسطين بار ديگر نام اين نهاد بين المللي را در كانون توجهات رسانه هاي جهاني قرار داد. اما ديوان بين المللي دادگستري چيست؟
ديوان بين المللي دادگستري ( Inrternational Court Of Justice) يكي از شش ركن اصلي سازمان ملل متحد است كه سال ۱۹۴۶ جايگزين ديوان دائمي دادگستري بين المللي (Permanent Court Of International Jnstice) كه پس از جنگ جهاني اول به عنوان ركن قضايي جامعه ملل تأسيس شده بود، گرديد. مقر ديوان بين المللي دادگستري همچون سلف آن در كاخ صلح شهر لاهه هلند است. البته اين ديوان با ديوان داوري بين المللي كه مقر آن نيز در لاهه است تفاوت دارد. ديوان بين المللي دادگستري طبق اساسنامه خود كه بخشي از منشور سازمان ملل متحد است و در پنج بخش و ۷۰ ماده تنظيم شده فعاليت مي كند. طبق اساسنامه ديوان بين المللي دادگستري دو وظيفه دارد: اول حل و فصل اختلافات حقوقي كه از سوي دولت ها به آن ارجاع مي شود بر مبناي حقوق بين الملل حل و فصل شود. دوم ارائه نظريات مشورتي در خصوص مسائل حقوقي كه توسط سازمان ها و مؤسسات بين المللي مجاز از آن درخواست مي شود.
تعداد قضات ديوان ۱۵، قاضي هستند كه براي مدت ۹ سال در نشست هاي جداگانه مجمع عمومي و شوراي امنيت سازمان ملل متحد انتخاب مي شوند. در بين قضات ديوان در يك دوره خاص نبايد بيش از يك قاضي از هر كشور باشد. البته قضات ديوان بين المللي دادگستري نماينده كشور خويش نيستند بلكه صرفاً با توجه به ويژگي ها و اعتبار شخصي خود به اين منصب برگزيده مي شوند. همچنين هر سه سال يك بار انتخابات براي يك سوم قضات ديوان برگزار مي شود تا همه آنها به يكباره تغيير نكنند. انتخاب مجدد قضاتي كه مدت مسئوليت آنها به پايان رسيده نيز بلامانع است. افرادي كه به عنوان قضات ديوان بين المللي دادگستري انتخاب مي شوند بايد از صلاحيت هاي لازم براي انتصاب به بالاترين مقام هاي قضايي كشور خود برخوردار باشند و يا اين كه جزو حقوق دانان داراي صلاحيت شناخته شده در حقوق بين الملل باشند. البته تركيب قضات ديوان بين المللي دادگستري غالباً بيانگر انواع مختلف تمدن ها و نظام هاي حقوقي اصلي جهان است.در رسيدگي قضايي ديوان تنها دولت ها حق ارجاع دعوا به آن را دارند. همچنين ديوان تنها در صورتي به بررسي يك دعوا مي پردازد كه دولتهاي طرف دعوا صلاحيت اين ديوان را به يكي از سه شيوه تعيين شده به رسميت بشناسند. اگرچه اين ديوان در شكل يك دادگاه تمام عيار عمل مي كند اما گاهي اوقات مي تواند به تقاضاي طرفين دعوا يك هيأت ويژه ايجاد كند. از سال ۱۹۹۳ به بعد نيز يك هيأت هفت نفره براي بررسي تمامي موارد زيست محيطي كه در صلاحيت ديوان قرار مي گيرد انتخاب شده است.
ديوان از۱۹۴۶ تاكنون اين ديوان ۷۹ رأي قضايي در خصوص دعواهايي كه در زمينه هاي مختلف همچون اختلافات مرزي، مرزهاي دريايي، حاكميت سرزميني، عدم كاربرد زور، عدم دخالت در امور داخلي كشورها، روابط ديپلماتيك گروگانگيري، حقوق پناهندگان، مليت، حق ارتفاق و حقوق اقتصادي صادر كرده است. مبناي آراء ديوان بين المللي دادگستري نيز معاهدات و كنوانسيون هاي بين المللي در حال اجرا، عرف بين المللي، اصول كلي حقوقي، رويه هاي قضايي و نظريات حقوقي است.

سياست
اقتصاد
انديشه
ايران
علم
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |