سامان سيف اللهي
به عقيده بسياري از
كارشناسان ورزش ايران با توجه به نفوذ كمرنگ فدراسيون فوتبال ايران در AFCنامه اينترنتي منتشر شده مهم ترين و بزرگترين واكنشي است كه در چند وقت اخير به رفتار كنفدراسيون
فوتبال آسيا نشان داده
شده است
الكس از آمريكا پيشنهاد
داده است كه ايران نيز
مانند تركيه و قزاقستان از
AFC جدا شده و به يوفا
بپيوندد و ديويد كلاي از ولز مي گويد شرم بر اين AFC
خدا را شكر يوفا حتي به
اندازه نيمي از AFC هم
فاسد نيست
انتشار طومار بلندبالاي اعتراض به عملكرد كنفدراسيون فوتبال آسيا (AFC) و جمع آوري امضاي موافقان در چند روز اخير، مجدداً يك موضوع ورزشي را به يكي از مهم ترين موضوعات محيط وب ايراني تبديل كرد.
نامه اي كه تحت عنوان «بي عدالتي هاي AFC» در آدرس http://www.petitiononline.com/iran2004 منتشر شد، در بندهاي مختلف به اتفاقاتي كه در سال هاي اخير براي تيم ملي فوتبال ايران افتاده است اشاره كرده و با نگاهي دقيق تر حوادث جام ملت هاي آسيا ۲۰۰۴ را به قضاوت گذاشته است.
به عقيده بسياري از كارشناسان ورزش ايران، با توجه به نفوذ كمرنگ فدراسيون فوتبال ايران در AFC، اين نامه مهم ترين و بزرگترين واكنشي است كه در چند وقت اخير به رفتار كنفدراسيون فوتبال آسيا نشان داده شده است و از سوي ديگر استقبال طرفداران فوتبال ايران و معترضان بي عدالتي هاي AFC اين نظريه را تاييد مي كند. به طوري كه تعداد امضاكنندگان اين نامه تاكنون از مرز پنج هزار و سيصد نفر گذشته و در اين بين علاوه بر نامه هاي متعدد ايراني، اسامي مختلفي نيز از نقاط مختلف جهان به چشم مي خورد.
براي مثال احمدجابر از بحرين AFC و اعمالش را مايه ننگ اعراب و آسيا دانسته و احد عبدالرحمانوف از ازبكستان دليل پيوستن قزاقستان به يوفا را بي عدالتي هاي AFC در مورد ايران و كشورهاي آسياي ميانه ذكر كرده است.
شون توستنسن از نروژ ايران را مستحق قهرماني دانسته و مي گويد: «بازي ها [جام ملت هاي ۲۰۰۴] را از شبكه دبي تي وي نگاه كردم. از نحوه قضاوت داور در بازي ايران و چين بسيار متحير و ناراحت شدم. هرگز قبل از اين چنين قضاوتي نديده بودم. الكس از آمريكا نيز پيشنهاد داده است كه ايران نيز مانند تركيه و قزاقستان از AFC جدا شده و به يوفا بپيوندد» و يا در جايي ديگر ديويد كلاي از ولز مي گويد: «شرم بر اين AFC! خدا را شكر، يوفا حتي به اندازه نيمي از AFC هم فاسد نيست!»
در كنار اظهارنظرهاي مخالفان AFC ازسراسر دنيا در اين نامه كه شايد چندان جنبه قانوني و رسمي نداشته باشد و تنها به يك حركت مجازي تعبير شود، بيش از هركس، فعالان ورزش ايران و مخصوصاً ورزشي نويسان وب فارسي را خوشحال كرده است.
پس از اين كه در چند ماه اخير وقوع سه رويداد مهم ورزشي با فاصله زماني كم، دنيا را تحت تاثير خود قرار داد، به عقيده كارشناسان، محيط اينترنت فارسي به مراتب كمتر از نمونه هاي مشابه تاثير پذيرفت و البته اين نكته را به سطح آسيا نيز مي توان تعميم بخشيد. برگزاري مسابقات يورو ۲۰۰۴ در كشور پرتغال و استقبال خارج از وصف كاربران اينترنت از سايت رسمي اين تورنمنت مي توانست نويدبخش روزهاي خوبي براي نمونه آسيايي آن باشد.
اما همان طوري كه انتظار مي رفت استقبال مردم وسيع ترين قاره جهان از سايت رسمي جام ملت هاي آسيا ۲۰۰۴ در حد و اندازه هاي جمعيت آن نبود. كيارش راد، كارشناس IT در اين باره مي گويد: اين مسئله كاملاً طبيعي است. چون به هر حال ضريب نفوذ استفاده از اينترنت در اروپا با آسيا اختلاف فاحشي دارد و در آسيا به استثناي چند كشور كه در رده بندي ITU نيز جايگاه مناسبي دارند، بقيه از نظر سطح دسترسي و استفاده از اطلاعات اينترنت با مشكلات عديده اي دست وپنجه نرم مي كنند.
از سوي ديگر كارشناسان ورزشي در كنار مسايل فني و زيرساخت مخابراتي، تفاوت ميزان اهميت و تفاوت كلاس فوتبال اروپا با آسيا را نيز از دلايل مهم ميزان استقبال و پيگيري اخبار و نتايج جام هاي مشابه در دو قاره مي دانند.
از طرفي بسياري از كارشناسان ورزشي ايران معتقدند كه مقوله «ورزش» در محيط وب فارسي نسبت به ساير نقاط جهان و حتي نسبت به آسيا مهجور مانده است و آن طور كه بايد و شايد به آن پرداخته نمي شود.
هم اكنون پس از گذشت چند سال از فراگير شدن تب و تاب استفاده از محيط اينترنت در ايران، هنوز به جز تعداد انگشت شماري باشگاه هاي معتبر ورزشي كشورمان از داشتن سايت اطلاع رساني محروم اند و تعداد وب سايت هاي تخصصي ورزش نيز از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمي كند، حتي در زمينه وبلاگ هاي فارسي كه پس از زبان هاي انگليسي، پرتغالي و فرانسه در رتبه چهارم قرار دارد نيز اين مسئله به چشم مي خورد.
امير ناصري، روزنامه نگار حوزه ورزش و برنده جايزه بهترين خبرنگار ورزشي از دهمين جشنواره مطبوعات در اين باره مي گويد: پرطرفدار بودن موضوعات ورزشي مسئله اي است كه تقريباً براي همه واضح است، نيم نگاهي به تعداد روزنامه ها و نشريات هفتگي ورزشي هم اين مسئله را تاييد مي كند اما در محيط مجازي به نوعي مي توانيم بگوييم كه ورزش مهجور مانده است. در حال حاضر شايد ازنگاه آماري پنج درصد وبلاگ هاي فارسي به ورزش اختصاص يافته اند اما با كمي دقت مي بينيم كه به جز تعداد اندكي، هيچ كدام به معناي واقعي در اين زمينه فعاليت نمي كنند. در صورتي كه ورزش به اندازه اي حاشيه دارد كه به راحتي بتواند خوراك ۱۰ وبلاگ را تامين كند.
به عقيده او نبودن دغدغه ميان ورزشي نويسان و روزنامه نگاران حوزه ورزش دليل اصلي اين موضوع است، در اين ميان برخي از روزنامه نگاران مطرح عرصه ورزش وبلاگ نويسي را آغاز كردند اما درباره همه چيز مي نوشتند به جز ورزش! چون مسايلي را كه مي توانستند به آن بپردازند در مطبوعات مي نويسند و اگر هم نتوانند ترجيح مي دهند فراموشش كنند تا اين كه در يك رسانه ديگر به سراغ آن بروند.
ناصري مي افزايد: در حال حاضر چند سايت ورزشي وجود دارند كه سعي مي كنند اخبار و حواشي اين حوزه را پوشش دهند و بعضاً موفق هم هستند؛ اما اين تعداد به هيچ وجه نمي تواند پاسخگوي نياز كاربران ايراني باشد و اگر سايت و يا حتي وبلاگي وجود داشته باشد كه بتواند مطالب قابل بحث و با ارزش محتوايي توليد كند قطعاً خوانندگان و مخاطبان خودش را هم پيدا خواهد كرد.