نويسندگان و ناشراني كه به معرفي كتاب خود در ستون خواندني ها تمايل دارند مي توانند يك نسخه از اثر خود را به آدرس خيابان آفريقا، بلوار گلشهر، مركز خريد آي تك، طبقه چهارم،بخش داستان ارسال كنند.
درباره اسطوره
زير آسمانه هاي نور
جستارهاي اسطوره پژوهي و ايران شناسي
نويسنده: دكتر ابوالقاسم اسماعيل پور
ناشر: افكار و سازمان ميراث فرهنگي
«دكتر اسماعيل پور» در كتاب «زير آسمانه هاي نور» تلاش كرده تا وجوه مختلف فرهنگ اساطيري در ايران زمين را مورد بررسي قرار دهد و در اين راه به نوعي،بخشي از خلاءهاي موجود در چنين تحقيقاتي را برطرف سازد. طي دهه هاي اخير معمولاً به جلوه هاي اسطوره اي فرهنگ هاي ديگر توجه كرده اند و در اين ميان كتاب زير آسمانه هاي نور به لحاظ توجه به اسطوره هاي وطني، نگاه متفاوتي را به وجود آورده است.
در پيش گفتار اين كتاب مي خوانيم:
«اسطوره نه تنها در اعصار گذشته كاركردي ژرف در زندگي انسان داشته بلكه در عصر جديد نيز هنوز كاركرد ويژه خود را از دست نداده است. اساطير قوام يافته و استحاله شده در آيين ها، باورها، قصه ها و افسانه ها، آثار ادبي و هنري و كهن نمونه هاي قومي، در زندگي امروزين بشر نمودي آشكار دارند. از اين رو پيوند اسطوره، ادبيات و هنر در جهان گذشته و امروز در زمره مباحث و در عين حال جذاب اسطوره شناسي، تبيين هنر و نقد ادبي بوده است.»
نامه هايي به خدا
اسكار و خانم صورتي
نويسنده: اريك امانوئل اشميت
ترجمه: مهتاب صبوري
ناشر: بازتاب نگار
«اريك امانوئل اشميت» نمايشنامه نويسي فرانسوي است كه البته دستي در داستان نويسي هم دارد. كتاب اسكار و خانم صورتي در رديف يكي از آثار داستاني اين نويسنده قرار مي گيرد. در پشت جلد كتاب پيرامون اين داستان توضيحاتي داده شده است:«داستان اسكار و خانم صورتي نامه هاي پسربچه ۱۰ ساله اي است به خدا. اين نامه ها را خانم صورتي كه هر روز در بيمارستان كودكان با او ديدار مي كند، يافته است. نامه ها توصيف ۱۲ روز از زندگي شوخي وار و شاعرانه اسكار است. ۱۲ روز پر از آدم هاي مضحك و متاثر كننده.اين ۱۲ روز شايد واپسين روزها باشد، اما به لطف مامان صورتي كه پيوندهاي عاشقانه اي با اسكار كوچولو برقرار مي سازد، روزهاي افسانه اي خواهند شد.»
شروع داستان اسكار و خانم صورتي اينگونه است:
«خداي عزيز،
اسم من اسكار است. ۱۰ سال دارم. من گربه، سگ و خانه را آتش زدم (فكر مي كنم كه حتي ماهي قرمزها را هم كباب كردم) و اين اولين نامه اي است كه برايت مي نويسم. چون كه تا حالا به خاطر درس و مشق وقتش را نداشتم قبل از هر چيز بگم من از نوشتن وحشت دارم. مگر اين كه مجبور باشم... نوشتن چيزي نيست جز چاخان كه رنگ و لعاب مي زنند و خوشگل مي كنند چاخان و شامورتي بازي بزرگ ترهاست.»
ميهمان ناخوانده
الي عزيز
نويسنده: مايكل مور پورگو
ترجمه: پروين علي پور
ناشر: افق
«مايكل مورپورگو» نويسنده اي اهل كشور انگلستان است كه داستان هاي گوناگوني را براي كودكان نگاشته است و در اين ميان داستان «الي عزيز» يكي از مهم ترين اين داستان ها به شمار مي رود.
در قسمتي از الي عزيز آمده:
«بدتر از همه تحمل مهمان هاي ناخوانده اي بود كه دايم سر و كله شان پيدا مي شد بتل اخمو تقريباً يك روز در ميان دم غروب آفتابي مي شد. الي هر وقت مي توانست به اتاقش مي رفت و قايم مي شد ولي گاهي چاره اي جز روبه روشدن با او نداشت. بتل اخمو خيلي رك و كله خشك بود و خيلي هم سخت گير. مي گفت: اگر از من بپرسيد... و البته كسي از او نپرسيده بود،مي گويم تمام اينها تقصير معلم ها و مدرسه هاست. اين روزها بچه ها همين كه دبيرستان را تمام مي كنند، خيال مي كنند كه ديگر تمام درهاي دنيا به رويشان باز شده است. قبلاً كي اينطور بود؟ الي وقتي درباره كارهاي مادرت فكر مي كنم كه او برادرت را واقعاً دست تنها بزرگ كرد. اما بعد چي شد؟ برادرت بلند شد و آنطوري رفت! آن هم كجا؟! آفريقا! كه چي بشود؟ يك دلقك! آخر چه فكري تو كله اش مي گذرد؟ به نظر من كه كارش اصلاً نه درست است نه مسئولانه. بي فكري محض است! نمي دانم و بعد با آهي عميق ادامه داد: نمي دانم از كارهاي بچه هاي اين دوره زمانه سردر نمي آورم.»