جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۲
index
تاريخچه
تافل
مسعودرضا طاهري
واژه تافل (TOFEL) كوتاه شده مجموعه كلمات: «Test of English as a Foreign Languae» به معني «آزمون معلومات انگليسي به عنوان يك زبان خارجي» است. گذر از اين آزمون و قبولي در آن يكي از پيش شرط هاي ضروري ورود دانشجويان به موسسات آموزشي و دانشگاهي كشورهاي انگليسي زبان دنياست.
آمادگي براي آزمون تافل معمولاً شامل دروس كلي زبان انگليسي به علاوه تمرينات مواد درسي مختلف است. در اين راستا مركز بين المللي آموزش زبان انگليسي كتابهاي دروس مخلتف آموزش عمومي و مهارت هاي تكميلي را براي دانشجويان فراهم مي آورد. اين مركز همچنين مواد درسي ويژه اي را برا موفقيت دانشجويان در آزمون تافل طراحي و تدوين مي كند.
آزمون تافل شامل سه بخش اصلي شنيدن، ساختار و قواعد نگارش و درك مطلب است. دانشكده ها و دانشگاه هاي كشورهاي آمريكاي شمالي و ديگر كشورها آزمون تافل را براي تعيين ميزان مهارت و استعداد دانشجويان پذيرفته شده به مورد اجرا مي گذارند.
آنچه كه امروز تحت نام آزمون تافل براي ارزيابي معلومات زبان انگليسي دانشجويان مختلف سراسر جهان برگزار مي شود، از ۴۶ سال پيش تاكنون مراحل مختلفي را با نام ها و تغييرات مختلف پشت سر نهاده است: كميسيون تحصيلي فارغ التحصيلان خارجي رشته پزشكي آمريكا (ECFMG) در ماه مارس سال ۱۹۵۸ ميلادي اولين آزمون معلومات زبان انگليسي را تحت نام آزمون معلومات زبان آمريكايي
(AMQ)(American Qualification Exam)
با شركت ۲۹۸ نفر آزمون شونده در ۱۷ مركز برگزار كرد.
در ماه سپتامبر همان سال (۱۹۵۸) آزمون (AMQ) با شركت ۸۴۴ نفر در ۵۷ مركز آزمون در آمريكا و كشورهاي ديگر جهان برگزار شد. آزمون AMQ  براساس سؤالات انتخاب شده توسط انجمن ملي برگزاركنندگان آزمون هاي پزشكي (NBME) در دو بخش اول و دوم و با شركت دانشجويان پزشكي آمريكايي و كانادايي برگزار شد كه شامل آزمون هاي زبان انگليسي مورد نظر كميسيون تحصيلي فارغ التحصيلان خارجي رشته پزشكي آمريكا نيز بود و لازم بود كه هركدام از شركت كنندگان تاريخچه كوتاهي از زندگي خود را نيز به انگليسي بنويسند.
بعدها در سال ۱۹۶۲ آزمون AMQ به آزمون ECFMG تغيير نام داد.
يك سال بعد در سال ۱۹۶۳ آزمون ECFMG نيز مورد تجديد نظر قرار گرفت. تركيب جديد آزمون به كارگيري سؤالات با امكان چند گزينه جواب عقلي و واقعي بود.
در سال ۱۹۷۴ آزمون انگليسي ECFMG با تغيير شكلي كلي به آزمون معلومات انگليسي به عنوان يك زبا ن خارجي (تافل)  تغيير نام داد كه اين تغييرات توسط سرويس آزمون تحصيلي (ETS) انجام شد.
آزمون جديد كاملاً بر توانايي گفتاري انگليسي آزمون شوندگان متمركز شده بود. استفاده از ساختارهاي ساده جملات و شرح و تفسير لغات و واژه هاي غيرپزشكي از اهداف عمده اين آزمون بود.
در سال ۱۹۷۷ در پاسخ به فعاليت معاونت تحصيلات حرفه اي پزشكي كه دانشجويان مهمان براي گذراندن امتحانات معادل نياز به برگزاري يك آزمون معلومات انگليسي داشتند، انجمن ملي برگزاركنندگان آزمون هاي پزشكي آزمون جديدي را به نام «آزمون صلاحيت ويزا» (VQE) توسط كميسيون  تحصيلي فارغ التحصيلان خارجي رشته پزشكي برگزار كرد.
آزمون VQE توسط وزارت بهداشت، تحصيلات و رفاه آمريكا به تصويب رسيد.
در سال ۱۹۸۱ فدراسيون ارزيابي آزمون ها در آمريكا (FLEX) مدرك آزمون ECFMG را به رسميت شناخته و قبول كرد.
مرحله تافل براي متقاضياني كه به طور جدي درصدد شركت در آزمون ECFMG انگليسي هستند براي كسب مهارت هاي لازم در به دست آوردن مدرك ECFMG مورد پذيرش قرار مي گيرد.
در سال ۱۹۸۴ آزمون فارغ التحصيلان خارجي رشته پزشكي و پيراپزشكي (FMGEMS) جايگزين آزمون يكروزه ECFMG و VQE براي فارغ التحصيلان بين المللي رشته هاي پزشكي شد.
آزمون دو روزه FMGEMS توسط انجمن ملي (NBME) و كميسيون آزمون فارغ التحصيلان خارجي رشته هاي پزشكي (ECFMC) توسعه يافت و سالانه در زمان مشخصي مشتمل بر مواد امتحاني تست هاي پزشكي و علوم مراقبتي و كلينيكي برگزار مي شد.
آزمون ECFMG توسط انجمن ملي (NBME) در دو بخش برگزار مي شود و به علاوه اين امكان را به متقاضيان مي دهد كه اين آزمون را به عنوان جايگزيني براي FMGEMS در رشته پزشكي و يا VQE انتخاب كنند.
در سال ۱۹۹۲ اولين آزمون مدارك پزشكي ايالات متحده آمريكا (USMLE) برگزار شد. اين آزمون سه مرحله اي جايگزين آزمون هاي ديگر پزشكي در آمريكا شد.
آزمون USMLE توسط فدراسيون انجمن پزشكي آمريكا (FSMB) و انجمن ملي (NBME) توسعه يافت. USMLE جايگزين آزمون FLEX و NBME شد.
در سال ۱۹۹۳ اين آزمون به جاي FMGEMS نيز به كار گرفته شد.
در اول ژوئيه سال ۱۹۹۸ ارزيابي مهارت هاي كلينيكي آزمون ECFMG يكي از ملزومات مدرك ECFMG شد و همين ارزيابي به نام CSA جايگزين اين آزمون شد.
آخرين آزمون كتبي توسط قلم و كاغذ USMLE مرحله اول در اكتبر سال ۱۹۹۸ برگزار شد و آخرين آزمون USMLE مرحله دوم توسط قلم و كاغذ در مارس ۱۹۹۹.
از سال ۱۹۹۹ به بعد تمامي مراحل امتحان USMLE به صورت كامپيوتري انجام مي گيرد.آخرين امتحان سري ECFMG زبان انگليسي در مارس ۱۹۹۹ انجام شد.
و امتحان تافل به عنوان تنها آزمون رايج كه به عنوان پيش شرط لازم و كافي براي اخذ مدرك ECFMG قابل قبول است برگزار مي شود.

آزمون جهاني زبان انگليسي
ماراتن يك و نيم ساله
005901.jpg
مينا شهني
وزير علوم مي گويد: «جمعيت دانشجويي كشور نسبت به اول انقلاب ۱۳ برابر شده است.»
دكتر جعفر توفيقي افزايش دانشجو در كشور را به قسمي مي بيند كه هم اكنون ۱۰۰هزار دانشجوي تحصيلات تكميلي در كشور حضور دارند.اين گروه بزرگ كمترين خواسته شان ادامه تحصيل است. راه يافتن به دانشگاه هاي معتبر و طي كردن مدارج بالاي علمي نيازمند پيش رفتن به سوي سامان بندي آموزش در كشور است.
در واقع ما نيازمند سنجه هايي براي سبك سنگين كردن وضعيت آموزش در كشورمان هستيم. همين نيازها ما را بر آن مي دارد كه به سوي يكسان سازي آموزش در كشور باشيم. شايد بهترين راه براي اين كه از درستي يا نادرستي وضعيت آموزشي كشورمان اطلاع حاصل كنيم برگزاري آزمون هايي باشد كه ما را محك مي زنند.
آزمون هايي كه در گوشه و كنار دنيا هر ساله برگزار مي شود و جوانان زيادي درآن شركت مي كنند تا دانسته هايشان را در يك آزمون بين المللي بيازمايند.
«تافل» يكي از آزمون هايي است كه در تمام دنيا با شرايط يكسان برگزار مي شود. اين آزمون جوانان ايران را بر آن مي دارد تا براي شركت و اطلاع از نتيجه آموخته هاشان راهي كشورهاي همسايه شوند. دبي و سوريه دو كشوري هستند كه همواره داوطلبان ايراني تافل را به خود جذب مي كنند. صرف وقت و هزينه زياد سبب مي شود تا بسياري از جوانان از شركت در تافل بي بهره بمانند.
چرا رفوزه شدم
شقايق تصميمش را گرفته، بايد به يكي از كشورهاي همسايه سفر كند تا بتواند در آزمون تافل شركت كند، پرس و جو مي كند و متوجه مي شود كه چون يك دختر مجرد است مجبور است حتماً به همراه يكي از اعضاي خانواده اش سفر كند. چرا كه سفر دختران مجرد به تنهايي منع قانوني دارد هر چند كنار آمدن با اين واقعيت برايش دشوار است اما به هرحال مي پذيرد كه هزينه  مسافرتش دوبرابر خواهد شد، حساب دودوتا چهارتا نااميدش مي كند، پدر كمك مي كند و بالاخره سفر آغاز مي شود، با استرس و زحمت زياد و اين كه اگر قبول نشود جواب پدر را چه بدهد؟
رتبه ۵۰۰ تافل ره آورد سفر شقايق به دبي است. دانشگاه هاي مورد نظرش امتيازهاي بالاي۵۵۰ را مي پذيرند و شقايق نااميد از تلاش سختش قيد تافل را مي زند. خودش مي گويد: «شايد مهم ترين دليلي كه سبب شكست من  شد، صرف انرژي براي تهيه پول و انجام مقدمات يك سفر دور بود در واقع من مجبور شدم وقت زيادي را براي انجام كارهاي اداري سفر تلف كنم، شايد اگر همين زمان را براي زبان خواندن سپري مي كردم، موفق مي شدم.»
ميزبان تافل
امسال ايران ميزبان آزمون تافل است آزموني كه سال هاي متوالي سبب مي شد تا كساني كه مشتاق ادامه تحصيل در دانشگاه هاي معتبر دنيا هستند به كشورهاي همسايه بروند و در اين آزمون شركت كنند.
آزمون تافل تا پايان امسال تقريباً هر ماه برگزار مي شود، ۳۱ مرداد، ۲۵ مهر، ۳۰ آبان، ۲۶دي و ۲۲ اسفند روزهايي است كه تا پايان سال ۱۳۸۳ خورشيدي آزمون تافل در ايران برگزار مي شود و علاقه مندان مي توانند با ثبت نام، آزمون تافل را در كشور پشت سر بگذارند.
ماراتن يك و نيم ساله
يك سال و نيم تلاش و پيگيري مدام سبب شد تا بالاخره موسسه ETS با برگزاري آزمون تافل در ايران موافقت كند. به گفته مسئولان سازمان سنجش كشور موسسه برگزار كننده آزمون تافل پس از بازديد و ارزيابي امكانات و توان سازمان سنجش بالاخره پذيرفت كه ايران توانايي برگزاري آزمون تافل را با كيفيت قابل قبولي دارد. به دست آوردن موافقت مسئولان ETS يك سال و نيم به درازا كشيد.
هر چند سال ها قبل تافل در ايران برگزار مي شد اما پس از اين وقفه طولاني كار را با مشكلات زيادي روبه رو كرد.
آزمون تافل در بسياري از كشور هاي جهان به دو روش كامپيوتري و كاغذي انجام مي شود.
امسال در كشور ما آزمون تافل به دليل هزينه هاي زيادي كه بر دوش مسئولان مي گذارد به شكل كاغذ برگزار مي شود، هر چند يكي از مسئولان سازمان سنجش خبر از بر چيده شدن آزمون كامپيوتري تافل در سراسر جهان مي دهد و مي گويد: «از سال آينده آزمون تافل تنها به شكل كاغذي در سراسر دنيا برگزار مي شود و آزمون هاي كامپيوتري به گفته مسئولان آزمون به طور كامل بر چيده خواهد شد.»
جاي خالي دندان افتاده
در ۲۵ سال گذشته آزمون تافل هرگز در ايران انجام نشد، پس از انقلاب اسلامي، تحولات انجام شده در تمامي سطوح سياسي و اجتماعي كشور سبب شد تا آزمون تافل به فراموشي سپرده شود و غيبت طولاني اين آزمون براي داوطلبان ادامه تحصيل در دانشگاه هاي معتبر مشكل ايجادكند.
دكتر اسدا... آسرايي مدير كل دفتر آزمون سازي و روان سنجي سازمان سنجش مي گويد: «در اولين آزمون ۵۵۷ نفر شركت مي كنند كه ما اميدواريم براي آزمون هاي بعدي تعداد بيشتري متقاضي داشته باشيم.»
هر چند دكتر آسرايي در گفت وگويي با خبرگزاري دانشجويان ايران در نيمه تيرماه سال جاري احتمال داده بود كه اين آزمون يك هزار داوطلب خواهد داشت.
مدير كل دفتر آزمون سازي و روان سنجي سازمان سنجش معتقد است كه اولين دوره آزمون تافل حساسيت زيادي را به همراه خواهد داشت. به همين دليل ترجيح مي  دهند كه دوره اول با تعداد كمتري برگزار شود.
سه دليل اصلي
بالا رفتن سطح كيفي زبان آموزي براي نوجوانان و جوانان ايراني به عنوان اصلي ترين و مهم ترين دليل از سوي مسئولان برگزاركننده عنوان شده است. كساني كه در آزمون تافل شركت مي كنند با توجه به بين المللي بودن آزمون و پشت سر گذاشتن اش مي توانند با تكيه بر آن تقاضاي پذيرش در دانشگاه هاي مختلف داشته باشند.
دليل دوم اين كه دانشگاه هاي داخل كشور نيز براي پذيرش دانشجو در دوره هاي تحصيلات تكميلي آزمون تافل را يكي از شرايط پذيرش دانشجو گذاشته اند و دليل سوم هم از بين بردن هزينه سنگين مهاجرت به كشورهاي همجوار براي شركت در آزمون تافل است و از اين پس داوطلبان ناچار نيستند براي انجام اين كار به خارج از كشور مسافرت كنند.
رقابت آموزشگاه هاي زبان
شما فكر مي كنيد كدام آموزشگاه زبان بهتر است؟ كدام يك از موسسات يادگيري زبان انگليسي بهتر و راحت تر مشكل داوطلبان را حل مي كند. هركس توصيه خاصي دارد. يكي از كتابهاي آموزشگاه تعريف مي كند و ديگري روش تدريس آموزشگاهي ديگر را دليل محكمي براي موفقيت بهتر شما مي داند.
در چند سال گذشته آموزشگاه هاي گوناگون با تبليغات متفاوتي سعي در جذب مخاطب و جلب مشتري دارند. اما اين كه بالاخره كدام يك موفق ترند هنوز مشخص نيست. اين بار اما آزمون تافل محك خوبي است براي اين كه آموزشگاه ها درجه بندي شوند. به نظر مي رسد ميزان قبولي داوطلبان آموزشگاه هاي متفاوت در آزمون تافل بيانگر كيفيت عملكرد آموزشگاه هاست. دكتر آسرايي معتقد است: «پس از برگزاري آزمون تافل با توجه به اين كه كدام يك از آموزشگاه هاي زبان امتياز بيشتري به دست آورده اند، مي توان درباره نحوه آموزش آنها قضاوت كرد. به نظر مي رسد از اين پس تافل ترازوي مناسبي براي سنجش عملكرد آموزشگاه ها و بررسي كيفيت كاري روش تدريس در آنها باشد.»
همان ۱۳۰ دلار
براساس تصميم مسئولان موسسه ETS امسال داوطلبان تافل ۱۳۰ دلار براي شركت در آزمون مي پردازند. جالب اين كه تمامي كشورهاي برگزاركننده همان مبلغ قيد شده را از داوطلبان دريافت خواهند كرد يعني هيچ هزينه اضافه اي براي برگزاري آزمون از داوطلبان دريافت نمي شود.
قوانين ديگر
كارت تمامي داوطلبان تا دو روز قبل از آزمون به آدرس آنها پست مي شود. در صورتي كه هر يك از داوطلبان تا روز تعيين شده موفق به دريافت كارت نشود، مي تواند با مراجعه به سازمان سنجش آموزش كشور كارت خود را دريافت كند.
در اين باره سازمان سنجش و آموزش توضيح مي دهد: «به تعداد داوطلبان كارت سفيد در اختيار ما قرار مي گيرد تا اگر به هر دليلي كارت داوطلبان به موقع به دستشان نرسيد ما از اين كارت هاي سفيد استفاده كنيم.»
همراه كارت يك CD در اختيار داوطلبان قرار مي گيرد كه آنها را براي برگزاري آزمون آماده خواهد كرد. تمامي سؤالات همراه با پاسخنامه داوطلبان به موسسه ETS تحويل مي شود و هيچ يك از نمونه  سؤال ها به بيرون از جلسه امتحان راه نمي يابد.
سازمان سنجش اميدوار است بتواند در آينده آزمون تافل را در مراكز استان ها به اجرا در بياورد. به نظر مي رسد اگر تعداد داوطلبان در هر استان به ميزان مورد قبولي برسد در مركز استان آزمون برگزار مي شود تا داوطلبان ناچار نباشند به تهران بيايند.
سازمان سنجش به داوطلبان توصيه كرده است كه ابتدا در آزمون «توليمو» شركت كنند،  اگر در اين آزمون رتبه خوبي به دست آورند پس از آن در آزمون تافل شركت كنند. با توجه به اين كه شهريه ثبت نام توليمو تنها هفت هزار تومان است در واقع داوطلبان ناچار به شركت دوباره در آزمون تافل نمي شوند.

در حاشيه جشن بزرگ جوان
ستايش فروتنانه
امسال پنجمين سالر وز جهاني جوان در كشورمان با حضور جوانان برگزيده برگزار شد.
جشن جوان در حالي برگزار شد كه پيامدهاي گوناگوني را به همراه داشت.
رئيس جمهور در پيامي به اين مراسم چالش هاي پيش روي جوانان را چالش هاي جهان امروز دانست و جواني را پديده متاخر و برآمده از تحولات عميقي دانست كه در روابط فرد، خانواده، جامعه و دولت و در ساليان اخير جامعه جهاني به وجود آمده است.
تقريباً نيمي از جمعيت دنيا زير ۲۵ سال سن دارند، در عين حال تا سال ۲۰۵۰ تعداد افراد ۶۰ ساله و مسن تر سه برابر، يعني حدود يك ميليارد و ۹۰۰ ميليون نفر خواهد شد. در راستاي آماده سازي براي آينده بايد امروز همبستگي بين نسل ها را ارتقا بخشيم.
كوفي عنان در پيامش به مناسبت روز جهاني جوان همبستگي بين نسل ها را مهم ترين موضوع قرار داد. هر چند او در بخش هاي ديگر پيامش به مشكلاتي مانند ايدز، اعتياد، جنايت و بيكاري اشاره كرد اما اشاره اش به سالمندي چشمگير بود و سالمندي را مسئله اي براي جوانان بيان كرد و تاكيد كرد كه اين موضوع به عنوان بخشي از بررسي ۱۰ ساله برنامه اقدام براي جوانان تا سال ۲۰۰۰ مورد بحث قرار خواهد گرفت.
وي در پايان پيامش آورد: «جوان هموطن؛ فرصت را مغتنم مي شمارم و با اذعان به همه كاستي هاي جهان موجود، شما را كه نماد شكوفايي هستيد به استحكام بيشتر پيوندهاي خود با اين كشور و مردم و در عين حال ارتباط زنده با جهان و به ويژه جوانان ديگر فرهنگ ها و تمدن ها دعوت مي نمايم.»
بازتاب يك رويداد
پس از برگزاري «جشن بزرگ جوان» نظرات متفاوت زيادي پيرامون نحوه برگزاري اين جشن اعلام شد.
۲۹ نفر از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در نامه اي از رئيس جمهور خواستند تا به وضع ناهنجار اين جشن رسيدگي كند.
به گزارش خبرگزاري كار ايران اين نمايندگان در نامه خود تصريح كردند، رئيس جمهوري به وضعيت اين جشن كه به عنوان تعيين الگوي مطلوب براي جوانان برگزار شده بود رسيدگي كند.
يكي از روزنامه هاي عصر نيز با چاپ عكس هايي از اين مراسم اعتراض خود را نسبت به برگزاري جشن بزرگ جوان اعلام كرد.
اما سازمان ملي جوانان تنها به گزارش منتشر شده در سايت بازتاب پاسخ گفت: در اين جوابيه آمده است: «جشن بزرگ جوان از سوي مجمع ملي جوانان به عنوان نهادي غيردولتي برگزار شده است و از قضا نمايندگاني از تمامي دستگاه هاي قانوني نظام جمهوري اسلامي كه با جوانان مرتبطند، اعم از دانشگاه ها، بسيج، هلال احمر و سازمان ملي جوانان در آن حضور داشتند.»
در بخش ديگري از اين جوابيه آمده است: «سازمان ملي جوانان از اين كه نفرات اول عرصه هاي مختلف را مورد تقدير و تجليل قرار داده و اين افراد نيز رسماً از سوي نهادها و دستگاه هاي مسئول در عرصه هاي مختلف معرفي شده اند و حتي يك نام نيز از سوي سازمان به اسامي مزبور اضافه نكرده است به خود مي بالد و به اين حركت خداپسندانه و اميدبخش خود استمرار خواهد بخشيد.»
با گذشت يك هفته از روز برگزاري جشن بزرگ جوان بازتاب اين جشن هنوز در مجاري رسمي و غير رسمي ادامه دارد.

يادداشت
داستان اسارت و خاطره هميشگي
سينا قنبرپور
همه ماشين ها را گل زده بودند. مثل عروسي. تور رنگي و دسته گل حتي روي دسته درها. آنقدر زياد بودند كه پرسيدم اين همه عروس براي يك شب؟ مگر چه شده است. گفتند اسيران جنگ تحميلي آزاد شده اند. دو سال از پايان جنگ مي گذشت و بالاخره نوبت به آنها رسيده بود تا از بند رها شوند.
از اين زمان مدتي گذشت. حدود پنج سال. نزديك خانه ما جواني آمده بود كه دانشجوي رشته پزشكي بود. متاهل بود و يك پسر كوچك داشت. از طريق كلاس تقويتي با ساعتي ۱۰۰ تومان زندگي اش را مي گذراند. قيمت ۱۰۰ تومان را هم از بابت اعتقاداتش انتخاب كرده بود.
مي گفتند پنج زبان دنيا را هم صحبت مي كند و هم درس مي دهد. اين زبان ها را در شش سال اسارتش ياد گرفته بود. بالاخره آوازه اين مرد ظريف الجثه به گوش ما هم رسيد و ما هم شاگرد كلاس هايش شديم. اما بيش از درس، حرف هايش جالب بود. حرف هايي كه نه در سريال هاي كليشه اي تلويزيون از آنها خبري بود و نه در مجامع عمومي و روزنامه ها. هيچ وقت از آن روايت هاي تلويزيوني كه از اسارت در بند عراقي ها تصوير مي شد ناراحت نشده بودم و تاثيري برايم نداشت تا همان آزاده اي كه حالا معلم كلاس خصوصي ما شده بود روايتي را باز گفت.
آن روايت داستان حمام كردن و دوش گرفتن آنان در اردوگاهي بود كه نگهداري مي شدند. حمام با آب سرد در زمستان.
و آن داستان چيزي نبود جز ماجراي يكي از اسرا كه يك روز صبح مي خواست دوش بگيرد. طبق برنامه اردوگاه و زمان تعيين شده اسيران فقط به اندازه اي فرصت داشتند دوش بگيرند كه تا اندازه اي خيس مي شدند و از آن جا كه لباس اضافه هم نداشتند مجبور بودند در هواي آزاد راه بروند تا خشك بشوند. هم خودشان و هم لباس هايشان. آن داستان روايت شوك حاصل از سرما بر اسيري بود كه در سرماي يك روز زمستاني دوش گرفته بود و شدت سردي آب و هوا باعث شده بود كنترل اعصاب و روان خود را به كلي از دست بدهد.
وقتي آن معلم داشت اين داستان را مي گفت كه فلاني بعد از آن كه از زير آب دوش بيرون آمد ديديم مي رقصد و مي آيد. خنده مان گرفت ولي بعد كه گفت او براي هميشه مشاعرش را از دست داد آن خنده به ناگاه به بغضي تبديل شد كه همواره با شنيدن نام اسرا تكرار مي شود. بغضي كه غربت و ظلم روا شده به اسيران را تداعي مي كند.
اين حكايت را هم به خاطر دارم كه برادرم هنگام سربازي در اردوگاه اسيران عراقي در ايران خدمت مي كرد. يادم هست كه در زمستان ۱۳۶۵ يك قطار دربست از اراك تا مشهد آن اسيران را به زيارت امام رضا(ع) بردند و يادم هست كه به آنها وسايل حجاري داده بودند تا با سنگ هاي منطقه اردوگاه مجسمه هايي درست كنند.
به هرحال زمانه تغيير كرده است و ما اينك پشتيبان همان مردمي شده ايم كه در كشورمان از يك آب گرم براي حمام هم دريغ كردند تا اسراي ما تحت فشار باشند.

براي رهايي از بند
۲۶ مرداد را كمتر كسي فراموش مي كند. شايد يكي از به يادماندني ترين رويدادهاي اجتماعي كه پس از جنگ در كشورمان روي داد، بازگشت اسيران جنگ تحميلي باشد. رويدادي كه در گوشت و پوست خانواده ها رسوخ و آنها را دگرگون كرد.
محله به محله چراغ سر در خانه ها روشن بود كه فرزندشان در برگشت، خانه را گم نكند. بسياري از «آزاده»ها تا مدت ها با مشكلات رواني زيادي دست و پنجه نرم مي كردند هنوز هم مشكلات زندگي شان كم وبيش رخ نمايي مي كند. پسر هم محله اي ما وقتي رسيد هنوز باورش نمي شد كه برگشته وقتي آمدند به در خانه شان چراغ رنگي آويزان كنند مادرش باور نمي كرد كه رامين برمي گردد، توي حياط راه مي رفت و اشك مي ريخت، كم كم زمزمه ها قوت گرفت همه مي گفتند اسير بوده آزادش كردند، به زودي برمي گردد، چراغ هاي رنگي در خانه هر شب روشن بود، پدر پير و خميده به درگاه تكيه مي زد و هيچ خبري به كسي نمي داد و بالاخره آمد از دروازه شهر به استقبالش رفتند. بچه هاي محل «ني انبان» سر كوچه ايستادند و بالاخره آمد. ساكت بود حرف نمي زند همسن و سال هايش را كمتر به خاطر مي آورد. چهار سال اسير بود و ۲۲ سال بيشتر نداشت، لاغر و نحيف انگار سال ها سختي كشيده بود. وقتي در ميان حلقه جمعيت به حياط خانه رسيد پدر و مادرش را ديد حالا شناخت يا نه؟ كسي نمي داند و از آن شب، كابوس هميشگي اش يادآوري روزهاي اسارت بود، سعي مي كرد تمام چهره هايي را كه ديده بود به خاطر بياورد.
تقريباً هر روز، زني عكس بچه اش را مي آورد تا به رامين نشان بدهد و نگاه پرسشگرش را به رامين مي دوخت شايد پسرش را ديده باشد. اسير آزاد شده هر روز سعي مي كرد بيشتر از روز قبل پنهان از مردم باشد، مي گفت: «از مردم خجالت مي كشم، وقتي پدر و مادرها با عكس بچه هايشان به خانه مان مي آيند هزار بار آرزوي مرگ مي كنم، كاش من هم شهيد شده بودم.»
شايد مهم ترين حادثه اي كه پس از بازگشت اسيران جنگي در كشور رخ داد، سردرگمي خانواده هايي بود كه فرزندانشان سال ها عنوان «مفقودالاثر» را يدك مي كشيدند.
خانواده هايي كه زندگي شان در دوراهي زنده بودن يا مردن پسرشان به برزخي تبديل شده بود كه هر شب در آن گرفتار مي شدند.
با آزاد شدن اسيران جنگي خانواده هاي شهدا هم داغشان انگار تازه شده بود، گريه و زاري هاي خانواده شهدا رنگ و بوي تازه اي گرفت، مزار شهدا گلباران شد. انگار به روزهاي آشوب مي رسيديم. شادي و غم به هم آميخته بود انگار دلخوشي هاي اسيران بازگشته در اشك خانواده هاي فرزند از دست داده محو مي شد. مادر شهيدي با گريه نام پسرش را زير لب زمزمه مي كرد و مي گفت: «كاش تو هم اسير شده بودي. كاش دست هايت را روي سرت مي گذاشتي و اسير مي شدي، چند سال عذاب مي كشيدي حالا همراه اين همه جوان مي آمدي...»
گريه مي كرد و اشك مي ريخت.

گفت وگوي اختصاصي همشهري جمعه با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام
آرزو بر جوانان عيب نيست
005892.jpg
عليرضا صلواتي: بالاخره پس از مدت ها انتظار، ديدار با «آيت ا... هاشمي رفسنجاني» محقق مي شود. ديدار با رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، آن هم با موضوعي نه چندان سياسي كه رغبت هيچ سياستمداري را برنمي انگيزد، شايد در وهله اول ناممكن جلوه كند اما ممكن مي شود. نامه اي نگاشته شده و موضوع گفت وگو توضيح داده مي شود. دوستان روزنامه مي گويند انتظار موافقت نداشته باش، كه نمي شود. چرا كه در اين آشفته بازار سياست كه هيچ كس جز به پست و مقام و مصلحت و منفعت گروه خود و اين انتخابات راسخ نمي انديشد، كسي به فكر جوانان نيست كه بخواهد جواني اش را براي آنان بازگو كند و مدعي مي شوند كه اصلاً به جوانان چه مربوط كه جواني ما را بدانند؛ كه در چند مورد مرا نكوهش كردند كه اين موضوع، موضوع مفيدي نيست و نه تنها امتناع كه استهزا هم مي كردند.
اما نامه ارسال مي شود. چندين بار با روابط عمومي مجمع تشخيص و مسئول محترمش كه حقيقتاً معناي ارتباط با مطبوعات را مي داند، موافقت اوليه اعلام مي شود و ما خود را براي شماره ويژه «نوروز» آماده مي كنيم كه جواني يكي از موثرترين مردان جمهوري اسلامي را بازگو كنيم. اما تقدير مانع مي شود و دوستان، خوشحال از اين كه حرفشان به اثبات رسيده است. نهايتاً باز هم با پيگيري هاي فراوان موفق به ديدار مي شويم و هاشمي رفسنجاني از روستاي بهرمان در جلگه نوق در منطقه رفسنجان سخن مي گويد. از رابطه خود و خواهران و برادرانش مي گويد كه گاهي هم مشاجره مي كردند و دعوا. از بازي ها و تفريح هاي دوران كودكي و شيطنت هاي نوجواني و جواني و از اولين جايزه اي كه گرفته و تا چه اندازه بر روي او تأثيرگزار بوده، از ازدواجش و از رسم و رسوم هاي آن زمان كه چندان هم از تشريفات امروزي كمتر نبوده، از الگوهايي كه در ذهن داشته و آرزويش مانند آنها شدن بوده و از غم ها و شادي ها و دلتنگي هايش مي گويد.
ديدار با هاشمي رفسنجاني، گفت وگوي جذابي است. يك هفته صبر كردن و منتظر ماندن براي آن، چندان هم زياد نيست. پس تا يك هفته ديگر.

سهم ما از المپيك چقدر است
005895.jpg
نيمي از المپيك ۲۰۰۴ گذشت و هيچ كدام از ورزشكاران ايراني نتوانستند تاكنون نتيجه قابل قبولي در رشته هاي ورزشي مربوط به خود كسب كنند. اين وضعيت چندان دور از ذهن نبود و همه مي دانستيم كه از هفته اول المپيك آتن نبايد چشم اميد به مدال داشته باشيم و اما مسئله  كمي عميق تر از مدال گرفتن و موفقيت ورزشي است چرا كه المپيك پديده اي تاثيرگذارتر و عميق تر از آن چيزي است كه يك دوره مسابقات ورزشي با خود به همراه دارد.
المپيك نمايش بي  كم و كاست موفقيت هاي همه جانبه ملت هاست كه در شكل مدال ها و پرچم ها، لباس ها، ركوردها، رفتارهاي جوانمردانه و در تنگاتنگ رقابت ها عرضه مي شود. از لابه لاي موفقيت هاي ورزشي است كه برتري هاي علمي، فرهنگي و اجتماعي جوامع انساني به ديگر جهانيان اعلام مي شود. اهميت المپيك در اين است كه بزرگترين و مهم ترين آوردگاه انساني است كه در سايه صلح و تفاهم به معناي رقابت و برتري اجازه ظهور مي دهد. به همين دليل همه چيز در المپيك براي كشورهاي حاضر در آن اهميتي فوق العاده پيدا مي كند و به جزييات حضور تيم ها در رقابت ها توجه ويژه اي صرف مي شود.
بر اين اساس معلوم نيست چرا نحوه حضور كاروان ورزشي ايران در مهم ترين بخش اين رويداد جهاني يعني مراسم افتتاحيه المپيك ۲۰۰۴ دور از شان تمدن، دين و فرهنگ غني ايراني و اسلامي بود. مهم ترين ايراد حضور كاروان ايراني تركيب ناهمگون و دور از شان رفيع ايرانيان در پوشاك ورزشكاران ديده مي شد. آيا مديريت ورزشي ما در بالاترين سهم خود به اين نتيجه رسيده بود كه آن كت و شلوارهاي ناهمگون با رنگ هاي نامربوط را براي پوشش ورزشكاران ايراني انتخاب كند. از آن طرف كسي نبود (واقعاً كسي نبود) به ورزشكاران و همراهان بگويد كه منظور از رژه در استاديوم المپيك آتن رژه نظامي نيست و بايد شادي، شعف، وقار و حس وطن دوستي و جهان دوستي را يك جا در رفتارهاي خود هنگام حركت در استاديوم به نمايش بگذارند. چهره هاي خشك و درهم كه آنچنان به جهانيان مي نگريستند كه گويي از همه چيز پرت و بي خبرند. از سوي ديگر كاروان ايران در هفت مرحله عازم آتن شد و به گونه اي اين عمل انجام شد كه پرآوازه ترين ورزشكاران ايراني در كاروان افتتاحيه حضور نداشتند. آيا بهتر نبود با نگرش عميق تري ترتيب كاروان حاضر در مراسم افتتاحيه را سر و شكل مي داديم.
بگذريم. مهندس مهرعليزاده در گفت و گويي اعلام كرده اند كه المپيك محل نمايش قدرت مديريت ورزشي است و وعده حضوري بهتر در المپيك ۲۰۰۸ پكن را داده اند. همزمان با انعكاس اين گفته هاي مدير ورزش كشور ورزشكاران ايراني يكي پس از ديگري در مسابقات حذف مي شوند. وقتي به گفت و گوهاي ورزشكاران پس از پايان مسابقات گوش مي داديم آنها روي يك نكته تاكيد مي كردند؛ المپيك سخت ترين رقابت ورزشي است و ما بايد براي حضور قوي تر در اين مسابقات تدارك و امكانات بيشتري داشته باشيم. آيا يك ماه قبل از اين مسابقات كسي از اين حرف ها مي زد. همه از وضعيت خوب اردوها و مراحل آماده سازي ورزشكاران حرف مي زدند و همه چيز خوب و عالي به نظر مي رسيد. آيا مسئولان و مربيان آن موقع نمي دانستند كه المپيك چه ميدان سختي است و همه حريفان با نهايت تدارك پا به اين ميدان مي گذارند كه حالا بايد حرف تدارك و امكانات را پيش بكشند. باز هم بگذريم.
هفته بعد دومين هفته برگزاري المپيك است و ما سهم خودمان را از المپيك مي خواهيم. كشتي گيران و وزنه برداران ايراني همه اميدهاي ملت ما براي حضور در اين رقابت جهاني محسوب مي شوند. باشد كه با موفقيت آنها كه فقط با گذشتن از جان به دست مي آيد هفته اول سراسر ناكامي را به فراموشي بسپاريم جايي كه هنوز دبير هست، رنگرز هست، حيدري هست، توكلي هست، رضازاده هست و همه جهان آنها را تماشا مي كنند. نفس هاي ما به نفس هاي آنها گره مي خورد و يا علي گويان دعا مي كنيم كه خدايا اين شادي را از ما نگير. ما بايد سهمي از المپيك داشته باشيم.

هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |