جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۲
index
يادداشت
چاوز براي همه همه براي چاوز
005880.jpg
ترجمه: رضا ثابتي
منبع:بي بي سي
هر يك شنبه «هوگو چاوز»، رئيس جمهور ونزوئلا، در يك شوي تلويزيوني زنده به نام «الو، آقاي رئيس جمهور» شركت مي كند. او به طور متوسط به مدت پنج ساعت حرف هاي مربوط و نا مربوط مي زند، مي خندد، پند مي دهد و مردم را سرگرم مي كند. او همه جور نقشي از سياستمدار تا شومن و شاعر و طرفدار بيس بال را بازي مي كند. هواداران او ـ ميليون ها نفر كه بسياري از آنها در محلات فقير نشين اطراف كاراكاس زندگي مي كنند ـ هر هفته با شور و اشتياق به تماشاي اين برنامه مي نشينند.
اما از نظر منتقدان سرسخت او، آقاي چاوز در اين برنامه مبتذل ترين و اهانت آميز ترين چهره خود را به نمايش مي گذارد و اگر دست آنها باشد يك شنبه بعدي هواداران بايد برنامه ديگري را تماشا كنند. به گفته تحليلگران چاوز ـ با تبار سياه و سرخ و با لهجه شهرستاني اش ـ در مركز جنگ قدرت در ونزوئلا قرار دارد.
«ادگاردو لاندر» استاد جامعه شناسي دانشگاه مركزي ونزوئلا مي گويد پيش از به قدرت رسيدن چاوز جمع سياستمداران ونزوئلايي «در ظاهر مانند حزب باكلاسي بودند كه همه چيز در آن پالوده و فرهيخته و در كلاسي جهاني بود. اما به يكباره مردماني از بيرون پا به درون اين حزب گذاشتند؛ كساني كه بو مي دادند، از نژاد سرخ و سياه بودند و هيچ روش و منش مشخصي نداشتند.»
سال هاي سال، قدرت در ونزوئلا در دستان گروهي خاص، اغلب سفيد پوست و از طبقات متوسط و بالاي اجتماعي بود. كساني كه درآمد هنگفت نفت كشور را در اختيار داشتند. (ونزوئلا يكي از بزرگترين توليد كنندگان نفت جهان است.) در سال ۱۹۸۹ و پس از يك ركود اقتصادي شرايط معيشتي مردم بسيار دشوار شد و همزمان آشكار شد كه سيستم دو حزبي دموكراتيك كشور در واقع سيستمي  فاسد است كه هر دو حزب آن دست در دست يكديگر دارند. اين جريانات باعث بروز اعتراضات خياباني در كاراكاس شد كه با توسل به خشونت و نيروهاي نظامي  سركوب شد. دست كم هزار نفر در اين ماجرا كه به «كاراكاتسو» معروف شد، كشته شدند. سه سال بعد گروهي از افسران ناراضي ارتش يك كودتاي نظامي  به راه انداختند كه در ميان آنها يك سرهنگ ۳۸ ساله نيز حضور داشت: هوگو چاوز.
اشتباه بزرگ
كودتا شكست خورد. اما مقامات وقت تصميم گرفتند به چاوز اجازه بدهند به مدت يك دقيقه در تلويزيون حاضر شود و همكارانش را تشويق كند تا تسليم شوند و با اين كار آنها اشتباه سياسي بزرگي را مرتكب شدند. چاوز مسئوليت كودتا را بر عهده گرفت و از اين كه عده اي جانشان را از دست دادند، ابراز تاسف كرد. ولي از اين اقدام براي برانداختن سيستم غير مردمي  و از كارافتاده حاكم دفاع كرد. او كه تصويرش در تلويزيون هاي خانگي در سرتا سر كشور پخش مي شد تعهد داد كه «اكنون» سلاح بر زمين بگذارد. اين طرز بيان تهديدي تلويحي براي بازگشت در خود داشت. او آن روز، در عرض ۶۰ ثانيه جاي خود را در خانه هاي ونزوئلا باز كرد.
شش سال بعد چاوز برگشت. اين بار از ورودي اصلي و با پشتوانه ۵۶ درصد آرا در انتخابات سال ۱۹۹۸. نتيجه انتخابات محافل سياسي ونزوئلا را شگفت زده كرد. برخي حتي گفتند سيل خانمان براندازي كه اندكي پس از به قدرت رسيدن چاوز به راه افتاد نشان از خشم آسمان از پيروزي او بوده است. چاوز با بازنويسي قانون اساسي، بازنگري در ساختار پارلمان، توجه فراوان به وفاداران و گماشتن آنها در پست هاي مهم،توجه به توده هاي مردم در بيان و عمل، خشم و كينه مخالفان خود را بيش از پيش برانگيخت.از زمان به قدرت رسيدن او مخالفان نيز مبارزه اي بي وقفه را گاه به كمك بيگانگان براي بيرون راندن او از كاخ  رياست جمهوري آغاز كرده اند: اعتصاب هاي شغلي، تظاهرات گسترده و اقدام به يك كودتاي نافرجام در آوريل سال ۲۰۰۲.
تغييرات كوچك
به عقيده ادگاردو لاندر مخالفت بيش از حد با چاوز باعث مي شود اين واقعيت كه سياست هاي او در عمل همراه با ميانه روي بوده است از نظر دور بماند. او مي گويد: «هيچ توزيع مجدد ثروتي در كار نبوده و اصلاحات ارضي نيز بسيار دامنه محدودي داشته است. به ندرت املاك شخصي مصادره شده و تقريباً هيچ تغييري در ساختار مالياتي به جز اين كه ماليات بيشتري دريافت شود، اعمال نشده است. از لحاظ اجرايي تغيير چنداني صورت نگرفته است. اما چيزي كه در عمل تغيير كرده «فرهنگ سياسي» است و اين از نگاه برخي خطر بسيار بزرگي است.»
جوليا بباكستون، كارشناس امور ونزوئلا در دانشگاه كينگستون نيز با اشاره به اين موضوع كه ابتكارات چاوز ـ مثلاً تحقق برنامه هايي با هدف بالا بردن سطح معيشتي و آموزشي در مناطق محروم ـ تا كنون توفيق چنداني نداشته و در جداول و نمودار هاي آماري پيشرفتي نشان نداده است، مي گويد اين مسئله باعث برانگيختن حس و دريافتي ويژه و تكان دهنده در سطح جامعه شده است. او نيز مانند خيلي هاي ديگر معتقد است شخصيت چاوز در مركز برنامه هاي اوست. او مي گويد: «مسئله شگفتي آور درباره چاويستا (جنبش طرفدار چاوز) اين است كه طبقه متوسط همانقدر در آن دخيل هستند كه طبقه كارگر و افرادي كه در مرز اين دو دسته هستند. چيزي كه همه اينها را به هم پيوند مي دهد خود چاوز است. اگر چاوز نبود آنها بلافاصله دچار چند دستگي مي شدند و اين اتكاي به شخص در واقع پاشنه آشيل دولت فعلي ونزوئلاست.»

هاليوود در خدمت كاخ سفيد
منبع: هفته نامه اكسپرس
005865.jpg

به رغم موفقيت هاي منحصر به فرد مايكل مور، به رغم علاقه مندي بسياري از هنرمندان آمريكايي به دموكرات ها، صنعت سينماي آمريكا نه فقط به شكل يك ماشين عظيم دلارسازي درآمده بلكه بلندگويي براي تبليغ واشنگتن و كاخ سفيد در سراسر جهان است.
بيش از ۴۰ سال است كه واشنگتن به بازويي محكم به نام جك والنتي تكيه كرده است. اين پيرمرد مكار عالم سياست و رسانه ها كه ظاهراً از القاب و افتخارات نيز پوشيده شده شاهكارش فقط در راه رسيدن به يك هدف بوده است و آن اين كه سينماي جهان را زير يوغ آمريكا قرار دهد و هاليوود را نيز زير يوغ كاخ سفيد. نيويورك تايمز چندي پيش به نقل از بوش نوشت: «برايم باز هم از اين جك ها پيدا كنيد.»
ماموريت اين پيرمرد كه كاخ سفيد آرزو داشت باز هم چند سالي او را در خدمت داشته باشد در شرف اتمام بود كه بمب مايكل مور منفجر شد. او كه به شدت نسبت به دستگاه حاكم تعصب داشت و با تمام قدرت سال هاي سال در راه آن جنگيده بود، دايماً تلاش مي كرد با چنگ و دندان از منافع سينماي  آمريكا دفاع كند. يكي از سلاح هاي هميشگي او نيز حمله به فرهنگ و سينماي فرانسه بود. بي ترديد بدون مبارزات او صنعت سينماي  آمريكا كه يكي از مهم ترين عوامل تعديل اقتصادي و از مهم ترين منابع مالي سياستمداران اين كشور به حساب مي آيد هرگز به اين سطح از موفقيت نمي رسيد.

روش هاي برگرفته از سيا
والنتي كه به زودي ۸۳ ساله مي شود پس از ماجراي مور تصميم گرفت از قدرت كناره گيري كند. او در راس موشن پيكچرز اسوسييشين، لابي تاثيرگذار سينماي  آمريكا در جهان و موسسه اي كه روش هاي توطئه آميزش بيشتر تقليدي از سازمان سيا هستند نيز فعاليت مي كرد. كار اين سازمان اين بود كه هرطور هست ماشين دلارسازي را فعال نگه دارد. حالا جانشين او هم بايد بتواند خانواده بزرگ سينما را در همه مبارزات پيروز نگه دارد. اين كار به منزله «نقشه راهي» است كه جانشين كابوي پير بايد در دست داشته باشد.
تيم بوش براي يافتن جانشين جك، اين پرنده كمياب، يك جمهوري خواه نظامي سياسي كه سابقاً سخنگوي پنتاگون بوده را نيز برگزيده است. وقتي نام ويكتوريا كلارك براي تصدي اين پست به گوش رسيد فريادهاي اعتراض آميز متعددي شنيده شد اما چه اهميتي دارد، كاخ سفيد به نام منتخب خود اهميتي نمي دهد، فقط كافي است هرطور شده او زودتر راهي واشنگتن شود و شخصاً زره جنگي جورج بوش را
به تن كند.
005877.jpg

والنتي تا زماني كه هاليوود و پنتاگون سازشان را با هم هماهنگ كنند چندين هفته ديگر هم به كارش ادامه مي دهد و اين در شرايطي كه فيلم فارنهايت ۱۱/۹ با موفقيت مواجه شده تسكيني براي كاخ سفيد است. جك به سرعت توانست به ديسني، خانه مادري كمپاني ميراماكس، توليدكننده فيلم مور، فشار بياورد تا هر طور شده دست كم تماشاي اين فيلم براي جوانان زير ۱۷ سال ممنوع شود اين مسئله برگ برنده مهمي براي او به شمار مي رفت. اما سؤال مهمي كه مطرح است اين است كه واقعاً اين مستند چقدر بر انتخابات رياست جمهوري تاثيرگذار خواهد بود؟ طبق نظرسنجي هاي صورت گرفته ۳۴ درصد آمريكايي ها اعلام كرده اند علاقه مند به تماشاي فيلم هستند، اما مشاوران بوش پسر معتقدند كه اين آمار در واقعيت سياسي كشور تاثيرگذار نخواهد بود. از طرف ديگر به اعتقاد آنها توليدكنندگان فيلم نياز به كوهي از دلار دارند تا در بازاريابي و نمايش فيلم در قلب شهرهاي انتخاباتي مهم به ويژه در جنوب و غرب آمريكا موفق باشند، چرا كه دهها تن از روشنفكران طرفدار بوش در حمايت از او مشغول به فعاليت هستند.
هرچند بخشي از افكارعمومي آمريكا به خاطر جنگ عراق با بوش به مخالفت پرداخت و روزنامه نگاران، سياستمداران و بوش ستيزاني از جمله جورج كلوني، تيم رابينز،  سوزان ساراندون وشين پن به انتقاد از جنگ عراق پرداختند؛ اما نتيجه اين شد كه قلب ماشين هاليوود و استوديوهاي بزرگ آن با كوچكترين لرزشي مواجه نشد و شين پن و سايران كه پسران بد لقب گرفتند به ناچار صداي خود را پايين آورده و شاهد ورود نامشان به ليست هاي سياه شدند؛ همان ليست هايي كه والنتي سياه كرده بود.
واقعآً از ثروتمندان هاليوودي مي توان انتظار داشت كه از «سان ست بولوار» چشم پوشي كرده و به حمايت از سرباز مور بپردازند؟ اين «كارخانه روياسازي» بهتر از اينها عمل مي كند. دهها توليد كننده موفق از حالا تا پايان سال و روز انتخابات شروع به كار كرده اند. سرمايه داران مشهوري نيز به نفع هر دو نامزد ميدان 
ـ بوش و كري ـ دست به كار شده اند. ستارگان سينما و آواز هم وارد معركه شده اند . دهها ميليون دلار پول از سوي صنعت سرگرمي آمريكا به داخل ماشين انتخاباتي تزريق مي شود و نام رئيس جمهور آتي هر چه كه باشد، بايد روي اين قدرت خوب حساب باز كند.

مجموعه اي نظامي ـ سينمايي
رابطه ميان دنياي هاليوود و واشنگتن نيم قرني است كه به طرز قابل توجهي گسترش پيدا كرده است. سينماي آمريكا كه به خاطر ترس هاي موجود در جامعه از اواسط سال هاي دهه ۱۹۵۰، نيمي از زمان جنگ سرد گرفته تا دوران فعلي و آغاز اولين جرقه هاي تروريسم در ترس فرو رفته، صنعتي است كه مسايل بزرگ آمريكا همواره در آن بازتاب داشته است. در واقع هاليوود «يكي از محورهاي اصلي هژموني امنيت ملي آمريكا» است و آنچنان كه ژان ـ ميشل والنتين، جامعه شناس دفاعي و نويسنده كتاب «هاليوود، پنتاگون و واشنگتن» مي گويد، اولين سلاح آن به شمار مي رود. وي مي افزايد: «قهرمان جلوه دادن ماموران دولتي، تقدس دادن به  آنها، به تصويركشيدن تهديدات به شكلي كه رسماً اظهار مي شود و ناشي از تصور عامه است... همه اينها دولت را قدرتي اسطوره اي جلوه مي دهد و اين امر آمريكا را قدرتي مي سازد كه در آن سياست، استراتژي، صنعت تخيلي و تخيلات در يك جهت قرار دارند.»
اين پيوند منطقي و تولد محور هاليوود و واشنگتن به جنگ جهاني اول باز مي گردد زماني كه داگلاس فيربانكز و چارلي چاپلين به همراه همه جامعه سينمايي مي خواستند آمريكايي ها را به پذيرش جنگ متقاعد كنند. ۲۵ سال بعد در زمان حمله به پرل هاربر، روزولت سعي كرد در هاليوود نقش و جايگاهي به دست آورد؛ يعني جايگاه يك صنعت اصلي جنگ. جيمز استوارت راهي جبهه شد، جايي كه زندگي اش در معرض خطر بود و رونالد ريگان اولين فيلم هايش را بازي مي كرد، در شرايطي كه اورسون ولز در جبهه روزولت بود و مرتباً در نيويورك پست به انتشار مقالات سياسي مي پرداخت. سال ۱۹۴۲ روزولت كاخ سفيد را متقاعد كرد كه هسته اصلي رابطه با جهان همين سينماست پس به جان فورد و فرانك كاپرا دهها فيلم سفارش داده شد كه كشور را براي جنگ آموزش مي داد. اين تازه آغاز جنبشي بود كه صنعت سينما و نظريه پردازان واشنگتن را دور هم جمع مي كرد.
سال ۱۹۶۲، براي نمايش فيلم «بلندترين روز»، پنتاگون امكانات انساني و مادي خود را به كار گرفت و اين فيلم همچنان به صورت بهترين نمونه تابعيت  هاليوود از كاخ سفيد باقي مانده است. اين فيلم كه آميزه اي نظامي ـ سينمايي است حضور آمريكا در اروپا را ۱۰ سالي پس از ايجاد ناتو مشروع جلوه مي دهد.
005859.jpg
005862.jpg

تلاش هاي بعدي واشنگتن، نيروي دريايي و هوايي براي فراهم كردن هزاران نيروي نظامي، هواپيما، ناو و ارتشي مسلح بين سال هاي ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۰ باعث پيدايش فيلم هاي بسيار تاثيرگذاري از «تورا، تورا، تورا» گرفته تا «نجات سرباز رايان» شد.
پس از آن نسل ستارگان سينما ظهور كرد. قهرمانان بوكس و پرورش اندام بين سال هاي ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ سينما را قبضه كردند. نام هايي مثل بروس ويليز، سيلوستر استالونه، آرنولد شوارتزينگر و به خصوص رمبو با آن اندام پرورش يافته اش براي حمايت آمريكا از تهديدهاي موجود به كار مي رفت (كه البته در آن زمان بيشتر روسيه كمونيست كابوس تروريسم به حساب مي آمد.)
نتيجه اين كه كوهي از سناريو نوشته شد و ديك چني و كالين پاول حتي يك ويرگول از آنها كم نكردند. حتي تلويزيون هم پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بيشتر به موضوع روز پرداخت. «۲۴ ساعت» برنامه اي بود كه بيشترين موفقيت ممكن براي يك مجموعه پليسي در آمريكا را به دست آورد. داستان آن، مبارزه يكي از ماموران سازمان سيا، به دستور يك رئيس جمهور رنج كشيده ، با گروهي تروريست و مرتبط باالقاعده است.
زمستان سال ۲۰۰۱، يعني چندين هفته پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، در واشنگتن جلسه اي ميان مسئولان اصلي استوديوهاي بزرگ هاليوود و جك والنتي و كارل راو از اصلي ترين مشاوران بوش ترتيب داده شد. پيام ابلاغ شده خيلي ساده بود: «مسايل را با هم مخلوط نكنيد. آمريكا با همه جهان عرب و مسلمان در جنگ نيست، بلكه فقط با تروريسم مي جنگد.»
اين دو، دوباره پس از مدتي سينماگران را به كمك طلبيده و آنها را به كاخ سفيد دعوت كردند. تاكيد بر اين بود كه بايد همه موضوعات كنار گذاشته شده و فقط به مشكل تروريسم پرداخته شود. همچنين به استوديوها توصيه شد كه سياست هاي تيم بوش را در برنامه كار خود قرار دهند، در نتيجه اين تلاش ها سناريوهاي گوناگوني كنار گذاشته شده و نسخه هاي ديگري نوشته شد كه البته براي واشنگتن كافي به نظر نمي رسيد، چون دو سال بعد يعني در نوامبر ۲۰۰۳ انتخابات برگزار مي شد. به اين ترتيب جك والنتي با اين همه تلاش نتوانست از لابي ها و استوديوهاي مربوطه نتيجه خوبي بگيرد و به همين دليل مورد سرزنش قرار گرفت. از طرف ديگر نتوانست جلوي توليداتي خطرناك و ناشيانه از جمله فيلم مايكل مور را بگيرد.
هاليوود جداً براي سرپا ماندن و تامين منافع خود به دولت آمريكا نياز دارد. هر نتيجه معكوسي كه حاصل شود در تصميم گيري سنا براي تامين كمك هاي مالي تاثيرگذار خواهد بود، اما بديهي است كه كاخ سفيد هرگز هاليوود را رها نخواهد كرد پنتاگون همواره اين صنعت را به خدمت گرفته است و اگر نگاهي دقيق به گذشته و حال بيندازيم مي بينيم كه روساي استوديوهاي بزرگ معمولاً در سفرهاي رسمي اعضاي كاخ سفيد به كشورهاي خارج با آنها همراهي كرده اند؛ نيكسون در زمان خود، كلينتون، بوش پدر و پسر و همه و همه روساي جمهور آمريكا در سفرهاي خود يكي از اين افراد را در كنار خود داشته اند.
در نهايت اين كه بوش و دار و دسته جمهوريخواهان هنوز هم روي ستارگان هاليوودي مثل آرنولد شوارتزينگر و فرماندار فعلي كاليفرنيا حساب زيادي باز كرده اند تا شايد از اين طريق ستاره هاي بوكس و پرورش اندامي را كه جان كري موفق به اغواكردنشان نشده است با خود همسو كنند.

خبر
تكان دادن دست ها ممنوع
005889.jpg

سربازان امنيتي يوناني حق ندارند در برابر افراد خارجي دست تكان دهند. طبق توصيه ارتش يونان، در جريان بازي هاي المپيك آتن، تكان دادن دست موجب مي شود افراد خارجي اين حركت را حمله اي از سوي افراد مليت هاي بيگانه تلقي كنند و كار به درگيري بكشد. رئيس نيروهاي يوناني با حضور در رسانه ها خواسته است كه مردم با خارجي ها طوري رفتار نكنند كه آنها خودشان را خارجي تلقي كنند، بلكه بايد همانند ميزباناني بين المللي باشند.

خاطرات كلينتون
در خيابان هاي داكا
005883.jpg

شهرت كتاب بيل كلينتون، رئيس جمهور سابق آمريكا تا بنگلادش هم رسيده است. در اين كشور و به خصوص در خيابان هاي داكا، دستفروشان با فروش كپي هاي غيرقانوني زندگينامه او تحت عنوان «زندگي من» خرج خود را درمي آورند.
فروشندگان عجول خيلي راحت از كتابها كپي گرفته و در خيابان ها بين ماشين ها و كاميونت ها مي گردند و نسخه هاي خود را حراج مي كنند. در اين كشور كه اكثريت آن را مسلمانان تشكيل مي دهند كتاب خاطرات بيل كلينتون پرفروش ترين بوده است.
جوينال،جوان ۲۵ ساله اي كه پاي چپش را در حادثه اي صنعتي در محل كار قبلي اش از دست داده مي گويد: «از ماه ژوئيه تاكنون دست كم ۴۰۰ جلد فروخته ام. اين جا كلينتون خيلي پرطرفدار است. راننده ها از من مي پرسند در مورد مونيكا هم چيزي در كتاب هست يا نه و سپس آن را مي خرند.» او ادامه مي دهد: «پس از حادثه اي كه برايم پيش آمد كارم را از دست داده و شروع به گدايي كردم، اما از شش هفته پيش به اين كار رو آوردم و تا به حال هم اوضاع روبه راه بوده است.»
در ميان ۹۵۷ صفحه كتاب كلينتون، رسوايي پيش آمده بر اثر ارتباط او با مونيكا لوينسكي، كارآموز كاخ سفيد بيشتر مردم جهان را به خريد كتاب تحريك مي كند. در بنگلادش قيمت نسخه هاي تقلبي اين كتاب بين دو تا
۱۸/۸ يورو است، درصورتي كه نسخه هاي اصلي
۳۱/۱۴ يورو فروش مي رود.

ساكت، شيراك خواب است
005886.jpg

روز ۱۱ اوت در صفحه اول «كانار آنشنه» اين تيتر به چشم مي خورد: «وقتي شيراك خواب است ساكت باشيد.» به ادعاي اين هفته نامه در گفت وگويي ميان خانم خواننده رواندايي به نام كورني و برنادت شيراك، همسر ژاك شيراك، رئيس جمهور فرانسه در فستيوال ساكيفو، وقتي خانم شيراك مطمئن شده دوربيني در اطرافش نيست از اين خواننده پرسيده كه آيا چيزي كه مي خواند همان راك فرانسه است يا نه. به اين ترتيب سر صحبت باز مي شود و وقتي بحث به جنايت نسل كشي در رواندا مي رسد خواننده با هيجان مي گويد: «مي خواهم روي صحنه بروم و براي چهار هزار فرد حاضر واقعيت را فرياد بزنم، ما نياز به واقعيت داريم. اگر به اندازه كافي فرياد بزنيم شايد شوهر شما از اتاقش در هتل صداي ما را بشنود.» در اين حال برنادت پريشان به او مي گويد: «اين كار را نكني، دو سال است كه خواب او سبك شده و ممكن است از خواب بپرد.»
در اين حال بعضي ها معتقدند اين گفت وگو خيالي است و روزنامه نگاران با نوشتن آن قصد شوخي با همسر رئيس جمهور را داشته اند.

چين و هند بزرگترين صادركنندگان پوشاك در جهان
سازمان جهاني تجارت اعلام كرده است كه با توجه به اينكه آمريكا و ديگر كشورهاي صنعتي بايد محدوديت واردات بر پارچه و نساجي را از ميان بردارند، انتظار مي رود چين و هند از ابتداي سال آينده در تجارت پوشاك و نساجي حرف نخست را در جهان بزنند.در گزارش اخير اين سازمان آمده است: با توجه به توافقنامه سازمان جهاني تجارت مبني بر اعمال نكردن سهميه  بر واردات اين محصولات، چين به تنهايي نيمي از بازار جهاني پوشاك و نساجي را تحت كنترل خود خواهد گرفت.در ادامه  اين گزارش آمده است: كشورهاي توسعه يافته به مدت ۴۰ سال از صنعت پوشاك و نساجيشان محافظت كرده اند، اما با توجه به اينكه آمريكا، كانادا و اتحاديه  اروپا محدوديت هاي وارداتي اين محصولات را از ميان برخواهند داشت، چين و هند قدرت فزاينده اي نسبت به ساير كشورها خواهند يافت.چين در سال ۲۰۰۳، حدود ۳۰ درصد از سهم بازار جهاني پوشاك و ۲۲ درصد سهم نساجي را به خود اختصاص داده بود.بر اساس اين گزارش، مكزيك، حوزه درياي كارائيب، اروپاي شرقي و آفريقاي شمالي همچنان صادركنندگان عمده  پارچه به آمريكا و اتحاديه  اروپا خواهند بود.

جهان
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |