منبع: هفته نامه اكسپرس
به رغم موفقيت هاي منحصر به فرد مايكل مور، به رغم علاقه مندي بسياري از هنرمندان آمريكايي به دموكرات ها، صنعت سينماي آمريكا نه فقط به شكل يك ماشين عظيم دلارسازي درآمده بلكه بلندگويي براي تبليغ واشنگتن و كاخ سفيد در سراسر جهان است.
بيش از ۴۰ سال است كه واشنگتن به بازويي محكم به نام جك والنتي تكيه كرده است. اين پيرمرد مكار عالم سياست و رسانه ها كه ظاهراً از القاب و افتخارات نيز پوشيده شده شاهكارش فقط در راه رسيدن به يك هدف بوده است و آن اين كه سينماي جهان را زير يوغ آمريكا قرار دهد و هاليوود را نيز زير يوغ كاخ سفيد. نيويورك تايمز چندي پيش به نقل از بوش نوشت: «برايم باز هم از اين جك ها پيدا كنيد.»
ماموريت اين پيرمرد كه كاخ سفيد آرزو داشت باز هم چند سالي او را در خدمت داشته باشد در شرف اتمام بود كه بمب مايكل مور منفجر شد. او كه به شدت نسبت به دستگاه حاكم تعصب داشت و با تمام قدرت سال هاي سال در راه آن جنگيده بود، دايماً تلاش مي كرد با چنگ و دندان از منافع سينماي آمريكا دفاع كند. يكي از سلاح هاي هميشگي او نيز حمله به فرهنگ و سينماي فرانسه بود. بي ترديد بدون مبارزات او صنعت سينماي آمريكا كه يكي از مهم ترين عوامل تعديل اقتصادي و از مهم ترين منابع مالي سياستمداران اين كشور به حساب مي آيد هرگز به اين سطح از موفقيت نمي رسيد.
روش هاي برگرفته از سيا
والنتي كه به زودي ۸۳ ساله مي شود پس از ماجراي مور تصميم گرفت از قدرت كناره گيري كند. او در راس موشن پيكچرز اسوسييشين، لابي تاثيرگذار سينماي آمريكا در جهان و موسسه اي كه روش هاي توطئه آميزش بيشتر تقليدي از سازمان سيا هستند نيز فعاليت مي كرد. كار اين سازمان اين بود كه هرطور هست ماشين دلارسازي را فعال نگه دارد. حالا جانشين او هم بايد بتواند خانواده بزرگ سينما را در همه مبارزات پيروز نگه دارد. اين كار به منزله «نقشه راهي» است كه جانشين كابوي پير بايد در دست داشته باشد.
تيم بوش براي يافتن جانشين جك، اين پرنده كمياب، يك جمهوري خواه نظامي سياسي كه سابقاً سخنگوي پنتاگون بوده را نيز برگزيده است. وقتي نام ويكتوريا كلارك براي تصدي اين پست به گوش رسيد فريادهاي اعتراض آميز متعددي شنيده شد اما چه اهميتي دارد، كاخ سفيد به نام منتخب خود اهميتي نمي دهد، فقط كافي است هرطور شده او زودتر راهي واشنگتن شود و شخصاً زره جنگي جورج بوش را
به تن كند.
والنتي تا زماني كه هاليوود و پنتاگون سازشان را با هم هماهنگ كنند چندين هفته ديگر هم به كارش ادامه مي دهد و اين در شرايطي كه فيلم فارنهايت ۱۱/۹ با موفقيت مواجه شده تسكيني براي كاخ سفيد است. جك به سرعت توانست به ديسني، خانه مادري كمپاني ميراماكس، توليدكننده فيلم مور، فشار بياورد تا هر طور شده دست كم تماشاي اين فيلم براي جوانان زير ۱۷ سال ممنوع شود اين مسئله برگ برنده مهمي براي او به شمار مي رفت. اما سؤال مهمي كه مطرح است اين است كه واقعاً اين مستند چقدر بر انتخابات رياست جمهوري تاثيرگذار خواهد بود؟ طبق نظرسنجي هاي صورت گرفته ۳۴ درصد آمريكايي ها اعلام كرده اند علاقه مند به تماشاي فيلم هستند، اما مشاوران بوش پسر معتقدند كه اين آمار در واقعيت سياسي كشور تاثيرگذار نخواهد بود. از طرف ديگر به اعتقاد آنها توليدكنندگان فيلم نياز به كوهي از دلار دارند تا در بازاريابي و نمايش فيلم در قلب شهرهاي انتخاباتي مهم به ويژه در جنوب و غرب آمريكا موفق باشند، چرا كه دهها تن از روشنفكران طرفدار بوش در حمايت از او مشغول به فعاليت هستند.
هرچند بخشي از افكارعمومي آمريكا به خاطر جنگ عراق با بوش به مخالفت پرداخت و روزنامه نگاران، سياستمداران و بوش ستيزاني از جمله جورج كلوني، تيم رابينز، سوزان ساراندون وشين پن به انتقاد از جنگ عراق پرداختند؛ اما نتيجه اين شد كه قلب ماشين هاليوود و استوديوهاي بزرگ آن با كوچكترين لرزشي مواجه نشد و شين پن و سايران كه پسران بد لقب گرفتند به ناچار صداي خود را پايين آورده و شاهد ورود نامشان به ليست هاي سياه شدند؛ همان ليست هايي كه والنتي سياه كرده بود.
واقعآً از ثروتمندان هاليوودي مي توان انتظار داشت كه از «سان ست بولوار» چشم پوشي كرده و به حمايت از سرباز مور بپردازند؟ اين «كارخانه روياسازي» بهتر از اينها عمل مي كند. دهها توليد كننده موفق از حالا تا پايان سال و روز انتخابات شروع به كار كرده اند. سرمايه داران مشهوري نيز به نفع هر دو نامزد ميدان
ـ بوش و كري ـ دست به كار شده اند. ستارگان سينما و آواز هم وارد معركه شده اند . دهها ميليون دلار پول از سوي صنعت سرگرمي آمريكا به داخل ماشين انتخاباتي تزريق مي شود و نام رئيس جمهور آتي هر چه كه باشد، بايد روي اين قدرت خوب حساب باز كند.
مجموعه اي نظامي ـ سينمايي
رابطه ميان دنياي هاليوود و واشنگتن نيم قرني است كه به طرز قابل توجهي گسترش پيدا كرده است. سينماي آمريكا كه به خاطر ترس هاي موجود در جامعه از اواسط سال هاي دهه ۱۹۵۰، نيمي از زمان جنگ سرد گرفته تا دوران فعلي و آغاز اولين جرقه هاي تروريسم در ترس فرو رفته، صنعتي است كه مسايل بزرگ آمريكا همواره در آن بازتاب داشته است. در واقع هاليوود «يكي از محورهاي اصلي هژموني امنيت ملي آمريكا» است و آنچنان كه ژان ـ ميشل والنتين، جامعه شناس دفاعي و نويسنده كتاب «هاليوود، پنتاگون و واشنگتن» مي گويد، اولين سلاح آن به شمار مي رود. وي مي افزايد: «قهرمان جلوه دادن ماموران دولتي، تقدس دادن به آنها، به تصويركشيدن تهديدات به شكلي كه رسماً اظهار مي شود و ناشي از تصور عامه است... همه اينها دولت را قدرتي اسطوره اي جلوه مي دهد و اين امر آمريكا را قدرتي مي سازد كه در آن سياست، استراتژي، صنعت تخيلي و تخيلات در يك جهت قرار دارند.»
اين پيوند منطقي و تولد محور هاليوود و واشنگتن به جنگ جهاني اول باز مي گردد زماني كه داگلاس فيربانكز و چارلي چاپلين به همراه همه جامعه سينمايي مي خواستند آمريكايي ها را به پذيرش جنگ متقاعد كنند. ۲۵ سال بعد در زمان حمله به پرل هاربر، روزولت سعي كرد در هاليوود نقش و جايگاهي به دست آورد؛ يعني جايگاه يك صنعت اصلي جنگ. جيمز استوارت راهي جبهه شد، جايي كه زندگي اش در معرض خطر بود و رونالد ريگان اولين فيلم هايش را بازي مي كرد، در شرايطي كه اورسون ولز در جبهه روزولت بود و مرتباً در نيويورك پست به انتشار مقالات سياسي مي پرداخت. سال ۱۹۴۲ روزولت كاخ سفيد را متقاعد كرد كه هسته اصلي رابطه با جهان همين سينماست پس به جان فورد و فرانك كاپرا دهها فيلم سفارش داده شد كه كشور را براي جنگ آموزش مي داد. اين تازه آغاز جنبشي بود كه صنعت سينما و نظريه پردازان واشنگتن را دور هم جمع مي كرد.
سال ۱۹۶۲، براي نمايش فيلم «بلندترين روز»، پنتاگون امكانات انساني و مادي خود را به كار گرفت و اين فيلم همچنان به صورت بهترين نمونه تابعيت هاليوود از كاخ سفيد باقي مانده است. اين فيلم كه آميزه اي نظامي ـ سينمايي است حضور آمريكا در اروپا را ۱۰ سالي پس از ايجاد ناتو مشروع جلوه مي دهد.
تلاش هاي بعدي واشنگتن، نيروي دريايي و هوايي براي فراهم كردن هزاران نيروي نظامي، هواپيما، ناو و ارتشي مسلح بين سال هاي ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۰ باعث پيدايش فيلم هاي بسيار تاثيرگذاري از «تورا، تورا، تورا» گرفته تا «نجات سرباز رايان» شد.
پس از آن نسل ستارگان سينما ظهور كرد. قهرمانان بوكس و پرورش اندام بين سال هاي ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ سينما را قبضه كردند. نام هايي مثل بروس ويليز، سيلوستر استالونه، آرنولد شوارتزينگر و به خصوص رمبو با آن اندام پرورش يافته اش براي حمايت آمريكا از تهديدهاي موجود به كار مي رفت (كه البته در آن زمان بيشتر روسيه كمونيست كابوس تروريسم به حساب مي آمد.)
نتيجه اين كه كوهي از سناريو نوشته شد و ديك چني و كالين پاول حتي يك ويرگول از آنها كم نكردند. حتي تلويزيون هم پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بيشتر به موضوع روز پرداخت. «۲۴ ساعت» برنامه اي بود كه بيشترين موفقيت ممكن براي يك مجموعه پليسي در آمريكا را به دست آورد. داستان آن، مبارزه يكي از ماموران سازمان سيا، به دستور يك رئيس جمهور رنج كشيده ، با گروهي تروريست و مرتبط باالقاعده است.
زمستان سال ۲۰۰۱، يعني چندين هفته پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، در واشنگتن جلسه اي ميان مسئولان اصلي استوديوهاي بزرگ هاليوود و جك والنتي و كارل راو از اصلي ترين مشاوران بوش ترتيب داده شد. پيام ابلاغ شده خيلي ساده بود: «مسايل را با هم مخلوط نكنيد. آمريكا با همه جهان عرب و مسلمان در جنگ نيست، بلكه فقط با تروريسم مي جنگد.»
اين دو، دوباره پس از مدتي سينماگران را به كمك طلبيده و آنها را به كاخ سفيد دعوت كردند. تاكيد بر اين بود كه بايد همه موضوعات كنار گذاشته شده و فقط به مشكل تروريسم پرداخته شود. همچنين به استوديوها توصيه شد كه سياست هاي تيم بوش را در برنامه كار خود قرار دهند، در نتيجه اين تلاش ها سناريوهاي گوناگوني كنار گذاشته شده و نسخه هاي ديگري نوشته شد كه البته براي واشنگتن كافي به نظر نمي رسيد، چون دو سال بعد يعني در نوامبر ۲۰۰۳ انتخابات برگزار مي شد. به اين ترتيب جك والنتي با اين همه تلاش نتوانست از لابي ها و استوديوهاي مربوطه نتيجه خوبي بگيرد و به همين دليل مورد سرزنش قرار گرفت. از طرف ديگر نتوانست جلوي توليداتي خطرناك و ناشيانه از جمله فيلم مايكل مور را بگيرد.
هاليوود جداً براي سرپا ماندن و تامين منافع خود به دولت آمريكا نياز دارد. هر نتيجه معكوسي كه حاصل شود در تصميم گيري سنا براي تامين كمك هاي مالي تاثيرگذار خواهد بود، اما بديهي است كه كاخ سفيد هرگز هاليوود را رها نخواهد كرد پنتاگون همواره اين صنعت را به خدمت گرفته است و اگر نگاهي دقيق به گذشته و حال بيندازيم مي بينيم كه روساي استوديوهاي بزرگ معمولاً در سفرهاي رسمي اعضاي كاخ سفيد به كشورهاي خارج با آنها همراهي كرده اند؛ نيكسون در زمان خود، كلينتون، بوش پدر و پسر و همه و همه روساي جمهور آمريكا در سفرهاي خود يكي از اين افراد را در كنار خود داشته اند.
در نهايت اين كه بوش و دار و دسته جمهوريخواهان هنوز هم روي ستارگان هاليوودي مثل آرنولد شوارتزينگر و فرماندار فعلي كاليفرنيا حساب زيادي باز كرده اند تا شايد از اين طريق ستاره هاي بوكس و پرورش اندامي را كه جان كري موفق به اغواكردنشان نشده است با خود همسو كنند.