يكشنبه ۱ شهريور ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۴ - Aug 22, 2004
سارق دستگير شد، زن عابر مجروح
009702.jpg
درجريان متوقف كردن اتومبيلي كه در ميدان صادقيه به سرقت رفته بود، يك زن عابر مجروح شد. اين حادثه كه ساعت 11 صبح ديروز در ميدان صادقيه تهران به وقوع پيوست مرد جواني يك دستگاه خودرو پژو 206 را كه بدون سرنشين درمقابل بانك پارك شده بود سرقت كرد.
به دنبال اين حادثه، زماني كه صاحب خودرو از بانك خارج و متوجه سرقت خودرواش شد، بلافاصله موضوع را به پليس 110 اطلاع داد و ماموران كلانتري۱۳۳ شهرزيبادر محل حضور كردند. آنان بعد از گرفتن مشخصات خودرو با دو تيم ويژه اقدام به گشت زني در محل كردند و از آنجايي كه احتمال مي رفت سارق جوان از محل سرقت دور نشده باشد، خيابان هاي اطراف را مورد تجسس قرار دادند. ماموران در گشت زني خود، بلافاصله متوجه خودرو سرقتي شدند و به سارق جوان دستور توقف دادند، اما راننده جوان كه قصد فرار از دست ماموران را داشت اقدام به فرار كرد و بدين ترتيب ماموران كلانتري اقدام به تيراندازي كردند كه درجريان اين حادثه يك زن عابر مورد هدف گلوله قرار گرفت و سارق جوان نيز دستگير شد.
تحقيقات ازسارق خودرو درحالي ادامه دارد كه زن جوان به دليل شدت جراحت به بيمارستان اميرالمومنين انتقال يافته است.

افزايش طلاق هاي توافقي در تهران
عاشقانه ازدواج مي كنند-راحت طلا ق مي گيرند
همه چيز از همان روز اول شروع شد. سر سفره عقد به جاي زيرلفظي به من يك چك داد كه دقايقي بعد زيرلفظي از من گرفته شد و بابت پول به عاقد پرداخت شد
009699.jpg
مهديه مصطفايي 
نبايد اصرار بي مورد به سازش زوجين داشت چرا كه بعد از مدتي در صورت حل نشدن مشكلا ت و با وجود يك بچه،طلاق موضوع را مشكل تر و بحراني تر مي كند
نبش شمالي ميدان ونك مجتمع قضائي خانواده(2) است در آنجا نيز راهروها باريك است و محوطه پر از ازدحام زنان و مرداني كه پس از چند ماه يا چند سال ديگر تحمل زندگي كردن با يكديگر را ندارند و تصميم گرفته اند تا از يكديگر جدا شوند. طلاق، بحثي كه روزانه حداقل يك باكس كوچك خبري را در روزنامه ها به خود اختصاص مي دهد. اينها افكاري است كه هرچند وقت يك بار زماني كه براي تهيه خبر ياگزارشي به دادگاه خانواده مي روم ذهنم را به خود مشغول مي كند. دختر و پسري كه قبل از ازدواج يا در دوران نامزدي تمام تلاششان در اين است كه زندگي مشتركي را زير يك سقف آغاز كنند، چگونه پس از مدتي آنقدر از يكديگر متنفر مي شوند كه حاضر نيستند حتي براي يك لحظه همديگر را ببينند.

نتهاي راهرو طبقه سوم ايستاده ام و بيشتر نظاره گر دختراني هستم كه براي گرفتن مهريه شان ساعت ها در راهروهاي دادگاه بالا و پايين مي روند. ناگهان زوج جواني توجهم را جلب كرد. كنج يكي از ديوارها ايستاده اند و به آرامي با يكديگر گفت وگو مي كنند. ابتدا فكر كردم خواهر و برادرند، اما وقتي به صحبت هاشان گوش دادم دريافتم زوج جواني هستند كه براي درخواست طلاق به دادگاه آمده اند.
نزديكتر شدم و خودم را معرفي كردم. به آنان گفتم در تعجب هستم كه شما زوج جوان زمان طلاق اينقدر آرام هستيد. از آنان خواستم تا برايم توضيح دهند. زن جوان شروع به صحبت كرد.
-اسمم نرجس است. قرار است تا ساعت ديگري به صورت توافقي از يكديگر طلاق بگيريم.>
-چرا؟ مگر زندگي خوبي نداشتيد؟
نرجس در حاليكه بغضي را در گلويش فرو برد گفت: حدود 2 سال قبل با همسرم آرمين> در يك مكان تفريحي آشنا شديم. اما يك ماه بيشتر از دوستي مان نگذشته بود كه آرمين به من پيشنهاد ازدواج داد. از آنجايي كه تصور مي كردم آرمين پسر دل پاك و سربه راهي است از او خواستم به من فرصت بيشتري دهد تا بتوانم فكر كنم. مدتي گذشت و با توجه به رفتاري كه از وي ديدم موضوع را با خانواده ام در ميان گذاشتم. پس از مدتي خانواده آرمين به خواستگاري ام آمدند و پدر و مادرم هم در چند برخورد اول به همان نتايج اوليه اي كه من رسيده بودم، دست يافتند و با ازدواجمان موافقت كردند و من برعكس تمام ملاك هايي كه براي دختران اهميت داشت از آنجايي كه احساس كردم مي توانم كنار اين مرد، خوشبخت زندگي كنم به عقد وي درآمدم، اما دريغ از اينكه ما از لحاظ فرهنگي به هيچ وجه به هم نمي  خورديم. حدود 8 ماه از نامزدي ما گذشت در اين مدت اختلافات شديدي داشتيم كه همگي به مسايل فرهنگي برمي گشت، اما چون از لحاظ عاطفي به يكديگر وابسته شده بوديم، به نوعي نمي  توانستيم از يكديگر جدا شويم. هر دو به تصور اينكه زودتر به سر خانه و زندگي مان برويم، تلاش مي كرديم اما خانواده همسرم به خصوص خواهر و برادرش در دوران نامزدي مان اختلافات شديدي را برايمان ايجاد كردند به طوري كه ما در برخورد با اين مشكلات از زاويه عقل به آن نگاه نكرديم. درنهايت فقط به خاطر وابستگي عاطفي و ترس از آبرو ازدواج كرديم.
نرجس در ادامه گفت: همه چيز از همان روز اول شروع شد. سر سفره عقد به جاي زيرلفظي به من يك چك داد كه دقايقي بعد زيرلفظي از من گرفته شد و بابت پول به عاقد پرداخت شد. از آنجايي كه سر سفره عقد بودم هيچ چيزي نگفتم. پاتختي ام را يكي از جاري هايم برهم زد. مرا ماه عسلي نبردند و تمام طلاهايم را كه سر سفره عقد از طرف خانواده ام هديه گرفته بودم, هفته هاي اول ازدواجمان براي بدهي هاي سر عروسي از من گرفتند. من هم از آنجايي كه فقط مي خواستم زندگي كنم، هيچ چيزي نگفتم. همسرم ساعت 6 صبح وقتي خواب بودم بيرون مي رفت و ساعت 11 شب با خستگي كار روزانه به خانه بازمي گشت. تنها صدايي كه در خانه ام مي پيچيد, صداي قاشق و چنگالي بود كه وي شام مي خورد و من فكر مي كردم زندگي مشترك يعني چي؟ خانه ام خلوت و ساكت بود, اما اين نشانه تفاهم ما نبود. من و او با همديگر نبوديم و در طول يكسالي كه گذشت تنها وقتي كه براي يكديگر مي گذاشتيم بحث و جدل درباره فرهنگ خانواده هايمان بود. ازطرفي پس از چند ماه زندگي مشترك فهميدم او حتي براي زندگيش كار نمي كند, بلكه قسمت قابل توجهي از درآمدش را براي بدهي هاي پدرش مي دهد. سعي مي كردم خانه را آرام نگه دارم. به همه مي گفتم خيلي خوشبختم. در تمام درگيري هايي كه من و خانواده اش درخصوص نوع پوشش و رفتار و فرهنگ با يكديگر داشتيم, آرمين مقابل من ايستاده بود، نه كنارم. او هيچ كمكي براي بهبود اين وضعيت نمي كرد. انگار هنوز من دختري از يك خانواده ديگر هستم.
خانواده آرمين چون ازلحاظ فرهنگي با من تفاوت داشتند هيچ وقت مرا به عنوان يك عروس قبول نكردند. اين بحران در زندگيم مثل يك علف هرز رشد كرد تا اينكه پدرشوهرم به كربلا رفت. وقتي برگشت براي وي ضيافتي برپا كردند. من سعي كردم براي سربلندي همسرم خيلي مرتب به آنجا بروم. اما وقتي شوهرم مرا ديد جلوي تمام فاميلش شروع به داد و فرياد كرد و پدرشوهرم مرا از خانه اش بيرون انداخت و من تنها و بي پناه در خيابان ها حيران و سرگردان گريه مي كردم. يك ماه پس از اين واقعه صبر كردم و فكر كردم تا اينكه تصميم به جدايي گرفتم. موضوع را با آرمين درميان گذاشتم و بزرگترين مشكلمان كه تفاوت طبقاتي فرهنگي بود را برايش توضيح دادم. از او نيز خواستم تا فكر كند. وي نيز پس از مدتي با اين امر موافقت كرد و هر دو طرح دادخواست طلاق به صورت توافقي داديم. هم اكنون قرار است از يكديگر جدا شويم و من نيمي از مهريه ام را بگيرم.
به گفته يك قاضي دادگاه خانواده، در طول دو سال اخير آمار طلاق هاي توافقي به طور چشمگيري افزايش يافته است. البته جاي بسي خرسندي است كه اينگونه برخوردها در جامعه حقوقي و قضايي ما روبه رشد است, چرا كه اين خود بيانگر آن است كه قشر جوان جامعه ما, به يك همفكري اجتماعي و قضايي رسيده اند و مي توانند بدون هيچگونه درگيري فيزيكي از يكديگر جدا شوند.
همچنين عزت الله يوسفيان نايب رئيس كميسيون حقوقي و قضايي مجلس نيز در اين باره عقيده دارد: فرهنگ سازي براي تشكيل خانواده, زمينه ساز بوده و باعث استحكام خانواده ها بعد از ازدواج مي شود. از سويي رشد افراد در سطوح اجتماعي, شغلي, عقلي و مالي براي ازدواج مهم است و اينكه جوانان با ديد باز با يكديگر ازدواج كنند و تازه بعد از ازدواج شروع به شناخت يكديگر نكنند, مطمئنا از آمار طلاق در كشور كاسته خواهد شد و اين امر تنها در فرهنگ سازي جامعه امكان پذير است.
وي به افزايش 17 درصدي طلاق در كشور به ويژه دربين زوجين در سنين پايين اشاره كرد و گفت: نبايد در بحث ميانجي گري اصرار خيلي زيادي به انصراف از طلاق داشت كه حتما سازش صورت گيرد، چرا كه اكثر اين سازش ها, يك آتش بس موقتي است و اغلب دوباره به جنگ و جدل تبديل مي شود. وي در ادامه ضمن اشاره به بچه هاي طلاق افزود: اكثر بچه هاي طلاق با مشكل روبه رو هستند و براي جامعه در آينده دردسر ايجاد خواهند كرد. بنابراين نبايد اصرار زيادي به سازش زوجين داشت چرا كه بعد از مدتي در صورت حل نشدن مشكلا ت و با وجود يك بچه, طلاق موضوع را مشكل تر و بحراني تر مي كند.

تخم مرغ هاي شكسته اتوبان را مسدود كرد
بر اثر تصادف يك دستگاه كاميون حامل تخم مرغ در يكي از بزرگراه هاي آلمان، اين كاميون واژگون شده و 15 تن بار اين كاميون، باند اول اين بزرگراه را ساعت ها مسدود كرد.
به گزارش بخش حوادث> سرويس بين الملل ايسنا، اين كاميون در يكي از بزرگراه هاي شلوغ آلمان براي جلوگيري از برخورد با يك وسيله نقليه ي ديگر، به مانعي در كنار اتوبان برخورد كرده و واژگون شد.
بر اثر اين حادثه تمام بار اين كاميون به خيابان ريخت كه باعث لغزنده شدن سطح جاده شد.
راننده  43 ساله  اين كاميون مجروح شده و به بيمارستان انتقال يافت.
كارمندان شهرداري به محل حادثه اعزام شدند تا اين اتوبان را پاكسازي كنند.
پليس خسارت وارده ناشي از اين تصادف را 160 هزار دلار تخمين زد.
خطرناكترين مرد بلژيك بازداشت شد
نورالدين بن الال> خطرناكترين مرد و دشمن شماره يك اجتماع> بلژيك، توسط پليس در شهر بروكسل دستگير و به پشت ميله هاي زندان بازگردانده شد.
دستگيري اين مجرم 25 ساله خطرناك تنها 2 روز پس از آن صورت گرفت كه او در يك جنگ و گريز، 2 مامور پليس را مجروح كرد و گريخت، اما يك هفته بعد در مولنبيك> محله محبوب خلافكاران بروكسل، به دام افتاد و راهي زندان شد.
به گفته سايت اينترنتي اخبار بلژيك>بيشتر ساكنان محله مذكور، مهاجران عرب و كشورهاي آفريقايي و خلافكاران هستند.
نورالدين بن الال> درحالي كه به جرم آدمكشي و دزدي و خشونت به 27 سال زندان محكوم شده است، هفته گذشته توانست با همدستي چند نفر و با استفاده از طناب براي سومين بار از زندان فرار كند.
جشن براي طلاق از همسر
يك زن عربستاني در پي طلاق از همسر بد دهنش، 15 هزار ريال (4000 هزار دلار) براي مراسم جشن متاركه اش خرج كرد.
اين زن، دوستان و اقوام اش را در شهر مدينه به منظور جشن گرفتن پايان ازدواج ناخوشايندش در يك پارك عمومي، گردهم آورد.
اين زن هر كسي را كه در اين پارك مشغول قدم زدن بود، به غذا و نوشيدني دعوت مي كرد.
در ادامه اين خبر كه با عنوان حادثه نادر در عربستان از آن ياد شده، آمده است: طلاق در اسلام بلامانع است، اما فعالان حقوقي اعلام كرده اند كه بسياري از زنان در عربستان ترجيح مي دهند به ازدواج هاي نافرجام خود ادامه دهند تا اين كه در جامعه بدنام شوند.
اين در حالي است كه زنان عرب هنوز حق راي دادن ندارند و به تازگي در تلا شند تا اجازه رانندگي در سطح شهر را به دست آورند.

سگ هاي زنده ياب در 8 استان كشور
009696.jpg
زلزله بم تجربه خوبي بود براي اينكه بدانيم زندگي كردن در كمربند زلزله نياز به تدابير امنيتي و امكانات دارد. قرار شده است در 8 استان كشور مراكز آمادگي و نگهداري سگ هاي تجسس (زنده ياب) راه اندازي كنند.
معاون عمليات سازمان امداد و نجات دراين باره مي گويد: از اول شهريورماه (امروز) دوره آموزشي مراكز آمادگي و نگهداري سگ هاي تجسس با حضور نمايندگان 8 استان (آذربايجان شرقي، اصفهان، مازندران، كرمان، خوزستان، كرمانشاه، خراسان و فارس) در تهران برگزار مي شود.
البته در مهرشهر كرج نيز 45 سگ آموزش ديده نگهداري مي شوند. فرشيد توفيقي مي گويد كه در زلزله بم 76 نفر به صورت مستقيم و 200 نفر به صورت غيرمستقيم توسط سگ هاي زنده ياب نجات پيدا كردند. او معتقد است كه هزينه نگهداري سگ ها حدود 8 ميليون ريال است.
جلوگيري از قاچاق مشروب الكلي به آبادان 
ماموران گشت پاسگاه بهمن شير> در محور چوئبده آبادان در بازرسي هاي انجام شده از يك دستگاه خودرو، 2 هزار و 625 قوطي انواع مشروبات الكلي، 416 عدد فشنگ اسلحه كلاشينكف و كلت كمري و يك دستگاه گيرنده امواج ماهواره اي و تجهيزات آن را كشف و ضبط كردند. مدير اجتماعي و ارشاد فرماندهي انتظامي آبادان ضمن اعلام اين خبر گفت: تاكنون در اين رابطه 3 نفر شناسايي و دستگير شده اند همچنين با تلاش ماموران دايره مبارزه با جرايم اقتصادي قرارگاه شماره يك كوثر از ابتداي امسال تاكنون 35 هزار و 852 پاكت انواع سيگار قاچاق كشف و ضبط شده است.
رستگار اضافه كرد: اين فرمانده همچنين در هفته گذشته با همكاري ماموران بازرسي و نظارت بر قيمت كالا در آبادان و در بازرسي از يك باب مغازه 9 هزار و 690 پاكت انواع سيگار قاچاق را كشف و ضبط كردند.
بي احتياطي، بيشترين آمار حوادث كار
در سال گذشته، 517 نفر كارگر زن و مرد در حوادث كار فوت شده اند كه اين آمار در بهارامسال 139 نفر بوده است.
بر اساس آمار سازمان پزشكي قانوني كشور 20 نفر ازفوت شدگان ناشي از حوادث كار در كل كشور در سال 82 زن بوده اند.
همچنين آمار فوت شدگان كارگر در سه ماهه اول سال، 139 نفر بوده است كه دو نفر آنان زنان بوده اند.
بر اساس اين گزارش، تعداد معاينه هاي انجام شده در حوادث كار در سال 82 براي زنان 336 و براي مردان 7973 و در كل 8309 مورد بوده است. اين معاينات در سه ماهه اول سال در مجموع 2587 مورد بوده است.
به گزارش ايسنا، آمار معاينات اوليه كارگران در نزاع هاي كاري در سال 82، 556 هزار و 907 نفر، در سال 82 ، 563 هزار و 24 نفر و در سه ماهه اول سال 83 ، 150 هزار و 893 نفر زن و مرد بوده است.

دستان پنهان همچنان قرباني مي گيرد
كشف جسد دو كودك در شهر تهران 
با كشف جنازه 2 كودك در دو نقطه از شهر تهران گروهي از كارآگاهان جنايي تهران با دستور بازپرس ويژه قتل، مامور رسيدگي علت مرگ اين دو كودك شدند.
جسد اين دو كودك كه دو ساله هستند در منطقه جواديه و خاني آباد تهران پيدا شد.
كشف نخستين جسد
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز جمعه درحاليكه زن جواني بسيار وحشتزده بود به همراه همسرش به كلانتري 117 جواديه رفت و مدعي شد كه كودك 2 ساله اش به نام رضا زماني كه در حال بازي كردن در پارك بعثت بوده به طور ناگهاني ناپديد شده است.
اين زن درحاليكه به شدت گريه مي كرد گفت: حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود كه به همراه همسر و كودكم براي تفريح به پارك بعثت رفتيم. رضا كوچولو در حال بازي مقابل چشمانمان بود, اما ناگهان ناپديد شد. هرقدر دنبال كودكم گشتيم, وي را پيدا نكرديم.
با طرح شكايت او و درك حساسيت موضوع, بلافاصله تيمي از ماموران تجسس كلانتري در محل گم شدن كودك 2 ساله حضور يافتند و به بررسي محل پرداختند. پس از ساعتي گشتن ناگهان بي سيم رئيس تجسس به صدا درآمد و ماموران گشت اعلام كردند كه جنازه كودك 2 ساله  را در گوشه اي از استخر پارك پيدا كرده اند. بلافاصله پس از اعلام گزارش موضوع به بازپرس ويژه قتل - هنرمند- اطلاع داده شد و پس از بررسي از محل كشف جسد، كودك 2 ساله كه ظاهرا توسط فرد ناشناسي خفه شده بود، براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت.
كشف دومين جنازه 
هنوز ساعتي از كشف جسد رضا كوچولو نگذشته بود كه يكبار ديگر تلفن كشيك ويژه قتل به صدا درآمد و ماموران كلانتري 152 خاني آباد از كشف جسد كودك 2 ساله ديگري به نام ميثم خبر دادند.
پس از حضور بازپرس هنرمند در محل حادثه مشخص شد كه كودك 2 ساله ديگري به نام ميثم زماني كه در حال بازي كردن درمقابل خانه شان بوده, ناپديد شده و بعد از جست وجوي زياد خانواده اش, جنازه وي در حاليكه خفه شده بود داخل كانال فاضلاب در پشت يك كوره آجرپزي حوالي خانه شان پيدا شده است. در ادامه تحقيقات از محل حادثه با دستور بازپرس ويژه قتل تهران، پيكر بي جان ميثم نيز براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت. اما آخرين تحقيقات درخصوص پرونده بيانگر آن است كه دو كودك به يك روش به قتل رسيده اند.
برپايه اين گزارش، با دستور بازپرس هنرمند تيم ويژه اي از كارآگاهان جنايي تهران درحال بررسي علت اصلي مرگ و شناسايي عامل يا عاملان قتل هستند.

مرگ مشكوك يك مرد در خيابان نواب نواب
ساعت 6 بامداد روز گذشته عبدالله 51 ساله به قصد خريد كله پاچه براي صرف صبحانه اعضاي خانواده اش از رختخواب بيرون آمد واز خانه خارج شد. يك ساعت گذشت ولي خبري از عبدالله نشد. اعضاي خانواده نگران شدند، زيرا طباخي فاصله اندكي با منزل آنها داشت و آنقدر نيز شلوغ نبود كه يك ساعت رفت و آمد عبدالله به طول بينجامد. خانواده براي يافتن عبدالله خانه را ترك كردند ولي عبدالله به طباخي مراجعه نكرده بود. نگراني خانواده بيشتر شد. تمام جاهايي كه امكان داشت عبدالله رفته باشد تحت جست وجو قرار گرفت. در نهايت خانواده عبدالله تصميم گرفتند در مغازه وي را كه طبقه اول خانه بود باز كرده و وارد آن شوند تا شايد اثري از عبدالله بيابند. نيازي به استفاده از كليد نبود در نيمه باز مانده بود و چراغ هاي مغازه خاموش بود. به محض روشن شدن چراغ ها، جسد حلقه آويز شده عبدالله از پنكه سقفي در برابر ديدگان حاضران نمايان شد.
زن هاي خانواده شيون مي كردند و در چشمان مردها اشك جمع شده بود. با سروصداي ايجاد شده اهالي محل از ماوقع مطلع شده و در نهايت ماموران كلانتري 108 خيابان نواب در جريان قرار گرفته و بلافاصله يك اكيپ ويژه براي بررسي به صحنه حادثه مراجعه كردند.
يكي از اعضا خانواده عبدالله به ماموران انتظامي گفت: امكان ندارد، عبدالله خودكشي كرده باشد.>عبدالله دو سال پيش ربوده و با پرداخت 70 ميليون تومان آزاد شده . او هيچ گاه مشخصات ربايندگان را به پليس اعلا م نكرد.
آثار ضرب و جرحي كه بر روي بدن عبدالله وجود داشت سوءظن ماموران را نيز در خصوص احتمال ارتكاب يك قتل برانگيخت.
مراتب به اطلاع بازپرس اصغرزاده رسيد. بازپرس مذكور بلافاصله به همراه يك اكيپ از كارآگاهان دايره 10 آگاهي مركز به محل مراجعه كرد تا از نزديك تمام زواياي حادثه را مورد بررسي قرار دهد.
جسد در ميان تاثر اعضاي خانواده به پزشكي قانوني انتقال يافت تا تحقيقات لازم پزشكي در خصوص كشف علت مرگ تامه روي آن صورت گيرد. بررسي بيشتر در اين خصوص در دادسراي امور جنايي تهران و دايره 10 آگاهي مركزي ادامه خواهد داشت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
بـورس
حقوق شهروندي
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   بـورس   |   حقوق شهروندي   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |  
|  علمي   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |