اولين بهانه و سرنخ شروع گزارش يك تاريخ تقويمي است؛ مكث كردن روي چند عدد ساده كه بر سينه تابلويي زرد نقش بسته است
حالا ميان اين باغ هاي اشرافي با درختان ۱۵۰ ساله، ستون هاي عظيم ساختمان هاي بتوني به سمت آسمان قد كشيده، بالا مي روند و تكه اي ديگر از اين فضاي ييلاقي را به كام مي كشند
عكس ها :هادي مختاريان
ماني راد
كارگران مشغول كارند. اين جمله بنا به كليشه معمول كاربردي اش مي تواند هشدار دهنده تلقي شود. مي شود تصور كرد كه خطر تصادف و تصادم وجود دارد، اما نه، اين بار اتفاق طور ديگري در حال وقوع است. نه راه و جاده اي در پيش است و نه چاه و چاله اي. ولي خوب است كه با احتياط و طمانينه نگاه كرد و گذشت. به اين ترتيب ممكن است بخشي از يك اتفاق را كه به سادگي و در نهايت آرامش شكل مي گيرد زير ذره بين گذاشت و به لايه هاي پنهاني اش نظر كرد. شايد در اين لايه هاي پنهاني هنوز چيزي براي حفظ و حراست باقيمانده باشد. در هر حال كارگران با همه توان مشغول كارند و اتفاق دارد به شمايل نهايي اش نزديك مي شود.
نشانه هايي كه دفن مي شوند
يك دايره سبز آرام آرام رنگ مي بازد و همرنگ باقي شهر مي شود. اين قضيه به خودي خود مي تواند بي اهميت به حساب بيايد. در شهري مثل تهران كه همه به فكر ساخت و ساز و ترقي هستند، صحبت كردن از اينكه چرا كسي به فكر باغچه نيست، بوي احساساتي شدن مي دهد. پس ما عجالتا كاري به كار دار و درخت نداريم. اولين بهانه و سرنخ شروع گزارش يك تاريخ تقويمي است؛ مكث كردن روي چند عدد ساده كه بر سينه تابلويي زرد نقش بسته است: «تاريخ شروع پروژه ۱۵/۱۰/۸۲ مجتمع مسكوني ۲۰ واحدي». نخستين پيامي كه اين تاريخ خشك و خالي با خود دارد ظهور تدريجي عمليات ساختماني است. ساختماني بتوني و مستحكم در ۷ طبقه و داستان هم درست از همين جا مي تواند شروع شود. اما پيش از آن بايد سري به تاريخچه يك زمين ۱۲ هزار متري زد. تكه زميني كه از يك قطعه ۴۰ هزار متري اشرافي باقيمانده است. زميني كه در روزگاري دور درباريان قاجاري را به خاطر سرسبزي و آب و هواي مناسبش به خود فراخواند تا عنوان عمارت ييلاقي را تصاحب كند؛ عمارت ييلاقي كامرانيه در قريه حصار بوعلي و حالا ميان اين باغ هاي اشرافي با درختان ۱۵۰ ساله، ستون هاي عظيم ساختمان هاي بتوني به سمت آسمان قد مي كشند و بالا مي روند و تكه اي ديگر از اين فضاي ييلاقي را به كام مي كشند. مي شود كمي به عقب برگشت و تصاوير گذشته اين اراضي را مرور كرد: شميران كه تهران را زيرچشم دارد و حدود ۴۰۰ متر از آن بلندتر است از روزگاري كه تهران نام پايتخت گرفت و مقر حكومت شد گوشه گوشه اش به گردشگاه و ييلاق اعيان و شاهزادگان تبديل شد.
در واقع در عصر قاجار نخستين بار محمدشاه كاخ ييلاقي اش را در ولنجك برپا كرد و آن عمارت و باغ، محمديه نام گرفت. پس از آن، رجال و توانمندان در فواصل آبادي هاي قديمي نياوران، دزاشيب، اوين، جماران، ونك و ... باغ هايي ساختند كه كامرانيه، فرمانيه، جمشيديه، الهيه، محموديه، زعفرانيه و باغ فردوس از جمله آنها شمرده مي شوند.
اما نقطه تمركز اين نوشته كامرانيه است. محلي كه قبل از آن «اميريه» خوانده مي شد چرا كه اميركبير كامران ميرزا نايب السلطنه، پسر ناصرالدين شاه در ۱۲۹۹ هجري قمري باغ و عمارتي در آن بنا كرد و بعد هم به همان مناسبت اسمش را كامرانيه گذاشتند و در اين بين محل حصار بوعلي نيز تكه اي از اين گستره است كه در آن دوران آبش از قنات و رودخانه دارآباد تامين مي شد و محصول زمين هاي كشاورزي اش غلات و ميوه بود و راهش ماشين رو و در ۳ كيلومتري شرقي امامزاده صالح. كامرانيه از شمال به منظريه، از جنوب به فرمانيه و از شرق به نياوران و از غرب به جوستان محدود است. اين منطقه روزگاري شمالي ترين آبادي و ييلاقي نشين طهران بود و هر ازگاهي شاهان پرجلال و جبروت قاجاري عزم آنجا مي كردند و روزهايي در آنجا فارغ از امورات مملكتي به تفرج و سياحت مشغول مي شدند.اين عمارت داراي باغچه هاي كوچك و بزرگ بسياري بود. كامران ميرزا كه اتفاقا در يك دوره كوتاه كه ناصرالدين شاه به فرنگ مسافرت كرده بود، عنوان نيابت سلطنت گرفته بود، براي تزئين هرچه باشكوه تر اين محل، يك باغبان اروپايي استخدام كرده و باغچه هايي به سبك اروپايي با گياهان و گل هاي بسياري در آن ساخته بود. شايد هزينه هاي فراواني كه كامران ميرزا صرف اين عمارت و فضاي بسيار بزرگ آن مي كرد، باعث شده بود تا ناصرالدين شاه بسياري از روزهاي تابستاني خود را در آن بگذراند و ساعت هاي فراواني در آنجا به تفريح و تفرج بپردازد. اين باغ محلي بود براي خوشگذراني هاي شاه و درباريانش، به ويژه كامران ميرزا.
كامران ميرزا كيست؟
وقتي كه فرمان تحريم تنباكو صادر شد، بسياري از مردم به كوچه ها و خيابان ها ريختند و به حمايت از فتواي ميرزاي شيرازي، عارض حكومت شدند در ارگ سلطنتي، كامران ميرزا، سمت حاكم طهران را داشت. اگرچه خبر تحريم تنباكو به وسيله خبرچين ها به گوشش رسيده بود، اما او هيچگاه انتظار شورش و بلوا را نداشت. زماني كه به او خبر دادند كه بسياري از مردم از كوچه ها و خيابان ها به سمت ارگ حكومتي در حال حركتند، اين شاهزاده شجاع به جاي آنكه به فكر تدبير و انديشه اي براي آرام كردن مردم باشد جلوي ديدگان متعجب درباريان و قاصد خبر، از ترس و وحشت بيهوش و نقش زمين شد. او پسر سوم ناصرالدين شاه و سال ها حاكم تهران بود و بعدها به مشاغلي چون وزير جنگ و فرمانده كل قواي سلطنتي منصوب شد. از كامران ميرزا حكايات بسياري نقل شده است. چرا كه او عمري طولاني داشت. از آنجا كه مادرش منيرالسلطنه خانم نام داشت و از شاهزادگان قاجار نبود، كامران ميرزا هم هيچگاه شانس وليعهدي نيافت و مجبور شد تا به نفع برادر ناتني اش يعني مظفرالدين ميرزا كه بعدها جانشين پدر شد كنار آمده و حتي به توصيه پدرش، ناصرالدين شاه، دخترش را به عقد پسر مظفرالدين ميرزا درآورد و محمدعلي شاه را به دامادي بپذيرد.
كامران ميرزا در ترس شهره خاص و عام بود. او تا سال هاي حكومت پهلوي اول يعني اواخر ۱۳۰۴ در قيد حيات بود و اتفاقا يكي از نوادگان دختري او هم به همسري رضاخان درآمد كه غلامرضا پهلوي حاصل اين ازدواج بود. كامران ميرزا، در زمان زمامداريش در طهران، همواره در مساله نان و گوشت پايتخت دسيسه چيني و توطئه گري مي نمود و شايد يكي از عوامل اصلي بلواي نان او بود، چرا كه ناصرالدين شاه تامين نان و گوشت تهران را به او سپرده بود و او از هرگونه آزار و اذيت مردم ابايي نداشت.
كامران ميرزا، از سويي، بسيار خرافاتي بود و عياش. او در حدود بيست زن صيغه اي داشت. او در دوران حكومت محمدعلي شاه يكبار نيز به سمت وزارت جنگ منصوب شد كه با اعتراض مجلسيان روبه رو گرديد و به اين مقام نرسيد. يكي از دامادهاي او غلامعلي خان مليجك عزيزالسلطان بود كه البته رابطه خوبي با كامران ميرزا نداشت و همواره او را هجو مي گفت.
آنچه شنيده شد
اين ملك بزرگ ۴۰هزار متري در ابتدا متعلق به كسي بود به نام سعيدخان وزير امور خارجه دربار ناصرالدين شاه. كامران ميرزا در همان روزهايي كه به تهران حكم مي راند و رشوه خواري او حديث زبان ها شده بود، به قيمتي بسيار نازل از سعيدخان خريداري كرد. سپس او مقداري از اراضي چيذر و جماران و گرده وي و حصار بوعلي را به آن افزود و عمارتي دوطبقه در آن بنانهاد. او دو باغبان از اتريش به اين محل آورد و با صرف هزينه هاي گزاف از اين زمين، بهشتي ساخت كه تا به امروز نشانه هايي از آن را مي توان يافت. او يك خيابان بزرگ از شمال به جنوب باغ درست كرد و در عمارت آن سالن هاي بزرگي براي برپايي مجالس مجلل و شاهانه ساخت. در اين تالارها، وسايل زينتي بسياري فراهم كرد و مبل ها و اسباب تجملي گرانقيمتي نهاد. بيش از سه هزار گلدان گل و خمره در اطراف اين عمارت تدارك ديد و نگهبان هاي بسياري در اطراف خيابان ها و عمارت گمارد و به قولي هر ماه، بيش از هزار تومان، مخارج نگهبانان و باغبانان آن بود. كامران ميرزا براي هرچه زيباتر كردن اين باغ از هيچ اقدامي فرونگذاشت. او حوض هاي بسياري در قسمت هاي مختلف اين باغ ساخت و فواره هايي بزرگ در آن تعبيه كرد و انبوهي از درختان و گياهان را در آن كاشت. او براي آنكه اين باغ شكوه و عظمت زيبايي اش را در چشم ها خيره كند، بسياري از مردم حصار بوعلي را از آن منطقه كوچاند. حصار بوعلي كه دهي كوچك دركنار اين عمارت نوپا و زيبا بود، در روزهاي آغازين زندگي اين عمارت تقريبا ۱۶۲ نفر جمعيت داشت كه عمدتا از كشاورزان و زارعان بودند. او اين جمعيت را وادار به ترك آن ناحيه كرد و مقداري از زمين اين منطقه را به اراضي خود افزود. شايد همين اقدام هاي كامران ميرزا باعث شد تا ناصرالدين شاه، در سال ۱۳۰۸ هجري قمري، تولدش را در آنجا جشن بگيرد و يكي از مجلل ترين و شاهانه ترين ميهماني هايش را برگزار كند.
باغي هزار تكه
بعد از آنكه كامران ميرزا، كامرانيه را از ميرزا سعيدخان خريداري كرد و در سال هاي حكومتش بر تهران يا وزارت جنگي خود آنجا را رونق داد، در اواخر حكومت قاجاريه اين باغ را به فرمانفرما فروخت. قسمتي از محدوده اين باغ بعدها به سفارت ايتاليا فروخته شد و بخش جنوبي آن فرمانيه نام گرفت. قسمتي از اراضي بيروني اين باغ در دست بازماندگان نصرت الدوله ماند و نصرت الدوله مقداري آب قنات چاله باغ را خريداري و بخش هاي ديگر اين باغ را درختكاري كرد. در اين زمان اگرچه قسمت هاي مختلفي از اين باغ را جدا كرده بودند، اما محدوده آن بسيار بزرگ بود و از شرق به تپه شغالان و از جنوب به باغ افسريه و رستم آباد و از غرب به خيابان كامرانيه و از شمال به جاده قديم تجريش مي رسيد.
اراضي فرمانيه در سال ۱۳۲۶ هجري شمسي در دست آقايان هژير، حاجي محمد صادق فاتح وبرادرش، انصاري تاجر، سميعيان بانكي، حاجي محمد جعفر محلوجي، محمدحسين خان محلوجي، شجاعي گلستانه، سعيد انور، هاشمي، نراقي، شيخ الاسلام مهماندوست و سپس لاري بود. املاك نصرت الدوله را هم بعدها كساني چون كوزه كناني و عده اي ديگر خريده بودند. اين باغ از همان سال به قطعات كوچك و بزرگ تقسيم شد و عده بسياري قسمت هاي مختلف آن را خريداري كردند. اما ساختمان اصلي كامرانيه كه عمارتي بود دوطبقه و بجامانده از كامران ميرزا در محدوده زميني بود كه بعدها باغ لاري نام گرفت. اكنون نه نشاني از آن ساختمان است و نه بقاياي آن به چشم مي خورد. برخي ساختمان هاي ييلاقي در اين باغ عمر كمتر از ۵۰ سال دارند، اما همچنان درختان كهنسال و باشكوه و بزرگ آن، نشان از روزهاي آغازين اين محدوده دارند. اين منطقه به خاطر كامران ميرزا، پسر ناصرالدين شاه به كامرانيه ناميده شد و تا سال ها اين نام هنوز پابرجاست.