سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۷۶
از آشيانه به بوفه
اسكندر، فرمانده لا بي پنهان تئاتر شهر
تا چند روز ديگر عمو اسكندر بوفه اش را تعطيل مي كند. غصه نخوريد عمو قرار است كه هشتم شهريور به زيارت خانه خدا برود و چند روزي در عربستان زندگي كند
014130.jpg
اسكندر ضعيف نژاد، ۷۵ ساله، حدود ۸ سال است كه در اين گرا از ساختمان بزرگ تئاتر شهر بوفه دارد و مواد خوراكي (از نوع مخصوص تئاتري پسند) مي فروشد.
عكس: گلناز بهشتي 
مسعود مير
نام تئاتر شهر را كه مي شنويم، آدم هاي سرشناس عالم بازيگري دور سرمان مي چرخند. آدم اينجا هميشه ياد جشنواره مي افتد، اما در گوشه و كنار اين ساختمان نيمه رويايي (متاسفانه رويايي بودنش به هزار دليل كاهش يافته است)، آدم هايي زندگي و كار مي كنند كه هيچ وقت تصورش را هم نمي كنيد در چنين جايي ديده شوند.
براي ديدن يكي از اين سوژه ها بايد از ورودي هنرمندان وارد ساختمان شويد و بعد ۸-۷ پله را به سمت مغز زمين طي كنيد. سر دوراهي كه يكي به سمت آرشيو لباس و ديگري به سمت اتاق هاي تمرين و گريم مي رود او را خواهيد ديد كه در بوفه كوچكش نشسته و ...
عمو اسكندر
اسكندر ضعيف نژاد، ۷۵ ساله، حدود ۸ سال است كه در اين گرا از ساختمان بزرگ تئاتر شهر بوفه دارد و مواد خوراكي (از نوع مخصوص تئاتري پسند) مي فروشد. عمو اسكندر قبل از اينكه در دهه ششم از عمرش در تئاتر شهر شروع به كار كند، دوران عجيبي را گذرانده است. او كه متولد اردبيل است ۳۲ سال در سازمان هواپيمايي به عنوان مكانيك درجه يك هواپيما در دايره مهندسي و تعميرات مشغول به كار بوده است. سال هاي خوب زندگي او البته فقط در موتورجت، بال هواپيما و تعميرگاه ويژه هواپيما و آشيانه نگذشته است. برخلاف فرزندانش كه هيچ ربطي به هنر و حواشي اش ندارند، عمواسكندر تجارب هنري خوبي را هم در كارنامه اش ثبت كرده است. عمو مي گويد يكي از فرزندانش فوت شده و به غير از او ۵ پسر دارد كه به قول خودش يكي در بانك، يكي در برق (احتمالا اداره برق) و يكي در جنرال استيل مشغول به كارند. از شغل دقيق همه فرزندانش اظهار بي اطلاعي مي كند و شايد ترجيح مي دهد كه اينگونه باشد. در هر حال هيچكدام از آنها سابقه هنري ندارند، اما براي اطلاع يافتن از سوابق عمو اگر ذهنتان خيلي آماده نيست دفترچه كهنه و كوچكش را قرض بگيريد.
دفترچه گل سرخي 
از ميان وسايل شخصي اش كه گوشه اي از بوفه كوچكش را اشغال كرده يك دفترچه يادداشت قديمي بيرون مي آورد كه روي آن يك عكس از گل سرخي زيبا نقش بسته است.
دفتر را كه باز مي كني در صفحه اول نوشته شده: اسكندر ضعيف نژاد و پايين آن يك شماره تلفن يادداشت شده است.
در انتهاي كاغذ زردنگ صفحه اول يك تاريخ به چشم مي خورد؛ ۱/۸/۱۳۶۰.شايد در همين تاريخ بوده كه عمو اين دفتر را خريداري كرده است.
اما در صفحه بعد شاهد يك ليست بلند بالا و دنباله دار هستيد از نام بعضي فيلم هاي سينمايي و سريال ها و سال ساخت و نام كارگردانشان كه با سمت عمو در آنها كامل شده است.
عنوان ۳۷ فيلم و مجموعه كه عمو اسكندر در آنها يا بازي داشته يا در گروه تدارك بوده است. خودش مي گويد چون كار تداركات زياد كردم در اين اتاقك هم كار تداركات انجام مي  دهم (اشاره اش به فروختن چاي، قهوه و ... به بازيگران وعوامل تئاترهاست).
در ميان ۳۷ سريال و فيلمي كه عمو اسكندر در آنها حضور داشته چند عنوان درشت ديده مي شود كه سربداران، سايه همسايه، سفر به چزابه، مهريه بي  بي، سناتور، اجازه نشين ها، پرده آخر و عطر گل ياس از آن جمله اند.
عمو در اكثر اين مجموعه ها علاوه بر نقش هايي كه برعهده داشته، در كار تداركات هم فعال بوده است.
در يكي از صفحات دفترچه، يك كارت ويزيت سنجاق شده كه متعلق به جهانگير الماسي است. آدرس دفتر او در ستارخان و شماره تماس هايش هم روي آن نوشته شده, البته فهميدن اين موضوع كه اين كارت چه سالي چاپ و چه سالي به اين دفتر قديمي الصاق شده كار بسيار دشواري است.
عمواسكندر شكلات تعارف مي كند و مي گويد: «درميان همه اين كارها مهريه بي بي و عطر گل ياس را بيشتر مي پسندم. با اكبر زنجانپور و بهروز بقايي و خانم پرستو گلستاني همكار بودن بسيار برايم لذتبخش بود. آنها را واقعا دوست دارم.» وقتي از او درباره سينما و اوضاع و احوالش مي پرسيم مي گويد: «۱۵ ساله كه سينما نرفتم. فيلم هايي هم كه خودم بازي كردم بعضي هايش را نديدم. ويدئو هم در خانه ندارم.» اينها را مي گويد و يك پك عميق به سيگار بهمنش مي زند و روي صندلي محل كارش مي نشيند؛ يك محل كار متفاوت در فضايي متفاوت تر.
بوفه و رفقا
يك اتاق كوچك كه در و ديوارش با آدامس و بيسكويت و ليوان چاي و يك سماور استيل آب جوش و بسته هاي كوچك نسكافه پرشده محل ماموريت عمو اسكندر است. دو طرف اتاقك دو پوستر بزرگ نصب شده كه يكي مربوط به نمايش باغ آلبالو و ديگري پوستر نمايش گوريل پشمالو به كارگرداني اكبر زنجانپور. عمو مشتري هاي زيادي دارد كه همه شان يك وجه اشتراك اساسي دارند و آن اينكه تمام مشتري ها به نوعي به اين طبقه زيرزمين ساختمان تئاتر شهر گره خورده اند. آنها يا مشغول تمرين در اتاق ها هستند يا زير گريم براي اجراي نمايشند. عمو اسكندر اكثر مشتري هايش را به اسم مي شناسد و همه آنها را دوست دارد. مشتري ها هم با عمو رفيق هستند. وقتي از او نام بهترين مشتري هايش را مي پرسيم به اكبر زنجانپور و بهروز بقايي اشاره مي كند. زنجانپور كه براي خريد چاي پيش عمومي آيد شكلات تعارف شده عمو را نمي خورد و مي گويد: من معاف هستم. چند دقيقه بعد بهروز بقايي با صورتي خيس عرق, پيش عمو مي آيد و بعد از كلي شوخي و خنده نسكافه مي خرد و چند اسكناس را مچاله كرده در جيب عمو مي گذارد. شايد بي دليل نباشد كه عمو اسكندر را همه دوست دارند. در همين مدت كوتاهي كه پيش عمو بوديم با تعارف هاي مكررش چاي, شكلات و سيگار ميهمانمان كرده و وقتي از او مي خواهيم پول آنها را حساب كند, مي گويد: صدتا فحش بدهيد بهتر است، خداي نكرده دعوايمان مي شود. بعد انگار نكته مهمي به يادش آمده باشد مي گويد: ۷۵ سال از خدا عمر گرفتم نمي دانم كلانتري كجاست؟ جلوي اتاقك يك ميز است كه عمو روي آن بروشور كارهاي مختلف را چيده و كنار آن هم يك مقوا ديده مي شود كه رويش نوشته شده: سيگار نداريم. لطفا سوال نفرماييد. زير مقوا كلي يادگاري نوشته شده: عمو دوستت داريم - تحويل بگير - عمو سيگار هم بفروش و... وقتي متوجه تعجب ما از نفروختن سيگار در بوفه و سيگاري بودن عمو مي شويم مي گويد: دوست ندارم سيگار بفروشم. به سيگاري ها هم ممكن است از سيگارهاي خودم تعارف كنم ولي نمي فروشم.
بوفه تعطيل مي شود
تا چند روز ديگر عمو اسكندر بوفه اش را تعطيل مي كند. غصه نخوريد عمو قرار است كه هشتم شهريور به زيارت خانه خدا برود و چند روزي در عربستان زندگي كند.
ولي بعد از زيارت دوباره بوفه بازگشايي مي شود. هرچند كه اسكندر ضعيف نژاد ديگر در اين سن و سال و سابقه كار بايد گوشه خانه اش بنشيند و فيلم هاي سينمايي كه در آنها بازي كرده را ببيند و چاي بخورد...

جعبه
باجناق ها
امروز هم رقابت هاي المپيك داير و برپاست و هر موقع كه ورزشكارانمان روي صحنه بروند تلويزيون مسابقات آنها را پخش مي  كند. امروز احتمالا بروبچه هاي كشتي فرنگي روي تشك خواهند رفت.
اما تكرار سريال  من يك مستاجرم را مي  توانيد حول و حوش ساعت ۳۰:۱۳ از شبكه سوم ببينيد. در ضمن تكرار سريال يا بهتر است بگويم مجموعه طنز باجناق ها را مي  توانيد ۱۵:۱۵ از شبكه تهران تماشا كنيد. قهر و آشتي سريالي است كه هر سه شنبه راس ساعت ۱۹ از شبكه تهران پخش مي  شود. امشب و در ساعت ۲۱ از شبكه دوم فيلم سينمايي مدال كه در آن جكي چان حضور دارد و در سال ۲۰۰۳ ساخته شده پخش مي  شود.
پرستاران را مي  توانيد ساعت ۱۰:۲۲ تماشا كنيد، از شبكه اول سيما. راستي قسمت ديگري از باجناق ها را هم مي  توانيد ساعت ۳۰:۲۱ببينيد از شبكه تهران. از همين شبكه و ساعت ۲۳ تكرار سريال خانه پدري را مي  توانيد مشاهده كنيد.

پرده
چاي نت
شوراي صدور پروانه فيلمسازي ۳۵ ميليمتري وزارت ارشاد، مجوز ساخت دو فيلم سينمايي را صادر كرد.
معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گزارش داد: فيلم هاي سينمايي «نيلوفر آبي» به كارگرداني و تهيه كنندگي «مهدي صباغ زاده» و «باغ هاي كندلوس» به كارگرداني «ايرج كريمي» و تهيه كنندگي «عليرضا شجاع نوري» پروانه ساخت دريافت كردند.
شوراي صدور پروانه فيلمسازي ۳۵ ميليمتري همچنين با تغيير تهيه كننده فيلم «چاي نت» از علي اكبر ثقفي به علي واجد سميعي موافقت كرد. فيلمبرداري فيلم سينمايي «چاي نت» به كارگرداني «حسين قناعت» به تازگي در شمال كشور آغاز شد. اين فيلم قرار بود توسط زنده ياد «محمدرضا سرهنگي» تهيه كننده و كارگردان سينما ساخته شود. فيلم چاي نت داستان دختربچه اي شمالي است كه والدين خود را از دست داده و از طريق اينترنت به جست وجوي پدر بزرگ و مادر بزرگ خود پرداخته و آنها را مي  يابد.
فيلم سينمايي «نيلوفرهاي آبي» به كارگرداني صباغ زاده نيز با مضموني اجتماعي و رويكردي طنز به ماجراي گروگانگيري يك زوج جوان و يك هنرمند مشهور سينما مي  پردازد.
منتظر روي پرده آمدن اين فيلم ها باشيد.

تهرانشهر
ايرانشهر
محيط زيست
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  محيط زيست  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |