يكشنبه ۸ شهريور ۱۳۸۳
چگونه سالمندان را دريابيم
امروزه حدود ۵۸۰ ميليون نفر از جمعيت جهان را افراد سالمند بالاي ۶۰ سال تشكيل مي دهند كه اين رقم تا سال ۲۰۰۲ به يك ميليارد خواهد رسيد. طبق سرشماري جمهوري اسلامي ايران در سال ۷۵، حدود ۶/۶% كل جمعيت ۶۵ ميليون نفري كشور را سالمندان ۶۰ سال به بالا تشكيل مي دهند.
مسئله سالمندي، در سال ۱۹۲۲ به عنوان يك شاخه جديد علمي در روان شناسي با اثر معروف هال تحت عنوان «نيمه دوم زندگي» معرفي گرديد. از ميان مسايل مختلف در ميان سالمندان، احساس تنهايي (Loneliness) و انزواي اجتماعي در بين سالمندان، واقعيتي است كه در حال حاضر مورد توجه بسياري از صاحب نظران علوم روانپزشكي و روان شناسي مي باشد. احساس تنهايي يكي از مشكلات عصر حاضر است و به عنوان فقدان رابطه اجتماعي و يا رابطه اجتماعي مطلوب تعريف مي شود. انزواي اجتماعي حالتي است كه در آن فرد يا گروه تمايل يا نياز به برقراري ارتباط با سايرين را دارد، ولي قادر به برقراري اين ارتباط نيست. در حالي كه احساس تنهايي، حالتي است ناخواسته و نامطلوب كه در هنگام فقدان ارتباطات معني دار رخ مي دهد.
يافته هاي پژوهشي نشان مي دهد كه ۷۵/۴۳ درصد سالمندان ساكن در سراهاي سالمندان احساس تنهايي مي كنند. سالمنداني كه داراي ۵ فرزند يا بيشتر بوده اند و در خانواده زندگي مي كردند، احساس تنهايي زياد داشته اند يعني با ازدياد تعداد فرزندان، احساس تنهايي سالمند نيز افزايش مي يابد. مروري بر ادبيات تنهايي سالمندان نشان مي دهد كه منشأ بسياري از حالت هاي نامتعادل رواني از قبيل افسردگي، خودكشي، يأس شديد، احساس تنهايي است.
002262.jpg

مقابله با حس تنهايي در سالمندان
براي مقابله با حس تنهايي در سالمندان بايد از شيوه هاي مشاوره شناختي با فرد، آموزش جامعه به منظور تغيير نگرش نسبت به كهولت و دارودرماني استفاده كرد. سالمندان منبعي از تجارب و خاطرات تلخ و شيرين گذشته هستند كه نبايد بلااستفاده باقي بمانند. رويكرد داستان گويي (Telling story) و نقل تجارب و خاطرات گذشته توسط سالمندان، علاوه بر اينكه نسل حاضر را در جريان وقايع موثق گذشته قرار مي دهد، موجب مي شود سالمندان در جامعه نقش شايسته و به حقي براي خود به دست آورند.
نياز به سخن گفتن و مستمع داشتن در انسان بسيار نيرومند است، زيرا بخش عمده حمايتهاي رواني انسان از طريق تعاملات كلامي با ديگران تأمين مي شود. علي رغم سودمندي تعامل كلامي براي سالمندان، آنها به دليل مشكلاتي در زمينه محاوره كلامي، آلزايمر (كندي در سخن گفتن و فراموشي) مستمعان خود را از دست مي دهند و جامعه كمتر با آنها به گفت و شنود مي پردازد.
آموزش جامعه در نحوه تكلم با سالمندان و صبر و حوصله گوينده مي تواند به ميزان قابل ملاحظه اي سطح تشويش ذهني سالمندان را در تعاملات اجتماعي شان كاهش دهد. متأسفانه اكنون روش غالب و نامناسب محاوره با سالمندان به صورت غيركلامي، اشاره سر و دست و جملات كوتاه و مقطع مي باشد كه ميزان طرد شدگي سالمندان از جامعه را به خوبي نشان مي دهد. باز بد نيست بدانيد كه تحقيقات متعدد ثابت كرده كه وجود حداقل يك نفر از سالمندان خانواده در كنار ديگر اعضاء توانسته است به ميزان قابل توجهي به برقراري فضاي خانوادگي سالم كمك كند و حتي براي فرزندان خردسال مايه علاقه مندي و دلگرمي باشد. از طرفي ديگر ما در مكتب انسان سازي چون اسلام پرورش مي يابيم كه مي فرمايد:
اطاعت پدر و مادر اطاعت خداست، نافرماني پدر و مادر نافرماني خداست و در جايي ديگر مي فرمايد: هر كه پدر و مادر خويش را خشنود كند، خدا را خشنود كرده و هركس پدر و مادر خويش را خشمگين كند، خداي را ناخشنود كرده است. و اما زندگي در كنار سالمندان هم نياز به ويژگيهاي اخلاقي خاصي دارد.
عوامل مؤثر در سازگاري سالمندان
۱- آمادگي براي سالخوردگي ۲- تصورات ثابت قبل از سالخوردگي ۳- پذيرش سالخوردگي ۴- سلامت جسماني ۵- ارتباطات اجتماعي ۶- سرگرمي ۷- مسايل اجتماعي فرهنگي ۸- اطرافيان.
برخورد نزديكان و اطرافيان سالمندان
* اگر تصور شود كه پيران داراي تجربه و مهارت هستند و پستي و بلندي و نشاط و ناهنجاري روزگار را مشاهده كرده اند و الگوي مناسبي براي نسل جوان محسوب مي شوند، بايد مورد توجه و تكريم آنان قرار گيرند.
* سالمندان قفس طلايي را دوست ندارند، اگر تجارب گذشته آنان در دهليزهاي گذشته عمر به حساب نيايد، از محبت هاي آلوده به ترحم، حالت انزوا يافته به گوشه عزلت و افسردگي مي خزند.
* تغذيه آنان بايد مورد توجه قرار گيرد تا عوارض تغييرات آتروفيك و كوچك شدن اندام كه عدم تعادل متابوليستي را پي آمد خواهد داشت، عارضشان نگردد.
وظايف اجتماع
۱- بازنشستگاني كه زير پوشش سازمان بازنشستگي كشوري و لشكري و تأمين اجتماعي، كسورات بازنشستگي داشته اند، مورد رعايت قرار گيرند. ذخيره اندك كسورات آنان از بدو استخدام در مؤسسه اي واريز گشته و در ايام كهولت يا سنين بازنشستگي ضمن رعايت گردش پول و سوددهي آن، دريافتي كليه بازنشستگان اعم از كشوري، تأمين اجتماعي و غيره از طرف اين مؤسسه باشد و اندك پس انداز آنان نيز در همين محل ذخيره شود تا به صورت وامهاي مشاركتي يا مضاربه اي ياور سالمند در طول حيات او باشد.
۲- سالمندان روستايي شهرستاني كه در حرف گوناگون، جواني خود را پشت سر گذاشته و اكنون سربار فرزندان يا مؤسسات خيريه بدون پشتيبان اطمينان بخش، باقيمانده عمر را دقيقه شماري مي كنند، بايد زيرپوشش دولت و بيمه حقيقي قرار گرفته و اجتماع از تجربيات حرفه اي آنان مستفيذ شود.
عوامل تنش زاي بالقوه در سالمندان
تغييرات خانوادگي: واحد خانواده منبع اصلي ايجاد حس رضايت براي بيشتر افراد پير است. بسياري از سالمندان بيشترين ميزان تماس را با اعضاي خانواده خود دارند. اعضاي خانواده مي توانند با حمايت كافي از فرد سالمند در مقابل تغييرات ناشي از پيري، نقش كليدي داشته باشند.
تغييرات ظاهري: مشاهده از دست رفتن علائم جواني در آينده، ناتواني در مطالعه بدون استفاده از عينك و دردهاي مبهم و آشكاري كه گاه و بيگاه ايجاد شده و تدريجاً ثبات بيشتري پيدا مي كنند، معمولاً اولين نشانه هاي پيري هستند كه فرد تدريجاً با آنها تطابق مي يابد.
بيماري و ناتواني: خيلي از افراد از پذيرش پيري وحشت دارند، چرا كه به كرات مشاهده كرده اند بروز بيماريهاي مزمن در دوران سالمندي بيشتر است و به همين دليل پير شدن را مترادف با ناتواني و بيماري مي انگارند.
كاهش عملكردها: تغيير حالت و رنگ موها، كاهش انعطاف پذيري انگشتان، كوچكتر شدن جثه و كاهش توانايي حركت و جست و خيز، هر يك به نوعي بر تصور جسماني فرد تأثير مي گذارد.
بازنشستگي: براي بسياري از افراد بازنشستگي اولين اثر و نشانه پيري است.در درمان اشتغال براي انجام تغييراتي در شرايط كاري، فرد تحت آموزش قرار مي گيرد و آمادگيهايي به او داده مي شود اما براي بازنشستگي كه يك تغيير عمده و اساسي در برنامه كاري و روز زندگي است، هيچ آموزشي به فرد داده نمي شود جدايي از كار مي تواند يك احساس شديد و پوچي را در زندگي شخص ايجاد كند. افراد بايد تشويق شوند كه علايق ديگري، جز كار حرفه اي خود را پيدا كنند. بازنشستگي را مي توان با آموزش چگونگي استفاده و كسب لذت از اوقات فراغت، در طول زمان اشتغال تسهيل نمود.
فاطمه عبدي كارشناس دانشكده علوم توانبخشي
منابع و مآخذ:
مجموعه مقالات سالمندي: كنفرانس بين المللي سالمندان سال ۷۸
بهداشت سالمندان: چگونه از دوران پيري لذت ببريم؟ سازمان جهاني بهداشت
روانشناسي سالمندي: مارتا. استورانت
نگرشي بهداشتي بر مسئله سالمندي: ژيلا شجري
كهنسالي: سيمون دوبوار

فرزند كشي: قساوتي غيرقابل بخشش
در بسياري از اديان بخصوص اديان الهي بعضي از اعمال منكر و نادرست مشتركاً، نهي نشده و انسانها را از مبادرت به اينگونه اعمال برحذر داشته اند. مانند تجاوز، قتل نفس، ايذاء و... .
در دين اسلام كه همه ما مسلمانان خود را منتسب به آن مي دانيم خداوند متعال در قرآن مجيد به كرات نسبت به انجام بعضي رفتارها هشدار فرموده، از جمله رفتارهاي بسيار نكوهيده، آزار و ايذاء و... و فرزندكشي است. در تاريخ قبل از اسلام شاهد وجود انسانهاي بعضاً جاهلي هستيم كه به دليل باورهاي غلط و خرافي دخترانشان را با دستان خود در زير خروارها خاك مدفون مي كردند و پيامبر اسلام(ص) با تسليم آيات وحي خط پاياني بر اين پديده زشت و مذموم نهادند.
«و آنگاه كه از دختران زنده به گور پرسيده شود به كدام گناه كشته شده اند و آنگاه كه نامه ها گشوده شود و آنگاه كه آسمان كنده شود و آنگاه كه دوزخ برافروخته شود، داند هر نفسي آنچه را كه حاضر ساخته.»(۱) آيات مبارك فوق و مشابه آن نشان دهنده خشم عظيم خداوند نسبت به اين عمل نابخشودني است حتي روايت شده كه بعضي از افراد كه قبل از اسلام آوردن اين رفتار را با دخترانشان داشتند، پيامبر(ص) زماني كه چگونگي انجام آنرا پس از سالها ارتكاب مي شنيدند برافروخته مي شدند و از راوي مي خواستند از مقابلشان برخيزد و از جمع خارج شود. و ما متأسفانه امروز پس از گذشت قرون متمادي همچنان شاهد وجود رگه هايي از جاهليت در جامعه مي باشيم، تقريباً بسياري از روزها در لابلاي خبرها يك خبر هم در رابطه با كودك آزاري و يا قتل فرزند داريم. پدر و مادري كه در به وجود آوردن فرزندشان سهيم مي باشند و مي توانستند از تولدش ممانعت نمايند به اين عمل توأم با قساوت قلب و خشونت اقدام و زمان دستگيري نوعاً دلايلي مانند اختلاف با همسر، مشكلات مالي و اقتصادي، سوءظن، و... را ذكر مي كنند. چندي پيش در جرايد خوانديم: «پدري با بالش دختر هفده ماهه خود را در خواب خفه كرد و طي بازجويي دليل آن را بارداري مجدد همسر و عدم تأمين مالي ذكر نمود و اينكه قادر نبوده در آينده مخارج ۵ نفر را تأمين  نمايد.»(۲) واقعاً چگونه مي توان عمل مذموم و بسيار زشت اين پدر را توجيه نمود؟ و يا «فردي معتاد پس از خوراندن داروي خواب آور به سه كودك خردسالش قصد قتل آنها را داشته.»(۳) و مثال هايي كه كم نيستند. در دين ما حتي صدمه رساندن جزيي به بدن خود هم گناه محسوب مي شود مانند خودزني هنگام مواجهه با فوت عزيزان و ديگر آسيب هاي عمدي به جسم، در اين صورت پدر يا مادر چگونه مي توانند به فرزند شان كه در واقع بخشي جدا شده  از وجودشان مي باشد صدمه برسانند؟ بديهي است قدرت جسمي والدين در مقايسه با فرزندان افزونتر است و كودك با جسم ضعيف و نحيف خود نمي تواند از خود دفاع نمايد بخصوص كه كودكان معمولاً به والدين خود اعتماد مي نمايند و حتي در رابطه با رفتن به محل هاي خاص و خلوت، همراه آنها مي شوند و هر اندازه از رفتار و خشم پدر يا مادر خود ناراحت و غمگين باشند، مطمئناً قبل از هرگونه ارتكاب عملي، والدين خود را به چشم يك قاتل نمي نگرند و اين نشانه بارزي از فطرت پاك و معصومانه كودكان است كه از دنياي بزرگترها بسيار فاصله دارند و حتي مشاهده تلخي هاي زندگي، آنها را بدبين و محتاط ننموده و دريغ و تأسف كه بعضي از والدين از اين همه صفا و بي آلايشي سوءاستفاده مي كنند و كودك خود را مورد ايذا و شكنجه قرار مي دهند و يا به قتل مي رسانند. دادگاهها و مراجع قضايي ما در رابطه با فرزندكشي قاطعانه عمل نمي كنند كه ما به كرات شاهد تكرار اين وقايع تلخ مي باشيم(۴) به نظر مي رسد در مقام مقايسه اقليتي از اعراب در زمان جاهليت به نسبت اين افراد شرف بيشتري داشتند زيرا آنها با سيخ و ميخ و سوزن به جان فرزندشان نمي افتادند و او را زجركش نمي كردند به گونه اي كه زخمهاي ناشي از اين خشونتها تا زماني كه فرد زنده است بر روح و قلبش باقي بماند. آنها براساس يك خرافه غلط عمل مي كردند و به محض اينكه اسلام آوردند اين رسم مذموم را كنار گذاشتند و به درگاه باريتعالي توبه نمودند و چه بسا سالها بعد از يادآوري عملشان شرمنده مي شدند در حالي كه والديني وجود دارند كه فرزند خود را آزار مي دهند و يا به قتل مي رسانند و در چهره شان نمي توان چندان شرمندگي و پشيماني را مشاهده كرد. انسان مي ماند كه تكليف مهر و عاطفه و قلب و پيوند به كجا مي انجامد؟ به علاوه چنانچه مراجع قضايي ما در رابطه با اين خشونتها ديده اغماض و پرده پوشي به هر دليل داشته باشند اينگونه والدين چه پاسخي در محضر خداوند متعال و پيامبر اكرم(ص) خواهند داشت؟ خداوندي كه امر فرموده به «دليل تنگدستي و ناداني به فرزندانتان صدمه نرسانيد.»(۵)
مشخص است امروزه بسياري از عكس العملهاي سريع و بدون محاسبه حاصل خشم و عصبانيتهاي موقتي است و يا سوءظن و پيشداوري هاي غلط كه بعداً معلوم مي شود اشتباه بوده و تحقيق و بررسي كافي صورت نگرفته و براساس مسايل وهمي و خيالبافي، فرد خود به نتايجي دست يافته كه چه بسا با اندكي تأمل و حوصله سوءظن بوجود آمده از ميان مي رفته. در بسياري از احاديث و كتابهاي تربيتي و روانشناسي و سخنان بزرگان مؤكداً ذكر شده است كه هنگام بروز خشم موقعيت مكاني خود را عوض نماييد و سعي كنيد بر روي هيچ مسئله اي تمركز نكنيد. بخصوص ذكر و ياد خداوند به قلبها آرامش مي دهد. همچنين هنگام بروز شك و ترديد تحقيق بيشتري نموده و در صورت وقوف كامل از طريق مراجع ذيصلاح عمل نماييد و خود قاضي و مجري شك خود نشويد. با تمامي اين نكات باز هم شاهد بروز خشم هاي ناگهاني و سپس فاجعه هايي در سطح جامعه مي باشيم. به قول يكي از روانشناسان «تنها صبر زياد نتايج فوري به بار مي آورد» و در پايان بد نيست به گفتاري از رينهولد نيپور بپردازيم كه مي گويد: «خداوندا آرامشي به من عطا كن تا مواردي را كه نمي توانم تغيير دهم بپذيرم، شهامتي عنايت فرما تا آنچه را كه مي توانم تغيير دهم عوض نمايم، خردي اهدا كن كه تفاوتها را بشناسم.»
معصومه طاهري
پانوشت ها:
۱- سوره مباركه تكوير آيات ۱۳-۸
۲- روزنامه شرق، ۳۰ خرداد ۱۳۸۳، ص ۱۳
۳- جام جم ۳ خرداد ۸۳ ص ۱۵
۴- طبق قوانين جاري كشور (ماده ۲۲۰) مجازات پدر جهت قتل فرزند پرداخت ديه به ورثه و تعزير است
۵- سوره مباركه انعام، آيه ۱۴۰

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
علم
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |