«مختارنامه» پس از حكايت مسافر گمنام، گرگ ها، رعنا، امام علي(ع) و معصوميت از دست رفته، ششمين اثر تلويزيوني داوود ميرباقري است. وي در اين اثر قصد دارد زندگي مختار ثقفي، رهبر يكي از قيام هاي شيعيان را به خونخواهي شهداي عاشورا روايت كند.
به گزارش خبرگزاري فارس، مختارنامه از آخرين روزهاي زندگي امام حسن (ع) در زمان جواني مختار آغاز و با مرور وقايعي همچون رويدادهاي منتهي به صلح و شهادت امام حسن(ع)، مرگ معاويه، دوران خلافت يزيد، وقايع منتهي به شكل گيري قيام عاشورا، شهادت امام حسين(ع) و يارانش در كربلا و نهضت توابين، قيام مختار و در نهايت تشكيل يك دولت شيعه توسط وي و سركوبي قيام و شهادت مختار و يارانش به تصوير كشيده مي شود.
اما پشت صحنه توليد سريال مختارنامه تصويري ديگر از قيام مختار در برابر ديدگان قرار مي دهد. براي كسي كه شاهد توليد اين مجموعه است، مختاربن ابوعبيده ثقفي، به جاي اينكه در كوفه قيام كند، قصد دارد از منطقه «احمدآباد مستوفي» در جنوب غربي تهران به مبارزه برخيزد تا تجسم گر خون شهيدان كربلا و پيروان سيدالشهداء(ع) باشد.
هوا گرم است و خورشيد مستقيم مي تابد، حتي گرماي هوا به داخل ماشين نفوذ كرده و صندلي از فرط گرما قابل نشستن نيست. از ماشين بيرون را نگاه مي كنم كه درختان اين منطقه با گرماي هوا چه راحت كنار آمدند و شكايتي ندارند. گاه و بيگاه نسيم گرمي مي وزد و با اين نسيم برگ ها نت زيبايي را مي نوازند. شهرك از دور خودنمايي مي كند. وقتي به نزديكي در ورودي شهرك مي رسم، نگاهم به يك گاوداري مي افتد كه در سمت چپ در شهرك واقع شده و بوي تند آن، بيننده را از جست وجوي بصري بي نياز مي سازد.
وارد شهرك مي شوم. شهر كوفه چنان خلوت و ساكت است كه حتي تيك تيك عقربه هاي ساعتم را مي شنوم. از كوچه پس كو چه هاي كوفه رد مي شوم، خاك روي زمين زير نور آفتاب مثل دانه هاي الماس مي درخشد. در خانه هاي كاهگلي به روي مهمان باز است، بدون اين كه خبري از ميزبان باشد. با ترديد پيش مي روم تا اين كه صداهايي از دور به گوشم مي رسد، آهنگ صداها اگرچه آهسته است، اما به وضوح شنيده مي شود. از قرار صداها از خانه مختار مي آيد. از آنجايي كه در اين خانه مثل بقيه درها باز است، بنابراين بدون اجازه وارد خانه مي شوم، خانه اي كاهگلي كه از دو طرف پله هايي به سوي پشت بام دارد. در وسط خانه پله هايي منتهي به اتاق ها ديده مي شود. در وسط حياط، حوضي قرار دارد كه آب كمي در آن به چشم مي خورد. دور تا دور حياط در كنار نخل هايي بلند كه سايه اي هرچند ناچيز را تشكيل داده، باغچه اي كوچك خودنمايي مي كند كه وجود گل هاي رنگارنگ، جلوه اي سحرآميز به آن داده است. علاوه بر آن دور تا دور ديوارهاي حياط سوراخ هايي به شكل مثلث ديده مي شود، درست مثل تاقچه و در هر سوراخ كوزه هاي كوچك و بزرگ قرار دارد. در حياط حصيري روي چهارچوبي آويزان است. در گوشه اي ديگر از حياط، نردباني است. كنار حوض دو زن سبزه رو ديده مي شوند، يكي نشسته و ديگري ايستاده، يكي از آن ها روبنده اي بر چهره دارد، زيورآلات متعدد بدلي بر گردن و دستانشان آويزان است. نقش ونگارهاي حنايي دست هايشان خودنمايي مي كند و جالب اين كه براي به چشم آمدن قدوقامتشان ، كفش امروزي پاشنه بلند به پا دارند كه البته كفش ها از نگاه دوربين مخفي مي ماند.
زني كه روبند به چهره دارد و نامش جاريه است رو به زن ديگر «ناريه» مي كند و با حالتي رويايي مي گويد: عمر امروز كه بيايد هردوي ما را خوشحال مي كند، تو به شوهرت(مختار) مي رسي و من هم به شاه بانوي ملك ري. يك ماه است كه باروبنه سفر ري را بسته ام. جاريه بعد از اينكه با حالتي آرزوگونه از شاه بانو شدنش سخن مي گويد، عزم رفتن از خانه مختار را مي كند كه ناگاه جيغ مي كشد.
كات!
داوود ميرباقري، با گفتن اين كلمه ضبط اين سكانس را قطع مي كند و رو به ماه چهره خليلي (بازيگر نقش جاريه) مي گويد: خانم صداي جيغ شما خيلي آرام بود، بهتر است بلندتر جيغ بكشيد كه بيننده اضطراب و ترس شما را متوجه شود، چون صداي جيغ در اين صحنه به خاطر اين است كه با صولت مختار مواجه مي شوي!
پس از آن كه ميرباقري نكات لازم را به نسرين مقانلو (ناريه) و ماه چهره خليلي(جاريه) گوشزد مي كند، سه پايه دوربين روي ريل تراولينگ قرار مي گيرد و عظيم جوانروح، مدير فيلمبرداري پشت دوربين. براي اين كه حركات بازيگران در نقاط، دقيق باشد يكي از دستياران فيلمبرداري،متري را از دوربين تا فاصله اي كه بايد بازيگران بايستند، در دست مي گيرد.
هوا گرم است و آفتاب مستقيم مي تابد، اما بازيگران همچنان با انرژي كار مي كنند. از طرفي ديگر دستياران گريم به خاطر عرقي كه بازيگران مي كنند و گريم صورتشان به هم مي ريزد، مرتباً در جنب وجوش هستند. البته چند دقيقه اي هم پنكه هاي كوچك دستي را به آن ها مي دهند تا خود را خنك كنند. يكي از عوامل هم سايباني مي آورد و جلوي كارگردان قرار مي دهد. يك نفر هم با آب پاشي كه دارد مرتباً روي زمين آب مي ريزد كه گرد و خاك به پا نشود.
ميرباقري به عوامل مي گويد اگر تا ۱۰ دقيقه ديگر اين سكانس را نگيريم، وضعيت نوري خراب مي شود. با اين صحبت عوامل به كار خود سرعت مي بخشند.
بعد از چند دقيقه ضبط مجدداً شروع مي شود، ولي اين بار ايرج شهزادي، مدير صدابرداري كات مي دهد، چرا كه ميكروفن هايي كه داخل لباس بازيگران گذاشته شده بود، به دليل جابجا شدن بازيگران، جايشان تغيير كرده و صداي خش خش به وجود مي آورد، به همين دليل مدير صدا به يكي از دستيارانش اشاره مي كند كه جاي ميكروفن داخل لباس بازيگران را تغيير دهد. ضبط مجدداً شروع مي شود، ولي يك بار ديگر ميرباقري كات مي دهد، آن هم به اين دليل كه موبايل يكي از دستياران فيلمبرداري در اثر برخورد با يكي ديگر از دستياران روشن مي شود و زنگ مي خورد.
ميرباقري قبل از شروع مجدد ضبط به يكي از دستيارانش مي گويد: به همه بگوييد كه موبايل ها را موقع ضبط خاموش كنند.
مقانلو كه تا كنون در فيلم ها و مجموعه هاي بسياري همچون قرباني، دو نيمه سيب، اميد، بازيچه، همسر، همه دختران من، نابخشوده و مسافري از هند بازي كرده و هم اكنون فيلم مهمان مامان را در اكران دارد، درباره پذيرش بازي در مجموعه تاريخي مختارنامه گفت: در درجه اول خيلي علاقه مند بودم كه با ميرباقري كاري انجام دهم، از طرفي ديگر بازي در مجموعه هاي تاريخي تلاش مضاعفي مي طلبد كه اين امر برايم خيلي جذاب بود، چون تا به حال كارهاي رئال امروزي انجام داده بودم و بازي در اين مجموعه تاريخي تجربه خوبي است.
وي افزود: در اين مجموعه من نقش ناريه(همسر مختار) را بازي مي كنم كه عاشق همسرش است و با سختي هايي كه در زندگي برايش پيش مي آيد، مبارزه مي كند. وي درباره شخصيت جاريه توضيح مي دهد: جاريه، خواهر مختار و زني جاه طلب و سركش است كه به دنبال قدرت مي گردد. در كل زني است كه پاي حرفش مي ماند و خيلي سياست مدار است و از زيبايي اش براي پيشبرد كارهايش استفاده مي كند.
وي درباره مشكلات كار تاريخي مي گويد: در هواي گرم تابستان، پوشيدن اين لباس ها و آويزان كردن اين همه زيورآلات مسلماً خيلي مشكل است، به ويژه آن كه جاريه يكي از زنان ثروتمند است، بنابراين زيورآلات بيشتري آويزان مي كند و پارچه هاي سنگين تر مي پوشد، اما خوشبختانه آقاي ميرباقري تمام اين مشكلات را درك مي كنند.
بعد از ضبط چند پلان ميرباقري به عوامل استراحت مي دهد كه براي ناهار و استراحتي كوتاه بروند. من نيز همراه عوامل خانه مختار را ترك مي كنم و براي گفت وگو با مسعود ولدبيگي سري به اتاق گريم مي زنم. اتاق گريم بزرگ است و جلوي هر آينه عكس هاي زيادي از بازيگران نصب شده است. علاوه بر آن ماكت هاي سر با آرايش هاي مختلف در اين اتاق ديده مي شوند. ولدبيگي يكي از اين ماكت ها را در حالي كه در دست دارد، زير آب مي شويد تا براي يكي ديگر از بازيگران استفاده كند.
مسعود ولدبيگي از سال ۴۶ وارد دنياي گريم شده و تا كنون در طراحي گريم ۵۵ فيلم سينمايي و ۳۰ سريال بلند همچون پرده آخر، از كرخه تا راين و روزي روزگاري حضور داشته است. وي درباره گريم هاي مختارنامه مي گويد: بعد از مطالعه فيلمنامه و تست زدن هاي مكرر سعي كردم كار مطلوبي انجام دهم، البته به دليل احترامي كه براي آقاي اسكندري قائل هستم در بعضي از مواقع با ايشان مشورت مي كنم.
وي درباره تست گريم فريبرز عرب نيا به عنوان ايفا كننده نقش مختار گفت: ۵ تا ۶ ساعت هر تست گريم زمان مي برد و ۵ بار عرب نيا تست شد، تا اين كه نظر كارگردان را جلب كرديم.
در كل ما فريبرز عرب نيا را در سه مقطع جواني، ميانسالي و پيري داريم و به اين نكته بايد اشاره كنم كه چهره ايشان براي هر تست كاملاً جواب مثبت داده است.
ولدبيگي ادامه داد: تا كنون نزديك به ۴۰ بازيگر تست شدند و جلوي دوربين رفتند و كارگردان از گريم آن ها راضي بود.