دوشنبه ۳۰ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - شماره۳۵۰۱
گزارش تلفني از بازار خريد و فروش كليه 
آخرش 6 ميليون، مشتري هستي؟
016404.jpg
كافي است تا شما هم يكي از آن چند شماره ستون
خدمات سلامتي ضميمه آگهي ها را بگيريد.
صداهاي پشت گوشي شبيه هم است.
همگي يك جمله را مي  گويندبه آخر خط رسيده ام...
حالا چون شماييد شايد به 5/6 ميليون تومان
هم راضي شدم، باقي اش را هم خدا جور مي  كند.
عكس:هادي مختاريان 
سعيده امين 
آخرش همين است كه گفتم، 6 ميليون تومان. مشتري هستي؟ كفش كه نيست هي چانه مي            زنيد، كليه است. اين صداي به آخر خط رسيده مردي است كه از آن سوي گوشي تلفن همراهش در مورد نرخ روز كليه بحث مي      كند. فروش كليه با گروه خوني O+ لازم نيست براي پيدا كردن يك كليه سالم خيابان ناصر خسرو را گز كرده يا سال ها در نوبت يك كليه پشت درهاي نيم بسته سازمان كليه بمانيد.
كافي است تا شما هم يكي از آن چند شماره ستون خدمات سلامتي ضميمه آگهي ها را بگيريد. صداهاي پشت گوشي شبيه هم است. همگي يك جمله را مي  گويندبه آخر خط رسيده ام.
بعضي ها در عين رسيدن به ته خط مي  توانند يك شبه 6 و 7 ميليون تومان كاسب شوند. چطوري؟ فقط با درج يك شماره تلفن همراه و يك گروه خوني. آنها مي    دانند به شب نرسيده چند مشتري پول و پله دار را نصيب خود كرده اند!
A مثبت۲۴، ساله 
سن و سال زيادي نظداشت، فقط 24 سال. مي  خواست هر چه زودتر پول مهريه همسر سابقش را جور كند تا از شر 3 سال در به دري و رفت و آمد در راهروهاي دادگاه خلاص شود.
۱۲ ميليون تومان مهرش مي  شد. تازه با هم عقد كرده بوديم كه فهميدم 6 سال عقد كرده مرد ديگري بوده، 400 سكه طلا مهرش كرده بودم و براي طلاق بايد 200 سكه مي  دادم.
كار كردن در آژانس تاكسي سرويس درآمد چنداني نداشت. بعد از كلي قهر و آشتي و التماس سرانجام همسرش حاضر شد كه در ازاي 3 ميليون تومان راضي به جدايي شود.
فقط مهريه كه نيست. همسر سابقم درخواست نفقه كرده است و بايد ماهي 40 هزار تومان نقدا به حسابش بريزم.
چاره ديگري نداشت. وقتي كه شادمانه در مراسم بله برون سكه پشت قباله همسرش مي  انداخت باور نمي  كرد كه روزي براي پرداخت آن كليه اش را بفروشد كي داده كي گرفته!)
مجيد بعد از زندگي كوتاه دو ماهه خود تصميم گرفت كه ديگر ادامه ندهد. از دار دنيا يك اتومبيل داشت كه با آن در آژانس كار مي  كرد و يك گوشي موبايل كه هنوز 8 قسط آن مانده است.
پدر و مادرش هم تنها دارايي خود يعني تكه زميني در كرج را ماه ها قبل براي فروش گذاشته اند اما خريداري براي آن نيست.
اول زندگي خورديم ته خط.
وقتي براي دادن آگهي به دفتر نيازمندي ها مراجعه كرد اشك بازارياب را درآورد.
آقا شما جوانيد، قشنگيد. چرا اين كار را مي  كنيد؟
اما مجيد بايد 3 ميليون تومان را جور مي   كرد. بايد هر چه زودتر تكليف اولي را روشن مي  كرد تا راحت برود سراغ دومي. اين بار نمي   خواست اشتباه كند. اين بار مجيد مي  خواهد خودش انتخاب كند.
پدر و مادرش از موضوع چيزي نمي  دانند. آنها به اندازه خودشان به من كمك كرده اند و ديگر نمي  خواهم به آنها رو بيندازم.
گروه خوني او A+ است، كليه اش عين ساعت كار مي  كند صحيح و سالم. چند جا سر زده تا آخرين قيمت را بگيرد. 6 ميليون تومان كارش را راه  مي  اندازد. تازه با بقيه اش مي  تواند قسط ماشين و موبايل را بدهد.
مي  گويد: يك كليه هم دارم. پزشكان گفته اند كه با يك چهارم يك كليه سالم هم مي  توان زندگي كرد. اگر با يك دانه اش مشكلم رفع مي  شود، بگذاريد بشود.
ABمنفي 
از صبح 15 نفر تماس گرفته اند. اما مشتري دندان گيري پيدا نشده بود. همه زنگ مي  زدند و فقط قيمت را سوال مي  كردند و بعد هيچ جواب اكبر براي همه آنها فقط يك عدد است؛ 6 ميليون تومان. حاضر هم نيست كمتر بفروشد.
حالا كه مي  خواهم تكه اي از وجودم را بفروشم ارزان نمي  فروشم. اكبر 35 سال دارد. ماجراي او درست برعكس مجيد است. او براي اينكه دختر مورد علاقه اش را به دست بياورد حاضر است يك كليه اش را بفروشد. با ژست عادلانه اي مي  گويد: من به طرف نگاه مي  كنم اگر ارزشش را داشته باشد 5/3 ميليون تومان هم كليه ام را مي  دهم.
صدايش را مهربان تر كرده و مي  گويد: مي  خواهم با اين كار هم زندگي خودم را نجات بدهم و هم زندگي يك انسان ديگر را.
بيش از هر كس در پي راضي كردن خودش است، هي به خودش دلداري مي  دهد: من با يك كليه مي  توانم زندگي كنم ولي خيلي ها همان يك كليه را هم ندارند.
۵ سال قبل كه از همسر اولش جدا شد همه چيزش را داد پاي مهريه. حالا هم 4 سال است كه به دختر خانمي از يك خانواده متوسط علاقه مند شده است: اگر بتوانم با پول كليه يك ماشين دست و پاكنم با قول يك آقاي مهندس قرار است در شركتي به عنوان راننده كار كنم كه پول خوبي مي  دهند؛ ماهي 700 هزار تومان.
- اگر دختر خانم بفهمد ناراحت نمي    شود؟ نبايد بفهمد اگر پرسيد، مي      گويم كه آپانديسم را عمل كردم. حاضر است هر دو كليه اش را براي دختر خانم بدهد. او از من خانه و زندگي نخواسته اما من خودم دلم راضي نمي شود. شايد اگر روزي هم بفهمد كه به خاطر او اين كار را كردم از من ممنون شود.
۱۲ سال تراشكار بود و وقتي ورشكست شد 30 ميليون تومان بدهي بالا آورد. همان زمان بود كه اختلافاتش با همسر اولش اوج گرفت و تصميم گرفت او را طلاق بدهد. حالا از آن مبلغ 6 ميليون تومان بدهي دارم كه كم كم مي  پردازم.
Bمثبت 
شرايطي ندارد. 5/4 الي 5 ميليون بدون خرج عمل. گران نيست. سازمان كليه در حال حاضر فقط 5/3 الي 4 ميليون تومان از مردم كليه مي  خرد. قيمت روز بازار 5/7 تا 8 ميليون تومان است و من چون خيلي به اين پول احتياج دارم ارزان مي  فروشم.
تكنسين عمران است با گروه خوني B+ كه به قول خودش حالا ديگر براي زندگي ارزش قائل نيست چه رسد به سلامتي اش.
مشكل من نه خانه است نه ماشين و نه ازدواج با دختر مورد علاقه ام. دو سال قبل براي مشاركت در يك ساختمان سازي مقداري آهن آلات خريدم كه بعدها 300 ميليون تومان به خاطرش ضرر كردم. از همان زمان كه بازار ملك و املاك خوابيد بدبختي من هم شروع شد.
پژوي 405 خود را فروخت، خانه اش را مفت از دست داد تا بدهي اش را صاف كند اما باز هم 10 تا 12 ميليون تومان كم دارد. خانواده خودم و خانواده همسرم كاملا مرا ترك كردند چون از اول با اين كار مخالف بودند. همسرم چند بار خانه را ترك كرد و آنقدر مرا تحت فشار گذاشت تا اينكه به فكر فروش كليه ام افتادم. مي  خواهد بگويد كه ازدواجش اشتباه بود اما جمله را نيمه كاره رها مي  كند.
خجالت مي  كشد كه زندگي را در هر دو عرصه كار و ازدواج باخته است.اگر خودم بودم مشكلي نبود، مي  توانستم با ماهي 300 هزار تومان زندگي كنم اما به خاطر آسايش و رفاه همسرم دست به اين ريسك بزرگ كاري زدم.
اگر بدهي اش را بدهد خيالش راحت مي  شود، گناه بي  وفايي همسرش را هم مي  بخشد. يادش هم نمي  آيد كه فقط يك كليه دارد اما ديگر زخم زبان نمي  شنود كهنه توانست كارش را نگه دارد و نه همسرش را. حالا كه بازار كليه داغ است بهتر است فروشندگان و خريداران مراقب يكديگر باشند. همه آنهايي كه دوست دارند يكي از كليه هايشان را بگذارند در كار تجارت، بهتر است مراقب خريداران نامطمئن هم باشند و آنهايي هم كه خسته از سال ها دياليز و دردهاي موضعي هستند، حواسشان به برخي از فروشندگان شياد كليه باشد و تا پايان عمل وجهي به فروشندگان نپردازند.
اينها توصيه هاي ايمني است كه مدير عامل انجمن بيماران كليوي هرازچندگاهي در خبرگزاري ها اعلام مي  كند.
مصطفي قاسمي مي  گويد: امروزه بسياري از افراد شياد هستند كه بيماران كليوي را با قول و قرارهايي براي فروش كليه خود فريب مي  دهند. او مي  گويد كه بسياري از فروشندگان شياد كليه به عناوين مختلف و با بيان مشكلات خانوادگي و مالي خود با دادن يك آزمايش ساده مبالغي حداقل به ميزان 300 هزار تومان را به عنوان پيش پرداخت گرفته و به شهرستان ها متواري مي  شوند. اغلب اين فروشندگان تلفن ثابت نداشته و فقط تلفن هاي همراه خود را در اختيار خريدار به صورت آگهي قرار مي  دهند.
گروه خونيO منفي 
۸ ميليون تومان. چون كمياب ترين گروه خوني است. صدايش از پشت گوشي تلفن كاسبكارانه به نظر مي  رسيد. گويي كليه مال خودش نبود. ما كه پول سيگارمان را آتش نمي  زنيم، لابد احتياج داريم كه مي  فروشيم.
كليه مال خودش بود، 28 ساله و پدر دو بچه. از پشت آن لحن تند و طلبكارانه اش نمي  شد غم درونش را حس كرد.اگر غريبه بود مي  گفتم غريبه است اماچه كنم كه برادرم بلاي جانم شده است.
سه ماه قبل 8 ميليون تومان از برادرش قرض كرد.نجاري دارم و درآمدم بد نيست. وقتي از برادر كوچكم پول را گرفتم همان روز براي چند سفارش بزرگ خرجش كردم. قرار بودم پول را 6 ماهه برگردانم اما حالا از ماه قبل برادرم هر دو پايش را در يك كفش كرده تا پولش را برگردانم.
صدا از آن سوي خط تلفن همراه قطع و وصل مي  شود. مي  گويد كه گوشي مال خودش نيست و متعلق به يكي از دوستانش است.هر چه اصرار مي  كنم كه فقط 3 ماه مهلت بده تا دستمزد سفارش ها را بگيرم قبول نمي  كند. برادر كوچكش به تازگي ازدواج كرده و درصدد است براي عروس خانم يك اتومبيل صفر بخرد. آبرويم را همه جا برده است. تهمت مي  زند كه من معتادم و پول بي  زبانش را دود كرده و فرستاده ام هوا. خانواده بسيج شدند تا برادر كوچكتر را آرام كنند اما او راضي نمي  شود. يكسره پيغام مي  فرستد كه يا پولم را بده يا برو گوشه زندان.
ديگر از آن صداي خشن و لحن طلبكارانه خبري نيست. به هيچ كس نگفتم كه مي  خواهم كليه ام را بفروشم تا برادرم يك پرايد بخرد. يك روز كه نااميدانه صفحات نيازمندي هاي يك روزنامه را ورق مي  زد به آگهي هاي عجيبي برخورد كرد.
ستون خدمات سلامتي: كليه سالم باگروه خوني O- نيازمنديم. وقتي متصدي آگهي را مي  بيند خجالت مي  كشد كه آگهي را بدهد اما ديگر طاقت رسوايي را در فاميل و محل نداشت.
حالا چون شماييد شايد به 5/6 ميليون تومان هم راضي شدم، باقي اش را هم خدا جور مي  كند.

ستون ما
وقتي مي  فروشيم 
در سال هاي دور وقتي دكتر بارنارد براي نخستين بار عمل پيوند قلب را انجام داد، يك روزنامه چپگراي فرانسوي در گزارشي نوشت: اين تجربه موفق را به همه اغنيا تبريك مي      گوييم، چون از اين پس شاهد پيوند قلب فقرا در سينه اغنيا خواهيم بود. يكي ديگر از روزنامه هاي چپگرا- به گمانم در آلمان- پس از آن نوشت: بدين ترتيب مي توان اميدوار بود كه اغنيا مهربان تر از گذشته شوندو قلب آنهاپس از اين پيوند براي فرودستان جامعه نيز بتپد؛ هر چند نمي     دانيم كه با مغز آنها چه بايد كرد.
حكايت پيوند اعضاي بدن، مي تواند گاه حكايت دو چهره ژانوس باشد؛ يكي انساني و مهربان و ديگري ديوسيرت و زشت خو.
با پيوند اعضا مي  توان جان ديگري راخريد و اين شكوه دانش بشري است و از سوي ديگر مي  توان به شكار كودكان و فرودستان رفت و آنها را در سلاخ خانه هاي مدرن براي اهداي اعضايشان به ديگران قرباني كرد. اما در اين ميان اراده شخصي براي اهداي عضو خويش به ديگري حكايتي ديگر دارد.
زيباست، ايثار مادري كه كليه خويش را به فرزند مي  دهد و با شكوه است، رفتار آن انسان گمنامي كه به خاطر انسانيت، كليه خويش را به مرد ناتواني كه براي گريز از بيكاري و درد، گزيري جز پيوند اعضاي بيگانه بر كالبد خويش ندارد.
اما آيا فروش بخشي از بدن به ويژه عضوي كه پالاينده  پليدي ها و ناپاكي هاي شيميايي بدن و تبديل آن به زلال پاك است، براي تداوم زندگي چيزي جز تراژدي است؟
در ايثار كه نوع اول اهدا است انسان خود را به انسانيت پيوند مي   دهد و در دومي كه برگ سبز مدرن وسوسه گر آن است، انسان شرط نخست انسانيت كه خويشتن دوستي است را به حراج مي  گذارد.
غرض، نقد اين حراج گذاردن نيست، بلكه تلنگري به حراج گذاران است كه چراي اين چون را دريابند و عاقبت خلائي كه در اين كالبدها به وجود مي  آيد را در ذهن و دلشان جويا شوند.
فروش اجزاي بدن، نمونه مدرني از يك تراژدي است كه حتي بر آن نمي  توان گريست.

مردم
سوزاندن زباله در شهر
016410.jpg
اين دوستان طرفدار محيط زيست كجا هستند كه ببينند شب ها چه بلايي سر آب و هواي نه چندان پاك تهران مي آيد؟ دلمان خوش است كه مثلا شب مي   توانيم براي چند دقيقه در پارك نزديك خانه قدم بزنيم و خستگي روزانه را از تن به در كنيم. بعد با يك صحنه نه چندان خوشبو روبه رو مي   شويم! بله. اشتباه ننوشتيم: اين صحنه، بودار است، آن هم از نوع بوي آشغال.
مدتي است دوستان زحمتكش ما در قسمت حمل زباله ها، شب ها در بلوار گلزار پايين تر از ميدان هروي اقدام به آتش زدن زباله ها مي كنند. بعد هم بوي اين آشغال ها تمام محل را بر مي دارد. ضمنا يكي دوبار هم كه اهالي محل براي توضيح دادن اين عمل زشت و غيرحرفه اي، پا پيش گذاشتند يا ماموران فرار كردند يا اصلا منكر همه چيز شدند و زدند زير آنچه اتفاق افتاده است. چند شب پيش نيز اين اتفاق براي بار چندم اتفاق افتاد و اين بار چند نفر از همياران محيط زيست، مچ اين عزيزان را گرفتند كه البته باز هم راه به جايي نبردند. چون هيچ مقام مسوولي حاضر نيست در اين باره توضيحي بدهد. حالا ما از شما مي پرسيم، اگر در محل شما اين اتفاق بيفتد و خداي ناكرده فرزند شما در اثر دود برخاسته از اين زباله ها، مسموم شود، آن وقت باز هم ساكت مي نشينيد و دست روي دست مي گذاريد؟ اصلا محيط زندگي آدم ها جاي سوزاندن آشغال است؟

شهرستان
كنترل موتور سوارها در يزد
016428.jpg
تراژدي موتور سواري در خيابان ها فقط منحصر به تهران نيست. حالا يزدي ها هم براي خلاصي از موتور سوارهاي بي قانون طرح كنترل موتورسيكلت ها را از اول مهرماه اجرا مي كنند. بر اساس اين طرح با موتورسواران متخلف در خصوص داشتن پلاك، كلاه ايمني و گواهينامه رانندگي برخورد مي شود.
معاون راهنمايي و رانندگي و امور حمل و نقل فرماندهي نيروي انتظامي يزد، گفت: اين طرح تا زماني كه احساس نياز شود ادامه خواهد يافت و طي آن ماموران اين اداره با همكاري نيروهاي يگان ويژه بر سر چهارراه ها و نقاط پررفت و آمد شهر مستقر و موتور سواران را كنترل خواهند كرد. البته اين طرح با ارشاد شروع مي شود به گفته معاون راهنمايي و رانندگي يزد، در مرحله نخست از طريق ارشاد و راهنمايي، نكات ايمني به موتور سواران متخلف گوشزد خواهد شد و پس از آن با شدت عمل بيشتري با آنها برخورد مي شود.
حدود يكصد هزار دستگاه موتور سيكلت در شهر يزد رفت وآمد مي كنند و اين تعداد موتور سيكلت در اين شهرستان معضلات زيادي را به وجود آورده و عامل 80 درصد سوانح رانندگي و تصادفات در اين استان معرفي شده است.
اين در حالي است كه روزانه يكصد دستگاه موتور سيكلت صفر كيلومتر وارد بازار يزد مي شود.

وقتي چيزي گم مي كنيد
بياييد پيش ما
اكثر كيف پول ها حاوي مدارك است چرا كه پول داخل آن ابتدا توسط دزد محترم!خالي شده و كيف و مدارك پيدا مي  شود
016407.jpg
سعيده عليپور
از اين اشياي پيدا شده حدودا 10 تا 15 درصد ساك و چمدان هاي مسافرتي است و بيشتر آنها كيف پول و اشيايي مثل طلاست 
بعضي ها يد طولايي در گم كردن اشيا و مداركشان دارند و به قول اطرافيان همين كه خودشان را گم نمي       كنند كلي حسن محسوب مي     شود. اما ماجراي گم كردن مدارك و اشيا توي خيابان و اتوبوس و مترو و قطار ماجراي هميشگي است كه احتمالا تا دنيا دنياست هم ادامه خواهد داشت...
راننده تاكسي  مي  گويد: حداقل روزي 10 تا تلفن همراه پيدا مي  كنيم، آنقدر اين مردم گرفتارند كه اصلا حواسشان جمع نيست اما خب خودمان هم از طريق شماره داخل تلفن همراه پيدايشان مي  كنيم. نيشش تا بناگوش باز مي  شود و دندان هاي زردش توي آن صورت آفتاب سوخته سفيد مي  نماياند... و ادامه مي  دهد: البته پول تاكسي را ازشان مي  گيريم چون دربستي موبايل را در خانه شان تحويل مي  دهيم.
ماجرا فقط به همين جا ختم نمي  شود. ماجراي اشياي گم شده آنقدر به يك مساله اساسي براي مردمان شهرنشين تبديل شده است كه ردپاي اين موضوع را داخل سازمان هاي مربوطه هم مي  شود ديد مثل شركت پست، اتوبوسراني، مترو، تاكسيراني شركت هاي هواپيمايي، راه آهن، تابلوي بزرگ قسمت اشياي گم شده... قسمت اشياي پيدا شده... امور جامه دان و ....
بهمن ايران نژاد، مسوول اشياي گم شده مترو است. او مي  گويد: هر وقت مشتري هاي مترو بيشتر باشند و ازدحام بيشتر، قسمت  ما هم فعال تر مي  شود چون اشياي گم شده بيشتري پيدا مي  كنيم.
البته خيلي از افراد خبر ندارند كه مي  توانند از طريق مراكز حراست كه در هر ايستگاه مترو قرار گرفته است، اقدام كنند تا شايد مدرك يا اشياي گم شده خود را دوباره پيدا كنند.
ايران نژاد مي  گويد: اصولا از اين اشيا يا مدارك گم شده كمتر از 40 درصد به ما مراجعه مي  كنند و ما مجبوريم كه براي پيدا كردن صاحبان آنها خودمان اقدام كنيم.
البته اكثر كيف پول ها حاوي مدارك است چرا كه پول داخل آن ابتدا توسط دزد محترم!خالي شده و كيف و مدارك پيدا مي  شود. به خاطر همين موضوع است كه وقتي به قسمت اشياي گم شده مترو مراجعه كنيد هزار تا كيف پيدا شده مي  بينيد، پر از خالي...!
به گفته ايران نژاد اشيا و مداركي كه در هر ايستگاه پيدا مي  شود به صورت هفتگي تحويل داده مي  شود
از اين اشياي پيدا شده حدودا 10 تا 15 درصد ساك و چمدان هاي مسافرتي است و بيشتر آنها كيف پول و اشيايي مثل طلاست.
* * *
صدايش از ناراحتي مي  لرزيد و صورتش كه عرق روي آن نشسته بود زير نور مهتابي برق مي  زد. خودش هم نمي  دانم چرا آنقدر حواسش پرت شد. شايد از شلوغي زياد بود، دستمال كاغذي را كه به گمانم از فرط استفاده پاره پاره شده بود از جيب شلوارش بيرون آورد و عرق پيشاني اش را پاك كرد. اما چند تكه از دستمال كاغذي روي صورتش باقي ماند.
مرد حق داشت. كيفي كه گم كرده بود پر بود از همه آن چيزهايي كه سند بودنش بود. همه مدارك اش از سند خانه گرفته تا كوپن و كارت شناسايي و شناسنامه.... حالا به قول خودش حقوقش را كه تازه گرفته بود، بي    خيال اما بدون شناسنامه و سند خانه كه نمي   شد زندگي كرد.
مي  شد توي چشمايش خواند كه در دل چقدر خودش رابه خاطر اين حواس پرتي نفرين مي  كند. مانده بود توي ايستگاه مترو، سيل جمعيت از كنارش مي  گذشتند و گاهي بي  توجه تنشان محكم مي  خورد به شانه هاي مرد، او هم دور خودش يك چرخ مي  خورد و دوباره خيره مي  ماند به يك نقطه كه چه كار كند.
اما ماجرا خيلي راحت  حل شد وقتي يك نفر گفت: به قسمت اشياي گمشده مراجعه كن اما ماجراي همه وسايل حمل و نقل عمومي مثل مترو تااين اندازه شيك نيست.
آقاي نراقي كه دلش نخواست اسم كوچكش را بگويد، مسوول اشياي گمشده سازمان اتوبوسراني تهران است. او مي  گويد: متاسفانه 70 درصد كساني كه اشياي شان را در اتوبوس گم مي  كنند نمي  توانند وسايلشان را پيدا كنند چون اصولا كساني كه آنها را پيدا مي  كنند يا خيال پس دادن آن را ندارند يا اگر هم چنين خيالي داشته باشند ترجيح مي  دهند كيف يا وسيله را ببرند منزل وبا خيال راحت آن را بگردند تا خودشان صاحب آن را پيدا كنند نه از طريق ما، اما در اكثر مواقع نمي  توانند اين كار را انجام دهند.
از 10 منطقه اتوبوسراني تهران، ماهانه حدود 10 قلم شيء يا مدرك گم شده پيدا مي  شود كه به گفته نراقي تعداد كمي از آنها براي بازپس گيري اشياي شان مراجعه مي  كنند. البته اين گيجي و حواس پرتي مزمن در بين خانم ها و پيرمردها بيشتر شيوع دارد چرا كه اكثرا اين اشياي گم شده يا در قسمت خانم ها پيدا مي  شود يا متعلق به پيرمردهاست.
* * *
نيازمندي هاي روزنامه را ورق مي  زند. دنبال خانه استيجاري است كه كلمه گمشده از جلوي چشمش ورق مي  خورد. صفحه نيازمندي ها را برمي گرداند، ستون گم شده. ياد كارت پايان خدمت خودش مي  افتد كه چند ماه پيش گم شد و پيگيري نكرد: راه آهن... اتوبوسراني... مترو... آهان... اسم من
يك ستون هم كنارش چاپ شده كارت پايان خدمت اينجانب... گم شده است. از يابنده تقاضا مي  شود آن را داخل نزديك ترين صندوق پستي بيندازد! يا سند... در تاريخ... گم شده است و از درجه اعتبار ساقط مي  باشد.
* * *
اين ماجرا داخل هواپيمايي ها هم رخ مي  دهد. حتي آدم هاي باكلاسي كه سوار پرواز هاي خارجي مي  شوند جداي از خيل آدم هاي حواس پرت نيستند.
يوسف ذوالفقاري مسوول امور جامه دان شركت هواپيمايي آسمان است. البته به زبان خودمان مي  شود همان اشياي گم شده... او مي  گويد: از ابتداي سال تا به حال 53 مورد چمدان در پرواز خارجي جا مانده است كه تنها 3 مورد چمدان هايشان را تحويل گرفتند و 50 مورد ديگر از آنجايي كه دسترسي به آنها نداريم همچنان آنهارا نگهداري مي  كنيم. ولي خب در پروازهاي داخلي اكثر اشياي گمشده را تحويل مي  دهيم چون مسافران آن قابل دسترسي هستند.
به هر حال سازمان هاي حمل و نقل دنياي شلوغ و پلوغ امروز علاوه بر اينكه هزار تا اتاق دارد براي هزار تا كار مهم، هزار تا اتاق هم دارد براي حواس پرتي من و شما.
شما هم اگر وسيله يا مدركي گم كرديد اول از طريق اين اتاق ها اقدام كنيد.

جامعه
مقابله با ناهنجاري ها بدون برخورد فيزيكي
016419.jpg
قبول كه برخي از معضلات اجتماعي رو به افزايش است، اما اين را هم بايد پذيرفت كه هنوز هيچ راهكار مناسبي براي برخورد با اين معضلات انديشيده نشده است. چندي پيش مجلس براي برخورد با معضل بدحجابي طرح لباس ملي را پيشنهاد داد كه به نظر نمي رسد، به اين زودي ها به تصويب رسيده و در جامعه به اجرا درآيد. به اعتقاد بسياري از دست اندركاران در اين زمينه كار فرهنگي و الگوسازي بيش از هر نوع برخورد ديگر مي تواند موثر باشد. سردار احمد رضا رادان فرمانده انتظامي استان خراسان گفته موضوع حجاب در جامعه كنوني نيازمند فرهنگ سازي ملي است. وي با طرح اين موضوع كه اعتقادي به برخورد فيزيكي و شديد با ناهنجاري هايي همچون بدحجابي ندارد. افزود: بايد با فرهنگ سازي مناسب و اصولي به گونه اي حجاب را به ذهن و روان زنان جامعه وارد كرد تا حجاب براي آنان تبديل به يك ارزش شود و در همه شرايط از آن دفاع كنند. وي گفت: جامعه بايد از لحاظ فرهنگي به حدي قدرت داشته باشد كه بتواند به افراد، الگوهاي مناسب ارايه داده و الگوهاي غلط را از جامعه حذف كند. ولي در بخش فرهنگ سازي، بعضا تسامح وتساهل بي جا باعث شده است كه نتوانيم در اين عرصه مفيد و موثر ظاهر شويم. به گفته سردار رادان، گسترش حضور زنان متخصص در جامعه بسيار مثبت است. با اين همه حضور زنان درعرصه هاي جامعه را نمي توان يك الزام دانست، بلكه حضور آنان در عرصه هاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و تربيتي و مشاوره اي ضروري است. فرمانده انتظامي استان خراسان گفت: حضور زنان در اجتماع و مشاغل مختلف نيازمند فرهنگ سازي مناسب است. در صورتي كه زنان جامعه تشخيص بدهند در كجا مي توانند تاثير گذارتر باشند، بسيار بهتر مي توانند عمل كنند، زيرا در عمل ثابت كرده اند كه توانايي و استحقاق بيشتري در عرصه اجتماع نسبت به مردان دارند.

نوآوري
نخستين عدسي، تغيير زاويه ديد
016425.jpg
هرجا به جوانان ميدان داده شده ثابت كرده اند توانايي هاي قابل توجهي دارند، نمونه همين جوانان مخترع ايراني. گو اينكه سرنوشت اغلب اختراعات ومخترعان ايراني اغلب به بي تفاوتي و بي توجهي مسوولان منتهي مي شود. مگر يكي از آنها كمي زرنگ تر باشد تا بتواند خارج از مرزها بدرخشد. يك مخترع جوان ايراني توانسته نخستين عدسي تغيير زاويه ديد جهان را بسازد. علي زيوري شكاجاني، دانشجوي رشته نرم افزار دانشگاه جامع علمي - كاربردي صنايع و معادن بيرجند درباره اختراع خود گفت: عدسي تغيير زاويه ديد، ابزار اپتيكي است كه ما را قادر مي كند تا از تصويري دو بعدي با زاويه ديد خاص، تصاويري سه بعدي با پرسپكتيوي مجازي، از زواياي ديد دلخواه به وجود آوريم. به وسيله اين نوع عدسي، مي  توان ازيك نظر گاه ثابت تصور حركت در اطراف سوژه را القا كرد. وي افزود: اين عدسي ساختاري متفاوت و پيچيده تر از ساختار همه عدسي هايي دارد كه تاكنون ساخته شده اند. انحناي سطوح اين عدسي با انحناي عدسي هاي ديگر بسيار متفاوت است و مانند آنها انحناي ساده و قرنيه اي ندارد بلكه از تابعي پيچيده پيروي مي كند كه همگرايي يا توان متفاوتي را در بخش هاي مختلف آن ايجاد مي  كند.
اين مخترع جوان گفت: مسير كانوني فاصله بين اولين و آخرين كانون اين عدسي داراي كانون هاي بيشماري است كه مرز مشخصي براي هيچ يك از آنها در عدسي وجود ندارد. زيوري اضافه كرد: عدسي تغيير زوايه ديد رامي توان در هر اندازه يا هر شماره اي ساخت. ميزان تغيير زوايه ديد آن نيز قابل تنظيم وكنترل است و مي توان با تغيير پارامترهاي انحناي آن قابليت هاي بسيار كم و يا بسيار بالاي تغيير زاويه ديد را در ساختار آن ايجاد كرد.

خارجي
تلفن همراه در آلمان
016422.jpg
قابل توجه عزيزاني كه حاضر نيستند يك لحظه هم گوشي تلفن همراه را رها كنند. اين افراد اما به دليل علاقه مفرط به جانشان مجبورند تلفن همراه را در هواپيما خاموش كنند چون پرچانگي ممكن است كاردستشان بدهد و سقوط كنند. اما با تدابير جديد كه ديده شده آنها امكان استفاده از تلفن همراه را در هواپيما هم مي يابند.
شركت هواپيماسازي ايرباس از پيشرفت هاي خود در زمينه امكان دادن به مسافران براي استفاده از تلفن همراه حين پرواز از سال 2006 خبر داد.
به نوشته روزنامه ليبراسيون در اينترنت، ايرباس اعلام كرد آزمايش هاي صورت گرفته روي يك فروند هواپيماي ايرباس اي 320 در تولوز ،  مقر شركت نشان داد استفاده از تلفن همراه اختلالي در سيستم ناوبري هواپيما ايجاد نمي كند. در اين آزمايش تماس هايي ميان دو تلفن همراه و همراه به ثابت انجام شد. علاوه بر تماس تلفني استفاده از سيستم پيام كوتاه نيز در اين هواپيماها امكان پذير خواهد بود.
شركت هواپيماسازي ايرباس در دو سال گذشته تحقيقات جداگانه اي در زمينه استفاده از ساير دستگاه هاي ديجيتالي در هواپيما انجام داده است.
به نوشته اين روزنامه، شركت هاي هواپيمايي كه در فضاي جنگ قيمت ها قرار گرفته اند درصددند با ارايه نوآوري ها و خدمات ويژه همچون امكان دسترسي به اينترنت، سيستم هاي برتر سمعي و ويديويي خود را از ساير شركت ها متمايز كنند.

بازتاب
قهرمان 110 هزار توماني
جوابيه اي از بيمارستان ايرانيان در مورد گزارش قهرمان 110 هزار توماني به دستمان رسيد كه بر اساس قانون مطبوعات چاپ مي  شود.
016416.jpg
احتراما، عطف به گزارش منتشره در روزنامه چهارشنبه 11 شهريور 1383 تحت عنوان قهرمان 110 هزار توماني كه حاوي مطالبي خلاف واقع عليه اين بيمارستان مي  باشد خواهشمند است دستور فرمائيد پاسخ اين بيمارستان را طبق ماده 23 قانون مطبوعات در همان صفحه وبا همان حروف، چاپ و منتشر نمايند.
بيمارستان روانپزشكي ايرانيان به عنوان اولين و مجهزترين بيمارستان روانپزشكي كشور در اواخر سال 1381 و با همت جمعي از متخصصين اعصاب و روان و با تحمل مرارت ها و رنج  هاي بيشماري به منظور خدمت به بيماران عزيز جامعه مان تاسيس و راه اندازي گرديده است. به دليل انتساب خيل عظيمي از بيماران اعصاب وروان به جامعه محترم واز جان گذشته جانبازان جنگ تحميلي و هشت سال مقاومت افتخار آميز كشورمان در مقابل استكبار جهاني و رژيم بعثي سابق عراق، اين بيمارستان خدمات بي  شائبه و بي  دريغ خود را با كمترين توقعات مالي و با كيفيت عالي و استاندارد جهاني به اين عزيزان ارائه نموده و هميشه به اين خدمات خود مباهات و افتخار مي  نمايد و هرگز بر خلاف گزارش منتشره تاخير در دريافت مطالبات خود از شركت آتيه سازان حافظ وابسته به بيمه خدمات درمانيهيچ گونه تاثيري بر كيفيت خدمات ارائه شده اين بيمارستان به جانبازان عزيز نگذاشته و نخواهد گذاشت و اصلا براي اين بيمارستان مشخص و معلوم نمي  باشد كه اساس و پايه اظهارات منتسب به آقاي كورش بستري در بيمارستاناز كجا سرچشمه گرفته و اينكه اصلا اين اظهارات واقعا از طرف نامبرده بيان گرديده يا تحليل شخصي گزارشگر محترم آن روزنامه بوده است.
معهذا با عنايت به اينكه اين بيمارستان به لحاظ نوع خدمات ارائه شده ناگزير از تجهيز به دوربين مداربسته بوده و بر اساس استانداردهاي بين المللي و مورد تاييد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي مي  بايست پنجره هاي آن به منظور پيشگيري از حوادث نامطلوب از جمله خودكشي، به نرده هاي آهني مجهز و تخت بيماران از استحكام بالايي برخوردار باشد نه فقط تشبيه اين امكانات به سلول انفرادي قياس مع الفارق مي  باشد بلكه تحرير چنين مطالبي در مورد اين بيمارستان كه در نوع خود در خاورميانه بي  نظير بوده و همين امر مايه مباهات كشورمان است موجب توهين و هتك حرمت مديران و پرسنل شريف و زحمتكش اين بيمارستان و تشويش اذهان عمومي گرديده است. در خاتمه ضمن ابراز همدردي با جامعه عزيز جانبازان انقلاب اسلامي خصوصا جانبازان اعصاب و روان، توجه و رسيدگي بيشتر مسوولين محترم را به مشكلات اين عزيزان در خواست نموده و اعلام مي  نمائيم كه اين بيمارستان كماكان به خدمات بي  شائبه خود به اين عزيزان ادامه داده و نشر گزارش فوق كه لطمات شديدي به نگرش عموم مردم به بيماران اعصاب و روان وارد كرده و كليه زحمات جامعه روانپزشكي را كه از دير باز درصدد تغيير نگرش عموم مردم نسبت به بيمار رواني بوده اند و با تحمل زحمات بيشمار موفق به اثبات اين نكته كه بيمار رواني نيز با بيمار عمومي فرقي ندارد را برباد داده است تاثيري در اراده و عزم راسخ پرسنل اين بيمارستان نخواهد داشت.
نكته: فقط به اين بسنده مي  كنيم همه آنچه در گزارش قهرمان 110 هزارتوماني آمده بود به نقل از جانبازان عزيز و درد دل هاي آنان بود و اينكه پس از چاپ گزارش اين جانبازان طي تماس هاي تلفني از چاپ گزارش تقدير به عمل آوردند.

تحقيقات
سفرنامه هاي تاريخ نما
016413.jpg
شايد مسافراني كه سال ها قبل، از اين شهر به آن شهر و از اين كشور به آن كشور سفر مي كردند و خاطرات خود را مي نوشتند، آن زمان گمان نمي بردند، همين دست نوشته هاي حقير روزي به كار آيد و ا ساس تاريخ نگاري قرار گيرد . نغمه سهرابي،  پژوهشگر دوره دكتراي دانشگاه هاروارد گفته علاقه تاريخ نويسان،  به سفرنامه هاي ايرانيان به اروپا در دوره قاجار امري نسبتا جديد است و در دهه  هاي 1950 تا۱۹۶۰ ميلادي به مرور پژوهش هاي آكادميك بر اساس نوشته هاي سفرنامه نويسان آغاز شد.
وي افزود: از آن زمان به بعد و تا انقلاب اسلامي، شماري از اين سفرنامه ها منتشر شد يا تحقيقاتي براساس آن صورت گرفت. با اين همه بخش عمده اي از سفرنامه هاي تاريخي در سال هاي بعد از انقلاب منتشر شد. به گفته سهرابي در نگاه اول سفرنامه هايي همچون مسير طالبي از نخستين نوشته هايي بودند كه ايرانيان رابا تمدن اروپايي آشنا كردند. اين سفرنامه ها به اعتقادسهرابي براي نخستين بار دريچه اي جديد را به روي خوانندگان عادي و پژوهشگران خاص باز كردند كه از طريق آن با دنيايي غير از دنياي مرسوم خود و افرادي غير از انسان هاي شرقي آشنا شوند. پژوهشگران اين سفرنامه ها را نخستين منابع  آشنايي ايرانيان دوره قاجار با غرب و انديشه هاي نوگرايانه مي دانند. وي افزود: دردوره قاجار متون نوشته شده توسط سياحان مورد استفاده بسياري از مورخان قرار گرفت. اما دقيقا نمي توان گفت كه تا چه حد اين متون در تاريخ نگاري قرن بيستم ايران تاثير داشته ولي رد پاي اين منابع در اكثر تحقيقات قديم و حتي جديد مورخان قرن بيستم ايران مشهود است. به گفته وي، به همين دليل با وجود كارهاي مفيد كه در اين زمينه صورت گرفته، صرف نظر از لزوم چاپ سفرنامه هاي منتشر نشده يك تحليل محتوايي دقيق در نوشته هاي سفرنامه نويسان و ارزيابي دامنه و عمق تاثيرات آن بر انديشه معاصر ايران ضروري به نظر مي رسد.

با اجراي پروژه ميدان نور
ترافيك غرب تهران نفس مي كشد
016431.jpg
امير هوشنگ حكمتي
طي سال هاي اخير، با افزايش موج مهاجرت به پايتخت، غرب تهران و خصوصا منطقه 5 شهرداري با توسعه سريع و غير قابل كنترلي مواجه شد كه از مهمترين پيامدهاي اين توسعه سنگين تر شدن ترافيك منطقه بود ترافيك سنگين براي مردم منطقه مساله غريبي بود به طوري كه تا 10 سال پيش بيشتر خيابان هاي منطقه 5 ترافيك روان و بدون مشكلي داشتند و هيچ گاه مساله ترافيك براي اهالي منطقه به عنوان موضوعي آزار دهنده مطرح نبود.
با افزايش جمعيت، موج مهاجرت و توسعه بزرگراهها، به اين منطقه و نهايتا تلاقي آنها در محلي  به نام ميدان نور ترافيك نسبتا سنگين وارد اين منطقه شد. ميدان نور حدودا در مركز منطقه 5 قرار دارد و فصل مشترك بزرگراههاي رسالت آيت الله حكيم)، آيت الله كاشاني و شهيد ستاري است. اين ميدان در سال 72 و با نام ميدان بعثت احداث شد و پس از مدتي نام ميدان بعثت به ميدان نور تغيير كرد. بعد از ارتحال علامه محمد تقي جعفري با توجه به نزديكي منزل ايشان، نام اين محل براي بار سوم تغيير كرد و ميدان علامه جعفري ناميده شد، اما همچنان مردم، اين محل را به نام ميدان نور مي شناسند.
احداث ميدان در آن سال ها ساده ترين راهي بود كه مي توانست مساله ترافيك منطقه را تا حدودي رفع كند، اين راه حل ساده كه از پشتوانه مهندسي بالايي هم برخوردار نبود ايراد بزرگي داشت و آن عدم آينده نگري و عدم توجه به توسعه بزرگراهي منطقه بود. طرح ايجاد ميدان در اين محل مي توانست به عنوان يك راه حل كوتاه و مقطعي مطرح شود نه بيشتر.
بعد از گذشت دو سال از احداث ميدان نور با توجه به افزايش خودروهاي عبوري از بزرگراههاي منتهي به آن ترافيك سنگين خصوصا در ساعات پاياني روز نزديك به غروب در محورهاي كاشاني و ستاري به مشكل بزرگي تبديل شد. بروز ترافيك سنگين و تصادفات شديد در تقاطع ستاري - كاشاني زنگ خطري براي مسوولان شهرداري بود تا به ناكار آمدي طرح ميدان نور پي ببرند. ميدان نور در نقش قلب تپنده ترافيكي بزرگراههاي اطراف خود خيلي  سريع فرسوده شد و توان و كارآيي خود را از دست داد.
با مطرح شدن جدي طرح  پل هاي غير همسطح در سال 1375، تصميم به اجراي آن درسال 1376 گرفته شد، اما با تغيير و تحولات و جابجايي هاي صورت گرفته در شهرداري مسكوت ماند.
افتتاح كامل بزرگراه نيايش و بزرگراه رسالت غرب تا خيابان شيخ بهايي موجب افزايش بيش از بيش ترافيك در محدوده ميدان نور و خيابان هاي اطراف شد طوري كه در سال هاي اخير عبور از اين ميدان در ساعات پاياني روز به صبر و حوصله بسيار زيادي نياز داشت.
گره هاي كور ترافيكي در ميدان و عدم وجود راههاي كنترل آن موجب شد كه دوباره طرح پل هاي غير همسطح در اين محل و به صورت بسيار جدي براي اجرايي شدن مطرح شود.
البته ميدان نور به رغم مشكلات فراواني كه طي عمر 10 ساله خود براي اهالي محل ايجاد كرده شاهد لحظه هاي به ياد ماندني زيادي هم بوده است. بارزترين آن در هشتم آذر ماه سال 76 اتفاق افتاد و با صعود تيم ملي فوتبال به جام جهاني اين ميدان از جمله مناطقي بود كه مردم به صورت خودجوش با هجوم به داخل چمن ميدان تا ساعت ها به شادي پرداختند. از وسعت و زيبايي فضاي سبز ميدان نور در اكثر فيلم هاي عروسي اهالي محل استفاده شده است و آتشبازي و چراغاني ميدان نور در مقاطع خاص، از ديگر جاذبه هاي اين قلب فرسوده غرب تهران است.
به گفته مسوولان شهرداري، فضاي سبزي كه با اجراي طرح از بين مي رود به حاشيه هاي ورودي و خروجي بزرگراه ها منتقل مي شود، اما بعد از اتمام طرح ديگر چيزي به نام ميدان نور وجود نخواهد داشت. در مورد خود طرح و زواياي مختلف آن بايد گفت اين طرح شامل يك پل بزرگ به طول تقريبي 300 متر است كه دو سوي بزرگراه آيت الله حكيم را به هم پيوند مي زند.
از طرف ديگر خيابان آيت الله كاشاني مانند گذشته ارتفاع خود را حفظ كرده و به صورت همسطح در زير پل بزرگراه آيت الله حكيم قرار خواهد گرفت. با احداث يك زيرگذر دو طرف بزرگراه، ستاري در شمال و جنوب ميدان به يكديگر متصل مي شوند و به طوركلي با همسطح در نظر گرفتن خيابان كاشاني، بزرگراه حكيم در ارتفاع 5 متري بالاي كاشاني و بزرگراه ستاري در ارتفاع 5 متري، زير خيابان كاشاني قرار مي گيرد. كليه حركت هاي ترافيكي و دسترسي هاي طرح پيش بيني شده است.
طبق برآوردهاي اوليه، هزينه اجرايي پروژه حدود 8ميليارد تومان در نظر گرفته شده كه به نظر پيمانكار با توجه به وسعت طرح احتمالا بيشتر خواهد شد. به طرح تقاطع غيرهمسطح ميدان نور علاوه بر هزينه اجرا، يك هزينه سنگين ديگر نيز اضافه شده و آن تملك معارض هاي طرح است كه شهرداري رقمي حدود 28 ميليارد تومان را براي آن در نظر گرفته است. زمان اجراي طرح 22 ماه اعلام شده است كه البته شهرداري و پيمانكار اتمام طرح را طي 22 ماه تقريبا غيرعملي مي دانند.
چون طرح تقاطع غيرهمسطح از وسعت زيادي برخوردار است. براي اجرا به مشكلات زيادي برخورده است كه به اعتقاد همه كساني كه به نوعي درگير طرح هستند اصلي ترين مشكل آن تملك معارض هاست.
۵۰ واحد مسكوني، 9 واحد تجاري و 5 واحد كارگاهي بايد جهت عملي شدن طرح تخريب شوند كه هزينه بسيار سنگيني را به طرح تحميل كرده است. مساله معارض هاي طرح در صورت تامين اعتبار و كسب رضايت مالكان مرتفع شود كه البته نياز به زمان دارد. مشكل ديگر كه پيمانكار طرح، تاكيد بيشتري روي آن دارد موضوع انحراف ترافيك مسيرهاي منتهي به ميدان است. در حال حاضر با توجه به اينكه طرح در داخل خود ميدان در حال اجرا است اين مشكل به چشم نمي آيد، ولي با پيشرفت طرح و اتمام كار در داخل ميدان، نياز به مسدود كردن مسيرهاي احداث پل ها وجود دارد كه بايد جايگزيني براي آن در نظر گرفته شود
016482.jpg
.
به طور كلي نگراني بيشتر از نظر شهرداري، تملك معارض ها و از نظر پيمانكار، انحراف ترافيك است كه اگر اين نگراني ها رفع شود، اميد به اتمام طرح طي زماني حدود 2 سال يا بيشتر وجود دارد، در غير اين صورت مردم منطقه بايد خود را براي مشكلات جدي تر ترافيكي آماده كنند.
پس از اتمام كار آثار ترافيكي اجراي طرح بسيار چشمگير خواهد بود. ترافيك بزرگراه حكيم از طرف شرق كه بيشتر در ورودي ميدان در ساعات پاياني روز سنگين بود برطرف خواهد شد و ميانگين سرعت عبور خودروها در اين تقاطع به چندين برابر افزايش پيدا مي كند. در مورد ترافيك سنگين محور كاشاني وستاري نيز مساله به همين نحو خواهد بود و تكميل بزرگراه هاي همت، رسالت و ستاري نيز تاثير در سنگين كردن ترافيك منطقه ندارد، بلكه اجراي طرح باعث استقبال بيشتر از اين بزرگراه ها خواهد شد.
به گفته مسوولان شهرداري و پيمانكار طرح، تا امروز كه چيزي حدود 5 ماه از آغاز طرح مي گذرد همه چيز طبق برنامه پيشرفت داشته و اگر مشكلات سد راه اجراي طرح نشود، تنها معضل ترافيكي منطقه 5 برطرف خواهد شد. هرچند كه اين طرح خيلي دير شايد با 10 سال تاخيربه اجرا رسيد، اما ساكنان منطقه اميدوارند كه طبق برنامه و زمانبندي مشخص شده، به اتمام رسيده و باري از دوش ترافيك كلانشهر تهران برداشته شود.

صدور برگه هاي اطلا عات پيش فروش آپارتمان به جريان افتاده است
خط پايان فروش آپارتمان هاي خيالي 
اولين پيش نياز صدور اين برگه هاي اطلاعات داشتن پروانه ساختماني معتبر است. دومين شرط صدور آنها هم شروع عمليات ساختماني و دست كم انجام علميات فونداسيون است.در واقع با اين طرح پيش فروش بدون شروع كردن عمليات ساختماني ممنوع شده است 
016485.jpg
تفكيك برگه ها بر اساس رنگ به اين دليل
صورت گرفته است كه تشخيص كاربري واحد
را ساده تر كند.
اينكه مي گويند وضع هر قانون هميشه پيامد وقوع يك جرم است، يك اصل پذيرفته شده قديمي است. تا جرمي اتفاق نيفتد كسي براي جلوگيري از وقوعش قانون وضع نمي كند و اين بديهي است.
هر چه شهرها بزرگتر و توسعه يافته تر مي شوند جرم هاي پيچيده تري هم اتفاق مي افتد. زن و مرد ميانسالي را تصور كنيد كه سرمايه عمري كار دو نفره را پس انداز كرده اند و با ديدن يك آگهي پيش فروش آپارتمان  راهي محل مورد نظر ساخت آپارتمان مي شوند. وقتي به زميني كه قرار است يك سال بعد سقف بالاي سر دهها خانواده شود مي رسند و مردي كه مهندس صدايش مي كنند پروژه را توضيح داده و نقشه ها را نشان مي دهد، سرشان را بالا مي گيرند و آپارتمانشان را در يكي از طبقات تجسم مي كنند. آنها پس انداز زندگي شان را براي پيش خريد آپارتمان مي پردازند تا روياهايشان تا سالي ديگر محقق شود، اما يك ماه نگذشته دل زن شور مي زند، طاقت نمي آورد و به مرد اصرار مي كند كه سري به زمين بزند: بايد تا حالا كاري كرده باشند، اما خبري نيست. مرد معتقد است كار ساخت و ساز كار يك شب و دو شب نيست و زمان مي برد كو تا آپارتمان، لابد هنوز چند واحد فروش نرفته چند ماه بعد باز وضع تغيير نكرده، سراغ مالك و مهندسان را مي گيرد، خبري نيست، مسافرت هستند، مرخصي رفتند، امروز در شهرداري كار دارند و ...
جلوي دفتر فروش غلغله است. جمعيت كم كم به۵۰ نفر مي رسد و تا ظهر نشده از 100 نفر هم بيشتر مي شود. زني در آن هياهو و گرما از حال مي رود، با اين وجود در آن بي حالي هم دست از نفرين كردن برنمي دارد. زن و مرد ميانسال كه تازه رسيده اند هاج و واج به جمعيت عصباني كه حالا مشغول خرد كردن شيشه ها هستند نگاه مي كنند. زانوهاي مرد شل مي شود و پاكت مدارك پيش فروش از دستش مي افتد. مالك زمين و مجري ساخت آپارتمان هركدام از واحدهاي طبقه اول را به سه نفر، واحدهاي طبقات دوم و سوم را هر كدام به دو نفر، طبقه 5 را به 4 نفر و واحدهاي طبقات ديگر را هم به چند خريدار فروخته اند و حالا اثري از آنها نيست. مرد با يك حساب و كتاب سرانگشتي متوجه مي شود كه فروشندگان مبلغي در حدود 600 ميليون تومان را به جيب زده و ناپديد شده اند.
تب پيش فروش آپارتمان
پيش فروش آپارتمان هاي مسكوني و تجاري پديده جديدي در تهران نيست، ولي مهندس مجيد پاكساز، از مديران معاونت شهرسازي و معماري شهرداري تهران معتقد است كه در سال هاي اخير به دليل ارزش افزوده بالاي ملك و همچنين افزايش هزينه ساخت و ساز و نياز اين عمليات به سرمايه در گردش كلان، گرايش به اين شيوه خريد و فروش آپارتمان بيشتر شده است. در سال هاي گذشته در حاليكه بازار پيش فروش آپارتمان رونق زيادي پيدا كرده بود، دولت و متوليان ساخت و ساز امور يا امور حقوقي آن هيچ نقشي در آن ايفا نمي كردند و از آنجا كه تهران هنوز با يك شهر الكترونيكي فاصله دارد، دسترسي به اطلاعات ملك و پروانه از طريق اينترنت هم ميسر نبود. در اين بين برخي با نيت مجرمانه بعد ازگرفتن پروانه ساخت واحدها را پيش فروش مي كردند و متواري مي شدند.
اصل 5 بند 156 قانون اساسي به قوه قضائيه تكليف مي كند كه از وقوع جرم پيشگيري كند و بر طبق همين بند هم سازمان ها و نهادها ي دولتي موظفند با دستگاه قضائي براي جلوگيري از وقوع جرم همكاري كنند. با بالا رفتن ميزان كلاهبرداري در پيش فروش آپارتمان، دادستان تهران به شهردار تهران پيشنهاد مي كند كه به تعداد واحدهايي كه در پروانه قيد شده است كوپن صادرشود تا آن واحدها به چند نفر فروخته نشود. شهردار تهران هم ضمن استقبال از اين پيشنهادبراي پيگيري و تكميل طرح پيشنهادي دستگاه قضائي دستور اجراي طراحي برگه هاي اطلاعات پيش فروش واحدهاي آپارتماني را با فوريت به معاونت شهرسازي و معماري شهرداري مي دهد. مهندس مجيد پاكساز، مسوول اجراي طرح صدور برگه هاي اطلاعات پيش فروش زمان شروع تحقيق در مورد طرح و طراحي برگه ها را اوايل خرداد و خاتمه كار و به جريان افتادن صدور برگه ها را در شهريور ماه اعلام مي كند .
برگه هايي در سه رنگ
برگه هاي اطلاعات پيش فروش در سه رنگ طراحي شده است؛ رنگ سبز براي واحدهاي مسكوني، رنگ قهوه اي براي واحدهاي تجاري و اداري و رنگ آبي براي كاربري هاي ديگر نظير فرهنگي، بهداشتي ، صنعتي و...
تفكيك برگه ها بر اساس رنگ به اين دليل صورت گرفته است كه تشخيص كاربري واحد را ساده تر كند.
طراحي اين برگه ها در سيستم مكانيزه شهرداري هم باعث شده است تا دقت، سرعت و ضريب اطمينان ثبت اطلاعات برگه ها بيشتر شود.
مهندس ساحره فروهي، كارشناس معاونت شهرسازي و معماري مي گويد: در حقيقت با اين برگه ها به خريدار اطلاعاتي در مورد ملك منتقل مي شود كه برايش روشن مي كند چه ملكي را خريده است و در چه موقعيتي است، چند واحد مسكوني دارد، پاركينگ و انباري دارد يا نه و اطلاعات ديگر كه در نهايت به خريدار اين امكان را مي دهد تا مثل يك ناظر مطلع بر ساختمان نظارت كند و اگر تخلفي از طرف فروشنده و صاحب ملك سر زد به شهرداري اطلاع دهد تا جلوي آن گرفته شود. با اين طرح، اگر مالك بخواهد هر تغييري در ساخت آپارتمان بدهد بايد به خريداران اطلاع بدهد.
مجيد پاكساز در توضيح اطلاعاتي كه در بخش هاي مختلف برگه ها درج مي شود مي گويد: در بالاي برگه ها اطلاعات كاملي از ملك مادر درج مي شود و نام مالك و وكيل قانوني آن و شماره پروانه، نوع پروانه و تاريخ صدور آن را مشخص مي كند. مشخصات ملكي كه قرار است ساخته شود و در پروانه قيد شده است هم مشخص مي شود. مثلا اسكلت فلزي است يا بتوني ساخته مي شود. او در ادامه مشخصات مندرج در اين بخش توضيح مي دهد كه در اين قسمت نوع كاربري زمين هم مشخص مي شود. اينكه آيا در طرح هست يا نه، چند سال است كه در طرح است و ....
محدوده زمين و مساحت آن هم قيد مي شود و اينكه آيا به شهرداري و بانك بدهكار است يا نه.
در جدول زير اين بخش، مترا ژ كاربري ها با جزئيات آن مشخص و تعداد طبقات و مساحت كل ملك تعيين مي شود. قسمت باريك وسط به مشخصات مهندس ناظر و اطلاعاتي در مورد اجراي ساختمان ومراحل ساخت و ساز اختصاص دارد. قسمت پايين فرم هم به واحد آپارتماني پيش فروش شده مربوط است و اطلاعاتي كه بايد در آن درج شود. در اين قسمت متراژ تقريبي واحد، نوع كاربري و طبقه، موقعيت جغرافيايي طبقه، كد ارتفاعي آن و دارا بودن يا نبودن پاركينگ و انباري قيد مي شود و در قسمت پايين هم كروكي طبقه چاپ مي شود و روي واحد مورد نظر هاشور مي خورد.
شرايط و ضوابط صدور برگه ها
از محتواي برگه ها مشخص است كه اولين پيش نياز صدور اين برگه هاي اطلاعات داشتن پروانه ساختماني معتبر است. دومين شرط صدور آنها هم شروع عمليات ساختماني و دست كم انجام علميات فونداسيون است. با توضيح اين دو مورد توسط مجيد پاكساز، ساحره فروهي صحبت هاي او را اينگونه تكميل مي كند: در واقع با اين طرح پيش فروش بدون شروع كردن عمليات ساختماني ممنوع شده است. نكته ديگر در مورد صدور برگه ها اين  است كه اين برگه ها تا پايان مرحله نازك  كاري صادر مي شود و نه بعد از آن.به عبارت ديگر بعد از صدور گواهي پايان كار براي ساختمان ديگر اين برگه ها صادر نخواهد شد.
اين برگه ها فقط به درخواست مالك يا وكيل قانوني آن كه حق انتقال هم در اختيارش باشد، صادر مي شود و اگر كسي قصد پيش خريد واحدي را داشته باشد بايد برگه ها را از مالك بخواهد نه از شهرداري. مالك براي دريافت برگه  اطلاعات پيش فروش بايد فرم درخواستي را پر كند. پاكساز مي گويد: مالك در درخواست خود اطلاعات ملك را در فرم مي نويسد و با امضا و اثر انگشت و تعهد محضري آن را تاييد مي كند، بعد ما بر اساس آن اطلاعات عمل مي كنيم. ضمن اينكه برگ اطلاعات پيش فروش فقط يك بار براي هر واحد صادر مي شود. اين برگه ها داراي باركد و شماره سريال است و تكثير يا جعل نمي شود و اگر نسخه اي از آن مفقود شد رونوشت آن در شهرداري موجود است و خريدار مي تواند ازطريق مراجع قضائي تقاضا كند تا اطلاعات لازم را دريافت كند.
يكي ديگر از نكات پيش بيني شده در مورد اين برگه ها اين است كه اگر مالكي در ساخت و ساز تخلف كرد و قابل رسيدگي در شهرداري بود، شهرداري تنها در صورتي به تخلف آن رسيدگي مي كند كه همه خريداران برگه هاي پيش فروش را برگردانند و به اين وسيله رضايت خود را از تغيير ايجاد شده اعلام كنند در غير اين صورت مالك بايد تخلف خود را اصلاح كند به اين ترتيب خريداران مي توانند هر گونه تخلف و مغايرتي را به شهرداري اعلام كنند.
و اما مسووليت آژانس ها و بنگاه هاي املاك؛ اين مراكز مسووليت دارند تا تمام اطلاعات برگه هاي اطلا عات، پروانه و مشخصات مالك را مطابقت دهند. آنها بايد اسناد مالكيت را بررسي و تطبيق كنند و صحت هويت مالك را احراز كنند. مالك هم به هنگام تحويل برگه هاي اطلا عات پيش فروش موظف است كپي پروانه را هم تحويل دهد. پاكساز مي گويد: در واقع اين برگه ها سند نيست بلكه يك برگه اطلاعات ملك است كه شهرداري به تفكيك براي هر يك از واحدها صادر مي كند. شهرداري نمي تواند سند صادر كند و برگه ها جنبه اطلاع رساني دارد. او به اين موضوع هم تاكيد دارد: اين برگه ها هيچگونه مسووليتي در قبال مواردي مثل ساخت با كيفيت يا بدون كيفيت، طولاني شدن زمان ساخت و ... متوجه شهرداري نمي كند.
كارشناسان معاونت شهرسازي و معماري لازم مي دانند توضيح دهند كه اين برگه هاي اطلاعات پيش فروش ساختمان با شناسنامه ساختمان فرق مي كند. شناسنامه ساختمان در پايان ساخت و ساز صادر مي شود و در مورد نوع مصالح به كار برده شده و اسكلت و مشخصات فني اطلاعات مي دهد، اما برگه هاي مشخصات پيش فروش در مراحل آغازين ساخت و ساز صادر شده و اطلاعات مربوط به بناي مجاز ساختمان را مي دهد.
پاكساز معتقد است: اگر شهروندان اين برگه ها را از مالك مطالبه نكنند و به معاملات غير رسمي روي بياورند هميشه خطر بروز جرم و همچنين در نهايت به خطر افتادن اين طرح وجود خواهد داشت. خريداران بايد خود پيگير دريافت اين برگه ها باشند و مطمئن باشند كه اگر مالكي تمايل به ارايه برگه اطلاعات پيش فروش نداشته باشد حتما ايرادي در مدارك و برنامه هايش هست. او سپس توضيح مي دهد براي اينكه شهروندان به راحتي بتوانند اين اطلاعات را با اطلاعات شهرداري مطابقت كنند، پايگاه هاي اطلاع رساني و ايستگاه مشاوره براي مراجعه حضوري يا مراجعه به شبكه اينترنت شهرداري در نظر گرفته خواهد شد. به نظر او و همكارانش در معاونت شهرسازي و معماري شهرداري تهران، تنها هماهنگي بين دستگاه ها و اطلاع رساني مناسب است كه باعث مي شود جذابيت  لازم ايجاد شده و شهروندان از اين طرح استقبال كنند. نياز به اين هماهنگي بين آژانس هاي مسكن و دفاتر اسناد رسمي كاملا قابل لمس و محسوس است، نيازي كه موفقيت اين طرح به آن وابسته است.

آلودگي صوتي، بالاتر از استاندارد
016434.jpg
آلودگي صوتي در جاده مخصوص كرج، خيابان هاي مفتح، آذري و قزوين بسيار بالاتر از استاندارد لازم در كاربري هاي مسكوني است.
تحقيقات شركت كنترل كيفيت هواي تهران نشان مي دهد در منطقه تهرانسر، اين ميزان به حدود 50 دسي بل بالاتر از حد معمول مي رسد.
بر پايه اين تحقيقات مهمترين منابع توليد آلودگي صوتي در تهران به همراه متوسط شدت آلودگي، هواپيما در مكان هاي مجاور فرواگاه 78-73 دسي بل، ترافيك ماشين هاي سنگين 79 دسي بل، فعاليت هاي تجاري و صنعتي محلي 75-60 دسي بل، ترافيك بزرگراه در نقاط مسكوني 78-67 دسي بل، ترافيك سنگين شهري 78-67 دسي بل و ترافيك سنگين وسايط نقليه 80 و شهري و راه آهن 79 دسي بل است.
گفتني است ميزان آلودگي صوتي موتورسيكلت هاي در حال سرعت بالاترين تراز صوتي را داشته و بالاتر از حد مجاز يعني 84 دسي بل قرار دارد.
اصلاح خبر
در شماره روز پنج شنبه، خبري كه با عنوان آماده باش پليس هاي مدرسه به چاپ رسيده دو اشتباه داشته است كه ضمن پوزش از سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران به اين وسيله اصلاح مي شود.
در اين خبر مهندس برآبادي كارشناس سازمان و جليلوند مدير آموزش درج شده كه اشتباه است. مهندس برآبادي مدير آموزش سازمان حمل و نقل و ترافيك وجليلوند معاونت واحد آموزش را به عهده دارند. در انتهاي مطلب هم طراح و پشتيبان طرح گذربان مدرسه سازمان كنترل ترافيك درج شده كه سازمان حمل و نقل و ترافيك صحيح است.

در شهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
طهرانشهر
|  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |