پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۳
گزارش نشست هيأت مديره خانه موسيقي با مدير كل موسيقي صدا و سيما
چالش گفت و گو، تعامل
003252.jpg
يكشنبه هفته جاري محمد حسين صوفي، مدير كل موسيقي صدا و سيما به خانه موسيقي آمد و در نشستي صريح و بي پرده، سخنان و ديدگاههاي اعضاي هيأت مديره را شنيد. در اين نشست داود گنجه اي، محمد سرير، هوشنگ ظريف، نصرالله ناصح پور، حسن رياحي و كامبيز روشن روان(اعضاي هيأت مديره)، حميدرضا نوربخش (بازرس) و احمدعلي وفايي (مدير اداري مالي خانه موسيقي) حضور داشتند و نكاتي را طرح كردند . در زير خلاصه گزارش اين نشست مي آيد.
در ابتداي نشست داود گنجه اي كمانچه نواز و رديف دان نامي و قائم مقام خانه موسيقي كه در انتخابات گذشته مجمع عمومي بيشترين رأي را به خود اختصاص داده بود، اظهار اميدواري كرد كه برپايي و تمهيد چنين نشستهايي سبب شود كه مراكز موسيقي كشور و تصميم گيرندگان در اين باره به هدف اصلي اهل موسيقي، كه همانا ارتقاء كمي و كيفي موسيقي است دست يابند. وي همچنين گفت كه اميدواريم با ما هنرمندان روراست باشيد در كمال صداقت و درستي كارها را پيش ببريد.
سپس فريدون ناصري، رهبر اركستر سمفونيك و از اعضاي شوراي عالي موسيقي صدا و سيما كه مديرعاملي خانه موسيقي را هم برعهده دارد به وضعيت نامناسب موسيقي در صدا و سيما اشاره كرد و گفت: ما هنوز موفق نشديم موسيقي را به مرحله اي برسانيم كه براي عموم مردم قابل قبول باشد. موسيقي كنوني، موسيقي بي هويتي است كه تلويزيون و صدا و سيما را تسخير كرده است. وي ضمن اشاره به تلاشهاي علي معلم، مدير پيشين مركز موسيقي صدا و سيما گفت: معلم تمامي نيروي خود را روي تصحيح شعر موسيقي نهاد و متأسفانه از ارتقاء بخش موسيقي غفلت ورزيد كه نتيجه اش اين موسيقي بي هويت است.
وي با اشاره به نداشتن تعريفي مناسب براي موسيقي مناسب هر قشر گفت: آنچه در دوره گذشته در موسيقي صدا و سيما صورت گرفت بي برنامگي محض و نداشتن هدف و مقصدي براي تعريفي درست از انواع موسيقي بود. وي گفت: متأسفانه در گذشته به جاي تكيه بر نبض موسيقي به نبض بازار فكر مي كردند، در حالي كه ما بايد به نبض و نفس موسيقي مي انديشيديم و اجازه نمي داديم يك مشت بي سواد بي هويت جاي افراد نخبه و تحصيل كرده را بگيرند.
وي به نصرالله ناصح پور(استاد آواز و از شاگردان عبدالله خان دوامي و رئيس هيأت مديره خانه موسيقي كه در نشست حضور داشت) اشاره كرد و گفت: از آقاي ناصح پور بپرسيد كه از هزاران شاگردي كه ايشان تربيت كرده است چه تعداد آنها در صدا و سيما حضور دارند و به كار ادامه مي دهند. در ادامه كامبيز روش روان به كاستي ها و آسيب هاي موجود در موسيقي صدا و سيما اشاره كرد و گفت: ترتيب نيروي متخصص و داراي دانش كافي در صدا و سيما با مشكلات فراواني روبه رو است و ما در عرصه هاي مختلف پژوهش، توليد،  عرضه موسيقي و ... صدا و سيما مشكلات فراواني داريم. وي برگزاري سميناري براي آسيب شناسي موسيقي تلويزيون اشاره كرد و گفت: بايد در سميناري مسائل مختلف موسيقي صدا و سيما از منظر اجتماعي، هنري، سياسي و ... آسيب شناسي شود.وي همچنين گفت: البته اين نكته را هم اشاره كنم كه در جامعه اي كه در تمامي جوانب آن دچار مشكلات و معضلات عديده هستيم، نبايد انتظار داشته باشيم كه موسيقي صدا و سيما، در حد كيفي و اعلا قرار داشته باشد.
سپس نصرالله ناصح پور، رئيس هيأت مديره و استاد شناخته شده آواز سنتي گفت: من پيش از اين در نوشته هايي مكتوب نكاتي را اشاره كردم و اميدوارم با تعويض و تغيير يك مدير آن نكات به فراموشي سپرده نشود.
در ادامه حميد رضا نوربخش، خواننده آواز و بازرس خانه موسيقي به ملاقات خود (به همراه استاد شجريان) با دكتر لاريجاني (در زمان شروع به كارشان در صدا و سيما) اشاره كرد و گفت: در آن زمان ما طرح كرديم كه موسيقي صدا و سيما نتوانسته دو قشر متدينين و نيز نخبگان، كه به نوعي رهبران فكري جامعه هستند، را به خود جلب و رضايت آنها را فراهم كند.
وي با اشاره به وجود بحران هويت در موسيقي صدا و سيما گفت: كسي با رسانه به معني كلي كلمه مشكل ندارد، ما هم كه در اين جمع گرد آمده ايم هدف صنفي را تعقيب مي كنيم و نه اهداف سياسي يا جناحي. ما براي موسيقي خود حرمت قائليم و معتقديم صدا و سيما بايد در برنامه آينده خود اين حرمتها و حيثيتها را در نظر بگيرد.
وي از نشان دادن هنرمندان به صورت پلي بك و نيز برنامه قاموس ققنوس هم انتقاد كرد و گفت كه اين گونه نشان دادن توهين به صنف موزيسين ها است.
وي گفت: علي معلم دوست ۲۰ ساله ما بود، اما از زماني كه به صدا و سيما رفت هيچ گونه دعوتي از ما براي همكاري نكرد، ما هم به سراغش نرفتيم. الان كه شما به اين جمع آمده ايد، خوشحاليم كه گام اول براي همكاري را شما برداشتيد.
003255.jpg
در ادامه دكتر حسن رياحي، كه از اعضاي شوراي عالي موسيقي صدا و سيما هم هست، گفت: اگر چه بخشي از مشكلات به مسئولان سابق موسيقي صدا و سيما بازمي گردد، اما بخشي از آنها هم به افرادي مربوط است كه در صنف خودمان بودند و در صدا و سيما سمتي داشتند و كارهايي كه از دستشان برمي آمد را صورت ندادند.
وي همچنين از عدم نظارت بخش موسيقي صدا و سيما بر پخش آثار انتقاد كرد و گفت: به رغم تمامي تلاشها و پي گيريها ، مشكل بخش پخش موسيقي را نتوانستيم حل كنيم.
وي همچنين از توليدات ضعيف در بخش توليد مركز موسيقي صدا و سيما انتقاد كرد و افزود: وقتي يك اثر توليدي بي خاصيت و بدون جاذبه باشد، پخش آن ثمري نخواهد داشت. بودجه هاي فراواني در بخش توليد صرف شد كه متأسفانه نه هدف سرمايه گذاران را برآورده كرد و نه هدف مديران ارشد صدا و سيما را.
وي از نبود كانونهاي تخصصي در بخشهاي مختلف صدا وسيما گفت و افزود: برخي افراد كه تخصصي در بخشهاي ديگر موسيقي ندارند، نبايد درباره آثار نظر دهند. براي نمونه من عليرغم آن كه به موسيقي سنتي علاقه دارم، اما چون تخصصم موسيقي كلاسيك است، تاكنون از دادن نظر درباره آثار موسيقي سنتي خودداري كرده ام.
وي همچنين به توليدات بي ارزش و مناسبتي اشاره كرد و گفت: دو روز مانده به يك مناسبت خاص از بالا توصيه مي شود كه حتماً  يك كار ساخته شود. بودجه و امكانات داده مي شود و متأسفانه برخي افراد پخته خوار هم هستند كه حاضرند به خاطر پول، دو روزه آهنگي بسازند كه همين امر كارنامه كاري آنها را به آهنگسازاني با نزديك به ۱۰۰۰ آهنگ رسانده است. اين كارها ساخته مي شوند و همان روز پخش مي شود و چون روي آن فكر و انديشه درست و حسابي و تفكر مؤثري گذاشته نشده است، لذا تأثيري ندارد.
سپس داود گنجه اي گفت: ما اهل موسيقي يك ويژگي داريم كه با هيچ مديري سر قهر و ستيز نداريم. اگر كسي دست محبت و همكاري به سوي ما دراز كند، ما نيز با وي همكاري مي كنيم، اما متأسفانه در دوره هاي گذشته مديران موسيقي با ما سياسي كاري كردند و از اعتماد و حسن همكاري ما استفاده مطلوب نكردند و ما را پس راندند. اگر مسوولان با هنرمندان و اهل موسيقي روراست باشند، قطعا امور به سمت و سوي بهتري پيش خواهد رفت.
وي ضمن انتقاد از برگزارنشدن جشنواره موسيقي جوان از سوي مركز موسيقي ارشاد گفت: جشنواره جوان ازجمله جشنواره هاي خوب وبا كيفيت بود و جوانان با رقابت با يكديگر به شكوفايي و رشد مي ر سيدند .
سپس دكتر رياحي گفت كه اگر همه چيز در دنيا جهاني شود، فرهنگ و هويت يك مردم و ملت نبايد در آن آميخته شود و براي جلوگيري از چنين امري تنها راه تكيه بر مواريث فرهنگي است كه موسيقي هم ازجمله آنها است.
در ادامه دكتر محمد سرير درباره تاثير تقاضا و فشار افكار عمومي بر مديران گفت: ،۸ ۹ سال قبل، صداوسيما به هر دليلي، تصميم گرفت گونه هايي از موسيقي را كه از گذشته كاري اش معمول نبود، پخش كند. پخش برخي از اين آثار سبب شد كه شهروندان براي تهيه نوار آن به بازار مراجعه كنند. در همان زمان اين كاست براي دريافت مجوز به ارشاد رفت و دوسالي معطل ماند، اما به دليل فشار افكار عمومي در نهايت مسوولان مركز موسيقي مجوز آن را صادر كردند.
وي افزود: طبيعي است كه افراد با گرايش ها و سلايق مختلف در صداوسيما اجراي برنامه كنند، اما نبايد اجازه داد كه يك مجري ،موسيقي اهل موسيقي را به سخره بگيرد و با صداي زشت موزيسين ها را مسخره كند. همچنين در وضعيت كنوني و باوجود سينتي سايزر و (البته برق!) ۹۵ درصد افراد كشور مي توانند آهنگسازي كنند. به اينها بايد گفت آهنگسازان برقي (كه با رفتن برق قدرت آهنگسازي خود را نيز از دست مي دهند)، اين افراد كه برخي از آنها به صداوسيما هم نفوذ و رسوخ كرده اند دانشي از آهنگسازي و استتيك و زيبايي شناسي موسيقي ندارند كه بايد براي اين عده هم صداوسيما و بخش موسيقي آن فكري بكند.
003261.jpg
در ادامه يكي از اعضاي هيات مديره كانون پژوهشگران به مساله حق الزحمه آهنگسازان در صداوسيما اشاره كرد و پيشنهاد داد كميته اي تشكيل شود تا با همكاري خانه موسيقي و درجه بندي آهنگ ها حق رايت آهنگ هايي راكه پخش مي شود به تهيه كننده يا  آهنگساز بدهد. وي با اشاره به وجود قانون حمايت از حقوق مولف و مصنف مصوبه ۱۳۴۸ و متمم آن (۱۳۵۲) گفت در اين زمينه خلاء قانوني نداريم و صداوسيما و مسوولان مركز موسيقي اين سازمان مي توانند گامي جدي درجهت اين كار بردارند.
پس از سخنان اعضاي هيات مديره محمد حسين صوفي، مديركل تازه موسيقي صداوسيما، ضمن سپاسگزاري از برپايي چنين نشستي و تعامل فكري با چهره هاي صاحب نام موسيقي به برخي نكات اشاره كرد.
وي ابتدا درباره حق رايت آهنگسازان گفت: فضا به قدري مخدوش شده است كه برخي از آهنگسازان و خوانندگان پول مي دادند كه كارشان پخش شود.
وي با اشاره به اتفاقات مهمي كه در ۲۵ سال گذشته در عرصه صداوسيما رخ داده است گفت: من اينجا آمده ام كه سخن دوستان و استادان موسيقي را بشنوم و بگويم كه در بخش موسيقي و صداوسيما، تمامي امور در دست اهل موسيقي بود و ۹۰ درصد شوراها را اهل موسيقي شكل مي دادند واداره مي كردند، كه سه نفر از اركان اصلي شوراي عالي موسيقي صداوسيما در همين جمع (هيات مديره خانه موسيقي)حضور دارند.
من برنامه هاي مختلفي براي مركز موسيقي صداوسيما دارم، اما طبيعي است كه بايد با برنامه ريزي، همدلي و همراهي شما اهل موسيقي اين برنامه ها به پيش برود.
ما براي بخش هاي مختلف پژوهش و توليد و اجرا برنامه داريم. هم اكنون مركز حفظ و پژوهش صداوسيما درحال خاك خوردن است و به رغم گذشته درخشانش هيچ گونه فعاليت جدي در آن صورت نمي گيرد. البته آنجا به دست يك اهل موسيقي دارد خاك مي خورد!
تقويت اركستر سمفونيك (كه پيش از اين ۱۲۰ نفر بودند و الان ۸۰ نفر) هم تمهيدي انديشيده  شد كه هم از نيروهاي جوان و هم از نيروهاي بازنشسته اركستر استفاده شود.
وي با اشاره به پيشنهاد روشن روان براي برگزاري سميناري در آسيب شناسي موسيقي صداوسيما، ضمن استقبال از اين پيشنهاد گفت ما علاقه منديم كه نقطه آسيب ها و نقاط ضعف خود را شناخته و در اصلاح آن بكوشيم.
وي گفت: در سال هاي قبل ۷۰ درصد موسيقي توليدي پاپ بود و ۳۰ درصد بقيه و ما قصد داريم در سال آينده ۵۵ درصد موسيقي سنتي و ۴۵ درصد پاپ و ... باشد. البته بايد بررسي كنيم كه مخاطبانمان چه چيزي را مي خواهند و ما با يك هدفمندي مناسب به سمت توليد آثار جدي و كيفي برويم.
وي به وجود ۲۴ شبكه استاني كه ۸ تا ۹ تاي آنها از ماهواره هم دريافت مي شود و نيز ۸ تا ۱۰ شبكه ملي و جهاني و دهها شبكه راديويي اشاره كرد و گفت تمامي اين شبكه ها خوراك مي خواهند و ما بايد تلاش كنيم كه موسيقي سالمي را به مردم ارايه كنيم.
در ادامه مباحثي درباره شكل دهي و استفاده مناسب از آرشيو موسيقي صداوسيما، هدف گذاري تا پايان سال و... طرح شد.

نگاهي به جشنواره جهاني ني نوازان فرهنگسراي نياوران (۲۲ تا ۲۴ شهريور )
گامي به پيش، اما...
003249.jpg
سيد ابوالحسن مختاباد
نخستين جشنواره جهاني ني نوازان كه به مدت چهار روز (۲۲ تا۲۴ شهريور) و از سوي بنياد آفرينش هاي نياوران در محل روباز اين فرهنگسرا برگزار شد را از چند منظر مي توان مورد توجه و بررسي قرار داد. از منظر حضور چهره هاي شاخص موسيقي و نيز از منظر نحوه برگزاري و همچنين نحو ه اجراي اهل موسيقي و كم وكيف اجراهاي آنها.
سال گذشته كه در همين روزها جشنواره جهاني سنتور برگزار مي شد تأكيد كرديم كه در برگزاري هر جشنواره اي، به خصوص جشنواره هاي تخصصي بايد مراقبت كرد كه تمامي چهره هاي صاحب ادعا و اعتبار در جشنواره حضور داشته باشند و اين نشود كه نام جشنواره جهاني و در آن از چند چهره جدي آن ساز در ايران خبري نباشد.
در اين زمينه اشاره مصداقي هم داشتيم و آن عدم حضور برخي از چهره هاي نامي سنتورنوازي ايران، ازجمله پرويز مشكاتيان و پشنگ كامكار بود كه با انتقاداتي هم روبرو شده بود.
ضمن آن  كه در آن جشنواره گويي تعمدي در كار بود كه از يك شيوه سنتور نوازي در ايران تقدير و تشكر افزونتري صورت گيرد.
اين انتقادات بر جشنواره امسال نيز وارد بود ؛چرا كه چهره هاي نامي ني نوازي ايران همانند استاد حسن كسايي، محمد موسوي، محمد علي كياني نژاد، بهزاد فروهري و حسين عمومي غايبان بزرگ جشنواره به شمار مي آمدند.
جالب توجه آن كه جز در بولتن جشنواره هيچ ذكر خيري از جناب كسايي به عمل نيامده بود.همچنانكه از برخي از نوازندگان، همانند بهزاد فروهري حتي دعوتي هم صورت نگرفته بود، اين در حالي بود كه فروهري از جمله نوازندگان خوب و مسلط ني است كه در جشنواره اي در شرق آسيا (به گمانم در پوسان كره جنوبي) جايزه نوازنده نخست را به دست آورد و به لحاظ سن و سال نيز در سن و سال و از نسل نوازندگاني چون ناهيد، عندليبي و عبدالنقي افشار نيا قرار دارد و بسياري از اساتيد ني از جمله استاد كسايي ني نوازي وي را موفق، زيبا و با تكنيك و تسلط توصيف كرده اند.
اين ضعف در بخش موسيقي نواحي ايران نيز رخ نموده بود؛ به اين معنا كه تنها از يك نوازنده، البته صاحب نام و اعتبارِ سازي هم خانواده ني، استاد شير محمد اسپندار، دعوت شده بود.در بولتن جشنواره از استاد اسپندار به عنوان تنها نوازنده ساز دوني نام برده شده بود كه درست نيست، چراكه از دو سال قبل و در جشنواره موسيقي نواحي كرمان نوازنده تازه نفس و جواني در اين ساز به نام موسي بلوچ پا به صحنه گذاشت كه اگرچه در حس و حال به پاي نوازندگي استاد اسپندار نمي رسد،چرا كه پختگي در موسيقي نواحي و سنتي نياز به گذشت زمان و پخته شدن بيشتر دارد، ولي در تكنيك الحق و الانصاف در اندازه هاي بسيار بالايي قرار داشت و ساز دو ني در دستانش به مانند مومي نرم بود.ازسوي ديگر و در حالي كه تنوع سازهاي هم خانواده ني در ايران بسيار بيشتر از اينها است و جاي خالي استاداني چون حسين طيبي (نوازنده صاحب نام لله وا از مازندران)، علي آبچوري (نوازنده خراساني قوشمه) و يا نوازندگان ني انبان از بوشهر و بندر عباس، شمشال از كردستان و نرمه ناي و. . . به شدت حس مي شد.
003264.jpg
در ميان اجراي نوازندگان خارجي نيز اجراي نوازندگان اكوادور (مارك فارينانگو، مارسلينو وگا، كارلوس مورالس) با ساز سيكو، نوازنده هندي (نيتياناندهالديپور) و البته نوازنده اسكاتلندي شاخص بود.
در مقابل نوازنده تركيه اي از توان تكنيكي بسيار پاييني برخوردار بود و بسيار بد ساز مي زد و جالب توجه اين كه در شب اختتاميه بيشترين زمان اجرا به اين نوازنده اختصاص داده شد.
شايد در همان جمع بودند چهره هايي از ني نوازان نسل جوانتر،  مثل شهاب فياض و يا داود ورزيده كه تسلطي افزونتر از اين نوازنده ترك تبار داشتند.
در مقابل بايد از اجراي خوب و شنيدني نوازنده چيني، به رغم جوانسالي اش، ياد كرد ونيز از اجراي جان ترنر از اسكاتلند در شب سوم با ساز بگ پايپ، كه به لحاظ ساختاري بسيار شبيه ني انبان ايراني است.
اين نوازنده اسكاتلندي كه چهل سال به نواختن اين ساز مشغول است با پوشيدن لباس نظاميان اسكاتلندي با تسلطي چشمگير نغمه هايي شنيدني و كوتاه را به گوش جان حاضران نشاند. تمركز و تسلط وي بر اين ساز نيز ستودني بود، سازي كه اجرا و صداگيري از آن نياز به نفس و انرژي فراواني دارد.
در برابر اجراي تحسين برانگيز جان ترنر، كه به دليل استقبال مردم در شب اختتاميه نيز تكرار شد، بايد از اجراي دوني يا دونلي شير محمد اسپندار ياد كنيم كه در شب سوم جشنواره و به همراه دهلك امير گرگيج حاضران را به شوق آورد.
اين اجرا بسيار زيبا و گوشنواز بود، اما در شب اختتاميه استاد به جاي نواختن ملودي هاي خاص اين منطقه ( منطقه ايرانشهر و سيستان و بلوچستان) به اجراي برخي قطعات از ديگر مناطق پرداخت كه در ميان آنها دو قطعه نوايي(مربوط به منطقه خراسان) و نيز قطعه اي كه به موسيقي بوشهر شبيه بود نيز به گوش آمد.
اجراي اين قطعات ونيز نبود هيچ بروشور و راهنمايي كه قطعات اجرايي را توضيح دهد از جمله نقاط ضعف جدي اين جشنواره به شمار مي رفت.
به نظر مي رسيد با توجه به تخصصي بودن جشنواره در اجراي قطعات مي بايست دقت و نظارت افزونتري صورت گيرد، تا اين شائبه پيش نيايد كه نوازنده، به خصوص نوازندگان موسيقي نواحي كه با تقاضاي يكي، دو نفر از تماشاگران و براي به دست آوردن دل آنها، قطعات غير بومي را مي نوازند، مي تواند براي جشنواره تعيين تكليف كند. در اين گونه موارد، حضور يك كارشناس موسيقي نواحي كه اطلاعات دقيق از گوشه هاي معروف و خوب هر منطقه داشته باشد، ضروري است.
003258.jpg
اگرچه بولتن جشنواره از مطالب خوبي شكل گرفته بود و كتابچه راهنما به دو زبان انگليسي و فارسي اطلاعات خوب ومفيدي را در اختيار علاقه مندان قرار مي داد، اما هيچ يك از اين دو نمي توانست جاي بروشور برنامه ها كه قاعدتا در آن قطعاتي كه اجرا مي شود و نيز زمان اجرا مي آيد را بگيرد.
سه نوازنده ايراني ني اجراهاي درخور اعتنايي داشتند. حسن ناهيد كه در شب اول در دستگاه نوا نواخت و جمشيد عندليبي (كه در شب دوم نواخت و چندان روي فرم نبود اما تسلط و تكنيك قابل تحسيني را در اجراي گوشه هايي در دستگاه ماهور به تماشا گذاشت) و عبد النقي افشار نيا كه در شب آ خر اجرايي شنيدني و روان را در نغمه ابوعطا به گوش حاضران نشاند.
در پايان اين نكته را اشاره كنم كه قصد از بيان و نگارش اين انتقادات كم انگاشتن تلاش دست اندركاران اين مجموعه نيست و نخواهد بود، بلكه تذكار برخي نكات است كه شايد در كوران كارهاي اجرايي و ستادي جشنواره و به دليل فشردگي كارها به فراموشي و نسيان سپرده شود.
بدان اميد كه اين نكات كه انتقادات برخي از چهره هاي شاخص موسيقي ايران هم در آن به چشم مي آيد گوش شنوايي بيابد و در جشنواره آينده، كه از قرار و بنا به شنيده ها به ساز كمانچه اختصاص مي يابد مجال تحقق و بروز پيدا كند.

نگاه امروز
ضبط موسيقي از كتابفروشي ها شروع شد
اديب وحداني
عادت به خريدن نت هاي چاپ شده موسيقي سنتي چند صدساله در موسيقي غرب است. سال هاي بسيار طولاني اي كه امكان ضبط موسيقي موجود نبود، اما صنعت چاپ رونق يافته بود، بيشتر توليدات هنرمندان موسيقي رسمي به صورت نت چاپ مي شد و در كتابفروشي ها و نشريه فروشي ها عرضه مي شد. (البته موسيقي دان هاي غيررسمي مانند كولي ها، خنياگران دوره گرد و افرادي كه به موسيقي علاقه مند بودند اما به طور حرفه اي به موسيقي اشتغال نداشتند و از اين چرخه دور بودند). موسيقي  دان هاي حرفه اي جداي از سالن هاي اجراي كنسرت، متكي به فروش نت هايشان بودند و شمار فراوان اتودهايي كه بسياري از آنها توسط آهنگسازان بزرگ ساخته مي شد، نشانه اي از اين واقعيت است، چرا كه اتود قطعه زيبايي است كه پله اي براي نواختن آهنگ محسوب مي شود و نواختن آن مرحله اي حياتي در رشد يك نوازنده (ولو غيرحرفه اي) محسوب مي شود.
با ادامه يافتن سنت ساخت آهنگ و چاپ نت هاي آن، عده اي ناشر صرفاً حرفه اي در زمينه موسيقي در غرب پديد آمدند كه عمده فعاليت آنها به شناخت آهنگسازهاي برجسته، حمايت آنها و ترغيب آنان به توليد اثر و سپس تكثير و فروش اين قطعات به مخاطبان بومي محدود نمي شد. اين ناشران به سبب آشنايي با اهل موسيقي در بسياري از موارد برنامه ريزي و اجراي كنسرت هاي موسيقي را به عهده داشتند و تنفس آنها در فضايي فرهنگي پشتوانه اي براي كمك به خلق هنرمندان بزرگ و به تبع آن، آثار بزرگ مي شد. با به وجود آمدن فناوري پيانوهاي خودكار وظيفه اي به كارهاي مرسوم اين ناشران افزوده شد و آن، عبارت بود از ضبط آثار مناسب براي اين پيانوها. (يك نكته جالب در اين رابطه اين است كه در واقع آثاري كه معروف اند كه توسط سكات جاپلين نواخته شده اند و ضبط شده اند توسط همين پيانوهاي خودكار ضبط و پخش شده اند.)
در سال هاي بعدي و ايجاد امكانات پيشرفته تر ضبط و پخش موسيقي، بسياري از ناشران كتاب هاي موسيقي به ناشران توليدات ضبط شده موسيقي تبديل شدند و باز هم همان سنت سابق خود را ادامه دادند. اينان با يك پشتوانه قوي فرهنگ موسيقي مكتوب به شناخت، حمايت و پرورش هنرمندان موسيقي و توليدات آنها پرداختند مقايسه اين سنت موسيقي غربي با موسيقي در ايران بسياري از دلايل عدم (يا در بهترين حالت، كمبود) توليد آثار برجسته موسيقي در ايران را مي نماياند. موسيقي ايراني عمدتاً از سوي دو دسته تهيه كننده توليد و فروخته مي شود: دسته اول كساني اند كه كافه دار بوده اند و با نگاهي كه مخاطب را همان مشتري هاي كافه مي دانست، به توليد آثار موسيقي مي پرداخته اند. حساب روشني دارند و دست پخت هايشان هم البته همان مخاطب هايي را كه دوست داشتند ارضا مي كرد. گروه دوم دوستداران سنت موسيقي ايراني (موسوم به موسيقي اصيل) محسوب مي شوند كه عمدتاً از قواعد بازار خبر ندارند و با سليقه خوبشان كمبود دانش ضبط و پخش موسيقي از آنها حمايت مي كند. توجه كنيد كه فعاليت مرحوم پيرنيا به عنوان يك چهره فرهنگي و با سليقه هم با حمايت هاي اداره راديوي وقت به جايي رسيد و شكست خوردن فعاليت هاي مشابه نشان دهنده امكان عدم موفقيت بخش خصوصي در توليد و پخش آثار جدي اي بود كه توليد آنها توجيه اقتصادي نداشته باشد.
البته جمع بندي اين نقد بدون اشاره به نام چند ناشر ناقص است. چرا كه فعاليت هاي چند ناشر موسيقي مانند ماهريز و ماهور نشانه هايي از سعي براي توليد آثاري جدي در ضمن توجه به اصول بازاريابي را از خود نشان مي دهند و حتي ناشري جديد به نام آواي باربد توانسته است، به استاندارد جهاني توليد موسيقي جدي نزديك شود كه همه اين كارها، نشانه هايي از شيوع ديدگاهي فرهنگي در فعاليت در زمينه صنعت موسيقي است.

برنامه هاي اركستر ملي در ماه مهر
اركستر ملي ايران كه در چند ماه گذشته اجرايي نداشت در ماه مهر به اجراي كنسرت خواهد پرداخت.
فرهاد فخرالديني آهنگساز و رهبراركستر موسيقي ملي ايران، در گفت و گو با مهر، ضمن اعلام اين خبر افزود: روزهفتم مهرماه دراستاديوم جديدي كه در شهر يزد افتتاح شده است، برنامه خواهيم داشت كه عليرضا قرباني در كنار همسرايان حوروش خليل، شورانگيز ظهيرالديني و محمدرضا صفي به اجراي قطعات موسيقي مي پردازد.
وي افزود: اين برنامه در دوقسمت اجرا مي شود كه به اجراي ۱۴ قطعه اختصاص دارد. بخش اول با حضور همسرايان و قطعات بدون كلام اجرا مي شود و بخش دوم با اجراي عليرضا قرباني برگزار خواهد شد. در اين برنامه كليه قطعات به زبان فارسي هستند.
وي درمورد برنامه اي كه در روزهاي ۲۳ و ۲۴ مهرماه درتهران اجرا مي شود، گفت: در اين برنامه رپرتواري را بسيار شبيه به رپرتوار كنسرت يزد اجرا مي كنيم. تنها بعضي از قطعات به دليل تكراري بودن براي شنوندگان تهراني، تغيير مي كنند.
وي در ادامه در مورد آوردن خوانندگان جديد به اركستر ملي ايران، گفت: اركستر موسيقي ملي ايران تا به حال ۱۰ تا ۱۲ خواننده داشته است و اين رقم اصلا كم نيست. خيلي ها فكر مي كنند هر خواننده اي را كه در موسيقي ملي فعاليت دارد و مي خواند، بايد به اركستر دعوت كنيم. اينطور نيست، بايد بگويم كه آقاي محمدرضا صفي كه در اين برنامه ها به عنوان همخوان ظاهر مي شوند، اولين بار است كه به صحنه مي رود و جزو خوانندگان جديد اركستر محسوب مي شود. همچنين تكخوان هاي جديد را هم به زودي به صحنه مي آوريم. اركستر ملي در سال گذشته از عبدالحسين مختاباد در اجراهاي جشنواره فجر استفاده كرده بود.
وي در مورد آلبوم اشتياق گفت: اين آلبوم كه به اجراي قطعات اركستر موسيقي ملي ايران با صداي عليرضا قرباني اختصاص دارد، حدود يك هفته است كه منتشر شده و به بازار آمده است.

هنر
اقتصاد
زندگي
سياست
فرهنگ
كتاب
ورزش
|  اقتصاد  |  زندگي  |  سياست  |  فرهنگ   |  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |