ادبيات جهان در سه برداشت
نگار شريف
با آغاز فصل پاييز، بازار كتاب داغ تر از قبل مي شود و در اين ميان كتابهاي ترجمه با اقبال بالاتري هم روبه رو مي شوند. به تازگي از چند نويسنده مطرح قديمي و معاصر در حيطه ها و زبان هاي مختلف، كتابهايي به بازار عرضه شده كه در يادداشت هاي كوتاهي كه در ادامه مي آيد سعي شده با نگاهي موجز كارنامه برخي از اين نويسندگان مطرح، مرور شود.
پابلو نرودا
محبوب بسياري از مردم جهان
پابلو نرودا در سال ۱۹۰۴ در شيلي متولد شد. نام اصلي او نفتالي ريكاردو ري يس باسواآلتو بود كه مثل اسم بقيه اهالي آمريكاي جنوبي براي بقيه مردم دنيا زيادي طولاني است! براي همين هم پابلو نرودا را به عنوان اسم مستعار انتخاب كرد. خيلي زود و قبل از آن كه هجده ساله شود، به عنوان شاعر شناخته شد. روح ناآرام نرودا حوادث زيادي را برايش رقم زد. او از يك سو به عنوان اديب و شاعري توانا شهرت جهاني پيدا كرد و در سال ۱۹۷۱ جايزه نوبل ادبيات را كسب كرد و از سوي ديگر عاشقي پرشور و دوستي قابل اعتماد بود. بخش مهمي از زندگي اش هم به فعاليت هاي سياسي پيوند خورد و باعث شد او ياور و حامي بزرگي براي سالوادور آلنده باشد و پس از انتخاب او به رياست جمهوري به مقام سفير شيلي در پاريس منصوب شود.
نرودا همه جا سفير صلح بود؛ طوري كه وقتي دولت ايتاليا ويزاي اقامت او را باطل كرد، هنرمندان و متفكران ايتاليايي با تجمع خود جلوي اين كار را گرفتند. عشق اثر خود را بر تمام زندگي نرودا گذاشته بود. او عاشقانه هاي زيادي سرود. در عاشقانه هايش با همسرش ماتيلده، هموطنانش، كشورش، طبيعت و انسان سخن گفت. نرودا با عشق به زندگي مدت ها با سرطاني كه وجودش را تحليل مي برد، مبارزه كرد. او همه اينها را در استعاره هاي زيباي شعرهايش درهم آميخت و زيباترين ها را سرود.
تعدادي از شعرهاي او به زبان فارسي هم ترجمه شده اند و خوشبختانه مترجمان خوبي براي اين كار آستين بالا زده اند. نمونه هاي همين يادداشت مثال هاي خوبي هستند.
نرودا در سال ۱۹۷۳ درگذشت. اين شاعر، سياستمدار، مترجم و چهره مشهور ادبيات شيلي و آمريكاي جنوبي، بعد از گذشت سال ها محبوب بسياري از مردم جهان است.
اورهان ولي
پر خواننده و بحث برانگيز
ما ايراني ها هر وقت بخواهيم از شعر نو حرفي بزنيم، بي شك اول از همه به ياد نيما يوشيج مي افتيم كه امكانات شعر را بسيار گسترش داد و با شكستن وزن عروضي يك انقلاب درست و حسابي در شعر به راه انداخت. بعد از او هم حتماً به ياد كساني مي افتيم كه با ذهن خلاقشان از پيشنهادهاي نيما به بهترين شكل استفاده كردند: احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهري و ...
اهالي همسايه غربي، يعني تركيه، هم تحول بزرگ شعري شان را در سال هاي اخير مديون ناظم حكمت مي دانند كه قيد و بندهاي سنتي را از پاي شعرشان باز كرد و گذاشت شعر تركي نفسي تازه كند. از بين چند نفري كه با هشياري دنباله كار ناظم را گرفتند، شايد اورهان ولي يكي از معروف ترين ها باشد. هنوز هم كتابهاي او پر خواننده هستند و البته بحث برانگيز.
اورهان ولي در سال ۱۹۱۴ به دنيا آمد. نويسندگي و روزنامه نگاري را تجربه و تحصيل در رشته فلسفه در دانشگاه را نيمه كاره رها كرد. او پيش از آن كه در جواني در سال ۱۹۵۰ از دنيا برود، با شعرهاي خود غوغايي در محافل ادبي تركيه به راه انداخته بود و نظراتش درباره شعر نوي تركيه در مقدمه كتاب «غريب» به چاپ رسيده بود.
جدايي/ رو به قايق ايستاده ام/ نگاه مي كنم / نمي توانم خودم را توي دريا بيندازم، دنيا زيباست/ از طرفي گريه هم نمي توانم بكنم/ مرد هستم!
اورهان ولي مثل هر شاعر نو آور ديگري- و شايد بيشتر از خيلي ها- با انتقادهاي شديدي رو به رو شد. خيلي ها نه شيوه كار او را شاعرانه مي دانستند و نه مضمون بسياري از كارهايش را قابل ارايه در قالب شعر مي ديدند. اما اورهان ولي به كار خود ادامه داد و گذشت زمان نشان داد كه از محبوبيت او كاسته نشده است. نام اورهان ولي به عنوان يكي از شاعران پيشرو و مطرح تركيه در تاريخ ادبي اين كشور ماندگار شده است.
به تازگي شعرهاي بيشتري از اورهان ولي به زبان فارسي ترجمه شده است. شعرهاي او شايد تا حدي نگاه غير متعارفش را به زندگي و پديده هاي اطراف نشان دهد. آشنايي بيشتر با او و كارهايش ارزشش را دارد!
شايد فقط كسي مثل نرودا جرات كند و يك شعر بلند سي قسمتي درباره انواع سنگ ها بسرايد! اين انتخاب شاعري جسور مي خواهد. نرودا در « سنگ هاي آسماني » انسان، طبيعت و عشق را به زيبايي هرچه تمام تر سروده است.
جروم ديويد سلينجر توجه به زندگي دروني انسان ها
براي كساني كه جي. دي. سلينجر را خوب نمي شناسند، اما از حال و هواي فرهنگ ايران كم و بيش با خبرند، شايد شناخته شده ترين آدرس باشگاه هواداران ايراني، فيلم «پري» داريوش مهرجويي باشد.
اين فيلم مثل هميشه مهرجويي را در اقتباس موفق نشان داد و البته باعث شد او آسودگي اجباري نبودن كپي رايت در ايران را فراموش كند. ظاهراً وكلاي سلينجر مراتب نارضايتي فراوان را از استفاده از سه داستان اين نويسنده در فيلمنامه اين فيلم اعلام كردند.
البته قضيه در نهايت به خير و خوشي خاتمه يافت. استخوان بندي داستان «پري» بر اساس كتاب «فرني و زويي» شكل گرفته بود، همان كتابي كه مهرجويي در فيلم قبلي خود يعني «هامون» در كنار «ابراهيم در آتش» شاملو و «ترس و لرز» كي يركه گور با تحسين از آن ياد كرده بود. همين جا هم بگوييم كه ديگر هواداران ايراني و بين المللي سلينجر هم كم نيستند و آثار او منبع الهام بسياري از نويسندگان و هنرمندان است.
جروم ديويد سلينجر در سال ۱۹۱۹ در نيويورك متولد شد. اولين و شايد معروف ترين كتابش « ناطور دشت» شهرت زيادي براي او به همراه داشت و در بسياري از كشورها از جمله ايران ترجمه و منتشر شد. در يكي از اولين مجموعه داستان هاي كوتاه او خانواده «گلس» معرفي مي شوند كه اعضاي آن در كتابهاي بعدي اش هم حضور دارند. عنوان كتاب «فرني و زويي» هم وامدار خواهر و برادري از همين خانواده است.
شايد بارزترين وجه مشخصه كار سلينجر توجه زيادش به زندگي دروني انسان ها و بيان كشش ها و ترديدهاي آنها در قلمرو عرفان، مذهب و در عين حال خودداري او از طرح مستقيم اين ايده ها و مفاهيم باشد. سلينجر، كه نوع ادبي داستان را خوب مي شناسد، همه چيز را در قالب گفت وگو ها، تصويرها و حتي حركت و سكوت شخصيت ها نشان مي دهد. در داستان «يك روز عالي براي موز ماهي» هيچ چيز از زبان شخصيت اول داستان (و يا راوي) بيان نمي شود كه اشاره مستقيم به حالت هاي دروني او باشد ولي رفتار همسرش، روابط اين دو با هم و با ديگران و فضاي اطراف خواننده كنجكاو و هشيار را از درونيات او آگاه مي كند.
خوشبختانه داستان هاي كوتاه و بلند سلينجر در ايران ترجمه و منتشر شده اند و مي توانيد به آنها دسترسي داشته باشيد. به خصوص داستان هاي خانواده گلس و «فرني و زويي» را فراموش نكنيد!