جمعه ۳ مهر ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۵۰۵
index
گاندي آفريقاي جنوبي
۱۸۹۳: گاندي وارد آفريقاي جنوبي شد
۱۸۹۴: كنگره هندي ناتال تاسيس شد
۱۹۰۳: اولين شماره هفته نامه ويكلي آپينيون چاپ شد
۱۹۰۴: يكي از محل هاي اقامت گاندي به نام «ققنوس» تاسيس شد
۱۹۱۴: لغو برخي از قوانين عليه هندي تبارهاي آفريقاي جنوبي و بازگشت گاندي به هند
006432.jpg
حسين بنانج
در تاريخ، حوادث كوچكي كه به انگيزه هاي بزرگي براي تحولاتي اساسي در سرنوشت كشورها تبديل شده اند، كم نيستند. اما شايد وقايع ساده اي را در زندگي شخصيت هايي كه بر مبناي تاثيرات اين وقايع ساده برخود، حركت بنياديني را در آينده سياسي و اجتماعي يك كشور پايه گذاري مي كنند، به زحمت بتوان پيدا كرد. حادثه اي كه براي «ماهاتما گاندي» رهبر فقيد هند و منادي استقلال خواهي در اين كشور در يكي از ايستگاه هاي راه آهن استان «كوازولوناتال» آفريقاي جنوبي افتاق افتاد، يكي از اين نوع وقايع است. اين حادثه بعدها به نوعي با تحولات تاريخي آفريقاي جنوبي و مبارزات ضد نژادپرستي اين كشور گره خورد و زمينه كسب استقلال هند از انگلستان را برمبناي آموخته هاي گاندي در اين مبارزات فراهم آورد. گاندي طي ۲۰ سال حضور خود در آفريقاي جنوبي مقاومت منفعلي را تمرين كرد و با انگيزه دستيابي به نتايج مشابهي كه توانسته بود با توسل به اين روش مبارزه در قاره سياه به آنها نايل شود، خيل عظيمي از هموطنانش را با خود همراه كند. سال ها بعد - شايد ناخواسته - آفريقاي جنوبي هم توانست با تكيه بر همان شيوه اي كه استعمار انگليس را در هند به زانو درآورد، آپارتايد را به فراموشي تاريخ بسپارد.
هفته گذشته «عبدالكلام»، رئيس جمهور هند به آفريقاي جنوبي سفر كرد و از همان ايستگاه راه آهني كه شاهد بيرون انداختن ماهاتما گاندي از كوپه سفيدپوستان بود ديدن كرد تا در دوراني كه سرنگوني آپارتايد و استعمار هند هنوز از جمله پرافتخارترين برگ هاي تاريخ اين دو كشور را به خود اختصاص داده است، ياد بنيانگذار «مقاومت منفي» را گرامي دارد.
در سال ۱۸۹۳ گاندي پس از ورودش به هند از وجود محدوديت هايي كه دولت وقت آفريقاي جنوبي براي تجارت جامعه هندي هاي اين كشور قايل شده بود، مطلع شد. او به اين نتيجه رسيد كه هندي هاي آفريقاي جنوبي بايد براي مبارزه به منظور استيفاي حقوق خود از نظر سياسي سازماندهي شوند، بنابراين اولين تلاش ها را براي تاسيس «كنگره هندي هاي   ناتال» آغاز كرد و يك سال بعد موفق به انجام آن شد. گاندي در اين كنگره تلاش فراواني را صرف لغو قانون مذكور كرد و در اين راه بارها به زندان افتاد. دو سال پس از نمودار شدن اولين نتايج و دستاوردهاي اين مبارزه بود كه اولين جرقه هاي شيوه مقاومت منفعل در ذهن گاندي زده شد. براساس اين شيوه وي از هر گونه همكاري با دولت وقت آفريقاي جنوبي سر باز زد تا اين كه اين سياست بالاخره در سال ۱۹۱۴ واگذاري اولين امتيازات مقامات دولت آفريقاي جنوبي را به گاندي از جمله اجازه ازدواج به هندي ها و لغو عوارض مالياتي براي آنان با خود به همراه آورد. گاندي دريافت كه اين روش كارساز است و مي تواند عليه حكومت استعماري در كشور مادري اش نيز مثمرثمر واقع شود.
اما زندگي ماهاتما گاندي در آفريقاي جنوبي و ميزان تاثيراتي كه مبارزات وي بر آينده سياسي اين كشور گذاشت، بحث و جدل هاي بسياري را در محافل آفريقايي پديد آورد. دو هفته پيش عده اي كه طرفداران شيوه مبارزاتي گاندي هستند با برگزاري مراسم و سمينارهايي تلاش كردند تا جامعه هندي هاي آفريقاي جنوبي و مردم اين كشور را بيش از پيش با فعاليت هاي «ماهانداس كارامچادگاند»، وكيلي كه بعدها به ماهاتما گاندي شهرت يافت، آشنا كنند.
با وجود تاثيراتي كه انديشه سياسي گاندي در آفريقاي جنوبي گذاشت، حتي هندي تبارهاي ساكن اين كشور هم از فعاليت هاي وي اطلاع چنداني ندارند.
به گفته اعضاي خانواده گاندي در آفريقاي جنوبي منابع چنداني از فعاليت هاي ماهاتما در آفريقاي جنوبي يافت نمي شود. رژيم آپارتايد براي دور نگاه داشتن مردم اين كشور از انديشه هاي گاندي حتي از نزديك شدن توريست ها به محل اقامت سابق گاندي در ژوهانسبورگ و كوازولوناتال دريغ نكرد. واكنش هاي مقابله اي در مورد دوران زندگاني گاندي در آفريقاي جنوبي تا حدي بود كه سال گذشته پس از پرده برداري از تنديس  وي در ژوهانسبورگ روزنامه هاي آفريقاي جنوبي با چاپ نامه هايي از برخي از شخصيت هاي آفريقاي جنوبي نسبت به اين اقدام اعتراض كردند. معترضان تاكيد داشتند كه مبارزات گاندي در آفريقاي جنوبي تنها براي احقاق حقوق پايمال شده جامعه هندي ها بوده و هيچ نفعي براي اكثريت سياه پوست اين كشور نداشته است.
اما «الا گاندي» نوه پسري گاندي معتقد است كه وجود پدربزرگش در آفريقاي جنوبي با تشابه مبنايي كه ميان انديشه سياسي وي و روش مبارزاتي كه در نهايت موجب سرنگوني رژيم آپارتايد شد، نمي تواند بي ربط باشد. به عقيده الا، گاندي بزرگ در عين حال تاكيد داشت كه آفريقايي ها بايد روش مبارزاتي خود را دنبال كنند. علاوه بر اين رهبران كنگره ملي آفريقا در مواردي بر ملهم شدن از نظريات گاندي در مبارزه عليه آپارتايد صحه گذاشته  اند. اين در حالي است كه برخي از مورخان آفريقايي معتقدند كه آفريقاي جنوبي در موفقيت هاي آينده گاندي نقشي اساسي را ايفا كرده است. به عقيده اين عده گاندي فلسفه سياسي خود را در آفريقاي جنوبي تمرين كرد و توانست با موفقيت آن را در موطن خود به اجرا گذاشته و در نهايت به كسب استقلال كشورش نايل آيد.
با وجود اختلافاتي كه بر سر ميزان تاثير مبارزات آفريقاي جنوبي در دوران آپارتايد بر جنبش استقلال خواهي در هند دهه ۴۰ وجود دارد، اين دو حلقه پيوندي را از سال هاي پيش با خود به همراه دارند كه غيرقابل كتمان است و اين حلقه چيزي يا كسي نيست جز گاندي.
عبدالكلام در ديدار هفته گذشته خود از آفريقاي جنوبي ضمن بازديد از ايستگاه قطار «پيتر مارتيزبورگ» با «نلسون ماندلا» اسطوره مقاومت در آفريقاي جنوبي نيز ديدار و گفت وگو كرد. به نظر مي رسد كه ماندلا با وجود روش منحصربه فرد خود در مبارزاتش عليه آپارتايد، بيش از همه هندي ها را به ياد اسطوره اي كه هميشه به آن مي بالند، مي اندازد.

يك متخصص اطفال
تنها نامزد زن رياست جمهوري در افغانستان
006423.jpg
ترجمه: رضا ثابتي
منبع:بي بي سي
وقتي دكتر «مسعوده جلال» به خانواده اش خبر داد كه قصد دارد در اولين انتخابات رياست جمهوري افغانستان شركت كند، آنها چندان از اين موضوع استقبال نكردند و با سردي مخالفت خود را اعلام كردند. واكنش آنها چندان هم غيرمنتظره نبود. او در منازعات و كشمكش هاي بي حدوحصر كشور افغانستان يك غريبه و بيگانه محسوب مي شود. مسعوده جلال ۴۱ ساله و متخصص اطفال، تنها زني است كه كانديداي رياست جمهوري افغانستان شده و در اين راه بايد با ۱۷ مرد مبارزه كند. پدرش كارگر نساجي بوده و مادرش نويسنده است. همسر او در دانشگاه كابل حقوق تدريس مي كند.
خواهر و برادر هاي جلال همه دانش آموخته يا در حال تحصيل هستند؛ دو تا دانشجوي پزشكي، يكي مهندس كامپيوتر و چهارمي يك روزنامه نگار است. او مي گويد خانواده اش نگران اين هستند كه به خاطر اين تصميم جانش به خطر بيفتد. مسيري كه تا زمان برگزاري انتخابات بايد طي شود مسيري بس خطرناك است. چرا نامزد ها همواره در معرض تهديد و حمله گروه هايي همچون طالبان هستند، كساني كه از هيچ فرصتي براي مختل كردن روند برگزاري انتخابات به آساني نمي گذرند. جلال مي گويد: «شوهرم گفت كه هيچ دوست ندارد بچه هايش بي مادر شوند. پدر و مادرم هم كه اگر ببازم شهرت و اعتبار خانواده به خطر خواهد افتاد.» اما پزشك جسور تصميمش را گرفته بود.
خانم جلال معتقد است كه بزرگترين مشكل كشورش در حال حاضر فقر فراگير است. او مي گويد: «من كارم درمان بيماران است و آنها كه پيش من مي آيند مي گويند دليل اصلي درد و بيماريشان بي پولي آنهاست. من به عنوان يك پزشك نمي توانم كمكي به حل مشكل فقر كنم. براي مبارزه با محروميت بايد قدرتي از نوعي ديگر داشته باشم. بسياري از بيماران و مراجعانم به من مي گويند كه بايد در اين رقابت قدم پيش گذارم و با نامزدي رياست جمهوري براي كسب آن قدرت تلاش كنم.»
خانم جلال با يك تويوتا پيكاپ به سفر هاي تبليغاتي مي رود و در جلسات عمومي و جمع هاي اندكي كه براي حمايت از او تشكيل مي شود سخنراني مي كند. همسر و فرزندانش نيز غالب اوقات در ستاد انتخاباتي اش در ساختماني به جا مانده از دوران تسلط شوروي بر افغانستان مشغول فعاليت هستند. مسعوده جلال از اولين نامزدهايي بود كه برگه هاي انتخاباتي كوچكي منتشر كرد و در آن ليستي از اهداف و برنامه هايش را گنجاند. او و همراه انتخاباتي اش، ميرحبيب سهيلي معلم ۷۵ ساله علوم در افغانستان مي گردند و با روساي قبايل ديدار مي كنند. سهيلي درباره جلال مي گويد: «ممكن است او يك سياستمدار نباشد اما زني شجاع است. هدف او اصلاحات پيشرفته و همه جانبه در افغانستان است، دقيقاً همان چيزي كه كشور به آن نياز دارد.»
مسعوده جلال در ابتدا در دانشگاه پزشكي كابل در رشته روان پزشكي تحصيل مي كرد. اما پس از تعطيل شدن دانشكده روان درماني در پي جنگ داخلي افغانستان در سال هاي دهه ۹۰ رشته اش را تغيير داد و در نهايت موفق به كسب مدرك تخصص در زمينه اطفال شد. او تا پيش از به قدرت رسيدن طالبان و دستور منع فعاليت هاي اجتماعي زنان به درمان كودكان اشتغال داشت. از آن زمان به بعد او به عنوان مشاور سلامتي با سازمان ملل همكاري كرده و به كار پزشكي خود ادامه داده است.
جلال با برقراري جلساتي با گروه هاي كوچك مردم در سرتاسر كشور در واقع در حال گذراندن نوعي تجربه سياسي است. چندي پيش ۳۰۰ تن از رهبران مذهبي در روستايي در ولايت غزني جمع شدند تا سخنان او را بشنوند. جلال درباره اين ديدار مي گويد: «آنها به من گفتند كه اين موضوع را كه زني براي خدمت به مردمش پيش قدم شده تحسين مي كنند. آنها مشتاق بودند كه بيشتر درباره برنامه هايم بدانند.» او مي گويد در طول سفرهايش مردم را «رنجور و خسته» از جنگ هاي بي پايان و مشتاق برقراري ثبات و امنيت يافته است. او مي گويد: «مردم مي خواهند از شر جنگ سالاران خلاص شوند. آنها خواستار حكومتي مدني هستند نه دولتي كه در آن نظاميان سابق قدرت را در دست داشته باشند.»
دكتر پرانرژي علاقه خاصي به استفاده از تشبيهات و استعارات پزشكي براي رساندن منظور سياسي خود دارد. او مي گويد: «من يك دكتر و يك مادرم و مي خواهم افغانستان را در راه بازگشت به سلامت پرستاري كنم. تنها يك كشور سالم مي تواند ضامن مردماني سالم باشد.» هنگامي كه او وعده تشكيل دولتي با حضور نمايندگان اقوام مختلف را مي دهد براي روشن شدن منظورش به مردم مي گويد: «ما همگي تن و روان و ظاهري همانند هم داريم. چرا نتوانيم با هم كنار بياييم؟» او متعهد به برقراري دولتي متشكل از تكنوكرات ها و متخصصان شده تا زمينه مناسبي براي اشتغالزايي بيشتر زنان و مبارزه با قاچاق مواد مخدر فراهم شود.
سهيلي اعتقاد دارد كه جلال مي تواند بهترين گزينه براي آينده افغانستان باشد. او مي گويد: «او (مسعوده جلال) مسلماني واقعي و در عين حال مترقي است. علاوه بر اين همواره در ميان فقرا و محرومان بوده و كار كرده است. بيش از اين ديگر چه مي خواهيم؟» شماري از زنان تحصيلكرده و شاغل در كابل مي گويند كه دوست دارند خانم جلال را بر مسند رياست جمهوري ببينند. «هايده همدرد» زني جوان كه در يك شبكه راديوي محلي مشغول به كار است، مي گويد: «من يك رئيس جمهور زن را ترجيح مي دهم. دوست دارم كه بالاترين مقام كشور در اختيار يك زن باشد.» ممكن است تحليلگران شانس چنداني براي مسعوده جلال در رسيدن به پست رياست جمهوري قائل نباشند، اما هيچ كس شكي در تلاش و پشتكار بي وقفه و مثال زدني او ندارد.

خبر
بوش= IBM
كري= Apple
006426.jpg
«اگر بوش رايانه بود ... مي شد و اگر كري نوشيدني بود ... مي شد» شوراي تجاري لاندر در آمريكا در تحقيقي مفصل به بررسي چهره نامزدهاي ورود به كاخ سفيد پرداخته تا در زمينه نشان هاي تجاري از ويژگي هاي آنها استفاده كند. براي رسيدن به هدف از ۱۲۶۲ نفر براي تشبيه آنها به نشان هاي معروف نظرخواهي شده است. اين افراد به سه گروه هواداران بوش، هواداران كري و افراد بي طرف تقسيم مي شوند.
آلن آدمنسون، مدير لاندر در بيانيه اي مطبوعاتي اظهار مي دارد: «مرتبط كردن بوش و كري به نشان هاي تجاري نشان مي دهد كه آنها در نظر مردم چطور به نظر مي رسند و استراتژي هريك براي جلب آرا به چه شيوه است.»
مثلاً خيلي ها بوش را شبيه به IBM، FORD و هفته نامه نيوزويك دانسته اند و نكته جالب اين كه بيشتر مخالفان و موافقان او نظرات مشابهي داده اند البته اختلاف آنها بر سر انگيزه شان از اين انتخاب هاست. موافقان، اين نشان هاي تجاري را سمبل «فروتني» و «پايداري» مي دانند و مخالفان معتقدند كه آنها ديگر از مد افتاده و سطح پايين شده اند.
طرفداران كري و مخالفان او همگي از ميان محصولات به نسبت مدرن تر براي او نشان تجاري پيدا كرده اند. مثلاً Apple، BMW يا Starbucks. موافقان به اين  دليل كه اين محصولات «با كيفيت» و «جوان» هستند و مخالفان به اين علت كه «گران» و «تجددگرا» هستند دست به اين انتخاب ها زده اند.
اين پاسخ ها حقايق نهفته اي را آشكار مي كنند. مي توان گفت كه در مقايسه با كري، بوش به نشان هاي تجاري اي تشبيه شده كه در اذهان تلقي هاي منفي تري دارند. مثلاً در ميان رستوران ها مك دونالد براي او انتخاب شده كه سطح پايين به شمار مي رود. در عوض موارد جان  كري مواردي هستند كه شخصيت او را قابل درك و مدرن نشان مي دهند. آلن آدامسون مي گويد: «با توجه به اطلاعات به دست آمده موضع كري از بوش بسيار قوي تر است»  و ادامه مي دهد: «نشان هايي كه براي او انتخاب شده به عرصه هاي جديدتر و باظرفيت تر مربوط مي شود و كري بايد بداند كه ظرفيت مورد نياز براي انتخاب را دارد و بوش نيز بايد بداند كه به رغم صفات «فروتني» و «پايداري» كه به او نسبت مي دهند نمي تواند فرامدرن باشد.»
طبق آخرين نظرسنجي ها جان كري از رقيب جمهوريخواهش عقب افتاده است و اين مسئله يعني اين كه او قادر به استفاده از ظرفيت هاي بالقوه اش نيست.

جنگ بر سر خانواده
006435.jpg
مدت هاست كه دولت الجزاير دچار جنگ بر سر سنت و مدرنيته در خانواده شده است. اعضاي محافظه كار پارلمان اين كشور به شدت مخالف طرح هايي هستند كه سايران براي تغيير جايگاه زنان و به اصطلاح خودشان مدرنيزه كردن جايگاه زنان ارايه مي دهند. اين جنگ جدي تر از آن چيزي است كه تصور مي شود. دو تشكل اسلامي حاضر در پارلمان و محافظه كاران حزب FLN خود را آماده كرده اند تا با هرچه در توان دارند براي شكست طرح قانون خانواده كه دولت الجزيره متن اوليه آن را پذيرفته اقدام كنند. طبق بند ۳۹ قانون خانواده «زن بايد مطيع همسر و خانواده اش باشد» كه دولت اين بند را حذف كرده و حداقل سن ازدواج زنان و مردان را نيز به ۱۹ سال رسانده است. همچنين طبق قانون جديد زنان مي توانند بدون قيم ازدواج كنند و در صورت تصميم به جدايي بايد از قيم و افرادي كه محافظ كانون خانواده هستند، استفاده شود. متن ارايه شده، به انقلاب بزرگي منتهي شده است. بوتفليقه رئيس جمهور الجزيره نيز به نظر مي رسد در تصميم خود كاملاً مصمم است و گفته است كه حتي اگر پارلمان اين قانون را تصويب نكند خودش وارد عمل مي شود.متن قانون ديگري كه سر و صدا به پا كرده قانون مليت است. طبق اين قانون كه قرار است پارلمان به زودي در مورد آن راي گيري كند زنان الجزايري كه با مردان خارجي ازدواج مي كنند مي توانند مليت خود را به شوهر و فرزندانشان بدهند.

كفش ورزشي ارتش بريتانيا
ارتش بريتانيا تصميم گرفته كه پايش را در كفش توليد كنندگان بزرگ كفش هاي ورزشي بكند و محصولاتي با نام خود ارايه دهد. خبرگزاري رويتر گزارش مي دهد كه ارتش اين كشور آماده است در كنار نام هاي آشنايي مانند نايك، آديداس و ريبوك فروشگاه هاي ويژه اي براي خود باز كند.
اين نخستين توليد تجاري گسترده ارتش بريتانيا است كه با همكاري برخي مربيان ورزشي مراحل اوليه آن آغاز شده است. قرار است نشانه اي متشكل از شمشيرهايي منقطع، تاج و يك شير زينت بخش اين كفش ها باشد.
مسئولان اين كار مي گويند اگر نايك توانسته با كمك مايكل جردن توليدات خود را به اين سطح برساند ما هم مي توانيم با كمك كلنل فيل واتكينز ۵۵ ساله كه مي گويد طي ۴۰ سال خدمتش كفشي بهتر از اين نديده است دست به كار شويم.

يادداشت
انتقام كهنه سربازان ويتنام
006429.jpg
ترجمه: علي قاسمي
تا به حال سابقه نداشت كه سربازان جنگ ويتنام تا اين حد در تبليغات انتخاباتي آمريكا مشاركت داشته باشند اما اين بار نامزدي جان كري كه يكي از خود آنها است در كنار حمله آمريكا به عراق آنها را به مداخله واداشته است.

او با صندلي چرخدار وارد مي شود. هر دو پا و بازوي دست راستش بر اثر انفجار تصادفي يك نارنجك در سال ۱۹۶۸ از بين رفته اند. با اين حال نگاه نافذ، لبخند و حركات دست چپش اراده او را نشان مي دهند. ماكس كللاند ۶۲ ساله، سناتور سابق ايالت جورجيا نمونه اي از سربازان كهنه كار جنگ ويتنام است. او مدت هاست كه جبهه سياسي اش را مشخص كرده و با تمام قوا براي پيروزي دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري مي جنگد. ۹ ماه تمام است كه او به  جاي جاي خاك آمريكا سفر مي كند تا مردم را با خود همسو كند. او صدها بار در ۳۰ ايالت آمريكا سخنراني كرده است.
در يك سه شنبه آفتابي ماه اوت او با صندلي چرخدارش در صحن دانشكده محلي شهر كوچك مانكاتو، واقع در جنوب مينه سوتا ظاهر مي شود. صدها تن از مخالفان جنگ، طرفداران دموكرات ها و فرزندان سربازان سابق ويتنام آن جا دور هم جمع شده اند. زني حدود ۲۰ كيلومتر راه را با قطار طي كرده تا پاي سخنان اين مردي بنشيند كه به نظرش نگاه روشني نسبت به جنگ دارد. به هنگام ورودش تشويق ها تا چند دقيقه ادامه پيدا مي كنند و او با دست چپش سلام نظامي مي دهد و مي گويد: «ما مي دانيم چگونه بايد در راه كشورمان مبارزه كنيم. احتمالاً اين انتخابات مهم ترين انتخابات زندگي مان خواهد بود.» ماكس كللاند سپس به مسئله اصلي اشاره مي كند اين كه آمريكا درگير جنگي شده و در پي پيروزي دروغيني است.«بايد طرحي براي خروج از اين معضل و برقراري صلح پيدا كنيم.» دوباره صداي تشويق بلند مي شود. «اين جنگ بيش از پيش به جنگ ويتنام شبيه مي شود به آن چيزي كه ما تجربه كرده ايم و با چشم ديده ايم.»
ويتنام پس از گذشت ۲۹ سال همچنان بحث داغ انتخابات آمريكا است. جان كري سرباز قديمي ويتنام در حالي كه سلام نظامي مي داد اواخر ماه ژوئيه كنوانسيون دموكرات ها را آغاز كرد آن روز او تعدادي از همرزمان سابقش را نيز در كنار خود داشت. نكته جالب اين كه تا اين جاي كار غالباً مبارزان قديمي در جبهه جمهوريخواهان جاي داشتند.
اواسط ماه اوت بود كه اولين تيرهاي دشمن به رهبري گروهي از مبارزان سابق و حمايت يك ثروتمند تگزاسي جمهوريخواه شليك شد. مجموعه اي از تصاوير تلويزيوني ضد كري به نمايش گذاشته شد كه شهامت او را زير سؤال مي برد و از طرف ديگر موضع گيري صلح طلبانه اش در قبال آسياي  جنوب شرقي، پس از بازگشت از جنگ را به باد انتقاد مي گرفت: «وقتي كري جنگ را محكوم كرده و سربازان آمريكايي را متهم به بدترين جنايت ها كرد چگونه مي توان او را قهرمان ملي دانست؟»
هرچند نظرسنجي هاي به دست آمده رقابت اين دو را نزديك به هم نشان مي دهد اما جناح دموكرات ها همچنان در ترس به سر مي برد چون با اين كه كري بارها يادآوري كرده كه بوش به هنگام جنگ ويتنام به جبهه نرفته و چه مي كرده، بوش حتي در ميان برخي كهنه سربازان هم محبوبيت دارد.
ماكس كللاند با اشاره به تصاوير تلويزيوني مي گويد: «رئيس جمهور بوش نتوانست در عراق سلاح كشتارجمعي پيدا كند، اما از سلاح هاي كشتار فردي اش عليه جان كري استفاده مي كند.» سال ۲۰۰۲ و در انتخابات سنا، اين سناتور سابق جورجيا گرفتار توطئه شد. در عكس هايي مونتاژ شده، او در كنار بن لادن و صدام حسين قرار داشت و به اين ترتيب مشروعيتش را از دست داد و انتخاب نشد. در آن زمان كري حامي فداكار او بود.باب ايدسو مي گويد: «ما كهنه  سربازان در سال ۱۹۷۰ به طور ريشه اي تقسيم شديم و هنوز وضع عوض نشده است. زخم ها و نفرت هاي قديمي پا برجا هستند خيلي ها هنوز نمي توانند كري را به خاطر باورهاي ضدجنگش در دهه ۱۹۷۰ ببخشند.»
ايدسو هم با باورهاي صلح طلبانه از ويتنام بازگشت و حالا بوش را «ديوانه» و «خودخواه» مي داند. به گفته او همه سربازان جنگ ويتنام در جنگ انتخاباتي اين دوره آمريكا شركت دارند. آنها يا در جبهه «كهنه سربازان كري» جاي دارند يا در جبهه «كهنه سربازان بوش». مشاركت آنها به حدي است كه گويي تنها اين مسئله به حياتشان كه سراسر خاطره جنگ است معنا مي دهد. ويتنام برخلاف تصور، احساسات بسياري را به خود معطوف كرده است در اين جنگ ۵۸ هزار سرباز آمريكايي و بيش از سه ميليون نفر از مردم ويتنام كشته شدند بسياري از سربازاني كه پس از ديدن فجايع بازگشتند به موادمخدر و الكل پناه بردند تا بتوانند به زندگي شان ادامه دهند. هنوز هم براي خيلي از آنها ويتنام كابوس هر شب است. در نظر خيلي از آنها كري فريادهاي خاموشي را كه هرگز پيش از اين به گوش نرسيده بود منعكس مي كند و در نظر بقيه او با باورهاي صلح طلبانه اش ارزش روزهاي از دست رفته شان در ويتنام را زير سؤال مي برد.

جهان
ايران
هفته
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |