جذابيت آشكار لاغر شدن
كم كن تا زنده بماني
|
|
توي ويترين همه فروشگاه هاي لباس، تقريباً در تمام شهر لباس هاي ساسون دار تنگ خودنمايي مي كند. كمر همه لباس ها با سوزن ته گرد تنگ تر از حالت واقعي شده و البته هر بيننده اي فكر مي كند چه لاغرهاي زيبايي. حالا همه مردم سر كار رفته اند كه هيكلشان را به اندازه قالب اين لباس ها كوچك و كوچكتر كنند.
همين لباس ها انگار همه ما را وادار مي كند كه روز به روز لاغرتر شويم. پيدا كردن وزن متعادل و ايده آل كار سختي نيست؛ با يك فرمول ساده مي توان عدد وزن را بر مجذور قد به متر تقسيم كرد چنانچه عدد به دست آمده ۲۰ باشد نمره شما ۲۰ است و داراي تناسب اندام هستيد، هرچه اين عدد از ۲۰ بيشتر باشد شما از وزن ايده آل فاصله گرفته ايد و هرچه اين فاصله بيشتر شود شما چاق و چاق تر مي شويد. به جز لباس هايي كه در ويترين خودنمايي مي كند ديدن دختران و پسران لاغر همه ما را وسوسه مي كند كه وزنمان را كم كنيم، درواقع اين لاغرها به ما تلنگر مي زنند كه هيكل چندان زيبايي نداريم.
رژيم هاي سخت و دشوار
كسي را مي شناسم كه از ۱۹ سالگي اش مدام رژيم هاي رنگ و وارنگ مي گيرد، حالا ۲۳ سال دارد و چهار سال تمام در رژيم است، رژيم هايي كه گاهي با توصيه آدم هاي آگاه و گاهي از سر لجبازي خودش با چربي اضافه موجود در بدنش گرفته است؛ رژيم هايي كه روانه بيمارستانش هم كرده اند.
به نظر مي رسد رژيم هاي جورواجوري كه از سوي افراد با اقبال روبه رو مي شوند كمتر پايه هاي علمي دقيقي دارند.
خوردن يك كف دست نان يا امتناع از خوردن برنج هميشه اولين گامي است كه افراد برمي دارند. حال آن كه شيريني، شكلات و شكر همچنان در برنامه شان جاي دارد. خوردن مرغ و ماهي كباب يا آب پز با طعم نه چندان جذابش در بيشتر رژيم ها حضور دارد. اما خوردن پيتزا و ساندويچ هم گاهي شب ها يا ظهرها در برنامه جاي دارد.
در حالي كه سبزي ها در رژيم ها توصيه مي شود چيپس و پفك همه جا حضور دارد و جزء لاينفك زندگي به ويژه براي جوانان است.
در هر حال تلاش براي لاغري كابوسي است كه گروه زيادي از جوانان را به خود گرفتار كرده است.
يك جامعه شناس معتقد است: فرهنگ مصرف گرايي در جامعه ما آنچنان رشد كرده كه مردم پيش از فكر كردن، به خريد و مصرف كالاها روي مي آورند.
دكتر مجيد ابهري معتقد است كه فرهنگ مصرف نه به درستي كه به شكل نادرستي در ميان مردم جا افتاده است. تمايل روزافزون گروه هاي مختلف مردم به استفاده از كالاها سبب شده كه بدون توجه به ميزان نيازشان خريد و مصرف كنند. اين تمايل معمولاً ناشي از بروز عقده هاي اجتماعي است. تمام افراد سعي دارند به بهترين وضعيت رفاهي زندگي دست پيدا كنند و در واقع همين نياز روزافزون به رفاه هرچه بيشتر سبب شده كه احساس نياز سيري ناپذيري در قشر جوان پرورانده شود.
اين جامعه شناس مي گويد: «هنگامي كه مادرها براي فرزندانشان آرزو مي كنند كه بهترين اتومبيل و بهترين وسيله رفاهي را داشته باشند درواقع نوعي ديد غلط را به فرزندشان انتقال داده اند. همين ديد نادرست در تمامي سطوح زندگي جوانان رسوخ مي كند.» امروزه بيش از پيش تمايل به خوردن تنقلات، شيريني و شكلات در ميان جوانان رواج دارد. علاوه بر اين خوردني هاي مضر، غذاهاي آماده نيز سهم زيادي در بروز چاقي جوانان دارند.
عدم تبليغ فرهنگ درست خوراكي ها از يكسو و تبليغات مدام براي خوردني هاي مضر مانند پفك و چيپس از سوي رسانه هاي داخلي و خارجي سبب شده است تا هر كس از سر كنجكاوي هم شده مايل باشد مزه بستني، پفك و يا چيپس جديدي را كه در تلويزيون تبليغ مي شود، بچشد.
رانندگي و چاقي
براي يك خريد كوچك از مغازه سركوچه بيشتر جوانان از اتومبيل استفاده مي كنند، همين قضيه به تمامي سطوح زندگي رسوخ مي كند، پياده روي امروز روشي منسوخ شده در زندگي به شمار مي رود، بيشتر كودكان و نوجوانان فاصله بين خانه تا مدرسه را با سرويس هاي مدرسه طي مي كنند.
بي تحركي در زندگي امروزه شهري آنچنان جا باز كرده كه هفته اي يك بار كوه رفتن دردي را از مردم دوا نمي كند هر چند كه در تفريح و كوه نيز حضور شكلات و پفك فراموش نمي شود.
ضرر دوجانبه
استفاده از داروها و روش هاي گوناگون براي رهايي از شر چند كيلو چربي اضافه سبب صرف هزينه هاي هنگفتي مي شود. هزينه عمل هاي جراحي براي دستيابي به يك اندام مناسب از چند صدهزار تومان تا دوميليون تومان متغير است. در يك عمل جراحي براي كوچك كردن معده و جلوگيري از پرخوري حداقل بايد ۵/۱ ميليون تومان هزينه بپردازيد. بهاي كمربندهاي لاغري از هشت تا ۵۰ هزار تومان متغير است. قرص ها و داروهاي گوناگوني كه هر روز در آگهي هاي گوناگون تبليغ مي شوند شما را خواه ناخواه تشويق مي كند كه براي يك بار هم كه شده از اين روش ها استفاده كنيد.
داروهاي لاغري كم كم اعتماد مردم را جلب مي كند. اما همه اينها زيان هاي دوجانبه اي است كه به مردم وارد مي شود از سويي با خوردن مواد زايد و بي فايده سبب چاقي خود مي شوند و از سوي ديگر با صرف وقت و پول هنگفتي سعي دارند با چاقي مبارزه كنند.
تاثيرات رواني
بيشتر جوانان وقتي رودرروي يك آينه قدي مي ايستند آنچه در آينه مي بينند با خواسته شان ناسازگار و متفاوت است. ايرادهاي گوناگوني كه از ظاهر خود مي گيرند به نارضايتي اي برمي گردد كه از ظاهر خود دارند. بيشتر سعي دارند سايز كم كنند و در قالب لباس هاي برش دار و تنگي جاي بگيرند كه مدام تبليغ مي شود. حتي اگر مجبور شوند براي فرو رفتن در لباس هاي تنگ مرارت زيادي را تحمل كنند اما به هرحال جنبه تبليغي اين ماجرا اثر رواني زيادي بر آنها دارد.
گرفتاري در دنيا
ميليون ها نفر در جهان با مشكل چاقي دست به گريبانند. برخي خبرها حكايت از آن دارد كه ۳۰۰ ميليون نفر در سراسر دنيا با مشكل چاقي مفرط روبه رو هستند.
در گزارش ديگري نيز آمده است كه چاقي مهم ترين عامل مرگ ومير در جهان است. خبرگزاري دانشجويان ايران به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس آورده است كه ۷/۱ ميليارد نفر در سراسر دنيا بايد اضافه وزن خود را كم كنند.
براساس گزارش گروه ضربت بين الملل چاقي ۳۱۲ ميليون نفر از اين گروه با داشتن ۳۰ پوند اضافه وزن در بدترين شرايط قرار دارند.
بيماري هاي قلبي، ديابت و سكته هاي قلبي ناشي از چاقي سبب مرگ ۱۷ ميليون نفر در سراسر جهان از سوي سازمان بهداشت جهاني شناخته شده است.
از سوي ديگر مركز تحقيقات چاقي نيويورك اعلام كرده است كه چاقي در ايالات متحده آمريكا اپيدمي شده است.
در فرانسه نيز ۳/۵ ميليون نفر چاق وجود دارد. يك روزنامه فرانسوي مدعي است ۴/۱۴ ميليون نفر از مردم اين كشور از اضافه وزن رنج مي برند.
هرچند هر روز روش هاي جديدي براي غلبه بر چاقي و لاغر شدن انسان ها پيشنهاد مي شود اما افزايش سريع روند چاقي در ميان مردم سراسر دنيا نشان مي دهد كه اين روش هاي گوناگون چندان كارساز نيست.
چاق و لاغر
تمام متخصصان بر اين امر صحه مي گذارند كه چاق و لاغر شدن آدم ها هيچ نفعي برايشان ندارد. مثلاً قبل از هر مهماني بزرگ و با شكوه همه آدم ها با رژيم هاي سفت و سخت چند كيلو وزن كم مي كنند و دوباره در مدت كوتاهي به وزن قبلي خود و حتي با يكي دو كيلو افزايش با مشكل چاقي روبه رو مي شوند.
اين اتفاق براي برخي آدم ها دو يا سه بار در سال رخ مي دهد. متخصصان تغذيه معتقدند كه ضرر اين چاق و لاغر شدن هاي پي درپي بسيار بيشتر از چاقي يكنواخت است.
پژوهشگران دانشگاه «هاروارد» چندي قبل اعلام كردند كه كاهش و افزايش وزن خطر بزرگي براي سلامتي محسوب مي شود.
درواقع حفظ وزن يكي از مشكلات جديد دنياي شهرنشيني است.
اين پژوهشگران معتقدند كه حفظ وزن پس از يك دوره رژيم لاغري از كارهاي سختي است كه افراد از عهده اش برنمي آيند.
در واقع تلاش براي كنترل وزن جديد مشكل تر از تلاش براي كاهش وزن به نظر مي رسد.
يكي از دلايل اين كاهش و افزايش وزن راههاي غيرمنطقي اي عنوان مي شود كه معمولاً جوانان براي لاغر شدن استفاده مي كنند.
بيشتر جوانان سعي دارند با تصميم هاي ناگهاني مشكل هيكل خود را در مدت كوتاهي حل كنند، جانبداري از رژيم هايي كه هر هفته دو تا سه كيلوگرم از وزن را كاهش مي دهند يكي از ثمرات كاهش و افزايش وزن به شمار مي رود تا آن جا كه تبليغاتي كه در زمينه رژيم هاي لاغري انجام مي شود كاهش بيشتر وزن را ـ بدون در نظر گرفتن خطرات احتمالي ـ تبليغ مي كند. حال آن كه حفظ يك روند دايمي و متعادل سبب كاهش وزن و ثابت نگه داشتن آن خواهد شد. اما به نظر مي رسد روش هاي دايمي طرفداران زيادي ندارد يا اصلاً طرفدار ندارد. هرچند اين روش ها سلامت افراد را تضمين مي كند.
پرخوري پولدارها
به نظر مي رسد كساني كه از وضعيت مالي بهتري برخوردارند براي پرخوري و چاقي مستعدترند.
توانايي خريد بالا و عدم نگراني از پرداخت هزينه سبب مي شود تا افرادي كه از توان مالي بهتري برخوردارند بدون توجه به نيازهاي كالري بدن سعي در خريد و خوردن تنقلات كنند.
استفاده از شيريني هاي رنگارنگ، ژله و بستني به طور طبيعي نزد طبقه آسيب پذير و فقير جامعه كمتر به چشم مي خورد حال آن كه كساني كه دغدغه مالي ندارند به راحتي به خوردن اين اقلام مضر خوراكي اقدام مي كنند.
از سوي ديگر افرادي كه به طبقات پايين اجتماعي تعلق دارند ميل و حرص شديدي به خوردن غذا و تنقلات دارند، به طوري كه هجوم چاقي به سوي افراد كم سواد و فقير جوامع با سرعتي غيرقابل پيش بيني روي داده است.
چاقي تا چندي قبل تنها مشكل كشورهاي توسعه يافته، پيشرفته و ثروتمند به شمار مي رفت، اما امروزه گفته مي شود كه كشورهاي در حال توسعه كه از سطح درآمد و ثروت كمتري برخوردارند نيز با دردسر چاقي روبه رو هستند.
چندي پيش رويتر اعلام كرد كه در كشورهاي در حال توسعه مانند برزيل و هند چاقي به سوي جمعيت فقير و كم سواد اين كشور هجوم برده است.
به نظر مي رسد مشكل چاقي كه تا چندي قبل در كشورهايي مانند آمريكا، انگليس، ژاپن و... مشاهده مي شد حالا به ساير كشورها هم راه پيدا كرده است.
كودكان تپل
اگر امروز كودكي داريد كه با اشتياق از «تپل مپل» بودنش تعريف مي كنيد، مطمئن باشيد كه در سال هاي آينده او تبديل به فرزندي خواهد شد كه از مشكل اضافه وزن رنج مي برد. اصرار والدين به كودكان براي صرف غذاي بيشتر سبب مي شود تا كودكان به پرخوري عادت كنند و اين عادت را در سال هاي بعدي زندگي خود نيز همراه داشته باشند.
يكي از اعضاي انجمن تغذيه كودكان معتقد است كه والدين هرگز نبايد كودك زير پنج سال خود را به خوردن غذا مجبور كنند.
ليلا عيوض زاده در گفت وگويي با خبرگزاري مهر مي گويد: «زمان گرسنگي و سيري به صورت خودكار و حسي به كودكان انتقال داده مي شود و در صورت اصرار بيش از حد والدين نظير دنبال كردن بچه ها و دادن لقمه هاي غذا به آنها و دادن پاداش يا تنبيه كردن آنها سبب مي شود كه خود تنظيمي در بچه ها از بين برود و همين امر سبب مي شود كه اين كودكان در سنين بالا دچار سوءتغذيه ناشي از كم خوري غذا و يا پرخوري و چاقي مفرط شوند.»
|
|
براي چاق ها
قبل از هر مهماني بزرگ و با شكوه مدعوين را مي بينيد كه با رژيم هاي سفت و سخت چند كيلو وزن كم كرده اند اما دوباره در مدت كوتاهي به همين ميهماني ها به وزن قبلي خود برمي گردند و حتي با يكي دو كيلو افزايش با مشكل چاقي روبه رو مي شوند
|
|
براي لاغرها
بيشتر جوانان سعي دارند
با تصميم هاي ناگهاني مشكل
هيكل خود را در مدت كوتاهي
حل كنند جانبداري از رژيم هايي
كه هر هفته دو تا سه كيلوگرم
از وزن را كاهش مي دهند
يكي از ثمرات كاهش و افزايش
وزن به شمار مي رود تا آن جا كه
تبليغاتي كه در زمينه
رژيم هاي لاغري انجام مي شود
كاهش بيشتر وزن را
تبليغ مي كند
|
|
گپ هفته
اول مهر دلگير
از نخستين اول مهري كه بايد كلاس اول دبستان مي رفتم سال ها گذشته است و حالا كه پس از مدت ها باز هم شور و هيجان كلاس اولي ها با مراسم جداگانه آغاز سال تحصيلي را برايشان مي بينيم دلم مي گيرد.
گرچه آن وقت در شهرهاي خوزستان متوجه خصوصيات پاييز نمي شديم زيرا آن جا هميشه گرم بود و چند ماه از سال باراني! ولي حالا با برگ ريزان پاييز باز هم ياد آن روزي مي افتم كه در مدرسه به كلاس اول رفتم. آن روز را به خوبي به خاطر دارم كه چقدر گريه كردم. گريه از جدايي نبود چون يك سالي هم به كودكستان رفته بودم و شرايط برايم مشخص بود. گريه ام از اين بابت بود كه روز اول مهر من هفدهم مهر بود! معلم كلاس هم سختگيري مي كرد كه هفده روز ديرتر، چگونه هر آنچه به بيش از ۵۰ شاگرد ديگر گفته بايد دوباره به من بياموزد.
بالاخره من هم كلاس اولي شدم. چند روزي كه گذشت و فهميدم اين دير كردن موجب شده تا پسرعمه ام «مبصر» كلاس شود بيشتر موضوع برايم تلخ شد و عملاً حسودي ام مي شد. اين كه چرا دير كرده بوديم به شرايط جديدي برمي گشت كه بر كشور حاكم شده بود. كشور درگير جنگ شده بود و پدرم هم به دليل مسئوليتي كه داشت تا اواخر شهريور نتوانسته بود مرخصي بگيرد. بنابراين پس از يك دوره سختي كار پدر، ما راهي مسافرت شده بوديم و حالا ديگر ديرتر آمده بودم. بالاخره با هر بدبختي بود راه افتادم. با مدرسه خو گرفتم و آرام آرام با قواعدي آشنا شدم كه مدرسه ما داشت. دو حياط بزرگ كه به وسيله يكسري كلاس از هم جدا مي شد. بچه هاي كلاس اول و دوم كه هم ريز جثه تر و هم تازه وارد بودند در يك حياط زنگ تفريح را مي گذراندند و كلاس سوم تا پنجم كه شرايطشان متفاوت بود در يك حياط ديگر.
حالا وقتي برگ ريزان پاييز را مي بينم دلم مي گيرد. يك ميليون و ۳۰۰ هزار كودك هفت ساله امسال به آموزش و پرورش سپرده شدند تا ۱۲ سال عمر خود را به شيوه آنان سپري كنند در حالي كه به شدت علايق و سلايق ديگري دارند.
وقتي برحسب اتفاق در آخرين ساعت مدرسه هجوم دانش آموزان با آن كيف هاي پر كتاب را مي بينم بيشتر ناراحت مي شوم چون ديگر نه از آن حياط هاي بزرگ خبري هست و نه از آن طبقه بندي هاي حساب و كتاب شده! حتي در آن سال هاي جنگ كه شرايط متفاوت بود هم وضع بهتر بود. شايد با آمدن مدارس غيرانتفاعي وضع تغيير كرده باشد ولي مدرسه و فضاي آن حساب و كتاب داشت. گرچه با پيروزي انقلاب اسلامي و برداشته شدن طبقه بندي هايي نظير مدرسه بچه كارمندان و مدرسه بچه كارگران همه جور دانش آموزي در يك حياط مدرسه ديده مي شدند اما عقده دويدن و بازي كردن در بچه ها نبود و همه با هم در آن فضاي باز و دوست داشتني به ورجه وورجه مشغول بودند.
حالا اين يك ميليون و ۳۰۰ هزار نفر دانش آموز در حالي به جمعيت ۱۶ ميليوني دانش آموزان مي پيوندند كه آموزش و پرورش با همان شيوه ۷۰ ساله يا ۸۰ ساله گذشته اش ثمره اي جز تقديم سد بلندي چون كنكور برايشان ندارد.
انتخاب بي جايگزين
سال تحصيلي شروع مي شود با غيبت كساني كه از تحصيل باز مي مانند. كودكاني محروم كه در سرزمين هاي پرت افتاده روياي تحصيل را هم در ذهنشان نپرورانده اند و گروه ديگر كه با روياي تحصيل سر مي كنند. كساني در آزمون ورودي دانشگاه ها شكست خورده اند. اين گروه اصطلاحاً پشت كنكوري نامگذاري شده اند. واژه پشت كنكوري به كساني گفته مي شود كه به هر دليل نمي توانند در دانشگاه درس بخوانند ولي مشتاق به تحصيلند.
عليرضا بهرمن دبير رياضي و مدرس كنكور معتقد است: «پشت كنكوري به كساني گفته مي شود كه حداقل يك بار در آزمون ورودي دانشگاه ناموفق بوده اند و حالا سعي دارند تمهيدات لازم را براي ورود به دانشگاه به كار برند. هرچند مي توان آنها را از ديدگاهي وسيع تر نيز بررسي كرد كه شامل دو دسته اند. دسته اول كساني كه در سال هاي گذشته ناموفق بوده اند و مسير ديگري را به ناچار برگزيده اند اما هنوز آرزوي تحصيلات عالي را در سر دارند هرچند ديگر اقدام عملي براي راهيابي به دانشگاه نمي كنند. دسته اي ديگر نيز كساني هستند كه براي گذشتن از سد كنكور، ورود به رشته اي غيردلخواه را پذيرفته اند، درواقع دسته دوم پشت كنكوري هايي محسوب مي شوند كه رشته غيردلخواهشان را مي خوانند و با استفاده از تسهيلاتي مانند مرخصي تحصيلي اقدام به شركت مجدد در كنكور مي كنند. به عبارتي با حفظ رشته اي كه به ناچار قبول شده سعي دارند به علاقه مندي شان جامه عمل بپوشانند و به اميد قبولي در رشته مورد علاقه شان اميدوارند. همين مشكل سبب مي شود كه ما با گروه فارغ التحصيلان بي علاقه روبه رو شويم.»
هرچند اين مدرس كنكور معتقد است كه نگراني و استرس هاي وارد شده به جوانان كنكوري سبب مي شود كه از موفقيت فاصله بگيرند. او در اين باره به صراحت مي گويد: «نگراني و عامل اضطراب سبب عدم تمركز جوانان هنگام مطالعه خواهد شد. تجربه نشان مي دهد كه جواناني كه به درستي از پس متمركز كردن ذهنشان برنمي آيند نمي توانند موفقيت هاي خوبي كسب كنند. عدم تمركز ذهني، شخص را از انجام كارهاي ساده نيز باز مي دارد حال آن كه شركت در رقابت تنگاتنگ كنكور كاري دشوار است كه با اضافه شدن عامل استرس، مشكل تر هم خواهد شد. در واقع همين مسايل سبب پيچيده تر شدن كنكور خواهد بود. دانش آموزي كه مدام در ذهنش با افكار ناخوشايند دست و پنجه نرم مي كند نمي تواند به هنگام يادگيري بهره لازم را از كلاس و معلم ببرد.»
او نگراني پشت كنكوري ها را بيشتر عدم امنيت و نامشخص بودن مسير زندگي شخصي و اجتماعي بر شمرده و مي گويد: «درواقع نبود گزينه هاي جايگزين براي اين گروه سبب مي شود تا همه اميدشان به يك آزمون رقابتي ختم شود. كنكوري ها در رويارويي با اين فرضيه كه در صورت عدم قبولي هيچ جايگزيني براي پيشرفت و گذران زندگي به دست نخواهند آورد سعي دارند به هر بهايي در آزمون قبول شوند، همين عدم امنيت و نگراني از آينده شغلي و اجتماعي سبب مي شود تا هر چه به كنكور نزديك تر مي شوند نگران و نگران تر باشند.»
|
|
يادداشت
جامعه نيازمند كميته ضد خشونت است
دير شده است
برديا ارسطو
وقتي در بهمن ماه ۱۳۸۱ فرمانده پليس كشور در نشستي با خبرنگاران حوادث اعلام كرد كه بيشترين حجم پرونده هاي كلانتري ها را نزاع هاي فردي و جمعي تشكيل داده است هيچ كس به درستي به اين نكته پي نبرد كه خشونت تا چه حد در ميان ما رسوخ كرده است.اينك با گذشت حداقل ۲۰ ماه از آن نشست خبري پزشكي قانوني در گزارشي از عملكرد چند ماهه خبر از وقوع نزاع هايي مي دهد كه در ميان ما در يك فاصله زماني كوتاه روي داده است.
بر اساس گزارشي كه سازمان پزشكي قانوني از سه ماهه نخست سال ۱۳۸۳ و در بررسي آمار نزاع داده است ۱۵۰ هزار فقره نزاع جمعي و فردي در كشور روي داده است. بنابراين آمار به طور متوسط روزانه يك هزار و ۶۱۳ فقره نزاع درمي گيرد؛ اين يك هزار و ۶۱۳ فقره فقط آن دسته از نزاع هايي است كه منجر به جرح شده و كار به جايي رسيده كه پزشكي قانوني درباره آن به اظهارنظر كارشناسي پرداخته است. به عبارت ديگر نزاع هايي كه به زد و خورد و جراحت منجر مي شود و نياز به بررسي پزشك متخصص براي تعيين طول درمان و تشخيص ميزان ديه دارد در اين مرجع قانوني ثبت مي شود.حال تصور كنيد اگر آمار نزاع هايي كه معمولاً به زد و خورد نمي رسد و لفظي است را هم به اين مجموعه اضافه كنيم آن وقت آنچه به تصوير كشيده مي شود چيزي جز آن نيست كه همه مردم هر روز حداقل براي يك بار هم كه شده با هم دعوا مي كنند.
اما اين يك بخش از قضاياست، زيرا بسياري از قتل هاي ايران و به ويژه تهران در پي نزاع ها به وقوع پيوسته است.
اگر نگاهي گذرا به قتل هاي تهران در هفت ـ هشت ماهه گذشته بيندازيم خواهيم ديد كه چه ساده قتلي به وقوع پيوسته و همه منشا آن نيز درگيري لفظي منجر به نزاع بوده است.
با اين وضع نمي توان دورنمايي از اين واقعه به دست آورد و نشان داد كه سياه نباشد. اما با همه اين تيرگي هيچ حركت و تكاپويي نيز براي كاهش اين ماجرا و جلوگيري از توسعه آن وجود ندارد. اگر بار ديگر نگاهي به قتل هاي چند ماهه اخير تهران بيندازيم با احتساب تراكم جمعيت در پايتخت و شدت وجود خرده فرهنگ هاي متفاوت و متعارض مي توان شاخصي براي اين مهم به دست آورد.
در پنج ماهه نخست امسال به ويژه وقوع قتل در خانواده ها به شكل فرزندكشي، همسركشي، برادركشي و حتي پدركشي بخش اعظمي از قتل ها را به خود اختصاص داده است كه به جز مواردي به اندازه انگشتان يك دست انگيزه هاي خاص نداشته اند و اكثراً در پي نزاع هاي لفظي و در پي اوج گرفتن عصبيت به وقوع آمده اند.از طرفي به دليل نگاه حاكم و غالب بر حوادث از سوي مسئولان كه همواره اين آمار و ارقام را محرمانه نگاه مي دارند و گمان مي كنند با مخفي نگاه داشتن آنها جامعه مشوش نمي شود هيچ تجزيه و تحليلي در اين باره در سطوح مديران برنامه ريز انجام نمي گيرد.همان زمان وقتي سردار قاليباف، فرمانده پليس كشور، آمار نزاع را نگران كننده خواند، «احمد مظفري» قاضي معروف دادگستري كه ابداعات او در زمينه به كار بستن مجازات هاي جايگزين چهره خوشايندي از دستگاه قضايي به جهان نشان داد و حتي سبب شد آيت ا... شاهرودي نيز بر مجازات هاي جايگزين تاكيد كند به تشكيل كميته اي اشاره كرد كه متشكل از جامعه شناسان، جرم شناسان، روان شناسان و ديگر متخصصان علوم اجتماعي به بررسي و مهار خشونت بپردازد.
احمد مظفري به صراحت تاكيد كرد كه با تشكيل چنين كميته اي بايد ضمن مطالعه ابعاد خشونت در ميان جامعه به كنترل رفتارهاي خشن توسعه يافته ميان مردم به ويژه خانواده ها پرداخت. با اين وجود هنوز اراده منسجمي براي تحقق بخشيدن به اين پيشنهاد تجلي نيافته است و اينك ما آمار ۱۵۰ هزار فقره اي از نزاع را از پزشكي قانوني مي شنويم.
حال كه با انتشار خبر آمار ۱۵۰ هزار فقره اي نزاع در سه ماهه نخست سال بهانه اي دست داده تا در اين باره تامل كنيم بد نيست ضمن يادآوري پيشنهاد قاضي دادگستري احمد مظفري به تحليل هاي كارشناسان كه خبرگزاري ايسنا آن را منعكس كرده است نيز توجهي داشته باشيم. ايسنا درباره بروز نزاع با دكتر محمود آخوندي حقوقدان گفت و گو كرده است. اين كارشناس مسايل اجتماعي معتقد است؛ «نزاع در جامعه نشانگر گرايش به سوي خشونت است و جوامع كنوني به سوي خشونت پيش مي روند. در حال حاضر مسئولان سعي در مبارزه با جرايم كلان از جمله قتل، سرقت و اختلاس دارند ولي مبارزه با جرم بايد قلمرو وسيع تري داشته باشد.»
دكتر امان ا... قرايي مقدم نيز در اين باره معتقد است كه هرج و مرج ذهني، نزاع در جامعه را افزايش مي دهد. وي وجود ۹ ميليون جوان مجرد و چهار ميليون جوان بيكار را در بروز اين معضل موثر مي داند. اما آنچه بيش از هر چيز بايد به اين دو تحليل افزوده شود آن كه نزاع و دست بردن به خشونت همه ناشي از يك چيز است؛ كاهش آستانه تحمل. از سوي ديگر وقتي افراد عقل و منطق را از كف بدهند براي هر احقاق حقي دست به زور شده و به خشونت متوسل مي شوند. حال آن كه اگر راه حل هاي منطقي و عقلاني از صحت و سرعت برخوردار باشند كمتر وقايعي به خشونت تبديل مي شود. بنابراين از مجموع آنچه به ذهن مي رسد مي توان چنين نتيجه گرفت كه ما در ابتدا نيازمند كميته اي ملي براي مبارزه با خشونت هستيم كه با كار علمي و تحقيق ميداني به مطالعه اين معضل پرداخته و بر اساس آن به برنامه ريزي هاي كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت براي كاهش چنين معضلي بپردازد و البته از بازوي اجرايي و ضمانت عملي هم برخوردار باشد.پس از آن نيازمند احياي روش هاي قانوني هستيم تا توسل به راهكارهاي منطقي در بروز مسايل و مشكلات خسته كننده و كسل كننده و در عين حال طولاني مدت نباشد.بنابراين بايد دستگاه هايي نظير پليس و دادگستري مدت زمان رسيدگي به كار مردم در شكايات را به حداقل ممكن برسانند. براي طرح يك شكايت يا احقاق حق ساعت ها در راهروهاي دادگستري معطل ماندن نتيجه اي جز رويگرداني مردم از راهكارهاي قانوني ندارد.
در گام بعدي نيز بايد رسانه هاي تصويري و جرايد موظف شوند كه به فرهنگ سازي درباره به كارگيري صبر و استفاده از روش هاي عقلاني مشغول شده و به ويژه تلويزيون به عنوان رسانه اي اثرگذار به پخش فيلم ها و سريال هايي بپردازد كه اين نكات در آن آموزش داده شده باشد.
|