يكشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۳
دريچه اي تازه
گفت وگو با دكتر ملك منصور اقصي درباره انجماد تخمدان به عنوان روشي تازه در درمان ناباروري
004218.jpg
گفت و گو:مريم پاپي
اشاره؛
دكتر ملك منصوري اقصي، متخصص ناباروري و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران، روش انجماد تخمك و در سالهاي اخير، انجماد تخمدان را اميدي تازه براي درمان ناباروري بخصوص براي افرادي كه به سرطان دچار شده اند عنوان مي كند. حتي از لابه لاي صحبت هاي اين پزشك متخصص، مي توان به اين نتيجه رسيد كه امكان جديدي براي بچه دار شدن زنان در سنين بالا نيز فراهم مي شود.
دكتر اقصي، زواياي مختلف استفاده از روش انجماد را در درمان ناباروري در اين گفت وگو تشريح كرده است.
به تازگي از كشور بلژيك، يك مورد حاملگي در پي انجماد و ذوب نسج تخمدان گزارش شد و قراربود بچه در ماه اكتبر سال ۲۰۰۴ متولد شود كه اين زايمان زودتر از موعد و در اواسط سپتامبر صورت گرفت و نوزادي با ۳‎/۷۲ كيلوگرم متولد شد. اين نخستين مورد تولد از طريق انجماد نسج تخمدان در دنيا است
* قبل از ورود به موضوع تازه درمان ناباروري، اجازه دهيد صحبتي در مورد سؤال مكرر و قديمي آمار نازايي بكنيم؛ شايد تكليف آمارها روشن شود. آيا مي توان از روي ارقامي كه مي گويد ۱۰ تا ۱۵ درصد زوج ها نابارور هستند، تعداد زوج هاي نابارور ايران را نيز ۱۰ تا ۱۵ درصد كل زوج هاي كشور در نظر گرفت؟
- نوشته هاي كتابهاي فرنگي كه ۱۵-۱۰ درصد افراد جامعه در سن باروري را نابارور عنوان مي كنند ممكن است در جامعه ما صادق نباشد. زيرا معلوم نيست در ايران هم همين رقم زوج نازا داشته باشيم؟ با روش در نظر گرفتن تعداد مراجعان درمان ناباروري به يك مركز نسبت به كل جمعيت نمي توان به آمار صحيح دست يافت. چون تعدادي از زوج هاي نابارور ممكن است بچه اي داشته باشند و درمان خود را براي بچه دوم پي گيري نكنند، حتي از ميان زوج هايي كه اصلاً  بچه ندارند هم ممكن است تعدادي براي درمان مراجعه نكنند.
براي دستيابي به آمار صحيح بايد در پنج منطقه شمال، جنوب، غرب، شرق و مركز كشور به صورت خوشه اي خانه به خانه مراجعه كرد و ناباروري زوج ها را جويا شد. البته اين طرح تحقيقاتي بايد به صورت ملي اجرا شود زيرا از عهده يك دانشگاه يا يك گروه برنمي آيد. حال سؤال اين است كه دانستن اين آمار چه اهميتي دارد؟
يكي از دلايل اهميت روشن شدن ابعاد يك بيماري براي جامعه مي تواند اين باشد كه حمايت مادي و معنوي مردم نسبت به آن بيماري جلب شود. مثلاً  در حال حاضر جامعه نسبت به بچه هاي سرطاني يا بيماران مبتلا به تالاسمي به اين دليل حساس شده كه افراد فعال در اين زمينه ها اطلاعات بسياري به جامعه رسانده اند و نتيجه اين شده كه مثلاً  داروهاي بيماران تالاسمي به موقع به دستشان مي رسد، يا اجازه سقط جنين هاي مبتلا به اين بيماري داده شده و آزمايش هاي قبل از ازدواج در مورد تالاسمي روزبه روز بيشتر مي شود. در حالي كه مثلاً  در خصوص بچه هاي مبتلا به آسم يا آلرژي و تأثير آلودگي هوا بر اين بيماري ها به همان اندازه اطلاعات نيست.
در مورد نازايي هم هنگامي كه ابعاد و گسترگي موضوع را ندانيم و نتوانيم مطرح كنيم كه به عنوان مثال، چند درصد طلاق ها در كشور به دليل نداشتن فرزند صورت مي گيرد، نمي توانيم حساسيت لازم را در جامعه ايجاد كنيم.
* توجه جامعه به زوج هاي نابارور، لازمه اش اين است كه همراه با آگاهي افراد، تحقيقات علمي هم در اين خصوص صورت گيرد و پيشرفت علم نيز به كمك زوج هاي نابارور بيايد. آيا اين پيشرفت نيز حاصل شده است؟
-البته بله، درمان ناباروري پيشرفت فوق العاده اي داشته است. اهداي تخمك، جنين و رحم در دهه هاي اخير صورت گرفته و شايد بتوان اين رشته از علم را يكي از دو رشته علمي دانست كه بيش از ساير رشته ها دچار تحول عميق شده است و به طبع آن درمان نازايي در كشور ما هم نيز پيشرفت زيادي داشته است.
يكي از مواردي كه به تازگي دانشمندان به آن دست يافته اند انجماد و فريز كردن نسج تخمدان است. تاريخچه انجماد در زمينه ناباروري و توليد مثل به حدود ۵۰ سال پيش برمي گردد. از آن زمان اسپرم را منجمد مي كردند و پس از مدتي نگهداري در بانك اسپرم،  مجدداً  مورد استفاده قرار مي دادند. اين كار حتي از حدود سي سال پيش هم در ايران بر روي حيوانات انجام مي شد. مثلاً  سلول هاي جنسي گوسفند يا گاوهاي خارجي را مي گرفتند و با كمك آنها اصلاح نژاد مي كردند.
انجماد نسج يا عضو در عرصه هاي پزشكي نيز از سال ها پيش شروع شده است. با اين هدف كه نسج يا عضوي را منجمد كرده و هر زماني كه لازم باشد ذوب و مورد استفاده قرار دهند.
* وقتي صحبت از انجماد و ذوب مجدد اعضاي بدن انسان پيش مي آيد، تصوراتي شبيه اتفاقات فيلم ها براي مردم پيش مي آيد، مثلاً  اين كه مي توان در شرايط آزمايشگاهي خاصي يك فرد را منجمد كرد و پس از مدتي مجدداً او را ذوب و به زندگي بازگرداند. آيا امكان اين مسأله از نظر علمي هم وجود دارد؟
- چالش دانشمندان در نيم قرن گذشته در مورد انجماد سلول  يا نسوج نيز بر روي همين مسائل بوده است، البته فارغ از جنبه هاي تخيلي و افسانه اي اش. نكته مهم اين است كه فعلاً  روشي براي آماده كردن همه نسوج يا دستگاهي كه بتواند همه نسوج را به طور يكسان منجمد و ذوب كند وجود ندارد.
البته ممكن است براي زماني كوتاه، مثلاً  چند ساعت، بتوان سرعت متابوليسم يك عضو قطع شده مانند دست را كند كرده به گونه اي كه سلول هايش از بين نروند، آن را تا پيوند مجدد حفظ كرد. ايده كلي كه در حال حاضر در خصوص انجماد سلولي وجود دارد و به موفقيت هايي نيز دست يافته انجماد يك گروه سلولي مشابه و پيدا كردن فرمولي براي انجماد اين گروه سلولي است. تحقيقات بسياري صورت گرفته تا مشخص كند به چه روشي يا با چه سرعتي و در چه درجه حرارتي انجماد و ذوب صورت گيرد كه حيات نسج مجدداً  احياء شود.
* اين اعضايي كه اشاره كرديد، مثل دست و پا و ... عضوهايي هستند كه امكان رشد يا توليد مجدد آنها در بدن وجود ندارد، اما اكثر سلول هاي جنسي قابل تكثير مجدد هستند. انجماد و فريزكردن اين سلول ها به چه كار مي آيد؟
- فريز كردن سلول ها و نسج جنسي براي نخستين بار با انجماد اسپرم صورت گرفت. اسپرم در مقابل انجماد و ذوب، سلول بسيار مقاومي است و به چند دليل منجمد مي شود؛ يكي از موارد، تلقيح در زوج هاي نازايي است كه شوهر اسپرم كمي دارد و براي گرفتن اسپرم از فردي ديگر مانع قانوني هست و نمي توان چندين بار از همسر بيمار نمونه گرفت. لذا يك بار گرفته مي شود و فريز مي شود و براي چند بار مي شود بدون نمونه گرفتن مكرر استفاده كرد. در كشورهايي كه امكان اهداي اسپرم وجود دارد، كمپاني هاي مختلفي براي نگهداري اسپرم بوجود آمده اند كه اين كار را براي مراكز مختلف انجام مي دهند. حتي به يكسان بودن نژاد، رنگ پوست و ساير ويژگي هاي دهنده و گيرنده نيز توجه دقيق مي شود.
دليل انجماد اسپرم، علاوه بر استفاده براي فردي ديگر، در موارد سرطان ها نيز هست. مثلاً جواني كه دچار سرطان شده و احتياج به شيمي درماني يا راديوتراپي پيدا كرده، احتمال دارد اين درمان ها بر بعضي سلول هاي بدن همچون سلول هاي باروري اثر بسيار بدي بگذارند. در چنين مواردي، قبل از شيمي درماني، نمونه اسپرم را مي گيرند و آنها را منجمد مي كنند تا اگر سرطان فرد بهبود پيدا كند نمونه سالم را در صورت نياز بعداً براي خودش استفاده كرد. به تازگي يك مرد ۳۸ ساله انگليسي كه در ۱۷ سالگي دچار سرطان شده بود، پس از شيمي درماني و راديوتراپي و بهبودي ۲۱ سال بعد، يعني در سن ۳۸ سالگي با همين روش بچه دار شد و با استفاده از اسپرم منجمد شده خودش، در ۲۱ سال پيش، صاحب فرزند ژنتيكي خودش شد.
انجماد جنين نيز پس از انجام اولين بارداري آزمايشگاهي (حدود ۲۵ سال پيش) مطرح شد و بيش از يك دهه است كه امكان اين كار فراهم شده است. جنين هاي اضافي افرادي كه باروري آزمايشگاهي انجام مي دهند، با روش انجماد نگهداري مي شوند و مجدداً مورد استفاده قرار مي گيرند.
در مورد جنين هم تا به حال طولاني ترين زمان انجماد كه به حاملگي منجر شده، ۱۰ سال بوده است. كاربرد تازه روش فريز كردن در هنگام بروز سرطان، انجماد نسج تخمدان است.
* راه حل هاي آسان تري براي اين منظور پيدا نشده؟ مثلاً چرا نمي توان از روش خاموش كردن تخمدان با استفاده از قرص هاي ضد بارداري استفاده كرد؟
- راه حل هاي مختلفي پيشنهاد شده كه استفاده از قرص جلوگيري يا داروي ديگري به نام آنالوگ هاي Gnrh برخي از اين روش ها هستند. متأسفانه اين راهها نتيجه خوبي نداشتند. داروهايي كه اكنون به نظر مي رسد مي توانند مؤثر باشند، داروهاي مهار كننده مرگ خودبه خودي سلول هستند، زيرا سلول ها يك مرگ برنامه ريزي شده در درون خودشان دارند.
اما از انجماد تخمك به عنوان راه حل ممكن بعدي ياد مي شود كه پس از آن، انجماد بخشي از نسج تخمدان نيز مطرح شد. چون علاوه بر حفظ تخمدان، حفظ هورمون هاي زنانه نيز براي خانم ها مهم است. البته اين هورمون ها، به صورت قرص و دارو وجود دارند و مي توان از اين طريق كمبود هورمون ها را جبران كرد. به همين دليل امروزه حفظ هورمون ها كمتر به عنوان هدف دانشمندان در انجماد نسج تخمدان مطرح است.
به تازگي از كشور بلژيك، يك مورد حاملگي در پي انجماد و ذوب نسج تخمدان گزارش شد و قراربود بچه در ماه اكتبر سال ۲۰۰۴ متولد شود كه اين زايمان زودتر از موعد و در اواسط سپتامبر صورت گرفت و نوزادي با ۳‎/۷۲ كيلوگرم متولد شد. اين نخستين مورد تولد از طريق انجماد نسج تخمدان در دنيا است.
* با صحبت هايي كه كرديد به نظر مي رسد سلول هاي جنسي زنان حساس تر و آسيب پذيرتر از سلول هاي جنسي مردان است. دليل اين موضوع چيست؟
- از نظر حساسيت، سلول هاي جنسي زنان خيلي حسا س تر از سلول هاي جنسي مردان است. سلول هاي جنسي كه در تخمدان هستند زماني كه جنين دختر در رحم مادرش است تا هفته بيستم زندگي جنيني بوجود مي آيند و اين تعداد تخمك اوليه كه حدود ۶ ميليون عدد هستند ديگر هرگز اضافه نمي شوند.
وقتي دختر متولد مي شود حدود ۴ ميليون از اين تخمك ها از بين رفته اند و هنگام شروع بلوغ فقط ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تخمك در تخمدان وجود دارد، بعد از آن، هر ماه به ازاي يك تخمكي كه بالغ و آزاد مي شود، هزار تخمك ديگر از بين مي روند و تا زمان يائسگي همه تخمك هاي زن مصرف مي شوند يا از بين مي روند. به اين ترتيب تخمدان عضوي است كه قابليت ترميم ندارد اما اسپرم مردان مرتباً ساخته مي شود.
در مورد اثر داروهاي شيمي درماني هرچه سن زن بالاتر برود تخمك ها حساس تر و شكننده تر مي شوند. نوع داروي شيمي درماني، مدت زمان و مقدار مصرف اين دارو بر از كار افتادن تخمدان تأثيرگذار است. در هنگام راديوتراپي در صورتي كه اشعه به تخمدان ها برسد نيز تخمدان بر اثر مقدار مشخصي اشعه از كار مي افتند.
به دليل زياد بودن مايع داخل تخمك (نسبت به اسپرم) در مقابل انجماد بسيار حساس تر است چون به سرعت كريستال هاي يخ داخل سلول ايجاد مي شود و ديواره سلولي تخمك را از بين مي برد. براي انجماد تخمك بايد محيط ها و تكنيك هاي خاصي را بكار گرفت و به طور كلي انجماد تخمك به اندازه انجماد اسپرم و جنين موفق نيست. نخستين بار، سال ۱۹۸۶ بود كه توانستند حاملگي با تخمكي كه منجمد شده بود به دست آورند.
004212.jpg
* پس اين روش علمي مي تواند محدوديت سن بچه دار شدن را نيز از بين ببرد و با توجه به بالا رفتن سن ازدواج كاربرد وسيع تري نيز پيدا كند.
- يكي از ايده ها هم مي تواند اين باشد. در خانم ها بعد از سن ۳۵ سالگي و در آقايان بعد از ۴۵ سالگي باروري كاهش مي يابد. اين كاهش باروري در خانم ها سرعت شديد تري دارد به طوري كه در فاصله پنج سال قدرت باروري آنان فوق العاده پايين مي آيد.
البته اين مسأله مي تواند به طور تئوريك يكي از دلايل انجماد نسج تخمدان يا تخمك باشد ولي كاربرد اصلي انجماد نسج تخمدان فعلاً همان موارد سرطان ها است.
* با توجه به اتفاقات علمي اخير، شما آينده درمان ناباروري را چگونه پيش بيني مي كنيد؟
- با پيشرفتي كه در زمينه توليد مثل انساني انجام مي شود احتمالاً تا پنج سال آينده امكان انجماد نسج تخمدان، برگرداندن آن به شخص و باروري به طور كامل ميسر مي شود. حتي در مورد انجماد نسج بيضه نيز كارهايي در دست انجام است. اما تا اين لحظه صحبت هايي كه صورت گرفته در حد تحقيق بوده است.
* گذشته از اينها، در صورت موفقيت تمام اين روش هايي كه صحبت كرديم، بارداري هاي آزمايشگاهي يك اشكال عمده دارند و آن چند قلوزايي است. آيا با وجود اين پيشرفت هاي علمي ممكن است پزشكان نسبت به باروري آزمايشگاهي اطمينان بيشتري حاصل كرده و به جاي چند جنين، يك جنين را به افراد نابارور تزريق كنند؟
- چند قلوزايي در سال هاي اوليه به عنوان يك نكته مثبت در موفقيت تلقي مي شد، ولي حالا با وجود عوارضي كه براي مادر و بالا بردن احتمال مرگ و مير جنين دارد خيلي ها معتقدند كه پزشكان نبايد حاملگي هاي چندقلويي را جزو موفقيت هاي خود به شمار آورند.
قرار دادن بيش از سه جنين در رحم در مقايسه با مثلاً هفت جنين از لحاظ احتمال حاملگي تفاوتي ندارد. در صورتي كه شايد هنوز در خيلي از مراكز ما ۵ يا ۶ جنين منتقل مي شود. گزارش منتشر شده در مونترال در سال ۲۰۰۴ نيز نشان داد كه در ميان ۵۸ كشور، ما از معدود كشورهايي هستيم كه محدوديتي براي انتقال تعداد جنين نداريم، اكثر كشورها اجازه قرار دادن بيش از ۲ يا ۳ جنين را نمي دهند و حتي در كشوري مثل سوئد، تنها يك جنين بايد انتقال داده شود و نه بيشتر.
در مجموع امكان انجماد و ذوب مجدد نسج تخمدان و حاملگي، نقطه عطف ديگري در پيشرفت ناباروري مي تواند باشد كه ديگر چندان دور از دسترس هم نيست.

نكته
گوش دادن به آهنگهاي بلندبه شنوايي آسيب مي رساند
004215.jpg
نمونه اي از دستگاههاي محافظ گوش انسان در برابر صداهاي بلند
در طول روز بارها به آهنگ ها و موسيقي هايي گوش مي دهيم. اما اگر صداي اين آهنگها بلند باشند، مي توانند موجب ايجاد آسيب دائمي و غيرقابل برگشت شنوايي شوند. فرقي نمي كند كه اين موسيقي در يك تالار نواخته شود، مربوط به اركستر كلاسيك باشد، از بلند گوي مدرسه پخش شود، از هدفون و واكمن، ضبط صوت خانه يا داخل ماشين شنيده شود و يا در صورتي كه نوازنده باشيد موسيقي را با صداي بلند و به مدت طولاني بنوازيد، در هر صورت آسيب شنوايي اجتناب ناپذير است.
قرارگيري مكرر در معرض اصوات بلند تر از ۸۵ دسي بل (تقريباً به شدت صداي ترافيك سطح شهر) مي تواند در طي زمان موجب اختلال سيستم شنوايي افراد شود. البته صداي موسيقي با اصوات صنعتي تفاوت دارد زيرا صداي موسيقي متناوب است، به اين معنا كه دقايقي سكوت، دقايقي صداي بلند و ضرباني و دقايقي صداي آهسته دارد. از اين رو نوازندگان تا حدي از آسيب آن درامان اند. اما دراستوديوهاي خانگي با هدفون گاه صدا به ۱۱۲ دسي بل مي رسد، بلندي صداي ضبط صوت هاي داخل ماشين نيز گاهي تا شدت ۱۴۰ دسي بل مي رسد. بررسي ها حاكي از آن اند كه ۳۷درصد نوازندگان آهنگهاي تند و ۵۲درصد نوازندگان موسيقي سنتي دچار كم شنوايي قابل توجهي اند (چاسين، ۱۹۹۸). جودي مونت گومري(۱۹۹۰) دريافت ۲۶درصد از دبيرستاني هايي كه وسايل موسيقي مي نوازند دچار كم شنوايي قابل توجه اند.
اگر متوجه يكي از علائم هشدار دهنده زير شديد، احتمالاً آهنگهايي كه گوش مي دهيد بيش از حد بلندند و شنوايي شما را تهديد مي كنند:
- صداي زنگ يا وزوز در گوش بلافاصله پس از گوش دادن به آهنگ.
- مبهم شدن خفيف اصوات به اين معنا كه پس از شنيدن آهنگهاي بلند، درك سخنان افراد براي شما مشكل مي شود.
- اشكال در درك گفتار، به اين معنا كه همه كلمات را مي شنويد اما نمي توانيد همه آنها را بفهميد.
- در صورتي كه در هنگام گوش دادن به آهنگ فردي كه در يك متري شماست براي حرف زدن مجبور شود داد بزند، صداي آهنگ بيش از حد بلند و خطر آفرين است.
كم شنوايي ناشي از گوش دادن به آهنگهاي بلند نه تنها سبب مي شود ديگر نتوانيم از شنيدن موسيقي لذت ببريم بلكه گاهي تأثيرات سويي بر حرفه نوازندگان موسيقي نيز به جا مي گذارد. آهنگهاي بلند به غير از كم شنوايي آسيب هاي ديگري نيز ايجاد مي كنند كه عبارتند از: احساس وزوز در گوش و اشكال در درك طنين اصوات. آلات موسيقي مختلف خطرات متفاوتي ايجاد مي كنند: در نوازندگان ويولن و ويولا معمولاً گوش چپ ضعيف تر است، در حالي كه نوازندگان فلوت و پيكولو گوش راست ضعيف تر. در يك اركستر يا تالار، ميزان كم شنوايي ارتباط مستقيمي با محل قرارگيري آلت موسيقي نفر كناري شما نسبت به گوشتان دارد (به اين معنا كه ممكن است مثلاً نوازنده ترومپت يا ترومبون در كنار شما بنشيند و موجب آسيب به شنوايي شما شود).
چگونه از گوشهاي خود مراقبت كنيم؟
كم شنوايي ناشي از گوش دادن به آهنگهاي بلند قابل پيشگيري است. اگر عضو گروه نوازندگان هستيد، اندكي تغيير مكان مي تواند خطر اصوات بلند را كاهش دهد.
نوازندگان ترومپت بايد روي بلندي قرار گيرند تا انرژي آسيب زا را بالاي سر نوازندگان ديگر سازها بفرستند. بهتر است گروه نوازندگان تا حد ممكن در عقب صحنه قرار گيرند. اين امر سبب مي شوند آنها آرام تر بنوازند، زيرا بخشي از صدا توسط شنوندگان انعكاس داده مي شود. اگر نوازندگان سازهاي زهي دور از لوسترها و چيزهايي كه از سقف آويزان است قرار گيرند، مي توانند آرام تر بنوازند زيرا سقف خاصيت جذب فركانس هاي زير را دارد. همچنين بالاتر بردن بلندگوها سبب مي شود بتوانند ولوم صدا را در سطح پايين تري قرار دهند.
براي آن كه زندگي بدون كم شنوايي دائمي داشته باشيد به اين نكات توجه كنيد:
۱- حتي المقدور صداي آهنگ را كم كنيد.
۲- زمان گوش دادن به آهنگهاي بلند را تا حد امكان كم كنيد.
۳- از محافظ گوش استفاده كنيد (پلاكهاي داخل گوشي).
پلاكهاي گوشي كه براي نوازندگان موسيقي ساخته مي شود، متناسب با كانال گوش آنان است و در حدود ۱۵ تا ۲۵ دسي بل همه فركانسها را كاهش مي دهد.
ترجمه: گيتا موللي
منبع: www.ihh.org

نگاه
ايمني زيستي و نقش دولت ها در آن
دكتر فريدون مهبوديعضو هيأت علمي انستيتو پاستور
حمايت از آحاد يك جامعه از جمله وظايفي است كه برعهده هر كشور گذاشته شده است. در واقع، دولتها و سازمانهاي مرتبط ناظران و حاميان حقوق ملتها هستند.
تدوين قوانين و پياده كردن آنها در راستاي حمايت از مردم كه به تعبير ديگر مي توان نام مصرف كننده را بر آنها نهاد، بخشي از عملكرد دولت براي رسيدن به اين مهم است.
بديهي است كه دولت بايد تدوين قوانين نظارتي در ابعاد مختلف بويژه در بعد توليد يك كشور را با نگاهي كيفي و توجه به سلامت مردم به انجام رساند.
با پيشرفت علم و پيچيده تر شدن فرآيندهاي توليد، بررسي كيفيت و محك زدن آن نيز دشوارتر شده و سازمانهاي مرتبط با آن نيز گسترش پيدا كرده و قوانين نظارتي سختگيرانه تري نيز اعمال خواهد شد. بر همين اساس، طي سده گذشته كه مسأله نقش دولتها در نظارت بر كيفيت و سلامت توليد در كشورهاي در حال توسعه يافته فزوني يافت، به همان نسبت نقش آنها در توليد رقيق تر شد. در واقع به علت تضاد در منافع يك دولت ناظر قوي نبايد متولي توليد نيز باشد. در كنار هزاران دليل كه دولتها نبايد متولي توليد باشند، اين مسأله مهم نقش خاص و دليل بسيار معتبري است كه سبب شده تا در كشورهاي توسعه يافته دولتها پا را از عرصه توليد بيرون كشيده و به نقش نظارتي خود به عنوان حاميان و ناظران اين ملتها قوت بخشند.
ايمني زيستي در واقع به مجموعه قوانيني اطلاق مي شود كه سلامتي محصول را ضمانت مي كنند. اما رشد بيوتكنولوژي در توليد فرآورده هاي بهداشتي و كشاورزي آن چنان سريع بود كه نه تنها ايران بلكه بسياري از كشورها هنوز فرصت تدوين يك قانون جامع براي ايمني زيستي محصولات خود را پيدا نكرده اند. ورود سالانه بيش از ده داروي حاصل از فرآيندهاي بيوتكنولوژي به بازار و افزايش ميليونها هكتار كشت گياهان  تراريخته نيازمند سرعت بخشيدن به تدوين اين قوانين است.
آنچه مهم است، ارتباط تنگاتنگ سازمانهاي نظارتي با مراكز تحقيقاتي و توليدي براي تدوين چنين قوانيني است. در اين حالت، تدوين قوانين موفقيت آميز بوده و امكان اولويت بخشيدن به قوانين و همچنين آگاهي هر دو طرف از پيشرفت كار ميسر خواهد شد. با افزايش سرعت انجام تحقيقات در دنيا و توجه به بحث رقابت در توليد ديگر محقق يا توليد كننده نمي تواند منتظر سازمانهاي نظارتي براي اخذ مجوزهاي لازم و صدور دستورالعمل هاي جديد باشد. از طرفي بايد پذيرفت كه سازمانهاي نظارتي نمايندگان ملت، حاميان و ناظران آنها هستند و جامعه وظيفه توجه به بعد سلامت و كيفيت محصولات را به آنها واگذار كرده اند. در نهايت بايد گفت حال كه تحقيق در كشور ما از رشد خوبي برخوردار شده است و پژوهش را مي توان به عنوان يكي از عوامل رشد و موفقيت يك كشور برشمرد، اميد است با تسريع بخشيدن به تدوين قوانين نظارتي و حمايتي و حمايت از پژوهشگران بتوان اين حركت افتخارآميز را سرعت بيشتري بخشيد. رشد سريع بيوتكنولوژي در توليد و تحقيق، تسريع در تدوين قوانين ايمني زيستي كه سلامت مردم را در گروي خود دارد، مي طلبد و بدون شك با همكاري كليه انديشمندان دست اندركار مي توان اين حركت را سرعت بخشيد.

علم
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |