يكشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۳
عوامل بي ثباتي درعراق
محمد جواد قمي-عضو هيات علمي جهاد دانشگاهي و كارشناس مسائل عراق
004254.jpg
اوضاع داخلي عراق، آن گونه كه آمريكايي ها قبل از اشغال و بعد از واگذاري ظاهري حكومت به دولت موقت، اياد علاوي پيش بيني مي كردند، پيش نرفته است. در چنين شرايطي است كه مي توان عوامل بي ثباتي را به طور اختصار به نحو ذيل بيان داشت.
اولين عامل: حضور اشغالگران به عنوان مقصران اصلي
حضور اشغالگران به عنوان مقصران اصلي قلمداد مي شوند، خصوصاً عملكرد آنها در انحلال ارتش و نيروهاي امنيتي و انتظامي عراق.
اين عامل از تئوري و دكترين برنارد لوئيس سرچشمه مي گيرد. وي در دكترين خود خواهان تهاجم نظامي آمريكا به كشورهاي خاورميانه و افشانيدن بذر دموكراسي در اين كشورها در جهت متوقف نمودن حركت تروريست هاست. وي قايل به حضور قدرتمند انه نظامي آمريكا و ايجاد رعب  و وحشت در مخالفين به اصطلاح دموكراسي در خاورميانه است و تحقق نظريات لوئيس در سياست خارجي آمريكا، در خاورميانه از عراق آغاز گرديده است. عراقي كه به زعم آنان كليد خاورميانه بزرگ مي باشد. و اكنون اشغال عراق توسط آمريكايي ها دكترين «برنارد لوئيس» را در بوته آزمايش قرار داده است.
اگر اين دكترين وي درست از آب درآيد شايد آمريكا توانسته باشد در شكست دادن تروريسم (به زعم خودش) پيروز از ميدان بيرون بيايد تا بتواند به منطقه- كه انرِژي دنيا را تأمين مي كند- ثبات ببخشد و هر گاه نتواند، مسلماً مناقشات و درگيري هاي شديدي را بايد منطقه شاهد باشد كه نهايتاً امنيت انرژي را به خطر مي اندازد و اين يكي از چالش هاي عمده آمريكاست كه با آن مواجه است و وضعيت عراق امروز به زمينه اي مستعد براي رشد تروريسم شباهت دارد تا يك كشور كه آمريكا به دنبال آن است تا مهد دموكراسي باشد و وعده آن را نيز داده بود. اين دكترين باعث گرديد تا نومحافظه كاران آمريكا در اين شرايط ديدگاه هاي خودشان را عرضه نمايند. آنها معتقدند:
۱- آمريكا در جهان امروز داراي قدرت فائقه است و به هيچ وجه نبايد نسبت به اين قدرتي كه دارد در عرصه بين المللي كوتاه بيايد و بايد آمريكا به هر طريق ممكن به يك ابرقدرت بي رقيب در جهان تبديل شود.
۲- توسعه فعاليت هاي ديپلماتيك آمريكا در جهت راه انداختن امپراتوري آمريكايي، چيزي كه آمريكا از زمان استقلال تاكنون از آرزوهاي ديرينه اش بوده است.
۳- تغيير در منطقه خاورميانه و برقراري دموكراسي، حتي با حمله نظامي و اشغال كشورها كه از عراق و برخورد قاطع با رژيم بعثي و سرنگوني آن آغاز گرديده است.
۴- جلوگيري از گسترش سلاح هاي كشتار جمعي در جهان (بزعنومحافظه كاران)
۵- برخورد قاطعانه با هر رژيمي كه با آمريكا سر ستيز داشته و با او به مخالفت علني برخيزد. زيرا آن رژيم تهديدي براي آمريكا تلقي مي گردد.
دومين عامل؛ فعاليت موساد در عراق
سرويس اطلاعاتي اسرائيل و دولت آمريكا براي فرار از بحران عراق و انتقال آن به بيرون از مرزها و برخورد با شبكه فعال ضد اشغالگران در عراق، اقدام به سازماندهي عوامل بومي در عراق نموده و جوخه هاي اعدام را در سرلوحه كارهاي خود قرار داده است و در اين راستا تاكنون تعداد كثيري از فعالان شيعه و سني كه از نظرات سياسي با جريان اشغالگري عراق مخالفت مي ورزيدند، به جوخه هاي اعدام سپرده شده و به شهادت رسيده اند.
آمريكا و اسرائيل و سازمانهاي امنيتي آنها(سيا و موساد) علاوه بر ترور رهبران اصلي شيعه در صددند با درگيري هايي كه در عراق ايجاد نموده اند. زمينه حضور عناصر مياني و كارشناسان را در حكومت آينده عراق محدود و مسدود نمايند تا يك حكومت سكولار و موافق صد در صد با آمريكا بر سر كار بيايد.
سومين عامل: نيروهاي القاعده
پس از حمله آمريكا به افغانستان، گروه كثيري از اين نيروها در زمان صدام به عراق انتقال داده شدند و اكنون يكي از عوامل مؤثر در بي ثباتي در عراق همين نيروها مي باشند.
چهارمين عامل: نيروهاي بازمانده از رژيم بعثي
با فروپاشي نظام بعثي عراق و انحلال ارتش و سازمان اطلاعاتي آن توسط پل برمر، حاكم غير نظامي آمريكا و سرگرداني آن نيروها به عنوان نيروهاي سرخورده باعث گرديد تا با سازماندهي مجدد اقدام به تسويه حساب با نيروهاي اشغالگر و با گروه هايي كه به هر نحو در داخل با حزب بعث در زمان صدام مخالفت هايي داشته اند،بنمايد . بنابر اين عراق امروز به دليل فقدان يك ارتش ملي و منسجم و همچنين ضعف شديد بوروكراسي به شدت درگير مسائل داخلي بوده و يكي از عوامل بي ثباتي در عراق تلقي مي گردد.
پنجمين عامل: وضعيت نابسامان اقتصادي
قسمت بزرگي از شورش هاي مردم عراق مي  تواند ريشه در وضعيت نابسامان اقتصادي و بيكاري و شرايط سخت اجتماعي و بهداشتي داشته باشد. اين امر باعث گرديد تا مردم متوجه شوند كه نه اشغالگران و نه حكومت و دولت موقتشان نتوانسته اند به اين مشكلات و مسائل رسيدگي و به اوضاع شهروندان عراقي سرو ساماني بدهند.
ششمين عامل: بيكاري و عدم شغل مناسب و در نتيجه الگوي مرگبار و توهين آميز دموكراسي توسط اشغالگران
با فروپاشي يكپارچه نظام بعثي و نبود شغل مناسب، تعطيلي كارخانجات و تأسيسات زيربنايي و بيكاري حاصل از تهاجم نيروهاي اشغالگر باعث گرديده تا جوانان و آناني كه جوياي كار در جهت امرار معاش خود و خانواده هايشان مي باشند جذب گروه ها و دستجات خود جوش شده تا از اين طريق بتوانند امرار معاش نمايند. آمريكا، انگليس و بعضي از وزراي دولت موقت درصدد جذب اين عوامل بي ثباتي در عراق
محمدجواد فيض قمي - عضو هيأت علمي جهاد دانشگاهي و كارشناس مسائل عراق

نيروهاي رها شده در اجتماع عراق بوده و بسياري از آنها را در جهت آدم كشي، سرقت، گروگان گيري، جاسوسي و توهين به مردم جذب نموده اند و آن گاه كه تاريخ مصرف آنها تمام شده رها گرديده اند.
هفتمين عامل: ناامني و اوضاع نابسامان مرزهاي مشترك
اوضاع نابسامان مرزهاي مشترك عراق با همسايه ها شديداً موجب نگراني اشغالگران است و در همين راستا دولت اياد علاوي ابراز تمايل كرده تا بر اساس قطعنامه شوراي امنيت از نيروهاي چندمليتي بخواهد تا در تأمين امنيت عراق به دولت متبوعش كمك نمايند.
همچنين دولت موقت عراق از همسايه هاي غربي و شرقي اش خواسته تا در گشت زني هاي نيروهاي آمريكايي و عراقي در مرزهاي مشترك با آنها همكاري نمايند. البته سوريه به اين دعوت پاسخ مثبت داده و ظاهراً از نيروهاي ايراني اين توقع را دارد تا در سفري كه قرار است به ايران بيايد مورد مذاكره قرار گيرد. اما دولت اياد علاوي بايد ابتدا آنچه از بندهاي قطعنامه ۵۹۸ مسكوت مانده اجرايي نموده و خود را پايبند به بيانيه ۱۹۷۵ الجزاير بداند. در اهميت اين موضوع (يعني امنيت مرزهاي مشترك) همين بس كه انگليسي ها كه به عنوان خط مقدم ديپلماسي آمريكايي ها مي باشند، يكي از محور مذاكرات خودشان را با حكومت هاي منطقه و همسايه عراق بحث امنيت مرزها مي دانند و خواستار اين هستند كه ايراني ها و سوري ها با نيروهاي عراقي در اين زمينه همكاري نمايند.
بارون سايمونز مسئول امور خاورميانه در وزارت امور خارجه انگليس در مصاحبه اي با روزنامه الحيات گفته است: «كشورهاي منطقه و همسايه عراق بايد بدانند كه امنيت و سلامت كشور همسايه شان در امنيت و سلامت آنها نيز مؤثر است و بالعكس اوضاع بد امنيتي به نحوي بر كشورهاي منطقه تأثير منفي مي گذارد. بي ثباتي به نفع هيچ كس نيست و رعايت حسن همجواري با دخالت در امور داخلي كشور همسايه منافات دارد خصوصاً همسايه اي مانند عراق كه در آستانه تحول به نظام سياسي جديد است.» با توجه به مصاحبه سايمونز به نظر مي رسد منطقه آبستن حوادث ناگواري باشد كه دقت و هوشياري ما را در برخورد با اين راهبرد و ديپلماسي فعال طلب مي نمايد.
004257.jpg
هشتمين عامل؛ فقدان وحدت رهبري و ضعف در تكوين مليت عراقي
با نگاهي گذرا به تاريخ استقلال عراق در طول ۸۴ سالي كه از تأسيس آن مي گذرد در مي يابيم كه هيچ گاه پديده اي به نام ناسيوناليسم عراقي و ملي گرايي در اين كشور فرصت رشد نيافته است.
بنابر اين در غياب انگيزه هايي همچون ناسيوناليسم و ملي گرايي و همچنين فقدان وحدت رهبري، ريشه خشونت هاي اخير عراق را بايد در بسترهاي متفاوتي جست وجو كرد تا با راه حل هاي مقطعي بتوان جلو آن را گرفت.
در شرايط فعلي تمام بازيگران عرصه بحران عراق، به طور واكنشي و موردي عمل مي كنند و در اتخاذ استراتژي هاي بلند مدت و آينده نگري به شدت دچار بحران هستند. بحران گروگانگيري يكي از اين استراتژي هايي است كه دامنه آن پس از شهيد شدن يكي از ديپلمات هاي ايراني در بغداد، به نفر دوم ايران نيز كشيده شده و به گروگان گرفتن كنسول ايران در كربلا در اين راستا ارزيابي مي شود.
با توجه به عوامل مذكور، تحليلگران سياسي معتقدند چنانچه اشغالگران نتوانند عراق را درست كنند عليرغم اين كه اذعان دارند درست كردن عراق كار مشكلي است و از طرفي به اين موضوع اذعان دارند كه كليد درست كردن عراق اين است كه شيعيان را به جاي اين كه در مقابل داشته اند در كنار خود داشته باشند- هرچند به نحو تاكتيكي باشد- ولي شواهد نشان مي دهد كه آمريكايي ها در اين امر موفق نبوده و چنانچه با شكست قطعي مواجه شوند هم عراق و هم منطقه را از دست خواهند داد و البته ايران نيز از اين تهديد نجات پيدا خواهد كرد و ايران هم بايد به دنبال كنترل اوضاع در عراق باشد و شايد تغيير موضع اياد علاوي و تسريع درآمدن به ايران در همين راستا باشد. لذا آنچه مطلوب ايران و كشورهاي منطقه مي باشد عبارتند از:
۱- امنيت در عراق
۲- تماميت ارضي در عراق
۳- ثبات در عراق و عراق مستقل با يك حكومت مردمي كه از مشروعيت برخوردار باشد و تمام آحاد مردم عراق اعم از شيعه، سني، كرد، قوميها، تركمانها و ديگر اقوام عراقي در آن شريك باشند. زيرا هر چقدر بي ثباتي در عراق طولاني تر شود احتمال اين موضوع وجود دارد تا ديگر اقوام نيز در اين درگيري ها وارد و خصوصاً نتوان شيعيان را به تعديل نزديك نمود، لذا مسئوليت دولت اياد علاوي در نحوه برخورد با شيعيان را دوصد چندان مي كند.
۴- خروج اشغالگران از عراق و سپردن سرنوشت عراق به دست خود عراقي ها
۵- محاكمه علني صدام و سركردگان حزب بعثت و صدور حكم، زيرا بلاتكليف گذاشتن اين موضوع خصوصاً پس از صدور حكم جلب سالم چلبي به عنوان رئيس دادگاه صدام و جنايتكاران رژيم به جرم قتل مي تواند اوضاع را آشفته و پيچيده تر كند و بازماندگان رژيم بعثي را اميدوارتر به آينده.
براي اين كه به بحران عراق خاتمه داده شود.
اول: نيروهاي اشغالگر بايد زمان خروج خودشان را اعلام كنند تا حكومت و حاكميت در فضايي آزاد در دست مردم عراق قرار گيرد.
دوم: دولت موقت عراق بايد كم كم از اشغالگران فاصله بگيرد و افكار عمومي عراق را با خود همراه و همگام كند والا شكست وي قطعي است.
سوم: ضمن مشروعيت بخشيدن به دولت موقت، نهادهاي دموكراسي را ايجاد نمايد.
چهارم: برگزاري انتخابات آزاد را هرچه زودتر از موعد مقرر به انجام برساند.
پنجم: قانون اساسي براساس خواست اكثريت مردم عراق تصويب و حقوق شيعيان كه ۶۰% مردم را تشكيل مي دهند محفوظ و به آراء عمومي گذاشته شود.
ششم: با نيروهاي سپاه مهدي كه به عنوان شبهه نظامي از آنها نام برده مي شود مذاكره و با خويشتنداري و ملاطفت برخورد شود تا بحران فعلي فروكش شود. ضمن اين كه فرافكني وزير دفاع و وزير كشور و استاندار نجف در برخورد تند و غيرعقلايي با نيروهاي «جيش المهدي» را نبايد از نظر دور داشت. البته فعاليت هاي مؤثر دكتر ابراهيم الجعفري و دكتر موفق الربيعي از حزب الدعوه در باز گذاشتن باب گفت وگوها و عدم نزديكي نيروهاي آمريكايي به نقاط قرمز نجف خود قابل تقدير است. به نظر مي رسد درگيري هاي «جيش المهدي» بهانه لازم و كافي را به دست اشغالگران مي دهد تا با شكستن حرمت حرم اميرالمؤمنين(ع) اوضاع را پييچيده تر كند و اين احتمال وجود دارد سهم شيعيان در آينده عراق كمرنگ شود و اين مسلماً به نفع و مصلحت «بيت شيعي» نخواهد بود و ايجاد ناامني و درگيري ها در اعتاب مقدسه مطلوب اشغالگران است.
نتيجه : اكنون با گذشت چند ماه از انتقال ظاهري قدرت به دولت اياد علاوي، نه تنها امنيت به مردم عراق بازنگشت، بلكه اوضاع وخيم تر و حساس تر شده است و تا زماني كه نيروهاي امنيتي و انتظامي عراق كاملاً در اختيار اشغالگران باشد و نيروهاي اشغالگر تاريخ مشخصي را براي خروج از كشور اعلام ننمايند انتظار حل بحران عراق انتظاري دور از ذهن مي باشد و شاهد گروگانگيري از سوي افراد بي مسئول و خشم مردم عراق خواهيم بود و شيوه تازه گروگانگيري كنسول ايراني بحران عراق را در رابطه با تعامل با ما وارد مرحله تازه اي كرده است و ديپلماسي فعال وزارت خارجه را طلب مي نمايد تا ضمن فعال نمودن دفتر نمايندگي در بغداد افق جديدي را ترسيم نمايد.
در يك كلام اگر اياد علاوي نتواند آرامش و امنيت را كه جزو اولويت هاي اوليه وي بوده به عراق برگرداند و اوضاع به همين روال پيش برود، بسياري از معادلات گذشته كه در منطقه حاكم بوده تغيير خواهد كرد و قطعاً قدرت و اقتدار ايران بر همگان ثابت خواهد شد- زيرا آمريكا به دنبال اين است كه علاوه بر اسرائيل، يك كشور عرب قدرتمند كه در استراتژي جديد آمريكا نسبت به خاورميانه جايگاه منحصر به فردي داشته باشد و هرگونه سياستي را كه آمريكا در منطقه ديكته مي كند اعمال نمايد و آن كشور همانا رژيم آينده عراق خواهد بود. در نتيجه كشورهاي منطقه بايد هوشيار باشند تا آمريكا نتواند به موفقيت ها و استراتژي هاي خود در عراق دست يابد و با هر طرحي كه او پيشنهاد مي كند مخالفت گردد. تا طرح خاورميانه اي آمريكا دچار چالش شود.
زيرا آمريكايي ها و نو محافظه كاران مدعي بودند با سقوط رژيم صدام و نيز متعاقب آن اجراي نقشه راه، خاورميانه دچار دگرگوني خواهد شد. در حالي كه مشاهده مي كنيم نه نقشه راه به نتيجه رسيده و نه امنيت در عراق به نتيجه مطلوبي رسيده تا بتوانيم بگوييم آمريكا در ايجاد امنيت در عراق موفق بوده است.
و خلاصه اين كه اگر دولت اياد علاوي نتواند امنيت را به عراق برگرداند او نيز به تاريخ خواهد پيوست و تاريخ مصرف او و حزبش «وفاق الوطني» تمام خواهد شد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |