چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره ۳۵۲۴ - Oct 13, 2004
اولين جلسه دادگاه متهمان پاكدشت برگزار شد
دو متهم، هفت مطلع؛ همگي آرام و خونسرد
آزاده مختاري- مهديه مصطفايي 
عكس ها: هادي مختاريان 
003585.jpg
دو متهم پرونده، علي باغي (نفر دوم از راست) و محمد بيجه
(نفر سمت چپ) در طول دادگاه چهره اي منگ و مبهوت داشتند.

صبح 21 مهرماه، چند خبرنگار مقابل دادگاه تجديدنظر استان تهران منتظرند تا متهمان پرونده پاكدشت به محل دادگاه انتقال داده شوند. علي باغي و بيجه، متهمان جوان اين دادگاه قرار است به اتهام قتل عمدي 23 كودك و 3 بزرگسال، تجاوز به عنف و آدم ربايي محاكمه شوند. هر چند قضات پنج گانه اين دادگاه تصميم گرفته اند كه دادگاه را به صورت غير علني برگزار كنند، اما از ساعت 7 بامداد خبرنگاران در مقابل در دادگاه حضور داشتند تا اينكه 45:7 سه خودرو مشكي رنگ مقابل در اصلي دادگاه تجديد نظر استان ظاهر شد. سرنشينان اين خودروها كه با چراغ هاي گردان روي سقف ترافيك منطقه را شكافته بودند، عاملان جنايت هاي پاكدشت را به دادگاه آورده بودند.
دو متهم روي صندلي پشت خودرو اول نشسته بودند و طوري سرشان را زير صندلي فرو برده بودند، گويي دستي پنهان آنها را به اين كار وا داشته است. در هياهوي برق خودروها و فلاش دوربين ها، 9 متهم در سكوت وارد ساختمان شدند. به همراه علي و بيجه هفت متهم ديگر پرونده نيز براي حضور در دادگاه حاضر شدند. راهروي دادگاه كيفري استان بعد از گذشتن محمد بيجه و علي باغي از آن اتاق، خالي و ساكت بود. تمامي طبقات مجتمع به شدت توسط ماموران حفاظت اطلاعات كنترل مي شد. علي و بيجه را به طبقه سوم برده بودند. آنها در اتاقي به همراه دو مامور رو به روي ديوار نشسته بودند. سربازان حفاظت و اطلاعات هم از ورود خبرنگاران به اتاق مانع مي شدند، در حاليكه يكي از خبرنگاران روزنامه هاي كثير الانتشار، در حال عكاسي از متهمان و گفت و گو با آنها بود.
قاضي باقري از مستشاران پرونده در خصوص روند رسيدگي به اين پرونده گفت: خوشبختانه پس از دستگيري دو متهم بلافاصله دستورات لازم از سوي قوه قضائيه براي برگزاري سريع جلسات محاكمه صادر شد و امروز نخستين جلسه محاكمه اين دو متهم در فضايي قانوني با حضور مستشاران ديگر به نام هاي شريفي، شكر بيگي و مير لواساني و به رياست قاضي ياورزاده برگزار خواهد شد.
003570.jpg
سربازان در تدارك امنيت در ورودي دادگاه.
003576.jpg
ماموران انتظامي، بيجه اولين نفر
از سمت چپ را به داخل هدايت مي كنند.
003573.jpg
ساير متهمان پرونده در انتظار ورود به دادگاه.
003582.jpg
مادر يكي از متهمان پرونده با
چشماني نگران منتظر شروع دادگاه است.
وي درباره مطالعه پرونده جنايت گفت: به خاطر گستردگي پرونده و اهميت آن هر قسمت از پرونده را يكي از مستشاران مطالعه كرده اند، به طوريكه تمامي قضات از وضعيت كامل پرونده اطلاعات كافي و كامل دارند.
قاضي باقري در ادامه افزود: در دادگاه امروز۹ نفر به عنوان متهم و مطلع حضور دارند كه مي بايستي به سوالات دادگاه پاسخگو باشند. البته دو نفر از متهمان تنها به عنوان مطلع در دادگاه حضور دارند چرا كه با توجه به تحقيقات صورت گرفته ظاهرا اين دو جوان كه از دوستان نزديك محمد و علي بوده اند از وقوع چنين جناياتي خبر داشته اند.
ساعت نزديك 9 بود كه چند نفر از خانواده هاي مقتولان وارد ساختمان شده و با تدابير شديد امنيتي به داخل اتاقي هدايت شدند.
پدر احمد خديري يكي از قربانيان در حاليكه به شدت عصباني بود خطاب به خبرنگاران گفت: مي  خواهم خودم عاملان قتل فرزندم را به دار آويزان كنم. بايد آنها را سوزاند. با چاقو قطعه قطعه كرد و كنار جنازه هايشان سگي را كشت.
در همان لحظه برادر يكي ديگر از مقتولان فرياد كشيد: دلم مي  خواهد بيجه را خودم با دستانم خفه كنم. من برادرم را دوست داشتم. حالا نمي  دانم آيا با مرگ بيجه و همدستش ما باز هم شاهد چنين حوادثي خواهيم بود.
همان لحظه، چهار مستشار به همراه قاضي پرونده از شعبه 74 بيرون آمدند و به سالن اصلي رفتند. در بين راه خبرنگاران سوالات خود را براي مستشاران و قاضي پرونده مطرح كردند اما آنها هيچ پاسخي ندادند.
عقربه هاي ساعت 9و۲۵ دقيقه را نشان مي  داد. در حاليكه ماموران حفاظت اطلاعات قوه قضائيه جلوي خبرنگاران را گرفته بودند، متهمان اصلي پرونده را به سالن امام خميني ره منتقل كردند.
بيرون از ساختمان دو اتوبوس متوقف شد. خانواده هاي قربانيان و مقتولان حادثه پاكدشت از آن پياده شدند. بين آنهاحضور كودكاني جلب توجه مي  كرد كه تنها 10 يا 11 ساله بودند.
چندي قبل يك منبع آگاه گفته بود به غير از خانواده هاي مقتولان، بچه هايي كه توسط محمد و علي مورد تعرض قرار گرفته اند نيز در دادگاه حضور خواهند يافت.
دادگاه راس ساعت 9 و 30 دقيقه شروع شد. محمد و علي كه تا پيش از شروع دادگاه لباس هاي كهنه و پاره اي بر تن داشتند، حالا با لباس هاي نو و تازه خريداري شده در جايگاه متهمان قرار گرفتند. به گفته حاضران در جلسه درابتدا ياورزاده- قاضي پرونده- بيان داشت: طي 19 ماه اخير در پاكدشت قتل هايي انجام گرفته كه اين دادگاه صرفا براي بررسي اين قتل ها است.
در ادامه جلسه كيفر خواست از سوي رشادتي- مدعي العموم- قرائت و در آن عنوان شد، سه نفر ازمقتولان با ضربات چاقو، چهار نفر با سيانور، 7 نفر در اثر خفگي و 6 نفر ديگر در اثر شكستگي جمجمه جان باختند.
سپس اتهامات دو متهم مبني بر فساد في  الارض از سوي رشادتي تفهيم شد.
همچنين دكتر شيخ آزادي - رئيس كميسيون روان پزشكي سازمان پزشكي قانوني - با حضور در دادگاه، سلامت رواني متهمان را تاييد كرد، سپس قاضي ياورزاده از خانواده اولياي دم درخواست كرد تا با حضور در جايگاه تقاضاي خود را مطرح كنند. به گفته شاهدان، پدر يكي از مقتولان با اعتراض به غير علني بودن دادگاه گفت: من به همه جا مراجعه كردم. دادگاه ها، ماموران نيروي انتظامي و هيچ كس به ما كمك نكردند. خودم دنبال قاتل گشتم. من قصاص مي خواهم، اگر به من تحويل بدهيد شكمش را پاره مي كنم.
يكي ديگر از اولياي دم، پس از اينكه در جايگاه قرار گرفت، گفت: به آگاهي رفتم، هيچ كس نبود. كلانتري با من تماس نگرفت و گفتند اينجا بچه زياد گم مي شود. وي سپس از محضر دادگاه درخواست اشد مجازات را براي متهمان كرد.
سومين اولياي دم كه در جايگاه قرار گرفت اظهار داشت: شايد جنازه هاي ديگري وجود داشته باشد. در پاكدشت اگر پول داشته باشي با تو حرف مي زنند. گفتند خودتان پسرتان را پيدا كنيد. كلي پول خرج كردم تا پسرم پيدا شود، اما پيدا نشد. من قصاص مي خواهم.
پس از آن، قاضي از اولياي دم ميلاد تهاني درخواست كرد تا در جايگاه حاضر شوند، اما هيچ يك از اولياي دم در دادگاه حضور نداشتند. اولياي دم يكي ديگر از مقتولان خطاب به قاضي گفت: نمي دانم چرا جسدها را سوزانده است؟ من از صاحب كوره پزي هم شكايت كردم، وقتي بچه ام گم شد همه كار كردم حتي خرافاتي شدم و پيش فالگير و همه كس رفتم اما هيچ كس برايم كاري نكرد. از پاسگاه تا كوره پزي راهي نيست اما بچه ام را پيدا نكردند.
وي پس از تقاضاي مجازات قصاص براي متهمان جايگاه را ترك كرد.
يكي ديگر از اولياي دم ضمن تقاضاي قصاص براي متهمان به عنوان اعتراض گفت: حتي جنازه بچه ام را به من تحويل ندادند. اولياي دم محمد ستوده نيز تقاضاي قصاص در ملاء عام را مطرح كردند. يكي ديگر از اولياي دم نيز گفت: دستگيري بيجه كار خدا بود. من خيلي شكايت كردم اما كسي رسيدگي نكرد. من معتقدم همه قتل ها كار محمد بيجه بوده است اما از او حتي بازجويي درست و حسابي نكردند. من مي خواهم او را به ما تحويل دهيد تا خودمان قصاصش كنيم.
ولي دم مقتول بربري، خطاب به قاضي گفت: هنوز جسد برادرم را پيدا نكرده اند. همه اين كارها زير سر صاحب كوره آجرپزي است. من رفتم و از كلانتري كمك خواستم اما من را بيرون انداختند. يك بار اعدام براي اينها كم است. مرگ يك لحظه است، بايد طوري بكشند كه زجر بكشند.
خانواده يكي ديگر از مقتولان نيز به قاضي گفتند: شما هرچه تصميم بگيريد همان اجرا شود. ما عدالت مي خواهيم.
پدر يكي ديگر از مقتولان گفت: محمد بيجه نه مجنون است و نه اختلال حواس دارد. رفتم نزديك كوره پزخانه، پدر بيجه به من گفت مراقب بچه ات باش، اينجا بچه ها را مي دزدند و كليه هايشان را مي فروشند. من قصاص مي خواهم. ولي دم محمد قديمي نيز پس از قرار گرفتن در جايگاه گفت: كم كاري نيروي انتظامي باعث وقوع اين جنايت ها شده اما ديگر فايده اي ندارد. بچه ام پيش من برنمي گردد. من تقاضاي مجازات قصاص دارم.
يكي ديگر از اولياي دم گفت: جسد را كه تحويل دادند، فكر نمي كردم بچه ام باشد. من قصاص مي خواهم. بچه ام را شكنجه داده، او را شكنجه بدهيد.
ولي دم حميد جعفري نيز در محضر دادگاه گفت: رفتم كلانتري، گفتند امروز مامور نداريم فردا بيا. اعدام فقط يك بار است. اينها را به خانواده ها تحويل بدهيد تا خودمان قصاص كنيم.
ساعت 50:11 دقيقه دادگاه پس از 3 ساعت اعلام تنفس كرد. پس از يك ساعت دوباره جلسه دادگاه به صورت غير علني برگزار شد.
نكته قابل توجه اينكه به گفته شاهدان تمامي متهمان پرونده به خصوص بيجه در تمام مراحل دادگاه كاملا آرام و خونسرد بودندو هيچ نشاني از ندامت در آنها ديده نمي شد.
در جلسه بعد از ظهر، آسيب ديدگان پرونده شكايت خود را مطرح كردند. اين جلسه تا ساعت 30 :16به طول انجاميد و فرصت دفاع به متهمان نرسيد، ادامه دادگاه به امروز موكول شد.
در حاشيه 
جلسه دادگاه متهمان پرونده قتل هاي پاكدشت در حالي در سالن امام خميني دادگاه كيفري استان برگزار شد كه دو پرونده مشابه ديگر نيز در همين مجتمع در حال رسيدگي بود. نخستين پرونده به بررسي اتهامات دو متهم به نام هاي علي و وحيد متهم به ربودن پسر 8 ساله اي به نام ميثم مي پرداخت. اين دو جوان اوايل شهريورماه امسال با ربودن ميثم وي را مورد آزار و اذيت قرار دادند و سپس پيكر بي جانش را حوالي مشكين دشت رها كرده بودند.
مادر ميثم كه از اين مصيبت ناله مي كرد درباره اين حادثه گفت: اوايل شهريورماه بود كه يك روز پسر 8 ساله ام براي تفريح به كوچه رفت و پس از چند ساعت ديگر از وي خبري نشد. همين موضوع ما را بسيار نگران كرد، هرجا را كه امكان داشت دنبالش گشتيم اما خبري نبود تا اينكه پس از 24 ساعت، پسرم را در بيابان هاي اطراف مشكين دشت پيدا كرديم.
وي در ادامه گفت: پس از پيدا كردن ميثم موضوع توسط ماموران آگاهي كرج تحت پيگيري قرار گرفت و آنان توانستند علي و وحيد را دستگير كنند. آنان در بازجويي هاي مقدماتي بيان كردند: ميثم 8 ساله را به بهانه نشان دادن خرگوش از محل زندگي اش دور كرده اند. مادر ميثم در حالي كه به نظريه پزشكي قانوني مبني بر آزار و اذيت فرزندش توسط دو متهم اشاره مي كرد، خواهان برخورد جدي با متهمان پرونده اش شد.
اما دومين پرونده مربوط به سجاد 11 ساله بود كه در شعبه 76 دادگاه كيفري استان در حال رسيدگي بود.
خانواده پسر 11 ساله درباره پرونده شان عنوان كردند كه سجاد توسط پسر 18 ساله اي در كهريزك ربوده شده و متهم پس از بستن دست و پا و دهانش او را به مكان نامعلومي انتقال داده و مورد آزار و اذيت قرار داده است. پدر سجاد همچنين از وضعيت نامناسب روحي فرزندش سخن گفت: پسرم الان به شدت ترسو شده است و به هيچ عنوان حاضر نيست حتي در دادگاه ها حضور يابد. او بسيار ساكت اما پرخاشگر شده است.

بهمن كشاورز: مجازات به معني زجركش كردن متهم نيست
003567.jpg
با تاييد اين رويكرد كه < خشونت به هر شكل و نوعي كه باشد، قابل تاييد نيست >، آن را سرلوحه و نقطه ي كانوني كلام خود  دانست. كشاورز اعتقاد دارد كه نهادينه شدن اين امر براي جامعه امروز ايران ضروري است.
با توجه به وقوع قتل هاي سريالي چندين كودك در مناطق حاشيه نشين پاكدشت، خاتون آباد و فرنون آباد، آن هم در 12 كيلومتري پايتخت، به نظر شما علل اصلي وقوع اين حادثه در اين ابعاد وسيع چه بوده است؟حاشيه نشيني و فقر اقتصادي و ويژگي هاي شخصيتي متهمان اين حادثه را در وقوع آن چه قدر موثر مي دانيد؟
در مورد حادثه  پاكدشت ابتدا بايد به اين نكته اشاره شود كه بر خلاف آنچه كه بعضا گفته مي شود، اين اولين مورد از اين گونه حوادث نيست. در طي تاريخ جنايي ايران از ديرباز شاهد چنين حوادثي بوده ايم؛ جنايات …سيف القم” در شيراز كه قاتل، مدعي بود مي خواهد بيماري هاي مقاربتي را با مسموم كردن و كشتن زنان خياباني ريشه كن كند، بعدها …اصغر بروجردي” مشهور به …اصغر قاتل” و بعد از آن …هوشنگ وراميني” مشهور به …هوشنگ اميني” در ورامين كه قريب به 30 سال گذشته به ارتكاب جناياتي اين چنيني دست زد و فردي كه حدود 25 سال پيش مرتكب قتل بيش از 40 زن شده بود و تا جايي كه به ياد دارم پيش از محاكمه در زندان خودكشي كرد، همه اين ها از جمله مواردي هستند كه ما هميشه با آنها كه به آدم كشان زنجيره اي يا معروفند، مواجه خواهيم بود.
در اين ميان با پديده هايي به نام <تشويش اذهان عمومي>، <جريحه دار شدن احساسات عمومي> و <لطمه به عواطف و عقايد مذهبي مردم> مواجهيم، مسووليت ايجاد اين بحران ها را چه كسي بر عهده مي گيرد؟
اين بحث كه جامعه در اين مورد حساس و وجدانش جريحه دار شده باشد، كاملا قابل درك است. جامعه طبعا درصدد دفاع از خود بوده و نسبت به مسايلي كه به آن ضربه وارد كند، حساس است اما از ديگر سو، به اعتبار حديث <كلكم راع و كلكم مسوول عن رعيته> كه به تعابير ديگر و در فرهنگ هاي ديگر هم آمده، بايد توجه داشت كه جامعه و حكومت و دولت ما به عنوان منتخب جامعه و كساني كه آنها را برگزيده ايم تا ما و جامعه را اداره كنند،  وظايف ديگري هم دارند. به عبارت ديگر ما و منتخبان ما بايد چنان اوضاع و احوالي برقرار كنند كه با چنين پديده هايي كه وجدان جامعه را جريحه دار مي كنند، مواجه نشويم، زيرا آسان ترين كار اين است كه عوامل جرم زا و مواردي كه باعث بروز چنين حوادثي مي شوند را به حال خود رها كنيم و سپس با دستگيري مجرمان و مجازات آنها فقط باعث اطفاي آتش خشم جامعه شويم. اما به هر تقدير به ابعاد مختلف قضيه پاكدشت از سه ديدگاه مي توان نگريست.
اول؛ از ديدگاه مردم عادي كه طبيعتا به دليل اينكه با جنايت وحشتناكي مواجه شده اند، خواهان اجراي اشد مجازات هستند و برخي تا آنجا پيش مي روند كه درخواست مي كنند قاتلان سوزانده شوند و يا به نحو وحشتناكي قبل از اعدام، شكنجه شوند و يا امثال آن.
اين تقاضاها و اين نوع نگرش به يك پديده  مجرمانه و اين ديدگاه نسبت به مجازات تا حد زيادي قابل تامل و شايد هم باعث تاسف است.
اين  كه مي بينيد جمعيت زيادي گهگاه براي مشاهده  صحنه اعدام جمع مي شوند، خود مساله درخور تاملي است و از همين جا مي توان فهميد كه خطوط و ذهنيتي كه بعضا در جامعه وجود دارد چنان است كه مي تواند گهگاه به انگيزه براي ارتكاب جرايم وحشتناكي تبديل شود. به هر حال ما به آناني كه در خصوص اين موارد اين گونه مي انديشند و درباره آن سخن مي گويند، صرفا در اين حد توجه داريم. زيرا بايد به مردم اين آموزش داده شود كه هدف از مجازات، <انتقام جويي> يا <زجركش كردن مجرم> نيست بلكه حتي اگر از طرفداران مكتب حقوق جزا هم باشيم و معتقد باشيم كه براي برخورد با پديده  مجرمانه هيچ راهي جز تعيين و اجراي مجازات نيست،  بازهم اجراي مجازات هاي بسيار خشن يا اجراي مجازات به نحوي كه مجازات كننده و جامعه را در نهايت در حد همان مجرم اما به نحو سيستماتيك قرار دهد، به هيچ وجه قابل توجيه و توصيه نيست.
ديدگاه دوم مربوط به ديدگاه طرفداران حقوق جزاست. همان گونه كه قبلا هم گفتم اين طيف در برابر يك پديده مجرمانه صرفا به مجازات قايل هستند. البته شايد آسان ترين راه باشد اما بهترين راه نيست. در اين ديدگاه كه طبعا دادگاه هاي ما و حقوقدانان حرفه اي و قضات ما بيشتر به آن معتقدند، كافي است مجنون و يا ديوانه نبودن مجرمي ثابت شود - كه ظاهرا در مورد قاتلان كودكان پاكدشتي ثابت شده است - در اين حالت مجرم مسووليت كامل خواهد داشت و بايد به مجازات برسد. در اين مورد خاص تا آنجا كه اطلاع دارم جرايمي كه اين دو تن مرتكب شده اند، مشتمل بر هر دو جرم <حق اللهي> و <حق الناسي> است، بنابراين حتي اگر در مورد جرايم حق الناسي كه اين دو نفر مرتكب شده اند يعني قتل و... افراد ذينفع يعني اولياي دم گذشت كنند، جنبه ي حق اللهي قضيه كه ارتكاب فعل حرام- در حد لواط آن هم به عنف - است، در صورت احراز وقوع جرم و اثبات انتساب آن به اين افراد، هيچ كس و هيچ مقامي نمي تواند آنها را عفو كند يا موجب عدم اجراي مجازاتشان شود، البته اين درحالي است كه مجرم را مجنون تلقي نكنيم؛ بحث …جنون و حدود مسووليت كيفري” بحث بسيار پيچيده و وسيعي است كه در اينجا نمي توان متعرض آن شد. ماحصل اين كه در نظام كيفري ما نيز گفته شده است كه جنون از هر درجه اي باعث انتفاي مجازات و رافع مسووليت كيفري است، لكن در نظام حقوقي ما جنون تعريف نشده است.
جرم شناسان در اين باره چه نظري دارند؟ آنها هم مجرم را مقصر اصلي مي دانند؟
در پاسخ به اين سوال مي توان ديدگاه سومي را در اين باره بيان كرد كه همان ديدگاه جرم شناسان است. از اين زوايه، جرم به عنوان پديده اي كه در واقع به افراد اجتماع تحميل مي شود، مورد بررسي قرار مي گيرد، و به اين ترتيب دقت و وحشتي كه مردم عادي نسبت به اينگونه مجرمان دارند در اين ديدگاه به نوع ديگري جلوه گر مي شود. طبق اين ديدگاه بايد ببينيم اين گونه افراد و مجرمان درباره آنچه كه شده اند و شخصيتي كه در آن خود را نشان مي دهند تا چه اندازه خودشان شخصا عامل و قاصر بوده اند؟ بايد ديد با توجه به عواملي كه معمولا 90 يا 100 درصد آن خارج از اختيار آنها بوده، آيا ممكن بوده كه در صورت نبود آن عوامل بازهم همين افراد باشند يا خير؟
در جرم شناسي، روانشناسي كيفري و جامعه شناسي كيفري ما با مواردي نظير …عامل، علت، انگيزه و شرط” در بروز پديده مجرمانه مواجهيم كه هريك از آنها تعريف خاصي دارد كه تفسير آنها از حوصله  اين گفت وگو خارج است، اما با مراجعه به اين عناصر چهارگانه  بروز پديده  مجرمانه ملاحظه خواهد شد كه هيچ يك از اينها چيزي نيست كه فرد مجرم در مورد آنها عامل و قاصر باشد و يا قادر باشد نسبت به آنها تفسير بدهد و يا آنها را نفي كند. به عبارت ديگر مثلا وقتي كودكي از پدر و مادر معتادي متولد مي شود كه چه بسا هر دو به لحاظ ابتلا به بيماري هاي مختلف آميزشي، مشكلات ژنتيك را هم به او منتقل مي كنند و بعد در خانه اي بزرگ مي شود كه تحت تربيت چنين پدر و مادريست و آنچه مي بيند همه نابهنجاري، جرم و عمليات خلاف اخلاق است و بالاخره زماني كه به اجتماعي پا مي گذارد كه جز اين موارد نمي بيند، نمي شنود و نمي آموزد و در تمام اين مدت هم ما به عنوان جامعه و حكومت حركت اصلاحي را انجام نمي دهيم،  وقتي چنين كودكي مرتكب جرم شد آيا واقعا ما مي توانيم او را به عنوان عامل و قاصر و آزاد از نظر ارادي مورد مواخذه قرار دهيم.
يكي از مسايلي كه در اين مورد مطرح است، بحث بيمارگونه يا بيمار بودن جامعه است؛ با توجه به تعريفي كه از جامعه  بيمار به دست مي دهند هم اكنون جامعه  ما شرايط،  مشخصات و ويژگي هاي <جامعه  بيمار> را داراست.
يكي از اين مشخصات پيشي گرفتن يا بيش بودن درصد افزايش جرايم در مقطع زماني خاص نسبت به افزايش جمعيت در همان مقطع است كه طبق مشاهدات مي پندارم كه در جامعه  ايران با چنين پديده اي مواجهيم.
دومين خصوصيت جامعه  بيمار، وجود تضادهاي شديد بين پديده هاست يعني مدرن ترين چيزها در كنار كهنه ترين پديده ها ديده مي شود، مانند وجود جرايم اقتصادي بسيار ظريف و با خسارات مالي بسيار بالا كه موسوم به جرائم يقه سفيدهاست در كنار جرايم بسيار وحشتناكي مانند قتل چند كودك در پاكدشت كه ملاحظه شده و مي شود. هم چنين اختلاف طبقاتي شديد در جوامع بيمار كاملا مشاهده مي شود و بالاخره تضاد نسل ها كه كاملا در جامعه  فعلي ما مشهود است. هم چنين ديگر نشانه هاي جوامع بيمار، مساله و معضل شدن موضوعاتي است كه ماهيتا مطالب خيلي پيچيده اي نيستند؛ مانند موضوع ترافيك با همه  اينها بايد تضاد نسل ها را هم در نظر داشت كه باعث مي شود كه مردسالاري روستايي و يا شهرستاني با ضوابطي كه در شهرهايي نظير تهران حاكم است اصطكاك پيدا كند و به صورت دختركشي، زن كشي و خواهركشي بروز يابد.
اين تضادها و تعارضاتي كه عنوان كرديد را در خصوص فاجعه پاكدشت چگونه تبيين مي كنيد؟
با بررسي جنايت پاكدشت به اين نتيجه مي توان رسيد كه اين دو فرد كه مرتكب اين قتل ها شدند دور و خارج از آنچه كه درباره  جامعه  بيمار و عناصر بروز جرم گفته شد، نبوده اند، حتي آن چنان كه خواندم و شنيدم يكي از اين دو تن خود در كودكي، قرباني آزار و اذيت بوده است و مي دانيم كه هم اكنون بحث كودك آزاري مساله ي بسيار متداولي در جامعه ما شده و پرونده هاي بسياري در دادسراها و دادگاه ها ناظر به اين مساله است. طبيعي است كه وقتي فردي در كودكي مورد چنين تعرضي قرار گرفته ساختار فكري و رواني او چنان به هم ريخته كه اگر در مقاطع ديگري از زندگي مرتكب همين جرم در قبال ديگران شد، نمي توان بدون تعمق در اطراف قضيه او را محكوم كرد و به او به عنوان يك جاني قصي القلب نگريست. در هر حال بر اين اعت



ادم كه در چنين ماجراهايي طرفين، قرباني هستند. يك طرف به لحاظ قوانين مورد حمايت است و طرف ديگر به لحاظ همان قوانين به عنوان كسي كه عالما و عامدا مرتكب جرم شده، مجازات مي شود.
وارد مقولات مربوط به دفاع اجتماعي و ديگر مكاتبي كه درباره  اين مسايل است نمي توان شد. به هر حال جامعه حق دارد از خود دفاع كند اما اين كه چگونه از خود دفاع كند و مباشران و مسوولان اين دفاع چه كساني هستند و از چه زماني بايد اين دفاع را شروع كنند، محل بحث بسياري است.
يكي از عوامل موثر در وقوع حادثه  پاكدشت ويژگي هاي شخصيتي خود متهمان پرونده است كه در دوران كودكي مورد تجاوز قرار گرفته و در اظهارات و بازجويي هاي خود به اين مساله اشاره كرده اند؛ با توجه به اين كه چند نفر از كودكاني كه مورد ضرب و شتم و آزار جنسي <بيجه> قرار گرفته اند از دست او جان سالم به در برده  و در واقع قرباني زنده اين حادثه هستند براي اين كه در آينده اي نه چندان دور <بيجه>هايي در جامعه ظهور و بروز پيدا نكنند كه بخواهند شكنجه هاي روحي و جسمي دوران كودكي خود را با تكرار آن به وسيله  خود و قتل كودكان بي گناهي ديگر جبران كرده و در واقع عقده گشايي كنند به نظر شما نقش فعلي مسوولان و جامعه در درمان اين كودكان چيست؟
به گمان من در وهله  اول سازمان ها و تشكيلات حكومتي مثل سازمان بهزيستي، وزارت بهداشت و حتي تشكيلات قوه قضاييه كه اينك از وجود چنين قربانياني آگاه هستند و مشخصات آنها را مي دانند حداقل كاري كه بايد بكنند اين است كه اين كودكان را تحت پوشش قرار دهند تا از طريق روانكاوي و روان درماني و به كار بردن روش هاي علمي روحيه و ساختار فكري آنها را به نحوي تغيير دهند كه اين حادثه كه براي آنها اتفاق افتاده است نتواند در ساختار رواني آنها ضايعه چنان عميق و مانايي باقي بگذارد كه بعدها ناظر ارتكاب جرم از ناحيه  آنها باشيم و يا حتي ممكن است به حداقل از اين هم دچار شوند. به اين معني كه در زندگي خانوادگي و اجتماعي دچار مشكلاتي شوند.
متاسفانه در جامعه ي ما كساني كه مورد تعرضات جنسي قرار مي گيرند اعم از خانم ها و كودكان به رغم اين كه در اين مساله قصد و عمدي نداشته اند و قرباني بوده اند با ديدگاه هاي تمسخرآميز و يا سرزنش آلود جامعه مواجه مي شوند كه اين بسيار بد است، بسيار ديده شده است كه خانم هايي كه مورد آزار قرار گرفته اند مورد طعنه و تمسخرواقع شده اند. در اين مورد هم نظير اين واقعه ممكن است حادث شود لذا در وهله اول سازمان هاي رسمي مامور به اين امر هستند و در مرحله  دومNGO ها بايد به اين مهم اقدام كنندكه نوع اين گونه كودكان را تحت پوشش قرار دهند.
مواردي اين گونه چون با قتل توام مي شود مورد توجه روزنامه ها و رسانه ها قرار مي گيرد و به تبع آن مردم مطلع و حساس مي شوند اما موارد ديگر نظير بچه هايي كه سر چهارراه ها به كار اشتغال دارند وضع بسيار رقت انگيزي است. در اين موارد آيا تصور مي كنيد كه اين بچه ها مورد سوءاستفاده جنسي قرار نمي گيرند. من گمان مي كنم كه اگر در اين خصوص بررسي شود و با قضيه ، جدي برخورد شود، مطمئنا تعداد بسيار زيادي را خواهيم يافت كه متاسفانه قرباني آزارهاي جنسي بوده اند.
در اين گونه موارد چه بايد كرد، قانون چه نوع حمايتي از اين افراد دارد و وظيفه نهادها و سازمانها چيست؟
وظيفه مقامات مسوول اعم از خصوصي و دولتي اين است كه به كودكان خياباني هم بپردازند و فقط افرادي كه مورد ارتكاب جرم واقع شده اند و اينك به لحاظي در مورد آنها حساسيت ايجاد شده است نبايد كانون توجهات مسوولان قرار گيرند.
به گمان من در مورد مدارس اعم از ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان، كارگاه هايي كه ممكن است بچه هاي خردسال در آن كار كنند و همه  محل هايي كه ممكن است بچه ها درآن در معرض تعرض و تجاوز قرار گيرند حكومت و مردم مسوول اند كه حافظ اين بچه ها باشند. مساله  مهم تر اين است كه متاسفانه مردم عادي كوچه و بازار برخلاف گذشته ها در مورد ناهنجاري ها و كج رفتاري هايي كه مي بينند حساسيت لازم و كافي ندارند و از آنها مي گذرند. به عبارت ديگر اگر ببينند كه مثلا فردي دست بچه اي را گرفته و مي كشد و آن بچه گريه مي كند به خود زحمت نمي دهد كه تحقيق كنند كه آيا واقعا او پدر بچه است يا از بستگان است يا بچه دزد است؟ يا اگر مي بينند خانمي مورد تعرض واقع مي شود به خود زحمت دخالت را نمي دهند؟اين مطلب درست است كه با توجه به اين كه نوع جرايم ارتكابي در جامعه تغييركرده و برخلاف سابق، مجرمين و افراد خطاكار متجري و داراي امكانات بيشتر و مسلح هستند، اندكي احتياط را ايجاب مي كند اما بي تفاوتي در اين گونه موارد قابل قبول نيست. بنابراين چه در مورد 9 بچه اي كه زنده هستند و چه در مورد بچه هاي ديگري كه بالقوه در معرض چنين تعرضاتي قرار دارند همه ما مسووليم و بايد اقدامي كنيم كه از تكرار اين گونه موارد تا حد امكان جلوگيري شود.

معرفي پنج متخلف دستگاه قضايي حادثه پاكدشت
سخنگوي جديد قوه قضاييه در اولين نشست مطبوعاتي خود مسوولان قضايي متخلف در پرونده حادثه پاكدشت را معرفي كرد.
جمال كريمي راد با اعلام اينكه نيروي انتظامي 16 نفر از افرادش را متخلف اعلام كرده است كه با 9 نفر برخورد قضايي صورت گرفته شده و 7 نفر باقيمانده تحويل سازمان هاي قضايي داده شده اند. هيات كارشناسي دادگستري تهران 5 نفر از دستگاه  قضايي را در پرونده پاكدشت مقصر اعلام كرده است كه شامل دو نفر داديار دو نفر بازپرس و يك دادستان است كه حتما قوه قضاييه آن را پيگيري مي كند. مسوولان نظام با كساني كه در انجام وظيفه قانوني خود كوتاهي كرده و باعث شده اند تا اين جنايات ادامه پيدا كند برخورد خواهند كرد. كريمي راد در مورد فرار يكي از كاركنان حفاظت اطلاعات قوه قضاييه به خارج از كشور گفت: در اين مورد خبر سازي شده و كاملا كذب محض است. وي در مورد پرونده ايرانمهر و مختومه شدن آن گفت: بخش عمده اين پرونده مربوط به حق شاكي خصوصي مي شد و از آنجايي كه قتل عمد صورت گرفته بود و دو نفر شاكي اين پرونده رضايت داده اند پرونده، رسيدگي قضايي شد و در نهايت <پرونده> موقوف شد. به عبارت ديگر يكي از راههاي موقوف كردن پرونده گذشت شاكي خصوصي است. وي در مورد پرونده گلدكوئست گفت: در خصوص شكايت هايي كه در مورد گلدكوئست شده است دو نفر در بازداشت به سر مي برند اين شركت در ايران به صورت قانوني در نيامده است. ايجاد شركت قانوني خارجي به صورت قانوني در ايران نياز به مصوبه قانوني مجلس دارد و صرفا ثبت يك شركت در سازمان ثبت شركت ها به معناي، تاسيس شعبه اي از شركت مادر و اصلي نيست. اين شركتي كه الان به نام شركت خارجي شروع به كار كرده، نتوانسته است در فرصت زماني به قول و تعهدات خود عمل كند و در مواردي كه پول را خواسته اند تا مسترد شود اين كار را نكرده است. افرادي در اين بين اعلام كرده اند كه اختياراتي را از شركت مادر دارند كه دروغ است. جمال كريمي راد، سخنگوي قوه قضاييه درباره برخورد با صاحبان وب سايت ها كه اخيرا دستگيرشده اند گفت: اتهام آنها تبليغ عليه نظام، اقدام عليه امنيت ملي، توهين به مقدسات و تشويق به آشوب است كه به زودي برايشان كيفر خواستي صادر خواهد شد و دادگاهشان در صورت تشخيص قاضي، علني و با حضور وكيل - حتي به صورت تسخيري - خواهد بود. البته اينطور كه شنيده ام قرار است دادگاه آنها علني باشد. شما اين را خودتان خواهيد ديد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
ورزش جهان
يادداشت
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   يادداشت   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |