پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۲۵
مي توان اين بنا را بزرگترين و مهمترين بناي دوره قاجاريه دانست
با طاق نماها و حجره هاي تكيه دولت 
با كم شدن اهميت تكيه دولت و ممانعت هاي رضاخان از برگزاري مراسم عزاداري در تكيه، سرانجام در سال 1327، اين مكان در اختيار بانك ملي قرار گرفت تا شعبه بازار را در آن بنا كند
019515.jpg
سپيده قاضي زاده 
ساختمان سه طبقه دايره شكلي بود، هر طبقه ورودي هاي خاص خود را داشت؛ ورودي هاي متفاوت براي مردان، زنان و درباريان
محرم سال 1280 هجري قمري بود كه آقازاده خانم دستان كوچك ملك تاج خاتون را گرفت تا با درشكه سيدعباس به تكيه دولت بروند.
تا آن روزها مراسم عزاداري دهه محرم در تكيه حاج ميرزا آغاسي يا همان عباس آباد برگزار مي شد اما آن سال وضع فرق مي كرد، ديگر از ازدحام مردم و تنگي جا خبري نبود، تكيه دولت هاي نياوران و ارگ هم كوچك بودند مثل اينكه دربار چاره اي انديشيده و همه مراسم را در يك جا جمع كرده بود.
زن ها با چادر كمري مشكي، روبنده سفيد و گالش لاستيكي  سياه براق يكي يكي وارد محوطه مي شدند و دور تا دور تكيه مدور جايي را پيدا مي كردند و مي نشستند. صداي جرينگ جرينگ زيورآلات و خلخالشان در ميان صداي طبال و شيپورچيان گم شده بود. آخر همه شان از اعيان و اشراف زمان بودند، اهل حرم فلان الدوله ها و چي چي الممالك ها!
بايد سريع تر جايي را پيدا مي كردند چون زماني نمانده بود كه صداي طبل و دهل قطع شود و تعزيه خوان ها شروع به مرثيه خواني كنند.
نهم محرم بود و روز قمر بني هاشم و تعزيه خوان ها از فرد؛ دست نوشته ها پيش مي رفتند، آنها بيشتر مجلس را به زبان تركي برگزار مي كردند. همين قضيه بود كه سوز خاصي به صدايشان مي داد، آخر قاجارها ترك زبان بودند و استاد مراسم سوگواري!
در همان سال ها بود كه مهندسان شهرساز، خندق شرقي ارگ تهران را پر و آن را به خيابان ناصريه تبديل كردند، آنها در ادامه اين تغييرات ميدان ارگ را آرايش جديدي بخشيدند، سبزه ميدان را ساماندهي كردند، خيابان باب همايون و باب اندرون را تعريض و ميدان وسيع دوازده دروازه توپخانه را ايجاد كردند. اما مهمترين تغيير در عرصه حصار شاه تهماسبي از 4 به 19 كيلومتر مربع و تبديل تهران به شهر هشت گوش رخ داد.
تهران جديد داراي دوازده دروازه بود و بسياري از اراضي و باغ ها، خانه هاي مسكوني پارك هاي اعيان و رجال و تاسيسات شهر قديم در حصار جديد شهر قرار گرفتند.
به دنبال تاسيس بناي تكيه دولت كه به جرات بزرگترين و مهمترين بناهاي قاجار بود، رخ داد.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در روزنامه شرف تاريخ 1304 ه.ق درباره تاسيس تكيه دولت گفته است: ... از سال 1285، اراده... بر اين علاقه يافت كه تكيه عالي كه در خور مجالس عزاداري دولتي باشد در جنب عمارت و باغ خاصه سلطنتي بنا شود كه از آثار عظيمه بلكه از ابنيه عديم النظير اين عصر همايون شمرده شود. جمعي از مهندسان قابل و معماران ماهر، به امر دولت قاهره گرد هم آمده و طرح اين بناي سعادت افتخار را ريختند و در ظرف چهار، پنج سال مبالغ خطيره و از وجوه روزافزون، صرف عمارت اين بنا نموده تا به پايان آوردند.
مكان تكيه دولت جديد در محوطه جنوب كاخ هاي سلطنتي و در شرق ميدان ارگ در نظر گرفته شد. پس از آن بود كه انبارهاي قديمي ارگ و قسمتي از دوستاق خانه يا زندان دولتي و سياه چال آنكه گرمابه مخروبه و متروكه اي بود، ويران و ساختمان جديد را بنا كردند. تكيه دولت جديد ساختمان سه طبقه دايره شكلي بود با قطر 42 متر و لبه هايي كه در همه جا از شكل دايره تبعيت نمي كرد و معبري در گرداگرد تكيه كه امكان دسترسي به اطراف آن را ميسر مي كرد.
هر طبقه ورودي هاي خاص خود را داشت، ورودي هاي متفاوت براي مردان، زنان و درباريان.
پوشش بنا، چادري متحرك بود كه در مدت برگزاري مراسم نصب مي شد، اما در دوره مظفرالدين شاه چادر را برچيدند و اسكلت فلزي دوار 12 تركي را بر فراز اين ساختمان بنا كردند.
داخل تكيه با كاشي هاي رنگارنگ پوشيده شده و بر كاشي ها نقش گل و بوته و نقش هاي داستاني با عناصر انسان، جانوران و نقوش اسليمي بود. اعيان پيشكاران خود را مي فرستادند تا طاق نماها و حجره ها را به خرج سلطان آذين ببندند. هر يك از اين اتاق ها و طاق نماها متعلق به امير، وزير يا حكمران يكي از ولايات بود كه در زمان برگزاري مراسم با چراغ، آيينه گلدان و قاليچه آن را زينت مي كردند و چلچراغ و قنديل هايي را از سقف مي آويختند.
حالا ديگر وقت آن رسيده بود كه آقازاده خانم و ملك تاج خاتون به سخن وعاظ جمع گوش دهند. در اطراف منبر 20 پله اي تكيه، وعاظ يكي پس از ديگري به منبر مي رفتند و هر يك روضه مختصري مي خواندند تا نوبت به واعظ دربار مي  رسيد. در پايان روضه خواني، تعزيه آغاز مي  شد. تعزيه خوان ها گاهي به هزار و 500 نفر مي  رسيدند كه تعزيه گرداني به نام معين البكا آنها را هدايت مي  كرد.
دسته موزيك كه نظامي بودند در جايگاه مخصوص خود در تكيه جاي مي  گرفتند و با ساز و دهل هايشان تعزيه راهمراهي مي  كردند. اما حدود 50 سال بعد تكيه به مكاني متروك تبديل شد. با كم شدن اهميت تكيه دولت و ممانعت هاي رضاخان از برگزاري مراسم عزاداري در تكيه، سرانجام در سال 1327، اين مكان در اختيار بانك ملي قرار گرفت تا شعبه بازار را در آن بنا كند. اما باكمال تعجب بايد گفت كه ساختمان فعلي بانك با تكيه دولت انطباق ندارد و تاكنون دليل موجهي براي ويران كردن اين ساختمان اعلام نشده است.
و ديگر آقازاده خانم ها و ملك تاج خاتون ها در آنجا هيچ تعزيه خوان و هيچ روضه اي را نه ديدند، نه شنيدند و نه گريستند.

صندوقچه
تهران؛ جمادي الا ول 1325 هجري قمري 
نشريه  تدين

019527.jpg
تدين نام يك هفته نامه بود؛ روزگاري كه يك كلام مي توانست در نشريه اي سبب ساز تحولي باشد به نوبه خود.
وقتي تدين پا به عرصه گذاشت و متولد شد، ايران روزهاي پرطبل و تپش مشروطه را طي مي كرد. بيش از صد و اندي سال پيش، هنوزآموختن علم و سواد اجباري نشده بود و معمولا مردم ولايات به همان آموزه هاي مكتبي اكتفا مي كردند. خيلي ها همين كه خواندن قرآن را ياد بگيرند و توشه اي براي آخرتشان بيندوزند، براي خود كافي مي دانستند. در هر روستا يكي دونفر با سواد پيدا مي شد كه اخبار و نامه هاي مردم را به  آنان منتقل مي كرد.
به هر حال نشريه تدين درقالب هفته نامه به چاپ رسيد؛ هفته نامه اي در قطع۴‎/۶۳*12 سانتيمتر، با چهار صفحه مطلب و آگهي . فكرش را بكنيد چقدر با همين روزنامه اي كه در دست داريد، متفاوت بوده است. بناي تدين را ملاصادق فخرالاسلام گذاشت. او از آسوري هاي اروميه بود. قبل از تولدش پدر و مادر او مقيم آمريكا شده بودند و ينگه دنيا زادگاهش شد. سپس مسلمان شد و به ايران بازگشت. در آغاز مشروطيت، پيروي از خط مشي مرحوم آيت الله طباطبايي را برگزيد. به دستور مرادش با كشيشان به مباحثات نظري و مذهبي مي پرداخت و چكيده اين مباحث را در نشريه اش چاپ مي كرد.
ملاصادق اهل مذهب بود و جريانات روشنفكري، نشريه تدين را نيز در اين راستا زير چاپ مي برد. البته چاپ در آن روزگار به سادگي و راحتي امروز نبود. با حروف سربي حروفچيني مي كردند كه كاري طاقت فرسا، ولي جذاب و شيرين به حساب مي آمد.
شناسنامه  تدين بر جلدش درج شده بود. نوع و روش را سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و خبري تعيين كرده بودند. صاحب امتيازش ملاصادق فخر الاسلام بود كه با مديريت خودش به طبع مي رسيد. تاريخ تاسيس تدين بر مي گردد به جمادي الاول سال۱۳۲۵ه.ق. در تهران و به شكل هفتگي منتشر مي شد.
لوگو يا همان نام نشريه به خط نستعليق درشت، وسط صفحه جاخوش كرده بود. برفراز آن جملهبسم الله الرحمن الرحيم و هوالديان ايستاده بود. صندوق پستي نشريه كه تازه در ايران باب شده بود به اين آدرس مشخص مي شد، طهران، بازارچه خندق.
از آن روزها مجله خوانها حسابشان را از ديگران جدا مي كردند. با پرداخت حق اشتراك آبونمان امروزي در هر جاي ايران، حتي كشورهاي همسايه مي توانستند نسخه هاي تدين را بخوانند. مستندترين تاريخي كه از انتشار هفته نامه فخر الاسلام در دست است نشانه اي بر پيشاني دارد از دومين شماره. تاريخ انتشار روز شنبه 28 جمادي الاول سال 1325ه. ق را نشان مي دهد. عمر اين نشريه حدود۳ سال بود. تا جمادي الثاني سال 1328ه.ق چاپ و منتشر شد و پس از آن از حركت باز ايستاد. حق اشتراك تدين براي طهراني ها 12قران تعيين شده بود. در ساير ولايات داخلي ، شهرستان ها، با احتساب هزينه پستي 17 قران هزينه داشت.
ايراني هاي مقيم كشورهاي همسايه نيز مي توانستند مشترك تدين باشند. مجله با حق اشتراك 4 منات به روسيه و قفقاز مي رفت. راه دراز هند نيز با پرداخت 7 روپيه طي مي شد.
قيمت پشت جلد مجله در طهران۲ شاهي بود و خارج از كشور 4 شاهي. به لحاظ كم و كيف مي توان تدين را كاري حرفه اي ناميد. آگهي هايي كه دراين نشريه درج مي شد و به شهرها و روستاهاي دور مي رفت سطري يك قران محاسبه مي شد. هنوز هنر گرافيك و طراحي پا به منصه ظهور نگذاشته بود كه تبليغات صرفا با اين روش انجام مي گرفت. تدين پوسيده و كهنه را كه ورق بزنيد، در زير لوگوي هر شماره از آن، هفته نامه به شكل زير معرفي شده است؛ جريده ملي،  مذهبي، اخباري، سياسي، تاريخي، اخلاقي، علمي، اقتصادي، سوالات مذهبي از هر كس درج و جواب مي گويد و هفته دو روز، زبان تورات و انجيل درس و قانون مناظره ديني تعليم مي دهد.
آنچه به عنوان مندرجات روزنامه به طبع رسيده، مقالات مختلف راجع به فوايد مشروطه و آزادي و قسمت مختصري از اخبار ولايات است. در هر شماره مقالات مذهبي درباره دين اسلام و مسيح و مطالب ديني ديگر از اين دست چاپ كرده است.
ريشه تاريخي ضرب  المثل هاي تهراني 
دسته گل به آب دادن 

019530.jpg
فرزاد خضرائي
در مورد كسي به كار مي برند كه كار بد و ناپسند يا غير مترقبه اي از او سر بزند؛ در اين صورت مي گويند: يارو دسته گلي به آب داد يا باز هم دسته گل به آب داد.
گويند مردي در دهكده اي مسكن داشت و بسيار بدبين و شوم و بدقدم بود و در هر كاري كه قدم مي گذاشت و در هر امري كه مداخله مي كرد، ممكن نبود آن كار فاسد نكند و آن امر منتهي به خرابي نشود. مثلا اگر در مجلس عروسي وارد مي شد آن را به مجلس سوگواري مبدل مي ساخت و اگر به يك ميهماني دعوت مي شد آن را به ميدان جنگ و جدال مبدل مي ساخت. اين معني نه تنها در بين مردم دهكده خودش بلكه در ميان دهكده هاي اطراف نيز شايع بود.
روزي برادرش كه كدخداي دهكده بود به دهكده مجاور رفت تا دختر كدخداي آن ده را براي پسر خود نامزد كند. خانواده دختر به انجام اين وصلت به شرطي موافقت كردند كه از آغاز تا پايان عروسي عموي داماد كه همان مرد شوم بديمن بود، نه در كار اين وصلت مداخله كند و نه در مجلس عقد و عروسي پا بگذارد.
خانواده داماد شرط را پذيرفتند و به عموي داماد گفتند. او هم بدون اينكه از اين قضيه دلگير شود متعهد اجراي آن شد. همين كه موقع عروسي فرا رسيد، دو روز قبل به يكي از قراء مجاور رفت و در آنجا رحل اقامت انداخت تا عروسي به پايان برسد.
صبح روزي كه در شب زفاف برادرزاده اش واقع شده بود او در دل مي ناليد كه چرا او بايد چنين شوم و ناميمون باشد كه حتي در عروسي برادرزاده اش راهش ندهند تا او هم در عيش و عشرت آنها شركت كرده، دستي افشانده و پايي بكوبد.
در اين اثنا چشمش به بوته گلي افتاد كه در باغچه او با گل هاي زيبا و دلفريب خود مشغول طنازي بود. با ديدن آن به اين خيال افتاد كه دسته گلي قشنگ ببندد و آن را روي نهري كه از اين دهكده به دهكده خودشان روان بود و اتفاقا از داخل عمارت برادرش مي گذشت بيفكند و حالا كه نتوانسته است با حضور خود تقديم خدمتي بكند و تبريك به عروس و داماد بگويد لااقل بدين وسيله، حسن نيتي از خود بروز داده و انجام خدمتي كرده باشد.
دسته گل را زيبا و قشنگ بست و به روي نهر آب انداخت و آن را به خانه برادر رسانيد. اهل خانه سرگرم تشريفات عروسي بودند. ساز و دهل و كرنا و رقص برپا بود. در اين بين دو بچه كوچك كه يكي برادر كوچك داماد و ديگري خواهر عروس بود در كنار نهر سرگرم بازي بودند. چون چشمشان به دسته گل افتاد هر يك بر ديگري پيشي گرفته و براي گرفتن گل دست دراز مي كردند تا گل را بگيرند هر دو در آب افتادند. آنقدر ديگران سرگرم خود بودند كه كسي متوجه غيبت كودكان نشد. تا ساعتي بعد كه دهقاني در خارج آبادي مشغول آبياري بود ناگهان جسد بي روح آن دو كودك را شناخت و از آب گرفت. وقتي به پدر و مادرشان خبر داده شد، جشن عروسي به عزا تبديل شد. به هر تقدير خانواده آن دو كودك عروس و داماد دانستند كه چرا بچه آنها غرق و دستخوش مرگ نابهنگام شده و آن نتيجه دسته گلي بود كه برادر بديمن به آب داده بود.

بيرون از چارچوب
ماني راد
تهيه ميكروفيلم از اسنادكاخ گلستان 
019521.jpg
از ابتداي سال 83 و به منظور ايجاد تسهيلات لازم براي فعاليت محققان و پژوهشگران از 6 هزار برگ سند موجود در كاخ گلستان، ميكروفيلم تهيه شده است.هدف از تهيه ميكروفيلم از اسناد كاخ گلستان، تسهيل در روند فعاليت هاي پژوهشي و تحقيقي علاقه مندان در زمينه مسايل تاريخي است. البته لازم به ذكر است كه با تهيه ميكروفيلم از يك برگ سند اصلي علاوه بر ايجاد امكانات ويژه براي پژوهشگران، امنيت و سلامت سند تامين شده و دسترسي به نسخه پرينتي آن از تخريب تدريجي سند جلوگيري كرده و مراجعه پياپي پژوهشگران به برگ اصلي سند، بدون ممانعت صورت مي گيرد.تهيه ميكروفيلم از اسناد واقع در مجموعه كاخ گلستان توسط گروهي از كارشناسان متخصص در اين حوزه انجام مي شود و پس از تهيه ميكروفيلم، نسخه اصلي سند به مخزن برمي گردد.
به دور از نگاه سوداگرانه و موزه اي
019533.jpg
دو مفهوم موزه اي و سوداگرانه، به تقدس بناهاي مذهبي كشور لطمه مي  زند و راه درست ساماندهي اين بناها، بهره گيري از تجربه موفق مرمت بناهاي تاريخي- مذهبي از طريق همفكري و در پيش گرفتن راه مشترك بين سازمان هاي متولي است.سيد محمد بهشتي رئيس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در نخستين گردهمايي دست اندركاران مرمت و بهره برداري از بناهاي مذهبي و تاريخي در كشور با بيان اين مطلب افزود: مكان هاي مذهبي بايد زنده باشند و كارشناسان ميراث فرهنگي و افرادي كه به ارزش هاي بناهاي تاريخي- مذهبي توجه دارند نيز تنها به كالبد و جسد اين بناها توجه نمي  كنند، بلكه ارزش يك جسد زماني كامل مي  شود كه با روح همنشين شود و روح اين زندگي در بناهاي تاريخي با امر زيارت محقق خواهد شد.وي با بيان اينكه نگاه صرف موزه اي و نگاه صرف عملكردي و سوداگرانه هر دو منجر به لطمه ديدن تقدس بناهاي تاريخي- مذهبي مي  شود، افزود: هيچ يك از اين راه ها به تنهايي درست و پذيرفته شده نيست. راه درست مراجعه به تجربه هاي موفق در حوزه بناهاي تاريخي و مذهبي است؛ يعني جايي كه بين سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و سازمان اوقاف و امور خيريه همفكري صورت گرفته و راهكاري مشترك و راه حلي اختصاصي ارايه شده است.
حراج نقاشي هاي قاجاري در لندن 
019524.jpg
حراج تابلوهاي نقاشي متعلق به دوره قاجار كه ارزش تقريبي آن در حدود يك ميليون پوند است، روز سه شنبه در حراج كريستي شعبه لندن به فروش رسيد. نفيس ترين تابلوهايي كه در اين حراجي براي فروش عرضه شد، پرتره اي از فتحعلي شاه قاجار در حالت نشسته، به ابعاد 203 در 115 سانتيمتر است كه قيمت آن بين 500 تا 800 هزار پوند تخمين زده مي  شد.از ديگر آثار مهمي كه در اين حراجي عرضه شد، مي  توان به تابلو خط اسماعيل جلاير، از مشهورترين نقاشان و خطاطان دوره ناصرالدين شاه اشاره كرد. روي اين تابلو خط كلام يا علي ابن حسين عليه السلام ديده مي  شود كه قيمت آن بين 50 تا 80 هزار پوند اعلام شده است.همچنين تابلوي رنگ و روغن ديگري از محمدحسن خان قاجار كه مادر و دختري را در اندروني نشان مي  دهد نيز در اين حراجي براي فروش عرضه شد كه قيمت آن ازسوي كارشناسان سابتي بين 50 تا 80 هزار پوند اعلام شد.چند قلمدان، ظروف تزئيني و نسخ خطي از ديگر اشيايي هستند كه در اين حراجي براي فروش عرضه شد.
آسياب هايي كه زنده شده اند
019518.jpg
آسياب آبي متعلق به دوران قاجار واقع در شهرستان ساوجبلاغ، با انجام مرمت و بازسازي از سوي سازمان ميراث فرهنگي استان تهران، در سال جاري از تخريب و نابودي كامل نجات پيدا مي  كند.آسياب  آبي مهدي آباد كه طي سال هاي گذشته به شدت تخريب شده و در معرض نابودي كامل قرار گرفته بود، طي اقدامات اخير ميراث فرهنگي غرب استان تهران مرمت وبازسازي شده و اكنون 90 درصد از بازسازي و ساماندهي آن به پايان رسيده است و تنها بخش كوچكي از كار باقي مانده كه در صورت تامين اعتبار كافي، اين آسياب به طور كامل مرمت خواهد شد.البته آسياب آبي نظرآباد شرايط بسيار نامناسبي داشت كه عمليات مرمت را با مشكل مواجه و غيرقابل امكان مي  كرد، به همين دليل نخستين اقدام مؤثر براي آغاز عمليات مرمت، پاكسازي اين بنا بود كه اكنون انجام شده است.اين بنا داراي پوشش سقف بسيار زيبايي است كه در آن از آجرهايي ختايي استفاده شده است. با توجه به نوع پوشش سقف، متروكه بودن بنا در طول ساليان متمادي و عدم رسيدگي به آن، بيشتر قسمت هاي پوشش سقف فروريخته و فضاي داخلي آن تبديل به زباله داني شده بود كه ابتداحريم موقت بنا تعيين و سپس با استفاده از ميله تثبيت شد. اين بنا در اواخر دوره قاجار ساخته شده است و تا سال هاي 1350 از آن استفاده مي  شد.

طهرانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  طهرانشهر  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |