چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۳۸
از بوتيك هاي شانزه ليزه تا خياطخانه اميريه
قصه زني كه مد را به ايران آورد
در سال 1321 زينت جهانشاه به همراه همسرش از سوئيس به ايران برگشت. يك سال بعد، او خياطخانه خود را در خيابان اميريه تأسيس كرد
زينت جهانشاه مي گويد: طي سال ها خياطي به اين نتيجه رسيدم كه مد سير دوراني دارد، مثلاً خيلي از مدل هاي مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدند
021273.jpg
مزدك علي نظري
حتي از همان آغازين سال هاي دهه 20 خورشيدي كه براي اولين بار حرف ازمد و سالن هاي مد بين زنان خانواده هاي اعيان تهراني به ميان آمد ، موضع غالب جامعه به اين قضيه با ديده اكراه بود ؛ پس چندان غيرعادي نيست كه اولين شوهاي لباس روزگار ما هم به صورت كاملاً محدود و با تبليغاتي اندك برگزار شود . كما اين كه پيش تر هم، سالن هاي مد و نمايش هاي زنده لباس ، به همين سبك بلكه بسيار بي صداتر و به قولي خزنده، كار خود را شروع كرده بودند !
به هر حال چند سالي است كه اين شوها به راه افتاده و حتي عصر يكي از آخرين روزهاي بهمن ماه در سال گذشته ، سالني در هتل هماي تهران، پذيراي عده معدودي از اهالي شهر بود كه به تماشاي تجربه اي تازه يعني همان نمايش مد آقايان نشستند.
شروع قصه
در سال 1321 زينت جهانشاه به همراه همسرش از سوئيس به ايران برگشت. يك سال بعد، او خياطخانه خود را در خيابان اميريه تأسيس كرد و با همراهي 5كارگر هر آن چه را كه در طول سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود به خانم هاي تهراني عرضه كرد . جهانشاه براي اين كه مشتريان علاوه بر آشنايي با طرز كار او، براي اولين بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خياطخانه خود را با يك نمايش مد لباس افتتاح كرد.
سال ها پيش از آن يعني حدود 1931 ميلادي، او كه تا كلاس دوم متوسطه در دبيرستان ژاندارك تحصيل كرده بود، به همراه پدرش سرهنگ حبيب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ايران را به مقصد آلمان ترك كرد . سرهنگ براي مأموريت به برلن رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراين كه يك آموزشگاه بين المللي معروف بود، سپرد . لته فراين جايي بود كه دخترها با علم خانه داري تكميلي، آشنا مي  شدند و علاوه بر آن بايد چيزهايي را مثل تندنويسي و ماشين نويسي، هم ياد مي گرفتند . به مدت يك سال و نيم علوم قضائي، آشپزي ، پرنده شناسي، حيوان شناسي و حتي نحوه ذبح و تميز كردن و پختن جانوران، خياطي، لباسشويي، اتو و رفو ، وصله كردن لباس و ... هم در اين مدرسه به زينت جوان تعليم داده شد. بعد از آن او با يك افسر ازدواج كرده و براي اقامتي كه دو سال و نيم طول كشيد راهي برن پايتخت سوئيس شد. آنجا بود كه زينت علاقه خود را به هنر خياطي جدي تر از گذشته دنبال كرده و يك سال تمام را صرف يادگرفتن روش برش روي مانكن از يك خانم سوئيسي كرد. گرچه وابستگي نظامي شوهرش باعث شد آنها سوئيس را هم ترك كنند اما در عوض به شهري پاگذاشتند كه يكي از مراكز اصلي صدور مد به تمام دنيا بوده و هنوز هم هست ؛ پاريس.
از بوتيك هاي پاريس تا خياطخانه تهران 
زينت جهانشاه تخصص خياطي خود را در پاريس گرفت. او چنان در كار خود ورزيده شد كه لباس هاي رسمي خودش را هم مي دوخت و با آن لباس ها در جمع آشنايان به زني خوش پوش، معروف شد.
پيش از آن كه جنگ جهاني آغاز شده و او و خانواده اش به سوئيس برگردند، زينت خبردار شد كه پير بالمن طراح معروف سال هاي دور براي مادرش بوتيكي باز كرده و براي خياطخانه هاي پاريس لباس طراحي ميكند. البته بالمن آن روزها چندان شناخته شده و معروف نبود و آشنايي دخترك ايراني با او به اين خاطر بود كه زينت از مشتريان مادر بالمن به حساب ميآمد.
جهانشاه از اين مادر و فرزند هنرمند، خواست كه مدتي در كنارشان با طرز برش و دوخت آنها آشنا شود. با اين تقاضا موافقت شد و در مدت يك ماه اين دختر ايراني به رموز خياطي مدرن وقت، همين طور طرز اداره يك بوتيك پي برد. همين قضايا به او كمك كرد تا يك سال پس از بازگشت به وطنش بتواند اولين بوتيك ايراني را در تهران تأسيس كرده و نام خود را به عنوان اولين كسي كه پاي مد را به ايران باز كرد، در تاريخ ثبت كند.
نمايشي كه خياطخانه او را معروف كرد
با فرستادن كارت دعوت و پيغام و چند تلفن به خانم هاي معتبر ، زينت موفق شد پاي حدود 15 نفر از زنان سرشناس شهر را به نمايش افتتاحيه خياطخانه اش باز كند. بيشتر اين خانم ها، از فرنگ رفته ها بودند و با نمايش مد لباس، آشنايي داشتند .
در اين مراسم 90 دست لباس زنانه مخصوص صبح، عصر و شب به نمايش گذاشته شد . معرفي لباس ها را هم خود جهانشاه برعهده داشت و موقع نمايش هر كدام، اسم و توضيحاتي درباره شان ميداد. جالب است بدانيد نام تمام اين لباس هاي ايراني از روي فصول سال يا گل ها انتخاب شده بود. هر چند كه جنس پارچه هايشان مثل تمام پارچه هاي مصرفي آن سال ها، فرنگي بود و متري 20 تا 25 تومان، قيمت داشتند.
مد لباس هاي طراحي شده توسط جهانشاه هم، بيشتر مطابق مد كريستين ديور بود. او در اين باره مي گويد: ديور در آن موقع مد جديدش را با دامن هاي بلند عرضه كرده بود و اغلب لباس ها دامن بلند، با تركهاي باريك بودند. مثلاً خانم صفيه فيروز كه در برنامه حضور داشت چون تازه از پاريس به تهران آمده بود، لباسي به همين مدل به تن داشت.
البته اين لباس ها نه تقليد از ديور، بلكه آميزه اي از طرح هاي او و ديد شخصي جهانشاه بود؛ پالتوها گشاد و آزاد بودند با آستين هاي سرخود گشاد و يقه هاي بسته. كت و دامن ها مناسب اعتقادات زنان ايراني طراحي شده بود و پيراهن هاي شب به سبك دكولته ؛ و به جلوي اين لباس ها قسمتي اضافه مي شد كه به تن بايستد !
در اين لباس ها از مخمل استفاده شده و بازار له هم گرم بود . كفش ها نوك گرد و بي پاشنه و باريك بودند. اما از پالتو پوست و كلاه در اين مجموعه خبري نبود ؛ چرا كه قيمت پوست گران بوده و در نتيجه امكان فروش وجود نداشت . از طرف ديگر جهانشاه، كلاهدوز خوبي سراغ نداشت تا طرح هايش را به او بدهد و براي نمايش خود از آن كلاه ها استفاده كند، در عوض كيف هاي مدل موت كه هر دو دست در داخل كيف قرار مي گيرد به نمايش گذاشته شده بود و روي لباس هاي شب پولك و منجوق دوزي ديده مي شد.
اين لباس ها بيشتر به رنگ سياه و قهوه اي و قيمتشان به عنوان مثال براي پيراهن بعدازظهر 50 تومان و پالتوها 100 تومان بود . نمايش دو ساعت و نيم طول كشيد و اتفاقاً نه تنها خانم هاي حاضر در مجلس، بلكه تمام آنها كه وصف نمايش خيره كننده خياطخانه جهانشاه را شنيده بودند ، استقبال زيادي از جادوي مد او كردند.
مانكن هاي باحيا
مانكن هايي كه بايد لباس هاي اين برنامه در تن آنها نمايش داده مي شد از بين خانم ها و دختران دوست و آشنا انتخاب شده بودند. خوشبختانه چون محيط خياطخانه و اين برنامه خاص كاملاً زنانه بود، از طرف خانواده اين مانكن هاي آماتور و خودشان مخالفتي صورت نگرفت. اما به هر حال آموزش طرز راه رفتن ، ايستادن و نمايش لباس دردسرهاي زيادي داشت.
اين دخترخانم ها بين 18 تا 25 سال سن داشتند و پرو و آماده كردن لباس هايشان 3 ماه طول كشيد. البته برخلاف تصور گيسوان مانكن ها ساده و بي آرايش بود، چون در آن زمان سلماني رفتن و آرايش مثل امروز، امري عادي نبود. طفلي ها نه تنها بابت اين مانكن شدن از زينت جهانشاه دستمزدي نگرفتند، بلكه تعدادي از لباس ها را هم خريدند و رفتند!
البته تخفيف مناسبي به آنها داده شد، ولي اجرت دوخت لباس در خياطخانه براي ديگران به اين شرح بود: لباس روز از 110 تا 150 تومان ، لباس شب بين 200 تا 250 تومان ، كت و دامن يا پالتو با روسري۳۰۰ تومان.
مد، زيبايي نميآورد
زماني كه من كار خياطي را شروع كردم وسايل به حد كافي نبود. 12 سال از شروع كارم مي گذشت كه خانمي به نام آنتوانت كه همكلاسم در دوران دبيرستان ژاندارك بود، دستگاهي به ايران آورد كه قلاب كمر تهيه مي كرد و منگنه مي زد. حتي كسي نبود كه كمر درست كند و مجبور بوديم كمر لباس ها را خودمان با دردسر زياد در خياطخانه تهيه كنيم.
گفتني هاي جهانشاه از شروع كار بوتيكش زياد است. اما 10 سال پس از افتتاح خياطخانه بود كه او به فكر استفاده از طرح لباس هاي قديمي در كار خود افتاد: با الهام از لباس هاي موزه مردم شناسي، مانتويي طراحي كردم كه شبيه رداي مردان قديمي بود و آستين هاي راسته گشاد داشت. اين مانتو با استقبال زيادي روبه رو شد.
زينت جهانشاه عقيده جالبي در مورد مد و بازگشت آن در دوره هاي زماني متوالي دارد. او مي گويد: طي سال ها خياطي به اين نتيجه رسيدم كه مد سير دوراني دارد، مثلاً خيلي از مدل هاي مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدند.
اما نظر يك ليدر مد و طراحي كه به مردم خوراك پوشاكي ! مي دهد، درباره پديده مد چيست؟ جهانشاه مي گويد:شيك پوشي خيلي خوب است ولي نبايد خيلي آلامد شد و دربست و چشم بسته از مد پيروي كرد. هميشه پيرو مد بودن، زيبايي نمي آورد بلكه رعايت اعتدال و شخصيت در لباس پوشيدن است كه يك خانم را برازنده جلوه مي دهد . به اعتقاد من يكي از اصول شيك پوشي خانم ها، همان ساده پوشي و رعايت تعادل مد است.
آخر قصه
زينت جهانشاه تا سال 1347 كار خياطي را ادامه داد. در اين مدت چندباري محل خياطخانه اش را تغيير داد، تا اين كه بالاخره بعد از تولد دخترش زهراكم كم خود را بازنشسته كرد. او شروع كننده راهي بود كه با تأسيس خياطخانه هاي متعدد و رواج مد و مدگرايي در ايران، آرام آرام رشد كرده و حالا از مرز 60 سالگي هم گذشته است.

گذر
تلنگري به گذشته تاريخي 
ميراث اميركبير
021270.jpg
كمي قبل يا كمي بعد از آنكه ميرزاتقي خان اميركبير در كاشان منزل گزيد از تاج و تخت شاهي جدا شد، ديگر نه صدراعظمي بود و نه حتي مردي درباري، روي كاغذ و با خطي خوش تقريبا نيمي از اموال خود را به حاج شيخ العراقين كه از مجتهدان درستكار طهران بود، واگذار كرد تا او آن را به مصرف امور خيريه برساند. از آنجا كه ميرزا تقي خان ازمقام صدارت عزل شده بود و توطئه دشمنان داخلي و خارجي اش، هنوز ادامه داشت، او خيلي زود در اين انديشه افتاد كه مرگش نزديك است. در پي اين پيش بيني بود كه او وصيتنامه اي نوشت و در آن اموالش را تقسيم كرد و بخشي را هم براي مصرف امور خير در اختيار شيخ العراقين گذاشت. بخشي از اين اموال كه ميرزاتقي خان بخشيده بود، قطعه زميني بود در اطراف خيابان ناصريه كه بعدها، آنجا تبديل به بازاري شد به نام بازار امير. اين بازار در دوران ناصر الدين شاه به تدريج ساخته شد تا اينكه در دوره مظفر الدين شاه به صورت يك بازار قوام يافت و بزرگ شد. در حوالي سال هاي تاسيس بانك، شاهي ايران در اطراف ميدان توپخانه يا سپه، اين بازار به شدت گسترش يافت. اين بازار در اختيار صراف ها بود و با تاسيس اولين بانك، محلي شد براي مبادله پول هاي مختلف. صراف هاي اين بازار كه البته بخش عمده اي از حجره ها آن را در اختيار داشتند، مبادلات ارزي و تبديل پول هاي طلا ونقره را انجام مي  دادند، بعضي از تجار اين بازار از حجره ها بيرون رفته و به صورت سيار با كيسه هاي پولي كه در دست داشتند، از جايي به جايي مي  رفتند و به تبديل و معاوضه پول و ارز مي  پرداختند، اما اين بازار را به نام بازار خياط ها مي  شناسند. دليل آن هم اين است كه در زمان مظفر الدين شاه، هنگامي كه هنوز چرخ هاي خياطي وارد ايران نشده بود، عده اي از خيابان چيره دست، در اين بازار گرد هم آمدند و در كنار ساير مشاغل به فعاليت پرداختند. در اين بازار معروفترين خياط هاي پايتخت قرار داشتند و بدون استفاده از چرخ  خياطي و با استفاده از نخ و سوزن، لباس هاي زيبا و پوشاك خوبي توليد مي  كردند. رفته رفته اين خياطان كارشان گسترش يافت و تعدادشان هم در اين بازار بيشتر شد. در اواخر حكومت مظفر الدين شاه قاجار بود كه او پس از سفر به فرنگ و به هنگام مراجعت، يك خياط قفقازي را با خود همراه كرد كه تعداد 10 دستگاه چرخ خياطي نيز با او بود. او بعد از سفر به طهران، در دربار به كار تهيه لباس براي درباريان مشغول شد و بعدها اين چرخ ها به ميان خياطان بازار امير آمد و اين بازار بيش از پيش مورد توجه مردم قرار گرفت و خياطان درآن داراي اعتبار و اهميت بيشتري شدند.
بازار امير كه بي  شك از يادگارهاي اميركبير بود، تا مدت ها به صورت يك راسته وجود داشت. اين بازار، الان چندان نشاني از روزهاي دور ندارد.

بيرون از چارچوب
بقعه امامزاده يحيي جدا شده از تاريخ 
021267.jpg
بخشي از ديوار خارجي امامزاده يحيي تهران براي الحاق فضاي جديد از سوي مالكان و متوليان تخريب شد،در حالي كه هرگونه تغيير كاربري در بناهاي تاريخي و ثبت شده در فهرست آثار ملي بايد پس از اخذ مجوز از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري انجام شود. محدوده حفاظت شده امامزاده يحيي از سوي متوليان براي ساخت سرويس هاي بهداشتي با تهديدهاي تازه مواجه شده است. ادامه ساخت و سازهاي غيرقانوني در عرصه وحريم اين امامزاده تاريخي كه در منطقه عودلاجان تهران واقع شده، بسيار نگران كننده است. اين چندمين امامزاده تاريخي تهران است كه هويت آن در جريان نوسازي و اقدامات متوليان در معرض آسيب قرار گرفته است. اقدامات انجام شده براي بهسازي امامزاده صالح تهران كه ابتدا به صورت پروژه هاي خرد و محدود آغاز شد، اكنون تا حدي پيشرفت كرده كه هويت اين امامزاده را به طور كامل تخريب كرده، به گونه اي كه اين بناي تاريخي به صورت بنايي امروزي تغيير شكل داده است.
مرمت عمارت سردار اسعد در باغ ايلخاني
021276.jpg
ساختمان سردار اسعد بختياري در دوران پهلوي توسط بانك ملي خريداري شد و سال بعد در محوطه باغي كه اين بنا در آن واقع است، ساختمان بانك ملي، احداث شد. هم اكنون بانك ملي ايران با اختصاص 50 ميليون ريال اعتبار، عمليات مرمت تكميلي بناي تاريخي متعلق به سردار بختياري را در هفته آينده به پايان مي رساند.
مرمت دودكش بنا، شيرواني و ايوان شمالي كه به دليل نشت آب از شيرواني، ديواره آن نمناك شده بود، طي آغاز عمليات جديد مرمت اين بناي تاريخي و در قالب يك طرح 15 روزه از هفته پيش آغاز شد. مرمت اصلي كاخ سردار اسعد كه 5 سال به طول انجاميد شامل ايجاد كانال دفع رطوبت، استحكام بخشي سقف ها، ديوارهاي باربر، تعميرات اساسي شيرواني و آيينه كاري و ايوان شمالي، جنوبي و سطوح نماي خارجي است. عمارت سردار اسعد، تنها بناي باقي مانده از مجموعه تاريخي و معروف باغ ايلخاني مربوط به دوره قاجار و يكي از زيباترين يادگارهاي تاريخي شهر تهران است. اين بناي تاريخي در محوطه بانك ملي خيابان فردوسي تهران واقع شده است. باغ ايلخاني در قسمت غربي خيابان فردوسي كنوني شامل مجموعه بزرگي از كوچه ميرشكار فعلي تا خيابان جمهوري بوده است. اين باغ در اوايل قرن حاضر جهت ايجاد بانك ملي توسط دولت به تملك در آمد. محدوده اين باغ به تدريج با ساخت و سازهاي متعدد، شامل احداث فروشگاه بزرگ فردوسي، بيمارستان و عمارت بانك مركزي تغيير يافت. اين عمارت در دو طبقه بنا شده و عمده ترين ويژگي آن آجرهاي منقوش پيش ساخته در نماي آن با طرحي برون گرا و معماري از نوع ساختمان هاي ميان باغ موسوم به كوشك است. در طرح كاربري جديد اين بنا كه با هزينه بانك ملي مرمت شده، مقرر شده است كه طبقه فوقاني براي برگزاري جلسات هيات مديره و طبقه همكف به عنوان موزه مورد استفاده قرار گيرد.
از 118 نپرس 
021279.jpg
مدتي از حضور رئيس جديد سازمان ميراث و گردشگري -حسين مرعشي-گذشته است. سازمان ايرانگردي و جهانگردي با سازمان ميراث فرهنگي ادغام شد و درست يا غلط، سازمان ميراث گردشگري تشكيل شد. نهاد جديدالتاسيس در بدو آغاز به كار، سايت اينترنتي CHN را راه اندازي كرد. در پي آن سايت ايران توريسم نيز فعال شد. اين دو نكته از برجسته ترين فعاليت هاي سازمان در اطلاع رساني به شمار مي رود. اگر شهروند يا توريست خارجي بخواهد براي رفع مشكلاتش يا حل پرسش هايش به مرجع معتبري دست پيدا كند، بايد از رايانه و خطوط ارتباطي اينترنت بهره مند باشد. در هر نقطه از ايران كه باشيد با تلفن 118 هر شماره تلفني را مي يابيد. ولي در پايتخت اگر دست به گوشي تلفن ببريد و از راهنماهاي صبح يا بعدازظهر 118 شماره تماس سازمان ميراث و گردشگري را بپرسيد؛ تيرتان به سنگ مي خورد. راهنماي تلفن تهران هنوز شماره سازمان هاي سابق را به صورت مجزا در اختيارتان قرار مي دهد. انگار هنوز مركز اطلاع رساني تهران از وجود و حضور چنين مكاني با چنين نامي بي خبر است.
مساله ديگر جابجايي دفتر اين سازمان است. دو سازمان قبلي درخيابان آزادي ايستاده بودند و سازمان جديد التاسيس به خيابان نجات اللهي انتقال پيدا كرده است. اگر بخواهيد با اين مسوولان تماس برقرار كنيد؛ به خود زحمت داده، خيابان هاي تهران را يكي يكي از زير پاشنه پا در كنيد و از نيروهاي سازمان تلفنشان را دريافت كنيد. روابط عمومي سازماني كه بر همين پايه استوار است مثال زدني است و قابل تامل.

طهرانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |