چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۳
شرح زندگي و افكار ابن سينا ( واپسين بخش )
فيلسوف جانها
در بخش نخستين اين مقاله درباره زندگي و نظام فلسفي ابن سينا با عنوان هايي چون هستي شناسي و دين شناسي بحث شد.
در بخش واپسين نويسنده درباره آراي فلسفي ابن سينا ، جهان شناسي، روان شناسي و به طور كلي گستردگي دانش ابن سينا و تسلط او بر علوم مختلف ديگر بحث كرده است كه از نظرتان خواهد گذشت.
006033.jpg
دكتر عبدالحسين خسروپناه
شيخ الرئيس در سطح سياسي و اجتماعي نيز از ضرورت بعثت انبيا و نياز آدميان به دين سخن مي گويد و با تبيين اين مطلب كه دين و وحي ديني به صورت نظام اجتماعي، سياسي و اخلاقي و پيامبر نيز در جايگاه شارع و سياستمدار برجسته ظاهر مي شود، به ويژگي هاي قانون و شريعت مي پردازد و بر تأثير آن در بهتر كردن اوضاع مردم از لحاظ اجتماعي و نقش آن در صعود و ترقي انسان به مراتب عالي تر تأكيد مي كند.
مهمترين استدلال شيخ الرئيس بر ضرورت بعثت پيامبران و نياز بشر به دين در كتاب هاي الهيات شفا و الاشارات و التنبيهات به صورت ذيل بيان گرديده است:
۱. انسان ها در امور زندگاني، استقلالي ندارند و در غذا و لباس و مسكن و ... به ديگران نيازمندند، زيرا همه اين نيازمندي ها با يك نفر رفع نمي شود و بدون آن، امور زندگي ناممكن يا بسيار سخت مي گردد.
۲. براي تحقق اين حاجت ها و آسان سازي آنها، تعاون و مشاركت و داد و ستد لازم است، پس انسان در زندگي و معيشت خود به طور طبيعي به اجتماع و تمدن نياز دارد.
۳. اجتماع و تمدن بدون عدالت ممكن نيست؛ زيرا شهوت و غضب، انسان ها را به ستم و هرج و مرج فرا مي خواند.
۴. پس براي تحقق عدالت به شريعت نيازمنديم.
۵. شريعت به آيين گذار و شارعي نياز دارد تا قوانين و آيين را وضع كند.
۶. قانونگذار بايد داراي ويژگي و استحقاق خاصي باشد تا هنگام هرج و مرج و نزاع، او را مستحق اطاعت بدانند، پس بايد از طرف خداوند منصوب شود.
۷. براي اين كه قانونگذار استحقاق اطاعت بيابد، بايد معجزات و آياتي كه بر ارتباط او با خداوند و انتساب شريعت وي بر حق تعالي دلالت داشته باشد، از او صادر شود؛ البته معجزات او به دو شكل قولي و فعلي تحقق پذير است، پس شارع و قانونگذار بايد داراي معجزه باشد.
۸. براي ضمانت اجرايي و تحقق خارجي قوانين الهي به ويژه براي انسان هاي ضعيف العقل كه براي منافع خود به اختلال نظم دست مي زنند تحقق ثواب و عقاب براي مطيعان و عاصيان لازم است تا فرمان برداري آنها بيشتر شود و براي يادآوري هميشگي خداوند، عبادت ها و ارتباط هاي مستقيم انسان با خدا وضع گردد.
۹. وقتي بندگان به اين امور نياز يافتند و نفع مردم بر تحقق آن توقف داشت، عنايت الهي اقتضا مي كند كه اين نياز مردم را رفع كند.
نتيجه سخن آن كه براي حفظ زندگي اجتماعي و نياز انسان ها به قوانين الهي وجود انبيا و شريعت و دين ضرورت دارد.
جهان شناسي
پهنه جهان شناسي ابن سينا برگرفته از عناصر اصيل و مهم در بينش ارسطويي و نوافلاطوني است. نظريه فيض يا صدور هستي از نخستين خود انديش (تعقل بالذات) و بهره گيري ابن سينا از اين نظريه ها درباره چگونگي پيدايش جهان و واژه هايي مانند فيض، صدور، ابداع وخلق نشان از تأثير پذيري وي از فلسفه نوافلاطوني است.
قاعده الواحد لايصدر عنه الاالواحد در همين حوزه جهان شناسي مطرح مي گردد. بنابراين چون واجب الوجود يكي و عقل محض است، پس نخستين صادر از او به گونه فيض نيز بايد يك عقل باشد يعني صورتي كه در ماده نيست. بدين سان، نخستين اثر خود انديشي خدا _ يا تعقل او در ذاتش - پيدايش يك عقل است و اين نخستين معلول از علت نخستين است.
روان شناسي
بخش ششم از هشت بخش طبيعيات شفا به روان شناسي و علم النفس اختصاص دارد . البته در نجات و اشارات و ساير نگاشته هاي شيخ به مباحث نفس نيز پرداخته شده است. اثبات هستي نفس و روح مجرد، ترابط نفس و بدن، ساحت ها و قوا (نيروهاي)  نفس از جمله مسائل اين دانش ارزشمند است. نفس و روح نزد ابن سينا كمال نخستين براي جسم طبيعي است كه هستي آن با خودآگاهي اثبات مي گردد. اين جوهر نفساني در هر انسان يكي است اما داراي نيروهاي متعددي همچون نيروهاي ادراكي و نيروهاي كاربردي است.
بقا و جاودانگي نيز از جمله مدعيات ابن سينا در روان شناسي فلسفي اوست كه با همين پيش فرض، نظريات ابن سينا درباره معاد و زندگي آن جهاني استوار مي گردد. وي در شفا،  فصلي به اين بحث اختصاص داده و در نوشته هاي ديگري مانند رساله اضحويه في امر المعاد و كتاب المبدأ والمعاد به آن پرداخته است. البته معاد روحاني را با عقل اثبات مي كند ولي در مسئله معاد جسماني به شريعت محمدي (ص) _ كه حجيت عقلي آن قبلاً اثبات شده است- تمسك مي جويد.
ابن سينا در پيروي از بينش ارسطويي بيش از هر فيلسوف ديگري عقل گرا است اما با طي كردن مسير عقلانيت به نگرش عرفاني دست مي يابد و نگاشته هاي عرفاني مانند رساله حي بن يقظان، رساله طير و رساله سلامان وابسال، سه نمط پاياني اشارات و تنبيهات با عنوان البهجه و السعاده، مقامات العارفين، اسرارالايات را ارائه مي نمايد.
وي در آغاز نمط نهم اشارات مي نويسد: «عارفان را در زندگي اين جهاني، غير از ديگران، مقامات و درجاتي ويژه آنان است، چنانكه گويي هرچند هنوز در جامه هاي بدن هايشانند، آنها را فرونهاده و از آنها برهنه شده اند و روي به عالم قدس آورده اند. ايشان را كارهايي است نهاني در ميان خودشان و كارهايي است آشكار كه منكران را ناخوشايند است و آنان كه آن كارها را مي شناسند، آنها را بزرگ مي دارند.» ابن سينا در وصف زاهد و عابد و عارف مي گويد: «آن كسي كه از متاع جهان و خوشي هاي آن روي برتافته است زاهد ناميده مي شود و آن كس كه به كار عبادات از نماز و روزه و مانند اينها بپردازد، عابد نام دارد و آن كس كه انديشه خود را به سوي قدس جبروت مي گرداند و همواره چشم به راه تابش نور حق در نهاني ترين درون (سر) خويش است، عارف ناميده مي شود.»
پزشكي و ساير علوم
ابن سينا نه تنها از زمره فيلسوفان بزرگ جهان بلكه يكي از چهره هاي برجسته تاريخ پزشكي است. مهم ترين اثر وي در پزشكي كتاب قانون (القانون في الطب) است كه بخش يكم يعني كتاب اول آن را در حدود سن ۳۵ سالگي نگاشته است. اين كتاب طي چندين سده در سرزمين هاي اسلامي و اروپايي بر همه كتاب  هاي پزشكي ديگر از جمله كتاب الحاوي محمدبن زكرياي رازي و كتاب كامل الضاعه الطبيه علي بن عباس مجوسي سايه افكنده بود و پزشكان، شرح هاي گوناگون بر آن نوشتند. ابن سينا علاوه بر قانون نوشته هاي ديگر پزشكي مانند اراجيز في الطب در قالب شعر نگاشته است . فيزيولوژي و بيماري هاي اعضاي متشابهه الاجزاي بدن، علت هاي بيماري ها، نشانه هاي بيماري ها، پزشكي عملي مانند بهداشت و رژيم غذايي سالم و حركات ورزشي،  بازگرداندن تندرستي، جراحي و...در ارجوزه به شعر درآمده است.
ابن سينا، پزشكي را دانشي مي داند كه به وسيله آن احوال بدن انسان از لحاظ آنچه سبب تندرستي يا از ميان رفتن تندرستي است، شناخته مي شود، به منظور نگهداشت تندرستي موجود و بازگرداندن آن در صورت زوال آن.
پزشكي مانند ساير علوم به نظري و عملي تقسيم مي شود و ابن سينا به هر دو ساحت آن پرداخته است. داروشناسي نيز از جمله مباحث پزشكي مورد توجه ابن سينا بوده است.
006030.jpg
ابن سينا: آن كسي كه از متاع جهان و خوشي هاي آن روي برتافته است زاهد ناميده مي شود و آن كس كه به كار عبادات بپردازد، عابد نام دارد و آن كس كه انديشه خود را به سوي قدس جبروت مي گرداند و همواره چشم به راه تابش نور حق در نهاني ترين درون (سر) خويش است، عارف ناميده مي شود.
رياضيات و نجوم نيز از تخصص هاي علمي ابن  سينا به شمار مي آيد. وي، بخش بزرگي از كتاب شفا را به رياضيات اختصاص داده و آن را به چهار فن اصول هندسه، علم حساب، علم موسيقي و هيأت تقسيم كرده است. وي در فن اول رياضيات شفا، اصول اقليدس را مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهد و با اين روش، متعلمان را به مباني هندسه آشنا مي سازد. رساله تحقيق الزاويه، تحقيق مبادي الهندسه از ديگر آثار شيخ در زمينه هندسه است. فن دوم رياضيات شفا در حساب و شامل ۴ مقاله ذيل يعني خواص العدد، احوال العدد من حيث اضافته الي غيره، احوال العدد من حيث كيفيه تأليفه من الوحدانيات، المتواليات العشر است. فن سوم رياضيات شفا در علم موسيقي و شامل ۶ مقاله است و مباحثي مانند دستگاه هاي موسيقي و تئوري ساختمان عود بحث شده است. آثار ديگر ابن سينا پيرامون موسيقي عبارتند از المدخل الي صناعه الموسيقي، كتاب اللواحق و بخش هايي از كتاب النجاة و دانشنامه علائي و آخرين بخش از رياضيات شفا در هيأت است. البته ابن سينا، آثار ديگري در هيأت و نجوم نگاشته است از جمله بخش نهم كتاب النجاة،  تحرير المجسطي، عله قيام الارض في حيزها، تفسيرالسماء و العالم و ....
منطق از ديگر دستاوردهاي ابن سينا است كه علي رغم از بين رفتن مدرسه بغداد در حدود سال ۱۰۵۰ ميلادي (۴۳۴ ق) مطالعات منطقي در جهان اسلام ادامه يافت و خلاقيت ها و تأثير وي بر منطق براي منطق دانان جهان هويدا است. ابن سينا، متهورانه سنت جديدي در منطق به وجود آورد. وي گرچه به ميزان زيادي مرهون و مديون مدرسه بغداد بود لكن آن را تحقير و سرزنش مي كرد، چرا كه منطق در مدرسه بغداد عبارت بود از مطالعه متون ارسطويي و ابن سينا، اين گونه جهت گيري به سوي متن را به جاي موضوع و محتوا، خطا مي پنداشت. بنابراين، بخش منطق شفا، نه شرحي بر آثار ارسطو، كه كتاب مستقلي در حوزه منطق صوري و منطق ماده به شمار مي آيد. حتي منطق ارسطو با منطق فارابي تفاوت داشت. در پايان جا دارد سهم عمده منطق دانان مسلمان در علم منطق به شرح ذيل بيان گردد:
۱- نظريه قياسي (تبيين قياسي) استنتاج استقرايي توسط فارابي
۲- نظريه خاص فارابي در امكان استقبالي
۳- نظريه ابن سينا در باب قضاياي شرطي
۴- ساختار زماني قضاياي موجهه توسط ابن سينا
۵- بازسازي دقيق ابن رشد از نظريه موجهه ارسطو

منابع:
۱- دايرة المعارف بزرگ اسلامي، مدخل ابن سينا، نگارنده شرف الدين خراساني، زير نظر سيد كاظم موسوي بجنوردي، تهران مركز دايرة المعارف بزرگ اسلامي، چاپ اول، جلد چهارم، ۱۳۷۰ صص ۳۲-۱
۲- سيد حسين نصر، سه حكيم مسلمان، ترجمه احمد آرام، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي چاپ پنجم، ،۱۳۸۲ فصل اول
۳- عبدالحسين خسروپناه، انتظارات بشر از دين، تهران،  پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، ،۱۳۸۲ ص ۳۲۴-۳۳۴
۴- يوحناقمير، فلاسفه العرب، ابن سينا، بيروت، دارالمشرق، طبعه ثالثه
۵- آثار شيخ از جمله الشفاء ،الاشارات و التنبيهات، النجاة، المبدأ و المعاد، القانون في الطب و ...
۶- لطف الله نبوي ، منطق سينوي به روايت نيكولاس رشر، تهران،  شركت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ نخست، ۱۳۸۱

رويداد انديشه
بزرگداشت حاج ملا هادي سبزواري
006027.jpg
فارس: رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي گفت: پيش از ترجمه كتاب «حكمت منظومه» به زبان انگليسي ملاهادي سبزواري در جهان ناشناخته بود به طوري كه حتي برخي از كشورهاي عربي نيز از وجود او بي اطلاع بودند.
مهدي محقق، رئيس انجمن آثار و مفاخر فرهنگي و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرگزاري فارس با اشاره به مطلب فوق افزود: ترجمه «حكمت منظومه» را سال ۱۳۴۸ با همكاري دكتر ايزوتسو با همين عنوان آغازكرديم و براي اولين بار در نيويورك به چاپ رسيد.وي افزود: ايزوتسو در اين كتاب مقدمه مبسوطي نوشته است كه پس از ترجمه و چاپ اين كتاب در ايران توسط مركز نشر دانشگاهي و انتشارات دانشگاه تهران در ايران نيز به زبان فارسي ترجمه و منتشر شد.
محقق تصريح كرد: اين اثر براي اولين بار بعد از ۸۰۰ سال يك نظام فلسفي از مسلمانان را در جهان عرضه كرد. وي افزود: اين حركتي براي شناساندن ميراث فراموش شده اسلامي - ايراني بود به طوري كه نام ملاهادي سبزواري به فرهنگنامه هاي دنيا راه يافت در حالي كه پس از ابن رشد بسياري از متفكران كشورهاي اروپايي گمان بر اين عقيده بردند كه تفكر عقلي در كشورهاي اسلامي از ميان رفت.گفتني است كه مراسم بزرگداشتي روز ۱۹ آبان ماه در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي براي اين فيلسوف بزرگ قرن سيزدهم برگزار شد. ملاهادي سبزواري حكيمي از اعاظم فلاسفه و حكماي اسلامي اواخر قرن سيزدهم هجرت و دوران حاكميت ناصرالدين شاه است. حدود هفت و هشت سالگي نحو و صرف را فراگرفت و در حدود ده سالگي، پس از وفات پدر بزرگوارش حاج مهدي سبزواري، نزد عمو زاده اش حاج ملاحسين سبزواري؛ در مشهد مقدس اصول و فقه و ادبيات و علوم نقليه را فراگرفت و هشت سال ديگر عمر خويش را در حوزه درس ملا اسماعيل اصفهاني و ملاعلي نوري به تحصيل فلسفه پرداخت.سبزواري در دهه آخر ذي الحجه سال ۱۲۸۹ و يا ۱۲۹۰ هجري قمري در سبزوار وفات يافت و آرامگاه او در حال حاضر بنام مقبره حاج ملا هادي سبزواري در سبزوار قرار دارد.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
سينما
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |