گفت وگو با تهيه كنند ه و كارگرد ان برنامه تلويزيوني «خانه به د وش»
خند ه تلخ
نمي پذيرفتند كه با آنان مصاحبه كنيم. چون روال كارشان اين است كه تا قبل از پايان پخش كارهايشان مصاحبه نمي كنند .
اما د ر نهايت با لطف و صميميت پذيراي ما شد ند . «مهران مهام» يكي از د و تهيه كنند ه مجموعه تلويزيوني «خانه به د وش» است، وي كه د ر كارنامه هنري خود مجموعه هاي موفقي چون «خانه پد ري»، «كارآگاه شمسي» و «طلسم شد گان» را د ارد به همراه «رضا عطاران» كارگرد ان مجموعه تلويزيوني «خانه به د وش» د ر مورد چگونگي ساخت اين برنامه و روند توليد برنامه هاي طنز تلويزيون حرف هايي زد ند كه شنيد ني است.
|
|
معصومه عابدين
* آقاي مهام، سريال طلسم شد گان و خانه به د وش هر د وهمزمان پخش شد. آيا تهيه كنند گي د و سريال سخت نيست؟
-ممكن است از لحاظ جسمي كمي سخت باشد اما وجود علاقه باعث تحمل فشارها و مشكلات مي شود . د ر ضمن هر د و برنامه ذكرشد ه د و تهيه كنند ه د اشت، من و آقاي ايرج محمد ي روزبهاني. تقسيم كار بين ما باعث كمترشد ن مشكلات مي شد . مثلا د ر «خانه به د وش» كار نظارت اجرايي برعهد ه من بود و آقاي روزبهاني كارهاي اد اري آن را انجام مي د اد ند .
د ر ضمن، تهيه اين د و سريال همزمان نبود . هنگامي كه ما «خانه به د وش» را كليد زد يم، كار طلسم شد گان تمام شد ه بود . گرچه يكي از مشكلات عمد ه توليد اين است كه نگارش همزمان با توليد انجام مي شود كه اين امر باعث مي شود كه تهيه كنند ه و كارگرد ان، به پايان كار آگاهي و شناخت ند اشته باشند .
اما د ر برنامه «خانه به د وش» روال كار اينگونه نبود . طرح اوليه از آقاي سعيد آقاخاني و آقاي ميمنت بود . بازنويسي طرح توسط آقاي فرهاد ي انجام شد كه به شبكه سوم ارايه كرد ند . از بهمن سال ۸۲ كار نگارش آن را آغاز كرد يم و اواسط خرد اد ماه كليد آن را زد يم. توليد كار سه ماه و نيم طول كشيد . پس توليد اين د و برنامه با هم تد اخلي ند اشت.
* چه عوامل مثبتي د ر پيشرفت كارتان موثر بود ؟
-اولين عامل علاقه بود . د ر ضمن وقتي كارگرد ان و تهيه كنند ه همد ل باشند و تيمي كه براي توليد كنار هم چيد ه مي شوند اعم از آبد ارچي تا راس گروه، اگر تيم خوبي باشند نه تنها سختي و مشكلي پيش نمي آيد بلكه براساس تفاهم و منطق كارهايمان به سهولت پيش مي رود و از همه مهم تر آرامش فكري برايمان ايجاد مي شود .
نكته مهم د يگر پشتيباني شبكه تلويزيوني از نظر سيستم مالي و اد اري است كه انصافا شبكه سوم سيما د ر مورد «خانه به د وش» د قيقا طبق قرارد اد عمل كرد و د ستمزد عوامل را به موقع پرد اخت كرد كه اين كار كمك زياد ي به آرامش گروه كرد .
آنچه كه خيلي مايلم حتما عنوان شود اين است كه اين كار حاصل زحمت يك گروه خوب و صميمي بود ه است، از آبد ارچي خوبمان گرفته تا تيم فني، فيلم برد اري، صد ابرد اري و بازيگران، آقاي لولايي، خانم اميرجلالي، صاد قي، لطفي و د يگران.... به همه آنها از صميم د ل خسته نباشيد مي گويم.
* چرا از د رگيري هاي باجناق ها د ر برنامه «خانه به د وش» استفاد ه كرد يد ؟
-باجناق بود ن بهانه بود . اين د استان را شايد مي شد بين د و د وست، د و جاري و... مطرح كرد اما آنچه كه به شوخي د ر فرهنگ ما از باجناق گفته شد ه نوعي ذهنيت پركشش ايجاد كرد ه است حالا وقتي ما آن را د ر اين قالب مطرح مي كنيم براي مرد م باورپذير مي شود و آنها سريعا مطالب متن را د رك مي كنند .
مسئله د يگر روابط خانواد ه ها بود كه حتما بايد با هم نسبت خانواد گي د اشته باشند تا مثلا علي پسر خانواد ه بتواند به خانه آنها رفت و آمد كند . چون خانه خاله اش است بنابراين رابطه واقعي و باورپذيرتر است. اگر د و نفر غريبه بود ند مطمئنا علي نمي توانست به اين راحتي با خانواد ه آنها رفت و آمد كند .
* بد اهه پرد ازي د ر اين مجموعه تلويزيوني تا چه حد مؤثر بود ؟
-ما د ر اين مجموعه طنز به هيچ عنوان بد اهه پرد ازي ند اشتيم. قصه كاملا براساس متن د استان پيش رفت و ما بر روي اجراي فيلمنامه بسيار تاكيد د اشتيم. ممكن است بخش هايي به عنوان تكيه كلام مطرح شد ه باشد ، مانند : كلمه چرا؟ د ر مسافرخانه، يا قلاب گرفتن احمد و ماشاءالله.
گاهي هم طنز موقعيت يا كلامي را براساس خواست كارگرد ان ايجاد كرد ه ايم.
د ر ضمن قصه طنز عينا از روي فيلمنامه اجرا شد ه ولي گاهي اگر گويش د يالوگي براي بازيگري سخت بود آن را تغيير مي د اد يم تا راحت تر بيان كند اما قصه همان قصه اوليه بود ه است نه چيز د يگر.
* از ويژگي هاي مثبت فيلم ترويج فرهنگ كار است آيا اين ايد ه محوري فيلم بود ه است؟
- ما از ابتد ا بر د و چيز د ر اين فيلمنامه تاكيد د اشتيم آقا ماشاءالله اين همه شغل را پشت سر مي گذارد ولي چون شخصيت كاسبي ند اشته، خب كاسب هم نمي شود . بعضي آد م ها ذاتا كاسب اند و بعضي هم مانند آقا ماشاءالله نه. او كسي است كه اگر با فرد ي برخورد كند كه وضعيت مالي بد ي د ارد تمام سرمايه اش، مثلا تمام هند وانه هايش را يكجا به او مي بخشد نه اينكه اين كار بد باشد نه، ولي با روش كاسب بود ن كه شرايط خاص خود ش را د ارد ، مانند : جد ي بود ن، توانابود ن، قد رت گرفتن حق و ... جور د رنمي آيد . اين آد م د ر تقابل با اصلان است، كسي كه زند گي ماشاءالله را اينگونه زيرورو مي كند ، بعد ا خواهيد د يد كه با اين د شمني چه كمكي به او مي كند . د وم، هد ف ما اين بود كه بگوييم د ر همين ايران خود مان هم مي شود كار كرد .
هم مي شود كار كرد و هم نان حلال د رآورد . سخت است مي د انيم ،اما مي شود . گوشزد ي است براي آناني كه فكر مي كنند كار نيست. اگر قبول كنيم هيچ كاري عار نيست، متكي و مغرور به تحصيلات نشويم. مطمئنا كار فراوان است.
* از نقاط ضعف مجموعه تلويزيوني اين است كه مخاطبان را ساد ه لوح فرض كرد ه ايد ؟
-امثال ماشاءالله اگر نگوييم زياد است، د ر جامعه ما كم هم نيستند افراد ي كه به اين د رد سر گرفتار شد ه اند و با د يد ن يك د فتر مجلل، منشي و برو و بيا زود گول مي خورند . آنها خواستند د ه پله يكي بالا بروند اما همان سرمايه اصلي شان را هم از د ست د اد ند .
د ر ضمن ماشاءالله فقط از خجالت زن و بچه اش و فشار طلبكارها به خانه اش نمي رود و اگر بخواهد قضيه را به پليس اطلاع بد هد نتيجه را د يگر خود بهتر مي د انيد .
* به نظر شما چه عاملي باعث جذب مرد م به اين مجموعه تلويزيوني شد ه است؟
-واقعي بود ن شخصيت ها و بستر نوستالوژيك خانه ماشاءالله كه به نوعي ياد آور خانه پد ري ماست و زن ماشاءالله نمونه يك ماد ر فد اكار ايراني است، از آن ماد رهاي قد يمي كه اگر ماد ر خود من نباشد ماد ر همسايه بغلي است چون د ر قد يم فرقي بين ماد ر خود ت و خانه بغلي وجود ند اشت، د ر محله هاي قد يمي ماد ر من و تويي نبود يك ماد ر ، ماد ر همه محله بود و د رست قرار گرفتن بازيگران د ر جاي خود شان و باورپذيربود ن مجموعه تلويزيوني باعث جذب مرد م شد ه است.
* آقاي عطاران، كارگرد اني و بازيگري د ر يك فيلم همزمان كار مشكلي است. چه شد كه د رگير بازيگري شد يد ؟
-بله واقعا كار مشكلي است. ولي من هميشه د وست د اشتم نقشهايي را كه به آن علاقه مند م خود م بازي كنم. چون بازيگري براستي براي من د نياي عجيبي است. د نيايي است كه ما به كود كي مان خيلي نزد يك مي شويم. اسمش را براي همين بازي گذاشته اند و اين نام بازيگري به همين د ليل با مسما و معناد ار مي شود . گرچه براي اين نقش پيشنهاد ات د يگري د اشتيم، ايد ه هاي زياد د يگري هم براي آن بود و د ر ضمن خود م هم آن را د وست د اشتم اما نهايتا به اين نتيجه رسيد م كه خود م بازي كنم، البته با پذيرش تمامي مشكلات و سختي هايش.
به نظرم از همانجايي كه من وارد د استان مي شوم كار كمي ضعيف شد ه، چون آن د قت نظر قبلي كمتر مي شود . كمي بايد حواسم به اجراي خود م باشد . بعد ممكن است بعضي اوقات از متن د استان جد ا شوم و يا از كارگرد اني برنامه. گرچه كار مشكلي است، بله بسيار مشكل، اما چون نقشم وكارم را د وست د اشتم توانستم با آن كنار بيايم.
* اوايل برنامه زمان برد تا كار به روال عاد ي بيفتد ؟
-من شخصا قسمت هاي اول را بيشتر د وست د ارم و اگر قسمت هاي اول نبود اصلا ارتباط با اين آد مها برقرار نمي شد . د قت كنيد د يگر الان هي نمي گوييم ماشاءالله بي پول است و باجناقش پولد ار. نه. د ر پنج، شش قسمت اول برنامه با هر د و خانواد ه آشنا شد يم، آنها را شخصيت پرد ازي كرد يم. بعد از آن نوبت بوجود آمد ن قصه كشمكش هاي بعد ي آن است. حالا مخاطب مي خواهد د استان را د نبال كند كه بفهمد چه مي شود ؟
* قصه هاي فرعي د ر سريال زياد شد ه آيا صد مه اي به اصل كار نمي زند ؟
-ببينيد اين كار را نمي توان بد ون قصه فرعي اد امه د اد . د ر ضمن اگر د قت كرد ه باشيد تمامي قصه هاي فرعي د ر جهت كمك به د استان اصلي است. مثلا قصه خواستگاري احمد از د ختر اصلان صرفا براي اطلاعات گرفتن براي ماشاءالله است.
* چرا كنتراست فقير و غني را تا اين حد شد يد نشان د اد ه ايد ؟
-مهمترين نظري كه از ابتد اي كار د اشتيم نشان د اد ن همين كنتراست هاي فقير و غني است. گرچه قرار بود اين كار مرد م را بخند اند واگر د ر قسمت هاي اول بيشتر د ر عمق قضيه د قيق شويد، بيشتر اين تفاوت غني و فقير را حس مي كنيد و غمگين مي شويد . تمام تلاش را كرد يم تا اين كنتراست را به خوبي نشان د هيم، چون آد مهاي مشابه اصلان و ماشاءالله د ر جامعه و اطرافمان زياد هستند بايد نشان د اد ه مي شد ند ، شايد خود شما يا من يكي از اينها باشيم. آد م هايي مثل خود ما كه هر كد اممان به هر حال يك بار سرمان كلاه رفته است، بسياري از افراد را مي شناسيم كه با اين شرايط اقتصاد ي موجود تنها پس اند ازشان را به كسي مي د هند تا با آن كار كند بعد ناگهان طرف مقابل ناپد يد مي شود ، اين افراد مغبون را خيلي د وست د اشتم.
* د ر كارهايتان بيشتر از طنز كلامي استفاد ه مي كنيد يا كمد ي موقعيت؟
- من د ر كارهايم بيشتر از شوخي استفاد ه مي كنم و اسم آن را هم طنز نمي گذارم. چون اساسا طنز يك معناي د يگري د ارد .
* تعريفي از طنز ارائه كنيد ؟
- از نظر من تعريف كرد ن و براساس آن تعريف كار طنز انجام د اد ن، د رست نيست. طنز از د يد گاه من يك حال و هواست و اصلا نمي توان گفت كه اگر فلان تعريف را برايش بكنيم و حتما به آن شيوه هم كار كنيم تا د ر انتها كار طنز خواهيم د اشت، نه! اين طور نيست. طنز از نظر من، نوعي خند ه آميخته با تلخي است. يعني د ر واقع بايد نقد ي از يك مسئله اجتماعي، يك شخصيت، موقعيت اجتماعي د اشته باشيم تا به آن طنز گفت.
* بازي خانم امير جلالي، تيپي است كه شما ارائه كرد ه ايد ؟
- د ر برخورد اولي كه با بازيگرانم د ارم مانند صحبت براي متن، قرارد اد ، شخصيتشان برايم مشخص مي شود ، تمام تلاشم را مي كنم تا بازي هايشان به همان چيزي كه هستند نزد يك شود . چون بهترين شكلي كه يك بازيگر مي تواند بازي كند ، بازي كرد ن شخصيت خود ش است. از اين رو سعي مي كنم همه بازيگرانم را د ر حين كار به خود شان نزد يك نمايم. يعني خود شان باشند . كار ساد ه اي نيست كه خود شان را بازي كنند ولي بهترين موقعيت است براي نشان د اد ن خوشحالي، ناراحتي و خشم واقعي آنها. اگر بتوانم تمامي اينها را كه د ر وجود شان هست بيرون بكشم بهترين حالت بازيگري را از آنها گرفته ام. خانم امير جلالي هم به بهترين وجه اين حالت را نشان د اد ند . نمي گويم ايشان شخصيتي عصبي اند نه. اما براي بيان عصبيت زن ماشاءالله از حالات واقعي و بامزه و شيرين خود شان استفاد ه كرد ه اند، ما هم سعي كرد يم از توانايي و استعد اد ايشان د ر كار بهترين استفاد ه را بكنيم.
* به نظر مي رسد گاهي شخصيت ماشاءالله به شخصيت خشايار نزد يك مي شود اين گونه نيست؟
- خب، اصلا منظور من اين نبود . گرچه نود قسمت اول مجموعه تلويزيوني زير آسمان شهر را هم من نوشته ام اما ربطي به اين كار ند ارد . د ر موقعيتي كه ماشاءالله بايد با طلبكارانش برخورد كند خوب چوب به د ست مي گيرد اگر چوب نباشد سنگ، آجر اين مسئله زياد مهم نيست مهم تعقيب و گريزهاست و... و اين چوب برد اشتن توسط ماشاءالله د ليل آن نيست كه شخصيت فعلي شبيه خشايار شد ه باشد .
ضمنا هر بازيگري از خود ش هم براي پرد اخت به شخصيت مورد نظرش استفاد ه مي كند و آقاي لولايي خصوصياتي د ارد كه هم د ر نقش خشايار و هم د ر نقش ماشاءالله به طور مشترك بروز مي كند . شايد همين مسئله ما را به اشتباه اند اخته كه نكند لولايي د ر برنامه خانه به د وش، شبيه خشايار بازي كرد ه است.
مثلا تكيه كلام «چي» كه طي اجراي كار از ايشان گرفته شد البته مي د انيم كه خيلي هم اذيت شد ند ولي همكاري بسيار خوبي كرد ند . يا لرزش د ستشان هم از خصوصيات شخصي ايشان است. هر كجا زياد مي شد سعي كرد يم كنترل كنيم و به نظر من شخصيت ماشاءالله اصلا شبيه نقش خشايار نشد ه است.
* مي گويند شما سبك خاصي را د ر طنز د نبال مي كنيد ؟
- ببينيد من د ر پاسخ يكي از پرسش هاي قبلي گفتم و باز هم تأكيد مي كنم كه سبك و تعريف خاصي از طنز را اصلا د وست ند ارم. به نظر من مهم ترين مسئله د ر هر كاري، چه جد ي، طنز د رام و حتي نقاشي، ارتباط برقرار كرد ن با مخاطب است. بايد از هر طريق ممكن، حس بازيگر را به بينند ه منتقل كنيم تا بتوان كار را بهتر ارائه كرد . اما منظور اين نيست كه كار به لود گي يا به اغراق كشيد ه شود . بايد تلاش شود به بهترين شكل ممكن، آن موقعيت خاص ساخته و بازي شود . به نوعي شايد با طنز موقعيت بيشتر موافقم، يعني د وست د ارم بهترين موقعيت براي آن قصه تعريف شود .
|