منصور ارواني
بشر با تكيه بر انرژي زندگي مي كند. در طول اعصار گذشته، آتش انسان را در مقابل سرما در پناه خود قرار داد و به كمك آن غذا تهيه شد. آتش علاوه بر ابزار سازي در ترساندن و دور ساختن حيوانات وحشي و دشمنان نيز مورد استفاده قرار مي گرفت و در تاريكي شبها به بشر روشنايي مي بخشيد. تا يك قرن قبل، جمع آوري سوخت معمولاً بخش عمده اي از فعاليتهاي روزانه مردم را به خود اختصاص مي داد و رابطه تنگاتنگ آتش و مواد سوختي افراد بشر را از اهميت نحوه مصرف انرژي و ارزش واقعي و سوخت آگاه مي ساخت. ليكن انقلاب صنعتي همه چيز را دگرگون ساخت. ميزان مصرف انرژي شديداً افزايش يافت و از آنجايي كه سوخت هاي موجود پاسخگوي انرژي مورد نياز نبود، استفاده از ساير منابع سوخت فسيلي جهان مورد توجه قرار گرفت.
مصرف سوخت هاي فسيلي در نيمه دوم قرن بيستم شتاب بيشتري يافت. سطح بالاي زندگي با گرمايش، سرمايش و روشنايي استاندارد تعريف گرديد و اكنون وسايل مصرف كننده انرژي در منازل و كارگاهها راه يافته اند. علاوه بر آن مصرف سوختهاي نفتي دروسايط نقليه نيز شديداً افزايش يافته است. به طور كلي مي توان گفت امروزه سطح بالاي بهره وري در جهان صنعتي فقط با منابع انرژي تحقق مي يابد. در واقع بين ميزان ثروت يا توليد خالص داخلي و ميزان مصرف سوخت رابطه مستقيم وجود دارد و به عبارت ديگر انرژي، نيروي محركه اقتصاد به حساب مي آيد. در حال حاضر در توليد خالص داخلي كشورها هر يورو يا دلار آمريكا با ۱۱ مگاژول انرژي در ارتباط مي باشد. اين بدان معناست كه يك ليتر نفت يا يك متر مكعب گاز طبيعي به ميزان ۳ يورو به توليد خالص داخلي مي افزايد. با اين حال اكثر افراد در درك رابطه بين انرژي و اقتصاد دچار مشكل هستند.
حلقه گمشده بين مصرف سوخت و منافع حاصل از آن باعث شده مردم از ارزش واقعي سوخت آگاهي كافي نداشته باشند. اكثر مردم تفاوتي بين انرژي (با واحد ژول يا كيلو وات ساعت) و توان (با واحد ژول/ ثانيه يا وات) قائل نيستند و دراين رابطه از ميزان مصرف سوخت نيز اطلاعي ندارند. مثلاً ميانگين ساليانه عرضه انرژي براي شهروندان اروپاي غربي برابر ۳/۶ كيلوژول/ ثانيه (۳/۶ كيلووات) معادل ۳۰ بشكه نفت (۱۵۹ ليتري) مي باشد كه اين رقم در مورد شهروندان آمريكاي شمالي ۱۱ كيلو ژول/ ثانيه و براي شهروندان هندوستاني برابر ۷/۰ كيلوژول/ ثانيه گزارش شده است. عدم تعادل در مصرف و نيز نبود ديد روشن نسبت به اين مسئله، ترغيب مردم براي بهينه سازي مصرف سوخت را دشوار مي سازد.
ارزش و بهره وري
منابع سوخت هاي فسيلي محدود مي باشد. ۵۰۰۰۰۰ سال طول كشيد تا سوخت فسيلي مصرفي يك ساله فعلي مردم در كره زمين ذخيره شود از اين رو ايده جايگزيني سريع منابع انرژي تجديد پذير به جاي اين نوع سوخت، خيالي عبث به نظر مي آيد. در هر حال با درنظر گرفتن منابع در حال اتمام كره زمين و قيمت هاي در حال افزايش سوختهاي فسيلي، بهينه سازي مصرف سوخت امري اجتناب ناپذير بوده و موضوع تعيين «ارزش نهفته» انرژي و سوخت داراي اهميت مي باشد.
در اقتصاد تعاريف مختلفي از واژه «ارزش» ارائه شده است. پول اغلب به عنوان معادل ارزش يا وسيله اي براي بيان ارزش در نظر گرفته مي شود. به عنوان مثال آب آشاميدني در صحرا مي تواند ارزش به مراتب بيشتري نسبت به منطقه مرطوبي مانند كشور هلند داشته باشد. بهايي كه مردم حاضرند در قبال كالا يا خدمات بپردازند بستگي به نياز جسماني يا رواني آنان و نيز ميزان فراواني آن كالا يا خدمات دارد. درواقع قيمت هر كالا يا خدمات، اختلاف ارزش ها را نشان مي دهد. همچنين ارزش افزوده ناشي از كار كارگر كارخانه يا پروسه توليد، از طريق معادل پولي آن نمايش داده مي شود. با اين حال درك مفهوم ارزش نهفته آسان نمي باشد. ارزش نهفته، نشانگر ارزش واقعي وذاتي كالاها يا خدماتي است كه قابل جايگزيني با ديگر كالاها يا خدمات نباشند. براي بيان ارزش نهفته سوخت، طرح چند مثال مي تواند به روشن شدن موضوع كمك كند. مثلاً توان مصرفي جاروي برقي خانگي حداقل ۱۰۰۰ وات و ظرفيت توان يك نفر انسان بزرگسال معادل ۱۰۰ وات مي باشد. بنابراين چنانچه براي توليد انرژي الكتريكي جهت راه اندازي جاروي برقي سوخت موجود نباشد براي انجام همان كار در همان زمان، تعداد ۱۰ نفر نيروي انساني لازم است. درواقع بدون استفاده از جاروي برقي ميزان بهره وري ۱۰ برابر كاهش مي يابد. اگر كشاورزي مجبور شود تراكتور ۱۰۰ كيلوواتي خود را با اسب و انسان جايگزين كند تعداد ۱۳۰ رأس اسب و حدود ۶۵ نفر انسان براي راندن اسبها نياز خواهد بود در حالي كه از ميزان بهره وري، ۶۵ برابر كاسته مي شود. اين موضوع مي تواند يكي ازدلايل پايين بودن قيمت محصولات كشاورزي در كشورهاي توسعه يافته باشد و دليل ديگر در اين زمينه، توليد كودهاي شيميايي ارزان قيمت از سوخت فسيلي مي باشد.
جدول زير توان انسان و چند دستگاه را نشان مي دهد