نگفته هايي از بازار موسيقي پاپ
تكرار قطعه غم انگيز تقليد
بازار موسيقي پاپ ايراني با ارادت به بزرگان و هنرمندان واقعي آن روزهايي را مي گذراند كه در آن وقتي يك خواننده وضعيت بلبشوي خوانندگي و آهنگسازي را در ترانه هاي كاستش به سخره مي گيرد، به فروشي غيرقابل تصور دست پيدا مي كند
مسعود مير
لباس هايش را ريخت توي چمدان و يك جعبه كوچك را هم به زور در چمدان جاي داد. در چمدان كه بسته نشد، يكي دو تكه لباس را بيرون آورد و جعبه را دوباره به دقت در چمدان گذاشت. جعبه برايش خيلي عزيز بود. نتيجه يك عمر فعاليتش را به اصرار عزيزي روي نوار پياده كرده بود. بعضي نوارها شرح زندگي اش بود و بعضي شرح مردگي و البته آنها را بيشتر دوست داشت. يك عمر صدا را در چند ساعت به نوارهاي مغناطيسي تبديل كرد، به اميد اينكه روزي هد ضبط كسي آنها را فرياد كند. آرام به سمت خيابان گام برداشت و ديگر هم محله اي ها هيچ وقت او را نديدند.
بعد از آن، هميشه بچه محل ها ياد روزهايي بودند كه با او به كوه مي رفتند و آن مرد تمام فريادها و فغان هايش را براي كوه و البته دوستان زمزمه مي كرد. او هيچ وقت پولي نداشت كه با آن ديگران را ميهمان حنجره اش كند. وقتي هم كه براي اولين و آخرين بار پا به يك استوديو گذاشت، همه را متعجب كرد از كشف نشدنش. فريادهاي او كه مغناطيسي شده بود بعدها از چمدانش كه سالها صاحبش را فراموش كرده بود، بيرون كشيده شد؛ چمداني كه دره همان كوه پاتوقشان، پذيرايش بود و مردي كه پوسيده بود بس كه نخواند.
بازار داغ
براي اينكه بتوان راجع به بازار نوارهاي موسيقي در ايران مطلبي نوشت يا حرفي زد پيش از هر چيز بايد در مغازه ها و پاساژهاي روبه روي دانشگاه تهران به ثانيه ها نفرين فرستاد.
پيش از آنكه بتوان وارد مغازه شد حتما نگاه ها به پوسترهايي گره مي خورد كه خبر از ورود يك كاست جديد به بازار شلوغ موسيقي ايران مي دهد. گيتار، پسرهايي با موهاي بلند و صورت هاي بزك كرده، چهارپايه يا صندلي پايه بلند، برگ، باران، تگرگ، صخره و سنگ و البته نوشته هايي مثل 1+6، ... كو، دوستم داري يا دارم، و دخترهاي متحدالشكلي كه اين روزها حضورشان به عنوان همخوان در گروه هاي موسيقي ضروري شده است، تمام عكس و نوشته هاي اين پوسترها را شامل مي شوند.
اگر چند دقيقه اي كنار ميز فروشنده يكي از اين مغازه ها خريدهاي مشتريان را زيرنظر بگيريد متوجه نام كاست هاي پرفروش و خواننده هايي كه نامشان ضامن فروش هر نواري است مي شويد. اما علل پرفروش شدن يك كاست و استقبال از آن هم شنيدني است. صحبت هاي يكي از كارشناسان موسيقي كه خود نيز ناشر بعضي آثار موسيقايي است، در اين زمينه جاي تامل دارد. او معتقد است: يكي از علل استقبال از يك كاست، چهره بودن خواننده آن است. وقتي كه يك بازيگر تلويزيوني در سريال هاي متفاوتي ظاهر شده و از شهرت بسزايي برخوردار مي شود، توسط سرمايه دارهايي كه در بازار موسيقي فعالند به سمت خوانندگي و خواننده شدن گام برمي دارد. تشكيل يك گروه موسيقي و ضبط شدن يك كاست كه از حيث موسيقايي ارزشي ندارد و سرانجام فروش بالاي آن، صرف حضور يك بازيگر سرشناس در آن، نتيجه پاياني چنين فعاليتي است. يكي ديگر از علت هاي فروش بالاي كاست هاي اين چنيني در بازار موسيقي، به بعد تبليغاتي آنها برمي گردد. هنگامي كه بعضي از خواننده ها به خاطر حضور مداومشان در برنامه هاي تلويزيوني مدام در معرض ديد قرار دارند، فروش كاست هايشان هرچند ضعيف تضميني است. از طرف ديگر بعضي شبكه هاي ماهواره اي هم اين روزها اقدام به پخش تبليغات تلويزيوني نوارهاي موزيك وطني كرده اند كه باعث مطرح شدن گروهي از خواننده ها اگر بتوان نام خواننده را به آنها اطلاق كرد شده است.
داغ بازار
يكي از فروشندگان نوارهاي موسيقي در ميدان انقلاب در مورد بازار فروش نوارهاي پاپ مي گويد: بسياري از كاست هاي جديد كه وارد بازار مي شوند صرف تبليغات يا حواشي آن براي مدت كوتاهي فروش قابل توجهي دارند، اما به مرور اين فروش سير نزولي اش را آغاز مي كند. اين روزها هيچ ملودي ماندگار نيست به خاطر اينكه هويت ندارند. آهنگسازها خلاقيت چنداني ندارند و كارهاي دهه 60 را ناشيانه تكرار مي كنند و اين طبيعي است كه سليقه مخاطبان هم عامه پسند مي شود. هنگامي كه اين سلايق تربيت نشوند و انتخاب ديگري پيش روي آنها قرار نگيرد نتيجه، همين تكراري است كه اين روزها شاهد آن هستيم.
اما در اين ميان حرف هاي آهنگسازاني كه در بازار اين روزهاي موسيقي پاپ ايران، فعاليت مي كنند هم شنيدني است. عباس لطيفي يكي از اين آهنگسازان است كه به رغم ادعايش درباره نارضايتي اش از وضعيت حاكم بر موسيقي پاپ ايران بنا به دلايل مختلف از جمله مالي مجبور به فعاليت است:99 درصد افرادي كه اين روزها خواننده يا آهنگساز شده اند نهايت پيوندشان با موسيقي به 5 سال هم نمي رسد و پيشينه اي در زمينه موسيقي ندارند. اين افراد نه تنها با موسيقي روز دنيا آشنا نيستند، بلكه موسيقي ايران را هم نمي شناسند كه اينگونه تكرارش مي كنند و جالب اينكه نمي توانند حتي آن را همانگونه كه بوده ارايه كنند.او با اشاره به صحبت هاي يكي از پيانيست هاي بزرگ ايران كه گفته: ما تقليد مي كنيم كه تكرار نكنيم. مي گويد: اين درست كه اين روزها تهيه كنندگان به دنبال موسيقي تجاري و كليشه اي هستند، اما آنها نمي گويند كه موسيقي تقليدي ارايه كنيم. اگر قرار است كه تقليدي هم باشد بد نيست كه با چاشني خلق و ذوق يك هنرمند همراه باشد، نه اينكه عينا تكرار شود.در هر صورت بازار موسيقي پاپ ايراني با ارادت به بزرگان و هنرمندان واقعي آن روزهايي را مي گذراند كه در آن وقتي يك خواننده وضعيت بلبشوي خوانندگي و آهنگسازي را در ترانه هاي كاستش به سخره مي گيرد، به فروشي غيرقابل تصور دست پيدا مي كند. فروشي مثل نبات... شايد مشتري هاي پروپا قرص اين بازار تهي از موسيقي ناب هم ديگر بي حوصله شده اند. شايد...
|