سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۷۷
پرسه در نمايشگاه نقشه يا موزه نقشه
تاريخ مسطح ايران اينجاست 
025068.jpg
GIS مركز مطالعاتي جغرافيايي ايران پناهي براي نقشه است، از قديمي ترين تا جديد ترين نقشه ها را مي شود اينجا سراغ گرفت.
اگر از شما بخواهند كه مثلا درياي خزر يا خليج فارس را بكشيد، حتي اگر چندان از رموز نقاشي و طراحي با خبر نباشيد، به سعي قلم و با كمي ظرافت مي توانيد چيزي شبيه آنچه كه روي نقشه  هاست ترسيم كنيد. اين مي تواند امري بديهي باشد. از همان آغاز مثلا از همان كلاس هاي مدرسه وقتي كه فرصتي پيدا مي كرديم به نقشه هاي روي ديوار خيره مي شديم. شكل  گربه زيباي روي نقشه را آنقدر مرور مي كرديم كه ديگر تمام آن را از حفظ مي شديم، درياهاي اطراف آن را خوب مي شناسيم و شكل اش را در ذهن داريم.
اما اگر كمي به دور دست ها بنگريم، زماني كه هنوز وسايل و ابزار نقشه برداري در قرن جديد ظهور نكرده بود، آيا كسي را مي توانستيم پيدا كنيم كه شكل دقيق درياها و دشت ها و سرزمين هاي مختلف را بداند و ترسيم كند. از اين روست كه وقتي مقابل نقشه جهان كه در سال 560 هجري قمري به قلم ادريسي كشيده شده است مي ايستيم شگفت زده مي شويم. يا نقشه هاي اصطخري كه در نيمه اول قرن چهارم ترسيم شده را از چشم ها مي گذرانيم، لبخندي مي زنيم. شايد اين اولين تلاش آنان باعث شده كه امروزه بشر پيشرفت كند و بتواند مرزها را بپيمايد. ديدن نقشه اي قديمي از ايران كه شكل درياي خزر در آن مثل يك كف دست است و مرزهاي احتمالي آن جالب به نظر مي رسد. حتي براي ما كه مخاطب حرفه اي آن نيستيم.
نقشه اي براي تهران
جايي در خيابان اقدسيه، مركزي به نام مركز اطلاعات جغرافيايي شهر تهران قراردارد. يكي از زير مجموعه هاي اين مركز، نمايشگاهي است كه در قسمت زيرين آن قرار دارد و عنوان نمايشگاه دايمي نقشه را به خود گرفته است. در واقعيت آنچه كه از ظواهر اين محل بر مي آيد، اينجا بيشتر شبيه موزه است تا نمايشگاه. ابزار و وسايل متعدد نقشه برداري كه سابقه هر كدام به سال هاي 40 و۵۰ ميلادي مي رسد نيز در ميان نقشه هاي قديمي ايران، تهران و تبريز به چشم مي آيد. عمده وسايل نقشه برداري نمايشگاه، اهدايي شركت نفت است. اين وسايل به دو دسته ترسيمي و نقشه برداري تقسيم مي شود. دوربين ها و ابزار ثبتي و نقاله ها و برخي وسايل ترسيمي ديگر در اين نمايشگاه به نمايش درآمده اند. قديمي ترين وسيله نقشه برداري در اين مجموعه متعلق به 1882 يك دستگاه زاويه خوان است كه به تئودوليت نيز معروف است. يك دوربين كوچك سوار بر يك پايه محكم و ارقام و اعداد و درجه بندي هاي متعدد روي آن نظر هر بيننده اي را جلب مي كند.
بسياري از وسايل اين نمايشگاه اهدايي  اند. اشخاص و سازمان هايي كه زماني شايد در روزگار دور از آنها بهره برده اند و پس از سالها آن را به نمايشگاه نقشه اهدا كرده اند. در واقع در سال 77-1376 اين نمايشگاه طي يك فراخوان از تمام اشخاص حقيقي و حقوقي دعوت كرد تا آنچه را كه مربوط به تاريخ نقشه و نقشه برداري مي شود، براي حفظ بهتر و بازديد علاقه مندان در اختيار اين نمايشگاه قراردهند كه بدين ترتيب وسايل موجود در نمايشگاه فراهم شد. البته بسياري از نقشه ها و عكس ها از سوي بانك نقشه  شهرداري در اختيار اين مجموعه قرار گرفت.
جاي پاي گذشته
وقتي در مقابل نقشه هاي اين نمايشگاه مي ايستي، بي ترديد مجذوب مي شوي. اين نقشه ها، چنان هوش ربايند كه مبهوتت مي كنند. نقشه اصطخري، جهان را مسطح فرض كرده كه گرداگرد آن را آب فرا گرفته است و كمي آنسوتر نقشه اي به قلم ادريسي به چشم مي آيد كه شمال و جنوب جهان بيابان لايتناهي است و در مغرب و مشرق هم درياي بيكران قرار دارد. البته آنچه كه اين نقشه ها را جذاب مي كنند، نقشه هاي متعددي از ايران و تهران است. تهران دوره دارالخلافه كه به قلم نجم الدوله و در سال 1271 هجري شمسي برابر محرم 1309 ترسيم شده است يا سندي كه از يكي از سفرهاي ناصرالدين شاه به فرنگ به جا مانده و از ظاهر آن پيداست كه اين سند موافقتنامه اي است بين ناصرالدين شاه و فرانسويان، مبني بر اينكه يكي از خيابان هاي پاريس، به نام طهران نامگذاري شود. نقشه اي ديگر از تهران كه هم داراي جذابيت بسيار است و هم يكي از مدارك مستند بوده نيز در اين مجموعه به چشم مي خورد. نقشه دارالخلافه تهران در سال 1275 هجري قمري، اين نقشه توسط موسيو كرشيش كه سرتيپ و معلم توپخانه مباركه سلطنتي بود تهيه شده و ذوالفقار بيگ و محمدتقي خان از دستياران آن بودند.
اما قديمي ترين نقشه موجود در اين نمايشگاه، نقشه اي از خاورميانه و منطقه خليج فارس و ايران است. اين نقشه متعلق است به سال 1508 ميلادي. در واقع اينجا بيشتر شبيه موزه است، آنچه كه مي تواند صرفنظر از نقشه و در ميان وسايل ترسيمي نقشه شما را به تعجب و شگفتي وا دارد، اولين كامپيوتري است كه روزگاري به تهران آورده شد. اين كامپيوتر ساخت شركت HP آمريكاست و مدت ها در اختيار شركت نفت بود. با ديدن اين كامپيوتر كمتر مي شود تصور كرد كه اين يك دستگاه كامپيوتر است. آنچه كه از ظاهر آن برمي آيد، نمايانگر اين است كه اين ماشين بيشتر شبيه يك دستگاه تايپ پيشرفته است، نه كامپيوتر. البته همه اشياي موجود در اين نمايشگاه مي تواند سرنوشت جالب و جذابي داشته باشد. فقط كافي است كمي با آنها همكلام شوي.
آنچه هست 
آرشيو نمايشگاه نقشه تهران با دارا بودن مخزن و گنجينه ويژه نقشه، داراي تقريبا 3 هزار شيت نقشه مربوط به جهان، ايران و تهران است. وجود نقشه مربوط به طهران از 200 سال پيش چون نقشه معروف دارالخلافه ناصري و بلوكات طهران اثر عبدالرزاق بغايري و نقشه جهان مربوط به قرن ششم هجري قمري اثر ادريسي از يك سو و نقشه هاي توليد شده در مركز اطلاعات جغرافيايي تهران از سوي ديگر، بر ارزش نقشه هاي موجود افزوده است. علاوه بر اين نقشه هاي متعددي نيز خريداري شده تا در اين مجموعه شاهد نقشه هاي ارزشمند ديگر باشيم. تعداد نقشه هاي تهران قديم تقريبا به 100 شيت مي رسد و علاوه بر آن نقشه هاي مربوط به قنات هاي تهران و مسير حركت آنها كه در حدود 60 نقشه است، مي تواند براي بسياري از علاقه مندان جالب و جذاب باشد. همچنين تعداد 400 قطعه عكس از تهران در روزگار قديم در كنار نقشه هاي مختلف در اين نمايشگاه ديده مي شود.
***
اگر به هر دليلي طهران قديم برايتان جذابيت دارد، اگر از آن روزها خاطره اي داريد و در هر چيزي ردپايي از آن مي جوييد، در لابه لاي نقشه هاي موجود در نمايشگاه و عكس هايي كه از هر سو آويخته شده اند، در آن معماري زيبا و جذاب نمايشگاه، حتما چشمتان پيگير نقشه ها و عكس هاي طهران مي شود. از ميان تمام تابلوهاي آويخته، چشم هايتان راه مي  جويد و مي رسد به طهران. به روزگاري كه طهران هنوز تهران نشده بود. گيرم تمام اين خاطرات را در نقشه هاي قديمي از طهران بتواني مرور كني و مثلا در محلات قديم تهران راه بروي و اين نمايشگاه فرصتي است كه به تو داده مي شود، تا هم تكوين نقشه در ايران را ببيني و هم تهران قديم را بيشتر از خاطر بگذراني. اگرچه عكس هاي كوچك و بزرگش ديدني است.

صندوقچه
ريشه امثال و حكم تهراني
آش سرخه حصار يا آش قجري 
025077.jpg
سرخه حصار  دهي كوچك بود دور از طهران. از پايتخت تا اين ده كوچك چند فرسخ راه بود. اما اين ده آنقدر براي شاه و دربايان جذاب بود كه هر ساله شاه در شكار رفتن ها و گردش هاي شاهانه سري هم به اين دور افتاده بزند و به احوال رعيت كمي رسيدگي كند. در آن زمان سرخه حصار محلي بود براي پرورش انواع محصولات صيفي و نباتي. غلات متعدد، اعم از لوبيا و نخود و گندم و ... در اطراف اين ده كشت مي  شد و هر ساله شاه به منظور تفريح و سرگرمي يك روزش را در اين ده مي  گذراند. سرخه حصار به دليل توليد غلات بسيار، بخشي از نياز پايتخت را تامين مي  كرد و غلات سرخه حصار نزد طهرانيان اعتبار و اهميت ويژه اي داشت. بديهي بود كه شاه ملت نيز از اين نعمت خوشه اي  برگيرد و حظي ببرد از غلات و حبوبات كه در باغ هاي سرخه حصار حاصل مي  شد. از اين رو ناصرالدين شاه مقرر كرد كه هر ساله، در يك روز تمام شاهزادگان و دربايان و امرا و وزرا در اين ده كه چندان از طهران دور نبود گرد بيايند و به تفريح و شادماني بگذرانند. در اين گذار، شاه از مردم خواست تا هر سال بهترين محصولشان را گرد آورند و ذخيره كنند تا روزي كه شاه به آنجا مي  آيد، در اختيار او قرار دهند. شاه در آن روز كه ميهمان مردم سرخه حصار بود، دستور مي داد تا تمام دربايان آستين بالا زده و به فكر پخت و پز باشند. او دستورالعمل آشي را به دربايان مي  داد كه معلوم نبود اين فن آشپزي را از چه كسي فرا گرفته. اگر اميركبير اين اقدام را باعث مي  شد، مي  توانستيم به آشپز بودن پدرش استناد كنيم. اما زماني كه خود ناصرالدين شاه به هيات يك آشپز زبردست، ديگي مي  گذارد روي آتش و از هر چه كه به دستش بيايد در آن مي  ريزد، مسلما كمي جالب توجه است.
در هر صورت در آن روز خاص كه شاه و دربايان و وزرا در آن روستاي كوچك گرد هم جمع مي  شدند، بر اساس دستورالعمل شاه، انواع حبوبات مرغوب را به بدترين شيوه،  طبخ مي  كردند و سپس آن را مي  خوردند. اين آش كه هر چه مي  خواستي، مي  توانستي در آن بيابي، به آش سرخه حصار معروف شد كه به آن آش درهم جوش يا آش قجري، يا مثل توبره گدايان هم مي  گويند. در واقع اين عبارت زماني به كار مي  رود كه بي  نظمي بسياري بر كارها چيره شده و باعث از رونق افتادن بسياري از امور مي  شود.
در اسناد تاريخي درباره شاهان بسيار گفته اند، از اين ميان ناصرالدين شاه، جايگاه ويژه اي دارد؛ او به اكثر امور آگاهي داشته و هر كاري كرده. ناصرالدين شاه در طول 50 سال حكومت، هزاران ماجراي گوناگون را رقم زده. مي گويند او شكارچي ماهري بود، جنگاوري نترس، وارد كننده دانش و علم جديد به ايران، مردي دانشمند و شاعر. اما در هيچ كجاي اسناد نشنيده بوديم كه او دستي هم بر آشپزي داشته و از رموز آن باخبر بوده كه خدا را شكر، در اين مورد هم او را صاحب كمالات يافتيم. خدا اين شاه را بيامرزد كه همه امور را تمام كرده و هيچ قلعه ناگشوده اي براي پسينيان باقي نگذارده؟!

ديروز - امروز
تهران روي كاغذ
025071.jpg
025074.jpg
دو تصوير ديروز و امروز به دو قطعه نقشه از تهران اختصاص دارد. دو برگ نقشه كه مي شود خيال كرد يكي كاهي و كهنه شده باشد و ديگري بوي مركب و كاغذ تازه بدهد. نقشه هايي كه در گذر زمان و معبر ساليان تغيير كرده اند و حالا كمتر به هم نزديك اند و شباهت دارند. پس مي  شود تصور كرد كه در تهران قديم كسي به دنبال تهيه نقشه بوده باشد؛ نقشه اي كه حالا پيش روي ماست. نقشه اول مربوط به روزگاري است كه تهران با آب قنات سيراب مي شد و كوچه ها و خيابان هايش معدود، ساده و ابتدايي بوده اند. منظور ما روزگار آب انبارها و خانه هاي پنج دري است و دوراني كه تهران در مجموع از 5 محله تشكيل مي شد. دوراني كه نقشه مفهوم امروزش را نداشت. با همين بهانه آمديم تا امروز. اما اين روزها اغلب آنها كه به دنبال نقشه مي گردند - لااقل مرداني كه در مركز شهر و ميدان هاي شلوغ و تجاري در پي اين كاغذ رنگين هستند - يك هدف كلي دارند. آنها مي خواهند سر از خيابان هاي پيچ درپيچ و شبيه به هم در بياورند، مي خواهند ميان شبكه هاي متقاطع بزرگراه ها از سرگرداني در امان بمانند و به كار و امورشان برسند. آنها مي خواهند در اين مجموعه مجهول به هدفشان برسند و نجات پيدا كنند. پس به دنبال نقشه اند؛ نقشه تهران.

بيرون از چارچوب
025062.jpg
توپي كه قطعه قطعه شد
ژنرال گاردان كيلومترها راه آمده است تا آموزش هاي جديد نظامي را به ايران آورده وتكنولوژي ساخت توپ و تفنگ را به متخصصان ايراني بياموزد. توپ هاي زيادي ساخته مي  شود. از آن توپ ها ديگر چيزي به جا نمانده مگر اندكي.گرچه اگر هم مي  ماند به درد جنگ هاي امروزي نمي  خورد. اما آن اندك ها هم انگار چندان خوش شانس نيستند. يك توپ قاجاري كه بازمانده اي از نخستين توپ هاي ساخته شده در زمان ورود ژنرال گاردان فرانسوي به ايران بوده، تخريب شد. آنچه اهميت دارد نحوه خراب شدن اين توپ است. چندي پيش در يكي از پادگان هاي نيروي زميني اين توپ تاريخي كه متعلق به قرن نوزدهم است، توسط يك سرباز و به منظور انتقال آن به خارج از پادگان قطعه قطعه شد. آنچنان كه از شواهد برمي آيد، اين توپ تاريخي در حال حاضر به قطعات بسياري تبديل شده و احياي مجدد آن به دشواري انجام خواهد شد. درباره جنس اين توپ هم بايد گفت كه از جنس فلز برنج است و 550 كيلوگرم وزن دارد يعني داشت! و دست آخر آنكه هم اكنون دادگاه نظامي در حال رسيدگي به پرونده سرباز وظيفه اي است كه اين توپ تاريخي را به قصد خروج از پادگان، قطعه قطعه كرده است.
هنر طهران قديم در خانه هايي كه نبايد نابود شود
در سالهاي دوري كه ما به آن طهران قديم مي گوييم، بزرگان و فرهيختگاني اقامت داشتند كه طبيعتا اقامتگاهي نيز براي زندگي داشتند. اين خانه ها ياد هزاران خبر و تحول را در ذهن دارند و نمي شود از آنها به راحتي گذشت. درباره خانه شهيد مدرس در چند شماره پيش ايرانشهر مطلب مفصلي آمد، ولي به نظر مي رسد اين خانه همچنان محور خبرها و گزارش هاست. با توجه به وضع كنوني اين امكان هست كه طهران قديم يكي ديگر از نشانه هاي خود را دارد از دست مي دهد، يعني خانه شهيد مدرس را. در عين حال تلاش هايي هم در حال انجام است كه بلا را از اين خانه دور كند. 70 ميليون ريال اعتبار براي انجام عمليات اضطراري مرمت اين خانه در آغاز فصل سرما اختصاص يافت. با توجه به مشكلاتي كه از ابتدا و در مراحل مختلف نگهداري و حفظ خانه مدرس به وجود آمده، مقرر شد در عمليات مرمت اضطراري بخش هايي از بناي خانه مدرس در آستانه ريزش هاي جوي آغاز شود. اين عمليات شامل ترميم شيرواني و سقف كاذب زير شيرواني است كه به منظور جلوگيري از تخريب بنا انجام شده است.
البته بايد گفت نگهداري اين بنا به همان شكل گذشته امكانپذير نيست، چون قرار است سقف شيرواني چوبي اين خانه برداشته و سقف فلزي جايگزين آن شود. گفته مي شود علت اين جابه جايي، احتمال آتش سوزي در بخش هاي چوبي است. در پايان اين سطور بايد با تاسف گفت: شواهد موجود حاكي از آن است كه نيمي از اين خانه تاريخي كه از بخش هاي اندروني، مطبخ، كالسكه خانه و ... تشكيل شده، طي سالهاي گذشته به طور كامل تخريب شده است. تخريب اين بخش ها از آن جهت اهميت دارد كه در اين خانه تاريخي مجموعه اي از هنرها شامل گچبري، حجاري، آجركاري، گره چيني، نقاشي و كتيبه كاري در كامل ترين شكل خود به كار رفته است. فكر مي كنيد هويت هنري طهران قديم مگر جز همين  هاست؟
025065.jpg
حكايت كهن تكاياي نياوران و تجريش
در طهران قديم، كوچه پس كوچه ها پر بود از رنگ دين. هر جاي اين شهر پا مي گذاشتي، نشاني ازديانت اسلام در آن مي يافتي. در واقع اگر بخواهيم از طهران قديم تعريفي ارايه دهيم، مذهب محوري ترين بخش آن است. طبيعي است مذهب خود را در هيات هاي مذهبي، مجالس ديني، تكايا، مساجد و ... نشان مي داد. بر اين اساس اگر بخواهيم يادي از طهران قديم كنيم و به دنبال حفظ يادها و خاطرات آن باشيم، نمي شود از بناهاي ديني گذشت. در تجريش و نياوران كه از قديمي ترين مناطق طهران هستند تكاياي بسياري وجود دارد كه نشان از نقش پر رنگ دين در ميان مردم طهران دارند.
تكيه نياوران، 156 ساله است و چند نسل در آن رفت و آمد داشته و مراسم مذهبي خود را در آن به جا آورده اند. در عصر قاجار و دوره ناصرالدين شاه بود كه به دستور او اين تكيه تاسيس شد و از سال 1237 شمسي هر ساله جمع كثيري از عزاداران حسيني را در خود جاي داده است. اين بناي با شكوه داراي معماري ويژه اي است و از صحني مسقف با خرپاي بزرگ چوبي و سقف شيرواني برخوردار است.
تكيه ديگري كه در منطقه تجريش وجود دارد، تكيه اي است كه نام منطقه خود را دارد؛ تكيه تجريش. اين تكيه بنايي در همسايگي امامزاده صالح و بازار سنتي تجريش است كه يكي از ابنيه هاي خشتي ارزشمند قلمداد مي شود و حدود صد سال پيش در منطقه شميران ساخته شد. وقوع سيل عظيم در اين منطقه، بخش هايي از آن را از بين برد، به گونه اي كه نشان چنداني از هويت و اصالت اين بنا باقي نماند و پس از وقوع سيل و تخريب تكيه تجريش، حركت مردمي زمينه هاي بازسازي اين بناي تاريخي را فراهم ساخت و هويت تاريخي از دست رفته به اين بناي قجري بازگردانده شد.

طهرانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |