طبق آمار موجود بيش از ۱۰ هزار نظامي آمريكايي در عراق زخمي شده اند. آنها كه با شعار آزادسازي عراق و حفظ امنيت كشورشان وارد خاك عراق شدند امروز با مشكلاتي روبه رو هستند كه اگرچه در مقايسه با جنگ ويتنام قابل تحمل تر است اما بسيار دردناك به نظر مي رسد.
ترجمه: پيمان وفا
گروهبان لوئيس رودريگز يك سال پيش در ۲۴ نوامبر ۲۰۰۳ اطراف موصل با كارواني از خودروهايي كه دارو به بيمارستان ها حمل مي كردند در حركت بود. او مي گويد: «تقريباً به شهر رسيده بوديم كه بمبي در فاصله كمتر از يك متر از ما منفجر شد. سپس تيراندازي ها شروع شد. من بهوش بودم ولي ديگر نمي توانستم حركت كنم.» پنج دقيقه بعد، آرامش دوباره برقرار شد. «بچه ها طنابي درآوردند. پرسيدم: چه اتفاقي افتاده؟» گفتند: «يك پايت رفته است بلافاصله به زن و بچه هايم فكر كردم.»
گروهبان رودريگز علاوه بر پاي راستش دو انگشت دست چپش را نيز از دست داده، دهها تركش به بدنش اصابت كرده، دوبار تحت تزريق خون و ۱۶ بار تحت عمل جراحي قرار گرفته و گوش چپش به سرش دوخته شده است. براي تسكين دردش،هر از گاهي انتهاي پاي قطع شده اش را مي مالد و بيني اش را مي گيرد تا ناراحتي گوشش را كمتر احساس كند.
مي گويد: «سعي مي كنم زياد فكر نكنم. از پايم صحبت نمي كنم، نه، ولي از كساني كه مي ميرند و از اوضاعي كه در آن جا حاكم است حرف مي زنم. اين چيزي است كه بايد تجربه كرد و به چشم ديد.» براي اين كه حرف هايش به خوبي فهميده شود پاي مصنوعي اش را مي پوشد و به سراغ يك كامپيوتر مي رود و با يك رشته عكس كه يگانش تهيه كرده است باز مي گردد: بدن هاي مثله شده، سوخته ... ضمن نشان دادن عكس ها مي گويد: «جنگ اين است.» اين عبارت را بارها تكرار مي كند.
از روز ۲۰ مارس ۲۰۰۳ كه عمليات جنگي آمريكا شروع مي شود تا ۲۴ مارس ۲۰۰۴ به گفته پنتاگون ۱۲۲۷ سرباز آمريكايي در عراق كشته شده اند و اين تعداد از مجموع ۱۴۰ هزار سربازي است كه در اين كشور حضور دارند. هر شب شبكه تلويزيوني CNN اسامي كشته شدگان را بر زمينه اي از موسيقي رسمي اعلام مي كند. ۹۳۲۶ تن نيز زخمي شده اند كه جراحت بيش از نيمي از اين تعداد بسيار وخيم تر از آني است كه دوباره بتوانند به سر خدمت باز گردند. دو سوم اين سربازان آسيب مغزي ديده، حدود ۱۰۰ تن قطع عضو و ۴۰ نفر فلج شده اند. اين سربازان الزاماً از افتخاري يكسان برخوردار نيستند. در آن سوي اقيانوس اطلس، رسانه هاي ارتباط جمعي گاه از آنها به عنوان «قهرمانان فراموش شده» ياد مي كنند.
گروهبان رودريگز، پسركهنه سرباز آمريكايي در ويتنام و نواده سرباز جنگ جهاني دوم مي گويد: «ديگر نمي خواهم اين دردها را دوباره تحمل كنم. او نشان قلب ارغواني (Purple Heart) كه يك مدال معتبر نظامي است دريافت كرده است. در قهوه خانه ها افراد ناشناس گاه پول صبحانه او را حساب مي كنند. يك روز پدري به دخترك پنج ساله اش گفت: «دخترم مي بيني، به لطف و پايمردي اينگونه آدم هاست كه ما آزادي داريم!»
سرباز آمريكايي در عراق زير عمل جراحي اضطراري قرار گرفت و سپس همان مسير بازگشت سربازان زخمي را در پيش گرفت: توقف در آلمان در پايگاه لند ـ استهول و سپس انتقال به والتر ريد آرمي مريكال سنتر در واشنگتن. مسيري كه همه سربازان زخمي به اجبار طي مي كنند. ارتش ظاهراً به دليل مسايل امنيتي در اين مركز نفوذ كرده و ورود روزنامه نگاران را به دقت كنترل مي كند. در آغاز جنگ، دولت بوش خواسته بود كه حتي تابوت ها از چشم عموم مردم دور نگاه داشته شوند.
لوئيس رودريگز چهار ماه را در بخش ۵۷ والتر ريد كه بخش قطع عضوشدگان است گذراند. مي گويد: «آنقدر درد كشيدم. آنقدر دردم آمد وقتي گفتند كه چهار سانتي متر ديگر از پاي عفوني شده ام بايد بريده شود. ولي به طرافم نگاه كردم. وضع من آنقدرها هم بد نبود. بغل دستي ام دو پا و يك بازوي خود را از دست داده بود، ديگري مغزش آسيب ديده بود و آن ديگري نابينا شده و همسرش او را ترك كرده بود.»
|
|
در نتيجه پيشرفت هاي فني است كه كلاهخود كولار (Kevlar) و جليقه هاي ضد گلوله ساخته مي شوند. زخم ديدگاني كه اگر در گذشته و در نبردهاي ديگر بودند جان مي باختند اكنون با قطع عضو يا اختلالات مغزي به زندگي شان ادامه مي دهند. در بيمارستان بلنچفيلد آرمي كه به امور بهداشتي خانواده هاي يگان هوابرد ۱۰۱ رسيدگي مي كند به سربازاني كه دوره نقاهت شان را سپري مي كنند خدمات توانبخشي ارايه مي شود. در طبقه دوم بيمارستان بخش كار درماني داير شده و ظرفيت پذيرش آن به دو برابر افزايش يافته است. در كنار حوادث زندگي روزانه، زخمي هاي عمليات «آزادي عراق» بار ديگر ياد مي گيرند كه چگونه كارهاي روزمره شان را انجام دهند: مسواك كردن دندان ها، چرخاندن دستگيره در، كار كردن با وسيله كنترل از راه دور تلويزيون و... آپارتماني در نظر گرفته شده است تا هر كاري در شرايط عيني آموزش داده شود.
براي جوانان ۲۰ ساله ومجردمعلوليت جنگي گرفتاري مطلق است.آنان نمي توانند به اين موضوع فكر نكنند. با اين حال اگر خانواده ها مسئوليتي به دوش نكشند معلوم نيست چه به سر آنها مي آيد
خانم بورلي لاند سرهنگ دوم و مدير خدمات باليني و روان تني مي گويد: «مراقبت از آسيب ديدگان در همه رشته ها صورت مي گيرد.» براساس بررسي هاي بيمارستان والتر ريد ۱۷ درصد سربازان در ماههاي نخست جنگ دچار افسردگي و اضطراب يا فشار روحي بودند حال آن كه اين نسبت پيش از عزيمت به جنگ ۹ درصد بود. به گفته بخش سربازان سابق، ماهيت نبردها كه معمولاً جنگ هاي چريكي غافلگيرانه است آسيب هاي رواني را «تا اندازه زيادي» در صفوف سربازان آمريكايي افزايش مي دهد.
از ۱۶۸ هزار سربازي كه در عراق خدمت كرده و در ماه ژوئيه گذشته به كشورشان بازگشتند ۲۸ هزار تن به مراكز درماني مراجعه كرده اند كه پنج هزار و ۴۰۰ نفر از اين تعداد مشكل روحي داشته اند. يك روانپزشك بنام بلنچفيلد مي گويد:«زخمي هاي قطع عضو شده را همراهي مي كنيم تا زندگي شان را بازيابند و معنايي به آن بدهند.» گروه هايي براي گفت وگو بين زخمي ها تشكيل شده و درمان هاي خانوادگي به اجرا گذاشته مي شود. گروهبان رودريگز كه ۱۲سال پيش ازدواج كرده مي گويد: «براي جوانان ۲۰ ساله و مجرد چنين حالتي گرفتاري مطلق است. آنان نمي توانند به اين موضوع فكر نكنند كه: با نقص دو پا چه كسي مرا دوست خواهد داشت؟ با اين حال اگر خانواده ها مسئوليتي به دوش نكشند معلوم نيست چه به سر آنها مي آيد.»
ريك اوتري ۵۰ ساله و پدر جوان ۱۹ ساله عضو نيروي دريايي تعريف مي كند چگونه او و همسرش همه چيز را براي زندگي كردن كنار گذاشته اند. در ۱۸ اوت پسرشان، رايان، بازوي چپش را در يك شبيخون در فلوجه از دست داد. يك مين منفجر شد كه بر اثر آن راننده خودرو حامل وي كشته و يك سروان نابينا شد. سرجوخه اوتري ۹ بار تحت عمل جراحي قرار گرفت كه آخرين آنها روي شكمش به منظور پيوند و ترميم پوست، صورت پذيرفت.
اوتري كه خودش پيش از اين افسر نيروي دريايي بوده، مي گويد: «خيلي دردناك است كه آدم دردكشيدن فرزندش را ببيند و نتواند كمكي به او كند.» اين تكنسين روبوت در يكي از كارخانه هاي نيسان در ايالت تنسي چند روزي به خانه اش بازگشته است تا «امور جاري زندگي اش را سامان دهد.» در باغچه اش چند پرچم كوچك آمريكا قرار داده شده است. اوتري يك آداپتور خريده است تا پسرش بعدها بتواند با يك دست رانندگي كند. روي قفسه سالن خانه اش تصوير سال هاي هفتاد او با كلاه كاسكت كنار تصوير پسرش با لباس انيفورم ديده مي شود، رونوشت برابر اصل.
اوتري كه ناراحت به نظر مي رسد، مي گويد: »خودم را سرزنش كردم. رايان خيلي زود خواست وارد نيروي دريايي شود همچنان كه من در سال ۱۹۷۱ شده بودم. احساس كردم در اين حادثه مقصرم اگرچه هرگز او را به اين كار وادار نكردم. در اين باره با هم صحبت كرديم.« طولي نكشيد كه خانم اوتري كار خود را كه منشي گري بود رها كرد. شوهرش سه ماه مرخصي گرفت. آقاي اوتري مي گويد : «زندگي ما عوض شده است. حالا با چمدان هايمان زندگي مي كنيم.» براي پرداخت هزينه رفت و آمد و اقامت و عدم دريافت حقوق ماهانه، خانواده و دوستان به كمك مالي آنها آمده اند. فردي از اهالي منطقه پولي به مبلغ ۳۵ هزار دلار جمع آوري كرده است. به باور آقاي اوتري اين جنگ مدت ها طول خواهد كشيد. به گمان او معالجه اي كه امروز روي سربازان زخمي آمريكايي اعمال مي شود با آنچه به كهنه سربازان در ويتنام ارايه مي شد فرق دارد. مي گويد: «در آن زمان آمريكايي ها ما را دوست نداشتند و از ما حمايت نمي كردند.» پسر او هم نشان «قلب ارغواني» دريافت كرده است. به نظر مي رسد كه اين معنايي به تراژدي خانوادگي او داده است. مي گويد: «نمي دانم چگونه احساسم را بيان كنم، احساس افتخار من با اندوه توام است. همه به او به خاطر آنچه انجام داده است احترام مي گذارند.» روز ۲۳ دسامبر رايان ۲۰ ساله مي شود. ارتش سه پاي مصنوعي در اختيار او خواهد گذاشت. يكي داراي روبوت، ديگري داراي سيم كشي فلزي و سومي صرفاً براي زيبايي است.
سخنگوي انجمن كهنه سربازان معلول آمريكايي مي گويد: «سربازان از ارتش خدمات پزشكي و درماني را دريافت مي كنند. مشكلات به طور كلي بعدها بروز مي كند يعني زماني كه آنان تحت قيموميت رزمندگان سابق قرار مي گيرند. در مقابل پيچيدگي اداري، بسياري از آنها نمي توانند حق خودشان را بگيرند.» به يك زن سرباز از سياهپوستان بوستون آمريكا كه در عراق دچار سوختگي شده و با گرفتاري هاي اداري دست به گريبان بود گفته شد شش ماه بعد مراجعه كند اما پس از آن كه كار به تلويزيون ها كشيد ظرف چند ساعت به كارش رسيدگي كردند.
سربازان قديم اگر ۱۰۰ درصد معلول باشند ماهانه تا سه هزار دلار حقوق مي گيرند و البته اگر به كارشان رسيدگي شود مي توانند از كمكي معادل ۱۰ تا ۲۰ هزار دلار براي مجهز كردن خانه هايشان برخوردار شوند. سخنگوي انجمن ياد شده مي گويد: «اين رقم با توجه به هزينه تكنولوژي هاي نوين باز هم كافي نيست»
انجمن اظهار تاسف مي كند از اين كه بودجه سربازان قديم با وجود افزايش اخير پس از گزينش دوباره جورج بوش به رياست جمهوري كفاف نيازها را نمي دهد. از اين رو آنها به همبستگي هاي مردمي رو آورده اند. ايالت ماساچوست اقدام به گردآوري پول كرده است تا خانه هايي متناسب با نيازهاي معلولان بازگشته از جنگ عراق بسازد. ائتلاف كهنه سربازان بي سرپناه مي گويد كه كهنه سربازان جنگ ها در ايالات متحده ۲۳ درصد بي خانمان ها را تشكيل مي دهند در حالي كه اين سربازان تنها ۹ درصد جمعيت كشور هستند.
روز يازدهم نوامبر يعني روز سرباز در ايالات متحده، ملت از رزمندگان خود تجليل كرد. سه سرباز زخمي شده در جنگ عراق كه مهمان افتخاري انجمن كهنه سربازان معلول آمريكا در واشنگتن بودند به پيشكسوتان خود پيوستند. مراسم گويي نوعي شهادت و ثبت در تاريخ ميهن پرستي كشور بود. يك مسابقه نقاشي در مدارس ترتيب داده شده بود كه با موفقيت روبه رو شد. پسربچه اي خطاب به سربازان گفت: «از شما سپاسگزاريم كه به خاطر ما مبارزه مي كنيد و آمريكا را كشوري ايمن مي سازيد.»
اما واقعاً اين حرف ها و برنامه ها در شرايطي كه هرج و مرج ادامه دارد و آنها به جاي «آزادسازي عراق» منطقه را به كانون بحران جهان تبديل كرده اند چه سودي خواهد داشت؟