شايد به اين علت سردترين فصل خدا براي تولدش انتخاب شد كه نمايانگر عظمت گرماي وجود او باشد عظمتي هستي بخش و اميد آفرين، اميدي براي قلب هاي يخ زده و دستان كوچك بي پناه
آرين دخت فرنادپور
آسمان با ستاره اي خبر از آمدنش داد و او ستاره اي شد كه نورش هرگز در آسمان دل خاموش نگشت كه با صليب كشيدن كالبدش، تنها توانستند سمبلي براي بودنش بسازند.
هر ساله پيروانش قلمرو دل را به پاس حضور هميشگي اش با نور اميد چراغاني مي كنند. انگار هرچه آرزوست قرار است در روز تولدش برآورده شود. حتي كودكان بي تن پوش خيابان هم با بارش برف و رسيدن كريسمس قلبشان غرق اميد مي شود و در كوچه هاي تنگ خياباني كه اثري از لوله گرم بخاري نيست با يك دنيا آرزو چشم انتظار بابانوئل مي مانند و شايد به اين علت سردترين فصل خدا براي تولدش انتخاب شد كه نمايانگر عظمت گرماي وجود او باشد، عظمتي هستي بخش و اميدآفرين، اميدي براي قلب هاي يخ زده و دستان كوچك بي پناه.
اكثر مسيحيان روز تولد مسيح را كه ۲۵ دسامبر است به پاس اين عطيه الهي جشن مي گيرند و خدا را سپاس مي گويند و نشانه هايي را بر تأييد اين موعود مي آورند.
در انجيل لوقا باب ،۲ آيه ۹ چنين مي خوانيم:
و در آن نواحي، شبانان در صحرا به سر مي برند و در شب، پاسباني گله هاي خويش مي كردند كه ناگاه فرشته خداوند بر ايشان ظاهر شد.
فرشته به ايشان گفت: مي ترسيد زيرا اينك بشارت خوش و عظيم به شما مي دهم كه براي جميع مردم خواهد بود كه امروز براي شما در شهر داود نجات دهنده اي كه مسيح خداوند باشد، متولد شد. خدا را در آسمان ها جلال و بر زمين سلامتي و در ميان مردم، رضامندي باد.
و نشانه اي ديگر: وقتي مريم و يوسف، عازم بيت لحم بودند، در بين راه به آغلي پناه مي برند و مريم در آن آغل فارق مي شود، در همان زمان سه مغ (ستاره شناس) از مشرق زمين، ستاره اي در آسمان مي بينند كه نشان از تولد شخص بزرگي مي داد. آنها در ابتدا گمان مي برند كه اين شخص ممكن است يك پادشاه بزرگ باشد و براي ديدن او، ستاره را دنبال مي كنند و به جايي مي رسند كه مسيح متولد شد و در همان موقع، آن سه در مقابل مسيح تكريم مي كنند و به ايشان هدايايي مي دهند. هديه يكي از آنها طلا بود كه نشانه پادشاهي است؛ هديه ديگر روغني خوشبو كه در آن زمان پادشاهان موقع رسيدن به پادشاهي و در زمان مرگ با آن نوع روغن تطهير مي شدند. هديه نفر سوم كندر بود كه اين ماده را در آن زمان موقع مرگ پادشاهان مي سوزاندند تا بوي خوش از آن بلند شود و اما گروهي ديگر از مسيحيان، روز ششم ژانويه را كه روز تعميد و نام گذاري مسيح است براي برگزاري جشن كريسمس انتخاب مي كنند.
آنها براين عقيده اند كه زماني كه حضرت مريم مسيح را به عنوان يك فرد از جامعه يهود و طبق سنت يهود براي نام گذاري به كنيسه [هيكل] معبد يهوديان مي برد، در آنجا كاهن معروفي به نام «سايمون پير» به محض ديدن اين نوزاد، سرش را به طرف آسمان مي كند و در حالي كه قنداق مسيح را مي گيرد، مي گويد: «خدايا موعود تو را كه به خاطر ديدنش زنده بودم ديدم. اكنون آماده ام كه مرا به سوي خود فراخواني اين گروه براين عقيده اند كه اين اولين شهادتي بود كه بر تولد مسيح موعود داده شده است و به همين جهت، اين روز را براي جشن كريسمس برگزيده اند.
البته كريسمسي كه براي تولد مسيح به صورت جشن يا فستيوال برگزار مي شود، بي تأثير از جشن ها و سنت هاي قديمي نيست. به عنوان مثال در رم باستان و قبل از مسيحيت، در تاريخي بين ۱۷ تا ۲۴ دسامبر، جشني به عنوان جشن خورشيد برگزار مي شد كه نام اين جشن «ساتور ناليا» بود. در اين جشن، مردم به شكرگزاري مي پرداختند و به همديگر هديه مي دادند.
درخت كريسمس
در روز جشن كريسمس، مسيحيان درخت كاجي به خانه مي آورند كه نشانه سبزي و طراوت و استواري در همه فصول است. مسيحيان اين درخت را با چراغ هايي كه نشانه روشنايي و نور است تزيين مي كنند كه اين سنت را نمي توان بي تأثير از جشن خورشيد دانست.
سنت به منزل آوردن درخت كريسمس به سال ۵۱۰ ميلادي برمي گردد. گفته شده كه مارتين لوتر شبانه هنگامي كه عازم منزل بود. از جنگل رد مي شد. درخت كاجي كه تلاقي نور ماه و ستاره در ميان برگ هاي آن منظره دل انگيزي به وجود آورده بود، توجه مارتين لوتر را به خود جلب كرد و به اين سبب وي درخت را بريد و با خود به منزل برد.
تزئينات درخت كريسمس
در سال ۱۵۲۱. م در شهري بين فرانسه و آلمان كه جزو شهرهاي فرانسه است. براي اولين بار درخت كريسمس تزيين شد كه امروز اين سنت در اكثر شهرهاي بزرگ جهان ادامه پيدا مي كند، در انگلستان ملكه ويكتوريا يكي از حاميان اصلي اين سنت بود.
مرسوم است كه مسيحيان بر روي درخت كريسمس عصاهايي را مي گذارند معمولاً اين عصاها را با دو نوار رنگي قرمز و سفيد به هم مي پيچند و در وسط آنها علامت سبزي را به صورت پاپيون تزيين مي كنند كه اكثر مسيحيان آن را به عنوان عصاي بابانوئل مي شناسند اما در واقع از سروته نگهداشتن اين عصا علامت J تشكيل مي شود كه در واقع از نام مسيح «Jesus» نشان دارد.
نوار سفيد نشان برپاكي مريم دارد و نوار قرمز نيز نشانه اي از ريختن خون مسيح بر صليب است و سبز هم كه به صورت پاپيون است، نمادي از اعتقاد مسيحيان بر اين باور است كه خداوند مسيح را به عنوان هديه اي براي نجات بشريت به زمين عطا فرموده است. قسمت بالاي درخت كريسمس با ستاره اي تزيين مي شود كه نمادي از ستاره اي است كه سه مجوسي به عنوان ستاره اي كه نشان از تولد مسيح بود در آسمان ديدند.
همچنين روي درخت كريسمس را با فرشتگاني تزيين مي كنند كه نشانه فرشتگاني است كه بر چوپانان ظاهر شدند و مژده تولد مسيح را دادند.
شيپور تزييني: شيپور وسيله اي بود كه در زمان هاي قديم به كمك آن از رويدادهاي خوب يابد مطلع مي شدند و از اين جهت شيپور نمادي است از ولادت حضرت مسيح(ع) است براساس يك سنت قديم كه از دوران قبل از ميلاد مسيح مانده است صداي اين ساز ارواح خبيث را از درون روح دور مي كند.
ناقوس: از گذشته وسيله اي براي با خبر كردن مردم بوده است و صداي ناقوس نشان وقوع رويدادهاي خوشحال كننده است. از قرن ششم ميلادي هر ساله شب تولد حضرت مسيح ناقوس هاي كليسا به صدا درمي آيد و به عنوان نماد شادي، ناقوس هاي كوچكي را به درخت كاج كريسمس مي آويزند.
گلوله هاي رنگي: گلوله به خاطر شكل كروي اش و اين كه آغاز و پاياني ندارد نشانه و نماد ابديت است و علامتي براي خوش يمني و طول عمر است.
بسته هاي كوچك هديه: بسته هاي كوچك هديه از تزئينات هميشگي درخت كريسمس بوده است كه نشانه بركت و بخشش خداوند است. هديه دادن و هديه گرفتن در اين روز هم به يادبود هديه اي دادن و هديه اي است كه خداوند با تولد حضرت مسيح(ع) به مردم اعطاء كرده است.
اسباب بازي ها و چيزهاي رنگي ديگري هم كه به درخت كريسمس آويزان مي شود براي تزيين و نشانه شادي براي تولد مسيح است.
بابانوئل يا سنت نيكلاس
مجسمه ها، چراغ ها و اسباب بازي هايي كه به صورت بابانوئل در زير يا روي درخت كريسمس گذاشته مي شود در واقع سمبلي است از كشيشي به نام سنت نيكلاس كه به صورت ناشناس شبهاي سرد بيرون مي رفت و خود را با شنلي بزرگ مي پوشاند و در زير شنل غذاهاي لذيذ و هديه هاي فراوان پنهان مي كرد و به قصد كمك و خوشحال كردن بچه هاي مستمند و مريض به آنها هديه مي كرد.
نيكلاس، قديسي بود در قرن ۴ و ۵ ميلادي كه حامي فقرا، بيماران و انسان هاي دلشكسته بود. البته از زندگي شخصي وي، هيچ اطلاعي در دسترس نيست و احتمال زيادي وجود دارد كه نيكلاس اسقف منطقه ميريا واقع در آسياي صغير بوده است كه در سال ۱۰۸۷ م ملوانان ايتاليايي، جسد وي را از ميريا به باري در آپوليا انتقال دادند كه ثبت اين روايت به نهم مه همان سال باز مي گردد و به علت محبوبيت بسيار زياد اين قديس، باري به عنوان يكي از پرجمعيت ترين مراكز زيارتي شده است و نام نيكلاس به تدريج به خيلي از افراد و اماكن نسبت داده شده و اسم ها و فاميل هاي بي شماري در زبان هاي اروپايي از نام نيكلاس مشتق شده است.
اولين واقعه تاريخي كه از نيكلاس نقل شده همان معجزه معروف وي است. به اين صورت كه امپراتور كنستانتين اول، سه مأمور را به ناحق محكوم به اعدام كرده بود، كه نيكلاس با ورود به خواب امپراتور از مرگ آنان جلوگيري به عمل آورد. اين داستان از يك مرجع يوناني به نام پراكسيس نقل شده كه ترجمه لاتين آن به قرن ششم بعد از ميلاد به نام سنت نيكلاس برمي گردد. يكي از كارهاي فوق العاده اي كه به نيكلاس منتسب است در مورد آن سه دختري است ،كه وي آنها را از فقر و انحراف تحميل شده برآنان نجات داد و همچنين آن سه كودكي كه به وسيله يك قصاب به بيگاري گرفته شده بودند و در يك خمره نمك نگهداري مي شدند، به زندگي باز گرداند. يكي از محاسن كارهاي انجام شده توسط وي در آن است. كه همگي آنها متوجه فقرا، بيماران و انسان هاي افسرده و دلشكسته بود.
از مشخصه هاي اصلي اين قديس هواخواهي و دلبستگي وي به همه جاي اين كره خاكي است. بعدها پروتستان هاي هلند در آمستردام لفظ سنت نيكلاس را به سنتر كلاز تغيير دادند و به او يك شخصيت فانتزي دادند كه براي بچه ها هديه مي آورد ولي تبديل آن به عنوان شخصيتي به نام پدر كريسمس يا بابانوئل از آلمان شروع شد و سپس به كشورهايي كه در آنها پروتستان ها زندگي مي كردند سرايت كرد و عاقبت به فرانسه رسيد.
اما در كشورهاي كاتوليك مذهب نيز سنتر كلاز را به عنوان كسي مي شناسند كه هر سال براي بچه ها جوراب هاي بلندي را كه كنار لوله بخاري مي گذراند، پر از هديه و خواركي هاي لذيذ مي كند. هم اكنون هم در نظر بچه هاي مسيحي سنت نيكلاس شخصيتي فانتزي است. با ريشي سفيد و بلند و شنل و كلاهي قرمز سوار بر سورتمه كه توسط گوزن هاي زيبا بر روي برف كشيده مي شود از نظر آنان او از طرف خدا مأموريت يافته تا خواسته هاي بچه ها را برآورده كند و براي بچه هايي كه تمام مدت سال بچه هاي خوبي بوده اند و تكاليف مدرسه خود را خوب انجام داده اند، هديه هايي بياورد. به همين جهت سرپرستان بچه هاي مسيحي را ايشان مي خواهند تا تقاضاي خود را روي كاغذ بنويسند و به آنها بدهند تا آنها با دادن اين درخواست نامه ها به بابانوئل از او بخواهند كه به درخواستشان جامه عمل بپوشاند.
به همين دليل بچه هاي مسيحي در شب كريسمس، چشم به لوله هاي بخاري مي دوزند و بي صبرانه منتظرند تا بابانوئل از لوله بخاري به خانه آنها بيايد و هديه هاي ايشان را در زير درخت كريسمس يا در زير بالش آنها و يا درون جوراب هاي بلندي كه به كنار لوله بخاري آويزان كرده اند بگذارد كه هدف اصلي از اين سنت كمك به بچه هاي مستمند و بي حامي است.
در تهران و ساير نقاط ايران هم توسط انجمن هاي خيريه مسيحي در شب كريسمس، شخصي را به صورت بابانوئل درست مي كنند و تا نيمه هاي شب، توسط وي در سطح شهر به آدرس هاي از پيش تعيين شده هدايايي مي فرستند. در بيشتر كليساها نيز، شب كريسمس بچه ها در كليسا جمع مي شوند و بابانوئل به همه آنها هديه هاي كوچكي را همراه با بهترين آرزوها براي موفقيت و خوشبختي عطا مي كند.
كارت كريسمس
اولين كارت كريسمس توسط شخصي به نام جان.پارزلي در سال ۱۸۴۳.م طراحي شد سپس در انگلستان شخصي به نام سنت هنري درخواست كرد نقاشان ديگر هم همين كار را انجام بدهند. آنگاه طرح ها و نقاشي هايي از درخت كريسمس، بابانوئل و... در سطح شهر پخش شد وهمه در صدد برآمدند آنها را به دوستان خود هديه بدهند و به اين صورت كارت كريسمس مرسوم شد.
سرودهاي كريسمس
و در انتها مي رسيم به Carol يا سرودهاي كريسمس كه نشاني از همان سرودي است كه توسط فرشتگان براي چوپانان در روز تولد مسيح خوانده شد و به همين نشانه، زنگ هاي رنگي روي درخت كريسمس آويزان مي شود كه نمادي است از اعلام تولد مسيح در جهان.