باز هم درباره موسيقي سنتي _ آري يا نه
از نوآوري ماندگارتا ارزش واقعي هنرمندان
دونوشته زير درپاسخ به اقتراح همشهري درباره گفته هاي جناب عليرضا افتخاري ونوشته دكترصادق طباطبايي است كه هريك ازآنهاگوشه اي از زواياي كاررا بازمي كند. اين دو نوشته را بخوانيد.
|
|
نوآوري بايد ماندگار باشد
علي جباري نيكو
در عرصه هر هنري كارهاي بزرگ و گزيده هميشه ماندگارند و كارهاي كوچك و بازاري خيلي زود به اصطلاح گل مي كنند و خيلي زود هم پژمرده مي شوند و از بين مي روند. ما در حيطه موسيقي اصيل ايراني چه در زمينه آواز و چه در نوازندگي ساز، هنرمندان بنامي داشته و داريم. آثاري كه آنها خلق كرده اند هميشه در افكار و دلها ماندگارند و در اكثر محافل فرهنگي همواره از آنها ياد مي شود. هر كدام از آنها بار معنايي خاص خود را دارا هستند؛ يكي رسم عاشقي مي آموزد، يكي يادآور حماسه ها و تحولات اجتماعي است و ... .
اما امروز هر خواننده اي يك چيزي مي خواند و نام نوآوري بر آن مي گذارد، غافل از اين كه در اين بدعت به اصول و پايه اوليه هنر موسيقي هم احترام نگذاشته است. اگر به پخش آثار آقاي افتخاري در راديو و تلويزيون دقت كنيم، با شروع آهنگ تصنيف هنوز كلام به آن اضافه نشده متوجه مي شويم قرار است صداي ايشان را بشنويم. در اين چند سال اخير تمام كارهاي آقاي عليرضا افتخاري چه از نظر شعر و كلام و چه از نظر ريتم همه شبيه هم است. حال اين چه نوآوري مي تواند باشد؟
اين گفته كه «مردم خسته اند از تكرار» به نوعي به خود استاد افتخاري برمي گردد. ايشان خود در نوآوري به تكرار افتاده اند. نوآوري بايد محكم باشد و روي پاي خود بايستد. بايد اصول و پايه داشته باشد و صاحبان فن كه آقاي افتخاري مي گويد «نداريم» ! بشنوند و قبول كنند. يك هنرمند متعهد و دلسوز بايد از توليد كارهاي متعدد و بازاري پرهيز كند و آثار جديد خود را پس از مطالعات، بررسي ها، وسواس ها و سخت گيري هاي زياد خلق كند. اگر تا امروز كارهاي آقاي افتخاري بالاترين تيراژ را در جامعه داشته و ناشر آثار هم شكست نخورده دليل بر اين نيست كه نوآوريهاي ايشان در دل مخاطبان و هنردوستان جا باز كرده، بلكه اين پيروزي ها به اين علت به وجود مي آيد كه هنرمندان و اساتيد بزرگ و صاحبان فن، در اين فضاي هنري و فرهنگي كه دستخوش توليد انبوه و كيفيت پايين مي باشد، عرصه را براي فعاليت تنگ مي بينند و ناخودآگاه كنار مي روند و به جاي خلق آثار بازاري بر داشته هاي علمي و آكادميك خود در حيطه موسيقي مي افزايند و اگر هم گاهي كاري ارائه مي دهند بسيار شايسته تأمل و توجه است.
اگر اثرات آقاي افتخاري فروش مي كند و متقاضي براي آن زياد است، دليل آن سطح سليقه مخاطبان به خصوص جوانان است. در جامعه اي كه اجراهاي زيباي «سه گاه»، «ابوعطا»، «همايون» و ... زير سايه موسيقي وام گرفته شده پاپ، كم كم دارد به فراموشي سپرده مي شود و سنتي خوانها و پاپ خوانهاي جديد جاي اساتيد بزرگ را مي گيرند، كارهاي آقاي افتخاري رونق پيدا مي كند. وقتي امكان رقابت سالم براي تمام اهل هنر و فن در جامعه ايجاد شود و همه هنرمندان با ايده ها، سليقه ها و ايدئولوژيهاي مختلف پا به عرصه بگذارند و امكانات براي همه به صورت مساوي و يكسان توزيع شود مطمئناً آثار بزرگ و متنوعي خلق خواهد شد. آن وقت اگر در ميان اين همه نوآوري از استادان بزرگ، بدعت گذاري ايشان مورد توجه بيشتر قرار گرفت، مي توانيم ادعا كنيم كه كارهاي آقاي افتخاري در زمره آثار خوب و متعهد مي باشد.
از كسي كه مدعي شناخت شيوه هاي مختلف موسيقي اصيل ايراني است بعيد است كه بگويد «ابوعطا» و «سه گاه» و «همايون» را بايد يك بار خواند يا بگويد وقتي در جامعه اي زندگي مي كنيم بايد تمام جوانب آن را در نظر بگيريم.
آقاي افتخاري نوآوري نكرده اند بلكه جوانب جامعه را در نظر گرفته و به فكر ناشر مي باشند كه يك وقت شكست نخورد و تقصير را به گردن مردم و قشر جوان انداخته اند كه «خسته اند از تكرار» و «تا كي خود را به موسيقي قاجار پيوند دهيم؟» و بعد به موسيقي لباس روز را پوشانده اند.
انجام كارهاي علمي و بزرگ، زحمت، پشتكار و جديت را مي طلبد؛ كما اين كه اساتيد بزرگي چون استاد شجريان و استاد شهرام ناظري اين مشقت را در طول ساليان دراز به جان خريده اند كه حالا نتيجه اش شده است خلق آثار زيبا و ماندگار و اگر هم اثري از نوآوري در كارشان به چشم مي خورد، بدعتي است اصولي و با پشتوانه كه حاصل توجه عميق به موسيقي اصيل ايراني مي باشد. عرصه موسيقي آن قدر وسيع است كه هيچ هنرمندي نمي تواند بدون شناخت، تحقيق، كسب تجربيات لازم و خلق آثار مهم و بزرگ، مراحل گذار را طي كرده و دست به نوآوري بزند و در راستاي آن سطح سليقه مخاطب را تغيير دهد. بايد به پيش كسوتان احترام بگذاريم، آثار آنان را بررسي و تفسير كنيم و با تلاش و كوشش هرچه بيشتر، آثار با كيفيت، وزين و درخور توجه از خود بر جاي بگذاريم.
ارزش واقعي هنرمندان
دكتر. ف- خاقاني
در بحثي تحت عنوان موسيقي سنتي آري يا نه؟ مطلبي از آقاي صادق طباطبايي درج شده بود، در پاسخ نكاتي را مختصراً لازم به تذكر دانستم.
جناب آقاي طباطبايي،عشق واقعي خواننده به موسيقي و حرفه و مسلكش سبب احترام و علاقه شنوندگان نسبت به وي مي گردد. كسي كه معتقد به اصول اخلاق حرفه اش نباشد نمي تواند از دروازه تأييد مردم عبور كند.
جناب آقاي طباطبايي، متهم كردن هنرمندي مانند عليرضا افتخاري به فقر فرهنگي و سودجويي و كم كاري ادعاي ساده اي نيست، اينجا افكار عمومي به قضاوت خواهند نشست. آقاي افتخاري سواد و پشتكار و هنر موسيقايي خود را در آثار بي نظير و متعدد خود نشان داده و حس و هنر لطيف و عفيف و اصيل او باعث پذيرش عامه آثار او گرديده است.
يادآوري و ياددادن تنوع دستگاهها و پرده هاي موسيقي اصيل ايران به او به واقع حكمت آموختن به لقمان است. تذكر اين نكته لازم است كه خواندن موسيقي پاپ در كنار موسيقي اصيل هيچ تناقض و استبعادي ندارد، درست مانند شعر نو و شعر كهنه كه در كنار هم قرارمي گيرند. آيا وقتي استاد شهريار كه در اوج غزل ايران بود افكار والاي خود را در قالب شعر نو ريخت به دليل فقر فرهنگي و بي سوادي و سودجويي بود؟ هرگز، و نتيجه اين كار او پايه گرفتن صحيح و علمي شعر نو در ايران بود كه شعراي بعدي به او اقتدا كردند. امروز اگر افتخاري موسيقي پاپ اجرا مي كند جاي تقدير و تشكر دارد چون اولاً، موسيقي پاپ در ايران مانند كودكي نوپا در قدمهاي اول مي باشد كه كمك كردن به درست راه رفتن و پا گرفتن اين طفل نوپا از هنرمندي توانا چون عليرضا افتخاري كه در قله رفيع موسيقي اصيل مي باشد ساخته است.
ثانياً، عده اي خصوصاً جوانان ما شيفته موسيقي پاپ هستند و اگر موسيقي پاپ سالم و صحيحي در ايران ارائه نشود خودبه خود به سوي موسيقي پاپ غرب كشيده خواهند شد كه البته خوشايند نخواهد بود.
آقاي طباطبايي مرقوم فرموديد كه هنرمندان برجسته قرن ۱۷ و ۱۸ اروپا در فقر زيسته اند، اگر در سرگذشت بزرگان موسيقي كلاسيك اروپا دقت كنيد درمي يابيد كه اكثر آنها نه تنها در فقر نبودند كه در زمان حيات ارزش واقعي آنها شناخته شده و صاحب عناويني مانند پدر سمفوني، پادشاه سمفوني يا حتي شواليه شده بودند ولي متأسفانه در كشور عزيز ما درحال حاضر عده زيادي از نام آوران موسيقي اصيل كه در قيد حيات مي باشند در فقر مادي زندگي مي كنند و هنرمنداني چون مرحوم ايرج بسطامي و سيد خليل عالي نژاد نه تنها در سختي بلكه در گمنامي رخت از جهان بربستند و بعد از مرگ صاحب شهرت شدند.
و اما در مورد سودجويي آقاي افتخاري و ناشرين آثار وي، جناب طباطبايي، هنرمند نيز مانند شما به مسكن و پوشاك و زندگي و وسايل آن نياز دارد. اگر آقاي افتخاري به نفع ناشرين فكر مي كند ناشي از افكار سودجويانه نيست. دقت كنيد اكثر آثار موسيقي ما را شركتهاي خصوصي نشر مي كنند كه حتماً و بايد به سود خود فكر كنند چون هيچ گونه حمايت و همياري مالي نمي شوند و براي ادامه كار و بقاي خود بايد فكر حساب و كتاب باشند و اگر همين شركت هاي خصوصي نباشند موسيقي ايران آسيب جدي خواهد خورد و اگر همين ناشرين نبودند چه كسي دنبال نشر و ترويج موسيقي ايران مي رفت؟ يا كدام ارگان و نهادي هنر و هنرمندان را حمايت مي كند؟ پس ناچار بايد خواننده به فكر سود ناشر آثارش باشد. لذا بهتر است به جاي عيب جويي و بازي با كلمات و نكته سنجي در گفتار هنرمندان، كلي تر فكر كنيم و اگر به موسيقي غني اين مرز و بوم اهميت مي دهيم اسبابي فراهم آوريم كه موسيقيدان و آهنگساز و خواننده با فكري باز آثاري در خور هنر و شأن ايراني عرضه كند.
|