پنجشنبه ۱۰ دي ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۵۹۷
شماره هاي سال نو با مركب سياه
بهشت از دست رفته 
026778.jpg
روزنامه هاي جهان شيريني سال نو را به اجبار پر از تلخي لحظه اي كرده اند كه طبيعت، چونان سالي كه گذشت با بشر رفتارقهر آميزي داشت، لحظه اي كه قلب زمين آكنده از خشم بي اختيار كمي تندتر تپيد؛جايي در آسياي شرق كه امروز هيچ شباهتي با تصاوير رويايي بروشور هاي توريستي ندارد.
تيتر بزرگ ديلي نيوز كلمه اي است به وسعت هشت ستون: ويراني، عكس تكان دهنده اي كه از كنار سواحل مخروبه ارسال شده، همخواني عجيبي با تيتر دارد. بهشت گمشده نيز تيتر نيويورك پست است با اين توضيح كه 23 هزار نفر از دست رفته اند. بوستون هرالد با عنوان 23 هزار مرده و پرو با تيتر تراژدي نابودي، صفحات چشمگيري به نظر مي  رسند. اما تصوير روزنامه كالياري سان، ژورناليستي تر است؛ با اين تيتر:آمار تكان دهنده كشته ها... دو روزنامه  فرانسوي ليبراسيون و سوئيسي لاماتين از يك عكس استفاده كرده اند. تيتر ليبراسيون اقيانوس اندوه است و لاماتين اضطراب محض. گاردين، آخرين روزنامه انتخابي است كه خبر داده دليل اصلي كشته شدن تعداد بسياري از قربانيان، ناديده گرفتن سيستم هاي هشدار دهنده است.

كوتاه تر از گزارش
مزيت شهرت 
دايانا راس، خواننده آمريكايي به جرم رانندگي حين مستي بعد از مصرف مشروبات الكلي دو روز بازداشت شد. جيمز والترز، رئيس پليس به او اجازه دسترسي به تلفن همراه در سلولش، غذا و اجازه رفتن به خانه در دوران محكوميتش را داده است.
والترز تاكيد كرد:در جريان بازداشت خانم راس، من در چندمورد اغماض كردم و مسووليت آنها را به عهده مي   گيرم.
شكايت از براندو
تن براندو در خاك لرزيد. مارلون، اسطوره بزرگ بازيگري كه فقط مدت كوتاهي از مرگش مي  گذرد، در معرض يك شكايت جدي است و شايد لازم باشد گرد و خاك تنش را بتكاند و در دادگاه حاضر شود!
مدير برنامه هاي مارلون براندو شكايتي طرح كرده و 5/4 ميليون دلار خسارت از او مي  خواهد. به ادعاي وي، براندو او را در دوران كارمنديش مورد آزار قرار داده و قرارداد في مابين را چند روز قبل از مرگ به هم زده است. در اين شكايتنامه آمده: براندو به خاطر آزارهايش باعث به وجود آمدن جو بدي در محل كارمن شده بود. وراث براندو ظاهرا خيلي خوش شانس نيستند. آنها كه با يكديگر براي كسب ارث بيشتر جدال داشتند، حالا حاضرند اين شكايت را بين خود تقسيم كنند؟
ليزا ميلني در بيمارستان
خانم ميلني بازيگر مشهور سينما و برنده جايزه اسكار كه اين روزها با مشكلات حقوقي درگير است، فقط بد مي  آورد. ميلني چند روز پيش از تخت خوابش افتاد و بر اثر مصدوميت به بيمارستان منتقل شد. محافظ شخصي ميلني و شوهر مشكوكش نيز از او به دادگاه شكايت كرده اند. شوهر ميلني، همسرش را متهم كرده است كه او را به شدت كتك زده و با جسمي سنگين به سرش كوبيده است. وي در ازاي شكايتش تقاضاي 5/7 ميليون يورو كرده است.

دغدغه هاي هميشگي
026742.jpg
آوازهايي كه مادرم به من آموخت دور را ترجمه كرد تا ارادت خود را به يكي از هنرمندان عرصه بازيگري جهان نشان دهد. با هنرنمايي در سارا و پري، منظومه مهرجويي را تكميل كرد. عروس را آغازي بود براي او كه تازه پا به عرصه پرهياهوي سينما گذاشته بود. رد پاي گرگ، برج مينو، تختي، دو زن، نسل سوخته، نيمه پنهان، باج خور و پرونده هاوانا و... اما در دورترين نقطه ذهنش، كارگرداني ارزش ديگري داشت. تجربه كوتاه با فيلم داشتن و نداشتن گوارا بود؛ فيلم مستندي كه رگه هايي از هوشمندي بازيگر عروس را داشت.
در اين فاصله از حنيف قريشي كتاب نزديكي را ترجمه كرد. بهترين بازيگر جشنواره سن سباستين، نانت، تائور مينا، قاهره و فجر دست به تجربه بزرگي زد و اولين فيلم بلند سينمايي خود را با نام يك شب جلوي دوربين برد و به پايان رساند. يك شب به فجر مي  رود و جشنواره كن نيز در انتظار اين فيلم است.
پس از تجربه بازيگري در 22 فيلم بلند سينمايي، نيكي كريمي وارد جرگه كارگردان هاي سينما و زنان فيلمساز ايران مي  شود. يك شب همان دغدغه هاي هميشگي نيكي را دارد، همان دلبستگي هاي ظريف انساني و اجتماعي. يك شب مثل هيچ كدام از فيلم هاي نيكي كريمي در مقام بازيگري نيست. يك شب يك تجربه عجيب است، يك تجربه ساده، يك انگاره غيرقابل پيش بيني و فيلمي كه در سخت ترين شرايط فيلمبرداري شد. يك شب تماما در شب فيلمبرداري شده است و قبل از طلوع آفتاب شاتر دوربين خود را مي  بندد تا در جشنواره فجر، دوستداران سينما به نمايش بنشينند.

يادي از آنه ماري شيمل
در سماع آمد و استاد همه مرغان شد
هر نفس آواز عشق مي رسد از چپ و راست 
ما به فلك مي رويم، عزم تماشا كه راست؟
ما به فلك بوده ايم، يار ملك بوده ايم 
باز هم آنجا رويم، جمله كه آن شهر ماست 
۲ سال از درگذشت آنه ماري شيمل شرق شناس و مولاناشناس  بزرگ عصر ما مي گذرد و منصفانه نيست كه از قونيه بگوييم و يادي از او نكنيم. سلوك شيمل در وادي عرفان شرق، از قونيه آغاز شد؛ در سايه قبه خضرا در جوار آرامگاه حضرت مولانا.
شيمل در دوران دانشجويي در نخستين سفرش به تركيه در بهار 1952 ميلادي به توصيه استاد خود، هانس هاينريش شدر به قونيه رفت تا به مولانا جلال الدين بلخي ثم رومي نزديك تر شود. سال ها پيش از آن شيمل با خواندن غزليات ديوان شمس، چنان به وجد آمده بود كه پاره اي از ديوان را به آلماني ترجمه و در سال 1940 آن را منتشر ساخت. وقتي 12 سال بعد مي خواست به ديدار سراينده آن اشعار برود، از خاتون ترك مهرباني كه در دانشگاه استانبول با او طرح دوستي ريخته بود، مي پرسد: چرا همسفري نمي يابد تا به پابوس مولانا برود؟ پير فرزانه به چشمان مشتاق شيمل چشم مي دوزد و مي گويد: فرزندم، پاسخ تو روشن است. حضرت مولانا مايل نيست اينها را ببيند. او مي خواهد تنها تو را ببيند.
چنين بود كه شيمل تنها، روانه ديدار دوست مي شود و در يك روز بهاري به قونيه مي رود. او سال ها بعد در كتابي با عنوان من چو بادم تو چو آتش بهار قونيه را به تصوير مي كشد و در كوچه باغ هاي قونيه، پا به پاي دوست، به بهاريه هاي زيباي مولانا گوش مي سپارد.
اي آرزوي آرزو، آن پرده را بردار رو
من كس نمي دانم جز او، مستان سلامت مي كنند
آن توبه سوزم را بگو، وان خرقه  دوزم را بگو
وان نور روزم را بگو: مستان سلامت مي كنند
***
زمستان ها در بلندي هاي آسياي صغير، آنجا كه ترك ها نام آناتولي بر آن نهاده اند، آنقدر طولاني و سرد است كه گويي قنديل هاي يخ، بسان ميله هاي زندان از كناره بام ها آويزانند. آنان كه از تابش خورشيد و گرمي آفتاب محرومند و آنان كه در سايه لميده اند، به مانند يخ و برف، سرد و جامد و راكدند؛ موجوداتي ناتوان و رنجور كه پايبند ماده اند. با اين وجود همه اميد رهايي دارند و در آرزوي آنند كه به آب اين عنصر ازلي خود بازگردند، چنان كه دل هاي آدميان تنها، مشتاق بازگشت به درياي جان است.
عرفان مولانا درجمع است كه معنا مي يابد و از گوشه نشيني و عزلت فاصله دارد. بي سبب نيست كه عاشقان مولانا همصدا با آن سخن تاريخي از انتهاي جان فرياد برمي آورند كه رقصي چنين ميانه ميدانم آرزوست.
آن برف گويد دم به دم، بگدازم و سيلي شوم 
غلطان سوي دريا روم، من بحري و درياييم 
تنها شدم، راكد شدم، بفسردم و جامد شدم 
تا زير دندان بلا، چون برف و يخ مي  خاييم
هر لحظه بخروشانترم، برجسته و جوشان ترم 
چون عقل بي  پر مي  پرم، زيرا چوجان بالاييم 
و مرگ مائده اي مي  شود...
و اين چنين است كه برف هاي آب شده، سيلي مي  شود براي شكوفايي اقتصاد روستا و شهرك هاي حوالي قونيه كه نه از جسد بي  جان مولانا، بلكه از روح زنده او ارتزاق مي  كنند تا نشانه اي باشد براي ما ايرانيان كه نمي  دانيم نه مقبره و سنگ آجري كه به نشاط حافظ روي هم آمده است، كه زندگي حافظانه و خروش زير لب است كه مي  تواند چرخ پوسيده گردشگري مان را به حركت درآورد.
گرمي انديشه ها
مسافران قونيه و عاشقان مولانا با گرمي انديشه هاي او زمستان سخت را به خود هموار مي  كنند تا به خود و با خود بگويند اگر بهار نيست، ميل به آن هست. براي مولانا، دي ماه همچون ديوانه اي است كه درختان و گياهان با ديدنش، شاخ و گل و بار و برگ خود را از او نهان مي  كنند تا بلكه با رسيدن شحنه عدل بهار، ديوانه  دي را از باغ و صحرا بگريزانند. آنگاه كه سوسن و سنبل، تيغ ذوالفقار به دست و لاله با رخ پرخون از راه مي  رسند و بلبلان سفر كرده از غريبستان مي  رسند تار بار ديگر صداي مولانا از حلقوم مرحوم عليقلي به گوش رسد كه
آب زنيد راه را هين كه نگار مي  رسد
مژده دهيد باغ را بوي بهار مي  رسد
مولانا و مولاناييان، مستانه به پيشواز بهار مي  شتابند و سرود عشق سر مي  دهند. حتي اگر زمستان آنقدر سرد باشد كه اميد دوباره روييدن غنچه ها، به خيال بماند.
بهار البته كه مي  رسد، اما بهار قونيه نيز بي  غم نيست. آنان كه بدين شهر سفر كرده اند مي  دانند باغ هاي قونيه در روزهاي گرم بهار، گردشگاه مولانا بودند و آسياهاي اطراف قونيه كه مولانا با صداي ناله چرخاب هاي آنها آشنا بود، گواه گريه هاي مولانا در فراق شمس. اما بهار، وقت گريز زاغ و كلاغ است و هنگام آوازخواني مرغان غزلخوان.
خبرت هست كه در شهر شكر ارزان شد؟
خبرت هست كه دي گم شد و تابستان شد؟
خبرت هست كه بلبل زسفر باز رسيد؟
در سماع آمد و استاد همه مرغان شد؟
خبرت هست كه جان مست شد از جام بهار؟
سرخوش و رقص كنان درحرم سلطان شد؟
تپه ها و كوهپايه ها
با گذر از دامنه تپه سارها و كوهپايه ها مي  توان گردش مولانا را در ايام بهار و گاه در زير باران گرم بهاري تصور كرد. آنجا كه آسمان با ابرهاي تيره باران زا كه از اقيانوس  با خود آورده است، بر سرگل و گياه مي  گريد. اما بهار قونيه در سال آينده، سه سالي مي     شود كه بي     غزلخوان است. قبه خضرا در سوگ مرگ بانويي كه در شناساندن آثار و آراي مولانا به جهانيان بسيار كوشيد، سياهپوش است. شيمل در پايان آخرين صفحه زندگينامه اش با دوستان و يارانش چنين وداع مي    كند:
آينده با خود چه به ارمغان خواهد آورد؟ نمي      دانم. من تنها مي      توانم به صلح، به تفاهم بهتر و بيشتر و احترام متقابل اميد داشته باشم. چون ضرب المثل دريانوردان رابه ياد دارم كه: به بهترين ها اميد داشته باش ولي آماده بدترين ها هم باش!

رياضيدان هاي ايران باستان
عدد پي در سازه هاي تخت جمشيد
026748.jpg
ميراث خبرمهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي 14/3 را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كردند.
عدد پي 14/3 در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد و كشف آن جزو مهمترين كشفيات رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.
عبدالعظيم شاه كرمي متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسوول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد؛ در اين باره  گفت: بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته، نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضيدان به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.
دقت و ظرافت در ساخت ستون هاي دايره اي تخت جمشيد نشان مي دهد كه مهندسان اين سازه عدد پي را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمي در اين باره گفت: مهندسان هخامنشي ابتدا مقاطع دايره اي را به چندين بخش مساوي تقسيم مي كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالي معكوس را رسم مي كردند. اين كار آنها را قادر مي ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاي دايره اي را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،  فشاري كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها ياري مي كرد. اين مهندسان براي به دست آوردن مقاطع دقيق ستون ها مجبور بودند عدد پي را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.
هم اكنون دانشمندان در بزرگ ترين مراكز علمي و مهندسي جهان چون ناسا براي ساخت فضاپيماها و استفاده از اشكال مخروطي توانسته اند عدد پي را تا چند صد رقم اعشار حساب كنند. بر اساس متون تاريخ و رياضيات، نخستين كسي كه توانست به طور دقيق عدد پي را محاسبه كند، غياث الدين محمد كاشاني بود. اين دانشمند اسلامي عدد پي را تا چند رقم اعشاري محاسبه كرد. پس از او دانشمنداني چون پاسكال به محاسبه دقيق تر اين عدد پرداختند.
شاه كرمي با اشاره به اين موضوع كه در بخش هاي مختلف سازه تخت جمشيد، مقاطع مخروطي شامل دايره، بيضي، و سهمي ديده مي شود، گفت: به دست آوردن مساحت، محيط و ساخت سازه هايي با اين اشكال هندسي بدون شناسايي راز عدد پي و طرز استفاده از آن غيرممكن است.

خشم چين از سفر دالا يي لا ما
دالايي لاما، رهبر تبعيدي بوداييان تبت قصد داردآوريل آينده از ژاپن ديدن كند. دولت ژاپن اعلام كرده است درخواست رهبر مذهبي بوداييان را بررسي خواهد كرد. وي قصد دارد ضمن ديدار از ژاپن مساله اقامت خود را نيز مطرح كند. اين اقدام ژاپن مورد خشم مقامات چيني قرار گرفته است. پيش از اين نيز دالايي لاما، به خاطر شركت در اولين كنفرانس تبليغاتي پيروان بودا كه با حضور 20هزار نفر از 13 كشور آسيايي تشكيل شده بود، در ژاپن حضور يافت كه مورد اعتراض دولت چين واقع شد و روابط دو كشور را تحت تاثير قرار داد.
رهبر مذهبي بوداييان ، ژولاي سال۱۹۳۵ در روستايي در شمال شرق منطقه تبت به دنيا آمد. وي به دنبال حمله نيروهاي چيني در سال۱۹۵۰ به اين منطقه، در اعتراض به حضور اين نيروها فعاليت هاي اعتراض آميزي عليه آنها آغاز كرد و فصل جديدي در كنار زندگي مذهبي وي آغاز شد. وي در سال 1960 به هند تبعيد شد و در شهر ماسالاي اقامت گزيد.
دالايي لاما به خاطر فعاليت هاي صلح آميز، موفق به دريافت جايزه نوبل در سال 1989 شد.

جشن تولد بي نظير
اوهايو معمولا در تولد حواس تمام ميهمانان معطوف شخصي است كه جشن تولد را براي او گرفته اند، مسلما چنين فردي هم تمام سعي خود را مي كند تا به ميهمانان خوش بگذرد و كم و كسري نداشته باشند. اما اگر اين تولد براي كودكي دو ساله باشد، مسلما اصلا به ذهنش هم نمي رسد كه بخواهد جو ميهماني را گرم نگه دارد. در يك چنين جشن تولدي كه براي كودك دو ساله اي در آمريكا گرفته شده بود، 7 نفر از ميهمانان با يكديگر درگير شدند و همديگر را با چاقو به قصد كشت زدند. با ورود پليس به محل تولد كودك دو ساله كه مات و مبهوت شاهد درگيري ميهمانان بود، 7 نفر از مجروحان حادثه به بيمارستان منتقل شدند، حال برخي از مجروحان بسيار وخيم گزارش شده است.

چارچوب
تحليل بن لادن
026745.jpg
سيا سرگرم تجزيه و تحليل پيام منتسب به اسامه بن لادن رهبر شبكه القاعده است. بعد از پخش آخرين اين پيام در شبكه الجزيره كه بن لادن در پيام خود ابو مصعب الزرقاوي را به عنوان رئيس شبكه تروريستي القاعده در عراق معرفي كرده و خواستار تحريم انتخابات اين كشور شده، كاخ سفيد تاكنون صحت پيام بن لادن را تاييد نكرده است.

اعتياد التون  جان
راپرت اورت اعتياد جديد سرالتون جان را توهين به شخصيت هاي مشهور مي  داند.
بازيگر فيلم عروسي بهترين دوستم اعتقاد دارد كه اين خواننده صريح و رك  گو، تمايلات افراطي گذشته خود به مواد مخدر و غذا را با اين عادت جديد خود كه پراكندن شايعات درباره خواننده ها است، جبران مي  كند.
اورت افزود: من فكر مي  كنم التون جان عقل خود را از دست داده.

قطار مرگ
گزارش هاي رسيده حاكي از آن است كه 1000 نفر از مسافران يكي از قطارهاي در حال حركت، بر اثر زلزله 9/8 ريشتري كه كشورهاي جنوب آسيا را لرزاند، كشته شدند. اين مسافران از كلومبو پايتخت سريلانكا عازم گالي در جنوب اين جزيره بودند. قطار ياد شده با موج هاي روز يكشنبه ناشي از زلزله از ريل خارج شد و تمام مسافران كشته يا ناپديد شدند. تاكنون 150 جسد از قربانيان پيدا شده است.

گوشت لذيذ انسان
مكزيك يك مرد مكزيكي متهم به قتل، اعتراف كرد بعد از آنكه به يك ساقي براي تهيه مواد مخدر پول داده بود و مقتول نتوانست مواد مخدر تهيه كند، ساقي مورد نظر را كشته و كباب  كرده و خورده است. آدم خوار مكزيكي بعد از جلسه دادگاه گفت: گوشت مقتول بسيار لذيذ بود و مزه گوشت بره مي داد. اگر پليس از راه نمي رسيد تمام آنرا مي خوردم. اما همان 5/2 كيلويي كه خوردم هم خيلي به من چسبيد.
جسد از سقف آويخته شده بود و آلت قتل نيز يك عدد كنده كوچك درخت بوده است و قاتل بعد از كشتن مقتول تمام اندام دروني و بيروني او را تكه تكه كرد.
دادگاه، صدور راي را چند روزي به تعويق انداخته تا از قتل هاي احتمالي ديگر صورت گرفته توسط قاتل مطلع شود.

مدونا ، بدترين
مدونا كه از نظر اخلاقي در اذهان مردم چهره نامطلوبي دارد، بايد از اين به بعد عنوان نامطلوب ديگري را هم يدك بكشد.
مدونا، اهل ايالت ميشيگان، عنوان بدترين خواننده سبك راك را از آن خود كرد. طي يك نظرسنجي كه از سوي مجله موسيقي بلندر صورت گرفت، مدونا توانست به اين عنوان دست پيدا كند.

سرقلم
شلخته، با كلاه بيسبال 
فيلم مستند و جنجال برانگيز جديد مايكل مور موقتا مسير توجه او را از رئيس جمهور آمريكا جورج بوش منحرف كرده. مشغله تازه مور صنعت بهداشت و سلامت آمريكا در فيلم جديدش به نام سيسكو است كه خيلي ها دوست دارند بدانند چه از آب درمي آيد. مايكل مور در اين فيلم سهل انگاري در ارايه خدمات در شركت هاي بيمه عمر، سازمان هاي بهداشت، ادارات تغذيه و شركت هاي دارويي را نشانه گرفته است؛ با نگاهي كه البته مخصوص خود اوست. او طي يك مصاحبه با لس آنجلس تايمز گفت: سرگشتگي در سازمان هاي بهداشت و خدمات ناقص شركت هاي دارويي نكته اي است كه آمريكايي ها تجارب مختلفي در آن دارند. به گفته لس آنجلس تايمز حداقل 6 شركت بزرگ دارويي ايالات متحده آمريكا براي كارمندان خود اخطارهاي داخلي در مورد مردي با ظاهر نامناسب و كلاه  بيسبال كه سوالات زيادي از افراد مي كند، پخش كرده اند. استفان لدرر، سخنگوي فيزرگلوبال  سرچ  اند دولپمنت به نقل از لس آنجلس تايمز گفت: ما در روزنامه هاي آن لاين خود در مورد فيلم جديد مور خبري منتشر كرده ايم تا افرادي كه يك فرد شلخته با كلاه بيسبال را مي بينند منظور مور، او را بشناسند!
مايكل مور همچنين اين روزها روي يك دنباله براي فيلم قبلي اش فارنهايت 11/9 كه جايزه اسكار براي او به ارمغان آورد، به نام فارنهايت 11/9 ، يك دوم كار مي كند. او در اين فيلم به دوران دوم رياست جمهوري بوش مي پردازد.

اولين عقب نشيني نشنال جئوگرافيك در برابر اعتراض ايرانيان
026754.jpg
026751.jpg
با واكنش شديد ايرانيان و پوشش رسانه اي اعتراض به اقدام غيرقانوني مؤسسه National Geographic در استفاده از واژه جعلي خليج عربي، اين مؤسسه مجبور به حذف اين نام از نقشه خود شد.
با واكنش شديد ايرانيان و پوشش رسانه اي اعتراض به اقدام غيرقانوني مؤسسه National Geographic در استفاده از واژه جعلي خليج عربي، اين مؤسسه مجبور به حذف اين نام از نقشه خود شد.
به گزارش خبرنگار بازتاب، اين مؤسسه، آبان ماه گذشته در نقشه هاي خود، با درج واژه جعلي خليج عربي در داخل پرانتز زير عنوان خليج فارس و همچنين درج واژه اشغال شده در ذيل عنوان جزاير ايراني مورد ادعاي امارات در خليج فارس، موجب اعتراض گسترده ايرانيان در داخل و خارج كشور شد.
پيرو اين اقدام و به رغم عدم پيگيري جدي نهادهاي رسمي، مؤسسه نشنال جئوگرافيك در پي مواجه شدن با موج انبوه اعتراضات در نخستين گام نسبت به اقدام جعلي خود عقب نشيني كرده، واژه اشغالي را از مقابل عنوان جزاير ايراني و واژه خليج عربي را از داخل پرانتز حذف نمود.
نشنال جئوگرافيك البته در عبارتي توضيحي زير عنوان خليج فارس كه با فونت ريز نگاشته شده،  آورده است كه از نظر اسناد تاريخي نام اين خليج، خليج فارس است، ولي برخي، از آن با عنوان خليج عربي ياد مي كنند.
اين عقب نشيني نسبي كه ناشي از تأثير اعتراض فراگير افكار عمومي ايران نسبت به اين جعل تاريخي است، نشان مي دهد كه در صورت تداوم اين اعتراض، اشاره فعلي مؤسسه نشنال جئوگرافيك به واژه جعلي خليج عربي نيز حذف خواهد شد.
گفتني است، وبلاگ نويسان و كاربران اينترنتي ايراني، نقش ويژه اي در انعكاس اعتراض ايران به كار بردن واژه جعلي خليج عربي داشتند.
تصوير نقشه جعلي و اصلاح شده اين مؤسسه را در زير مشاهده مي كنيد.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
محيط زيست
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  محيط زيست  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |