ما به مراسم شلوغ علاقه داريم ترجيح مي دهيم عروسي شلوغ و جشن همگاني باشد.اين جاست كه سهم مشاركت اجتماعي در مورد موضوعي با نام عروسي افزايش مي يابد.در چنين مواقعي يك زوج جوان حتي اگر بخواهند متفاوت عمل كنند نمي توانند.گاه پيش مي آيد كه حركات كوچك در زمينه مراسم هاي متفاوت هم نوعي توهين به مهمانان و آشنايان دوطرف تلقي مي شود
داوود پنهاني
متوسط زمان براي يك عروسي ايراني چه اندازه است؟ هزينه در نظر گرفته شده براي اين برنامه چقدر است؟ اگر يك زمان شش ماهه تا يك ساله را متوسط زمان راه اندازي مقدمات يك جشن عروسي در ايران بدانيم و مبلغ ميانگين براي هزينه چنين جشني را با تمامي احتمالات خوشبينانه بين سه تا ۱۰ ميليون در نظر بگيريم آن وقت بايد يك شق سوم را هم براي اين احتمالات در نظر بگيريم. اين شق سوم كه البته چندان به مذاق برخي خوش نمي آيد، اين است: عده اي ترجيح مي دهند زندگي مشتركشان را بدون مراسم عروسي برگزار كنند. حتماً تعجب مي كنيد آدم به ياد آن شوخي معروف آمريكايي مي افتد: «بايد دست هم را بگيريم و فرار كنيم.»
به هرحال، از آن جا كه زرق و برق جشن هاي عروسي همواره رو به افزايش است، بدون شك تعداد زيادي از زوج هاي جوان تصميم مي گيرند كه از جاروجنجال، زحمت و هزينه هنگفت پرهيز كنند و به ازدواجي بدون مراسم بسنده كنند.
«مهدي سرافراز» مي گويد: «ما افراد صرفه جويي هستيم.» پس از تجربه عروسي خواهر و برادر خود، مهدي و نامزدش به زحمات يك عروسي پر زرق و برق پي بردند. آنها براي روز عروسي خود به مراسم ساده اي اكتفا كردند «فقط خانواده ما بود و خانواده عروس. برادر و خواهرها، پدر و مادر، همين.» ساناز همسر او مي گويد: «خرج كردن ميليون ها تومان پول به نظرمان اسراف بزرگي مي آمد. هيچ يك از ما نسبت به اين موضوع احساس خوشايندي نداشتيم.» آنها به گفته خود با دردسرهاي عروسي سنتي مشكل دارند. راه حل رفع اين مشكل به نظر اين زوج يك مراسم ساده عروسي است. اين درحالي است كه در يك جشن عروسي معمولي در ايران حداقل ۳۰۰ مهمان حضور دارند. اين تعداد براي بعضي از زوج ها دلپذير نيست. «شروين» ۳۱ ساله كه با همسرش «مريم» عروسي بدون مراسمي برگزار كردند، مي گويد: «ما يك عروسي كوچك و صميمي مي خواستيم. وقتي به مادر و پدرهايمان گفتيم كه فقط مايليم فاميل نزديك حضور داشته باشند آنان گفتند كه پس تكليف اين عمو و آن خاله زاده و ۱۵ دوست خانوادگي مان چه مي شود. اين جا بود كه ناگهان عروسي ۱۵ نفره اي كه مورد نظر ما بود به يك جشن ۸۰ تا ۱۰۰ نفره تبديل شد. پدر و مادر دوست داشتند جمعيت زياد باشد و درست متوجه نمي شدند كه ما به معناي واقعي چنين چيزي نمي خواستيم.» مريم ادامه مي دهد: «ما ديده بوديم كه بسياري از دوستانمان جشن عروسي هاي بزرگ برگزار كرده بودند. به نظر مي رسيد كه بيشتر وقت آنها به جاي جشن گرفتن تعهدشان به يكديگر، صرف صحبت كردن با افرادي مي شد كه تقريباً نمي شناختند. بنابراين ما مي خواستيم كاري كنيم كه عروسيمان، روز ما باشد. عروسي بدون مراسم، اين امر را امكان پذير كرد.»
در حالي كه بيشتر زوج ها مي خواهند روز عروسيشان «روز آنها» باشد، همه راضي نمي شوند به ازدواج بدون مراسم به شكل يك راه حل اساسي نگاه كنند. دليل آن تا اندازه اي اين است كه نمي خواهند باعث آزار يا بي احترامي به والدين خود شوند. مناسبات فرهنگي حاكم بر جامعه، اين امكان را از آنها گرفته است. حرمت نهادن به والدين در هنگام شكل گيري چنين مراسمي، در كنار عرف حاكم بر جامعه كه شكل واقعي عروسي را يك عروسي پر زرق و برق، همراه با مهمانان بسيار معرفي مي كند در اين زمينه بي تاثير نيست. با اين حال بسياري از زوج ها به خاطر پياده كردن نقشه اصلي خود مبني بر راه اندازي عروسي به عنوان روزي «فقط و فقط براي خود»، به راه حل هاي ديگري پناه مي برند. بسياري از زوج ها امروزه با برگزار كردن يك مهماني پس از ازدواج براي جشن گرفتن آن، به همراه دوستان و خانواده راه حل اين مسئله را پيدا كرده اند. اين ايده خوبي است. در چنين مواقعي آنها با دعوت از تمامي دوستان و آشنايان به گله هاي باقي مانده پاسخ مي گويند. زهره كه يك سالي از خاطره هاي آن روزش را سپري كرده، با يادآوري آن لحظات مي گويد: «پدر و مادر همسر من پس از ازدواجمان در تابستان يك مهماني بزرگ به افتخارمان برگزار كردند. ايده بسيار خوبي بود. آنها توانستند تمام كساني را كه مايل بودند دعوت كنند. همه راضي بودند. وي اعتراف كرده و ادامه مي دهد: «ازدواج بدون مراسم ما،در ابتدا آنها را ناراحت كرده بود، اما با برگزاري آن مهماني يخ كدورت ها آب شد. برخي حتي از ما تشكر كردند كه باعث شده ايم مقدار زيادي در هزينه هايشان صرفه جويي شود.» با اين وصف آيا محبوبيت ازدواج بدون مراسم در شهري چون تهران افزايش مي يابد؟ كارشناسان مسايل اجتماعي با اشاره به تعيين يك دوره زماني براي جا انداختن چنين معيارهاي تازه اي به دنبال كردن موانع شكل گيري چنين ايده هايي علاقه نشان مي دهند.
حميد پورنگ كارشناس و پژوهشگر مسايل اجتماعي چنين ايده هايي را در تناقض با شرايط عيني اجتماع انساني در جامعه ما مي داند. وي با اشاره به تحليل رفتاري روحيات ايراني ها مي گويد: «ما به مراسم شلوغ علاقه داريم، ترجيح مي دهيم عروسي شلوغ باشد. چون فكر مي كنيم اين مراسم يك روز شاد و فرخنده است، يك جشن همگاني است. باورهاي ما به ما مي گويند حتي اگر به عروسي دعوت نشدي برو. اين جاست كه سهم مشاركت اجتماعي در مورد موضوعي با نام عروسي افزايش مي يابد و بالا مي رود. در چنين مواقعي يك زوج جوان حتي اگر بخواهند متفاوت عمل كنند، نمي توانند. گاه پيش مي آيد كه حركات كوچك در زمينه مراسم هاي متفاوت هم نوعي توهين به مهمانان و آشنايان دوطرف تلقي مي شود.» پس مي بينيد كه كار اندكي مشكل مي شود. بهروز يكي از جوانان تهراني در توضيح اين نكته به عروسي خود اشاره مي كند. او با يادآوري خاطرات آن روزها ادامه مي دهد: «بعد از اين كه ما عروسي ساده خود را بدون حضور مهمان برگزار كرديم بسياري از دوستان من فكر مي كردند كه ما ازدواج را مسخره كرده ايم، اما من به آنها مي گفتم كه ما ازدواجمان را خيلي جدي گرفتيم.»
|
|
اشتياق براي عروسي هاي متفاوت نيز يكي ديگر از دلايلي است كه جوانان را به سمت ازدواج بدون مراسم سوق مي دهد. اين اشتياق هرچه باشد يك واقعيت اجتماعي است. در چنين مواقعي جوانان با اتخاذ تصميمات عجيب و غريب به قالب سازي رفتارهاي تازه تعريف شده خويش ادامه مي دهند. آرش يكي از شهروندان تهراني مي گويد: «يك بار در خيابان يك مراسم عروسي مشاهده كردم كه در آن عروس و داماد با استفاده از يك تراكتور ازدواج خود را جشن گرفته بودند. به عبارتي ماشين داماد يك تراكتور بود.»
الگوهاي جديد، از تغييرات جديد در اطراف ما حكايت مي كنند. جوانان، آن جا كه شرايط بيروني را بر وفق مراد خويش نمي يابند براي آينده نقشه مي كشند. ازدواج هاي بدون مراسم يا با مراسم هاي ساده از آن رفتارهايي است كه در روزگار ما امري غيرمعمول شناخته مي شود. فشار مسايل اقتصادي، توقعات خانواده و اصرار آنها بر تصميم گيري همه جانبه براي جوانان را مي توان از دلايل رشد چنين پديده هايي دانست. خانواده ها با تاكيد چندين و چند باره بر استفاده از زرق و برق فراوان، جشن هاي آنچناني، هزينه هاي كلان در عمل خود به ايجاد شرايطي كمك مي كنند كه در آن جوانان با فاصله گيري از تصميمات آنها راه و روش آينده را برمي گزينند. اين راه و روش ها هرچه باشند، براي آنها به منزله تصميمي پذيرفته شده و قابل قبول مطرح است. در پايبندي بر اين روش ها آنان در مواردي توجه چنداني به عرف، رسم و رسوم يا آنچه عادت هاي مسلط اجتماع ناميده مي شود، ندارند. توجه به علت استفاده از چنين رويكردهايي يك كارشناس مسايل اجتماعي را در دو سطح درگير مي سازد. در يك سوي ماجرا خانواده و والديني قرار دارند كه سال ها در تلاش براي تسلط به جوانان خويش نقشه كشيده اند. در يك سوي ديگر نيز فرزندان سركش و ناآرام با دنياي پرتلاطم به سر مي برند. كارشناسان با توجه ويژه به هر دو سوي ماجرا كندوكاو در چگونگي شكل گيري اين رخدادها را آغاز مي كنند. رويكرد جامعه شناختي بر تغييراتي انگشت مي گذارد كه جامعه در گذر از يك مرحله به مرحله اي ديگر با آن مواجه مي شود. اين تغييرات به منزله حركت دروني اجتماع به كهن ترين نهاد اجتماعي نيز رسوخ كرده است. باور به اين تغييرات و توجه به بنيان هاي واقعي شكل گيري آن با توجه به نيازها همراه مي شود كه قشر جوانان جامعه به سمت آن گرايش پيدا مي كند. پاسخگويي به اين نيازها با انكار و سدسازي در برابرشان امكان پذير نيست. هر تغييري با كاناليزه كردن نيازها، در جهت خوبي هدايت مي شود. بي توجهي به نياز ما، انكار آنان، مقابله با جوانان به خاطر تمايل و گرايش به سمت اين نيازهاي تازه تعريف شده و سعي در القاي رفتارهاي موردعلاقه خويش به آنها، عاقبت خوبي به دنبال نخواهد داشت. تمايل به ساختارشكني از قواعد كهن يك جامعه با اين كه در بعضي موارد مي تواند تاثيرات مثبتي بر جا بگذارد، در مواردي نيز به مرزهاي خطر نزديك مي شود. نيازهاي آنان، پاسخ هاي درست و مناسب مي طلبد. نگاه افراطي به تمايلات فردگرايانه اي چون ازدواج به سرمنزل مقصود نمي رسد.